PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر شعری از رهی معیری



sed ali
25th July 2012, 01:47 AM
بس که جفا زخاروگل دید دل رمیده ام
همچو نسیم ازین چمن پای برون کشیده ام
شمع طرب زبخت ما آتش خانه سوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریده ام
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو زمن بریده ای من زجهان بریده ام
تا به کنار من بُودی بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت ازخاطرآرمیده ام
تا تو مراد من دهی کشته مرافراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
چون به بهار سرکند لاله زخاک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیده ام
یا ز ره وفا بیا یا زدل "رهی"برو
سوخت درانتظارتو جان به لب رسیده ام

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد