PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دکتر مجابي از شعر و داستان تا ادبيات کودکان



نارون1
1st October 2012, 10:10 AM
http://www.rasekhoon.net/userfiles/Article/1390/03/0005135.JPG
دکتر مجابي از شعر و داستان تا ادبيات کودکان



نويسنده: اکبر رضي زاده
منبع اختصاصي فارسي: راسخون





دکتر جواد مجابي متولد 23 مهر ماه سال 1318 قزوين است. تحصيلات خود را تا مقطع دبيرستان در زادگاهش گذراند. پس از قبول شدن در رشته ي حقوق به تهران آمد و تحصيلات دانشگاهي را تا کسب دکتراي اقتصاد ادامه داد. از دوران دانشگاه کار ادبي خود را شروع کرد.

با نام مستعار «زوبين» نيز مي نوشت. از 1347 به عنوان دبير بخش فرهنگي روزنامه ي اطلاعات آغاز به کار کرد و تا 1357 در اين سِمَت باقي ماند. از آن پس به همکاري با مطبوعات گوناگون ادامه داد و مقالاتي نوشت که در ميان آن ها نقدهاي نقاشي اش مهم تر است. آثار مجابي گستره ي وسيعي را در برمي گيرد، از کاريکاتور و طنز گرفته تا شعر و نقد و داستان و نمايشنامه و رمان. «سخن در حلقه زنجير 1357»، «اين قوم به حج رفته» و يادداشت هاي بدون تاريخ ( 1358) و «نگاه کاشف گستاخ، 1383» از جمله مقالات اوست.

در داستان هاي کوتاه نخستين کتاب او «آقاي ذوزنقه 1350» رگه هايي از گزارش نويسي روزنامه اي و طنز مشاهده مي شود. «در من و ايوب و غروب، 1351» گرايش به طبيعت و خاطرات دوران کودکي اش محسوس است. در «کتيبه، 1355» به نوشتن داستان هايي سوررئاليستي و حسب حال گونه روي آورد. در برخي از آن ها از راه خيال بافي در اطراف تصويرهاي کهن به تاريخ پرداخت. گاه نيز براي بيان مسائل اجتماعي از شيوه افسانه ي تخيلي - علمي کمک گرفت. گرايش به استعاره و نماد در داستان هايي که پس از انقلاب نوشته، محسوس تر است.

دکتر مجابي در اين داستان ها، متأثر از نويسندگاني چون جورج اُرول به مساله بحران هويت روشنفکران در نظامي اقتدار گرا مي پردازد. پس از مجموعه داستان هاي «ديو ساران، 1359» و «از دل به کاغذ ، 1369 » ، رمان هاي شهربندان ( 1366) و شب ملخ ( 1369) را با مضمون انقلاب و جنگ نوشت. درگيري هاي خونبار براي کسب قدرت، موضوع اصلي رُمان موميايي ( 1372) است. رمان جيم ( 1377) را بر اساس زندگاني عُبيد زاکاني نوشت. عبيد که از قرن هشتم به زمان حال آمده درگير ماجراهايي مي شود که حال و هواي روزگار امروز را نمايش مي دهند.


از آثار ديگرش مي توان رمان هاي عبور از قرمز ( 1377)، فردوس مشرقي (سوئد، 1372) و مجموعه داستان برج هاي خاموشي ( 1378)، و رُمان «لطفاً در را ببنديد، 1379» درباره ي درگيري نويسنده اي با ناشناختگي هاي تکنولوژي کامپيوتر و قصه ي روشن ( 1380) را نام برد.



از آخرين آثار دکتر مجابي مي توان به رمان هاي باغ گمشده ( 1381)، نيشخند ايراني ( 1382) و در اين هوا ( 1383)، مجموعه داستان روايت عور ( 1383) و گزينه ي داستان هاي طنزآميز، اشاره کرد . مجابي شناختنامه ي احمد شاملو ( 1377) و شناختنامه غلامحسين ساعدي ( 1378) را گردآوري کرده است . شناختنامه ي جواد مجابي ( 1382) را «ناستين» تهيه کرده است.


هرچند که دکتر جواد مجابي به عنوان يک نويسنده شناخته شده است، اما در زمينه شعر نيز کارهاي زيبايي ارائه کرده ، که از آن جمله به کتابهاي زير مي توان اشاره نمود: «فصلي براي تو» 1344. «زوبيني بر قلب پاييز» 1349 . «پرواز در مه» 1356 . «شعرهاي ملاح رويا » 1373.

مجابي در زمينه ادبيات کودکان و نوجوانان، سفرنامه، طنز، مجموعه مقاله و... نيز کارهايي ارائه کرده است که اکثر آنها جالب و خواندني است. چند سطر از داستان «اشکفتِ بهمنِ» اين نويسنده را از کتاب «هفت مرد هفت داستان» حسن ختام اين مقال قرار مي دهيم:


«شب تا دير وقت کنار آتش نشسته بوديم. الياس و سهراب و من و داراب بوديم و شکور که دم به ساعت ، کباب و ميوه و قليان مي آورد. داراب گفت: اين اولين بار نيست که محاصره شده ايم.
الياس گفت: آخرين بار هم نيست.

داراب گفت: ماجرايي که امشب مي خواهم نقل کنم شايد جسته و گريخته شنيده باشيد. آن سال الياس با ما نيامد، شهباز در عثماني تحصيل مي کرد ، من و فريدون و ماه بگم همراه خانواده بوديم.
سهراب گفت: قضيه ي اسکان را مي گويي؟

داراب گفت: کاش ماه بگم خانم و فريدون هم اينجا بودند، يادآوري مي کردند سال هزار و سيصد و نه بود. وقتي که ماهِ آخر ييلاق رسيد، مي خواستيم به گرمسير برويم دستور اسکان آمد... »





راسخون

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد