PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایران از دیدگاه باستان شناسی 2



وحید 0319
17th August 2012, 12:58 AM
1. عيلام :
هنگامي كه كه نخستين گروههاي اقوام مهاجر ايراني دسته دسته پاي در خاك ايران مي‌گذاشتند، امپراتوري عيلام در دشت خوزستان كه حوالي 2500 پ.م. پايه‌گذاري شده بود، به دوره طلائي خود دست يافته بود.
تاريخ عيلام به سه دوره عيلام قديم، ميانه،‌ جديد تقسيم مي‌شود. در سالهاي پاياني قرن نهم پ.م. (814 پ.م.) تاريخ عيلام وارد دوره جديد مي‌شود و شاهان چندي زمام قدرت را به دست مي‌گيرند ولي در كمتر از دو سده، آرام آرام راه زوال مي‌پيمايد و سرانجام امپراتوري قدرتمند عيلام به دست «آشور بانيپال» شاه خونخوار آشور (631ـ668 پ.م.( منقرض مي‌گردد.
عيلاميان سهم بزرگي درشكل‌گيري فرهنگ و تمدن ايراني دارند. آنان پايه‌گذاران حكومت مستقل و فراگير و بانيان ورود ايران به «عصر تاريخي» بودند.
آثار مهم و عمده‌اي كه از آنان در ايران باقيمانده عبارتند از: محوطه باستاني شوش، آثار هفت تپه، شهر باستاني چغازنبيل و نقوش برجسته عيلامي و...
محوطه باستاني شوش :‌ اين محوطه باستاني به وسعت تقريبي 50 هكتار در مجاورت شهر جديد شوش دانيال در استان خوزستان واقع شده و آثار نزديك به پنج هزار سال (از هزاره چهارم پ.م. تا قرن ششم هجري) زندگي و سكونت مداوم را در خود حفظ كرده است. كمتر تپه يا محوطه باستاني در دنيا وجود دارد كه شاهد چنين استقرار طولاني بوده باشد.
اين محوطه بنا به تقسيم و نامگذاري كاوشگران آن مشتمل است بر: تپه بزرگ آكروپل (ارك)، تپه آپادانا، شهر شاهي، شهر صنعتگران، شهر پانزدهم عيلامي و شهر اسلامي. كاخ هخامنشي شائور كه در حال حاضر بيرون از محوطه و در جبهه شمالي رودخانه شائور كه از وسط شهر جديد مي‌گذرد، واقع شده است.
كاوشهاي باستانشناسي شوش بلندمدت‌ترين برنامه صحرائي باستانشناسي در ايران محسوب مي‌شود كه از سال 1849 تا 1978 ميلادي جز وقفه‌هاي چند ساله به طور مستمر دنبال گرديده است.
آثار پيش از عيلامي و عيلامي بيشتر در «تپه آكروپل» كشف شده است. در بلندترين نقطه اين تپه در اوائل قرن حاضر ميلادي كاوشگران فرانسوي با استفاده از آجرها و مصالح قديمي يك قلعه مستحكم براي سكونت و استقرار هيئت ساخته‌اند كه گرچه نقشه آن تقليدي از دژهاي قرن هجدهم ميلادي فرانسه است امّا امروزه خود يك اثر تاريخي ارزشمند بشمار مي‌رود.
آثار هخامنشي شوش كه قديم‌تر از «تخت جمشيد» است در «تپه آپادانا» و شهر شاهي متمركز است. «داريوش اول هخامنشي» در يك كتيبه گلي كه در كاوشهاي تپه آپادانا كشف شده مي‌گويد: «اين كاخ را من ساختم» و آنگاه جزئيات ساختمان آپادانا را در آن شرح مي‌دهد.
دركاوشهاي آپادانا ديوار دفاعي ـ قصر شاهي و تالار بار عام كشف گرديد. ضمناً يك مجسمه سنگي (بدون سر) داريوش اول با خط هيروگليف مصري و ميخي عيلامي كه كار حجاران و پيكرسازان مصري است، به دست آمد. شهر صنعتگران مربوط به ادوار بعد از هخامنشي است. اين نامگذاري شايد به آن دليل بوده كه در اين بخش از شوش، تعدادي كارگاه و كوره سفالگري و ذوب فلز يافت شده است.
هفت تپه : محوطه باستاني هفت تپه در 9 كيلومتري جنوب شرقي شوش و در مجاورت مزارع نيشكر طرح هفت تپه واقع شده است. كاوشهاي اين محوطه باستاني از سال 1344 تا 1357 ش. به مدت چهارده فصل توسط هيئت باستانشناسان ايراني، به سرپرستي «دكتر عزت‌الله نگهبان» انجام شد و آثار معماري وسيع و گسترده‌اي، شامل آرامگاه‌ها و زيگورات خشتي و يك گور جمعي (مشتمل بر 21 جسد( و نيز آثار مكتوب شامل لوحه‌هاي گلي و يك سنگ نبشته به خط بابلي كه روشنگر بخشي تاريك ازتاريخ عيلام (در فاصله سالهاي 1500 تا 1300 پيش از ميلاد) است كشف گرديد.
چغازنبيل :‌ چغازنبيل نام امروزي شهري است باستاني به نام «دوراونتاش» كه در فاصله 30 كيلومتري جنوب شرقي شوش وبه فاصله كمي از رودخانه دز واقع شده است.
كاوشهاي باستانشناسي اين شهر و معبد باستاني را در فاصله سالهاي 1951 تا 1962 ميلادي باستانشناسان فرانسوي به سرپرستي «رومن گيرشمن» انجام دادند و بقاياي يك شهر با سه حصار (ديوار محيطي) و يك معبد پلكاني شكل رو بار «زيگورات»، و مقابر زيرزميني شاهان عيلامي و تأسيسات تصفيه و تقسيم آب رودخانه دز و يا آب باران براي مصرف شهر كشف گرديد.
اين معبد و شهر عيلامي را در دوره طلائي عيلام «اونتاش گال» در حوالي قرن سيزدهم پ.م. براي خداي عيلامي «اينشوشيناك» بنا كرده است.
ساختمان اصلي «زيگورات» كه ازخشت خام و رويه آجري بنا شده در اصل پنج طبقه بوده كه در طول زمان خراب شده و در كاوشها فقط سه طبقه باقي مانده آن از زير خاك بيرون آمده و سپس مرمت و بازسازي گرديده است.
نقوش برجسته عيلامي : در قلمرو عيلام باستان و در گوشه كنار ايران نقوش برجسته‌اي از حجاران عيلامي باقيمانده كه مهمترين آنها عبارتند از: نقش برجسته «كورانگون»، نقوش برجسته «كول فره»، نقوش برجسته «اشكفت سلمان»، نقش برجسته «قلعه تول»، نقش برجسته «نقش رستم».
2. مادها :
آنچه كه از قوم ماد و امپراطوري قدرتمند آنان مي‌دانيم بيشتر مبتني بر زمينه‌هاي تاريخي است تا باستانشناسي و مدارك تاريخي مربوط به ماد بيشتر يوناني است تا ايراني.
گرچه ابهام و تاريكي بر بخش اعظم تاريخ ماد سايه افكنده است، امّا همين اندازه مي‌دانيم كه «ماد»ها از تيره‌هاي اقوام آريايي هستند كه به همراه «پارس»ها از مسيرهاي صعب‌العبور قفقاز گذشتند و به فلات ايران و آذربايجان پاي نهادند و زماني كه قدرت يافتند تا حوزه زاگرس مركزي پيش رفتند و همدان يا هگمتانه را پايتخت خود قرار دادند. حوالي 700 پ.م. تمام سرزمينهايي كه قبلاً به اقوامي چون «كوتي»، «لولوبي»، «سكائي» و «هوري»، و «اورارتو» تعلق داشت، قلمرو حكومت ماد به شمار مي‌آمدند. آثار شناخته شده مهم مربوط به «ماد»ها در ايران عبارتند از:‌ تپه هگمتانه، تپه نوشي جان، گودين تپه طبقه دوم، دخمه‌هاي منسوب به مادها.
هگمتانه : وقتي «ماد»ها متحد شدند و قدرت يافتند شهر هگمتانه (همدان) را به عنوان پايتخت خود برگزيدند. مورخان يوناني چون «پلي بيوس» و «هرودوت» از كاخ و دژ هگمتانه با اعجاب و تحسين ياد كرده‌اند ولي متأسفانه آثار زيادي از آن باقي نمانده است.
بر روي اين تپه قبلاً منازل مسكوني واماكن تجاري قرار گرفته بود كه دولت آنها را خريداري و آزادسازي كرد و از سال 1363ش. تاكنون هيئت باستانشناسان ايراني به سرپرستي «دكتر محمد رحيم صرّاف» در اين تپه عظيم باستاني به كاوش پرداخت ولي متأسفانه هنوز به آثار دوره ماد دست نيافته است. ولي نظرداده‌اند كه مجموعه معماري خشتي مكشوفه، مربوط به دوره هخامنشي و پس از آن است.
تپه نوشي جان ملاير : در نزديكي روستاي «جوكار» در 15 كيلومتري شهرستان ملاير در بستر دشتي وسيع يك تپه منفرد صخره‌اي به نام «تپه نوشي جان» واقع شده است. بر بالاي اين تپه تقريباً مرتفع (به ارتفاع 37 متر از سطح دشت) بقاياي يك دژ و معبد و كاخ دوره ماد از خشت خام جلب نظر مي‌كند. كاوشهاي اين تپه را در سال 1346ش. (1967 م.) هيئت باستانشناسان انگليسي به سرپرستي پروفسور «داويد استروناخ» آغاز كرد و به مدت ده سال دنبال گرديد.
گودين تپه كنگاور : طبقه دوم گودين تپه در فاصله 5 كيلومتري شهر كنگاور يكي ديگر از آثار دوره حكمراني «ماد»ها در ايران است. كاوشهاي اين تپه باستاني را در فاصله سالهاي 1346 تا 1357 ش. هيئت اعزامي از موزه «اونتاريو» وابسته به دانشگاه «تورنتو»، كانادا به سرپرستي دكتر «كايلريانگ»، به مرحله اجرا درآورد. اين تپه حاوي 7 طبقه باستاني است و در طبقه دوم آن يك تالارستون‌دار مادي كشف گرديد كه در اصل سي ستون داشته و نيز يك اطاق ستون‌دار با 8 ستون و فضاها و اطاقهاي جنبي ديگر كه همگي از خشت بنا شده بودند.
دخمه‌هاي منسوب به دوره ماد :‌ در گوشه و كنار ايران تعدادي اثر معماري صخره‌اي كه در كوهها ايجاد شده‌اند، موجود است كه باستانشناسان متقدم آنها را متعلق به زمان «ماد»ها و الگوي مقابر صخره‌اي هخامنشي دانسته‌اند. عده‌اي نيز در انتساب آنها به «ماد»ها ترديد كرده‌اند.
معروف‌ترين اين آرامگاهها يا معابد صخره‌اي عبارتند از:
« فخريكا» در مهاباد، «فرهاد و شيرين» در كرمانشاه، « دكان داوود» در سرپل ذهاب، « داوودختر» در فهليان فارس.
3. پارس‌ها (هخامنشيان) : يكي ازتيره‌هاي اقوام آريايي كه از كناره غربي درياي خزر،‌ همزمان با «ماد»ها وارد ايران شدند و در آغاز ورود در ناحيه جنوب غربي درياچه اروميه ساكن گرديدند، «پارس‌»ها بودند.
نخستين بار در سالنامه‌هاي آشوري زمان « شلمانصر سوم» (شاه آشور) در سال 834 پ.م. از موطن جديد آنها با نام «پارسوآ» ياد شده است. پس از چندي به دليل فشردگي اقوام در آذربايجان و ناامني منطقه، به سوي جنوب و جنوب شرق روي آوردند و در مسير خود با «عيلامي»ها آشنا شدند و در 700 پ.م. در ناحيه «پارسوماش» ـ احتمالاً در منطقه كوهستاني بختياري، در ناحيه‌اي كه در قلمرو عيلام بود ـ مستقر گرديدند. پس از چندي شهر عيلامي «انزان» يا «انشان» را متصرف شدند و در محيط متشنجي كه از جنگ ميان عيلام و آشور به وجود آمده بود و اختلافات داخلي ميان «عيلامي»ها بر شدت آن مي‌افزود، قلمرو كوچكي به وجود آوردند كه بزرگ قبيله پارس يعني «هخامنش» بر آن حكمراني مي‌كرد.
«كوروش دوم» پايه‌گذار سلسله هخامنشي و برپادارنده امپراتوري قدرتمند «پارسي‌»ها بشمار مي‌رود. او پس از برانداختن پادشاهي ماد، «پارس»ها بر سراسر ايران حاكم كرد و به گسترش قلمرو جغرافيايي ايران پرداخت. در زمان پس وي «كمبوجيه دوم» كه در ايران نبود و براي فتح مصر رفته بود، انتقال سلطنت از تيره كوروش اول به تيره «آريارمنه» با يك حركت كودتامانند فراهم گرديد.
دوره هخامنشي را مي‌توان دوره طلائي ايران باستان بشمار آورد. اقدامات تاريخ‌سازي همچون ضرب سكه براي اول بار در ايران ـ ايجاد شهرها و آثار ارزشمند ـ حفر اول بار كانال ميان درياي سرخ و رودخانه نيل ـ ايجاد راهها، چاپارخانه‌ها و شبكه تأمين امنيت و… در زمان اين سلسله به ظهور رسيد.
گرچه هخامنشيان به سنت ديرين آريايي يعني كوچ‌نشيني وفادار بودند و شاهان هخامنشي از زمان داريوش اول به بعد به صورت ييلاق و قشلاق در ميان چهار پايتخت خود: همدان، بابل، شوش و تخت جمشيد تردد مي‌كردند، امّا بنيانگذار يادمانها و شهرهايي چون «پاسارگاد» و «تخت جمشيد» هستند. مهم‌ترين آثار هخامنشي ايران عبارتند از: پاسارگاد، تخت جمشيد، شوش، بيستون، صفه مسجد سليمان و نقش رستم.
پاسارگاد :‌ پاسارگاد نخستين پايتخت هخامنشيان است كه تا زمان ما بر جاي مانده است. شهر باستاني پاسارگاد در دشتي سرسبز به نام «دشت مرغاب» در شمال شيراز واقع شده و فاصله آن تا شيراز 140 كيلومتر است.
آثار هخامنشي باقيمانده در پاسارگاد عبارتند از: آرامگاه كوروش دوم، كاخ اختصاصي، كاخ بار، كاخ شرقي و نگاره انسان بالدار، صفه سنگي مشهور به مادر سليمان، برج سنگي مكعبي شكل كه عده‌اي آن را آرامگاه كمبوجيه دوم گفته‌اند امّا در محل به زندان سليمان شهرت دارد و نيز آتشدانهاي سنگي.
كاوشهاي باستانشناسي در پاسارگاد را علي سامي و ديويد استروناخ انجام داده‌اند و اگرچه اغلب آثار موجود در پاسارگاد كشف و شناخته شده‌اند، امّا اين «باغ شهر» دوره هخامنشي به بررسي‌ها و مطالعات بيشتري نياز دارد.
تخت جمشيد : ويرانه‌هاي تخت جمشيد در 60 كيلومتري شمال شيراز و دامنه كوه «رحمت» واقع شده است. تخت جمشيد را داريوش اول هخامنشي بنيان گذاشت و شاهان پس از وي هر كدام به تكميل آن اهتمام كردند، امّا شواهد موجود حاكي است كه تا پايان عصر هخامنشي و سوختن و ويران شدن آن به دستور اسكندر مقدوني، بناي آن ناتمام ماند.
آثار باقيمانده در تخت جمشيد عبارتند از: دروازه ملل، دروازه ناتمام، كاخ صد ستون، كاخ آپادانا، كاخ تچر، كاخ هديش، كاخ اردشير سوم، كاخ حرمسرا، كاخ خزانه، ديوار دفاعي، كاخ مركزي، پلكان ورودي، مقابر هخامنشي،‌ سنگ نبشته‌ها و كتيبه‌هاي شاهان هخامنشي، عمارت چهارستوني پايين صفـّه و بقاياي شهر هخامنشي (پارسه) در قسمت جنوبي تخت.
از مهم‌ترين اسناد تاريخي موجود در تخت جمشيد، نقوش پلكان شرقي كاخ آپاداناست كه اقوام و ملل تابعه دولت هخامنشي را در لباسهاي محلي خود و هنگام حمل هدايا به دربار هخامنشي نشان داده است.
كاوشهاي اين محوطه باستاني را از سال 1309 ش. «ارنست هرتسفلد« از مؤسسه شرق‌شناسي «دانشگاه شيكاگو» آغاز كرد و از سال 1314ش. «اريك اشميت» كار او را ادامه داد. بعد از جنگ جهاني دوم علي سامي باستانشناس ايراني به مدت چند فصل كاوشهاي تخت جمشيد را دنبال كرد. درسال 1347ش. هيئتي از باستانشناسان ايراني به سرپرستي دكتر اكبر مختار تجويدي به منظور پيدا كردن شهر هخامنشي پارسه به حفاري در اراضي جنوب صفه (حد فاصل تخت و مقبره ناتمام داريوش سوم) پرداخت و بخش‌هايي از شهر پارسه و واحدهاي ساختماني آن را از زير خاك بيرون آورد.
نقش رستم : در فاصله پنج كيلومتري تخت جمشيد، بر سينه كوهي به نام كوه «حسين» چهار مقبره مربوط به شاهان هخامنشي جلب نظر مي‌كند. آثار نقش رستم مشتمل است بر: مقابر داريوش اول، خشايارشا، اردشير اول، داريوش دوم، كعبه زرتشت و نقوش برجسته ساساني.
در ميان مقابر كه از بيرون نمايي چليپايي شكل دارند فقط مقبره داريوش اول داراي كتيبه به سه زبان «فارسي باستان»، «عيلامي»، «بابلي» است و ديگر مقابر را به حدس و گمان تاريخ‌گذاري كرده‌اند.
«كعبه زرتشت» بنايي است احتمالاً از دوره‌هاي آغازين هخامنشي كه به شكل مكعب از سنگهاي تراشدار سياه و سفيد ساخته شده و يك اتاق كوچك در قسمت فوقاني آن تعبيه شده كه عملكرد آن مشخص نيست. شايد محلي براي نگهداري «كتاب مقدس» و يا به امانت گذاشتن اجساد شاهان پيش از تدفين بوده است.
شوش :‌ داريوش هخامنشي «شوش» را پيش از «تخت جمشيد» بنا كرد. بنابراين ساده‌تر و بي‌پيرايه‌تر از تخت جمشيد بوده است. از عناصر تزييني مختص شوش آجرهاي منقوش لعابدار است كه به مقدار زيادي در كاوشهاي شوش يافت شده و تخت جمشيد فاقد آنها بوده است.
صفه مسجد سليمان :‌ اين محوطه را « رومن گيرشمن» در سالهاي 46ـ1350 ش. كاوش كرد. او نظرداد كه قديمي‌ترين پايتخت هخامنشي در مسجد سليمان بوده و هنر پاسارگاد دنباله هنر مسجد سليمان است.
بيستون : بيستون در 40 كيلومتري كرمانشاه واقع است و آثار بسياري را از دوره‌هاي سنگي تا ادوار اسلامي با خود دارد. يكي از مهمترين اسناد تاريخي ايران در دوره هخامنشيان يعني نقش و كتيبه داريوش اول بر سينه كوه صخره‌اي آن نقش بسته است. اين نقش، داريوش اول را در حالي كه نه تن از سران قبايل شورشي دست بسته در برابرش ايستاده‌اند، به نمايش گذاشته است.
موضوع نقش و متن كتيبه مربوط است به:‌ وقايع سالهاي نخستين پادشاهي داريوش اول و قيام « گئوماتاي» مغ (بردياي دروغين) و سرانجام كشته شدن او و سركوب شورشهاي قبايل و...
كتيبه به سه زبان و خط (عيلامي، فارسي باستان، بابلي) است و نخستين بار «هنري راولينسن» مستشرق انگليسي در سال 1846م. آن را كشف رمز و قرائت كرد.
4. سلوكيان : با دستيابي اسكندر مقدوني به تختگاه شاهان هخامنشي در سال 330 پ.م. به مدت چند دهه ايران در زير سلطه سرداران اسكندر و اعقاب آنها گرفتار نوعي خودباختگي شد. دوره سلوكي دوره فترت در تاريخ ايران است كه موجب انقطاع در سير طبيعي تاريخ و فرهنگ ايران گرديد.
بنيانگذار اين سلسله «سلوكوس نيكاتور» يكي از سرداران اسكندر است كه پس از مرگ وي در سال 323 پ.م. به حكمراني رسيد. اعقاب وي تا 64 پ.م. در بخشهايي از ايران و آسياي غربي همچنان فرمانروايي داشتند.
چند اثر باستاني از اين دوره در ايران باقي مانده كه مهم‌ترين آنها عبارتند از:
معبد «خورهه» محلات كه در سال 1335 ش. باستانشناس ايراني علي حاكمي آن را كاوش كرد؛ و معبد «لااوديسه»، در داخل شهر نهاوند كه كتيبه‌اي از «آنتيوكوس سوم» و نيز تعدادي مجسمه برنزي خدايان يوناني در اين كاوش كشف گرديد.
5. پارت‌ها (اشكانيان) :
پارت‌ها را آرياييان شعبه شرقي دانسته‌اند كه به قبيله «پرني» يكي از سه قبيله اتحاديه « داهه»، تعلق داشتند. داهه مجموعه‌اي از قبايل سكايي بود كه در استپهاي ميان درياي خزر و آرال به صورت چادرنشين مي‌زيستند.
گرچه پارت‌ها نزديك به پنج سده (از 248 پ.م. تا 227م.) در ايران سلطنت كردند. ولي متأسفانه اطلاع دقيقي در باره آنان در دست نيست و آثار پارتي در ايران محدود و انگشت شماراند و بيشتر آنها هم در كاوشهاي سالهاي اخير به دست آمده‌اند.
بيرون از قلمرو سياسي امروزي ايران بيشتر از خود ايران آثار و بقاياي شهرهاي پارتي موجود است و براي نمونه بايد از آثار به دست آمده در (مرو ـ نسا) در تركمنستان امروزي و «حترا»، و « پالميرا» و « دورا اوروپوس» در سوريه و بين‌النهرين شمالي ياد كرد. «نسا» را پايتخت اوليه پارت‌ها ذكر كرده‌اند كه پس از غلبه به ساتراپ سلوكي پارت، توسط «اشك اول» مقر حكمراني آنان شد.74 امّا وقتي كه «تيرداد اول» (248 تا 211 پ.م.)، هير كانيا و قومس و كناره‌هاي جنوب شرقي درياي خزر را به قلمرو پارت ضميمه كرد، پايتخت به شهر سلوكي (هكاتم پوليس)، يا شهر صد دروازه نزديك دامغان منتقل گرديد.
كاوشهاي باستانشناسان انگليسي به سرپرستي « ديويد استروناخ» رد پاي اين شهر را در «قومس» دامغان پيدا كرد. امّا ابعاد اين كاوش در حدي نبود تا ثابت كند شهر صد دروازه (هكاتم پوليس) در همين محل بوده است يا خير.
معبد «آناهيتاي» كنگاور در هسته مركزي شهر كنگاور، 90 كيلومتري شرق كرمانشاه بر بالاي يك تپه صخره‌اي واقع شده است. سيف‌الله كامبخش فرد ـ كاوشگر آن ـ اين بناي معظم را معبد ناهيد دوره اشكاني دانسته است و تني چند از باستانشناسان نيز اثر ياد شده را به دوره ساساني متأخر نسبت داده‌اند، و گروهي نيز اين مجموعه را معبد «آرتيمس» (الهه شكار) يوناني و عده‌اي ديگر آن را يك بناي سلوكي مي‌دانند.
آثار كوه خواجه زابل نيز از ديگر آثار دوره اشكاني ايران بشمار مي‌آيد. اين مجموعه معظم خشتي را كه اول بار باستانشناس انگليسي «اورل اشتاين» شناسايي و معرفي كرد، يادماني است منحصر به فرد از قرن اول ميلادي، كه تلفيقي است ازهنر پارت و ساساني و بودايي و مانوي شرق ايران. نقاشيهاي ديواري مكشوفه از آن اسناد معتبر تاريخ و فرهنگ ايران در دوره‌هاي اشكاني وساساني بشمار مي‌روند.
از ديگر آثار دوره پارت بايد از «گورستان پارتي سنگ شيرهمدان» و آرامگاههاي اليمائي (دوره پارت) مكشوفه در «گلالك» شوشتر و آرامگاههاي «گِرمي» استان اردبيل و طبقه پارتي شوش نام برد.
6. ساسانيان :
توفيق خاندان «ارشك» و به تاج و تخت رسيدن دودمان پارتي بمنزله پيروزي ايرانيان شمالي بر ايرانيان جنوبي و به عبارت ديگر چادرنشينان و صحراگردان بر شهرنشينان بود.
حاكميت اشكانيان پنج سده دوام يافت، تا آنكه در زمان حكومت « اردوان پنجم» (213 تا 227م.) يكي از نجيب‌زادگان پارس به نام « اردشير اول» ـ پسر پاپك روحاني بزرگ آتشكده « استخر» ـ كه پدر و نياكانش پيشوايان روحانيت پارس بودند، علم مخالفت عليه دولت پارت بلند كرد و سلسله‌اي را بنيان گذارد كه به نام جدّ بزرگ او « ساسان» به سلسله ساساني شهرت يافت. از آن پس سلطنت به دست سلسله‌اي از شاهان محلي پارس افتاد كه خود را وارث هخامنشيان معرفي مي‌كردند و در صدد احياء و تجديد حيات فرهنگي ايراني در برابر فرهنگ يوناني‌مآب پارت‌ها بودند.
اردشير در آغاز برادر و تمام رقباي محلي خود را از ميان برداشت و پس از ايجاد وحدت در ايالت پارس،‌ اصفهان و كرمان را نيز ضميمه قلمرو خود كرد. موفقيتهاي اردشير پاپكان، اردوان پنجم را نگران ساخت و با سپاهي از متحدان پارت بر وي تاخت. در سه جنگ متوالي سپاه پارت از اردشير شكست خورد و با خودكشي اردوان پنجم درشوش سلسله اشكانيان بكلي منقرض گرديد. پنج قرن و نيم پس از سقوط هخامنشيان قدرت، دوباره بدست قوم پارس افتاد و اردشير فرمانرواي كشوري شد كه از فرات تا مرو و از انطاكيه تا سيستان را در بر مي‌گرفت.
شاپور اول، پس ازاردشير زمام امور را بدست گرفت و در آغاز كار به شرق توجه كرد و به مملكت «كوشان» لشكر كشيد و اين سلسله را كه «كانيشكا» آن را تأسيس كرده بود از ميان برداشت. آنگاه رو بسوي غرب آورد و به روميان تاخت و سرانجام امپراتور روم « والريانوس» را با هفتاد هزار لژيون رومي اسير كرد و به ايران آورد و از نيروي آنان در كارهاي عمراني، ساخت عمارات، پلها، سدها و راهها استفاده بهينه كرد.
چند نقش برجسته در نقش رستم و بيشابور فارس از شاپور به يادگار مانده كه پيروزي او را بر امپراتور روم در حالي كه شاپور سوار بر اسب و والرين در جلو اسب به حالت تضرّع زانو بر زمين زده، نشان مي‌دهند.
جانشينان شاپور حدود 20 پادشاه‌اند و در ميان آنها دو زن به نامهاي «آذرميدخت» و « پوراندخت» نيز وجود دارند. تا شروع سلطنت خسرو دوم ـ خسرو پرويزـ (590ـ627م.) پادشاهي ساساني رو به اقتدار داشت امّا پس از اين پادشاه ناآرام و لذت‌جو به دليل جنگهاي مكرر و بيهوده با غيرايرانيان (انيران) خصوصاً روم شرقي (بيزانس) و نيز اتخاذ روشهاي نادرست مملكت‌داري، سلسله ساساني به ضعف و سستي گراييد. تا آنكه با ظهور اسلام و تعاليم انسان‌ساز دين جديد، مسلمانان كه به وجود اسلام قدرت يافته بودند به امپراتوري ايران و روم شرقي تاختند و در جنگهاي مكرر كه ميان سپاهيان يزدگرد سوم (632ـ651م.) آخرين شاه ساساني و اعراب مسلمان اتفاق افتاد، پايتخت ساسانيان (مداين) به اشغال مسلمانان درآمد و راه براي فتح ايران بدست اعراب هموار شد.
هنر ايران ساساني از عناصر هنر بيگانه (هلني و يوناني) چنانكه در عصر اشكانيان معمول بود، بري مي‌گردد و هنر بيشتر رنگ و بوي ايراني و محلي پيدا مي‌كند. گرچه از عناصر مثبت هنر ديگر ملل و اقوام نيز سود مي‌جويد. وجود انواع اشياء و ابزار فلزي، شيشه‌اي، سفالي،‌ بافته‌هاي پشمي، كتاني، ابريشمي، تنديسها و گچبريها و ديگر عناصر ترييني معماري همگي از رواج و رونق هنر در دوره ساساني حكايت دارند.
نقش برجسته‌ها وكتيبه‌هاي برجاي مانده اسناد مهم تاريخي اين دوره‌اند. وجود انبوه سكه‌هاي طلا و نقره در دوره ساساني دلالت بر شكوفايي و رونق اقتصادي ايران در زمان ساسانيان دارد.
يادمانها و مجموعه بناهاي بسياري از اين دوره در داخل و خارج مرزهاي سياسي ايران امروز،‌ بر جاي مانده كه نشان از رواج و اوج معماري و شهرسازي عصر ساساني دارند.
بناها، محوطه‌ها و شهرهاي مهم دوره ساساني عبارتند از:
1. ويرانه‌هاي شهر تيسفون (مداين) و طاق كسري (ايوان مداين) : اردشير اول به دلايل سياسي پايتخت خود را از فيروزآباد به شهر اشكاني تيسفون در بين‌النهرين و در ساحل چپ رودخانه دجله منتقل كرد. پسر او ـ شاپور اول ـ كاخي بزرگ در اين شهر بنياد گذاشت. معماران ساساني در مركز كاخ طاقي عظيم به بلندي 37 متر و به پهناي 43 متر از آجر برپا داشتند كه به « طاق كسري» يا «ايوان مداين» مشهور گشت. خرابه‌هاي اين طاق عظيم هنوز موجود است و به شهادت عكسهاي قديمي تا سال 1888م. هر دو جبهه اين طاق سالم بوده و در آن سال به دليل بي‌توجهي حكام عثماني قسمت شمالي آن فرو ريخت و فقط خود طاق و يال جنوبي آن هنوز پابرجاست.
2. مجموعه فيروزآباد فارس : فيروزآباد نخستين شهر و پايتخت ساسانيان پس از استخر است. مجموعه فيروزآباد مشتمل است بر: شهر پلان مدور «اردشير خوره» يا شهر گور و ميل بلند آجري آن كه به ميل آتش مشهور است ـ مجموعه كاخ اردشير اول كه از سنگ لاشه و ساروج ساخته شده و طاق و گنبد آن در زمره قديمترين گنبدهاي ايراني است ـ‌ «قلعه دختر» بر فراز كوهي در نزديكي تنگه تنگاب واقع شده است. اين قلعه يكي از دژهاي مستحكم ايران بشمار مي‌رود و احتمالاً در زمان سلطنت اردشير اول ساختمان آن آغاز شده و در زمان شاپور اول به اتمام رسيده است ـ نقوش برجسته ساساني مربوط به اردشير اول در تنگ تنگاب فيروزآباد.
3. باستاني بيشابور كازرون : اين شهر بزرگ كه پايتخت شاپور اول ساساني بشمار مي‌رفته در سال 266 م. براساس نقشه شهرهاي رومي ساخته شده است و احتمالاً اسراي رومي در ساختن آن نقش داشته‌اند. كاوشهاي اين شهر باستاني را در سالهاي 1933 تا 1940م. باستانشناس فرانسوي « رومن گيرشمن» و سپس در سالهاي 1347 تا 1355ش. هيئت باستانشناسان ايراني به سرپرستي «علي‌اكبر سرفراز» انجام دادند و بخشهايي از شهر از جمله معبد «آناهيتا» و «كاخ والرين» و قسمتي از حصار و برجهاي خارجي شهر و كاخ موزائيك شاپور اول از زير خاك بيرون آمد.
به فاصله 400 متري شمال شهر قديم در داخل تنگ چوگان كه رودخانه شاپور از آنجا مي‌گذرد، شش نقش برجسته در دو طرف رودخانه بر بدنه كوه حجاري شده است كه يكي از آنها به پيروزي شاپور ساساني بر والرين امپراتور روم مربوط است.
در درون غاري بر بالاي يكي از ارتفاعات شمال شرقي شهر بيشاپور و به فاصله دو ساعت راه ـ در ساليان اخير ـ مجسمه بزرگ تمام قد از شاپور اول ساساني كشف گرديد كه شش متر بلندي و سي تن وزن آن است. بعضي تصور كرده‌اند كه چون اين غار مدفن شاپور اول بوده، مجسمه‌سازان هنرمند آن را بعنوان يادمان شاپور در اين غار ساخته و نصب كرده‌اند.
4. آثار ساساني دارابگرد (دارابجرد) فارس : يكي ديگر از شهرهاي باستاني دوره ساساني فارس، شهر دارابگرد است كه آثاري از ادوار ساساني و اسلامي خصوصاً نقش برجسته‌اي از شاپور اول هنوز در آنجا باقي است.
5. ويرانه‌هاي شهر تاريخي استخر فارس : ويرانه‌هاي شهر هخامنشي ـ ساساني ـ اسلامي استخر به فاصله 10 كيلومتري تخت جمشيد در كنار رودخانه «پلوار» واقع شده است. استخر خاستگاه و موطن اصلي ساسانيان است و پدر و جدّ اردشير اول موبد و آذربان آتشكده استخر بودند. متأسفانه در حال حاضر شهر تاريخي استخر به كلي ويران شده و زير خاك مدفون گرديده است.
6. تخت سليمان : تخت سليمان در 40 كيلومتري شمال شرقي شهرستان تكاب آذربايجان غربي واقع شده است و بقاياي يكي از سه آتشكده معروف و بزرگ زمان ساسانيان يعني آتشكده آذرگشنسب و عمارات و كاخهاي اواخر دوره ساساني (عصر خسرو پرويز) در اطراف درياچه هميشه جوشان و خوش منظر آنجا قرار دارد.
تخت سليمان را از سال 1337 تا 1357ش. باستان‌شناسان آلماني به سرپرستي پروفسور «رودلف نومان» و دكتر « ديتريش هوف» كاهش كرده‌اند.
7. طاق بستان : در شش كيلومتري شمال شرقي كرمانشاه و در دامنه كوه «پرّو» چشمه‌اي است كه احتمالاً از زمانهاي بسيار قديم از محل فعلي از دل كوه مي‌جوشيده است. در كنار اين چشمه دو طاق در كوه كنده شده و تعدادي نقش برجسته در داخل آن دو طاق و يك نقش در بيرون طاقها از عهد ساساني به يادگار مانده است. نقش بيروني مربوط است به مراسم تاجگذاري اردشير دوم كه اهورامزدا حلقه سلطنت را به او اعطاء مي‌كند.
داخل طاق بزرگ نقش برجسته خسروپرويز سوار بر اسب خود ـ «شبديز» ـ حجاري شده و در دو بدنه طاق شكار خشكي و آبي شاه را به نمايش گذارده‌اند و داخل طاق كوچك شاپور دوم ـ شاپور ذوالاكتاف ـ و شاپور سوم فرزندش در حالي كه با دستهاي خود قبضه شمشيرشان را گرفته‌اند، نشان داده شده‌اند.
ديگر آثار مهم دوره ساساني عبارتند از:‌ «قصرشيرين»، «تپه گبري سرپل ذهاب»، «ايوان كرخه»، «حاجي‌آباد بندرعباس»، «پل شهرستان و محله جي، در اصفهان»، «تپه ميل» ورامين، «كاخ سروستان» فارس،‌ «چال طرخان» شهر ري.
نقش برجسته‌هاي ساساني در ايران عبارتند از: « نقش رستم»، « تنگ تنگاب»، فيروزآباد، «تنگ چوگان»، بيشابور كازرون، «طاق بستان»، كرمانشاه، «دارابگرد» فارس، « نقش رجب»،‌ تخت جمشيد فارس، «خان تختي» سلماس.
كتيبه‌هاي مهم ساساني به قرار زيرند: كتيبه شاپور اول بر بدنه بناي كعبه زرتشت در نقش رستم ـ كتيبه پايكولي در كردستان شمالي مرز بين ايران و عراق ـ كتيبه طاق بستان، كتيبه سرمشهد در جنوب كازرون،‌ كتيبه شاپور اول در حاجي‌آباد فارس، كتيبه نقش رجب، كتيبه پهلوي كوه مقصودآباد تخت جمشيد فارس، كتيبه‌هاي پهلوي بالاي «استودان»هاي كوه رحمت، كتيبه حاجي‌آباد، گرم‌آباد، كتيبه پهلوي تنگ بُراقي.
ناگفته نماند كه تمام اين كتيبه‌ها بررسي، قرائت و چاپ شده‌اند.
دوره‌هاي اسلامي ايران
هنر معماري اسلامي ايران تداوم هنر ومعماري دوره ساساني است كه بدست هنرمندان و معماران ايراني تازه مسلمان با تغييراتي اندك در شكل و محتوي به حيات خويش ادامه داده است.
بسياري از عناصر معماري دوره ساساني چون گنبد، حياط مركزي با ايوان در دوره اسلامي نيز تداوم يافت. از جمله: منار مسجد «سامرا» از برج آتش شهر گورفيروزآباد اقتباس شده است.
در شهرسازي دوره خلفا نيز پلان و عناصر شهرهاي دوره ساساني الهام‌بخش بوده است. در شهر پلان مدوّر بغداد كه زمان خلافت « منصور دوانيقي» دومين خليفه بنياد گذاشته شد، تأثيرات اصول شهرسازي ساساني به روشني ديده مي‌شود. گرچه از شهر افسانه‌اي بغداد آثار چنداني باقي نمانده است. شهر «رقه» كه در ساحل راست فرات و 200 كيلومتري شرق «حلب» قرار گرفته، در قرن دوم هجري و زمان خلافت «هارون‌الرشيد» (170 تا 193 هـ.ق.( به صورت دژي بنا گرديد. در خرابه‌هاي شهر قديم «رقـّه»، قوسهاي دروازه و جناغي طاق‌نماها يادآور پنجره‌هاي كور طاق كسري است.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد