PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشتباه فرشتگان



mahia_z
23rd August 2012, 07:18 PM
درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .
پس از اندك زماني داد شيطان در مي آيد و رو به فرشتگان مي كند و مي گويد : جاسوس مي فرستيد به جهنم!؟
از روزي كه اين ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنميان را هدايت مي كند و...
حال سخن درويشي كه به جهنم رفته بود اين چنين است: با چنان عشقي زندگي كن كه حتي بنا به تصادف اگر به جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت باز گرداند

davoud13
23rd August 2012, 07:25 PM
سلام
پیام بازرگانی بود.داری تبلیغاته جهنمو میکنی.داستانش قشنگه ولی اگه اون شیطونه و ما هم آدم بدون این قصه سر دراز داره یارو اینجا همه چیزش عالی بوده مومن نشده بعد اونور سیم داغ و سربه مذاب و اژدهای دو سر ... به راه راست رفتن سخت میشه.نظر خودت چیه؟

kahrupay
23rd August 2012, 07:34 PM
سلام
پیام بازرگانی بود.داری تبلیغاته جهنمو میکنی.داستانش قشنگه ولی اگه اون شیطونه و ما هم آدم بدون این قصه سر دراز داره یارو اینجا همه چیزش عالی بوده مومن نشده بعد اونور سیم داغ و سربه مذاب و اژدهای دو سر ... به راه راست رفتن سخت میشه.نظر خودت چیه؟
[khande][khande] اینو هستم!

davoud13
23rd August 2012, 07:38 PM
سلام
من همیشه متهم میشم که بحث رو منحرف میکنم چه قبلا تو دانشگاه چه الان تو صنفه راننده تاکسیا.خوشحالم که خوشت اومده ولی عجیبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

kahrupay
23rd August 2012, 07:52 PM
سلام
من همیشه متهم میشم که بحث رو منحرف میکنم چه قبلا تو دانشگاه چه الان تو صنفه راننده تاکسیا.خوشحالم که خوشت اومده ولی عجیبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
چیش عجیبه؟؟

davoud13
23rd August 2012, 08:01 PM
چون هیچوقت هیچکس با من موافق نیست یا من خیلی مخالفم یا اونا خیلی بیخیال؟ عجیب این که شما اولیشی.ازینکه با یک راننده تاکسی هم نظری چه حسی داری؟

kahrupay
23rd August 2012, 08:07 PM
چون هیچوقت هیچکس با من موافق نیست یا من خیلی مخالفم یا اونا خیلی بیخیال؟ عجیب این که شما اولیشی.ازینکه با یک راننده تاکسی هم نظری چه حسی داری؟
هیچی! فقط رابطه ی بین کارشناس شیمی با راننده تاکسیو نفهمیدم.
در ضمن اتفاق نظر به عقل مربوط می شه نه شغل.
ولی خب در رابطه با داستان باید بگم این داستانو من قبلا خوندم داستان طولانیه و این درویش تو دنیا هم آدم خوبی بوده و این خوبی رو تو جهنم هم حفظ کرده ولی چون راجع به این داستان همچین نظری تا حالا نشنیده بودم برام جالب بود و خنده ام گرفت.
به هر حال ممنون

davoud13
23rd August 2012, 08:19 PM
من دانشجو انصرافی ارشدم.سربازیمو مدتیه تموم کردم کار مربوط به تخصص خودم نیافتم ولی الان اومدم شهر دیگه ای انباردارم ساعت 2 به بعدم میرم رو تاکسی مردم کار میکنم دارم برای فوق پول جمع میکنم قبول شدم نمیخوام روزای گذشته تکرار بشه.فکر کنیم زیادترم توضیح دادم.

kahrupay
23rd August 2012, 08:27 PM
من دانشجو انصرافی ارشدم.سربازیمو مدتیه تموم کردم کار مربوط به تخصص خودم نیافتم ولی الان اومدم شهر دیگه ای انباردارم ساعت 2 به بعدم میرم رو تاکسی مردم کار میکنم دارم برای فوق پول جمع میکنم قبول شدم نمیخوام روزای گذشته تکرار بشه.فکر کنیم زیادترم توضیح دادم.

[nishkhand] خواهش می کنم!
من فقط یه کم کنجکاو شدم!
چون بعضیا علاقه به گمراه کردن دارن اگرنه چیز هایی که گفتین به من هیچ ربطی نداره![khande]
آدم جالبی هستین!
انشاالله موفق بشین.

homeyra
23rd August 2012, 08:29 PM
سلام
پیام بازرگانی بود.داری تبلیغاته جهنمو میکنی.داستانش قشنگه ولی اگه اون شیطونه و ما هم آدم بدون این قصه سر دراز داره یارو اینجا همه چیزش عالی بوده مومن نشده بعد اونور سیم داغ و سربه مذاب و اژدهای دو سر ... به راه راست رفتن سخت میشه.نظر خودت چیه؟

سلام،من با اجازه داستانو بطور کامل میذارم،هدف از این داستان هم رسیدن به جملۀ پایانی هست:
پائولو کوئیلو با عشق زیستن را در قالب حکایتی چنین مینگارد:
در روزگاری دور مردی بود که همۀ زندگیش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود.وقتی مرد،همه میگفتند به بهشت رفته است،آدم مهربانی مثل او( هرچند بهشت برای این مرد چندان مهم نبود) حتما به بهشت میرود.
روح مرد بر دوراهی بهشت و جهنم ایستاده بود،دربان نگاهی به اسامی کرد و چون اسم مرد را در میان بهشتیان نیافت اورا به جهنم فرستاد،زیرا جهنم هیچ نیازی به دعوتنامه یا کارت شناسایی نداشت .
چندروز گذشت و ابلیس با ناراحتی و خشم به دروازۀبهشت رفت و گفت:این کار شما تروریسم خالص است! مسئول باحیرت از شیطان دلیل خشم او را پرسید و شیطان گفت:آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و از وقتی او آمده کار و زندگی ما را بهم زده!به حرفهای دیگران گوش میدهد،در چشمانشان نگاه کرده و به درد و دلشان میرسد،حالا همه دارند در دوزخ باهم گفتگو میکنند و باهم خوب هستند!دوزخ که جای این کارها نیست.لطفا او را پس بگیرید!
به خاطر بسپار:با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا بر تصادف در دوزخ افتادی،خود شیطان ترا به بهشت بازگرداند........

davoud13
23rd August 2012, 08:34 PM
گمراهی چی نی؟ میگم امروز همه با من مهربون شدن خدا به خیر کنه سابقه نداشته کسی به من بگه آدم خوب. نشناختمت به چشم معنی / عیبم مکن الغریب اعمی

خداحافظ

davoud13
23rd August 2012, 08:42 PM
سلام

اولا کی اینا رو دیده؟ ثانیا من شنیدم اونجا همش عذابه همه از هم فرار میکنن گفته شده حتی پدر پسرشو رها میکنه.یک فیلم تخیلی هست نشون میده میمیری طرف جهنمو نشون میده ازین چیزا خبری نبود.برا همین گفتم تبلیغات. منم جمله آخرشو دیدم خوش بحال پیرمرده ولی مرگه من شعاره.

kahrupay
23rd August 2012, 08:44 PM
گمراهی چی نی؟ میگم امروز همه با من مهربون شدن خدا به خیر کنه سابقه نداشته کسی به من بگه آدم خوب. نشناختمت به چشم معنی / عیبم مکن الغریب اعمی

خداحافظ
[khande]

homeyra
23rd August 2012, 08:47 PM
سلام

اولا کی اینا رو دیده؟ ثانیا من شنیدم اونجا همش عذابه همه از هم فرار میکنن گفته شده حتی پدر پسرشو رها میکنه.یک فیلم تخیلی هست نشون میده میمیری طرف جهنمو نشون میده ازین چیزا خبری نبود.برا همین گفتم تبلیغات. منم جمله آخرشو دیدم خوش بحال پیرمرده ولی مرگه من شعاره.

شعار نیست[nishkhand][nishkhand]
حرف شما متین.منم نگفتم درسته یا نه فقط داستان رو بطور کامل گذاشتم.این فقط ی داستانه و هدفش ی چیز دیگه...وگرنه....اصن حق با شما

davoud13
23rd August 2012, 08:54 PM
من خودم عاشق داستانم مخصوصا اینجوریش.من که از خدامه جهنم اینجوری باشه ولی متاسفانه نیست. جوون مردم شاید ندونه میره داستانه پیره مرده رو تکرار کنه افسانه ای بشه خبری ازین حرفا نیس بعد فنا میشه بعد پائولو میاد جواب بده.کنار هر داستان برداشته خودتم بذار باحالتره.نه؟

kahrupay
24th August 2012, 12:47 PM
ازینکه با یک راننده تاکسی هم نظری چه حسی داری؟

راستش نمی دونم چرا ولی الان به ذهنم رسید بنویسم. دیروز حواسم نبود!
منظور من از اینکه گفتم رابطه ی بین راننده تاکسی و کارشناسی شیمی رو نفهمیدم دقیقا همین بود اگرنه به من ربطی نداره که هرکس هرچی می خواد تو پروفایش بنویسه!
بگذارید بیشتر توضیح بدم:
وقتی شما می گین راننده تاکسی اینطور برداشت می شه که این فرد از ابتدا راننده تاکسی بوده و بنابراین چون گفتم هم عقیده بودن به عقله نه به شغل یک همچنین راننده تاکسی فکر متفاوتی با یک کارشناس شیمی داره!
کیبوردو ترکوندم!
ولی افتادگی شما قابل تحسینه![tashvigh]
خیرپیش
ممنون

kahrupay
24th August 2012, 12:52 PM
این مطلب رو هم می ذارم تا بحث برگرده به موضوع!

:
سقوط انسان به زمین اشتباه فرشتگان بود؟
یا خدا و یا سیب ممنوعه؟
نه....
نه...
نگویید کار آدم بوده است.
بگذارید برای لحظه ای هم که شده اشتباه او را کتمان کنم.
گرچه عذاب آور است زندگی در خاک اما ....
مشکل او نبود مشکل عقلی بود که هدیه گرفت.
گاهی نباید اندیشید.....

گمنام

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد