PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مکتوب



Outta_Breathe1020
26th August 2012, 10:59 PM
عشق

استاد میگوید: ما همه نیازمند عشق ایم. عشق بخشی از سرشت انسانی است ، به همان اندازه نوشیدن ، خوردن ، خفتن.
گاهی به هنگام تماشای غروبی زیبا خود را کاملا تنها میابیم و می اندیشیم : این زیبایی اهمیت ندارد ، چون کسی را ندارم تا در این زیبایی با او سهیم شوم .
در چنین مواقعی باید بپرسیم : چند بار نثار کردن عشق مان را از ما خواسته اند و ما امتناع کردیم ؟ چند بار از نزدیک شدن به کسی و گفتن این که دوستش داریم ، ترسیده ایم؟
از تنهایی حذر کنید . به اندازه ی خطرناک ترین دارو های مخدر خطرناک است. اگر غروب دیگر برای شما معنایی ندارد ، فروتن باشید و به جستجوی عشق بر خیزید اما هرکس ارزش عشق شما را ندارد . بدانید که همچون بقیه ی برکت های روحانی ، هرچه بیشتر حاضر به بخشش باشید بیشتر دریافت میکنید.

Outta_Breathe1020
26th August 2012, 11:02 PM
غذای عالی


یک روز صبح مریدی با استادش در دشت قدم میزد . مرید می پرسید: کدام رژیم غذایی برای منزه سازی روح لازم است هر چند استادش همواره تاکید داشت که تمامی غذا ها مقدس اند ، مرید باور نمیکرد.

مرید گفت : باید غذایی باشد که ما را به خدا نزدیک تر میکند .
استاد میگوید: خوب شاید حق با تو باشد . مثلا آن قارچ ها .... آن جا ....
مرید به هیجان آمد و فکر کرد این قارچ ها او را منزه میکند و به خلسه میبرد . اما همین که خم شد تا یکی بچیند فریادی کشید و وحشت زده گفت :
این ها که سمی اند ! اگر یکی از آن ها را میخوردم بی درنگ میمردم.

استاد گفت: خوب ، من هیچ غذای دیگری نمیشناسم که تو را با این سر عت نزد خدا ببرد.



دشمن


استاد با مرید محبوبش ملاقاتی کرد و از او پرسید پیشرفت روحانی اش چگونه است. مرید پاسخ داد که اکنون قادر است هر لحظه روزش را وقف خدا کند. استاد گفت: خوب ، پس تنها چیزی که مانده بخشیدن دشمنانت است .

مرید با شگفتی به استادش نگریست:
-: اما لازم نیست . من هیچ سو نیتی به دشمنانم ندارم .
استاد پرسید: فکر میکنی خدا به تو سو نیت دارد ؟
مرید پاسخ داد : البته که نه.
-: اما باز از او تقاضای بخشش میکنی . مگر نه؟ با دشمنانت همین کار را بکن ، هرچند هیچ سو نیتی به آن ها نداشته باشی . کسی که میبخشد قلب خود را میشوید و معطر میکند.

Outta_Breathe1020
26th August 2012, 11:10 PM
شجاعت



هنگام گلوله باران وحشیانه ی تولون ، ناپلئون جوان مثل یک نی در باد میلرزید . سربازی که او را به این حال دید به هم قطارانش گفت : نگاهش کنید دارد از ترس میمیرد . ناپلئون گفت : بله ، میترسم . اما به جنگید ن ادامه میدهم . اگر نصف من می تر سیدید مدت ها پیش فرار کرده بودید . استاد میگوید :
ترس نشان ترسو بودن نیست . ترس می گذارد در برابر موقعیت های زندگی شجاع و متین با شیم . کسی که ترس را تجربه میکند و با وجود این ترس بی آ ن که مرعوب شود به را ه خود اد امه میدهد ، شجاعت خو د را ثابت میکند . اما کسی که به شرایط دشوار تن می دهد بی آ ن که خطر را به حساب بیاورد تنها بی مسئولیتی خود را ثابت میکند .

Outta_Breathe1020
26th August 2012, 11:12 PM
قلب


قطعاتی از نامه ای به قلبم :

قلب من هرگز تو را محکوم و نقد نمیکنم . ونیز هرگز از آنچه میگویی شرمنده نمیشوم . میدانم تو کودک محبوب خداوندی و او در تابشی شکوهمند و عاشقانه از تو محافظت می کند . قلب من به تو ایمان دارم . طرفدارت هستم و در نیایش هایم همواره برایت در خواست برکت میکنم . همواره دعا میکنم یاری و پشتیبانی مورد نیازت را در یافت کنی .
قلب من به تو ایمان دارم . ایمان دارم که تو عشقت را با هر آن کس که نیازمند یا سزاوارش باشد ، سهیم میشوی . که راه من راه توست و همراه با هم به سو ی روح القدس می رویم .
از تو میخواهم به من اعتماد کنی . بدان که دوستت دارم و میکوشم تمام آزادی مورد نیازت را برای ادامه دادن به تپش شادمانه ات درسینه ام در اختیارت بگذارم . برای آنکه هرگز احساس از حضور من در گرداگرد ت احساس نا آسودگی نکنی هر کاری میکنم .

Outta_Breathe1020
26th August 2012, 11:14 PM
مشارکت
استاد میگوید:

اغلب دوست داشتن بهتر از دوست داشته شدن است .
پذیرفتن کمک و پشتیبانی دیگران را دشوار میابیم. تلاش های ما برای مستقل جلوه کردن ، دیگران را از فرصت تجلی بخشیدن به عشق شان محروم میکند. والدین بسیاری به هنگام پیری فرزندان شان را از دریافت همان عاطفه و حمایتی که در کودکی در یافت میکردند محروم می کنند. بسیاری همسران به هنگام بلا خجالت میکشند از همسر خود کمک بخواهند . بدین ترتیب عشق نمیگسترد.
باید حرکت محبت آمیز دیگری را بپذیرید. باید بگذارید دیگران به شما کمک کنند ، به شما نیروی حرکت بدهند.
اگر این عشق را با خلوص و فروتنی بپذیرید می فهمید که عشق نه دادن است و نه گرفتن .... شراکت است.

Outta_Breathe1020
27th August 2012, 12:24 AM
زخم

استاد میگوید:

وفتی تصمیم به عمل میگیریم طبیعی است که تعارضی غیر منتظره رخ میدهد . طبیعی است مجروح چنین تعارضی شویم.
زخم ها بهبود میابند . همچون جوشگاه زخم بر جای میمانند و این برکتی است . چنین جوشگاه هایی چنین جوشگاه هایی تمام عمر با ما خواهند ماند و برای ما یاور بزرگی خواهند بود . اگر زمانی به هر دلیلی میل ما برا ی بازگشت به گذشته نیرومند باشد کافی است به جوشگاه های زخم خود بنگریم .
جوشگاه ها علامت دستبند هستند و ما را به یاد خوف های زندان می اندازند .... و با چنین خاطره ای بار دیگر پیش میرویم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد