PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی هنجارشکنان در جامعه و خانواده



نارون1
27th August 2012, 04:57 PM
همه ما بار‌ها شاهد ریختن زباله در معابر از سوی برخی شهروندان بوده‌ایم که این نوع هنجارشکنی برای عده‌ای به امری عادی تبدیل شده است. ریختن زباله در کوچه‌‌ها و خیابان‌‌ها یکی از مهم‌‌ترین معضلات بهداشتی و اخلاقی است که موجب رنجش دیگران و نادیده انگاشتن حقوق شهروندی می‌شود.

در واقع ر‌ها کردن زباله در معابر و جوی‌‌ها در نظر بسیاری از افراد بی‌آن‌که ننگی باشد به عادتی چندین ساله تبدیل شده است در اینجا موضوع مربوط به نظم ذاتی افراد است. ما به صورت ذاتی با «من واقعی» به دنیا می‌آییم که من واقعی هر انسانی از وراثت و غریزه تشکیل شده است، به مرور زمان هر چقدر که انسان بزرگ‌تر می‌شود «من واقعی» رشد می‌کند و به «من ایده‌آل» یا «من نمایشی» یا «من شعاری» تبدیل می‌شود.

این من ایده‌آل با من نمایشی یا من شعاری برگرفته شده از وراثت، غریزه و تربیت است. یعنی تربیت در «من نمایشی» انسان‌‌ها نقش دارد، ولی «من واقعی» نقشی ندارد. افراد به‌طور ذاتی یکسری ویژگی‌‌هایی دارند مانند محبت، خشم، حسادت و حتی نظم که جزو صفات ذات و برتر انسان‌‌ها هستند یعنی این صفات در وجود ما به ودیعه گذاشته شده و همه افراد فی‌نفسه از نظم خوششان می‌آید به‌طوری‌که حتی افراد بی‌نظم وقتی وارد محیط پاک و تمیزی می‌شوند ناخودآگاه در ابتدای امر واژه «تمیز» را به زبان می‌آورند، اما همین افراد به اصطلاح بی‌نظم‌، محیط‌‌های تمیز را در مدت کوتاهی پر از زباله می‌کنند بی‌آن‌که بدانند در ابتدای ورود به محیط تمیز از نظم و پاکیزگی محیط لذت می‌بردند.


اما به راستی از لحاظ روانشناسی چه اتفاقی در این‌گونه افراد رخ می‌دهد که با غریزه خودشان مقابله می‌کنند؟ این رفتار‌های هنجارشکن به تربیت و اکتساب یا «من ایده‌آل» مربوط می‌شود. به‌طوری‌که تربیت فرزندان در خانواده‌‌های مختلف نتایج متفاوتی را دربرخواهد داشت.

به‌طور مثال اگر بچه‌ای با سبک دیکتاتوری در خانواده بزرگ شود ممکن است یا به آدم فوق‌العاده منظمی تبدیل شود یا این که در نقطه مقابل آن، به عنوان فردی که دشمن نظم و انضباط است، پرورش خواهد یافت.

در این‌گونه موارد با سبک تربیتی دیکتاتور مآبی، شخص به راحتی اقدام به پرتاب زباله در معابر عمومی یا انجام سایر رفتار‌های ضداجتماعی می‌کند، چراکه سبک دیکتاتوری می‌تواند روی نظم افراد تأثیر بگذارد یعنی خانواده‌‌ها به قدری با فرزندانشان دیکتاتور مآبانه رفتار می‌کنند که نه تنها باعث آزار آنها می‌شوند بلکه وقتی فرزندانشان وارد اجتماع می‌شوند از قانون‌شکنی و هنجارشکنی لذت می‌برند. این‌گونه افراد در واقع با همان «من واقعی» خودشان می‌جنگند و با مخالفت در اجتماع این مسئله را در جامعه گسترش می‌دهند.


یعنی با بروز رفتار‌های ضداجتماعی به «من واقعی» خودشان ثابت می‌کنند «نه تنها با محیط و خانواده‌ام مخالفت می‌کنم بلکه با ایجاد هنجارشکنی در اجتماع که نمونه بارز آن ریختن زباله در معابر عمومی است، مخالفت خودم را اعلام می‌کنم.» اما نوع دیگری از تربیت که در بروز رفتار‌های ضداجتماعی نقش دارد، تربیت در خانواده‌‌هایی است که سبک زندگی آزادی دارند

فرزندی که در این نوع خانواده بزرگ می‌شود یا مخالف نظم است و از رفتار‌های بی‌نظمی لذت می‌برد، یا این که دقیقاً نقطه مقابل خانواده‌اش رفتار می‌کند زیرا دائماً نگران این مسئله است که مبادا به علت مخالفت با نظم اجتماعی و قانون همانند خانواده‌اش مورد تمسخر قرار بگیرد. در واقع این دو سبک خانوادگی دیکتاتوری و آزاد روی رفتار‌های افراد بی‌نظم خیلی تأثیرگذار است.

البته باید توجه داشته باشیم در مواردی که افراد رفتار‌های ضداجتماعی نشان می‌دهند نکته مهم تربیتی نهفته است که همان اعتماد به نفس است. در واقع فرد برای این که اعتماد به نفس از دست رفته‌اش را دوباره پیدا کند سعی می‌کند با قانون‌شکنی، به خیال خود «من نمایشی»‌اش را بیشتر به نمایش بگذارد. هر چقدر فاصله بین «من نمایشی» و «من واقعی» بیشتر شود، سلامت روان فرد را به خطر می‌اندازد و از جمعیت نرمال مردم دورتر می‌شود.

در هر حال درمان این تیپ مشکلات رفتاری با ریشه‌یابی صورت می‌گیرد، چراکه هر کدام از رفتار‌هایی که «من نمایشی» را به نمایش می‌گذارد، ریشه درونی دارد و روانشناسان همان ریشه درونی را پیدا می‌کنند. در روانشناسی من کودک، من بالغ و من والد وجود دارد و هر کدام از این «من‌»‌ها که البته هر سه در من واقعی وجود دارد سبب بروز یک نوع رفتار است.

من کودک منشأ لذت بردن و لذت‌جویی است. من بالغ منشأ منطق و من والد مقر باید و نباید‌ها است. یک انسان نرمال و طبیعی انسانی است که در او این سه من به یک اندازه رشد می‌کند.

مثلاً در خانواده‌‌ها سبک دیکتاتور من والا خیلی رشد کرده است، فرزندی که در این خانواده رشد می‌کند نمی‌تواند من کودک خودش را به نمایش بگذارد و در نتیجه من کودک وی آسیب می‌بیند و از آنجایی که نمی‌تواند با مسئله کنار بیاید، بنابراین در اجتماع کار‌هایی را که در بچگی قدرت انجام دادن آن را نداشته مانند ریختن زباله و پرتاب کردن آشغال از پنجره خانه یا اتومبیل انجام می‌دهد در درمان این تیپ افراد من کودک آسیب‌دیده را درمان می‌کنیم و فرد را در مسیری قرار می‌دهیم که نه با شیطنت‌‌های بچگی مانند آشغال ریختن و بوق زدن بلکه با رفتاردرمانی به مرور رفتار‌های صحیح را جایگزین می‌کنیم.





ایران نیوز

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد