PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله پاسخ به اشکالات غامدی در مورد حدیث غدیر



kamanabroo
11th February 2009, 11:26 PM
پاسخ به اشکالات غامدی در مورد حدیث غدیر
http://www.hawzahnews.com/newspic/28470E631E034F61F84AB0F73AF448CA.jpg




حجةالاسلام‌والمسلمین استاد ربانی گلپایگانی
احمد بن سعدحمدان غامدی، استاد عقاید در سطوح عالی در دانشگاه ام‌القری در مکه مکرمه است. وی در جزوه درسی خود به نام «حوارات العقلیة مع الطائفة الشیعیة الاثنی عشریة فی الاصول» (1428ه) در سه صفحه به نقد دیدگاه شیعه در مورد استدلال به حدیث غدیر بر امامت امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرداخته است. نکاتی که وی در بحث انتقادی خود مطرح کرده است، عبارتند از:
1- تنها جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» از طریق صحیح نقل شده و در جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» اختلاف است و جمله‌های دیگری که به عنوان حدیث غدیر نقل شده، سند صحیحی ندارند و کذب‌اند و تأمل در حادثه غدیر و زمان و مکان آن در ابطال آنها کافی است.
2- در فهم معنای حدیث غدیر لازم است زمان، مکان و حاضران در جلسه سخنرانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را در نظر گرفت؛ زمان حدیث غدیر، روز هیجدهم ذی‌الحجه و پس از پایان یافتن مراسم حج و مکان آن غدیرخم، نقطه‌ای میان مکه و مدینه است که بیش از 150 مایل از مکه فاصله دارد و حاضران در آن مکان تنها حاجیانی بودند که از مدینه آمده بودند، زیرا دیگر حاجیان قبل از رسیدن به غدیرخم از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله جدا شده بودند.
3- اگر مقصود از حدیث غدیر اعلان امامت علی علیه‌السلام بود، مناسب‌ترین زمان روزهایی بود که مسلمانان به انجام مناسک حج مشغول بودند، چنان‌که برترین مکان آن نیز سرزمین عرفه و منا بود، زیرا در آن زمان و مکان همه حاجیان حضور داشتند و امامت که مسئله‌ای است همگانی، به آنان ابلاغ می‌شد. با توجه به نکته یاد شده، از نظر عقل پذیرفته نیست که هدف از غدیر اعلان امامت علی علیه‌السلام بوده است، زیرا لازمه آن این است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در ابلاغ آن، گزینه برتر را رها کرده است، که این با مقام حکمت و رحمت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله سازگاری ندارد.
4- آنچه با حدیث غدیر و زمان و مکان و مخاطبان تناسب دارد، توصیه و تأکید بر محبت ورزیدن به امیرالمؤمنین علیه‌السلام و دشمنی نکردن با او است، یعنی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فضیلت و مقام معنوی او را بیان کرد تا مردم نسبت به او عداوت نورزند. این مطلبی است که ابن کثیر(1) مطرح کرده و ماجرای سفر علی علیه‌السلام با گروهی از مسلمانان مدینه به یمن را شاهد آن آورده است، زیرا در آن سفر برخی از همراهان نسبت به اقدامی که علی علیه‌السلام در مورد غنایم کرده بود، معترض بودند و بریده اسلمی را نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرستادند تا اعتراض آنان را به او برساند. این رخداد سبب شد که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مسلمانانی را که از مدینه برای حج آمده بودند در غدیرخم گرد آورد و از آنان خواست تا دوستدار علی علیه‌السلام باشند و با او دشمنی نورزند و مفاد حدیث غدیر همین مطلب است.
5- وجه این‌که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله این کار را تأخیر انداخت و در عرفات و منا و برای عموم افراد آن را بیان نکرد، به این جهت بود که این جریان عمومیت نداشت و مطرح کردن آن برای عموم مناسب نبود و علت این‌که اعلان آن را تا رسیدن به مدینه به تأخیر نینداخت این است که این جریان در میان کسانی رخ داده بود که از مدینه بیرون رفته بودند و به کسانی که در مدینه باقی مانده بودند ربطی نداشت و طرح آن برای آنان وجه معقولی نداشت.
6- شاهد دیگر بر این‌که مقصود از حدیث غدیر «من کنت مولاه فعلی مولاه» مربوط به محبت ورزی با علی علیه‌السلام است نه امامت او، جلمه «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» است که هر چند در صحت آن تردید و اختلاف شده است، ولی با فرض قبول آن، با معنای محبت مناسبت دارد نه با معنای امامت، زیرا اگر مقصود امامت بود مناسب بود گفته شود: «اللهم وال من أطاعه و عاد من عصاه»(2)
پاسخ‌ها
1- آنچه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در غدیرخم برای مسلمانان بیان کرده‌اند، منحصر در جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» یا این جمله و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» نبوده است، بلکه قبل و بعد از آن مطالب دیگری نیز بیان کرده است که از طریق معتبر نقل شده است. در اینجا به یکی از آنها اشاره می‌کنیم:
جمله «ألست أولی بالمؤمنین من انفسهم» که قبل از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» بیان شده است و روشن‌گر معنای مولی در حدیث غدیر می‌باشد، یعنی اولویت در تدبیر امور دینی و دنیوی مسلمانان. احمد بن حنبل با سندی که رجال آن از نظر اهل سنت معتبرند، از بریده نقل کرده که گفته است با علی در سفر یمن همراه بودم و از او رفتاری ناگوار را مشاهده کردم، هنگامی که بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد شدم و از علی یاد کرده و از او عیب‌جویی نمودم، دیدم چهره پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دگرگون شد و گفت « یا بریدة ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ آیا من نسبت به مؤمنان از خود آنان برتر نیستم؟ گفتم چرا ای رسول خدا! پیامبر خدا فرمودند «من کنت مولاه فعلی مولاه»(3)
حمزه احمد الزین در تعلیقه خود بر این حدیث گفته است: سند این حدیث صحیح است. ابن‌کثیر پس از نقل این حدیث از مسند احمدبن حنبل، گفته است این حدیث را نسائی از ابی‌داود حرانی با همان سندی که احمد روایت کرده، روایت کرده است. سپس افزوده است: «و هذا اسناد جید قوی رجاله کلها ثقات»؛ این اسنادی نیکو و قوی است و همه رجال آن موثق‌اند(4). وی جمله یاد شده را از طرق دیگری نیز روایت کرده است. حاکم نیشابوری نیز پس از نقل حدیث بریده أسلمی گفته است: «این حدیث مطابق با شرایط مسلم صحیح است»(5).
بنابراین کذب دانستن بخش‌های دیگر حدیث غدیر و منحصر کردن آن در جمله مشهور آن، کذب آشکار است، البته این‌گونه تکذیب‌ها از امثال آقای غامدی که پیرو بی‌چون و چرای ابن تیمیه‌اند، بعید نیست، زیرا ابن‌تیمیه که آنان او را شیخ‌الاسلام می‌شمارند! در باب فضایل مخصوص امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین شیوه‌ای دارد و گاهی مدعی اجماع بر خلاف مسایل مسلم و قطعی تاریخی می‌شود که منکر شدن اهدای انگشتر در حال نماز توسط امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سائل و نزول آیه: إنما ولیکم الله و رسوله و الذین أمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم رکعون (مائده 55)، در این‌باره از آن جمله است(6). این در حالی است که به گفته آلوسی، اکثر محدثان نزول آیه درباره امیرالمؤمنین علیه‌السلام را پذیرفته‌اند(7).
2- غدیر در لغت به معنی برکه آب است؛ و خم، نام مکانی است در سه مایلی جحفه که به صورت گودال بزرگی بوده که آب در آن فرو رفته بود و چون غدیر در آن مکان بوده، غدیرخم نامیده شده است(8).
جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون سیل آن را به کلی از بین برده، جحفه نامیده شده است(9). در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می‌شده است(10).
بنابراین، غدیرخم از طرف مکه به مدینه در سه مایلی جحفه یعنی 12 کیلومتر مانده به جحفه (11) قرار داشته است و جحفه در سه منزلی مکه به مدینه بوده است. یعنی مسافت آن از مکه به اندازه سه روز طی مسافت با وسایل نقلیه قدیم بوده که هرگز به اندازه 150 مایل که معادل 600 کیلومتر است، نبوده است. و چون هنوز حاجیانی که از مصر و عراق و شام آمده بودند، جدا نشده بودند، بنابراین، حاضران در غدیرخم به حاجیان مدینه اختصاص نداشته است.
3- اگر به چگونگی مراسم غدیر و اعلان امامت علی علیه‌السلام و بیعت همراهیان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با او پس از آن توجه شود، روشن خواهد شد که عرفات و منا و هنگام انجام مناسک حج، مکان و زمان مناسبی برای آن نبوده است. مراسم غدیر تنها سخنرانی نبوده، تا گفته شود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در عرفات و منا برای مردم سخنرانی‌های مهمی کرده و می‌توانست مسئله امامت علی علیه‌السلام را نیز مطرح کند، بلکه مراسم غدیر علاوه بر سخنرانی و اعلان امامت علی علیه‌السلام، با انجام مراسم و تشریفات ویژه‌ای همراه بوده که بیعت کردن مسلمانان حاضر در آن مراسم با او، مهم‌ترین آن است. روشن است که انجام این تشریفات در سرزمین عرفات و منا که مردم به انجام مناسک حج اشتغال داشتند، میسور نبوده است. اما حضور نداشتن مردم مکه یا حاجیان برخی مناطق دیگر در آن مراسم، به اعلان رسمی امامت علی علیه‌السلام و انجام تشریفات مخصوص آن لطمه‌ای وارد نمی‌ساخت، زیرا اولا: دلیل قطعی بر عدم حضور افرادی از مکه به عنوان نمایندگان آنان در غدیرخم در دست نیست، بلکه احتمال آن وجود دارد؛، و ثانیا: مراسم اعلان امامت علی علیه‌السلام به‌گونه‌ای انجام گرفت که به صورت خبری مهم به سرعت در مناطق مختلف دنیای اسلام انتشار یافت؛ و با توجه به این‌که مشاهیر و برجستگان صحابه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در آن مراسم شرکت داشتند، حضور و بیعت آنان، اتمام حجت بر همگان به شمار می‌رفت. بنابراین، تدبیر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که به امر و تدبیر الهی صورت گرفته، حکیمانه‌ترین تدبیر در اعلان رسمی امامت علی علیه‌السلام به مسلمانان بوده است.
4- نارضایتی عده‌ای از مسلمانان که در سفر یمن با علی علیه‌السلام همراه بودند، از آن حضرت نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، نمی‌تواند سبب و انگیزه خردمندانه و عادلانه‌ای برای حادثه عظیم غدیرخم باشد، زیرا عادلانه و منصفانه نیست که برای خطای عده‌ای، هزاران فرد بی‌گناه را که هیچ‌گونه ارتباطی با آن رفتار نادرست نداشتند، آن هم در شرایط زمانی و مکانی دشواری گرد آورده و با آنان درباره آن مسئله سخن گفته شود. چنان‌که آقای غامدی درباره این‌که چرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در این‌باره در میان عموم مسلمانان حاضر در عرفات و منا سخن نگفت، و یا آن را تا رسیدن به مدینه تأخیر نیانداخت، گفته است: «چون آن مسئله به آنان ارتباطی نداشت، مطرح کردن آن برای آنان حکمیانه نبود». همین استدلال نسبت به حاضران در غدیرخم نیز پابرجاست، زیرا آن مسئله مخصوص عده‌ای از آنان بوده و به اکثریت آنان ربطی نداشت.
مضافا بر این‌که مطابق گزارش ابن‌هشام و دیگران، هنگامی که شکایت همراهیان در سفر یمن با علی علیه‌السلام از او نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مطرح شد، بی‌درنگ رفتار آنان را تخطئه کرد و از علی علیه‌السلام دفاع نمود و یادآور شد که او در انجام دستورات خداوند سخت‌گیر است و نباید در این باره از او شکایت کرد(12). بنابر این، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با برخوردی حکیمانه، عمل شکایت‌کنندگان از علی علیه‌السلام را به صراحت و قاطعیت تخطئه کرد و به آنان یادآور شد که رفتار علی علیه‌السلام درست و با انگیزه الهی بوده است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در مورد آن، نه سکوت کرد و نه موضع‌گیری درباره آن را به زمان دیگری واگذار کرد، بلکه بی‌درنگ به‌گونه‌ای مناسب اقدام کرد. در این صورت چه نیازی بود که بار دیگری در این خصوص با کسانی که هیچ‌گونه ارتباطی با آن نداشتند سخن بگوید؟! اگر فردی عاقل و حکیم که از عقل و حکمت متعارف برخوردار است، چنین کاری را انجام دهد، مورد نکوهش خردمندان قرار خواهد گرفت، حال چگونه می‌توان آن را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله که خردمندترین و حکیم‌ترین افراد بشر بوده است، نسبت داد؟!
5- قرار گرفتن جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» پس از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نه تنها با دلالت «مولی» بر اولویت در تصرف و امامت منافات ندارد، بلکه از قراین دلالت‌گر بر آن به شمار می‌رود. توضیح آن‌که:
الف: پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌دانست که نصب امیرالمؤمنین علیه‌السلام که پسرعمو و داماد او بود به مقام امامت، در آینده با مخالفت افرادی که نسبت به علی علیه‌السلام در دل کینه داشتند، و پیش از همه منافقان، و نیز افراد طالب ریاست و مقام، روبرو خواهد شد و علی علیه‌السلام کسی نبود که در برابر این‌گونه افراد کوتاه بیاید، و مصلحت‌اندیشی را جایگزین حقیقت‌خواهی و عدالت‌محوری سازد. و از طرفی، مقام امامت و رهبری بدون حمایت و نصرت افراد، جامه تحقق نمی‌پوشد. بدین جهت، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مسلمانان را هشدار داد، که از ابراز محبت و نصرت نسبت به علی علیه‌السلام و دشمنی با دشمنان او غفلت نورزند و بدانند که محبت و نصرت او موجب رضای خداوند، و عداوت و خذلان او موجب خشم خداوند خواهد بود.
ب: جمله مزبور دارای عمومیت افرادی، احوالی و زمانی است؛ کلمه «من» بر عمومیت افرادی دلالت می‌کند، و حذف متعلق بر عمومیت احوالی و زمانی دلالت دارد. بدیهی است، محبت و نصرت فردی با چنین عمومیت و شمولی، با عصمت ملازمه دارد؛ زیرا فرد غیرمعصوم چه بسا مرتکب خطا و گناهی شود که در آن فرض، محبت و نصرت او روا نخواهد بود و از طرفی، با وجود فرد معصوم در میان امت، امامت برای دیگران روا نخواهد بود، زیرا مصداق تقدیم مفضول بر افضل است که عقل و شرع آن را نکوهیده می‌داند.
ج: محبت و نصرت را دو گونه می‌توان تصویر کرد: یکی، محبت و نصرت معمولی که افراد با ایمان نسبت به یکدیگر دارند؛ و دیگری، محبت و نصرت رهبر جامعه و کسی که به مقتضای مقام و مسئولیتش همیشه و همه‌جا نسبت به مردم محبت می‌ورزد و آنان را یاری می‌کند. از دو گزینه یاد شده، گزینه اول درست نیست، زیرا اگر مراد از مولی، محب و ناصر باشد، باید دعای نصرت و خذلان متوجه محب و ناصر گردد، که اگر به این وظیفه عمل کرد مورد نصرت خدا باشد و اگر عمل نکرد مورد خذلان خداوند باشد. در حالی که دعای تقرب و خذلان متوجه مؤمنان است، این مطلب قرینه است بر این‌که محبت و نصرت علی علیه‌السلام به مؤمنان، محبت و نصرت معمولی نیست، بلکه محبت و نصرتی از سنخ محبت و نصرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت به مؤمنان است، یعنی محبت و نصرت امام نسبت به امت خود(13).
د: این سخن غامدی که «اگر مقصود از مولی در حدیث غدیر اولویت در تصرف بود، مناسب این بود که در دعا گفته شود «اللهم وال من اطاعه و عاد من عصاه» خدایا هر کسی از علی علیه‌السلام اطاعت می‌کند را دوست بدار و هر کسی که از اطاعت او سرپیچی می‌کند را مبغوض بدار» نادرست است، زیرا اطاعت کردن امام، به تنهایی برای این است که کسی مورد محبت خداوند قرار گیرد، یعنی از محبت دینی برخوردار باشد، کافی نسیت و گرنه اهل ذمه نیز از آن برخوردار خواهند بود، بنابراین تحت تصرف بودن آنگاه با محبت دینی ملازمه دارد که با اعتقاد به نبوت یا امامت متصرف همراه باشد. و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» بر این مطلب دلالت می‌کند بنابراین، قرار گرفتن جمله یاد شده پس از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» بر موازین فصاحت و حکمت استوار است(14).
پی‌نوشت:
1- البدایة و النهایة،/5/219.
2- حوارات عقلیة مع الطائفة الشیعة الأثنا عشریة فی‌الاصول، /11-13، 1428ه.ق.
3- المسند، /16/475/حدیث22841.
4- البدایة و النهایة /5/150.
5- المستدرک/3/119/ حدیث4578.
6- قد وضع الکذا بین حدیثا مفتری ان هذه الآیة نزلت فی علی لما تصدّق بخاتمه فی‌الصلاة، و هذا کذب باجماع اهل العلم بالنقل (منهاج السنة، 2/30).
7- روح المعانی، 5/244.
8- غدیرخم اسم لغیضیة علی ثلاثة امیال من الجحفة، غدیر مشهور یضاف الی الغیضة فیقال خم. البدایة و النهایة، 7/243. پاورقی.
9- لسان العرب، 3/81؛ المصباح المنیر 1/113.
10- الغدیر، 1/33.
11- هر مایل 4000 ذراع (4000 متر = 4 کیلومتر) است. المصباح المنیر 2/290؛ فرهنگ جدید عربی- فارسی، 555.
12- ایها الناس لاتشکوا علیا فوالله إنه لاخشن فی ذات‌الله او فی سبیل‌الله من أن یشکی.(السیرة النبویة، ج4-3 ،ص603).
13- الغدیر: 1/654-656.
14- نفخات الازهار، 9/223.
انتهای پیام

عبدالله91
26th September 2014, 04:16 PM
د: این سخن غامدی که «اگر مقصود از مولی در حدیث غدیر اولویت در تصرف بود، مناسب این بود که در دعا گفته شود «اللهم وال من اطاعه و عاد من عصاه» خدایا هر کسی از علی علیه‌السلام اطاعت می‌کند را دوست بدار و هر کسی که از اطاعت او سرپیچی می‌کند را مبغوض بدار» نادرست است، زیرا اطاعت کردن امام، به تنهایی برای این است که کسی مورد محبت خداوند قرار گیرد، یعنی از محبت دینی برخوردار باشد، کافی نسیت و گرنه اهل ذمه نیز از آن برخوردار خواهند بود، بنابراین تحت تصرف بودن آنگاه با محبت دینی ملازمه دارد که با اعتقاد به نبوت یا امامت متصرف همراه باشد. و جمله «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» بر این مطلب دلالت می‌کند بنابراین، قرار گرفتن جمله یاد شده پس از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» بر موازین فصاحت و حکمت استوار است(14).

سلام حاجی

میشه اینو برام یه کم باز بکنین؟

سوالات دیگه ای رو هم ان شاالله بااجازتون خواهم داشت.

حدیث غذیر بین ماها خیلی رنگ باخته. بنده که خودم اطلاعات آنچنانی و درخور ندارم.خیلی دلم میخواست در این مورد با فرد اهل علمی بحث کنم.

ممنونم از پاسخگوییتون[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد