نقد و بررسی تمام سری های Assassin's Creed

[داداشی]

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام خدمت تمام عزیزان. در همه جا میشه نقد و بررسی این بازی رو پیدا کرد اما در این سایت یک بررسی کامل جاش خالیه.

این نوشته ها هم از خود ما (داداشی-Sub-zero)است.

اما قبل از پرداختن به داستان نگاهی کوتاه به تاریخ می اندازیم.
البته چون زمان زیادی میبره نگارش، بنده بیش تر از مطالب سایت های دیگر استفاده میکنم اما قبل از قرار دادن ویرایش و نکاتی رو بهش اضافه میکنم.






تاریخ اسماعیلیان و پیوندشان با اساسین ها!

این اسناد زیاد قابل استناد نیستند.

گروهی از شیعیان هستند که امامت را به اسماعیل، فرزند جعفر صادق (ع) ختم می‌کنند و او را امام هفتم می‌دانند. اینان هم‌زمان با روزگار سامانیان سربرآوردند و سده‌ها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند. امروزه از شمارشان کاسته شده‌است. در ایران بسیار کمیابند و در برخی کشورها مانند هندوستان و تانزانیا و کنیا پراکنده‌اند.

چنانکه هانری کرین می‌گوید اسماعیلیان نزاری پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان و نابودی کتب موجود در آن منابع خود را از دست دادند. اما اسماعیلیان مستعلوی که در دوره فاطمیان در مصر مستقر بودند و اکنون بیشتر درهند هستند، منابع دست اول خود را حفظ کرده‌اند، هرچند تمایلی به انتشار آن ندارند.


اسناد نه چندان واقعی تاریخی گواه بر این دارد که افرادی شبیه به اساسین ها واقعیت داشته و گروهی متشکل از جنگجویان ایرانیان منطقه شمال رشته کوه زاگرس و غرب کوههای البرز بوده اند...بنابر اطلاعات برخی سایتهای غربی انها به محافظان قلعه الموت و حکومت اسماعیلیان وصل می شوند...حتی اسنادی دال بر این مطلب دارد که که اساسین کلمه لاتین سوداگران اسماعیلییان هست(البته هیچ یک مدارک محکم و مستحکمی نیستند)... از انجا که اسماعیلیان تنها در چند قلعه انهم در میان کوهستانهای غرب و شمال غربی ایران حکومت داشتند و از طرف حکومت های قدرتمند ان دوران از جمله سلجوقیان و عباسیان و بیزانس مورد هجوم قرار می گرفتند درصدد برامدند تا سران این حکومتها را از بین ببرند...

اسماعیلیان نیروی چندانی نداشتند و نمی توانستند در برابر لشکرهای چند قدرت نامبرده شده رو در رو بجنگند پس دست به تربیت افرادی کردند که بتوانند با نفوذ به دستگاههای حکومتی این چند کشور،سران انان را به صورت مخفیانه به قتل بیاندازند و سرزمین انها را به هرج و مرج بکشند...پس به تربیت افرادی کار کشته و بسیار ماهر زدند(فراموش نکنید در ان زمان مسلمانان قدرتمندترین تمدت ها و لوازم جنگی و علم ان زمان را در اختیار داشتند) و نامشان را سوداگران اسماعیلیان نامیدند...

بعدها در اغاز جنگهای صلیبی و شکستهایی که در ابتدا مسلمانان از اروپاییان خوردند، صلاح الدین ایوبی که جزو فرقه اسماعیلیان بوده و از جنگاوران خطه کردستان بوده است در چند نبرد موفق به شکست سپاهیان صلیبی می شود...گفته شده او هم از سوداگران اسماعیلی بوده و تواناییهای زیادی داشته تا جایی که با نیروهای بسیار اندک شوالیه های نامدار اروپایی را از پای در می اورده است...او علاوه بر این با نفوذ به کمپ های اروپاییان فرمانده ها و سران انها را به قتل می رسانده و لشکر انها را سست می کرده است...

حال این سوال است که ایا اساسینها همان سوداگران اسماعیلی بوده اند...بنا بر نسخه اول بازی باید بگیم که بله بودند... اما این عنوان هم مثل بازیهای دیگر غربی به بازی و تخیل و تحریف گرفته می شود.


حسن صباح:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Asabah2.jpg/250px-Asabah2.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Asabah2.jpg)

ذکر میکنم که منابعی معتبر نیستند

حسن بن علی بن محمد بن جعفر بن حسین بن محمد صباح حِمَیری

اهل ری بود. پدرش او را به مدرسهٔ امام موفق (نیشابور) برد تا نزد او تحصیل کند. در بعضی منابع از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظام الملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شده‌است.

پس از تحصیل به مصر رفت و آنجا با خلیفه فاطمی، المستنصر باا...، ملاقات کرد. فرقهٔ او را نزاریه نیز می‌نامند. سپس به ایران آمد و از آنجایی که کلامی آتشین و پرنفوذ داشت روز بروز بر طرفدارانش افزوده شد.

بعد از یک دوره طولانی و تسلط بر منطقه الموت، قلعه های زیادی در سراسر ایران تصرف کرد. مهم‌ترین این قلعه‌ها قلعه الموت در نزدیکی ۵۰۰ متری روستای گازر خان(قصرخان) در نزدیکی قزوین نزدیک استان مازندران در استان قزوین قرار دارد که مقر خود حسن صباح بود و دیگری قلعه قهستان (قلعه کوه قائن) در جنوب خراسان که رهبری آن را حسین قابنی یار وفادار حسن صباح بر عهده داشته است.


حسن صباح در پی بیماری کوتاهی، در 26 ربیع الثانی 518 قمری درگذشت. او را در نزدیکی قلعه الموت به خاک سپردند. مقبره او، که بعداً کیا بزرگ امید و دیگر رهبران نزاریه ایران نیز در آنجا دفن شدند، تا هنگامی که به دست مغولان ویران گشت، زیارتگاه اسماعیلیان نزاری بود.


حشیشیه یا حشاشین، نامی که مخالفان مسلمانِ اسماعیلیان نزاری بر آنان نهادند و سپس در زبانهای اروپایی به گونه‌های مختلفِ کلمه اساسین (به انگلیسی :Assassin؛ به معنی ترور = کشتن افراد سرشناس) بدل شد.

پیروان حسن صباح حشاشین خوانده می‌شدند، زیرا در آن زمان حشیش به معنی دارو و حشاش به معنی دارو فروش و حشاشین جمع عربی حشاش می‌باشد.

در آخرین سطح (امامت)، فرد همه چیز را حتی تجربه‌های شخصی خویش را تنها در صورتی می‌پذیرد که عقل بر آن حکم دهد.

حسن صباح عقیده داشت همهٔ افراد توانایی رسیدن به بالاترین سطح را ندارند و بنابراین بیشتر افراد را در رده‌های پایین و برای اطاعت از اوامر خویش نگاه می‌داشت. در دوره سینان جانشین صباح، وی به دو تن از زیردستانش دستور داد که خود را بکشند و آنها خود را از دیوار به پایین پرتاب کردند که این واقعه در تاریخ ثبت شده‌است. افراد این گروه، نام این فرقه را الدعوه الجدیده می‌نامیدند. مارکوپولو در سفرنامه، داستانی در مورد بهشت‌های ساختگی در الموت عنوان کرده، که این داستان وارد ادبیات غربی نیز شده‌است. این فرقه با حمله هولاکوخان مغول به الموت و کشته شدن آخرین خورشاه، منحل شد.

[داداشی]

داستان بازی
Assassin'S Creed

http://uc-njavan.ir/images/mpl9hzaszgok0s5m3nh.jpg





داستان بازی اساسین کرید در سال 2012 به وقوع می انجامد. پیشرفت علم در ان سال باعث کشف علوم و اسراری نوین شده بود . در ابتدای بازی نشان داده می شود که دزموند مایلز (Desmond Miles)، یک متصدی بار(میخانه) توسط شرکتی به نام آبسرگو (Absterg) ربوده شده است.در واقع انها او را به قصد انجام کاری خاص می ربایند . دزموند اصالتا ازگروه اساسین (گفته می شود اصالت این کلمه به عربی حشاشین (در پست اول بهش اشاره شده) می باشد اما در پارسی سده ی میانی همان اساسین ادا می شده است) است . اساسین گروهی جنگجو از مسلمان هستند(به ظاهر غیر عرب) که به سرکردگی ابن سینان در قلعه ای به نام مصایف(به ان مسیف هم می گفتند) فعالیت می کنتد و قصددارند با قتل فرماندهان جنگ صلیبی ، آن ها را پایان دهند .


اساسین ها افرادی به شدت وفادار و جنگجویانی فوق العاده ماهر و چالاک بودند و هرگز بر خلاف رفتار انسانی کاری نمی کردند اما با وقوع جنگ های صلیبی وضع کمی فرق کرده بود. معمولا برای نشان دادن وفاداری خود انگشت سوم خود را قطع می کردند تا بتوانند از خنجر مخفی قتل که یکی از ابداعات مسلمانان بود استفاده کنند.

شرکت ابسرگو دستگاهی به نام اناموس (Animus) ساخته است که با توجه به DNA شخص استفاده کننده،می توانید وقایع اجداد شخص را بازسازی کند(به نظر دانش ساخت این دستگاه چند سالی از علم بشر حتی در سال 2012 هم جلوتر بوده و در واقع تحت شرایطی خاص و مخفیانه ساخته شده است) این دستگاه مخوف در واقع نوعی انالیزگر و ردیاب است که با استفاده از واکاوی صفات شخص ثالث پی به حقایق تاریخی بستگان خونی او در تاریخ میبرد. از آن جایی که دزموند یکی از نوادگان اساسین است ، روسای آبسرگو به دلایلی نامشخص می خواهند نیاکان دزموند را شناسایی کنند. این که چطور ابسرگویی ها پی بردند دزموند از نوادگان اساسین ها هست خود جای سوال دارد!




...دستگاه اناموس شباهت زیادی به دستگاه انتقال روح به بدن اواتارها در فیلم مشهور Avatar دارد...
...الطائر بنا به گفته یوبی سافت از پدری مسلمان و مادری مسیحی زاده شده و هیچ دینی ندارد!!!...

از آنجایی که دستگاه اناموس هنوز تکمیل نشده و مراحل ازمایش را می گذراند ،نمی تواند بطور کامل وقایع را از روی DNA های دزموند بازسازی کند و دزموند نیز بارها حین واکاوی در داخل دستگاه دچار اختلال در سیستم عصبی اش می شود.در نهایت محققان شرکت ابسرگو با چند بار ازمایش موفق می شوند رابطه مورد نظر خود را با اجداد چند صد سال پیش دزموند برقرار کنند . در بازسازی وقایع ، فردی به نام الطیر ابن لا احد(الطائر فرزند هیچ کس)یکی از شاگردان با استعداد و وفادار ابن سینان است. ابن سینان نزد اساسینهابه المعلم ((Al-Mualim مشهور است که فرمانده انها به شمار می اید . المعلم ، به الطائر ماموریتی می دهد که از یکی خرابه های دمشق به نام قلعه سلیمان ، یک قطعه ارزشمند به نام قطعه عدن (Piece of Eden) را برای او بیاورد.


Apple


http://uc-njavan.ir/images/osxfbzvhhve81rv3o20t.jpg

قطعه عدن یا قطعه باغ بهشت یک قطعه ساختگی توسط مسلمان است که قدرت بسیار زیادی دارد و در در یک قلعه در نزدیکی دمشق به نام قلعه سلیمان نگهداری می شده است.به نظر این قطعه توانایی های عجیب و مافوق بشری داشته است .این قلعه بسیار بزرگ و مستحکم بوده و پیشرفته ترین ادوات جنگی ان روز مجهز بوده است .الطائر با دو تن از اساسینها راهی قلعه سلیمان می شوند.وقتی به انجا می رسند مشاهده می کنند که رابرت دی سابله یکی از اعضای Knights Templar در آن جا بود و مشغول برداشتن آن قطعه و طلا و جواهرات کنار آنها بودند .

...رابرت دی سابله یکی از شخصیتهای واقعی دوران جنگ صلیبی و از سلاطین بخشی از افریقای شمالی بود...به نظر، او شروع کننده جنگهای صلیبی بوده است...و دلیل این جنگ هم احتمالا این قطعه عدنی!! او گروهی مبارز به نام شوالیه های تمپلار یا فدائیان سالامون(سالامون کلمه لاتین سلیمان می باشد) را تشکیل می دهد تا بتواند از این راه بر جنگاوران سرزمینهای اسلامی پیروز و در نهایت اسیای صغیر و قطعه عدن را بدست اورد.در واقع غدائیان سالامون خود را صاحب مناطقی می دانستند که حضرت سلیمان بر ان حکومت داشته و برای همین جنگ های صلیب را به قصد تصرف اسیای صغیر ه راه می اندازند …

...در فیلمی به نام Solomon Kane که سرگذشت فردی به همین نام(سالامون کین) هست که در قرن 16 میلادی زندگی می کرده به موضوع مبارز بودن این فرد و یارانش و حملات انها به شمال افریقا اشاره شده است...

الطائر با دیدن رابرت سعی در حمله کردن به او را داشت که در این حمله ناکام ماند و در نهایت به مسیف بازگشت.در بازگشت به قلعه ، الطیر به المعلم در مورد ناکامی خود گفت اما چند لحظه بعد ، همکارش با دستی خونین وارد شد و گفت که پس از قانون شکنی های الطائر برادر من راکشتند اما من قطعه را آوردم.

http://www.gamingtrend.com/screenshots/360//44579.jpg


...الطائر در راه چند بار از قوانین سری اساسینها تخطی کرد و حتی حمله اش به رابرت هم نوعی تخلف از قوانین اساسینها به شمار می رفته....

درهمین هنگام که المعلم الطائر را بخاطر قانون شکنی هایش سرزنش می کرد ، یکی از سربازان وارد شد و گفت که رابرت به قلعه مسیف حمله کرده است.به همین خاطر الطائر مامور نبرد با رابرت می شود.المعلم تصمیم می گیرد با حیله رابرت را از مسیف دور کند...این کار با موافقت الطائر همراه نبود و او چندان به نقشه های المعلم عمل نکرد...او با ریختن چند الوار بر سر سپاهیان از داخل برجهای قلعه و نشان دادن توانایی اساسینها در پریدن و کشتن افراد رابرت را می ترساند و درنهایت او عقب نشینی می کند.

بلافاصله بعد از اتمام این ماجرا،الطائر بدلیل تخلفاتی که کرده بود، در ملا عام مورد چاقو خوردن قرار می گیرد و به ظاهر کشته می شود. اما المعلم که در واقع نمایشی اجرا کرده بود برای الطائر توضیح می دهد که هیچ چیز واقعی نبوده و این فقطیک نمایش و صرفا جادو بوده است .

پس این ماجرا المعلم مخفیانه با الطائر صحبت می کند. الطائر یک لیست 9 نفره از المعلم دریافت می کند که مامور به قتل تمامی انهاست . الطائر هر بار با کشتن یک فرد اطلاعاتی درباره قوم خود و همچنین فرد بعدی بدست می آورد که سرانجام به فرد آخر یعنی رابرت دی سابله رسید . پس از کشتن او ، رابرت در آخرین کلمات خود بیان کرد که او و المعلم هر دو جز گروه Knights Templar هستند و المعلم او را گول زده است و از او برای کشتن دیگر اعضای گروه و بدست آوردن قطعه عدن(سیب) استفاده کرده است .

الطائر نیز برای کشتن المعلم روانه مسیف شده و پس از کشتن المعلم در می یابد که قطعه عدن باعث توهم و ایجاد وهم می شود و تمام پدیده های رخ دهنده را بسیار غیر واقعی جلوه می دهد . این قطعه باعث می شود که تمام مردم به یک سری انسان بدون قابلیت تصمیم گیری تبدیل شوند و فقط از فرمان رهبرشان که قطعه عدن را در اختیار دارد پیروی کننند .با کشته شدن المعلم قطعه عدن فعال شده و محیط اطراف را با درج شماره هایی عجیب در چشم الطائر نشان میداد.
هنگامی که دزموند از دستگاه آناموس بر می خیزد ، قابلیت Eagle Vision الطائر (قابلیتی که به الطائر توانایی تشخیص دشمنان را می داد و انها را قرمز رنگ و دوستان و بستگانش را ابی رنگ نشان می داد)، بر او اثر میگذارد و او شماره هایی را در زمین و در و دیوار می بیند.

... هنگام مرگ المعلم قطعه عدن فعال شده و یک کره طلایی نورانی در فضا تشکیل می دهد که روی آن جاهایی مشخص شده است که جای همان قطعات دیگر باغهای بهشت است...

به هنگام صحبت های دکتر مرد warren Vidic با روسای ابسرگو ، مشخص می شود که این شرکت با فعال شدن Apple و اعداد و حروفی که نشان دهنده مکانهای دیگر قطعات بوده اند ، به دنبال قطعات دیگر است تا با پیدا کردن آن به قدرت کنترل مردم دست یابند و جهان را کنترل کنند .

هنگامی که دزموند این اعداد و شماره ها را می بیند ، رو به محققانی که کنار او بودند می کند و متوجه می شود که یکی از محققان زن کنار او که اسمش لوسی (Lucy Stillman) بود ابی رنگ است. این نشان دهنده این بود که لوسی احتمالا همانند دزموند از فرزندان اساسین ها بوده و می تواند دوست و همدم او شود.پس از این که شرکت ابسرگو موفق به یافتن مکان قطعات می شود تصمیم به قتل دزموند می گیرد....اما لوسی از جریان باخبر شده و به همراه دزموند از دست ماموران ابسرگو فرار می کنند...

warren Vidic

http://uc-njavan.ir/images/evdunsl0qkxu1yh22o6.jpg
...روسای شرکت ابسرگو از نوادگان رابرت دی سابله بودند و در نسخه دوم انها را به شوالیه های تمپلار امروزی می شناسیم...

[داداشی]

در مورد باغ عدن بگم که در پشت قلعه مصیاف هم باغی تقریبا زیبا است (مثل باغ پشت قلعه الموت) که الطائر ابتدای بازی اونجاست و تصویر میپره انگار دوربین گیج هست در این باره هم منابعی ذکر میکنند که :

از قول مارکوپولو:

به گفته مارکوپولو به دستور رهبر حشاشین به گروهی از جوانان ماده مخدر می‌خوراندند و در حالت بیهوشی آنان را به باغی بسیار زیبا منتقل می‌کردند که در آن جویهای شیر و عسل جاری بود و دختران زیباروی در آن به دلبری مشغول بودند. پس از گذشت چندین روز از سکونت جوانان در این بهشت ساختگی دوباره به آنان داروی مخدر خورانده و به نزد رهبر گروه می‌بردند. در این هنگام رهبر از آنان می‌پرسید که: "کجا بودید؟" جوانان همگی پاسخ می‌دادند: "در بهشت!" سپس رهبر حشاشین به آنان می‌گفت که به خواست من بود که شما وارد بهشت شدید و اگر می‌خواهید دوباره به آنجا بروید باید آنچه را که من امر می‌کنم به جای آورید. در این هنگام جوانان برای ورود دوباره به بهشت حاضر به هر گونه جانفشانی برای رهبر خود بودند. البته پیرامون درستی چنین ادعایی، بحث و اختلاف نظر وجود دارد.






نمایی از شرکت آبسترگو و دستگاه انیموس
دزموند مایلز روی تخت
ویدیک کنار انیموس
لوسی پشت کامپیوتر

http://uc-njavan.ir/images/06hrm2z29xx4y79d0.jpg

نمایی از دیدگان دزموند مایلز زمانی که داخل انیموس دراز میکشد.


http://uc-njavan.ir/images/2ss1ri7hi0c5uwbg43g.jpg


زمانی که الطائر به روبر حمله میکند.
ابتدای بازی
برای گرفتن Apple

http://uc-njavan.ir/images/n5rlpgtq2y4xmctv1fix.jpg

[داداشی]

مکالمه الطائر با المعلم

http://uc-njavan.ir/images/ya0plsc4f653yk4j64i.jpg



قلعه مصیاف (شایدم همون قلعه الموت خودمون)

http://uc-njavan.ir/images/74s6vf2eeu57taoklvnq.jpg


چون بحث منحرف میشه کمی به این موضوع اشاره میکنم:

بعد از اتمام بازی وقتی که دزموند چشم عقاب الطائر را دریافت میکنه روی زمین سالن انیموس و روی دیوار اتاق خوابش نوشته هایی رو مشاهده میکنه که در نوع خودش جالب هست.
اون نوشته از نوشته شدن حرف امگا (آخرین حرف یونانی) تا اعداد و ارقام مقدس برای گروه ماسون ها و اشکالی روی زمین سالن از هرم تا چشم جهان بین هست.
یک نمونش رو براتون میارم که عکس اول همونی هست که در بازی مشاهده میشه و عکس دوم رو خودم عوض کردم (یعنی روی مثلث و خطوط کناریش رو با خط قرمز کشیدم)




ببخشید کمی بد است به آرشیو عکسام از بازی دسترسی ندارم.

http://uc-njavan.ir/images/vfl4ril92y90lx7p8evq.png

و عکس دوم با کمی تغییر

http://uc-njavan.ir/images/wbqbi0r4lap8769kjca.png

ادامه دارد

[SUB-Z3RO]

سلام
ميخوام بحث رو با گذاشتن چند تا عكس از Assassin Creed 1 ادامه بدم
چون تعداد عكس ها خيلي زياده مجبورم توي چند پست نمايش بدم
منبع = portforward.com

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0001.jpg
دمو اول بازي

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0002.jpg
صحنه اي از الطائر در گرافيك داخل بازي

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0003.jpg
صحنه اي از دنياي بيرون انيموس

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0004.jpg
صحنه اي از ديد چشمان دزموند وقتي روي انيموس دراز كشيده

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0005.jpg
تمرين هاي اوليه براي آشنايي دزموند با انيموس و شخصيت الطائر ( و آشناييه ما با دكمه ها و gameplay بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0018.jpg
قلعه مصیاف

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0020.jpg
در وردويه قلعه ي مصياف ( مكان المعلم)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0021.jpg
داخل قلعه ، اتاق المعلم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0024.jpg
الطائر و اساسين هاي ديگر

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0026.jpg
اطراف قلعه (اولين ماموريت الطائر در بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0028.jpg
سكوي پرش (پرش سرنوشت)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0029.jpg
لحظه ي پريدن الطائر و 2يار ديگر

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0030.jpg
به اين مدل پريدن كه مخصوص اساسين ها بود و در تمام بازي هاي سري اساسين اين مودل پريدن رو مشاهده ميكنيم
نام اين مدل پريدن ، پرش سرنوشت هست و هر اساسين بايد براي اساسين شدن اين پرش رو انجام دهد
(در Assassin Creed BrotherHood بيشتر در اين مورد توپيح داده ميشود)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0032.jpg
ديوار هاي بازي اكثرا داراي لبه هايي براي بالا رفتن هستند

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0034.jpg
اولين ماموريت الطائر با موفقيت انجام ميشه

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0035.jpg
صحنه ي درگيريه المعلم و الطائر

[SUB-Z3RO]

اين بار ميخوام در مورد ماموريت هاي بازي بحث كنم...
منبع تصاوير = portforward.com


http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0036.jpg
در هنگام بازي هر وقت كه بخواهيم ، ميتوانيم از انيموس خارج شويم
در خارج از انيموس هم بازي جريان داره
ويديك و لوسي هر دو داراي راز هاي بسياري هستند كه در دنياي بيرون از انيموس متوانيم با صحبت كردن با آنها
جواب بعضي از سوالات خود را بدست آوريم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0037.jpg
زماني كه لوسي و ويديك در اتاق ، در حال صحبت در مورد ما هستند
ما ميتوانيم از دريچه ي كولر به صحبت آنها در اتاق كناري گوش دهيم . . .

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0038.jpg
صحبت دزموند با ويديك

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0039.jpg
صحبت دزموند با لوسي

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0040.jpg
در آخر هم به سمت تخت خواب رفته و استراحت ميكنيم . . .

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0041.jpg
هر دفعه كه بيدار ميشويم، شاهد ويديك هستيم كه به ما نكاه ميكند
اين دقت بيش از حد ويديك بر روي ما . . . سوالات بسياري رو در ذهن ما پديد مياره

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0297.jpg
با پيدا كردن رمز عبود (دزديدن خودكار لوسي و خودكار ويديك) ميتوانيد وارد اطلاعات كامپيوتر آنها شويد

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0298.jpg
صحنه اي از اطلاعات ويديك

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0045.jpg
به داخل انيموس برميگرديم
در بازي هم علاوه بر ماموريت اصلي ، چند ماموريت ديگر هم وجود دارد كه ما را به ماموريت اصلي ميرساند

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0046.jpg
گوش كردن به صداي افراد (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0047.jpg
گوش كردن به صداي افراد (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0048.jpg
دزدي از جيب افراد (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0049.jpg
دزدي از جيب افراد (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0050.jpg
كتك زدن افرادي كه مردم را به ضد اساسين بودن دعوت ميكنند ! (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0051.jpg
كتك زدن افرادي كه مردم را به ضد اساسين بودن دعوت ميكنند ! (يكي از ماموريت هاي بازي)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0052.jpg
كتك زدن افرادي كه مردم را به ضد اساسين بودن دعوت ميكنند ! (يكي از ماموريت هاي بازي)
بعد از كتك زدن او را دستگير كرده و به پيش المعلم ميبريم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0053.jpg
المعلم هم ميزنه پدرش رو در مياره

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0054.jpg
بعد از هر ماموريت ، المعلم وسيله ي جديدي به ما ميده كه با اون ميتونيم راحت تر مبارزه كنيم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0055.jpg
و مامورت بعدي رو به ما ميگه

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0056.jpg
وسيله ي جنگاويه جديدمون رو ميتونيم تو قسمت تمرين تست كنيم و كا با اون رو ياد بگيريم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0058.jpg
اسب سواري در بازي

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0059.jpg
در بازي . . . نقشه ي بازي ناقص است
و در سفرها معمولا بدون نقشه گم ميشويم . . .
به همين دليل در طي اين راه برج هايي بلند وجود دارد

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0060.jpg
به بالاي اين برج ها رفته و اطراف را نگاه ميكنيم . . .
اين كار باعث واضح شدن نقشه ميشود

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0065.jpg
نگاه به اطراف

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0061.jpg
همانطور كه در سمت چپ ميبينيد نقشه واضح شده !

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0062.jpg
در آخر هم . . . شيرجه به سمت پايين (پرش سرنوشت)

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0066.jpg
به همين روش به شهر مورد نظر ميرسيم !!!

[SUB-Z3RO]

حال ماموريت اصليه Assassin يعني كشتن فرد مورد نظر !
منبع تصاوير = portforward.com

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0066.jpg
حال به شهر رسيديم و ميخواهيم وارد شهر شويم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0067.jpg
ولي سرباز ها و نگهبان هاي شهر اجازه ي ورود به شهر را نميدهند
در اين جا ما 2 راه واريم

راه اول
جنگ با نگهبان هاي شهر و ورود به شهر (كه در ابتداي بازي به دليل نداشتن مهارت كامل بسيار سخت است)

راه دوم
http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0068.jpg
معمولا در كنار هر شهري سرباز ها در حال اذيت كردن مردم هستند
با نجات دادن مرد بي گناه از دست سرباز ها . . .
http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0069.jpg
اين مرد راه بي خطري براي ورود به شهر را نشان ميدهد
http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0070.jpg
و ما به وسيله ي او و دوستانش وارد شهر ميشويم !

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0071.jpg
نجات دادن افراد بيگناه از دست سرباز ها هم يكي از ماموريت هاي فرعي بازيه

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0073.jpg
در داخل شهر هم برج هايي وجود دارند

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0074.jpg
با بالا رفتن از آنها و نگاه به اطراف شهر . . . نقشه شهر را نيز به دست مي آوريم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0075.jpg
نقشه ي شهر

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0077.jpg
با كامل شدن نقشه . . . ماموريت هاي ما روي نقشه پديدار ميشود

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0080.jpg
پس از پايان ماموريت ها . . .

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0081.jpg
به پيش مسئول اساسين ها رفته و ماموريت اصلي را از او ميپرسيم
http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0082.jpg
پس از صحبت با او . . . ماموريت آشكار ميشود

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0083.jpg
خود را براي كشتن فرد مورد نظر (هدف يا Target) آماده ميكنيم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0084.jpg
دور از چشم سرباز ها به او نزديك ميشويم و . . . . . .

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0085.jpg
با فرو كردن Hidden Blade به داخل بدن او
ما و هدف ، وارد دنياي عجيبي ميشويم
اين دنيا براي اين است كه
خون فرد را براي مسئول ماموريت ببريم و هم قبل از مرگ هدف . . . با وي صحبت كنيم و اطلاعاتي از او بدست آوريم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0086.jpg
سپس به واقعيت برگشته و بايد سريعن خود را از ديد سرباز ها پنهان كنيم

http://portforward.com/games/walkthroughs/Assassins-Creed/Assassins-Creed-large-0087.jpg
و بعد به پيش مسئول ماموريت برميگرديم و با دادن خون هدف به او . . .
انجام دادن ماموريت رو به اون اطلاع ميدهيم . . .
و به پيش المعلم بازميگرديم براي ادامه ي داستان