PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تمدن يونان



وحید 0319
24th July 2012, 12:59 AM
به نام او...تمدن يوناندر نظر يونانيان آنچه آدمي را از همه چيز متمايز مي گرداند عقل است، و عقل آدمي كه استدلال كردن را آموخته باشد، برترين پديده يا كاركردي است كه طبيعت آفريده است، گذشته از اين،‌ ارسطو به ما اطمينان مي دهد كه «همه ي انسانها طبيعتاً مشتاق دانستن اند.» و آنچه ما مي دانيم، نظام طبيعت و عقل آدمي يكي است.
يونانيان مي گفتند نظام طبيعت و عقل، زيبا و ساده است و زيبايي اشياء با شناخت ما از آنها يكي است؛ بدين ترتيب زندگي زيبا و « دستيابي به روح زيبا» در پي پذيرفتن آن جمله ي معروف يونايي خودت را بشناس مي آيد. بدين ترتيب، براي رسيدن بخ زندگي زيبا و نيكو بايد از مسيري عقلي گذشت؛‌ آدمي «مطابق طبيعت» يعني مطابق قوانين طبيعي و قابل كشف براي انسان منطقي، زندگي مي كند. در اينجا خود از اهميت درجه اول برخوردار مي شود و همچنان كه آدمي در جهت خود آگاهي كامل گام بر مي دارد، ضرورتاً از طبيعت نيز آگاه مي شود.

http://www.hellaswebradio.com/images/akropolis6.JPG
آكروپليس
يكي از مجموعه بناهاي با شكوه يونان در عصر كلاسيك آكرو پوليس در شهر آتنا است، اين مجموعه به رهبري (پريكلس) در اواخر قرن پنجم ق.م. يعني هنگام ي كه آتن به دوره ي قدرت رسيده بود احيا گرديد و بزرگترين كاري بود كه در تاريخ معماري يونان پديد آمد. (آكرو پوليس به يوناني قديم بلند شهر يا دژشهر) .
همه ي بناهاي آكرو پوليس، هنر معماري دوره ي كلاسيك يونان را در آن هنگام كه به كمال رشد خوا رسيده بود به منصه ي ظهور رسانده است،‌اين مجموعه شامل بناهاي : معبد پارتنون، دروازه پروپالايا، معبد ارختئوم، معبد آرتيمس، معبد الهه ي پيروزي (نيكه)، نگارختنه ي كالكوئيكي، محل پيكره ي (آتنا پرومانوس)، محل معبد قديمي آتنا و چند بناي كوچك است.


http://embedded.eecs.berkeley.edu/Alumni/jvassil/akropolis_night.gif
طرح باز سازي شده نقشه آكروپليس

سايت پلان آكروپليس

ورودي آكروپليس دروازه اي به نام ” پروپيل ا “ مي باشد. ته طرف جنوب ورودي يك معبد كوچك از ” آتنا نايك “ قرار دارد. يك مجسمه برنزي از آتنا كه توسط ” فيدياس “ تراشيده شده در مركز كار گذاشته شده است. در مركز آكروپليس پارتنون يا معبد ” آتنا پارتنوس“ قرار دارد. در بخش شرق و شمال پارتنون معبدي به نام ” اركتيوم “ واقع شدهو جنوب سكو كه فرم دهنده ي بالاي آكروپليس است بقاياي تئاتر روباز به نام ” تئاتر ديوني سوس “ ساخته شده است .
چند صد متر جلوتر ” تئاتر هرودس اتيكوس “ قرار گرفته كه بخشي از ان مرمت شده است.

1.پارتنون
2.معبد اتنا
3.ارختئوم
4.پيكره اتنا
5.دروازه ورودي پروپالايا
6.معبدالهه پيروزي
8.معبد ارتميس
12.قربانگاه اتنا
13.معبد زئوس
14.معبد پانديون
17.معبد افسانه يونان
18.جايگاه ديونسيوس
معبد پارتنونمهمترين بناي مجموعه آكروپليس معبد پارتنون است. هدف اصلي از ساختن پارتنون فراهم آوردن معبدي براي پيكره مقدس و پرسبش آتنا پارتنوس بود كه اين بنا در عصر كلاسيك ساخته شده است و براي الهه آتنا (خداي پيروزي) كه به افتخار او (آتن) هم از او نام گرفته ايجاد شده است. بنا بر روي بلندترين نقطه تپه آكروپليس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحي اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفيد مصالح عمده بناست. ساختمان به شيوه دوريك ساخته شده است.

http://www.tikva-travel.dk/images/graekenland/akropolis_14.jpg

وحید 0319
24th July 2012, 01:05 AM
2.معبدآتنا
(به یونانی:‎ Άθηνά, Athēnâ, یا Ἀθήνη, Athénē ‏)، در اسطوره‌های یونان، الههٔ نگهبان آتن و ایزدبانوی خرد، فرزانگی و جنگ و زیبایی است. او ایزدبانویی باکره، دختر زئوس و متیس (تیتان تامل) است.

تولد

زئوس چنان از خرد متیس هراسان شده بود که وی را فریفت تا یه شکل مگسی در آید و او را بلعید. پس از مدتی دچار سر درد شدیدی شد. تیتان ارباب شفا، پرومتیوس، سر او را تبر شکافت و آتنا به صورت زنی کامل و سراپا پوشیده در زره و اسلحه از پیشانی زئوس خارج شد. آتنا با این که از عقل و خرد مادرش برخوردار بود، اما به پدر برتری نجست.



ویژگی‌ها

علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمی‌آمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده است. اما گاهی هم بی‌رحمانه انتقام می‌گرفت. مثلاً زنی پارچه‌باف به نام آراخنه ادعا کرده بود دست‌ساخته‌هایش نسبت به دست‌ساخته‌های آتنا برتری دارد.آتنا او را به مبارزه طلبید و بعد از پیروزی، او را به عنکبوت تبدیل کرد.
او همچنین با تیتانی به نام پالاس جنگید و او را کشت، پوستش را بالاپوش خود کرد و نام او را به نام خود افزود، چنان‌که در ایلیاد گاهی هومر او را پالاس می‌خواند. در همان مرجع می‌خوانیم که جنگ‌افزار محبوب او نیزه‌ای از چوب درخت زبان گنجشک (ون) با نوک برنجی بوده است.
آتنا ایزدبانوی شهر و شهرنشینی، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد. از دیگر سازه‌های او می‌توان به دوک نخ‌ریسی، چنگ، دیگ، شن‌کش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او فرزند محبوب زئوس به شمار می‌آمده است. به همین خاطر اجازه یافت تا از اسلحه پدرش (آذرخش) استفاده کند. درخت مورد علاقهٔ او زیتون و پرنده او جغد (به علامت خرد) بوده‌ است.
رومیان نیز این ایزدبانو را می‌پرستیدند و او را مینروا می‌خواندند.


آتنا در تروا


او در جنگ تروا از طرافداران یونانیان بود و چون خدایان در جنگ درگیر می‌شوند، آتنا آرس را با سنگی به خاک می‌افکند و چون آفرودیته به یاری سربازی می‌شتابد و در نجات او می‌کوشد، آتنا ضربتی بر سینه او وارد می‌کند و بر زمینش می‌زند. هم‌چنین به هراکلس و اولیس کمک‌های فراوانی کرد.


در آثار هومر


آتنا، در هر دو منظومهٔ مشهور هومر، چکامه‌سرای مشهور یونانی، یعنی ایلیاد و ادیسه نقش کلیدی دارد.



یونانی: Άθηνά
فرانسوی: آتنا
عنوان: الههٔ حکمت و حامی جنگ
جنسیت: مؤنث
پدر: زئوس
مادر: متیس
در تروا: بزرگ‌ترین پهلوان یونانیان در جنگ

آتنا، نقاشی پیکرهٔ آتنا که در موزه لوور نگهداری می‌شود.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ea/Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg/554px-Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ea/Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg)


مجسمهٔ نیم‌ تنهٔ آتنامجسمهٔ نیم‌ تنهٔ آتنا




آکروپلیس باستانی

یک معبد قابل ملاحظه مقدس به نام «آتنا پولیاس» (بانوی محافظ شهر) در سده ششم قبل از میلاد مسیح بنا گردید. این ساختمان سنگ آهکی دوریسی که از آن آثار مقدس فراوانی به جا مانده‌است به نام معبد «ریش آبی» معروف گردید، که وجه تسمیه آن وجود ستون مجسمه سه گانه انسان و مار بوده‌است که ریش‌های آن رنگ آبی سیر داشته‌اند. موضوع این که این معبد جانشین یک معبد قدیمی شده‌است یا صرفاً مکان مقدس و یا قربانگاه بوده به درستی معلوم نیست. ۶ قرن قبل از میلاد مسیح معبد دیگری به نام آرکایوس نائوس (معبد قدیمی) ساخته شد. تصور می‌رود که بناهای «دورپ فلد» متعلق به این معبد باشد که به افتخار پولیاس مقدس ساخته شده بود بلکه به خاطر آتنا پارتنون مقدس ایجاد گردیده بود و لااقل در حد قدمت معبد ریش آبی وجود داشته و مشخص نیست که این معابد چه مدت باهم وجود داشته‌اند. امروزه گفته می‌شود که معبد ریش آبی با معبد بزرگ‌تر و از جنس سنگ مرمر به نام «پارتنون قدیمی» جانشین شده و بنای آن پس از پیروزی ماراتون در ۴۹۰ قبل از میلاد مسیح آغاز شد. برای وفق دادن آن باید گفت که بخش جنوبی قله از بقایای قدیمی پاکسازی شده و تعداد ۸۰۰۰ بلوک سنگ دو تنی از جنس آهک در بنای «پیرائوس» به کار رفت. شالوده آن در بعضی نقاط ۱۱ متر عمق داشت و بقیه با خاک برای تثبیت دیوار پر شد. دروازه «مای‌سنی‌هاً تخریب گردید وبنای»پروپیلون قدیم" جانشین شد که یک بنای ستون‌دار بود و هدف آن به جای موارد دفاع، به جشن‌ها و مراسم اختصاص داشت. گفته می‌شود که بنای قدیمی پارتنون با حمله ایرانی‌ها در۴۸۰ قبل از میلاد مسیح ناتمام مانده، در جنگ تخریب و به آتش کشیده و غارت و چپاول شد (ولی در حقیقت چنین نبوده). به همراه آن تخریب آرکائوس نئوس و عملا تمام تشکیلات بالای صخره از این اقدام بی‌بهره نماندند. پس از جنگ‌های ایرانیان، آتنی‌ها به منطقه نظم دادند. ابتدا طی مراسمی اشیاء مقدس و هنری باقیمانده و غیر قابل استفاده را دفن کردند. بازمانده حمله ایرانیان بعدها به عنوان باارزش‌ترین گنجینه باستانی از خاک بیرون آورده شد و در دوران‌های مختلف مورد حفاظت قرار گرفتند.




http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 600‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg/800px-Acropilos_wide_view.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg)



آتن


نام این شهر تاریخی از آتنا ایزد بانوی خرد و جنگ و الهه نگهبان این شهر گرفته شده است.


آتِن (به یونانی: Αθήνα ، تلفظ: آثینا) پایتخت کشور یونان است .





http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 600‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg/800px-Acropilos_wide_view.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg)


پارتنون

از بناهایی که در آکروپولیس ساخته شد، پارتنون (معبد مقدس آتنا پارتنوس) نخستین و بزرگترین بنا بود. معماران آن ایکتینوس و کالیکراتس بودند و پیکره های تزیینی آن به سرپرستی فیدیاس دوست پریکلس و یکی از بزرگترین پیکرتراشان جهان ساخته و نصب شدند. پارتنون از لحاظ نقشه ساختمانی یک معبد دورستونی است و عرض آن اندکی از یک دوم طولش بیشتر است. مقصوره ی پارتنون به دو بخش تقسیم شده است: در بخش بزرگتر تندیس آتنا پارتنوس از عاج و طلا، به بلندی تقریباً دوازده متر و کار فیدیاس پیکرتراش قرار گرفته بود: بخش کوچکتر به عنوان گنج خانه اتحادیه دلوس طراحی شده بود، ولی بخش عمده پولی که اعضای اژه ای این اتحادیه به گنج خانه سرازیر می کردند صرف اجرای پروژه های ساختمانی جاه طلبانه پریکلس می شد. درون دو اتاق، به طرق متفاوت آراسته شده بود. خود مقصوره دو ردیف ستون کوچک برای نگه داشتن سقف دارد، هدف از ساختن این دو ردیف، با آنکه مدتها مورد بحث قرار داشته، به گفته بعضیها ایجاد بالاخانه یا رواقی بوده است تا بازدید کنندگان از آنجا بتوانند تندیس آتنا را ه پی اش هنوز بر هم جا مانده است ببینند. این گنج خانه چهار ستون تکی به شیوه یونیک داشت – یکی از چندین ویژگی یونیک در ساختمانی که بدون آنها دوریک می شد، ویژگی بعدی کتیبه پیوسته تندیس است که دورادور دیوار بیرونی و مقصوره می چرخد. پارتنون، صرفنظر از این اجزای یونیک، عصاره ای از معبد کلاسیک دوریک است و اوج پالایش این شیوه به شمار می رود.

ایکتینوس و کالیکراتس، ارتنونٍ، آکروپولیس، آتن 448 – 432 ق م. (نمای غربی). بنای امروزی پارتنون، یک رستوران است. پارتنون در جریان تاریخ طولانیش دستخوش تحولات بسیار شده است. زمانی یک معبد یونانی بود، زمانی یک کلیسای مسیحی و زمانی دیگر یک مسجد عثمانی شد. مقصوره ی پارتنون در سال 1687 انبار مهمات تُرکهای عثمانی در جنگ با ونیزیها شده بود. یکی از گلوله های ونیزیها به هدف خورد و در نتیجه، مرکز ساختمان را منفجر کرد. در طی یکصد سال گذشته، ستون بندیهای پارتنون را به حالت نخست بازگردانده اند ولی مرکز آن همچنان به صورت یک ویرانه برجا مانده است.
پارتنون با وجود خرابی و وضع ناگوارش، احتمالاً بیش از هر ساختمانی در جهان مورد مطالعه و اندازه گیری دقیق قرار گرفته است. نتیجه این مطالعه کنجکاوانه کشف این حقیقت بود که سازندگان پارتنون می خواسته اند در همه جزییات کارشان به زیبای بی مانندی دست پیدا کنند؛ «ظریفکاریهای» این ساختمان، به صورت موضوعی درجه دوم در تاریخ معماری یونان درآمده است. اگر چیزی وجود داشته باشد که بخواهیم از شیوه جدی دوریک انتظار داشته باشد این است که خطوطش باید به طرزی خشک و هماهنگ مستقیم و شاقول باشند؛ با این حال در بنای پارتنون، تعداد خطوط مستقیم بسیار کم است؛ مثلاً سکوی پله دار آن از چنان تحدب ظریفی برخوردار است که انحنایش تقریباً احساس نمی شود، فقط در صورتی که بیننده در یک انتهای سکو بایستد و از آنجا مستقیماً به انتهای دیگر نگاه کند، انحنای آن را که در سراسر اسپر تکرار شده است خواهد دید. ستونها شیب ملایمی به درون دارند و فاصله های میانشان یکنواخت نیست، بلکه در چهار نبش معبد به یکدیگر نزدیکتر می شوند. گذشته از این قطر تمام ستونها ثابت نیست و در دو سوی نبشها قدری بر قطر آنها افزوده می شود. تحدب خوش تناسب ستونها، که گونه ای شناوری و نرمش کشیده چون عضلات آدمی به نیمرخ آنها می بخشد، از همان ظرافتی برخوردار است که در انحنای خفیف سکوی پله دار و اسپر دیدیم.
این انحراف از معیار مکانیکی، شاقول و لبه راست، بی هیچ تردیدی، عمداً صورت گرفته است. نمونه هایی از آن در معابد دیگر نیز یافت شده است؛ ولی تفسیرهایی که از این ظریفکاریها به عمل آمده، با یکدیگر «نمی خوانند». برخی گمان می کنند که انحرافهای مزبور جنبه ای صرفاً کارکردی داشته اند و مثلاً انحنای خفیف سکوی پله دار باعث تسهیل زهکشی می شده یا شاید نوعی پیش بینی برای نشست بخش میانی ساختمان بوده است. برخی دیگر معتقدند که هدف از این انحرافات از اصول دقیق فنی، اصلاح خطای دید آدمی بوده است – یعنی خطای دید ممکن است ستونهای دارای نیمرخ دقیقاً عمود را متمایل و ناتوان به نظر برساند. مطابق نظر دیگری، ذوق یونانی این ظریفکاریها را برای تکمیل زیبایی ساختمان و یکپارچه نمایاندن آن با محیطش لازم تشخیص می داده است؛ مثلاً حد انحنای رو به پایین سکوی پله دار، زمین است و باعث می شود که قاعده نمای ساختمان از لحاظ بصری محکم و نیرومند به نظر برسد. حدس منطقی می تواند چنین باشد که هدف از ساختمان پارتنون آفریدن بنایی در ورای منطق مهندسی بوده است. یعنی می بایست همچون پیکره ای عظیم پنداشته و ارزیابی می شد که از نرمش، جهش و سرزندگی پیکره آدمی در قالب یک تندیس برخوردار است. بدین ترتیب، جزییات را طوری طراحی می کردند که با تناسبی ملایم در کنار یکدیگر و به طرزی زنده نما در قالب کل ساختمان بگنجند، که این البته به معنی غلبه خط منحنی بر خط مستقیم است. این مخصوصاً از تحدبهای خوش تناسب ستونهای پارتنون پیداست و نشان می دهد که ستونهای مزبور با بزرگتر شدن خطوط کناری فشرده شان در برابر بار سنگین از خود واکنش نشان می دهند و کارکردشان را نه به طور مکانیکی بلکه به طور ارگانیک بیان می کنند.
بخشهایی از ساختمان رنگ آمیزی شده بودند. این رنگ آمیزی، زمینه ای پدید می آورد که پیکره آتنا در آن روشنتر دیده می شود و احتمالاً دارای اهمیت بیشتری به نظر می رسید، حدود بالایی ساختمان را در زمینه آسمان درخشان آتن مشخص می ساخت به طوری که نسبتهای اصلی معبد به طرزی شکننده نشان داده می شدند و کسی نمی توانست آنها را به غلط تفسیر کند. رنگ در عین حال باعث متمایز ساختن و مجزا نمایاندن بخشهای مرئی ساختمان از یکدیگر می شد.



گوشه جنوب شرقی پارنتون

اصرار بر وضوح در استدلال، که به اختراع منطق توسط یونانیان انجامید، در «استدلالهای» طرحهای معماری ایشان نیز با همان قدرت وارد عمل می شود. متأسفانه آن پیروزی اولیه اندیشه یونانی یعنی قیاس صوری را با سه حکمش که به نتایج درست منطقی می انجامند، نمی توان مو به مو بر شیوه دوریک منطبق ساخت. همچنانکه بررسی یکی از گوشه های پارتنون نشان می دهد، معماری یونانی به اندازه منطق یونانی، «منطقی» یا خردگرایانه نبود. کتیبیه دوریک بر طبق سه قاعده انعطاف ناپذیر، سازمان داده می شد: (1) دقیقاً در بالای نقطه مرکزی هر ستون باید چند سه ترکی وجود داشته باشند؛ (2) در بالای بخش یا نقطه مرکزی فاصله میان ستونها باید یک سه ترکی وجود داشته باشد؛ (3) سه ترکی های واقع در گوشه های کتیبیه باید چنان به یکدیگر برسند که فضایی خالی باقی نماند. ولی «استدلال» معماری، درست از آب در نمی آید. قیاس صوری منطقی ناقص است؛ زیرا قاعده سوم یعنی «نتیجه» را نمی توان با قاعده نخست هماهنگ کرد: اگر قرار باشد سه ترکی های گوشه ها به یکدیگر برسند، نمی توان آنها را درست بر بالای نقطه مرکزی ستون نبشی قرار داد. این اشکال، با آنکه چاره ای ندارد، ممکن است به نظر ما، حتی در ساختمانی که هدفش رسیدن به کمال در تمام جزییات بود، عیبی کوچک باشد. یونانیها می خواستند مطمئن باشند و در منطقه، روشی برای منطبق ساختن چندین عبارت بر یک قاعده ابداع کردند تا آنها را معتبر گردانند؛ ولی در معماری دوریک، چیزی برجا مانده بود، یعنی چیزی وجود داشت که در جایی نمی گنجید. این احتمالاً در نظر یونانیان مانند اعداد سنجش ناپذیر یا «اصم» (مانند جذر عدد 2)، چیزی مزاحم بود زیرا هیچ حد یا تعریفی ندارد. (مطابق یک افسانه منحصر به فرد و مهم یونانی، انسانی که نخستین بار به رمز اعداد اصم پی بُرد در یک حادثه کشتی شکستگی به هلاکت رسید «زیرا چیزی که قابل بیان نباشد و بی شکل باشد باید تا ابد از نظرها پنهان بماند»!) درست مانند ریاضی دانان و منطق دانان و به شیوه ای که ایشان با تناقضی گیج کننده در نتیجه گیریهایشان رو به رو می شدند، معماران و هنرمندانی نیز که هدفشان دست یافتن به کمال بود احتمالاً این مسأله سه ترکی های گوشه ای را مایه مزاحمت و حواس پرتی می دانسته اند. در عمل، این اشکال، احتمال دارد که به زوال شیوه دوریک - که در سده چهارم پیش از میلاد آغاز شد - و به پیدایش شیوه های یونیک و کورنتی که با کتیبه های پیوسته شان این اشکال را از میان برده اند، کمک کرده باشد.




http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8f/Parthenon_from_south.jpg/399px-Parthenon_from_south.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/8f/Parthenon_from_south.jpg)



معبد آتنا آلهه پیروزی ، آکروپولیس

معبد کوچک و زیبای آتنا الهه پیروزی به شیوه یونیک، که در فاصله سالهای 427 و 425 پیش از میلاد به سرپرستی کالیکراتس معمار ساخته شد کهن ترین بنای تماماً یونیک موجود در تل آکروپولیس است. پیش از آن، شیوه دوریک در ساختمان بنای کامل چند گنج خانه در اولمپیا و دلفی در سرزمین اصلی یونانی به کار گرفته شده بود و این گنج خانه ها را جزیره نشینان دریای اژه ساخته بودند نه ساکنان سرزمین اصلی یونان، پس از برقراری حاکمیت آتن بر جزایر مزبور بود که راه نفوذ عناصر معماری یونان شرقی و یونیک بدان گشوده شد.
این معبد کوچک دارای ستون بندی خلفی و قدامی در نقطه ای قرار گرفته که سابقاً یک دژ دفاعی میسنی در نزدیکی سردر ورودی بود و در مقایسه با شیوه جدی دوریک آن، این ساختمان ظریف و بسیار متناسب، تضادی آشکار داشت و بر تأثیرگذاری هر دو بنا می افزود.



طرف غربی پارتنون در آکروپلیس آتن.






http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 548‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c4/Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg/800px-Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c4/Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg)



تصور شكل اصلی آکروپلیس در یک نقاشی 1846 توسط لئو ون کلنز







----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

همیشه روان راستی پرستان از بهره نیک برخوردار خواهد بود .
« گاتها »

Άθηνά

http://atijoon.persiangig.com/00000000000000000000000000000/Untitled-1.png


- - - به روز رسانی شده - - -

2.معبدآتنا
(به یونانی:‎ Άθηνά, Athēnâ, یا Ἀθήνη, Athénē ‏)، در اسطوره‌های یونان، الههٔ نگهبان آتن و ایزدبانوی خرد، فرزانگی و جنگ و زیبایی است. او ایزدبانویی باکره، دختر زئوس و متیس (تیتان تامل) است.

تولد

زئوس چنان از خرد متیس هراسان شده بود که وی را فریفت تا یه شکل مگسی در آید و او را بلعید. پس از مدتی دچار سر درد شدیدی شد. تیتان ارباب شفا، پرومتیوس، سر او را تبر شکافت و آتنا به صورت زنی کامل و سراپا پوشیده در زره و اسلحه از پیشانی زئوس خارج شد. آتنا با این که از عقل و خرد مادرش برخوردار بود، اما به پدر برتری نجست.



ویژگی‌ها

علی رغم اینکه او در نبرد شجاع و خشن بوده اما زنی جنگجو به شمار نمی‌آمده زیرا نبردهای او همه برای دفاع از حریم خانه و شهر در مقابل دشمنان بوده است. اما گاهی هم بی‌رحمانه انتقام می‌گرفت. مثلاً زنی پارچه‌باف به نام آراخنه ادعا کرده بود دست‌ساخته‌هایش نسبت به دست‌ساخته‌های آتنا برتری دارد.آتنا او را به مبارزه طلبید و بعد از پیروزی، او را به عنکبوت تبدیل کرد.
او همچنین با تیتانی به نام پالاس جنگید و او را کشت، پوستش را بالاپوش خود کرد و نام او را به نام خود افزود، چنان‌که در ایلیاد گاهی هومر او را پالاس می‌خواند. در همان مرجع می‌خوانیم که جنگ‌افزار محبوب او نیزه‌ای از چوب درخت زبان گنجشک (ون) با نوک برنجی بوده است.
آتنا ایزدبانوی شهر و شهرنشینی، صنایع دستی و کشاورزی است. او برای تربیت و رام کردن اسب، افسار را اختراع کرد. از دیگر سازه‌های او می‌توان به دوک نخ‌ریسی، چنگ، دیگ، شن‌کش، گاوآهن، کشتی و ارابه اشاره کرد. او فرزند محبوب زئوس به شمار می‌آمده است. به همین خاطر اجازه یافت تا از اسلحه پدرش (آذرخش) استفاده کند. درخت مورد علاقهٔ او زیتون و پرنده او جغد (به علامت خرد) بوده‌ است.
رومیان نیز این ایزدبانو را می‌پرستیدند و او را مینروا می‌خواندند.


آتنا در تروا


او در جنگ تروا از طرافداران یونانیان بود و چون خدایان در جنگ درگیر می‌شوند، آتنا آرس را با سنگی به خاک می‌افکند و چون آفرودیته به یاری سربازی می‌شتابد و در نجات او می‌کوشد، آتنا ضربتی بر سینه او وارد می‌کند و بر زمینش می‌زند. هم‌چنین به هراکلس و اولیس کمک‌های فراوانی کرد.


در آثار هومر


آتنا، در هر دو منظومهٔ مشهور هومر، چکامه‌سرای مشهور یونانی، یعنی ایلیاد و ادیسه نقش کلیدی دارد.



یونانی: Άθηνά
فرانسوی: آتنا
عنوان: الههٔ حکمت و حامی جنگ
جنسیت: مؤنث
پدر: زئوس
مادر: متیس
در تروا: بزرگ‌ترین پهلوان یونانیان در جنگ

آتنا، نقاشی پیکرهٔ آتنا که در موزه لوور نگهداری می‌شود.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ea/Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg/554px-Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ea/Bust_Athena_Velletri_Glyptothek_Munich_213.jpg)


مجسمهٔ نیم‌ تنهٔ آتنامجسمهٔ نیم‌ تنهٔ آتنا




آکروپلیس باستانی

یک معبد قابل ملاحظه مقدس به نام «آتنا پولیاس» (بانوی محافظ شهر) در سده ششم قبل از میلاد مسیح بنا گردید. این ساختمان سنگ آهکی دوریسی که از آن آثار مقدس فراوانی به جا مانده‌است به نام معبد «ریش آبی» معروف گردید، که وجه تسمیه آن وجود ستون مجسمه سه گانه انسان و مار بوده‌است که ریش‌های آن رنگ آبی سیر داشته‌اند. موضوع این که این معبد جانشین یک معبد قدیمی شده‌است یا صرفاً مکان مقدس و یا قربانگاه بوده به درستی معلوم نیست. ۶ قرن قبل از میلاد مسیح معبد دیگری به نام آرکایوس نائوس (معبد قدیمی) ساخته شد. تصور می‌رود که بناهای «دورپ فلد» متعلق به این معبد باشد که به افتخار پولیاس مقدس ساخته شده بود بلکه به خاطر آتنا پارتنون مقدس ایجاد گردیده بود و لااقل در حد قدمت معبد ریش آبی وجود داشته و مشخص نیست که این معابد چه مدت باهم وجود داشته‌اند. امروزه گفته می‌شود که معبد ریش آبی با معبد بزرگ‌تر و از جنس سنگ مرمر به نام «پارتنون قدیمی» جانشین شده و بنای آن پس از پیروزی ماراتون در ۴۹۰ قبل از میلاد مسیح آغاز شد. برای وفق دادن آن باید گفت که بخش جنوبی قله از بقایای قدیمی پاکسازی شده و تعداد ۸۰۰۰ بلوک سنگ دو تنی از جنس آهک در بنای «پیرائوس» به کار رفت. شالوده آن در بعضی نقاط ۱۱ متر عمق داشت و بقیه با خاک برای تثبیت دیوار پر شد. دروازه «مای‌سنی‌هاً تخریب گردید وبنای»پروپیلون قدیم" جانشین شد که یک بنای ستون‌دار بود و هدف آن به جای موارد دفاع، به جشن‌ها و مراسم اختصاص داشت. گفته می‌شود که بنای قدیمی پارتنون با حمله ایرانی‌ها در۴۸۰ قبل از میلاد مسیح ناتمام مانده، در جنگ تخریب و به آتش کشیده و غارت و چپاول شد (ولی در حقیقت چنین نبوده). به همراه آن تخریب آرکائوس نئوس و عملا تمام تشکیلات بالای صخره از این اقدام بی‌بهره نماندند. پس از جنگ‌های ایرانیان، آتنی‌ها به منطقه نظم دادند. ابتدا طی مراسمی اشیاء مقدس و هنری باقیمانده و غیر قابل استفاده را دفن کردند. بازمانده حمله ایرانیان بعدها به عنوان باارزش‌ترین گنجینه باستانی از خاک بیرون آورده شد و در دوران‌های مختلف مورد حفاظت قرار گرفتند.




http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 600‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg/800px-Acropilos_wide_view.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg)



آتن


نام این شهر تاریخی از آتنا ایزد بانوی خرد و جنگ و الهه نگهبان این شهر گرفته شده است.


آتِن (به یونانی: Αθήνα ، تلفظ: آثینا) پایتخت کشور یونان است .





http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 600‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg/800px-Acropilos_wide_view.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4b/Acropilos_wide_view.jpg)


پارتنون

از بناهایی که در آکروپولیس ساخته شد، پارتنون (معبد مقدس آتنا پارتنوس) نخستین و بزرگترین بنا بود. معماران آن ایکتینوس و کالیکراتس بودند و پیکره های تزیینی آن به سرپرستی فیدیاس دوست پریکلس و یکی از بزرگترین پیکرتراشان جهان ساخته و نصب شدند. پارتنون از لحاظ نقشه ساختمانی یک معبد دورستونی است و عرض آن اندکی از یک دوم طولش بیشتر است. مقصوره ی پارتنون به دو بخش تقسیم شده است: در بخش بزرگتر تندیس آتنا پارتنوس از عاج و طلا، به بلندی تقریباً دوازده متر و کار فیدیاس پیکرتراش قرار گرفته بود: بخش کوچکتر به عنوان گنج خانه اتحادیه دلوس طراحی شده بود، ولی بخش عمده پولی که اعضای اژه ای این اتحادیه به گنج خانه سرازیر می کردند صرف اجرای پروژه های ساختمانی جاه طلبانه پریکلس می شد. درون دو اتاق، به طرق متفاوت آراسته شده بود. خود مقصوره دو ردیف ستون کوچک برای نگه داشتن سقف دارد، هدف از ساختن این دو ردیف، با آنکه مدتها مورد بحث قرار داشته، به گفته بعضیها ایجاد بالاخانه یا رواقی بوده است تا بازدید کنندگان از آنجا بتوانند تندیس آتنا را ه پی اش هنوز بر هم جا مانده است ببینند. این گنج خانه چهار ستون تکی به شیوه یونیک داشت – یکی از چندین ویژگی یونیک در ساختمانی که بدون آنها دوریک می شد، ویژگی بعدی کتیبه پیوسته تندیس است که دورادور دیوار بیرونی و مقصوره می چرخد. پارتنون، صرفنظر از این اجزای یونیک، عصاره ای از معبد کلاسیک دوریک است و اوج پالایش این شیوه به شمار می رود.

ایکتینوس و کالیکراتس، ارتنونٍ، آکروپولیس، آتن 448 – 432 ق م. (نمای غربی). بنای امروزی پارتنون، یک رستوران است. پارتنون در جریان تاریخ طولانیش دستخوش تحولات بسیار شده است. زمانی یک معبد یونانی بود، زمانی یک کلیسای مسیحی و زمانی دیگر یک مسجد عثمانی شد. مقصوره ی پارتنون در سال 1687 انبار مهمات تُرکهای عثمانی در جنگ با ونیزیها شده بود. یکی از گلوله های ونیزیها به هدف خورد و در نتیجه، مرکز ساختمان را منفجر کرد. در طی یکصد سال گذشته، ستون بندیهای پارتنون را به حالت نخست بازگردانده اند ولی مرکز آن همچنان به صورت یک ویرانه برجا مانده است.
پارتنون با وجود خرابی و وضع ناگوارش، احتمالاً بیش از هر ساختمانی در جهان مورد مطالعه و اندازه گیری دقیق قرار گرفته است. نتیجه این مطالعه کنجکاوانه کشف این حقیقت بود که سازندگان پارتنون می خواسته اند در همه جزییات کارشان به زیبای بی مانندی دست پیدا کنند؛ «ظریفکاریهای» این ساختمان، به صورت موضوعی درجه دوم در تاریخ معماری یونان درآمده است. اگر چیزی وجود داشته باشد که بخواهیم از شیوه جدی دوریک انتظار داشته باشد این است که خطوطش باید به طرزی خشک و هماهنگ مستقیم و شاقول باشند؛ با این حال در بنای پارتنون، تعداد خطوط مستقیم بسیار کم است؛ مثلاً سکوی پله دار آن از چنان تحدب ظریفی برخوردار است که انحنایش تقریباً احساس نمی شود، فقط در صورتی که بیننده در یک انتهای سکو بایستد و از آنجا مستقیماً به انتهای دیگر نگاه کند، انحنای آن را که در سراسر اسپر تکرار شده است خواهد دید. ستونها شیب ملایمی به درون دارند و فاصله های میانشان یکنواخت نیست، بلکه در چهار نبش معبد به یکدیگر نزدیکتر می شوند. گذشته از این قطر تمام ستونها ثابت نیست و در دو سوی نبشها قدری بر قطر آنها افزوده می شود. تحدب خوش تناسب ستونها، که گونه ای شناوری و نرمش کشیده چون عضلات آدمی به نیمرخ آنها می بخشد، از همان ظرافتی برخوردار است که در انحنای خفیف سکوی پله دار و اسپر دیدیم.
این انحراف از معیار مکانیکی، شاقول و لبه راست، بی هیچ تردیدی، عمداً صورت گرفته است. نمونه هایی از آن در معابد دیگر نیز یافت شده است؛ ولی تفسیرهایی که از این ظریفکاریها به عمل آمده، با یکدیگر «نمی خوانند». برخی گمان می کنند که انحرافهای مزبور جنبه ای صرفاً کارکردی داشته اند و مثلاً انحنای خفیف سکوی پله دار باعث تسهیل زهکشی می شده یا شاید نوعی پیش بینی برای نشست بخش میانی ساختمان بوده است. برخی دیگر معتقدند که هدف از این انحرافات از اصول دقیق فنی، اصلاح خطای دید آدمی بوده است – یعنی خطای دید ممکن است ستونهای دارای نیمرخ دقیقاً عمود را متمایل و ناتوان به نظر برساند. مطابق نظر دیگری، ذوق یونانی این ظریفکاریها را برای تکمیل زیبایی ساختمان و یکپارچه نمایاندن آن با محیطش لازم تشخیص می داده است؛ مثلاً حد انحنای رو به پایین سکوی پله دار، زمین است و باعث می شود که قاعده نمای ساختمان از لحاظ بصری محکم و نیرومند به نظر برسد. حدس منطقی می تواند چنین باشد که هدف از ساختمان پارتنون آفریدن بنایی در ورای منطق مهندسی بوده است. یعنی می بایست همچون پیکره ای عظیم پنداشته و ارزیابی می شد که از نرمش، جهش و سرزندگی پیکره آدمی در قالب یک تندیس برخوردار است. بدین ترتیب، جزییات را طوری طراحی می کردند که با تناسبی ملایم در کنار یکدیگر و به طرزی زنده نما در قالب کل ساختمان بگنجند، که این البته به معنی غلبه خط منحنی بر خط مستقیم است. این مخصوصاً از تحدبهای خوش تناسب ستونهای پارتنون پیداست و نشان می دهد که ستونهای مزبور با بزرگتر شدن خطوط کناری فشرده شان در برابر بار سنگین از خود واکنش نشان می دهند و کارکردشان را نه به طور مکانیکی بلکه به طور ارگانیک بیان می کنند.
بخشهایی از ساختمان رنگ آمیزی شده بودند. این رنگ آمیزی، زمینه ای پدید می آورد که پیکره آتنا در آن روشنتر دیده می شود و احتمالاً دارای اهمیت بیشتری به نظر می رسید، حدود بالایی ساختمان را در زمینه آسمان درخشان آتن مشخص می ساخت به طوری که نسبتهای اصلی معبد به طرزی شکننده نشان داده می شدند و کسی نمی توانست آنها را به غلط تفسیر کند. رنگ در عین حال باعث متمایز ساختن و مجزا نمایاندن بخشهای مرئی ساختمان از یکدیگر می شد.



گوشه جنوب شرقی پارنتون

اصرار بر وضوح در استدلال، که به اختراع منطق توسط یونانیان انجامید، در «استدلالهای» طرحهای معماری ایشان نیز با همان قدرت وارد عمل می شود. متأسفانه آن پیروزی اولیه اندیشه یونانی یعنی قیاس صوری را با سه حکمش که به نتایج درست منطقی می انجامند، نمی توان مو به مو بر شیوه دوریک منطبق ساخت. همچنانکه بررسی یکی از گوشه های پارتنون نشان می دهد، معماری یونانی به اندازه منطق یونانی، «منطقی» یا خردگرایانه نبود. کتیبیه دوریک بر طبق سه قاعده انعطاف ناپذیر، سازمان داده می شد: (1) دقیقاً در بالای نقطه مرکزی هر ستون باید چند سه ترکی وجود داشته باشند؛ (2) در بالای بخش یا نقطه مرکزی فاصله میان ستونها باید یک سه ترکی وجود داشته باشد؛ (3) سه ترکی های واقع در گوشه های کتیبیه باید چنان به یکدیگر برسند که فضایی خالی باقی نماند. ولی «استدلال» معماری، درست از آب در نمی آید. قیاس صوری منطقی ناقص است؛ زیرا قاعده سوم یعنی «نتیجه» را نمی توان با قاعده نخست هماهنگ کرد: اگر قرار باشد سه ترکی های گوشه ها به یکدیگر برسند، نمی توان آنها را درست بر بالای نقطه مرکزی ستون نبشی قرار داد. این اشکال، با آنکه چاره ای ندارد، ممکن است به نظر ما، حتی در ساختمانی که هدفش رسیدن به کمال در تمام جزییات بود، عیبی کوچک باشد. یونانیها می خواستند مطمئن باشند و در منطقه، روشی برای منطبق ساختن چندین عبارت بر یک قاعده ابداع کردند تا آنها را معتبر گردانند؛ ولی در معماری دوریک، چیزی برجا مانده بود، یعنی چیزی وجود داشت که در جایی نمی گنجید. این احتمالاً در نظر یونانیان مانند اعداد سنجش ناپذیر یا «اصم» (مانند جذر عدد 2)، چیزی مزاحم بود زیرا هیچ حد یا تعریفی ندارد. (مطابق یک افسانه منحصر به فرد و مهم یونانی، انسانی که نخستین بار به رمز اعداد اصم پی بُرد در یک حادثه کشتی شکستگی به هلاکت رسید «زیرا چیزی که قابل بیان نباشد و بی شکل باشد باید تا ابد از نظرها پنهان بماند»!) درست مانند ریاضی دانان و منطق دانان و به شیوه ای که ایشان با تناقضی گیج کننده در نتیجه گیریهایشان رو به رو می شدند، معماران و هنرمندانی نیز که هدفشان دست یافتن به کمال بود احتمالاً این مسأله سه ترکی های گوشه ای را مایه مزاحمت و حواس پرتی می دانسته اند. در عمل، این اشکال، احتمال دارد که به زوال شیوه دوریک - که در سده چهارم پیش از میلاد آغاز شد - و به پیدایش شیوه های یونیک و کورنتی که با کتیبه های پیوسته شان این اشکال را از میان برده اند، کمک کرده باشد.




http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8f/Parthenon_from_south.jpg/399px-Parthenon_from_south.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/8f/Parthenon_from_south.jpg)



معبد آتنا آلهه پیروزی ، آکروپولیس

معبد کوچک و زیبای آتنا الهه پیروزی به شیوه یونیک، که در فاصله سالهای 427 و 425 پیش از میلاد به سرپرستی کالیکراتس معمار ساخته شد کهن ترین بنای تماماً یونیک موجود در تل آکروپولیس است. پیش از آن، شیوه دوریک در ساختمان بنای کامل چند گنج خانه در اولمپیا و دلفی در سرزمین اصلی یونانی به کار گرفته شده بود و این گنج خانه ها را جزیره نشینان دریای اژه ساخته بودند نه ساکنان سرزمین اصلی یونان، پس از برقراری حاکمیت آتن بر جزایر مزبور بود که راه نفوذ عناصر معماری یونان شرقی و یونیک بدان گشوده شد.
این معبد کوچک دارای ستون بندی خلفی و قدامی در نقطه ای قرار گرفته که سابقاً یک دژ دفاعی میسنی در نزدیکی سردر ورودی بود و در مقایسه با شیوه جدی دوریک آن، این ساختمان ظریف و بسیار متناسب، تضادی آشکار داشت و بر تأثیرگذاری هر دو بنا می افزود.



طرف غربی پارتنون در آکروپلیس آتن.






http://www.gtalk.ir/images/statusicon/wol_error.gif
این عکس تغییر سایز داده شده است. برای مشاهده در سایز اصلی ( 548‍‍×800 ) کلیک کنید.


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c4/Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg/800px-Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg (http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/c4/Akropolis_by_Leo_von_Klenze.jpg)



تصور شكل اصلی آکروپلیس در یک نقاشی 1846 توسط لئو ون کلنز







----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

همیشه روان راستی پرستان از بهره نیک برخوردار خواهد بود .
« گاتها »

Άθηνά

http://atijoon.persiangig.com/00000000000000000000000000000/Untitled-1.png

وحید 0319
24th July 2012, 01:07 AM
3.معبد ارختئوم در یونان باستان (http://tarikhema.parsiblog.com/Posts/440/%d9%85%d8%b9%d8%a8%d8%af+%d8%a7%d8%b1%d8%ae%d8%aa% d8%a6%d9%88%d9%85+%d8%af%d8%b1+%d9%8a%d9%88%d9%86% d8%a7%d9%86+%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86/):.

این بنا از نظر پلان با نمای معابد یونانی متفاوت است و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیربنای آن و یا عملکرد چندگانه این معبد بوده است. احتمالاً این ساختمان بر اساس نقشه پیش بینی ساخته نشده است ، به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری ( شمالی و جنوبی ) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزیینات خود را به نمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند. معبد به شیوه ایونیک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پیکره ها استوار است این ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عین حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. این ستون پیکره ها با پوشاکهای چین دارشان ، طوری قرار گرفته اند و ایستاده اند که سنگینی بار ساختمان را بر روی پاهایشان به خوبی القا می کنند ، پائیکه زیر بار پشت از زانو خم شده برعکس پای دیگر عمودی است. نکته جالب این است که در این ستون پیکره ها علیرغم تحمل بار یعنی ، باربر بودنشان ، تغییر در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان پدید نیامده است.


بنابراین احتمالاً ستون پیکره ها ، نمادهایی از شش ندیمه های الهه بوده اند. ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن بین « پوسیدون » و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن ، یعنی موضوع مجموعه تندیسهای سنتوری غربی پارتنون ساخته شده است.

وحید 0319
24th July 2012, 01:09 AM
4.










یونان (دوره هلنی پیكرتراشی )




گرایشهایی که از دوره کهن تاکنون ردیابی و بررسی کردیم، در اثر این دگرگونی دستخوش تحولی نشدند بلکه به راه خود در جهت کمال پیش بینی شده ادامه دادند. در پیکرتراشی، فضا یا محیطی که در پیرامون آپوکسومنوس ساخته لوسیپوس گشوده شده بود در پیرامون پیکره الهه پیروزی ساموتراس از آن هم بازتر می شود.











● سده چهارم دوره هلنیفیلیپ مقدونی، کشور شهرهای آزاد یونان را به انقیاد خویش درآورد. پسرش اسکندر کبیر که با فرهنگ یونانی و به دست ارسطو تربیت شده بود، دیدار ایرانیان از یونان را پس از گذشت یکصد و پنجاه سال با بازدید از ایران پاسخ داد، امپراتوری ایران را سرنگون کرد و سراسر خاور نزدیک از جمله مصر را تسخیر کرد.
تسخیر این منطقه پهناور توسط یونان، موجب پیدایش فرهنگ و دوره ای به نام هلنی در تاریخ شد که ملغمه شگفت انگیزی از اندیشه ها، دینها و ... غربی و شرقی است و دوره ای طولانی همراه با سلطه فرهنگی و تا اندازه ای سیاسی یونان را در پی داشت که این کشور را وارث تام الاختیار سومر، بال، مصر، آشور و ایران ساخت.
سرداران اسکند که تشنه تصرف سرزمینهایی بودند که فرمانده جوانشان مسخر کرده بود، از وی در بستر سرزمینهایی بودند که فرمانده جوانشان مسخر کرده بود، از وی در بستر مرگش پرسیدند: امپراتوری خودت را به کدام یک از ما می سپاری؟ می گویند او نیز به شیوه بدبینانه زمانه، اما با لحنی که حکایت از طنزی قوی داشت، گفته بود: به نیرومندترین تان . این گونه مبادله قدرت، با آنکه درستی اش محل تردید است، سرآغاز تقسیم اجتناب ناپذیر و قریب الوقوع امپراتوری پهناور اسکندر در میان سرداران یونانی او و جذب تدریجی ایشان در میان شرقیانی بود که به انقیاد ایشان درآمده بودند.
مراکز فرهنگ در دوره هلنی، پایتختها یا شهرهای درباری این شاهان یعنی انطاکیه در سوریه، اسکندریه در مصر، پرگاموم در آسیای صغیر و برخی شهرهای دیگر بودند. فرهنگی بین المللی عامل پیوند دهنده دنیای هلنی و زبانش زبان یونانی بود. امیران یونانی ثروتهای کلانی از راه غارت کشورهای شرق می اندوختند و به کتابخانه ها، مجموعه های هنری، تلاشهای علمی و مهارت خویش در مقام منتقد و خبره هنر و به دانشمندانی که می توانستند در دربارهای خویش گردآورند، مباهات می کردند. دنیای کوچک، ریاضت کشانه و قهرمانانه کشور شهر یونانی همراه با قدرت و حیثیت پایتختش آتن ناپدید شد و تمدنی جهانی بیشتر مانند همانند تمدن امروزی، جای آن را گرفت.
● پیکر تراشی
گرایشهایی که از دوره کهن تاکنون ردیابی و بررسی کردیم، در اثر این دگرگونی دستخوش تحولی نشدند بلکه به راه خود در جهت کمال پیش بینی شده ادامه دادند. در پیکرتراشی، فضا یا محیطی که در پیرامون آپوکسومنوس ساخته لوسیپوس گشوده شده بود در پیرامون پیکره الهه پیروزی ساموتراس از آن هم بازتر می شود.
در اینجا الهه پیروزی در حالی که به دنبال نبردی پیروزمندانه از میان جانشینان اسکندر در دنیای یونانی حدود سال 190 پیش از میلاد باز می گردد و بر دماغه ی کشتی جنگی فرود می آید، شبیه سازی شده است. پیکره الهه پیروزی که یکی از شاهکارهای عصر هلنی است، با وجود بادی تند و در حالی که بال زنان فرود می آید، قدرت و شکوه و وقاری ظریف به حالتی متعادل می بخشد که آدمی انتظار ندارد کسی توانسته باشد در مرمر تراشیده سختی چون این، بدان دست یافته باشد.
ولی این نیز واقعیت دارد که پیکرتراشان در اینجا سنگ را با چنان دست آزادی می تراشند و از کار در می آورند که با کار نقاشان رقابت می کند. آنها با ایجاد نوسانهایی در حکاکی سطح، آن را سایه دار نشان می دهند و حتی درجاتی از سایه بر روی آن پدید می آورند، گویی این کار را با اشارات قلم کرده اند. گستردگی تنزیب گونه پارچه روی شکم الهه و موجهای جامه دورادور بالای رانها و پاهایش نه فقط حکایت از مهارت و ظرافت در سنگ تراشی دارند بلکه تلاشی موفقیت آمیز برای واداشتن سنگ به انجام دادن کاری است که شعر و نقاشی انجام می دهند یعنی مجسم ساختن اختلاف نماهای جزیی و جوهر جاری و ساری عمل در یک زمان و بالاخره، هنرمند از ما می خواهد که با دیدن این پیکره، وجود بادوزان و دریا را احساس کنیم. از اینجا به یاد بادبان برآمده و بادگرفته کشتی دیونوسوس در تابلوی نقش سیاهگون دیونوسوس در کشتی می افتیم و به نظر می رسد که این فکر اساساً از آنجا آغاز شده باشد.
گسترش محیط فضایی پیکره برای ایجاد تصور صحنه ای که پیکره بتواند بر رویش دست به عمل بزند و می زند، در تندیسهای مربوط به پادشاهی هلنیِ پرگا موم و جمهوری جزیره ای رودس از سده سوم تا سده نخست پیش از میلاد ظاهر می شود.
از گروه پیکره اهدایی آتالوس فرمانروای پرگاموم یک پیکره به نام مردی از اقوام ناحیه گل می میرد، البته کپیه رومی آن، برجا مانده است. این پیکره روی صحنه، ریالیستی و تاریخی است، زیرا هدف از آن بازنمایی فاجعه وارد شده بر گلها در جنگهایی است که آتالوس در همان روزها با مهاجمان بربر داشته است.
مقایسه مردی از اقوام ناحیه گل می میرد و پیکره جنگجوی محتضر از سنتوری شرقی معبد آیگینا نشان می دهد که در فاصله کمتر از دویست سال، اصل یکنواختی حرکت به خوبی فرا گرفته شده است. مرد گُل، که در اثر زخم خونبار وارد شده بر سینه اش به زمین افتاده است، ذره ذره نیرویش را از دست می دهد، سنگینی بدنش سریعاً به روی آخرین تکیه گاهش که همان دست راست لرزان وی است، منتقل می شود؛ با سقوط بدنش، خود او سقوط خواهد کرد.
بیننده به محض مشاهده خطوط و سطوح بدن او و بی آنکه نیازی به تفسیر یا تکمیل معنی آن داشته باشد، این را در می یابد. این پیکره، بازتابی از پیروزی ریالیسم است. همچنین می تواند نشانه ای از تسلیم علایق پیکرتراشی در برابر صحنه باشد، زیرا در اینجا همچنان که می دانیم منظره های بارقه رنج آدمی که با ریالیسم موشکافانه ای به تصویر در می آمدند، سنت بزرگ درام را ذره ذره می خشکاندند و عمر انسان را در صحنه هایی خونین که فقط جلوه ای از بی ارزشی آن بودند کوتاهتر می کردند. در پیکره مردی از اقوام ناحیه گل می میرد نمایش تندیس وار عمل، تا حد نمایشی وحشیانه در صحنه تنزل می یابد. ریالیسم، حتی وقتی پیروز شود، نمی تواند از این فراتر رود.
در مکتب بعدی برخاسته از پرگاموم، ریالیسمی خودنمایی می کند که بدین عیانی نیست ولی به سلیقه هلنی تجسم بارقه رنج عظیم آدمی تعلق دارد. بخشی از کتیبه بزرگ نبرد خدایان و غولان از مذبح زیوس و آتنا در پرگاموم نوع فوق العاده دراماتیک پیکرتراشی تندیس وار را که از اسکوپاس و لوسیپوس به ارث رسیده بود مجسم می سازد.
این مذبح در حدود 180 پیش از میلاد توسط پسر و جانشین آتالوس 1 برای بزرگداشت خاطره پیروزیهای پدرش ساخته شد. در اینجا هنرمندان با یک شبیه سازی که از لحاظ واقع نمایی به پای پیکره مردی از اقوام ناحیه گل می میرد نمی رسد، به شیوه سنتی یونانیان برای نمایاندن رویدادهای تاریخی در قالب اسطوره ها رجعت کرده اند. عذاب و مرگ و پیچ و تابهای حاکی از رنج، به شکلی نسبتاً رسمی نشان داده شده اند و بیننده آنقدر احساس نمی کند که در برابر عذابی قرار گرفته است که انسانهای عادی ممکن است احساس کنند.
در پیکره آتنا موی الکویونیوس جوان را گرفته است می بینیم که عذاب چهره به سیاق کارهای اسکوپاس و پیچیده پیکره به سیاق پیبکره های قهرمانانه اسکوپاس و لوسیپوس نشان داده می شوند. مضمون تراژیک از روی سبک همواره دراماتیک تر شونده سنگ تراشی خوانده می شود. منظره یونانی لحظه اوج یا نقطه بزنگاه، هنوز هم بر زمینه ای خنثی دیده می شود. اما این بار زمینه مزبور را با سایه هایی، تقریباً تیره و تار کرده اند و پیکره ها همچون لکه هایی نورانی از دل آن بیرون زده اند.
این تدبیرها تماماً از نوع باروک هستند و پیوند تنگاتنگی با تدبیرهای رایج در اروپای سده هفدهم دارند. وحدت طرح با دادن سازمانی سیال گونه و در عین حال پیچیده، به اجزا همانند پیکره های سه الهه پارتنون به دست می آید. به بیان دقیق تر دو پیکره اصلی این کتیبه یعنی زیوس و آتنا، مستقیماً با الهام از پیکره های پوسیدون و آتنا از سنتوریهای پارتنون ساخته شده اند، ولی همین یکپارچگی پویای کل ترکیب بندی مزبور، با تناسبهای دقیقاً مطالعه شده بخشهای جداگانه ای که در پیکره های متعلق به دوره کلاسیک پیشین می بینیم تفاوت دارد. در این گونه وحدت تصویری، که با حرکت نور و اختلاف سایه حاصل شده است یک بار دیگر نفوذ بسیار نیرومند نقاشی را می توان تشخیص داد.
موضوع عذاب، چنان در دنیای هلنی و هنر آن نفود کرده است که می توان آن را به عنوان تفسیر زندگی به وسیله انسانهایی دانست که یأس ملازم با زوال یک نظام کهنتر و منطقی تر را در می یافتند. یکی از آخرین آثار منسوب به پیکرتراشی هلنی، گروه پیکره لایوکویون و محصول مکتب همچنان فعال رودس است. در این گروه، لایو کویون کاهن تراوایی و پسرانش را می بینیم که به وسیله ماران دریایی در هم فشرده و کشته می شوند بعضیها می گویند به علت بی توجهیش به آپولون و برخی دیگر می گویند به این علت که او با فاش ساختن حیله جنگی اسب تروا برای هموطنانش موجب رنجیدگی و خشم پوسیدون (که از یونانیان طرفداری می کرد) شد. رنجش او هرچه بوده باشد، ویرژیل حال او را با ریالیسمی بی امان توصیف کرده است:
لایوکویون را ... آنها (ماران دریایی) می گیرند و با تاهای شدیدی می پیچند و اکنون که دو بار به دور کمرش پیچیده اند و پوستهای فلس دارشان را دو بار به دور گردن او پیچانده اند با سر و گردنی برافراشته رو به بالا می روند. درست لحظه ای که او می کوشد گره ها را با دستانش از هم بگشاید کمرش غرق در خون و زهر سیاه می شود؛ و در این لحظه است که نعره های گوشخراش وی همچون نعره های گاو نر زخم خورده ای که از مذبح گریخته و تبر بدگهر را از گردنش دور کرده است به آسمان برمی خیزد.
شکنجه تماشایی لایوکویون و پسرانش با استفاده از شیوه های بدیعی توسط هنرمندان و شاعران به توصیف درآمده است: حالتهای شکنجه بار، کشش و تقلای عضلات و رگهای برآمده، با این حال گسستهایی از واقعیت بصری به چشم می خورد، مانند عدم تناسب میان قد پسرها در مقایسه با قد پدر شاید عمدی بوده باشد که خواسته است این دو را به عنوان دو پسر نشان دهد ولی در واقع مانند دو مرد کوچک به نظر می رسند.

وحید 0319
24th July 2012, 01:14 AM
5.


معماری یونان




وضعیت طبیعی و جغرافیایی یونان: سرزمینی که تمدن و فرهنگ یونان باستان در آن شکل گرفت، از یونان و جزایر یونانی تشکیل شده بود ، که عبارت بودند از : یونان شمالی ، مرکزی و جنوبی (پلوپونز) و همچنین جزایری که در سواحل شمالی (تراس) و شرقی (آسیای صغیر) دریای اژه قرار دارند. به عبارت دیگر می توان چنین گفت: که شبه جزیره بالکان در جنوب اروپا قرار دارد که قسمت بزرگی از آن در دریای مدیترانه پیش رفته و در همین قسمت کشور یونان قرار گرفته است، بخش اعظم این شبه جزیره را کوههای صخره ای و پر شیب فراگرفته که تنها در میان جلگه هایی که وسط این کوهها قرار دارند، اراضی حاصلخیزی جهت کشاورزی وجود دارد. در این کوهها علاوه بر معادن سنگ آهن ،مس و نقره ،سنگ مرمر بسیارزیبایی که به آسانی قابل تراش و تغییر شکل است ، به فراوانی یافت می شود.
در یونان تابستانها گرم و تقریباً بدون باران و فصل بارندگی در زمستان است و این کشور اکثر اوقات دارای آسمانی صاف و ابی است. دریای ازه سواحل شرقی یونان را که بریدگی های بسیار دارد، احاطه کرده است. شبه جزیره های باریک که در دریا پیش رفته اند، به تعداد زیادی در یونان وجود دارند، که باعث پدید امدن خلیج هایی که تا عمق خشکی نفوذ نموده اند، گردیده و همین خلیج ها بندرهای مناسبی برای تردد کشتی هاست.
موقعیت جغرافیایی و طبیعی ، در شکل دادن به اوضاع سیاسی اقتصادی و فرهنگی یونان نقش بسیار مهمی داشته است. زیرا همین وضعیت طبیعی موجب شده که در بخشهای مختلف یونان ، دولت شهر های کوچک مستقل تشکیل گردند که شرایط خاص طبیعی ،یعنی از یک سو به دریا و از سوی دیگرکوهستان های صعب العبور مانع از ان بودند، که تا این دولت شهر ها مورد تهاجم قرار گیرند.
دوره های بررسی تاریخ هنر و معماری یونان: هنر و معماری یونان دارای فراز و نشیبهای فراوانی در طول تاریخ بوده است. وبرهمین اساس می توان هنر یونان را در چهار دوره و معماری را در سه دوره از آن مورد بررسی قرار داد.
الف: هنر دوره هندسی: به آثار هنری پیش از دوره آرکائیک اطلاق می گردد. که در آن بر روی سطوح ظروف سفالی از طرحهای منظم هندسی استفاده شده است.
ب: هنر ومعماری دوره آرکائیک (کهن)
ج: هنر و معماری دوره کلاسیک
د:هنر ومعماری دوره هلنی
اینک به بررسی معماری یونان در هر یک از دوره های فوق الذکر بویژه سه دوره کهن ،کلاسیک و هلنی می پردازیم.
معماری دوره کهن(آرکائیک): در این زمان ، دوره هندسی جای خود را به مرحله یا (شیوه خاور مآبی) دوره کهن داد. این مرحله ، مرحله گذرایی بود و پس از آن عناصر تازه ای از هنر، با هنر اصیل یونانی پیوند خورد و شیوه ای جدید پدید آورد که سبب بنیان و پیشرفت هنر یونان گردید. این دوره را به نام (دوره کهن) نامگذاری کرده اند که از اواخر قرن هفتم پیش از میلاد آغاز شده و تا شروع جنگهای ایران و یونان در زمان خشایار شاه هخامنشی ادامه داشته است.


پیامد روابط جدید با شرق ، ظهور پیاپی جانوران و هیولاهای مرکب متعلق به خاور زمین در سطح ظروف یونانی بود ، با این مضامین در هنر بین النهرین و مصر آشنا شدیم. شیر ،ابوالهول ،شیر بالدار، آدم تنه اسبی (مینوتور).
پیکر تراشی : گرایشهای تکامل پیکر تراشی در یونان درست همانند گرایشهایی است که در نقاشی سفالینه هاست. یعنی مرئی و قابل توصیف اند. پیکره های مفرغی پسر و دختر یونانی که در سال 680 ق. م ساخته شده اند،سر آغاز دوره کهن است. جامه های بلند و مجلل این پیکره ها را می توان دلیلی بر ساخته شدن آنها در ایونی دانست. زیرا در اینجا بود که دولتهای ثروتمند یونانی ، سلیقه و علاقه خاورمآبانه خود را به تزئینات گرانبها و پر شکوه در زندگی و هنر گسترش دادند.
پیکره سازی یونان مختص پیکر تراشی جدای از معماری نیستريال بلکه بخش عظیمی از پیکر تراشی این دوره جزو تزئین ساختمان معابد است، که به صورت نقش برجسته استفاده شده است.
بی شک آغاز جنگهای ایران و یونان تاثیری در پیشرفت و توسعه هنر دوره کهن داشته است، گر چه برخی جهات ، محدودیتهایی داشته ، اما با تحولی که بویژه در شناخت مواد اولیه و استفاده از آن حاصل گردید ، موجب تحولات و پیشرفت هنری این زمان شد ، هنرمند این دوره دقت خود را بیشتر صرف شناخت ماده ای نمود که با آن اثر هنری را پدید آورده است ، وبر اساس سنت حاکم بر جامعه ،خود در قید و بند ساختن نمونه ها و انواع محدود هنری گرفتار کرده ،و در حقیقت بیشتر به الگو سازی پرداخته است.
معماری: در دوره کهن دو مسیر هنری در شهرهای تحت نفوذ یونانیان برقرار بود، یکی از هنر دوریک که مشخص ، با رسمیت و صلابت و بی پیرایه در سرزمین یونان قرار داشت. و دیگری شیوه هنری یونیک که دارای ظرافت بیشتر و خاص خود بود ، و در ناحیه آتیکا و پایتختش آتن واقع در کناره جنوب شرقی سرزمین مرکزی یونان و جزایر اطراف آن در دریای اژه و همچنین بخش غربیآسیای صغیر ، آن زمان مجزا بود.آثار معماری این دوره با استفاده از قطعات سنگهای تراشیده و بدون ملات ساخته شده اند که در مراحل اولیه در ساخت معابد از چوب برای ستونها و پوشش سقفها و آجر برای دیوار و سنگ صرفاً برای برا یپی ساختمان استفاده شده است. معابد کوچک و ساده بودند و کم کم فرم اصلی خود را یافتند. از قدیمی ترین معابد این دوره می توان از معبد هرا در الیمپ یاد کرد که به شیوه دوریک و در سال 600 ق. م ساخته شده است. ابعاد آن 18.5 *50 متر و بلندی ستونهای آن 5.40 متر است.سقف شیروانی آن سفالی است. در داخل مقصوره دو ردیف ستون قرار دارد ، و از خشت و سنگ و بویژه در پی از سنگهای نتراشیده استفاده کرده اند.
معبد آپولو در شهر کورینت یکی از بناهای قدیمی یونانی است که هنوز بعضی از ستونهای آن به جا مانده است. معبد به شیوه دوریک کهن و در قرن ششم ق.م ساخته شده است. در این بنا ارتفاع ستونهای دوریک کوتاه و هنوز در مرحله آغازین بوده است. بالشتک سر ستون نیز از این وضعیت تبعیت کرده است.

باسیلیکای پستئوم: در جنوب ناپل واقع است و در حدود 550 ق.م ساخته شده است. این بنا نمونه ای از سبک دوریک کهن به شمار می رود .پژوهندگان اولیه به دلیل نشابهی که بین این ساختمان و با سیلیکای رومی وجود داشته ، ان را باسیلیکا نامیده اند. لذا بنای این پستئ.م معبدی است دور ستونی با ستونهای سنگین و خوش ترکیب محدب و فواصل فشرده ، سر ستونهای بزرگ و جسیم و بالش گونه در زیر اسپری عظیم که ستونها را به طرز متناسبی کوتاه نمایان کرده است. ضخامت ستونها و فاصله کم آنها احتمالاً دلیلی ساختمانی دارد. معماران در این دوره نمی توانسته اند به مقاومت مصالح مورد استفاده اطمینان داشته باشند. لذا به طور منطقی بر استحکام کارشان افزوده اند ، مثلاً در گوشه های بنا سرستونهای بالشتکی شکل بزرگتر شده و سطح اتکا به نسبت فواصلی که توسط سنگهای حمال پل بندی شده ، افزایش یافته است.
گنج خانه سیفونسیها: یکی از بناهای دوره کهن است که به شیوه ایونیک و در سال 530 ق. م ساخته شده است. بنا در شهر دلفی قرار دارد با آنکه این بنا هیچ گونه ستون ایونیک ندارد و حمل و نگهداری سقف توسط ستون پیکره ها (کاریاتید ها) است ، ولی جزو سبک ایونیک محسوب می گردد ، از ویژگی های متمایز و مشخص کننده دیگر بنا در شیوه ایونیک کتیبه پیوسته ای است که به عنوان بخشی از یک اسپر سنگین دوره کهن است . چون ستون پیکره ها با آن جامه های زیبا ونیمرخ های بسیار مضرشان هیچگاه نمی توانستند در متن معماری دوریک با آن خطوط خشک و جسیم کم توجه به تزئین بگنجند.
معبد ارتمیس: در شهر افسوس آسیای صغیر واقع است ، در سال 560 تا 550 ق.م ساخته شده است. معبد دارای ابعادی 115*55 متر است و به شیوه ایونیک ساخته شده است. چهار گوشیهای تزئینی آن به نقش بر جسته هایی از جنگجویان نیزه بدست مزین است. در بخش سنتوری معبد جنگجویان الهه آرتمیس با سپری در دست نقش شده است.
از دیگر معابد این دوره می توان به معبد آپولون شهر دلفی و معبد آفائیا در شهر آیگینا در قرن ششم ق. م اشاره کرد.
معماری دوره کلاسیک : این عصر دوران ثابت و شکوفایی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد. این دوره با عظمت ، پس از پیروزیهای درخشانی آغاز ، و با اقدامات کشور گشایانه اسکندر مقدونی پایان پذیرفت.این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنیستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هویدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنیا اهمیت شایانی یافت ، علائم پیری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله میان این دو دوره ، یعنی در دوره یونان کلاسیک جز موازنه و اعتدال و هماهنگی چیزی دیده نمی شود.
هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است ، در نهایت کمال و پختگی عرضه شده ، در هنرهای باستانی جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است. یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگها، مرهون خدایان می دانستند. و همین مسئله در هنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است.
در عصر کلاسیک با اینکه پس از جنگهای ایران و یونان فترتی در هنرها حاصل شده بود ،اما با عبور از این مرحله گذار یونانیان در جوانب مختلف هنر بویژه در معماری و پیکر تراشی فعالیتهای چشمگیری را آغاز کردند. هنرمندان این عصر پدید آورندگان آثاری شدند که نه پیش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست یافته بودند. مرکز فعالیتهای هنری این دوره در شهر آتن بوده است. آتنیها که گردآوری تکه سنگهای پراکنده آکروپلیس آتن را پس از ویرانی شهر در سال 480 ق.م کسرشان خود می دانستند ، به رهبری پریکلس نیرو و استقلال جدیدشان را بازسازی کامل آکروپلیس که در واقع یکی از بزرگترین پروژه های ساختمانی جهان باستان تا پیش از روزگار رومیان بود به جهانیان نشان دادند. پلوتارک یکی از مورخین یونانی در 500 سال پس از باز سازی آکروپلیس می نویسد: کارهای پریکلس مخصوصاً از این لحاظ ستودنی اند که شتابان ساخته شده اند، برای آنکه قدرتهای جدید دوام بیاورند . زیرا هر کار خاصی که او انجام میداد بی رنگ حتی در آن زمان که تازگی داشته عنوان کاری باستانی شناخته می شد و دلیلش زیبایی و ظرافت آن کار بود و با این حال کار مزبور از لحاظ نیرو و تازگیش امروز نیز چنین است. که گویی تازه انجام شده است. در آن کارها گونه ای شکفتگی و تازگی وجود دارد که غبار گذشت زمان را از چهرشان می زداید.


پیکر تراشی : در دوره کلاسیک بویژه در قرن پنجم در پیکر سازی شیوه و سبک هنری پدیدار شد :
الف: شیوه هنری جدی
ب: شیوه هنری تکامل یافته
ج: شیوه هنری فوق العاده
از دست آوردهای هنر پیکرسازی این دوره می توان از متوپهای حجاری شده و پر تحرک معبد زئوس در المپیا و معبد پارتنون در آتن و بناهای یادبود گول باشی در ترکیه امروز یاد کرد. به همین دلیل است که عصر کلاسیک را دوره پیکر سازی و معماری دانسته اند. هر چند که تمامی این پیشرفتهای چشمگیر بی تاثیر از مسائل سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی و مذهبی جامعه یونان نبوده است. نقش مذهب و رابطه آن با هنر در این دوره تضعیف می گردد و آثار دنیوی در مقابل آثار مذهبی افزایش می یابد. اما مذهب به حیاتش ادامه می دهد. هر چند که هنر دیگر خدمتگزارش نیست.
معماری : معماری دوره کلاسیک به رهبری و پشتیبانی فیدیاس معمار و پیکر تراشی که در دولت یونان مقام وزیر هنر را داشت به اوج و رونق خود رسید . با اینکه در باره معماری این دوره نوشته ها بسیار است ولی باید به چند بنای مهم اشاره کرد . شهر آکروپل یا ارگ آتن که بر روی تپه ای ساخته شده از اقدامات بزرگ معماری این دوره است.
معبد پارتنون به سرپرستی فیدیاس ودومعمار دیگر، معبد الهه آتنا و معبد ارختئوم و چند بنای دیگر بر بلندای آکروپل ساخته شده اند.
معماری این دوره از جنبه های فنی پیشرفتهای شایانی کرد. سنگهای مورد استفاده دیوارها به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسیار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند ، نصب سفالهای بامپوش نیز بر همین منوال پیشرفت نمود. ساختمان معابد دارای پلان سه بخشی بود، که مشتمل بود بر : 1- رواق ورودی (پیشخان) 2- تالار (اتاق) قرارگاه پیکره الهه3- پستو برای نگهداری نذورات.
پلان اصلی بناها چهارگوش بود ، به جز چند پرسنشگاه که با نقشه مدور ایجاد شده و دور ستونی بودند که بهترین نمونه اینگونه بناها معبد تولوس است که در شهر دلفی قرار دارد.
به جز معابد و ساختمانهای رسمی در این دوره شهر سازی نیز پیشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند : تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر ، گذرگاههای سرپوشیده و ستونهای یادبود در خیابان ها ، ورزشگاهها و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان میدانهای دو و اسب سواری با ردیف جایگاههای پلکانی برای تماشاگران که این گونه آمفی تئاتر های سرگشاده برشیب تپه و گرداگرد میدان ورزش ساخته می شد.
معبد زئوس در شهر المپیا در این دوره با نمای شش ستونی به شیوه دوریک و در سال 460 ق. م ساخته شده است.

آکروپلیس: یکی از مجموعه بناهای باشکوه یونان در عصر کلاسیک آکروپلیس در شهر آتن است. این مجموعه به رهبری پریکلس در اواخر قرن پنجم ق.م یعنی هنگامی که آتن به دوره قدرت رسیده بود احیا گردید . بزرگترین کاری بود که در تاریخ معماری یونان پدید آمد. و موجب آن شد که عالیترین یادگاری از دوران اعتلای هنر برجای بماند. همه بناهای آکروپلیس، هنر معماری دوره کلاسیک یونان را در آن هنگام که به کمال رشد رسیده بود به منصه ظهور رسانده است . این مجموعه شامل بناهای :معبد پارتنون ، دروازه پروپالایا ، معبد ارختئوم ، معبد آرتمیس ، معبد الهه پیروزی (نیکه) ،نگارخانه کالکوئیکی ،محله پیکره آتناپروماخوس،محل معبد قدیمی آتنا وچند بنای کوچک است.
معبد پارتنون: مهمترین بنای مجموعه آکروپلیس معبد پارتنون است. این بنا در عصر کلاسیک ساخته شده است. و برای الهه آتنا (خدای پیروزی) که به افتخار او آتن هم از او نام گرفته ایجاد شده است. بنا بر روی بلندترین نقطه تپه آکروپلیس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحی اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفید مصالح عمده بناست. ساختمان به شیوه دوریک ساخته شده است.
معمارانی چون کالیکراتیس و ایکتینوس در ساختمان آن نقش اصلی را داشته اند. و در فاصله سالهای 432-448 ق.م ساخته شده است. بنا دور ستونی است. در ایوان جنوبی معبد پارتنون بر خلاف پرستشگاههای دیگر ، به جای شش ستون ، از هشت ستون (سبک هشت ستونی) و برای طول آن هفده ستون در نظر گرفته شده است. طول وعرض آن 31*70متر که ارتفاع هر ستون 10.43 متر است. یادآوری این نکته ضروری است که در این بنا دو شیوه دوریک و ایونیک با هم تلفیق شده اند و در ایجاد نقوش برجسته در چهارگوشیهای تزئینی و سنتوریهای معبد نهایت دقت را بکار برده اند، این نقوش دارای موضوعات مختلفی هستند.
فضای داخلی پارتنون دارایدو بخش جداگانه است. فضای کوچکتر (اتاق باکره یا پارتنون ) با پلانی تقریباً مربع شکل و فضای بزرگتر (مقصوره ) با پلان مستطیل شکل که مجسمه الهه آتنا پارتنوس در آن قرار داشته است که مقصوره مستطیل شکل را به سه راهرو تقسیم کرده اند. ردیف ستونهای دوریک در مقصوره به صورت ستونهای دوتایی بر روی هم قرار گرفته اند و به عنوان ستونهای نگهدارنده سقف بکار گرفته شده اند، در حالیکه ستونهای نگهدارنده بخش اتاق باکره به شیوه ایونیک است. ستونهای دوریک در نمای معبد ، نهایت تناسبات این شیوه را داراست . یعنی ارتفاع هر یک از آنها شش برابر قطر پایه شان است. تعداد خطوط مستقیم بسیار اندک در نمای معبد پارتنون حائز اهمیت و دقت است. ستونهای آن انحنای ملایمی به درون دارند و فاصله های میان آنها یکسان نیست، این فاصله ها در گوشه های معبد کمتر می شوند.
همچنین ستونهای کناری دارای ضخامت بیشتر هستند. علت این امر جلوگیری از خطای دید است. زیرا ضخامت بیشتر ستونهای کناری از تغییر شکل یافتن آنها در اثر خطای دید جلوگیری می کند. شاید دلیل این ضخامت در گوشه ها برای بیان قدرت تحمل آنها در برابر بار سنگین است و این کار نه به خاطر عملکرد ساختمانی ،بلکه بیشتر برای بیان سمبلیک به کار گرفته شده است.
دروازه پروپالایا: بنا مدخل ورودی آکروپلیس است. بنا به قولی ساختن آن پنج سال طول کشیده است. و هیچگاه تکمیل نشده و در طرفین آن کتابخانه و نخستین تالار نقاشی ایجاد شده بوده است.

معبد آتنا(الهه پیروزی): در کنار سردر ورودی قرار دارد. این پرستشگاه نخستین و کهن ترین نمونه از شیوه معماری ایونیک است که توسط یونانیها ساخته شده ، هر چند که پیش از این معبد چند نمونه در دلفی و المپیا ساخته شده بودند. ولیکن ساخت آنها توسط جزیره نشینان در دریای ازه بوده است. پس از فتح جزایر توسط آتنی ها بود که عناصر معماری شرق یونان به سرزمین اصلی یونان گسترش یافت.
معبد ارختئوم: این بنا از نظر پلان با تمامی معابد یونانی متفاوت است. و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است. و بر همین اساس دارای ویژگیهای خاص است. و شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیر بنای آن و یا عملکرد چند گانه این معبد بوده است.
احتمالا این ساختمان بر اساس نقشه پیش بینی شده ساخته نشده است . به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری (شمالی و جنوبی) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزئینات خود را بنمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند.
معبد به شیوه ایونیک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پیکره ها استواراست. این ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عین حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. این ستون پیکره ها با پوشاکهای چین دارشان طوری قرار گرفته و ایستاده اند که سنگینی بار ساختمان را بر روی پاهایشان بخوبی القا می کنند، پائیکه زیر بار نیست از زانو خم شده ، بر عکس پای دیگر عمودی است. نکته جالب این است که در این ستون پیکره ها علیرغم تحمل بار یعنی باربر بودنشان تغییر در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان ندیمه های الهه بوده اند. ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن پوسیدون و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن یعنی موضوع مجموعه تندیسهای سنتوری غربی پارتنون ساخته شده است.
هنر ومعماری دوره هلنی: برای نخستین بار یک تاریخدان آلمانی در سال 1836 میلادی واژه ی هلنیسم را بکار برد ف و پس از آن این نام به دوره ای از تاریخ سیاسی و فرهنگی وهنری یونان پس از مرگ اسکندر بود ،اطلاق گردید. این دوره از سال 330 ق م تا 27 ق م تداوم یافت، محدوده جغرافیایی هنر هلنی از شمال تا جنوب روسیه ، از شرق تا هند و از جنوب مصر و شمال آفریقا و از طرف غرب کناره های مدیترانه ، فرانسه و اسپانیا بوده است، شهر تاکسیلا در پاکستان جزو آثار دوره هلنی است.
پیروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر یونان به سایر نقاط گردید. تا آنجا که نیمی از جهان آنروز را زیر سلطه خود قرار داده بود. این گسترش روز افزون موجب گردید که هنر اصیل یونان ، تعمیم و اعتبار خود را از دست بدهد. و در اغلب موارد منحصراً برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای مقتدر بکار رود و از طرفی این دوره از نظر هنری و فرهنگی تحت نفوذ عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمین قرار گرفت و به این ترتیب هنری متبلور گردید که آنرا یونانی مآبی (هلنیسم) نام نهاده اند. البته برخی از پژوهندگان معتقدندکه هنر دوره هلنی یا یونانی مآبی دنباله مستقیم تحولاتی است که نه در زمان اسکندر بلکه پنجاه سال پیش از آن روی داد.
پیکره سازی : در دوره هلنی ،یونانی ها در پیکره سازی تجسم آلام جسمی و اضطرابها و جنبش های نامنظم و تشویق آمیز روح و جسم را که از مشرق زمین اقتباس کرده بودند ، نشان دادند. مهمترین و بهترین آثار هنری در آسیای صغیر یافت شده است، از نمونه های ارزشمند آن پیکره های نقش برجسته های نمالی شمالی زئوس در پرگاموم است که به بهترین شیوه ساخته و پرداخته شده است.
معماری : پس از تسخیر مشرق زمین توسط اسکندر مقدونی ، امتزاجی از اندیشه ها ، دینها و هنر های غربی و شرقی پدیدار شد ، که موجب تغییر و دگرگونی در معماری یونانی گردید. گوناگونی ها ، پیچیدگیها و پیشرفتهای چشمگیر فرهنگ هلنی به یک شیوه معماری با مقیاس بزرگ بزرگ و تنوعی پر دامنه به مراتب فراتر از آنچه کشور – شهر کلاسیک می توانست بطلبد ، نیازمند بود. فعالیتهای ساختمانی از مراکز قدیمی واقع در سرزمین اصلی یونان به شهر های پر رونق پادشاهان هلنی در آسیای صغیر(ترکیه) که مرکزیت بیشتری برای دنیای هلنی داشتند ، انتقال یافت. مقیاس بزرگ و گسترش استادانه فضاهای درونی بناها ، که این یکی از ویژگی های معماری هلنی بود ، معماری خانگی را گسترش می دهند که پلیس های سنتی این شرایط را ایجاد نمی کردند. از بناهای مهم این دوره می توان به معبد آپولو در دیدوما نزدیک شهر میلتوس در آسیای صغیر (ترکیه) و تئاتر سرگشاده اپیداوروس اشاره کرد.

وحید 0319
24th July 2012, 01:18 AM
6






معماری یونان در دوره ی کلاسیک












مهمترین بنای مجموعه آکروپلیس معبد پارتنون است. این بنا درعصر کلاسیک ساخته شده است. و برای الهه آتنا (خدای پیروزی) که به افتخار او «آتن» هم از او نام گرفته ایجاد شده است....











































http://www.aftabir.com/thumb?src=/articles/art_culture/architecture/images/1d48d113bc83524403bf3d57f7f2b841.jpg&w=250

































● معماری دوره کلاسیک:
این عصر دوران ثبات و شکوفائی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد. این دوره با عظمت، پس از پیروزیهای درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشایانه ی اسکندر مقدونی پایان پذیرفت. این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنیستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هویدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنیا اهمیت شایانی یافت. علائم پیری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله میان این دو دوره یعنی در دوره یونان کلاسیک جز موازنه . اعتدال و هماهنگی چیزی دیده نمی شود.
هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است در نهایت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است. یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگها مرهون خدایآن می دانستند و همین مسئله درهنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است.
در عصر کلاسیک با اینکه پس از جنگلهای ایران و یونان فترتی در هنرها حاصل شده بود اما با عبور از مرحله گذرا یونانیان در جوانب مختلف هنر به ویژه در معماری و پیکر تراشی فعالیتهای چشمگیری را آغاز کردند. هنرمندان این عصر پدید آورندگان آثاری شدند که نه پیش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست یافته بودند.
مرکز فعالیتهای هنری این دوره در شهر آتن بوده است . آتنیها که گرد آوری تکه سنگهای پراکنده آکروپلیس آتن را پس از ویرانی شهر در سال ۴۸۰ ق . م کسر شاءن خود می دانستند ، به رهبری پریکلس نیرو و استقلال جدیدشان را با باز سازی کامل آکروپلیس که در واقع یکی از بزرگترین پروژه های ساختمانی جهان باستان تا پیش از روزگار رومیان بود، به جهانیان نشان دادند پلوتارک یکی از مورخین یونانی در ۵۰۰ سال پس از باز سازی آکروپلیس می نویسد: «کارهای پرویکلس مخصوصاً از این لحاظ ستودنی اند که شتابان ساخته شده اند، برای آنکه قدرتهای جدید دوام بیاورند زیرا هر کار خاصی که او انجام می داد بی رنگ حتی در آن زمان که تازگی داشته عنوان کاری باستانی شناخته می شد و دلیلش زیبایی و ظرافت آن کار بود و با این حال کار مزبور از لحاظ نیرو و تازگیش، امروز نیز چنین است. که گوئی تازه انجام شده است. در آن کارها گونه ای شکفتگی و تازگی وجود دارد که غبار گذشت زمان را از چهره شان می زداید.»
● پیکر تراشی:
در دوره ی کلاسیک به ویژه در قرن پنجم در پیکر سازی سه شیوه و سبک هنری پدیدار شد:
الف) شیوه هنر جدی (۴۸۰ ۴۹۰ ق م)
ب) شیوه ی هنری تکامل یافته (۴۳۰ ۴۶۰ ق م)
ج) شیوه ی هنری فوق العاده (۴۰۰ ۴۳۰ ق م)
از دست آوردهای هنر پیکر سازی این دوره می توان از متوپهای حجاری شده و پر تحرک معبد زئوس در المپیا و معبد پارتنون در آتن و بناهای یادبود «گول باشی» در ترکیه امروز یاد کرد. به همین دلیل است که عصر کلاسیک را دوره پیکر سازی و معماری دانسته اند. هر چند که تمامی این پیشرفتهای چشمگیر بی تاثیر از مسائل سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی جامعه یونان نبوده است. نقش مذهب و رابطه آن با هنر در این دوره تضعیف می گردد و آثار دنیوی در مقابل آثار مذهبی افزایش می یابد. اما مذهب به حیاتش ادامه می دهد. هر چند که هنر دیگر خدمتگزارش نیست.
● معماری:
معماری دوره کلاسیک به رهبری و پشتیبانی فیدیاس معمار و پیکر تراشی که در دولت یونان مقام وزیر هنر را داشت، به اوج و رونق خود رسید . با اینکه درباره معماری این دوره نوشته ها بسیار است، ولی باید به چند بنای مهم اشاره کرد. شهر آکروپل یا ارگ آتن که بر روی تپه ای ساخته شده از اقدامات بزرگ معماری این معماری است.
معبد «پارتنون» به سرپرستی «فیدیاس» و دو معمار دیگر معبد الهه «آتنا» و معبد «ارختئوم» و چند بنای دیگر هم بر بلندای آکروپل ساخته شده اند.
معماری این دوره از جنبه های فنی پیشرفتهای شایانی کرد. سنگهای مورد استفاده دیوارها به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسیار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند نصب سفالهای بامپوش نیز بر همین منوال پیشرفت نمود. ساختمان معابد دارای پلان سه بخشی بود که مشتمل بود بر ۱ ـ رواق ورودی (پیشخان) ۲ تالار (اتاق) قرار گاه پیکره الهه ۳ پستو برای نگهداری نذورات.
پلان اصلی بناها چهار گوش بود، به جز چند پرستشگاه که با نقشه مدور ایجاد شده و دور ستونی بودند که بهترین نمونه این گونه بناها معبد «تولوس» است که در شهر دلفی قرار دارد.
به جز معابد و ساختمانهای رسمی در این دوره شهر سازی نیز پیشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند : تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر گذرگاههای سر پوشیده و ستونهای یادبود در خیابانها ، ورزشگاه و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان ، میدانهای دو و اسب سواری با ردیف جایگاه های پلکانی برای تماشاگران که این گونه آمفی تئاترهای سر گشاده بر شیب تپه و گرداگرد میدان ورزش ساخته می شد.
▪ آکروپلیس:
یکی از مجموعه بناهای باشکوه یونان در عصر کلاسیک آکروپلیس در شهر آتن است. این مجموعه به رهبری «پریکلس» در اواخر قرن پنجم ق م یعنی هنگامی که آتن به دوره قدرت رسیده بود احیا گردید بزرگترین کاری بود که در تاریخ معماری یونان پدید آمد و موجب آن شد که عالیترین یادگاری از دوران اعتلای هنر بر جای بماند. همه بناهای آکروپلیس، هنر معماری دوره ی کلاسیک یونان را در آن هنگام که به کمال رشد خود رسید بود به منصه ی ظهور رسانده است .
این مجموعه شامل بناهای : معبد پارتنون؛ دروازه «پروپالایا»، معبد ارختئوم، معبد آرتمیس، معبد الهه ی پیروزی «نیکه» ، نگارخانه «کالکوئیکی» محل پیکره ی «آتناپروماخوس» ، محل معبد قدیمی آتنا، و چند بنای کوچک است.
▪ معبد پارتنون:
مهمترین بنای مجموعه آکروپلیس معبد پارتنون است. این بنا درعصر کلاسیک ساخته شده است. و برای الهه آتنا (خدای پیروزی) که به افتخار او «آتن» هم از او نام گرفته ایجاد شده است. بنا بر روی بلندترین نقطه تپه آکروپلیس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحی اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفید مصالح عمده ی بناست. ساختمان به شیوه ی دوریک ساخته شده است.
معمارانی چون «کالیمراتیس» و «ایکتینوس» در ساختمان آن نقش اصلی را داشته اند. و در فاصله سالهای ۴۳۲ ۴۴۸ ق م ساخته شده است. بنا دور ستونی است در ایوان جنوبی معبد پارتنون بر خلاف پرستشگاههای دیگر، به جای شش ستون از هشت ستون (سبک هشت ستونی) و برای طول آن هفده ستون در نظر گرفته شده است. طول و عرض آن ۳۱ * ۷۰ متر و ارتفاع آن ۷۲/۱۳ متر که ارتفاع هر ستون ۴۳/۱۰ متر است یادآوری این نکته ضروری است که در این بنا دو شیوه دوریک و ایونیک با هم تلفیق شده اند و در ایجاد نقوش برجسته در چهار گوشیهای تزئینی و سنتوریهای معبد نهایت دقت را به کار برده اند ، این نقوش دارای موضوعات مختلفی هستند.
فضای داخلی پارتئون دارای دو بخش جداگانه است. فضای کوچکتر (اتاق باکره یا پارتئون ) با پلانی تقریباً مربع شکل و فضای بزرگتر (مقصوره) با پلان مستطیل شکل که مجسمه الهه ی آتنا پارتنوس در آن قرار داشته است که مقصوره ی مستطیل شکل را به سه راهرو تقسیم کرده اند . ردیف ستونهای دوریک در مقصوره به صورت ستونهای دوتایی بر روی هم قرار گرفته اند و به عنوان ستونهای نگهدارنده سقف بکار گرفته شده اند در حالی که ستونهای نگهدارنده بخش اتاق باکره به شیوه ایونیک است. ستونهای دوریک درنمای معبد نهایت تناسبات این شیوه را داراست.
یعنی ارتفاع هر یک از آنها شش برابر قطر پایه شان است. تعداد خطوط مستقیم بسیار اندک در نمای معبد پراتنون حائز اهمیت و دقت است. ستونهای آن انحنای ملایمی به دورن دارند و فاصله های میان آنها یکسان نیست، این فاصله ها در گوشه های معبد کمتر می شوند.
همچنی« ستونهای کناری دارای ضخامت بیشتر هستد. علت این امر جلوگیری از خطای دید است. زیرا ضخامت بیشتر ستونهای کناری از تغییر شکل یافتن آنها در اثر خطای دید جلوگیری می کند. شاید دلیل این ضخامت در گوشه ها برای بیان قدرت تحمل آنها در برابر بار سنگین است و این کار نه به خاطر عملکرد ساختمانی، بلکه بیشتر برای بیان سمبلیک به کار گرفته شده است.
▪ دروازه ی پروپالایا:
بنا مدخل ورودی آکروپلیس است . بنا به قولی ساختن آن پنج سال طول کشیده است و هیچ گاه تکمیل نشده و به وسیله «منسیلکس» معمار ساخته شده و در طرفین آن کتابخانه و نخستین تالار نقاشی ایجاد شده بوده است.
▪ معبد آتنا (آلهه پیروزی) :
در کنار سر در ورودی قرار دارد. این پرستشگاه نخستین و کهن ترین نمونه از شیوه ی معماری ایونیک است که توسط یونانیها ساخته شده ، هر چند که پیش از این معبد چند نمونه در دلفی و المپیا ساخته شده بودند و لیکن ساخت آنها توسط جزیره نشینان در دریای اژه بوده است. پس از فتح جزایر توسط آتنی ها بود، که عناصر معماری شرق یونان به سرزمین اصلی یونان گسترش یافت.
▪ معبد ارختئوم:
این بنا از نظر پلان با تمامی معابد یونانی متفاوت است و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است. و بر همین اساس دارای ویژگیهای خاص است و شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیر بنای آن و یا عملکرد چندگانه این معبد بوده است.
احتمالاً این ساختمان بر اساس نقشه پیشه بینی شده ساخته نشده است. به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری (شمالی و جنوبی) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزئینات خود را به نمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند.
معبد به شیوه ی ایونیک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پیکره ها استوار است . این ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عین حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. این ستون پیکره ها با پوشاکهای چین دار شان، طوری قرار گرفته و ایستاده اند که سنگینی بار ساختمان را بر روی پاهایشان به خوبی القا می کنند پائی که زیر بار نیست از زانو خم شده، برعکس پای دیگر عمودی است نکته جالب این است که در این ستون پیکره ها ، علیرغم تحمل بار یعنی بار بر بودنشان تغییر در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان پدیده نیامده است. بنابراین احتمالاً ستون پیکره ها، نمادهایی از شش ندیمه های الهه بوده اند.
ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن بین «پوسیدون» و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن ، یعنی موضوع مجموعه تندسیهای سنتوری غربی پرتنون ساخته شده است.

وحید 0319
24th July 2012, 01:21 AM
7.
عجایب هفت گانه - معبد آرتمیس
http://www.senmerv.com/images/artemis1.jpg
(http://www.senmerv.com/archives/000134.php)نقاشی بازسازی شده از معبد Artemis / Diana
معبد آرتمیس در شهر افه سوس (Ephesus) در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر (Izmir) ترکیه قرار داشته است. این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفت گانه جا دارد.


هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد تاریخ ساخت آنرا قرن هفتم قبل از میلاد مشخص میکند، اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفت گانه به حدود 550 قبل از میلاد مربوط میشود. این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین گفته میشود، توسط کروسوس (Croesus) شاه لیدی به کرسیفون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمه های برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود. هنرمندانی نظیر فیدیاس (Pheidias)، پلی کلیتوس (Polycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).

معبد آرتمیس هم به عنوان یک محل داد و ستد کالا و هم به عنوان آموزشگاه مذهبی مورد استفاده قرار میگرفت. در طی سالها، بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می نمودند. تحقیقات اخیر باستان شناسی به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمه های طلا و عاج آرتمیس، گوشواره ها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران پارس و هند هستند منجر شده است.


http://www.senmerv.com/images/artemis2.jpg
بقایای معبد آرتمیس
در شب 21 جولای سال 356 قبل از میلاد، مردی به نام هروستراتوس (Herostratus) برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد را آتش زد و درواقع به هدف خود دست یافت. عجیب اینکه اسکندر کبیر هم در همین شب متولد شد. بنا به گفته پلوتارک (Plutarch) تاریخ نگار، در آن شب آرتمیس چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.

اسکندر پس از فتح آسیای صغیر اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا بعد از مرگ وی در سال 323 قبل از میلاد، همچنان در دست ساختمان بود. در قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل برای تبلیغ مسیحیت به افه سوس سفر کرد، با عده زیادی از پیروان آرتمیس مواجه شد که به هیچ وجه قصد ترک الهه خود را نداشتند. در سال 262 میلادی معبد توسط قبیله گوت Gothsمجددا ویران شد. اهالی شهر قسم خوردند تا آنرا مجددا بنا کنند. در قرن چهارم میلادی، بیشتر اهالی افه سوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را از دست داده بود. اهالی افه سوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در سال 401 میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن 19 میلادی کشف و حفاری شد. این اکتشافات زیربنای معبد را نمایان ساخت.


شرح کوتاهی از بنا

http://www.senmerv.com/images/artemis3.jpg
بقایای معبد آرتمیس
این معبد با زیر بنای چهار گوش خود، برخلاف نمونه های دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان داشته است. پلکان مرمری طبقه همکف را به بالکن هایبلند و عظیمی متصل میکردند که کف آن در حدود 80 متر در 130 متر بوده است.127 ستون در این بنا به کار رفته بوده که ارتفاع آنها 20 متر و با سرستونهای ایونیک و کناره های کنده کاری شده بوده است. ستونها در ردیفهای منظم در کل محوطه به جز منطقه مرکزی-که محل قرار گیری خانه الهه بود- قرار گرفته بودند.


این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را در خود جا داده بود، از جمله 4 مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان دوران ساخته شده بودند. هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با ستونهای طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی های متعدد تزئین شده بود. هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد اما دلیلی هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.

وحید 0319
24th July 2012, 01:25 AM
ا8.ين قربانگاه بخشي از محوطه‌ي تاريخي مشهور «پاللاديون» كه در هزاران سال قبل يك دادگاه بوده و قربانيان آن به الهه‌ي «آتنا» تقديم مي‌شده‌اند، قرار داشته و تاكنون در آن علاوه‌بر بقاياي يك قربانگاه، ده‌ها اثر تاريخي ديگر شامل سلاح و زيورآلات نيز كشف شده‌اندبقاياي يك قربانگاه 2000 ساله به همراه ده‌ها اثر تاريخي در يونان كشف شدند.
در جريان كاوش‌هاي باستان‌شناسان در يكي از محوطه‌هاي تاريخي مشهور به جا مانده از تمدن يونان باستان در شهر آتن، پايتخت كشور يونان، بقاياي يك قربانگاه 2000 ساله به همراه ده‌ها اثر تاريخي كشف شدند.
به گزارش گريك ريپورتر، اين قربانگاه بخشي از محوطه‌ي تاريخي مشهور «پاللاديون» كه در هزاران سال قبل يك دادگاه بوده و قربانيان آن به الهه‌ي «آتنا» تقديم مي‌شده‌اند، قرار داشته و تاكنون در آن علاوه‌بر بقاياي يك قربانگاه، ده‌ها اثر تاريخي ديگر شامل سلاح و زيورآلات نيز كشف شده‌اند.
كشور يونان با ميراث فرهنگي ارزشمند كه در محل اتصال سه قاره‌ي آسيا، اروپا و آفريقا واقع شده به عنوان مهد تمدن مغرب زمين و وارث ميراث تمدن يونان باستان، عصر بيزانس و نزديك به چهار قرن سلطه‌ي امپراتوري عثماني شناخته مي‌شود.
پروژه‌ي كاوش در محل كشف قربانگاه 2000 ساله براي كشف ديگر آثار تاريخي احتمالي همچنان ادامه دارد.

وحید 0319
24th July 2012, 01:27 AM
9.
معبد زئوس معبدی بوده است که توسط فیدیاس در المپیا برای زئوس ساخته شد. ساختمان با شکوه این معبد بین سال‌های ۴۷۰ تا ۴۵۶ پیش از میلاد به دست یک معمار محلی بنا شد. این معبد شش‌گوش با سنگهای آهکی بزرگی که ستون‌های تو پُر و بزرگی آن‌ها را احاطه کرده بودند، ساخته شده بود و نمای آن توسط گچ تزیین شده بود. تا چند سال پس از پایان کار ساختمان معبد، تندیس مناسبی از زئوس در آن نبود. به همین دلیل تندیس‌سازی ماهر از آتن را برای ساختن تندیس زئوس انتخاب کردندمعبد زئوس در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی (http://www.tarikhema.ir/iran-bastan/IRAN/article-tag/%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%db%8c) بنام المپیا (http://www.tarikhema.ir/iran-bastan/images/2011/03/300px-Templo-de-zeus-2.jpgOlympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازیهای المپیک بوده و اصلا” نام این بازیها از آن گرفته شده است . در ارزش و مقام بازیهای المپیک در ایام باستان (http://www.tarikhema.ir/iran-bastan/IRAN/article-tag/%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86) همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از آسیا صغیر، سوریه، مصر و … برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می آمدند. در ارزش و مقام بازیهای المپیک در ایامباستان (http://www.tarikhema.ir/iran-bastan/IRAN/article-tag/%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86) همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از آسیا صغیر، سوریه، مصر و … برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می آمدند. تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال ۷۷۶ قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال ۴۵۰ قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون (Libon) ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود. راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فی دیاس (Pheidias) مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.

وحید 0319
24th July 2012, 01:29 AM
10.از معابد مشهور عصر آگوست که در قرن دوم میلادی مرمت گردید و هنوز موجود است. معبد پانتئون رم به عنوان یکی از بزرگترین گنبدهای جهان جزو شگفتی‌های دنیای معماری استیکی از پرآوزه‌ترین و پر نفوذترین بناها در تاریخ معماری، معبد پانتئون است .این معبد در حدود ۱۲۵ میلادی ساخته شد. پانتئون معبدی گرد و گنبد دار است، در جلویش رواقی مستطیلی دارد که به نظر می‌رسد آنچنان که باید و شاید با ساخت گردوار اولیه آن تناسبی ندارد و احتمالاً بعدها برآن افزوده شده‌است.
تأثیر اولیه حاصل از مشاهده این بنا احتمالاً با تأثیر امروزیش متفاوت بوده‌است، زیرا پانتئون در آغاز یک بنای مستقل نبود بلکه به یک باسیلیکای قدیمی تر متصل بود و امتداد آن یالهای جانبی پانتئون را می‌پوشانده‌است. گذشته از این، در جلوی رواق معبد یک حیاط ستون بندی شده قرار داشت که بخشی از رواق نیز جزو آن بود و در آغاز تنها بخش قابل رؤیت ساختمان از روبرو بود. این حیاط که در دوره هادریانوس ساخته شد، احتمالاً از طرحهای همین امپراتور تنوع طلب بوده‌است. بنای پانتئون از گونه‌ای سادگی پرهیبت در مقیاس بزرگ برخوردار است. برفراز اندرون مدورش گنبدی نیمکره وار به قطر ۴۳ متر زده‌اند که فاصله نوک گنبد از کف پانتئون نیز ۴۳ متر است.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/90/Pantheon_rome_2005may.jpg/300px-Pantheon_rome_2005may.jpg
بدین ترتیب، طرح پانتئون بر تقاطع دو دایره – یکی عمودی، دیگری افقی – قابل تصور به صورت مقاطعی از یک کره «فضا» که در درون بنا محاط شده‌اند استوار گشته‌است .
گنبد پانتئون، پوسته‌ای بتونی دارد که تدریجاً در سمت قاعده بر ضخامتش افزوده می‌شود تا در جای لازم بر قدرت آن بیفزاید. در مرکز گنبد، سوراخی گرد (به نام «چشمه نور» یا «نورگیر») به قطر ۹ متر تعبیه شده که شیشه‌ای ندارد، رو به آسمان باز شده و تنها منبع نور برای تأمین روشنایی اندرون بنا است

دیوارهای نگه دارنده گنبد بسیار ضخیمند و در سطحشان فرونشستگیهای مستطیل و نیمدایره یک در میان ایجاد شده‌است، که بر بالای هر کدام طاقی هلالی زده شده تا فشار حاصل از گنبد را به جرزهای عظیم سنگی منتقل کنند. گنبد پانتئون از درون قاب بندی شده تا آنکه هم جلوه هندسی زیبایی از مربعهای کوچک در درون دایره‌ای عظیم را پیدا کند هم از فشار و سنگینی کل گنبد بکاهد بی آنکه صدمه‌ای به قدرتش زده باشد.
کف پانتئون، مختصر تحدبی دارد و زهکشهایش به صورت خطوطی کم عمق در مرکز (مستقیماً در زیر نورگیر) ایجاد شده‌اند تا هر آبی را که از آن بالا می‌ریزد به سوی خود سرازیر گرداند

دیوارها و احجام در معماری مصر و بین النهرین به قدری اهمیت دارند که آنچه دیده می‌شود همینها هستند، فضا فقط به شکل «منفی» وجود دارد یعنی تصادفاً بین احجام ظاهر می‌شود. این گونه معماری را معماری احجام می‌نامند. معماری یونانی نیز مخصوصاً به احجام، نسبتهای میان احجام و شکل دادن به عناصر حجمی توجه داشت، با صفت معماری استخوان بندی یا ساختاری متمایز شده‌است.

وحید 0319
24th July 2012, 01:32 AM
11.حمله به آتن
با گذشت ده‌ها سال، کراتوس با شیطان درون خود می‌جنگید و امیدوار بود تا باتغییرات روحی و فیزیکی اش ، آتنا و دیگر خدایان جنایات او را فراموش کرده و فرصتی دوباره به او بخشند. کراتوس سفری در پیش داشت و در دریای اژه(Aegean Sea) با گروهی از سربازان و مارهای بزرگی مانند هیدرا (Hydra) (این مار نه سر در افسانه یونان باستان توسط هرکول کشته می‌شود) مواجه شد. پوزیدون با دادن تکنیکی قوی به نام خشم پوزیدون به کراتوس کمک کرد و پس از کشتن هیدرا و پیدا کردن کاپیتان کشتی کلید کابین وی را یافت و کاپیتان را به درون گلوی هیدرا پرتاب کرد. پس از غلبه بر هیدرا ، زئوس آتنا را صدا زد و به او اعلام داشت که برادرش آرس در شرف حمله به آتن می‌باشد و از آنجایی که خدایان نمی‌توانستند به شخصه دراین کار مداخله کنند به فکر افتادند تا از کراتوس استفاده نمایند.
کراتوس وارد کابین کشتی شد و کابوس کشتن خانواده اش او را لحظه‌ای رها نمی‌ساخت. حتی شراب و زن‌های بسیار نیز نمی‌توانست این خاطره هولناک را از ذهن او پاک سازد. کراتوس به مقابل مجسمه آتنا که درون کشتی بود آمد و از اودرخواست کمک کرد و آتنا در جواب وی گفت اگر از نابودی شهر آتن توسط آرس جلوگیری کند خدایان از گناه‌های گذشته او چشم پوشی می‌کنند.
پس از رسیدن به آتن کراتوس از کشتی پیدا شد و در راه رسیدن به شهر با هیولا‌های ارتش آرس مواجه شد و آنها را از بین برد. وی در راه ورود به شهر آتن آرس را می‌دید که همراه با بندگانش به تخریب شهر مشغولند. کراتوس به دروازه شهر رسید و با پیشگوی آتن مواجه شد ، اما تا بخواهد با او صحبتی داشته باشد ، پیشگو توسط هارپی (Harpi)‌ها (جانورانی که تن و رخسار زن و بال و چنگال مرغ داشتند) دزدیده شد و کراتوس به دنبال پیدا کردن پیشگو رفت. در مسیر ، زئوس به او قدرت استفاده از بزرگترین صاعقه خدایان را اعطا کرد تا در راه رسیدن به هدفش او را یاری دهد.
کراتوس در راه پیدا کردن پیشگو با پیرمردی روبرو شد که گودالی حفر می‌کرد و پیرمرد چیزهای بسیاری درباره کراتوس میدانست , این امر برایش بسیار عجیب بود ولی وقت بسیار کمی برای پیدا کردن پیشگو و پرسیدن مطالب از وی داشت چون آرس به سرعت در حال پیشروی و خراب کردن آتن بود به همین علت راه خود راادامه داد و پیشگو را در محل هارپی‌ها پیدا کرد. او پس از غلبه بر تعداد زیادی ازهارپی‌ها پیشگو را نجات داد.
پیشگو به کراتوس توضیح داد که تنها راهی که می‌تواند یک خدا را از پای درآورد دستیابی به جعبه پندوراست. حال کراتوس می‌بایست از بیابان روح‌های سرگردان عبور کند و بعد از پیدا کردن کرونوس وارد معبد شده و با موفقیت جعبه پندورا را خارج سازد کاری که تاکنون هیچ کس موفق به انجام آن نشده بود.

جعبه پندورا
کراتوس با انگیزه کشتن آرس از آتن خارج شد و به بیابان روح‌های سرگردان رسید. او می‌بایست سه سایرن(Siren) (نوعی حوری در یونان باستان) را پیدا می‌کرد و پس از کشتن آنها ، روح آنان راه ورود به قلعه‌ای را باز سازد تا کراتوس بتواند کرونوس را بیابد. بعد از این مهم کراتوس وارد قلعه شد و با دمیدن درون شیپوری کرونوس را که به سختی راه میرفت صدا کرد. سپس کراتوس از طنابی که بر روی صورت کرونوس بود بالا رفت و سه روز طول کشید تا به بالای پشت کرونوس یعنی به درب معبد پندورا برسد.
او در جلوی درب معبد با زامبی (Zombie) که مامور سوزاندن اجساد مردگان داخل معبد بود برخورد کرد و زامبی کراتوس را از ورود به داخل معبد منصرف می‌کرد و تشویق به برگشتن داشت ولی کراتوس بدون توجه به حرف‌های او وارد معبد شد. در داخل معبد دو خدا برای رسیدن کراتوس به هدفش به وی هدایایی دادند. میدن(Maiden) خدای شکار ، سلاحی را به کراتوس داد که اسم خود بر آن بود و هیدز (خدای مردگان) قدرت استفاده از روح موجودات مرده را برای کمک در مبارزات به او اهدا کرد.
کراتوس برای رسیدن به بالای معبد باید از سه مبارزه با اطلس (Atlas) و پوزیدون و هیدز سربلند بیرون می‌آمد. بعد از پیروزی در این مبارزات او راه ورود خود را به کوه زئوس پیدا کرد و با نابودی دشمنان بسیار و فرار از دام‌های درون معبد به جعبهپندورا دست یافت.
آتنا به کراتوس تبریک گفت زیرا تا کنون هیچ کس موفق به انجام این کار نشده بود ، در همان لحظه آرس از یافتن جعبه پندورا توسط کراتوس باخبر شد و ستون شکسته‌ای را به سمت وی پرتاب کرد و ستون در قلب کراتوس جای گرفت و او مرد ، سپس هارپی‌ها جعبه پندورا را به پیش آرس بردند.

فرار از هیدز
کراتوس خود را در جهان مردگان و بر روی رودخانه استیکس (رودخانه‌ای که هفت بار به دور جهان مردگان می‌گردد) می‌دید. او از پایین عالم مردگان راهی را به بالاترین قسمت قلمرو هیدز پیدا کرد و وقتی به آنجا رسید مشاهده کرد طنابی از سنگی بزرگ آویزان است و کراتوس بدون معطلی از آن بالا رفت و در بالای طناب خود را در عالم زندگان یافت. پیرمردی که قبلا او را در حفر کردن گودال دیده بود در اصل با کندن قبری او را از جهان مردگان نجات داده‌است. پیرمرد گفت: ای کراتوس تو ریشه‌ای از خدایان در خود داری ، و سپس پیرمرد ناپدید شد. (در افسانه‌ها احتمال می‌رود آن پیرمرد زئوس بوده‌است که در قالب پیرمردی ظاهر شده)
کراتوس به آتن رسید و مشاهده کرد آرس شهر را فتح کرده و همه جا را ویران ساخته. کراتوس پیشگو را که در میان خرابه‌های معبد به سر می‌برد پیدا کرد و پیشگو به او گفت شهر فتح شده و حال زمان انتقام است.

وحید 0319
24th July 2012, 01:38 AM
12.حضرت عيسي عليه السلام و تحريم شر اب با تطابق ناجوانمردانه تعاليم حضرت عيسي عليه السلام با اسطوره ديونيسوس ، شر اب جايگاهي مقدس در مسيحيت يافت در حاليكه حضرت عيسي عليه السلام به فرمان خداوند و به سنت همه انبياء پيشين عليهم السلام شر اب را حرام مي دانست.در تقديس شر اب براي نمونه اناجيل تحريف شده ي كنوني اولين معجزه حضرت عيسي عليه السلام را تبديل آب به شر اب ذكر كرده اند ( انجیل یوحنا، باب دوم، عبارات 1تا 13)
http://wiki.fantasy.ir/images/thumb/2/23/Hades.jpg/180px-Hades.jpgمثال ديگري از تقديس شر اب در مراسم عشاء رباني ست كه تمام فرق مسيحيت آن را به جا مي آورند؛ كاتوليك ها آنچنان اعتقاد دارند كه نان و شر اب حقيقتاً تبديل مي شود به جسم و خون حضرت عيسي عليه السلام - كه به گمان آنان خدا مي باشد - كه شر اب را تنها كشيش مي نوشد تا مبادا خون آن حضرت كه خدايش مي پندارند بر روي زمين بريزد ...!!!در اناجيل تحريف شده كنوني اشاره هايي به مسئله نان و شر اب موجود است: (انجیل متی باب 26 شماره های28-26) (انجیل مرقس باب 14 شماره های 25-22 ) (انجیل لوقا باب 22 شماره های 19 و 20 )اما جالب توجه است كه انجيل يوحنا به هيچ وجه اشاره اي به عشاء‌رباني ندارد!!!همه اين تحريفات متاسفانه در حالي رخ داد كه حضرت عيسي عليه السلام درباره حفظ شريعت و قوانين حضرت موسي عليه السلام چنين فرمود:“گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تاتمام کنم. زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تاآسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای ازتورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.”(متي باب 5 عبارات 17 و 18)عليرغم همه تحريفات هنوز در تورات و ملحقات آن در عهد قديم عبارات فراواني در مذمت شر ابخواري وجود دارد؛ در اينجا به چند نمونه اشاره مي كنيم:“شر اب استهزاء می کند و مسکرات عربده می آورد و هر که به آن فریفته شود حکیم نیست .” (کتاب امثال سلیمان نبی، باب 20، 1)“وای از آن کیست و شقاوت از آن که ونزاعها از آن کدام و زاری از آن کیست وجراحت های بی‌سبب از آن که و سرخی چشمان از آن کدام؟ آنانی را است که شرب مدام می‌نمایند، و برای چشیدن شر اب ممزوج داخل می‌شوند. به شر اب نگاه مکن وقتی که سرخ‌فام است، حینی که حبابهای خود را در جام ظاهر می‌سازد، و به ملایمت فرو می‌رود. اما در آخر مثل مار خواهد گزید، و مانندافعی نیش خواهد زد.چشمان تو چیزهای غریب را خواهد دید، و دل تو به چیزهای کج تنطق خواهد نمود، و مثل کسی‌که در میان دریا می‌خوابدخواهی شد، یا مانند کسی‌که بر سر دکل کشتی می‌خسبد، و خواهی گفت: مرا زدند لیکن درد رااحساس نکردم، مرا زجر نمودند لیکن نفهمیدم.پس کی بیدار خواهم شد؟ همچنین معاودت می‌کنم و بار دیگر آن را می‌طلبم. “(امثال سلیمان نبی، باب 23، 29 تا35)“وای بر آنانی که صبح زود بر می خیزند تا در پی مسکرات بروند، و شب دیر می نشینند تا شر اب ایشان را گرم نماید. و در بزم های ایشان عود و بربط و دف و نای و شر اب می باشد...وای بر آنانی که برای نوشیدن شر اب زور آوردند و به جهت ممزوج ساختن مسکرات مردان قوی می باشند. “(کتاب اشعیا نبی، باب 5، 11 تا 23)“به درستی که شر اب فریبنده است ..." (حبقوق باب 2 عبارت 5)در كتاب داوران باب 13 عبارات 1تا 5 در باب ماجراي تولد يكي از فرستادگان خدا ( ناجي بني اسرائيل ) اينطورمي خوانيم:" و بني اسرائيل بار ديگر در نظر خداوند شرارت ورزيدند، و خداوند ايشان را به دست فلسطينيان چهل سال تسليم كرد و شخصي از صُرعَه از قبيله دان، مانوح نام بود، و زنش نازاد بوده، نمي زاييد.و فرشته خداوند به آن زن ظاهر شده، او را گفت: «اينك تو حال نازاد هستي و نزاييده اي. ليكن حامله شده، پسري خواهي زاييد. و الآن باحذر باش و هيچ شر اب و مسكري منوش و هيچ چيز نجس مخور.زيرا يقيناً حامله شده، پسري خواهي زاييد، و استره بر سرش نخواهد آمد، زيرا آن ولد از رحم مادر خود براي خدا نذيره خواهد بود؛ و او به رهانيدن اسرائيل از دست فلسطينيان شروع خواهد كرد."حتي در عهد جديد نيز با شدت تحريفات هنوز جاي پاي ضعيفي از مذمت شر ابخواري باقي مانده است؛ به عنوان نمونه به يك مورد اشاره مي كنيم:“چون زکریا او را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد. فرشته بدو گفت: ای زکریا ترسان مباش، زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است وزوجه ات الیصابات برای تو پسری خواهد زاییدو او را یحیی خواهی نامید. و تو را خوشی وشادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت اومسرور خواهند شد. زیرا که در حضورخداوند بزرگ خواهد بود و شر اب و مسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر ازروح‌القدس خواهد بود. “(لوقا باب 1 عبارات 12-15)عليرغم تاكيدات شديد حضرت عيسي عليه السلام بر حفظ شريعت و حكم تورات به مذمت شر ابخواري اين پولس غاصب بود كه منافقانه به تدريج شريعت حضرت عيسي عليه السلام را نقض نمود و در نهايت به مردم گفت آزاد باشيد هر چه مي خواهيد بخوريد و بياشاميد:“پس کسی درباره خوردن و نوشیدن ودرباره عید و هلال و سبت بر شما حکم نکند.” (رساله به كولسيان فصل 2عبارت 16 )“چون كه با مسيح از اصول [ بچه گانه و ابتدايي rudiments] دنيوي[به نظر پولس غاصب پيروي از دستورات حضرت عيسي عليه السلام كار بچه گانه اي ست!!!] مرديد، چگونه است كه مثل زندگان در دنيا بر شما فرايض نهاده مي شود؟”(رساله پولس به كولسيان فصل2 عبارت 20)براي توضيح بيشتر درباره نقض شريعت توسط پولس دوستانمان را به مطالعه "حقيقت پنهان برخي رسوم به اصطلاح مسيحي (http://www.maseeh.ir/html/index.php?module=%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA&func=display&pageid=18)" دعوت مي نمائيم.اين نكته هميشه شايان توجه است كه تحريفات پس از انبياء عليهم السلام به دست غاصبان منصب وصايت ايشان رخ داد؛ يعني اگر تعاليم حضرت موسي و عيسي عليهما السلام و اوصياي برگزيده الهي ايشان عليهم السلام به دست غاصبان ملعون تحريف نشده بود حكم تحريم شر اب به وضوح در پي قرون و اعصار باقي مانده بود.حرمت شر اب در تمامي اديان الهيروايات اسلامي از معصومين عليهم السلام نيز اين حقيقت را تأييد مي كنند:از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمودند: پيوسته خمر در علم خدا حرام بوده و نزد خدا حرام بوده و خدا هيچ نبي اي برنيانگيخته و هيچ رسولي نفرستاده جز كه در شرع او خمر حرام بوده است... (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏63 ص 488 )روايت شده است امام رضا عليه السلام فرمودند: خداوند نبي اي را مبعوث نفرمود مگر به تحريم خمر و اقرار به اينكه خداوند هر آنچه بخواهد انجام مي دهد و ...(بحار الانوار ج 63 ص 443)چه دردناك است كه عليرغم تمام تاكيدات حضرت عيسي عليه السلام، در نتيجه پشت كردن مردم به تعاليم آْن حضرت و وصي برحق او عليهما السلام و با پيروي از پولس غاصب و اساطير باستاني (http://www.maseeh.ir/html/index.php?module=%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A7%D8%AA&func=display&pageid=36) -من جمله ديونيسوس خداي شر اب و داستان تبديل آب به شر اب او- حضرت عيسي عليه السلام تا اين حد مورد اهانت قرار گرفت كه اولين معجزه وي را نيز تبديل آب به شر اب گزارش كرده اند (انجیل یوحنا، باب دوم، 1تا 13)!!!شايان تذكر است كه يكي از كارهايي كه پولس غاصب كرد اين بود كه در گسترش دعوت مسیحیت به رومیان ، یونانیان و ... هنگام مواجهه با آنان داستان حضرت عیسی علیه السلام را بر مبنای اسطوره هایشان، اسطورهايي چون ديونيسوس، تغییر داد، اسطوره هایی که برای آنان آشنا و دلپذیر بود...واضح است كه شخصيت و تعاليم حضرت عيسي عليه السلام در نتيجه ي همه اين تحريفات كاملا دگرگون گشت؛ اينك كه قلب هاي ما كه براي حضرت عيسي عليه السلام، يار وفادار حضرت مهدي عليه السلام در هنگام ظهور، مي تپد و از اين همه تحريفات به در آمده است اميد آن داريم كه بتوانيم با ارائه حقيقت حضرت عيسي عليه السلام از ايشان اعاده حيثيت نماييم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد