AvAstiN
16th February 2009, 11:59 AM
1- فلاني خيلي حواسپرت است؛ حتما آلزايمر دارد!
نه، خيليها حواسشان پرت است، ولي آلزايمر ندارند. آلزايمر با حواسپرتي فرق دارد. در آلزايمر، اختلالحافظه و تفكر آنقدر شديد است كه كار و زندگي فرد مختل ميشود و حتي سادهترين ارتباطات روزمرهاش به هم ميريزد.
2- خب، فلاني پير شده؛ بايد آلزايمر بگيرد ديگر!
خيليها به 80 سالگي و 90 سالگي ميرسند، ولي آلزايمر نميگيرند. قبلا خيال ميكردند اختلالحافظه، يك بخش طبيعي از زندگي سالمندان است ولي امروزه ديگر كسي اين حرف را قبول ندارد. ضمن اينكه حواسپرتي يك چيز است و آلزايمر يك چيز ديگر. حساب ايندو از هم جداست.
3- محال است من آلزايمر بگيرم؛ من همه جزييات ماجراهاي 10 سال پيش را يادم هست!
در شروع آلزايمر، فقط حافظه اخير پاك ميشود و حافظه دور دستنخورده ميماند؛ يعني ممكن است جزييات يك اتفاق مربوط به 10 سال پيش يادمان باشد اما آلزايمرمان كليد خورده باشد. در شروع بيماري، هيچكس اسم و رسم و كار و زندگياش را فراموش نميكند. ضمن اينكه آلزايمريها هم مثل خيلي از بيماران ديگر، روز خوب و روز بد دارند؛ يعني ممكن است يك روز، حافظهشان بهتر كار كند و يك روز، بدتر.
4- من و تو كه آلزايمر نميگيريم؛ آلزايمر مال سالمندان است
نه! گاهي جوانها هم آلزايمر ميگيرند. اگر مرز سالمندي را 65 سال بگيريم، آنوقت بايد بگوييم كه مثلا در كشوري مانند آمريكا، از ميان 5 ميليون بيمار مبتلا به آلزايمر، دستكم 10 درصدشان هنوز سالمند نشدهاند. البته اين، حرف درستي است كه احتمال بروز اين بيماري با افزايش سن افزايش مييابد، ولي نوع نادري از اين بيماري (با شيوع 5 تا 10 درصد) هست كه شروعش زودهنگام است و گاهي در حوالي 30 سالگي بروز ميكند.
5- در ايران كه نه؛ ولي در فلان كشور آلزايمر را درمان ميكنند
متاسفانه اين بيماري در هيچ جاي جهان درمان ندارد يا لااقل هنوز دارويي براي مداواي قطعياش شناخته نشده. البته داروهايي هستند كه گفته ميشود سرعت پيشرفت آلزايمر را كم ميكنند و كيفيت زندگي بيماران را ارتقا ميدهند ولي اين به معناي درمان قطعي نيست.
6- من پدرم آلزايمر داشته؛ پس حتما خودم هم ميگيرم!
البته اينكه يكي از بستگان درجه اولتان آلزايمري باشد، احتمال آلزايمر گرفتنتان را بيشتر ميكند ولي اين احتمال، لااقل در بيماري آلزايمر، بسيار اندك است (بين 5 تا 10 درصد) و فقط در نوع بسيار نادري از اين بيماري كه شروع زودرس دارد (كمتر از 10درصد موارد آلزايمر)، نقش ژنتيك پررنگ ميشود.
7- فلاني آلزايمر گرفته؛ كارش تمام است
نه، آلزايمر پايان زندگي نيست. خيلي از آلزايمريها زندگي هدفمند، بامعنا و خوبي دارند. ضمن اينكه تشخيص زودرس اين بيماري واقعا كمككننده است و حمايت اعضاي خانواده و مشاركت دادن بيمار در زندگي اجتماعي نيز به حفظ روحيه بيمار و ارتقاي كيفيت زندگي او كمك ميكند.
دكتر محمد كيا سالار
نه، خيليها حواسشان پرت است، ولي آلزايمر ندارند. آلزايمر با حواسپرتي فرق دارد. در آلزايمر، اختلالحافظه و تفكر آنقدر شديد است كه كار و زندگي فرد مختل ميشود و حتي سادهترين ارتباطات روزمرهاش به هم ميريزد.
2- خب، فلاني پير شده؛ بايد آلزايمر بگيرد ديگر!
خيليها به 80 سالگي و 90 سالگي ميرسند، ولي آلزايمر نميگيرند. قبلا خيال ميكردند اختلالحافظه، يك بخش طبيعي از زندگي سالمندان است ولي امروزه ديگر كسي اين حرف را قبول ندارد. ضمن اينكه حواسپرتي يك چيز است و آلزايمر يك چيز ديگر. حساب ايندو از هم جداست.
3- محال است من آلزايمر بگيرم؛ من همه جزييات ماجراهاي 10 سال پيش را يادم هست!
در شروع آلزايمر، فقط حافظه اخير پاك ميشود و حافظه دور دستنخورده ميماند؛ يعني ممكن است جزييات يك اتفاق مربوط به 10 سال پيش يادمان باشد اما آلزايمرمان كليد خورده باشد. در شروع بيماري، هيچكس اسم و رسم و كار و زندگياش را فراموش نميكند. ضمن اينكه آلزايمريها هم مثل خيلي از بيماران ديگر، روز خوب و روز بد دارند؛ يعني ممكن است يك روز، حافظهشان بهتر كار كند و يك روز، بدتر.
4- من و تو كه آلزايمر نميگيريم؛ آلزايمر مال سالمندان است
نه! گاهي جوانها هم آلزايمر ميگيرند. اگر مرز سالمندي را 65 سال بگيريم، آنوقت بايد بگوييم كه مثلا در كشوري مانند آمريكا، از ميان 5 ميليون بيمار مبتلا به آلزايمر، دستكم 10 درصدشان هنوز سالمند نشدهاند. البته اين، حرف درستي است كه احتمال بروز اين بيماري با افزايش سن افزايش مييابد، ولي نوع نادري از اين بيماري (با شيوع 5 تا 10 درصد) هست كه شروعش زودهنگام است و گاهي در حوالي 30 سالگي بروز ميكند.
5- در ايران كه نه؛ ولي در فلان كشور آلزايمر را درمان ميكنند
متاسفانه اين بيماري در هيچ جاي جهان درمان ندارد يا لااقل هنوز دارويي براي مداواي قطعياش شناخته نشده. البته داروهايي هستند كه گفته ميشود سرعت پيشرفت آلزايمر را كم ميكنند و كيفيت زندگي بيماران را ارتقا ميدهند ولي اين به معناي درمان قطعي نيست.
6- من پدرم آلزايمر داشته؛ پس حتما خودم هم ميگيرم!
البته اينكه يكي از بستگان درجه اولتان آلزايمري باشد، احتمال آلزايمر گرفتنتان را بيشتر ميكند ولي اين احتمال، لااقل در بيماري آلزايمر، بسيار اندك است (بين 5 تا 10 درصد) و فقط در نوع بسيار نادري از اين بيماري كه شروع زودرس دارد (كمتر از 10درصد موارد آلزايمر)، نقش ژنتيك پررنگ ميشود.
7- فلاني آلزايمر گرفته؛ كارش تمام است
نه، آلزايمر پايان زندگي نيست. خيلي از آلزايمريها زندگي هدفمند، بامعنا و خوبي دارند. ضمن اينكه تشخيص زودرس اين بيماري واقعا كمككننده است و حمايت اعضاي خانواده و مشاركت دادن بيمار در زندگي اجتماعي نيز به حفظ روحيه بيمار و ارتقاي كيفيت زندگي او كمك ميكند.
دكتر محمد كيا سالار