PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شکرشکن شوند همه طوطیان هند



نارون1
23rd September 2012, 01:52 PM
پس از اسلام زبان فارسی در عصر غزنویان دومین زبان رسمی مردم هند شد و در آن دوره پارسی، زبان ادبیات، شعر و فرهنگ و دانش شد.



http://img.tebyan.net/big/1391/06/762022502916912667178119301996759164131217.jpg
به نظر محققان نخستین بارقه‌های پیوند فرهنگی و تاریخی میان ایرانیان و ساکنان شبه قاره در حدود 2500 سال پیش درخشیدن گرفت و از آن زمان بود که روابط بازرگانی نقاطی از سرزمین هند با شهرهایی در کرانه دجله و فرات و کشورهای آسیای غربی از طریق خلیج‌فارس برقرار شد. سپس ایرانیان هم چنان بر ادامه تبادل فرهنگی دو کشور دیر سال پای فشردند.

چنان که به گواهی بعضی از مۆلفان چون ابن‌نزیم در عصر پادشاه ساسانی که به آشنا ساختن محافل علمی ایران با دستاوردهای فرهنگی اقوام متمدن دیگر اهتمام داشتند، دانشمندانی به جانب هند روانه شدند تا گلچینی از آثار مکتوب هندیان را به ایران آورند و به زبان پهلوی برگردانند.


در کتاب پهلوی دینکرت و نیز تاریخ ابی‌الفدا آمده است که شاهان ساسانی فرمان دادند تا بعضی از این کتاب‌ها به زبان پهلوی ترجمه شوند و شاید مشهورترین این کتب کتاب «پنجره تنتره» بود که به دستور انوشیروان ساسانی توسط برزویه طبیب به زبان پهلوی ترجمه شد و نام کلیله و دمنه را برآن نهادند.


همین‌طور باید از کتاب سندبادنامه نام برد که اثر سندباد حکیم هندی است که ازرقی هروی آن را منظوم و ظهیری سمرقندی به نثر برگردانیده است.


اما پس از اسلام زبان فارسی در عصر غزنویان دومین زبان رسمی مردم هند شد و در آن دوره پارسی، زبان ادبیات، شعر و فرهنگ و دانش شد.


روابط متقابل فرهنگی هند و ایران در این دوره از دو مسیر قابل بررسی است؛ نخست جریان‌های شعری که به قبل از حمله محمود غزنوی مربوط می‌شود، از مدارک تاریخی چنین برمی‌آید که در سده سوم هجری برای نخستین بار هندوان فرصت یافتند تا با فارسی‌زبانان آشنایی مۆثری پیدا کنند. در آن زمان بنا به قول ابن‌حوقل مردم مکران به زبان فارسی سخن می‌گفتند. در اوایل سده چهارم هجری در سند شاعری ظهور کرد مشهور به رابعه بنت کعب قزداری و این امر دلیلی است بر این مدعا که در آن زمان زبان فارسی در هند اوج داشته است.


این ابیات نمونه‌ای از آن سروده‌هاست که به قلم رابعه بنت کعب در ادبیات مانده است.


عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند


عشق دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند


عشق را خواهی که تا پایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند



دوم جریان‌های ادبی که بعد از غزنویان و به دنبال فتح سومنات و حمله محمود غزنوی در هند به وجود می‌آید. بدیهی است که هر قوم مهاجمی برای استقرار مبانی فرهنگی خود به تحکیم دو ستون اصلی فرهنگ خویش یعنی زبان و مذهب می‌پردازد.


حضور شاعران فارسی زبان هند از نخستین آنها مثل مسعود سعدسلمان که ایرانی‌الاصل است و خاندان او اهل همدان بودند تا امیرخسرو دهلوی و بیدل دهلوی نشان از گسترش زبان فارسی در این دیار دارد. همچنین ادبیات صوفیانه‌ای که بعدها در قالب نظم و نثر در مراکز خانقاهی شبه قاره پدیده آمد از دیگر عرصه‌های بسیار مهم و مۆثر فکری و فرهنگی ایرانی – اسلامی بود که درآن سرزمین آثار بسیار مهمی از خود برجای گذاشت.



کشف‌المحجوب علی بن عثمان هجویری که در نیمه قرن پنجم در لاهور نوشته شد در واقع نخستین تألیف مستقلی است که به زبان فارسی درباره تصوف نوشته شد. پس از عصر غزنوی سهم اساسی و اصلی در ترویج شعر و ادب فارسی در سرزمین هند از آن گورکانیان هند است.

در حد‌فاصل قرن 10 تا 12 دو عامل در گسترش روزافزون شعر و ادب فارسی و حضور شعرای نامی ایران مثل صائب تبریزی در هند لازم به یادآوری است.


نخست این‌که گورکانیان و بابریان غالباً از ایران به آن سامان رفته بودند و چون قدرت و ثروتی حاصل کردند، دربار خود را به روی ادیبان و شاعران گشودند و با نثار کیسه‌های سیم و زر باعث شدند تا شعر و ادب فارسی در آن خطه رواج یابد. در ضمن این حاکمان خود صاحب ذوق و قریحه شاعری بودند و لذا در جلب مستعدان شعر و ادب می‌کوشیدند.


در نتیجه می‌بینیم که در دوره گورکانیان زبان فارسی، زبان رسمی و فرهنگی و علمی سرزمین هند می‌شود.


دو دیگر بی‌رغبتی صفویان و نبود فضای صله‌پردازی این حاکمان به شاعران وقت بود. شاید گفته زیر از کتاب تاریخ عالم‌آرای عباسی اثر ترکمان‌بیک منشی دلیلی بر این مدعا باشد.


... شاه جنت‌مکان فرمودند: من راضی نیستم شعرا زبان به مدح و ثنای من آرایند. قصاید در شأن شاه ولایت‌پناه و ائمه معصومین علیهم‌السلام بگویند، صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند.



باید پذیرفت که وجود این فضا در کوچ شاعران ایرانی چون صائب و... نه تنها بی‌تأثیر نبوده بلکه در شعر آن دوره مضمون تازه شوق سفر به هند با عنوان «شکرستان هند» پدید می‌آورد که جلوه‌هایی از آن را در شعر شاعرانی چون فیض لاهیجی، صائب تبریزی و کلیم کاشانی می‌توان یافت.


بعضی از شاعران ایرانی که رهسپار دیار هند می‌شدند، جزو صاحب‌منصبان آن دیار می‌گشتند، مثل میرزا قوام‌الدین جعفر قزوینی که بنا به گفته هفت اقلیم جلال‌الدین اکبرشاه منصب او را از درجه‌ای به درجه‌ای ترقی می‌داد و این دو بیت از اشعار اوست:


بترس از آن‌که ز آهم دل تو بی‌حذرست
که تیر آه ستمدیده، سخت کارگرست


بلای عشق، مرا بس بود برو ناصح
نصیحت تو شنیدن، مصیبت دگرست



و در این میان بودند شاعرانی مثل سعید سرمد کاشانی که در 42 سالگی و به سال 1042 وارد هند شد و به سال 1070 پس از اعلام ارتداد به دست اورنگ زیب گردن زده شد شاعری که هنوز صلای برخاسته از گلوی بریده‌اش رقص جنون در سماع دل آدمیان برپا می‌کند.


پرشد ز گناه کاسه و کوزه ما
شد فسق و فجور کار هر روزه ما


می‌خندد روزگار و می‌گرید عمر
بر طاعت و بر نماز و بر روزه ما



بر این اساس پارسی‌گویان هند به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ نخست هندوتبارانی مثل بیدل دهلوی و زیب‌النساء که با تسلط بر زبان فارسی و الهام از شیوه فارسی‌سرایانی چون سعدی و عطار سخن گفته‌اند. این دو بیت زیب‌النساء ترسیمی است بر تأیید همین ادعا.



ای آبشار نوحه‌گر از بهر چیستی

چنین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی


دردت چه درد بود که چون من تمام شب
سر را به سنگ می‌زدی و می‌گریستی




دو دیگر شاعران فارسی‌زبانی که به دلایل یاد شده رهسپار هند شدند.


شرایط اجتماعی سرزمین هند که در پیوند با حضور شاعران هندوتبار فارسی‌سرا بود و حضور ایرانیان شاعر ضرورت آموختن زبان فارسی را در هند بیش از پیش الزامی می‌کرد. از آنجایی که فراگیری هیچ زبانی بدون دانستن قواعد آن زبان به‌طور صحیح امکان ندارد، تألیف کتب دستور زبان فارسی مورد توجه عده‌ای از فارسی‌دانان هندی و برخی از ایرانیان ساکن هند قرار می‌گیرد که موجب پدید آمدن آثار متعددی در زمینه‌های گوناگون آموزش و قواعد فارسی به شکل‌های مختلف می‌شود که بالغ بر 250 کتاب و رساله است و از آن جمله است کتب آمدنامه و آمدان‌نامه که عنوان چندین کتاب و رساله دستوری است و مشهورترین آن آمدنامه از حیات‌العلی صاحب دهلوی است.


قدیمی‌ترین کتاب مستقل دستور زبان فارسی در شبه‌قاره کتاب «شجره‌الأمانی» تألیف میرزا محمدحسن درگذشته به سال (1233 هـ . ق) است که در سال 1171 خورشیدی نگاشته شد.


بد نیست بدانیم که عنوان دستور که بر مجموعه قواعد زبان فارسی اطلاق می‌شود، برگرفته از کتبی است که در هند برای آموزش قواعد فارسی با عنوان «دستور سخن» چاپ می‌شد. مثل «دستور سخن» تألیف محمدتقی متخلص به سنجر ایرانی که دارای مقدمه و 14 «دستور» است و کتاب «دستور سخن» به قلم میرزا حبیب اصفهانی مترجم کتاب حاجی‌بابا اصفهانی.


در فرهنگ‌نویسی و بررسی‌های مربوط به واژگان نیز دانشمندان فارسی‌زبان یا فارسی‌دان شبه‌قاره آثار بسیاری تألیف کرده‌اند که نخستین آن «فرهنگ قواس» است به کوشش فخرالدین مبارک شاه غزنوی و معروف‌ترین آن «فرهنگ آنتدراج» محمدپاشا و «برهان قاطع» خلف تبریزی.


پیوند تاریخی و کهن مردمان ایران و هند تنها به ادبیات و شعر و شاعری محدود نمی‌شود، بلکه حوزه‌های فلسفه و عرفان، موسیقی و معماری، بازرگانی و سیر و سفر و آداب و رسوم را نیز دربر می‌گیرد، هرچند مهم‌ترین عامل ارتباط همواره زبان و ادبیات فارسی بوده است.






فهرست منابع و مآخذ:

مکتب وقوع در شعر فارسی، احمد گلچین معانی، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول 1374
دستور زبان فارسی در کشورهای هند و پاکستان، ابوالقاسم رادفر، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پائیز و زمستان 1369
دانشنامه زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره، فرهنگستان ادب فارسی، ج 1

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد