PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تعرض کلامی به زنان در کشور ، 5 برابر اروپا



نارون1
15th September 2012, 11:37 AM
در شرایطی که نیروی انتظامی هر سال با اجرای طرح مبارزه با بدحجابی به سراغ بانوان می‌رود ، مردان ایرانی اما بی‌باکانه و بدون ترس از برخورد های قضایی ، به تعرض کلامی و رفتاری بانوان در کوچه و خیابان می‌پردازند . " آزارهای کلامی خیابانی در کشور ما 5 برابر کشورهای اروپایی است "

تعرض و مزاحمت خیابانی بخشی از تجربه اجتماعی بسیاری از دختران و زنان است .



http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/11/16/132893_821.jpg

دکتر مجید ابهری در گفتگوی با الف ، آزارهای خیابانی را نماد بارز تجاوز به حقوق شهروندی می‌داند که متأسفانه این آزارها از مظاهر ناهنجاری اجتماعی در زندگی شهری است .

ابهری تعرض‌های خیابانی را به دو صورت آزارهای فیزیکی مانند تنه زدن ، تعرض فیزیکی و لمس بدنی ،ترساندن بانوان با موتورسیکلت و یا بوق زدن و آزارهای گفتاری را که شامل متلک پرانی ، بکار بردن عبارات مشمئز کننده و زشت تقسیم می‌کند و می‌گوید : " این‌گونه آزارهای خیابانی باعث تجاوز به حریم شهروندی و آزادی‌های اجتماعی بانوان است . به طور متوسط به ازای هر زن خیابانی هفت مرد خیابانی وجود دارد و برای هر زن صدبار در روز بوق زده می‌شود. برای این افراد که به بهانه مسافر کشی به بانوان تعرض می‌کنند محجبه یا بی حجاب ، پیر یا جوان فرقی نمی‌کند همین قدر که زن باشد و در کنار خیابانی ایستاده باشد باعث آزار او می‌گردند ".



این عضو هیئت علمی دانشگاه اضطراب ، استرس و ترس از حضور در اجتماع را از عوارض این آزارها می‌داند و معتقد است : این‌گونه تجاوز به حقوق شهروندی بانوان باعث کاهش مشارکت آن‌ها در عرصه های اجتماعی می‌گردد .

بسیاری از زنان در جامعه ما حتی در شرایط حفظ حجاب اسلامی نیز مورد آزار قرار می‌گیرند متأسفانه به علت کاهش غیرت اجتماعی دیگر کمتر مردی از بانوان در جامعه دفاع می‌کند . متأسفانه به طور متوسط 25 درصد از زنان شهری در طول روز مورد آزار فیزیکی و رفتاری قرار می‌گیرند .



به اعتقاد ابهری ، برخورد انتظامی با این افراد کافی نیست بلکه فرهنگ سازی و آماده سازی بستر فکری در جامعه می‌تواند از این‌گونه آزارها جلوگیری نموده یا آن‌ها را کاهش دهد . فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و اخلاقی ، کمرنگ شدن تربیت اجتماعی ، بی اعتنایی به حقوق شهروندی ارکان اساسی آزارهای خیابانی و بی حرمتی و بی ادبی به زنان جامعه می‌باشد .


80 درصد از تعرض‌های خیابانی ، آزارهای کلامی و گفتاری می‌باشند . 20 درصد از آزارهای فیزیکی در معابر شلوغ مثل بازارها و خیابان‌ها و میادین یا در ایستگاه‌های اتوبوس و مترو مورد آزارهای فیزیکی قرار می‌گیرند .


این آسیب شناس در پاسخ به این سؤال که علت این تعرض‌ها چیست گفت : " علت این امر کمرنگ شدن ارزش‌های دینی و اخلاقی ، تغییر سبک زندگی که ماهواره مسبب اصلی آن سد و ضعف مدیریت غریزه جنسی در جامعه از علل این پدیده است . وقتی برای غریزه جنسی جوانان برنامه ریزی نمی‌شود و برای ازدواج شرایط لازم فراهم نمی‌گردد شاهد گسترش این مسائل می‌شویم .



وی ادامه می‌دهد :"در کشورهای اروپایی 90 درصد از آزارهای فیزیکی از طرف کسانی می‌باشد که دچار ناهنجاری‌های روانی و رفتاری می‌باشد. شهروندان معمولی به ندرت ممکن است باعث آزارهای گفتاری و فیزیکی گردند.


ابهری در مورد نسبت آزارهای خیابانی در کشور ما به سایر کشورها می‌گوید : آزارهای گفتاری خیابانی در کشور ما 5 برابر کشورهای اروپایی است، همچنین در کشورهای اروپایی آزارهای عملی 15 برابر کشور ما می‌باشد. ولی در کشورهای عربی برخورد شدید پلیس با این‌گونه افراد حتی اجازه خیره شدن به زنان را نمی‌دهند تا چه برسد به آزار های فیزیکی. تصویب قوانین تشدید مجازات آزارهای خیابانی و افرادی که مرتکب این اعمال می‌شوند می‌تواند به عنوان اهرم بازدارنده قانونی مورد استفاده قرار گیرد


http://www.aryanews.com/UpLoads/Picture/Social01/00abhari22.jpg

به گزارش الف، در نظر سنجی یک نهاد عمومی در چند سال گذشته از بانوان تهرانی، "انتشار تصاوير خصوصي افراد» 80 درصد "تنه زدن عمدي به زنان" 83 درصد، "متلك گفتن" 76 درصد، "شنيدن الفاظ ركيك" 75 درصد، "ويراژ دادن و حركات نمايشي موتورسواران" 72 درصد و "تعقيب زنان توسط مردان در اماكن خلوت" 72 درصد از مهمترین مزاحمت ها برای بانوان بودند




میگنا

ماه آفرید
15th September 2012, 12:33 PM
چرا در کشور ما با چنین رفتارها برخورد نمی کنند؟
یا برای فرهنگ سازی دست به کار نمی شوند؟
بعضی از این رفتارها از تفکرات اشتباه خانواده بروز می کند.

سونای
15th September 2012, 05:05 PM
آره واقعا بعضی ها دیگه شورشو در آوردن!![asabani]
چند روز پیش یه دختر بنده خدا مامانش میره خرید، حالا ساعت چند بود 11 صبح!!
یکی زنگ میزنه میپرسه توو این کوچه فلانی دارین ؟
دختره : نه
اون : مطمئنید؟ چند وقته ساکن اینجایید؟
دختره: خیلی وقته
اون:خب میشه پدر مادر برادر هر کسی که خونه هست رو صدا بزنید که من از اونا سوال کنم؟ شاید اونا بشناسن.
دختره : کسی خونه نیست!! ( بعد از ماجرا باز دختره مقصر شناخته شد که چرا گفت کسی خونه نیست!! خب کف دست بو نکرده بود که طرف مزاحمه! با شخصیت!!!!!!!!!! به نظر میرسید!!!!!!!)
اون میگه باشه و خداحافظی میکنه
10 دقیقه بعد صدای کلید میاد و اینکه در داره به زحمت باز میشه
دختره هم فکر میکنه مادرشه که واسه خرید دستش پره نمیتونه درو باز کنه ، بدو بدو میره کمک درو باز میکنه به خیالش واسه مامانش ...( الان که فکر میکنم آره دختره اشتباه کرد.. ولی خب فکرشو نمیکرد)
یدفعه میبینه یکی دیگست ( یعنی همون که سوال پرسید) دختره جا میخوره و سریع خودشو میکشه پشت در و از لای در فقط نگاه میکنه
اون : ماشینم جوش آورده میشه این بطری رو آب کنید؟
دختره هم هزارتا آره نه آره نه تو دلش میگه و سعی میکنه هوشمندانه!!!!!!! قضیه رو حل کنه
وانمود میکنه اتفاقی نیفتاده و میگه بله حتما . بطری رو میگیره و میخواد درو ببنده اما اون یکم فشار میاره که درو نبنده
خلاصه دختره یجور که طرف شک نکنه بزور درو میبنده
میره بالا دفترچه تلفن رو برمیداره شماره ی همسایه ها رو ندارن!! یعنی دوتاشونو دارن که اونا مسافرت هستن
همسایه بقلی 2شبه خونه پسرش رفته
یه خونه هم خالی شده
یه خونه هم دانشجوها رفتن تعطیلات
یدفعه به خودش میاد و میبینه توی کوچه تنهاست!!!!!!!!!!!!![nadidan]
باز صدای کش مکش با در میاد! اینم طبق معمولِ خیلی از دخترا میزنه زیر گریه[khejalat] بدو بدو فقط یه چادر بر میداره و آروم از پله ها میره پایین
پابرهنه!!![narahatish] که طرف صدای پای اینو نشنوه
از در ِ پشتی( پارکینگ) که از یه بَـر ِ دیگه ی کوچه باز میشه ، از خونه ی خودش!!! فرار میکنه.
( ببین خیییییییییییییللللللللللل یییییییییییییی درده ها!!![narahatish] تصورشم نمیشه کرد چه حالی داشت....آخه توو خونه ی خودت... )
میرسه به تقاطعی که به اون کوچه راه داره ، باز هم اشتباه میکنه یه نیم نگاه میکنه ببینه طرف هست یا نه؟! اونم اینو میبینه شک میکنه آخه این با چادر به قولی کلی روی خودشو گرفته بود[cheshmak]
اما انقد که ترسیده بود و ... بازی در آورده بود[nishkhand] که اون فهمید و دویید طرف ماشینش
دختره هم پاشو تند کرد رفت و در یه خونه دیگه رو به مشت و لگد گرفت اما باز کسی نبود!! نمیدونم ملت 11 صبح! کجا میرن آخه!
اون فرد هم با ماشین به این میرسه اینم دیگه بدو بدو از یه کوچه دیگه در میره ، پشتشو میبینه خبری نیس ! قدماشو آروم میکنه
نزدیک سر کوچه بود که یهو اون با ماشین از روبروش درمیاد :-ss
دیگه ماشین و میزاره و توو حدی که در ماشینو نمیبنده می دوئه طرف دختره( خیلی مردم آزار بود که داشت دختررو اینطور میترسوند..[negaran])
دختره میبینه نه طرف خیلی بی کله و جدیه دوباره بر میگرده و با تمام وجود میدوئه طرف سوپر مارکت (دختره شانس آورد دونده بود)
خلاصه خدا پدر مادر صاحب سوپر مارکت رو بیامرزه که باز بود
دختره میره توو و فقط میتونه بگه آقای..بعدشم که میدونید.. انفجار..[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]
و آقای.. همش میگه: اِ ! چی شده؟ آخه چی شده؟ بگو چی شده؟ چرا گریه میکنی ؟ به من بگو؟ یه کلمه بگو؟ بعد میره بیرون سوپر مارکت کوچه رو نگاه میکنه
دوباره میاد تو همون رگبار سوال ها رو تکرار میکنه[nishkhand] دختره هم که نفسِش در نمیاد همونطور ادامه میده[gerye][gerye][gerye][gerye]
بعدِ یه ربع، آروم تر میشه و فقط میگه چیز خاصی نبود نمیدونم چرا از یکی ترسیدم!
آقای .. تعجب میکنه !! و میگه خب بیا ببرمت خونه
دختره هم باز یاد این میفته که طرف داشت میومد توو خونه . باز میزنه زیر گریه که من خونه نمیرم
[nishkhand]

خلاصه از شدت ماجرا میکاهه!! و تعریف میکنه
آقای .. شروع میکنه:
اِ ! یعنی چی؟ تو چرا گفتی کسی خونه نیست؟ تو عقل نداری! چرا نپرسیدی درو باز کردی! چرا اصلاًبا بیگانه حرف زدی! دختره به این بزرگی همینو نمیدونی!! چرا یکی رو صدا نکردی و..و..و..
دختره با اینکه واسه همه ی اینا جواب داشت اما ترجیح داد....:-$
اونقد تحت فشار بود.... که دیگه حوصله هیچ چی رو نداشت...
و میدونست از این به بعد باید این سوالا رو به 10 نفر بعدی هم جواب بده

هههههههههههههیییییییییییی ییی چی میشه کرد! همیشه ما مقصریم[narahatish]
الان بیچاره دختره از سایه ی خودش میترسه[narahatish] از الان کلاساشو تفکیک کرده که فلان ساعتا رو که داداشش یا پدرش بیکارن، بره
بقیه شو نره
حتی با مادرشم میترسه بره بیرون...

بچه بودیم خیلی بیشتر حواسمون بود با بیگانه حرف نزنیم....
به بزرگی و کوچیکی مثل اینکه نیست! کلا نباید با بیگانه حرف زد.....[soal]
واقعا ادم تا اینا رو لمس نکنه ( خدا بدور کنه از همه[nishkhand]) نمیتونه درک کنه چقدر وحشتناکه و چقدر شب و روزو ازت میگیره...چقدر داغونت میکنه[narahatish]
[golrooz] به سوالای کسی جواب ندید[hoshdar] نمیدونم شاید واقعا سوال داشته باشن... نمیدونم..!!

elinaaa
15th September 2012, 06:22 PM
خوب خوبه بالاخره این آمارو دادن...طبق معمول هم که هیچ راهکاری وجود نداره یا اگه داره به دردبخور نیست...ما که آخر نفهمیدیم این فرهنگ سازی چیه که هیچوقت نمیشه!!!!! البته بالا بریم پایین بیایم،خانوما همیشه مقصر شناخته میشن...به هر حال ما واسه اینکه یه سری ضعفامونو تو جامعه پنهان کنیم بایدم دنبال مقصر باشیم چون بلد نیستیم مشکلاتو حل کنیم....

right.kimber
15th September 2012, 08:29 PM
به عنوان یه دوست یه پیشنهاد به همتون دارم، تو چنین کشوری با این وضعیتش میطلبه تمام دخترا دفاع شخصی رو بلد باشن
اگر همچین حرکتی بکنید دیگه بعد از مدتی برای پسرا این مطلب جا میوفته که نزدیک شدن به دختر= کتک خوردن. پس در نتیجه دوباره بعد از مدتی این فرهنگ جا میوفته که سراغ دختر تو خیابون نرن.
من یه دختر خاله دارم که کاراته کار میکنه، یه زمانی تو خیابون یه پسره بهش تیکه میپرونه، دختر خاله ما هم کم نمیاره برمیگرده چنان میزنش که تا نیم ساعت بعدش که ما رفتیم بالا سرش هنوز بیحال افتاده بود.
اینه، اگه می خواید دیگه تا اخر عمر پسرا مثل یه حیوان نجیب سرشون تا کار خودشون باشه و خیالتون از این مسائل راحت باشه، باید دفاع شخصی یاد بگیرید
حالا اگه تعداد دخترایی که دفاع شخصی یاد میگیرن و پسرا رو کتک میزنن زیاد بشه، بعد مدتی بین پسرا ترس کتک خوردن از دختر زیاد میشه و کمتر کسی جرات میکنه از حرکتای زشت تجاوز به حریم دختر انجام بده و در نهایت بعد یک سال میبینی دیگه این مسئله برای همیشه از جامعه ایرانی حذف میشه.

البته یه مسئله بعدا ممکنه باهاش روبرو بشیم: پسر آزاری! مثلا دختره تو خیابون از قیافه یه پسری خوشش نیاد، حالا الکی یه تنه به پسره بزنه و پسره برگرده بگه چرا میزنی؟! حالا دیگه دختره بهونه میاد دستش و تا بخوره پسره رو میزنه [sootzadan]

سونای
16th September 2012, 05:54 PM
به عنوان یه دوست یه پیشنهاد به همتون دارم، تو چنین کشوری با این وضعیتش میطلبه تمام دخترا دفاع شخصی رو بلد باشن
اگر همچین حرکتی بکنید دیگه بعد از مدتی برای پسرا این مطلب جا میوفته که نزدیک شدن به دختر= کتک خوردن. پس در نتیجه دوباره بعد از مدتی این فرهنگ جا میوفته که سراغ دختر تو خیابون نرن.


آره فکر جالبیه آدم نفس میکشه. یه لحظه توو ذهنم همه چی آرووم شد و امنیت برقرار شد....[nishkhand]
اما به شرطی که پسره بلد نباشه! اگه بلد باشه که....[nadidan]
من خودم یه چیزایی بلدم ، با این حال هــــــــــــــرگــــــــ ـــــــــز نتونستم داداشمو شکست بدم[asabani]
خودمو میکشم باز نمیشه!!!!!!! با اینکه بهم ضربه نمیزنه! دفاع میکنه همش میزاره من بزنم باز نمیشه!! وقتی هم که حوصلش سر میره میخواد بره دنبال کاراش فقط یه ضربه میزنه (تازه حواسش هست آروم بزنه) . همون یه ضربه 6 متر اونطرف تر نقش بر زمینم میکنه[kootak] که یه چند دقیقه ای گیجم...
یه مدت اعتماد بنفسم اومده بود پایین به دوستم گفتم اونم گفت نگران نباش منم تا حال نتونستم امیرو شکست بدم
دعوا مسابقه نیست که طرف از قانون ها پیروی کنه ، هرچی از بچگی یاد گرفته یجا پیاده میکنه، اونم پسر جماعت...
باید شانس یار باشه که یا پسره رزمیکار نباشه یا حد اقل از دختره کمتر بدونه
واسه دختره هم فقط این کافی نیس ، حتما باید خوی جنگجویی داشته باشه یا روش کار کنه
در غیر اینصورت اون لحظه نمیتونه از دانسته هاش! استفاده کنه
ولی توصیه ی جالبی بود .. چشم..[golrooz]

atnhe27
16th September 2012, 06:21 PM
آره واقعا بعضی ها دیگه شورشو در آوردن!![asabani]
چند روز پیش یه دختر بنده خدا مامانش میره خرید، حالا ساعت چند بود 11 صبح!!
یکی زنگ میزنه میپرسه توو این کوچه فلانی دارین ؟
دختره : نه
اون : مطمئنید؟ چند وقته ساکن اینجایید؟
دختره: خیلی وقته
اون:خب میشه پدر مادر برادر هر کسی که خونه هست رو صدا بزنید که من از اونا سوال کنم؟ شاید اونا بشناسن.
دختره : کسی خونه نیست!! ( بعد از ماجرا باز دختره مقصر شناخته شد که چرا گفت کسی خونه نیست!! خب کف دست بو نکرده بود که طرف مزاحمه! با شخصیت!!!!!!!!!! به نظر میرسید!!!!!!!)
اون میگه باشه و خداحافظی میکنه
10 دقیقه بعد صدای کلید میاد و اینکه در داره به زحمت باز میشه
دختره هم فکر میکنه مادرشه که واسه خرید دستش پره نمیتونه درو باز کنه ، بدو بدو میره کمک درو باز میکنه به خیالش واسه مامانش ...( الان که فکر میکنم آره دختره اشتباه کرد.. ولی خب فکرشو نمیکرد)
یدفعه میبینه یکی دیگست ( یعنی همون که سوال پرسید) دختره جا میخوره و سریع خودشو میکشه پشت در و از لای در فقط نگاه میکنه
اون : ماشینم جوش آورده میشه این بطری رو آب کنید؟
دختره هم هزارتا آره نه آره نه تو دلش میگه و سعی میکنه هوشمندانه!!!!!!! قضیه رو حل کنه
وانمود میکنه اتفاقی نیفتاده و میگه بله حتما . بطری رو میگیره و میخواد درو ببنده اما اون یکم فشار میاره که درو نبنده
خلاصه دختره یجور که طرف شک نکنه بزور درو میبنده
میره بالا دفترچه تلفن رو برمیداره شماره ی همسایه ها رو ندارن!! یعنی دوتاشونو دارن که اونا مسافرت هستن
همسایه بقلی 2شبه خونه پسرش رفته
یه خونه هم خالی شده
یه خونه هم دانشجوها رفتن تعطیلات
یدفعه به خودش میاد و میبینه توی کوچه تنهاست!!!!!!!!!!!!![nadidan]
باز صدای کش مکش با در میاد! اینم طبق معمولِ خیلی از دخترا میزنه زیر گریه[khejalat] بدو بدو فقط یه چادر بر میداره و آروم از پله ها میره پایین
پابرهنه!!![narahatish] که طرف صدای پای اینو نشنوه
از در ِ پشتی( پارکینگ) که از یه بَـر ِ دیگه ی کوچه باز میشه ، از خونه ی خودش!!! فرار میکنه.
( ببین خیییییییییییییللللللللللل یییییییییییییی درده ها!!![narahatish] تصورشم نمیشه کرد چه حالی داشت....آخه توو خونه ی خودت... )
میرسه به تقاطعی که به اون کوچه راه داره ، باز هم اشتباه میکنه یه نیم نگاه میکنه ببینه طرف هست یا نه؟! اونم اینو میبینه شک میکنه آخه این با چادر به قولی کلی روی خودشو گرفته بود[cheshmak]
اما انقد که ترسیده بود و ... بازی در آورده بود[nishkhand] که اون فهمید و دویید طرف ماشینش
دختره هم پاشو تند کرد رفت و در یه خونه دیگه رو به مشت و لگد گرفت اما باز کسی نبود!! نمیدونم ملت 11 صبح! کجا میرن آخه!
اون فرد هم با ماشین به این میرسه اینم دیگه بدو بدو از یه کوچه دیگه در میره ، پشتشو میبینه خبری نیس ! قدماشو آروم میکنه
نزدیک سر کوچه بود که یهو اون با ماشین از روبروش درمیاد :-ss
دیگه ماشین و میزاره و توو حدی که در ماشینو نمیبنده می دوئه طرف دختره( خیلی مردم آزار بود که داشت دختررو اینطور میترسوند..[negaran])
دختره میبینه نه طرف خیلی بی کله و جدیه دوباره بر میگرده و با تمام وجود میدوئه طرف سوپر مارکت (دختره شانس آورد دونده بود)
خلاصه خدا پدر مادر صاحب سوپر مارکت رو بیامرزه که باز بود
دختره میره توو و فقط میتونه بگه آقای..بعدشم که میدونید.. انفجار..[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]
و آقای.. همش میگه: اِ ! چی شده؟ آخه چی شده؟ بگو چی شده؟ چرا گریه میکنی ؟ به من بگو؟ یه کلمه بگو؟ بعد میره بیرون سوپر مارکت کوچه رو نگاه میکنه
دوباره میاد تو همون رگبار سوال ها رو تکرار میکنه[nishkhand] دختره هم که نفسِش در نمیاد همونطور ادامه میده[gerye][gerye][gerye][gerye]
بعدِ یه ربع، آروم تر میشه و فقط میگه چیز خاصی نبود نمیدونم چرا از یکی ترسیدم!
آقای .. تعجب میکنه !! و میگه خب بیا ببرمت خونه
دختره هم باز یاد این میفته که طرف داشت میومد توو خونه . باز میزنه زیر گریه که من خونه نمیرم
[nishkhand]

خلاصه از شدت ماجرا میکاهه!! و تعریف میکنه
آقای .. شروع میکنه:
اِ ! یعنی چی؟ تو چرا گفتی کسی خونه نیست؟ تو عقل نداری! چرا نپرسیدی درو باز کردی! چرا اصلاًبا بیگانه حرف زدی! دختره به این بزرگی همینو نمیدونی!! چرا یکی رو صدا نکردی و..و..و..
دختره با اینکه واسه همه ی اینا جواب داشت اما ترجیح داد....:-$
اونقد تحت فشار بود.... که دیگه حوصله هیچ چی رو نداشت...
و میدونست از این به بعد باید این سوالا رو به 10 نفر بعدی هم جواب بده

هههههههههههههیییییییییییی ییی چی میشه کرد! همیشه ما مقصریم[narahatish]
الان بیچاره دختره از سایه ی خودش میترسه[narahatish] از الان کلاساشو تفکیک کرده که فلان ساعتا رو که داداشش یا پدرش بیکارن، بره
بقیه شو نره
حتی با مادرشم میترسه بره بیرون...

بچه بودیم خیلی بیشتر حواسمون بود با بیگانه حرف نزنیم....
به بزرگی و کوچیکی مثل اینکه نیست! کلا نباید با بیگانه حرف زد.....[soal]
واقعا ادم تا اینا رو لمس نکنه ( خدا بدور کنه از همه[nishkhand]) نمیتونه درک کنه چقدر وحشتناکه و چقدر شب و روزو ازت میگیره...چقدر داغونت میکنه[narahatish]
[golrooz] به سوالای کسی جواب ندید[hoshdar] نمیدونم شاید واقعا سوال داشته باشن... نمیدونم..!!

سلام دوست من چه با هیجان تعریف کردی ماجرا رو ای ول [golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد