PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مشکلات عصبی ضمن خدمت



ashkan
1st August 2012, 07:09 PM
سلام

من سه ماه هست که سرباز هستم ، یگان خدمت من هم تهران هستو هر روز یا یه روز در میون میام خونه ، و مشکل روحی خاصی ندارم ، اما اونجا به سرباز های جدید خیلی سخت میگیرن ، و بعضا بی جهت آزارمون میدن ، همه میگن نباید در برابر این فشار ها استقامت کرد ، اما من اصلا نمیتونم از پسش بر میام و مدام با اراشد دعوا میکنم ، واقعا عصبانی هستم و گاهی وقتا دوست دارم اونهارو بگیرم و خفه کنم

اصلا تحمل اینو ندارم که بهم زور بگن ، ولی قانون ارتش اینه ، و من اینو میدونم
از شمایی که تخصص توی زمینه روانشاسی دارید ، خواهش میکنم که یک سری راه حل برای کنار اومدن با این مشکلات برای من ارائه کنید
یکی دیگه از مشکلات هم اینه که سر بعضی از پست های نگهبانی ( که دور تا دور دیوار هست ) خیلی احساس خفگی میکنم و فکرو خیال اذیتم میکنه و دوست دارم توی محیط های باز مثل برجک ها نگهبانی بدم ، به نظرتون با چه متد هایی میتونم فشار های عصبی اینچنینی رو هم کم کنم ؟

با نهایت تشکر

نارون1
1st August 2012, 10:08 PM
سلام

چون شرایط شما در سربازی با محیط خانه فرق داره و اینکه تازه به این دوره اعزام شدین ، این مشکلات ممکنه پیش بیاد
...
هرجا شرایط و وظایف مخصوص به خود داره ، تو یک ساعت مشخص بیددار شدن ، تو یک ساعت مشخص غذاخوردن و .... ، اینها باعث هماهنگی بین افراد میشه

وقتی شما به یک ارگانی پا گذاشتی ملزم به رعایت قوانین اونجا هستی تا وقتی که خارج بشی ، البته چنانچه رفتارهایی مغایر با قوانین دیدین بهتره اطلاع بدین

تو دوران سربازی این مشکلات شما ، گریبانگیر بسیاری از افراد میشه که به دلیل عدم تحمل این قضایا دست به فرار و پرخاشگری و ... میکنن که عواقب سنگینتری داره

شما بهتره روحیه مدیریتی و اعتمادبه نفستون را بالا ببرید ، ببینین شرایط برای همه یکسانه ، نمیگیم تحمل کنید ، بلکه سازگار بشین ........انطباق بدین خودتون رو با شرایط

شما هر روز یا یک روز در میان به آغوش خانواده برمیگردین ، وقتی برمیگردین از اونجا براشون تعریف کنین ، تو خودتون نریزین ، نگین من نمیتونم تحمل کنم و از پسش برنمیام ....مطمئنا ارتش سهتگیریاش بیشتره ولی شمارو برای تحمل مشکلات سخت تر آماده میکنه

در مورد محوطه بسته : چه افکاری به ذهنتون میاد ؟؟ اینکه ممکنه اتفاقی براتون بیفته و کسی نتونه نجاتتون بده ؟؟

بیشتر توضیح بدین ، ممنونن میشم

..................................................

این توضیحات بالا رو عملی کنین ، چنانچه خیلی مشکلتون حادتر شد، بد نیست با یک روانشناس حضوری صحبت کنین ......


شاد باشید[golrooz]

م.محسن
2nd August 2012, 12:30 AM
اول اینکه ارتش جای خوبیه برای خدمت بنابراین شاکر باشید چون اگر نیروی انتظامی بودید مراتب به کرات سخت تر می شد
سابقه شما تو سایت از من خیلی بیشتره بنا بر این نمیخوام جسارت بشه که قصد نصیحت دارم اما تجربه شخصی خودم رو میگم:
به شخصه چون می دونستم پدر و مادرم تو خونه خیلی دلتنگ من میشن تا 7 روز پس از شروع آموزشی با خونه تماس نگرفتم تا با این اوضاع کمی خودشون رو وفق بدن. تو یگان هم با اینکه بهترین موقعیت رو برای خودم دست و پا کرده بودم و مجوز خروج آخر هر هفته رو از کلانتری داشتم این کار رو یه هفته در میون انجام می دادم.شما هم اگه احساس می کنی این رفت و آمد هات به خونه ممکنه باعث این بشه که تو یگان خدمتی تأثیر گذار تو روحیه تون میشه فواصل بین اون رو زیادتر کنید.این کار یه حسنی داره اینه که اگه شما بنا به دلایلی (نظیر آماده باش ها) نتونستی چند روز خونه بری تأثیرات سوء کمتری در دو طرف(شما و والدینتون) داره.
اما زورگویی های پایه بالایی ها؛ شما باید با یه سیاست کارا و منطقی علاوه بر اینکه جلوشون ایستادگی میکنی از بروز هر گونه تنش خودداری کنی چون این فقط کار رو پیچیده می کنه.

و اما مورد سوم؛ همون جور که دوست عزیزموننارون1 (http://www.njavan.com/forum/member.php?146707-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%861) گفتن در حال حاضر شما چاره ای جز وفق دادن خودتون با شرایط محل خدمت ندارید چون اگه بخواهید با فکر و خیال گذران خدمت کنید مسلماً تعداد ماه های خدمت اندازه چند برابر خواهد گذشت.
امیدوارم سرتون رو درد نیاورده باشم.

ashkan
3rd August 2012, 11:56 AM
ممنون از دوستای عزیزم
راستش انقدر تهدیدم کردن که دیروز توی یگان نرفتم ، اسممو گذاشتم توی لوح پاسداری که نگهبان باشم
متاسفانه دست به یکی کرده بودن تا توی پاسداری هم منو اذیت کنن ، حقیقتش اینه که فکر میکنن من بچه سوسول هستم و مدام دوست دارن منو دست بندازن ، دیشب تو روی پاسبخش ها وایستادم و از دستورشون پیروی نکردم ، با یکیشون هم دست به یقه شدم و صدامو بالا بردم [kootak] بعد یک سری اومدن از در دوستی وارد شدن تا نذارن کار بیخ پیدا کنه


شما بهتره روحیه مدیریتی و اعتمادبه نفستون را بالا ببرید ، ببینین شرایط برای همه یکسانه ، نمیگیم تحمل کنید ، بلکه سازگار بشین ........انطباق بدین خودتون رو با شرایط

اینطوری شد که دیگه کاری باهام نداشتن ، رفتم پیش افسر نگهبان گفتم قضیه اینجوریه ، اگر ازین به بعد بخوان ازین کارا کنن من تو روشون وای میستم ، افسر هم خوشش اومد و کلا مسیر خدمتم سر این بحثا داره عوض میشه ، حقیقتش من توی یگان حفاظت هستم و شرایط اینجا با نیرو انتظامی یا جاهای دیگه خیلی فرق داره ، واقعا سخت هست ، اصلا اونجور که همه میگفتن نیست .
توصیه میکنم به کسایی که میرن سربازی ، نذارن کسی بهشون حرف بزنه ، همه میگن باید سرتونو بندازید پایین و هیچی نگید ، اما وجدانا تا حقتو نگیری حقتو نمیدن ، به قول خودشون شما اینجا حقی ندارید ، اما حرف مفت میزنن

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد