PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خاطرات یک نخبه !!



Sookoot
19th August 2012, 03:01 AM
تاپیک خاطرات یک نخبه برگرفته از واقعیات پیرامونی و اوضاع و احوال کسانی است که قراره به لحاظ جایگاه علمی و اجتماعی یه سرو گردن بالاتر از دیگران باشن ، همونایی که بهشون گفته میشه ادمای نخبه یک جامعه

پس ورق زدن اینجوردفتر خاطرات خالی از لطف نیست چون ممکنه اون نخبه شما باشی !

تو این خاطرات تلخ و شیرین ، شوخی و جدی ، طعنه و کنایه ، اشک و لبخند ! ، غم و شادی ، یاس و ناامیدی ، امید و انگیزه ، ارامش و عصبانیت ، حرفای تند و تیز و پند و اندرز و نصیحت و ای کاش و افسوس ....درهمه ! اگر قرار شد تاپیک به هر علتی زیر تیغ جراحی بره بفرستینش تالار حقوق لااقل اونجا دلم نمیسوزه که بچه ام سر زا رفت !!



...............

شنبه ساعت 3 نصفه شب! : دارم روی یه پروژه کار میکنم بکر بکر ! دست اول ، دوتا ازمایش نهاییش مونده یکی لابراتوار یکی فضای باز اگر اوکی بشه محشره فقط انقدر بگم که تو صنعت (...) انقلابی بپا میکنه ازم نخواین بیشتر توضیح بدم چون میدونین که توضیح دادن همانا پرزدن فرمول همانا ! بعدشم نتیجه دوسال کارم سر از یه جا دیگه در میاره حالا هی بدو که به پیر به پیغمبر این طرح و ایده من بود ...اما کوگوش شنوا !

نتیجه کارم تا اینجا عالی بود .....برم بخوابم ،انگاری فسفر مغزم دیگه ته کشید..بخاطر این پروژه انقد بیخوابی کشیدم که بقول مادرم شبیه قورباغه شدم !!

عرفان سلیم زاده
20th August 2012, 07:42 PM
افتابه لگن هفت دست
شام و نهار هیچی
بزارید بیشتر توضیح بدم.
من تا کنون که به در و دیوار چنگ انداختم تهش به یه چیز رسیدم.
تمام دستگاه هایی که کارشون خدمت به نخبگان هست به درد لای جرز دیوار می خورند.
اونقدر سر خودشون رو با چیزای بی مورد مثل ایجاد جشنواره و جلسه و این چیزا پرکردن که تا 100 سال اینده هیچ کدومشون قابل اجرا نیست.
اصلا شما برو بنیاد بگو منو حمایت کنین.
میگن برو اختراع تو بده دست داوران و سه ماه تا 12 ماه صبر کن تا تازه بشی عضو سطح سه بنیاد.
بعد در خواست تسهیلات بده و 6 ماه دیگه صبر کن تا سه میلیون تومان وجهه نقد رو بریزیم حساب یه دانشگاه یا پژوهشکده ای چیزی.
بعد یه گزارش 100 صفحه ای از نحوه خرج کردن پول ها هم می خوایم.

میدونین اینا سیاست شون این نیست که نخبگان با ارامش فکری بی دغدغه کار کنند.
اینا می خوان ادای دین کرده باشن به رسانه ها!
و البته به افکار عمومی.
ولی حرف ما مخترعین و نخبگان اینه:
1- ما نیاز به یک محیط کاری برای انجام کار هامون داریم چون مخترع بودن رو یک شغل می دونیم و خواستار احقاق حقوق اولیه خود از قبیل شغل قلمداد کردن اختراع هستیم.
2- تمام سیاست های بنیاد عدم اعتماد، عدم همدلی و صرفا تبلیغاتی بودن حمایت ها رو به ما مخترعین و نخبگان یاد آوری می کند. اگر به این وضع ادامه دهید ابروی خودتون رو می برید.
3 - ما خواستار این هستیم که نهاد هایی ناسودبر جهت حمایت فکری و فنی نخبگان و مخترعین به کمک افراد فرهیخته در کشور راه اندازی شود.ما در این سازمان ها هیچ رد پایی از افراد بی فکر را تحمل نخواهیم کرد.

به امید روزی که کشور ایران خانه مخترعان و نخبگان جهان باشد.

عرفان سلیم زاده
22nd August 2012, 12:38 PM
چرا کسی درد و دل نمی کنه؟[soal]
فقط سعی کنین که رسمی بگین تا مورد توجه قرار بگیره.[golrooz]

yas-90
22nd August 2012, 01:11 PM
چرا کسی درد و دل نمی کنه؟[soal]
فقط سعی کنین که رسمی بگین تا مورد توجه قرار بگیره.[golrooz]

خب ما هم منتظر نخبه ها هستیمsh_dokhtar15

عرفان سلیم زاده
22nd August 2012, 01:18 PM
خب ما هم منتظر نخبه ها هستیمsh_dokhtar15
سلام
انشالا که بیان[shaad][golrooz]
وگرنه احساس تنهایی می کنم[sootzadan][nishkhand]

mamadshumakher
22nd August 2012, 01:18 PM
من نخبه نیستم.شرایطشم ندارم.فقط دوست دارم روزی برسه که وقتی کسی رو استخدام میکنند که به اینده سازان مملکت علم بیاموزه اول ازش یه تست روانشناسی بگیرن ببینند اصلا این اقا صلاحیت انجام این کار رو داره و اصلا انگیزه ای به یاد دادن دانسته هاش داره؟

TERRORIST
22nd August 2012, 02:36 PM
سلام
خسته نباشید میگم خدمت شما و دوستانی که بدون هیچ چشم داشتی در خدمت این فروم هستند

یک نکته رو اول از همه به خودم تذکر میدم اینکه ناله کردن و گفتن ناتوانی انسان رو خار و ذلیل میکنه در نظر دیگران - طرح داریم نمیتونیم به ثمر بنشونیم درست اما این دلیل نمیشه که خدای نکرده به نحوی به التماس بیافتیم در این اداره و اون اداره و ارگان، تعارف هم نداریم

اولین طرحی که ثبت کردم خنک کننده میکرو پردازنده های 45 نانومتری بود، حدود ساعت ده صبح بدون هیچ تحقیق و پیش زمینه ای وارد پارک علموفن اوری شدم بچه ها چی فکر میکردم و چی بود خلاصه وارد اولین اتاق که پاسخگو بودم شدم چشمم به یک دختر با دندونای سیم پیچی افتاد و گفتم من طرح دارم جواب داد اون آدرس، و اون مدارک رو دیوار هست ... دیگه خودتون تصور کنید، متوجه موضوع شدم که این پارک . . . پرسیدم میتونید شماره تماس یک مخترع رو به من بدید؟ در یک زونکنو باز کرد و شماره یه نفرو به من داد که الان دوستمه و داریم رو یک طرح مشترک کار میکنیم
باقی ماجرا رو که همتون استادید و میدونید مثلا سوالاتی که در دفاعیه ازم شد چند ساله منو داره میخندونه خدااا حتما برای شما هم اتفاق افتاده

چی به ما میرسه؟ همزمان درس خوندن و کار کردن برای بدست آوردن هزینه خرید قطعات تست و تحقیق بعد از اینور همه انتظار نمرات بالا دارن چون یه برگه بیفایده از پارک یا سازمان ثبت اختراعات داری در صورتی که هر ترم افت نمراتت مشهودتر از ترم قبله
مشکلات زیاده و برخورد ما چی هست؟ افرادی خویشتن داری رو پیشه میکنند به کار خودشون ادامه میدن اما یه سری دیگه هستند که تاحالا با چنین وضعیتی روبرو نشدن به اصطلاح قاطی میکنند و زمینو زمانو به هم میبافند و بددهنی یکی از صفت های مشترک این افراد هست نسبت به مقامات مسئول که اگه فقط یه ذره فکر کنند میبینند که این ها هم خود ماییم که بعدا رو همین صندلی میشینیم از مریخ که نمیان

راهکار ما چی هست؟ اولین چیزی که به ذهن همه ی ما میرسه اینه که سخت تلاش کنیم تا به نتیجه برسیم این یعنی زحمتی چندین برابر از ساخت طرح باید صرف بدست اوردن چهارتا امضا کنیم که خوشبین هستیم نتیجه میگریم و نکته دوم اینکه یه بار خیلی وقت پیش یه یک آیه از قران رسیدم که مختصات دقیقش یادم نیست ولی مضمونش این بود که زمین خدا گسترده است و اگر میدونید جایی داره به شما ظلم میشه از جایی به جای دیگه برید، رک و پوست کنده خدمتتون عرض کنم یقین حاصل کردید که اینجا به نتیجه ی مطلوب نمیرسید یعنی به هیچ عنوان نمیتوانند پاسخگوی توان شما باشند(مثلا طرحتون طوریه که اینجا حتی زیر ساخت های اولیشن نسیت) برید خارج

شما مسئول آگاه! مایی که نفهمیدیم کی جوون شدیم و کی جوونی کردیم و اصلا به معنای این کلمه هم نرسیدیم آیا مستحق یک آرامش و ثبات فکری از نظر مالی و از نظر جایگاه در جامعه و احترام هستیم؟

حرف آخر: ما هم خودمونو باید وقتی بسنجیم که در جایگاه این مقامات قرار میگریم و همینجوری جوونای مردمو سرمیدونیم مگر اینکه هر روز هر شبو هر ساعت به خودمون این نکته رو متذکر بشیم و از حضرت زهرا(س) بخواییم که به کسی ظلم نکنیم

ببخشید که زیاد بود و وقتتونو گرفت امیدوارم همیشه سربلند باشید

kahrupay
22nd August 2012, 03:56 PM
افتابه لگن هفت دست
شام و نهار هیچی
بزارید بیشتر توضیح بدم.
من تا کنون که به در و دیوار چنگ انداختم تهش به یه چیز رسیدم.
تمام دستگاه هایی که کارشون خدمت به نخبگان هست به درد لای جرز دیوار می خورند.
اونقدر سر خودشون رو با چیزای بی مورد مثل ایجاد جشنواره و جلسه و این چیزا پرکردن که تا 100 سال اینده هیچ کدومشون قابل اجرا نیست.
اصلا شما برو بنیاد بگو منو حمایت کنین.
میگن برو اختراع تو بده دست داوران و سه ماه تا 12 ماه صبر کن تا تازه بشی عضو سطح سه بنیاد.
بعد در خواست تسهیلات بده و 6 ماه دیگه صبر کن تا سه میلیون تومان وجهه نقد رو بریزیم حساب یه دانشگاه یا پژوهشکده ای چیزی.
بعد یه گزارش 100 صفحه ای از نحوه خرج کردن پول ها هم می خوایم.

میدونین اینا سیاست شون این نیست که نخبگان با ارامش فکری بی دغدغه کار کنند.
اینا می خوان ادای دین کرده باشن به رسانه ها!
و البته به افکار عمومی.
ولی حرف ما مخترعین و نخبگان اینه:
1- ما نیاز به یک محیط کاری برای انجام کار هامون داریم چون مخترع بودن رو یک شغل می دونیم و خواستار احقاق حقوق اولیه خود از قبیل شغل قلمداد کردن اختراع هستیم.
2- تمام سیاست های بنیاد عدم اعتماد، عدم همدلی و صرفا تبلیغاتی بودن حمایت ها رو به ما مخترعین و نخبگان یاد آوری می کند. اگر به این وضع ادامه دهید ابروی خودتون رو می برید.
3 - ما خواستار این هستیم که نهاد هایی ناسودبر جهت حمایت فکری و فنی نخبگان و مخترعین به کمک افراد فرهیخته در کشور راه اندازی شود.ما در این سازمان ها هیچ رد پایی از افراد بی فکر را تحمل نخواهیم کرد.

به امید روزی که کشور ایران خانه مخترعان و نخبگان جهان باشد.
آی گفتین!
ولی خب از قرار معلوم شما دیگه خیلی نخبه هستین! ما هنوز به اون جاهاش نریسیدیم ولی از جنبش عبور کردیم که حرف دل شما رو می فهمیم ولی خب می رسیم! می رسیم![nishkhand]

عرفان سلیم زاده
22nd August 2012, 04:23 PM
آی گفتین!
ولی خب از قرار معلوم شما دیگه خیلی نخبه هستین! ما هنوز به اون جاهاش نریسیدیم ولی از جنبش عبور کردیم که حرف دل شما رو می فهمیم ولی خب می رسیم! می رسیم![nishkhand]

سلام عزیزم[nishkhand]
حقیقتش من خودم به جز این کار یعنی فکر کردن به محدودیت ها و دادن یه سری ایده و طرح براش کار دیگه ای بلد نیستم.
تمام این کارا هم به خاطر اینه که بعدا اگر مخترعی با خلاقیت بالا پیدا شد به خاطر این ندانم کاری ها حیران نشه بره خارج.
البته من همیشه در حال مطالعه و تحقیقم کلا سرگرمی زندگیم همینه و هیچ چیزی مثل فکر کردن درباره مسائل علمی نمیتونه منو خوشحال کنه.
معمولا هم تنهام و همکار ندارم چون راستش خیلی از بحث کردن بدم میاد البته ازش فرار نمی کنم.
شما هم اینده روشنی داری ازت معلومه.
باید انتقاد کرد تا بفهمند با کیا طرفند.[tafakor]

kahrupay
22nd August 2012, 06:09 PM
سلام عزیزم[nishkhand]
حقیقتش من خودم به جز این کار یعنی فکر کردن به محدودیت ها و دادن یه سری ایده و طرح براش کار دیگه ای بلد نیستم.
تمام این کارا هم به خاطر اینه که بعدا اگر مخترعی با خلاقیت بالا پیدا شد به خاطر این ندانم کاری ها حیران نشه بره خارج.
البته من همیشه در حال مطالعه و تحقیقم کلا سرگرمی زندگیم همینه و هیچ چیزی مثل فکر کردن درباره مسائل علمی نمیتونه منو خوشحال کنه.
معمولا هم تنهام و همکار ندارم چون راستش خیلی از بحث کردن بدم میاد البته ازش فرار نمی کنم.
شما هم اینده روشنی داری ازت معلومه.
باید انتقاد کرد تا بفهمند با کیا طرفند.[tafakor]
سلام
وضعیت بنده هم دقیقا مشابه شماست!
طرح زیاد دارم ولی تا میام به عمل تبدیلش کنم با همین مشکلاتی که شما فرمودید روبرو می شم![entezar]ولی خب طرح های بنده طرح های علمی و صنعتی هستند و اینجانب در رابطه با بهبود این مشکلات هیچ تفکری نمی کنم چون اهلش نیستم. ما فقط طرح علمی می دیم اسپانسر داشتیم که چه بهتر نداشتیم خودمون اسپانسر می شیم!(صرفا جهت طنز[nishkhand])
ولی راستش رو بخواین به نظرم مدت زمان زیادی طول می کشه تا نخبه ها دیگه از کشور خارج نشن چون حتی اگه این امکانات هم براشون به وجود بیاد هنوز هم بسیاری از دانشگاه های معتبر در خارج از این مرز و بوم قرار دارند.

Sookoot
28th August 2012, 04:11 PM
مرسی از زدن حرفاتون [golrooz]



نتیجه کارم تا اینجا عالی بود .....برم بخوابم ،انگاری فسفر مغزم دیگه ته کشید..بخاطر این پروژه انقد بیخوابی کشیدم که بقول مادرم شبیه قورباغه شدم !!

سه شنبه ساعت 12 جاده کرج قزوین :

خب همونطور که گفتم پروژه ام نیاز به ازمایش میدانی داره امروزم اومدم اینجا برای همین کار ! یه محوطه بزرگ برای ازمایش سرعت خودروها تو دل کوه یه منطقه رو مسطح کردن تا محصولات کارخانه های داخلی خوردواینجا تست زده بشن

بعد کلی صغری کبری چیدن و اینکه اختراع من فلانه و بثاره رفتیم که تست بزنیم وقتی به مسئول اونجا که یه مهندس مکانیک ه گفتم این اختراع من چیزی به اسم چپ کردن ماشینارو برای همیشه ازبین میبره چشاش 4 تا شد گفت مگه میشه برو بریم ببینم ...منم گفتم برو که بریم !


موقع رفتم به پیست ازمایش بی اختیار دستام رفت تو جیبم از 20 هزارتومنی که صبح از مادرم گرفتم 12 تومنش خرج شد ! خوبه حالاتا کرجو بامترو اومدم ! بازم به معرفت مامانم اگه نبود چیکار میکردم ؟ از کی پول توجیبی مو میگرفتم
اوووووف !! کی این بدبختی من تموم میشه کی این اویزون شدنم به اخر میرسه والله اعلم !

برم مهندس باچشمای گردش منتظره ....

عرفان سلیم زاده
28th August 2012, 05:19 PM
مرسی از زدن حرفاتون [golrooz]




سه شنبه ساعت 12 جاده کرج قزوین :

خب همونطور که گفتم پروژه ام نیاز به ازمایش میدانی داره امروزم اومدم اینجا برای همین کار ! یه محوطه بزرگ برای ازمایش سرعت خودروها تو دل کوه یه منطقه رو مسطح کردن تا محصولات کارخانه های داخلی خوردواینجا تست زده بشن

بعد کلی صغری کبری چیدن و اینکه اختراع من فلانه و بثاره رفتیم که تست بزنیم وقتی به مسئول اونجا که یه مهندس مکانیک ه گفتم این اختراع من چیزی به اسم چپ کردن ماشینارو برای همیشه ازبین میبره چشاش 4 تا شد گفت مگه میشه برو بریم ببینم ...منم گفتم برو که بریم !


موقع رفتم به پیست ازمایش بی اختیار دستام رفت تو جیبم از 20 هزارتومنی که صبح از مادرم گرفتم 12 تومنش خرج شد ! خوبه حالاتا کرجو بامترو اومدم ! بازم به معرفت مامانم اگه نبود چیکار میکردم ؟ از کی پول توجیبی مو میگرفتم
اوووووف !! کی این بدبختی من تموم میشه کی این اویزون شدنم به اخر میرسه والله اعلم !

برم مهندس باچشمای گردش منتظره ....


انگار داشتید تجربه های منو تعریف می کردید.

هر وقت به این موضوع فکر می کنم خدا خدا می کنم که زود تر تموم بشه[gerye]

s.e.z
13th October 2012, 11:40 PM
سلام عزیزم[nishkhand]
حقیقتش من خودم به جز این کار یعنی فکر کردن به محدودیت ها و دادن یه سری ایده و طرح براش کار دیگه ای بلد نیستم.
تمام این کارا هم به خاطر اینه که بعدا اگر مخترعی با خلاقیت بالا پیدا شد به خاطر این ندانم کاری ها حیران نشه بره خارج.
البته من همیشه در حال مطالعه و تحقیقم کلا سرگرمی زندگیم همینه و هیچ چیزی مثل فکر کردن درباره مسائل علمی نمیتونه منو خوشحال کنه.
معمولا هم تنهام و همکار ندارم چون راستش خیلی از بحث کردن بدم میاد البته ازش فرار نمی کنم.
شما هم اینده روشنی داری ازت معلومه.
باید انتقاد کرد تا بفهمند با کیا طرفند.[tafakor]


چه جالب من هم مثل شما از صبح تا شب فقط به پژوهش و تحقیق فکر میکنم و این کارو هم انجام میدهم تا حالا شده که چند باز از پول پیراهن و شلوارو .. بزنم و خرج تحقیقاتم کنم و بدون تحقیقات علمی خمار میشم ،
خیلی دنبال کسی گشتم که سطح علمیش بالا باشه و باهم یک تیم زیرزمینی راه بندازیم (با چند نفر چند بار راه انداختم ولی اونا فقط به فکر پول بودند و به علم علاقه ای نداشتند)
و حالا تنها دارم میجنگم ، من هم مثل شما تنهام نه رفیقی نه دوست دختری فقط فقط علم و عاشق علمم و بعضی وقتا چیز هایی میبینم و درک میکنم که بقیه قادر به دیدن و درک اونها نیستند و بدین بابت از خالقم بسیار ممنونم

یادرمان نرود ای مححقان ایرانی :
یک جنگجو همیشه تنهاست و تنها به سوی هدفش پیش میرود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد