PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نامه ی بابا لنگ دراز



elinaaa
30th July 2012, 12:32 AM
جودی!

کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو میدانند و میخواهند هر چه زودتر به هدفی که در افق دور دست است،دست یابند و متوجه نمی شوند که آنقدر خسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند،ناگهان خود را در پایان خط می بینند،در حالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود،در حالی که از اطراف خود غافل بوده است،آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که از دست رفته و به دست نخواهد آمد...

جودی عزیزم!

درست است،ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم،آنها را دوست داریم و به آنها وابسته میشویم.هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد،علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود،پس هر کسی را بیشتر دوست داریم و میخواهیم که او هم بیشتر دوستمان بدارد،باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.

دوستدار تو بابا لنگ دراز

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد