PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر افزایش دو برابری طلاق عاطفی در تهران



نارون1
20th June 2012, 10:13 AM
سلامت نیوز : دبیر کمیته سلامت شورای شهر تهران گفت: دلیل اصلی جدایی زوجین در سال‌های اولیه زندگی نبود مهارت‌های لازم ارتباطی است. این درحالی‌است که طلاق عاطفی دو برابر طلاق‌های عادی در حال رخ دادن است و این زنگ خطری است که باید شنیده شود.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ معصومه آباد با بیان اینکه فروپاشی نظام خانواده تهدیدی برای جامعه محسوب می‌شود، اظهار کرد: براساس آماری که توسط یکی از سازمان‌های مردم نهاد در شمال‌شهر تهران انجام شد، ۷۰ درصد از کسانی که در این منطقه ازدواج کردند در کمتر از ۵ سال از یکدیگر جدا شدند.

وی ادامه داد: دلیل اصلی جدایی زوجین در سال‌های اولیه زندگی، نبود مهارت‌های لازم ارتباطی است. البته متاسفانه هم‌‌اكنون در جامعه شاهد رشد طلاق عاطفی در میان زوجین هستیم در واقع این طلاق دو برابر طلاق‌های عادی در حال رخ دادن است و این زنگ خطری است که باید شنیده شود.

. (http://www.salamatnews.com/viewNews.aspx?ID=50929&cat=6#ixzz1yJMfqIp8)

باستان شناس
20th June 2012, 10:29 AM
مطلب درستی هست متاسفانه ...

البته باید دید طلاق عاطفی سر منشا در خانواده کجاست و چرا رخ داده ؟

عوامل بسیاری در این مورد بایددر نظر گرفت عواملی از قبیل :

1. ازدواج اجباری و بدون رضایت دختر و پسر

2. شرایط اقتصادی جامعه
( این واقعا در این اواخر خیلی بر روابط خانواده ها اثر داشته و متاسفانه هنوزم ادامه دارد ) چون خانواده در صورت نداشتن یک پشتوانه مالی مناسب و امن نمیتواند به مسایل عاطفی خود متمرکز بشود !

مثلا در نظر بگیرید ...

اقایی در اواخر شب بعد از یک دوره ساعات کار طولانی و تاقت فرسا و خیلی سخت به منزل برگشته در حالی که اصلا از حقوقی که امشب به منزل اورده راضی نیست وقتی وارد میشد فرزندانش به وی میگویند برای مدرسه هزینه هایی دارد و همسرش حرف از این میزند که کالاهای مصرفی و خوارکی تو خونه تموم شده و این این اقا رو در نظر بگیرید نه حقوقی خوبی اورده و ساعات طولانی هم کار کرده و اینکه هنوزم نتوانسته مخارج منزل رو تهیه کند به نظرتون این اقا به تدریج افسرده میشود و خلل زیادی مابین خانواده اون مخصوصا همسرش به وجود میات ! چون مسایل مخارج خانه دیگه حوصله ای برای مسایل عاطفی او نمیگذارد و اینجاست که همسرش هم ناراحت و دلخور میشود و کم کم این عاطفه مابین اونا متروک میشود و همون طلاق عاطفی رخ میدهد !

پس شرایط اقتصادی خیلی خیلی مهم هست.

3. طلاق عاطفی میتواند به علت اموزش ندیدن افراد در برخورد با هم باشه ( مابین زنان و مردان سنین ازدواج هست ) هنوز اینقدر بلوغ فکری و عاطفی ندارند که بتوانند با هم وارد تعامل یک زندگی مشترک بشوند !

4.گاهی طلاق عاطفی اینطوری صورت میگیرد که خواسته های نامعقول زیاد میشود در حالی که ما میدانیم طرف مقابل ما این قدرت رو ندارد خواسته های ما رو تامین کند ولی ما بر ان اصرار داریم

5. تفاوت سنی زیاد مابین زن و مرد از عواملی اصلی و مهمه هست ...اختلاف سنی باعث میشود که نشه خواسته های حتی معقول رو براورده ساخت...

و عوامل بسیار دیگری ...

SaSaMc2
21st June 2012, 03:33 AM
سلام...[golrooz]

به نظر من اگر فاكتورهاي بسوز و بساز و نگهداري بچه و ترس از بيوگي و حرف مردم رو كه در فرهنگ ما وجود داره...

در اين نمودار اثر بديم نتايج فاجعه بارتري بدست خواهد آمد...

ایده تا پدیده
22nd June 2012, 10:35 PM
به نوشته های دوستان 1مورد را اضافه کنم .

رابطه صحیح جنسی ( لذت دو طرفه) به ارگاسم رسیدن خانوم و ... خیلی از علت سردی روابط مسائل جنسی ...

نارون1
22nd June 2012, 10:44 PM
به نوشته های دوستان 1مورد را اضافه کنم .

رابطه صحیح جنسی ( لذت دو طرفه) به ارگاسم رسیدن خانوم و ... خیلی از علت سردی روابط مسائل جنسی ...

بله ...حرف شما صحیح است

که به دلیل ناآگاهی زوجین و عدم آموزش مناسب و همچنین نبود فرهنگ رفتن به مشاوره ، برای درمان این موارد مراجعه نمیکنن و به فکر چاره نمی افتند و مشکلاتی از این دست و جدایی اتفاق می افتد

در حالیکه این موارد قابل درمان بوده و بسیاری از این مسائل قابل حل هستند

mamadshumakher
22nd June 2012, 10:50 PM
در بالا اشاره شده در شمال تهران میزان طلاق خیلی افزایش داشته.
من بعید میدونم این طلاق ها ریشه در وضعیت اقتصادی داشته باشه.

1. ازدواج اجباری و بدون رضایت دختر و پسر

2. شرایط اقتصادی جامعه
( این واقعا در این اواخر خیلی بر روابط خانواده ها اثر داشته و متاسفانه هنوزم ادامه دارد ) چون خانواده در صورت نداشتن یک پشتوانه مالی مناسب و امن نمیتواند به مسایل عاطفی خود متمرکز بشود !

این دو موردی که دوستمون بیان کردن برای این منطقه از شهر فکر نمیکنم اتفاق بیوفته.
به نظر من یکی از علتهای طلاق عاطفی چه در شمال شهر چه در هر جایی و چه در هر نوع زندگی و سطح اقتصادی میتونه نگرش های ضعیف دینی باشه.
من معتقدم زوج هایی که به اصول و پیشنهادهای دینی درباره ی زندگی و رفتار زن و شوهر از نظر دین پایبند هستند زندگی خیلی شیرین تری را تجربه میکنند.
این زوجها وظایف خودرا با احساس و نظر این و اون و دوستاشون تطبیق نمیدن تا تحت تاثیر دیدگاه های مختلف و ایجاد تنش در زندگی قرار بگیرند بلکه وظایفشون رو با یک منبع قوی تطبیق میدهند.قرآن و اهل بیت.
گاهی طلاق لازمه ولی شرایطی که باعث میشه طلاق لازم بشه خیلی خیلی کمتر از عللی هست که امروزه باعث طلاق میشه.گاهی در روزنامه و مجلات که درباره ی دادگاه خانواده مینویسند ادم متاثر میشه که چظور زندگی و بنیان آن را اینقدر ضعیف پایه ریزی کرده اند که به این راحتی طلاق گرفته اند.اصلا به زندگی چطور نگاه میکردند؟منبع اطلاعاتیشون چی بود؟(نبود قرآن)وظایفشون رو چطور تقسیم کرده اند؟منبعشان چی بود؟(نبود قرآن)و خیلی علل دیگه که فقط و فقط با یک منبع درست و حقیقی مشکلشون حل مشد.

بانوی آب
23rd June 2012, 05:20 PM
البته من فکر میکنم کمی هم میتونه دلیلش کاهش فروتنی و از خودگذشتگی باشه اگه زن ومرد یاد بگیرن که کی باید کوتاه باین اینقدر مشکلات زیاد نمیشه و در شرایط لازم یکیشون کوتاه میاد و گذشت میکنه[golrooz]

kamanabroo
23rd June 2012, 06:29 PM
بحث خیلی مفیدی هست در عین حالی که از اول قرار نبود بحث باشه!

من فکر می کنم علت اصلی طلاق عاطفی اینه که بعد از یک مدت زن یا مرد یا هردو متوجه می شن طرف مقابلشون اونی که می خواستن نیست! یا این زندگی که در اون هستن زندگی که می خواستن و تصور می کردن نیست!

حالا اینکه چرا به این نتیجه می رسن می تونه علت های زیادی داشته باشه

انتخاب همسر با ملاک های نادرست و غیر دینی
عدم شناخت شخصیت کلی طرفین و ..
اقتصادی
نداشتن هنر در برقرار کردن روابط دوطرفه ( اخلاقی و جنسی)
توقع و انتظار نادرست از زندگی و از طرف مقابل ‌( نادرست = غیر متناسب با شرایط موجود)
دخالت دیگران
و مواردی که دوستان ذکر کرده اند و ..
و خیلی موارد جزئی که وقتی تکرار میشه و دوام داره به یک معزل بزرگ تبدیل میشه.

بخشی از این موارد رو میشه از همون اول یعنی در انتخاب آگاهانه حل کرد

باستان شناس
23rd June 2012, 08:18 PM
مطلب درستی هست متاسفانه ...

البته باید دید طلاق عاطفی سر منشا در خانواده کجاست و چرا رخ داده ؟

عوامل بسیاری در این مورد بایددر نظر گرفت عواملی از قبیل :

1. ازدواج اجباری و بدون رضایت دختر و پسر

2. شرایط اقتصادی جامعه
( این واقعا در این اواخر خیلی بر روابط خانواده ها اثر داشته و متاسفانه هنوزم ادامه دارد ) چون خانواده در صورت نداشتن یک پشتوانه مالی مناسب و امن نمیتواند به مسایل عاطفی خود متمرکز بشود !

مثلا در نظر بگیرید ...

اقایی در اواخر شب بعد از یک دوره ساعات کار طولانی و تاقت فرسا و خیلی سخت به منزل برگشته در حالی که اصلا از حقوقی که امشب به منزل اورده راضی نیست وقتی وارد میشد فرزندانش به وی میگویند برای مدرسه هزینه هایی دارد و همسرش حرف از این میزند که کالاهای مصرفی و خوارکی تو خونه تموم شده و این این اقا رو در نظر بگیرید نه حقوقی خوبی اورده و ساعات طولانی هم کار کرده و اینکه هنوزم نتوانسته مخارج منزل رو تهیه کند به نظرتون این اقا به تدریج افسرده میشود و خلل زیادی مابین خانواده اون مخصوصا همسرش به وجود میات ! چون مسایل مخارج خانه دیگه حوصله ای برای مسایل عاطفی او نمیگذارد و اینجاست که همسرش هم ناراحت و دلخور میشود و کم کم این عاطفه مابین اونا متروک میشود و همون طلاق عاطفی رخ میدهد !

پس شرایط اقتصادی خیلی خیلی مهم هست.

3. طلاق عاطفی میتواند به علت اموزش ندیدن افراد در برخورد با هم باشه ( مابین زنان و مردان سنین ازدواج هست ) هنوز اینقدر بلوغ فکری و عاطفی ندارند که بتوانند با هم وارد تعامل یک زندگی مشترک بشوند !

4.گاهی طلاق عاطفی اینطوری صورت میگیرد که خواسته های نامعقول زیاد میشود در حالی که ما میدانیم طرف مقابل ما این قدرت رو ندارد خواسته های ما رو تامین کند ولی ما بر ان اصرار داریم

5. تفاوت سنی زیاد مابین زن و مرد از عواملی اصلی و مهمه هست ...اختلاف سنی باعث میشود که نشه خواسته های حتی معقول رو براورده ساخت...

و عوامل بسیار دیگری ...

این عواملی که گفتم از عواما ظاهری هست که متاسفانه گاهی زودتر ازبقیه شاید نمودار بشه ولی گاهی هم برای همیشه مخفی باقی میماند.





سلام...[golrooz]

به نظر من اگر فاكتورهاي بسوز و بساز و نگهداري بچه و ترس از بيوگي و حرف مردم رو كه در فرهنگ ما وجود داره...

در اين نمودار اثر بديم نتايج فاجعه بارتري بدست خواهد آمد...

این صحبت کاملا درسته و عامل اصلی طلاق عاطفی اینه که ترس از بی مادر یا پدرشدن فرزندان - نظر خوبی نداشتن مردم به این بیوه شدن بخصوص برای زن ( چون در شرایط ایران همیشه زن مقصر تلقی میشه که نتوانسته زندگی خودش رو نگه داره) - و ترس از سرنوشت فرزندان که روزی اونا هم به بن بست برسند -..




به نوشته های دوستان 1مورد را اضافه کنم .

رابطه صحیح جنسی ( لذت دو طرفه) به ارگاسم رسیدن خانوم و ... خیلی از علت سردی روابط مسائل جنسی ...


عامل مهم و اصلی که بیشتر ین و مخرب ترین عامل محسوب میشه
و این برمیگرده به نداشتن اموزش همگانی و هنوز تابو دانستن روابط زناشویی و که در اخر همین نا اگاهی سبب تخریب خانواده و بعد اجتماع میشه !

این دولت باید کمی رواج دهند باشه در زمینه فرهنگ سازی ..



بحث خیلی مفیدی هست در عین حالی که از اول قرار نبود بحث باشه!

من فکر می کنم علت اصلی طلاق عاطفی اینه که بعد از یک مدت زن یا مرد یا هردو متوجه می شن طرف مقابلشون اونی که می خواستن نیست! یا این زندگی که در اون هستن زندگی که می خواستن و تصور می کردن نیست!

حالا اینکه چرا به این نتیجه می رسن می تونه علت های زیادی داشته باشه

انتخاب همسر با ملاک های نادرست و غیر دینی
عدم شناخت شخصیت کلی طرفین و ..
اقتصادی
نداشتن هنر در برقرار کردن روابط دوطرفه ( اخلاقی و جنسی)
توقع و انتظار نادرست از زندگی و از طرف مقابل ‌( نادرست = غیر متناسب با شرایط موجود)
دخالت دیگران
و مواردی که دوستان ذکر کرده اند و ..
و خیلی موارد جزئی که وقتی تکرار میشه و دوام داره به یک معزل بزرگ تبدیل میشه.

بخشی از این موارد رو میشه از همون اول یعنی در انتخاب آگاهانه حل کرد


و اقا مهدی هم که لپ کلام رو گفتن
[golrooz]
و واقعا اینکه نداشتن ی حس خوب به همسر ...موردی نیست که بشه همیشه تحمل کرد(همه جنبه و ظریفتشو ندارند)

و مجموع عوامل بالا سبب میشه که طلاق عاطفی رخ بدهد و هر کس به زندگی خودش مشغول بشه و اینجاست که متاهلین به دنبال ازدواج موقت و ...میروند تا شاید همسری یا فردی مطابق روحیه و نظر خودشون انتخاب کنن و اینطوری هرگز هم از زندگی اول خود جدا نمیشوند که مورد شماتت خانواده و دوستان و اجتماع باشند ....
پس از همسر دایمی خود طلاق عاطفی میگیرند و برای یافتن فردی با روحیات خود به دنبال مسایل دیگر میروند و اینجاست ازدواج موقت رخ میدهد...

Sookoot
23rd June 2012, 11:07 PM
چه کار مهمی کرده !!


دبیر کمیته سلامت شورای شهر تهران

خب اینو که همه میدونن جنابعالی بعنوان مسئول راهکارت چیه ؟ چقدر اموزش این مهارت ها رو اجرایی کردین ؟ چقدر زندگی را در حوزه شهری تسهیل کردین تا اعصاب زوجین اروم باشه ؟و چند تا چقدر دیگر !!

SaSaMc2
24th June 2012, 03:17 AM
سلام...[golrooz]

با تشكر از نظرات دوستان...[golrooz]

به نظر من يكي از عوامل مهم گسترش چنين اتفاقاتي در جامعه...

تغيير تفكر و متد در ميزان ارزش گذاريست...

ارزش هاي واقعي جاي خودشون رو به ارزش هاي زود گذر يا ارزشهاي مادي دادن...

ارزش هاي زودگذر از فرهنگ تب كرده پيروي ميكنند و ارزشهاي مادي از اقتصاد بيمار...


اگر روزي كسي از تار اين موي پريشان عاشقم باشد...

برايش روز بعد هر تار تكرار خواهد شد...

يا كه يك روز دگر، جاي دگر، موي پريشان تر شده يك دام خواهد شد...

وان گه از روي نياز گم شده زان انتخاب اولش بيزار خواهد شد...

واي روزي گر كه بيند گر شدم...

دنيا به حال آن پريشان موي سابق زار خواهد شد...

[cheshmak]

l.ghasemi
24th June 2012, 10:02 AM
سلام به نظر من دلیل اصلی جدایی زوجین در سال‌های اولیه زندگی نیست مهارت‌های لازم ارتباطی هست. این درحالی‌است که طلاق عاطفی دو برابر طلاق‌های عادی در حال رخ دادن است و این زنگ خطری است که باید شنیده شود.[golrooz][golrooz][golrooz]

نارون1
24th June 2012, 12:47 PM
با تشکر از نظر همه دوستان

حالا که بسیاری از علل رو ذکر کردین ، چه خوب میشه از توی همین علل ، راهکارهایی ارائه بدیم

راهکارهای شما برای کم رنگ تر شدن این مشکل چیه ؟؟ شاید اینجوری کمکی به مسئولین بشه [cheshmak]



منتظر نظر دوستان هستیم ....

ممنون

SaSaMc2
25th June 2012, 02:12 AM
سلام...[golrooz]

به نظر من ما اول بايد در ريشه به تفاهم برسيم...

بعد ريشه ها رو شاخه بديم...

بعد انشالله نوبت پيشنهاد راه كار مناسب است...

نارون1
25th June 2012, 09:51 AM
نظر دوستان نسبت به علل طلاق عاطفی تا بدینجا :


1- تغيير تفكر و متد در ميزان ارزش گذاريست...
ارزش هاي واقعي جاي خودشون رو به ارزش هاي زود گذر يا ارزشهاي مادي دادن...

2 - ازدواج های اجباری و بدون رضایت دختر و پسر

4. شرایط اقتصادی جامعه و خواسته های نامعقول

5. عدم رسیدن به بلوغ فکری و عاطفی

7. تفاوت سنی و تحصیلی زیاد مابین زن و مرد ( که باعث اختلاف در سطح فکری و ... شود )

8 - عدم وجود رابطه صحیح جنسی ( لذت دو طرفه) و سردی در روابط مسائل جنسی ...

10 -نگرش های ضعیف دینی

11 - کاهش فروتنی و از خودگذشتگی

12 - بعد از یک مدت زن یا مرد یا هردو متوجه می شن طرف مقابلشون اونی که می خواستن نیست! یا این زندگی که در اون هستن زندگی که می خواستن و تصور می کردن نیست!

13 -عدم شناخت شخصیت کلی طرفین

14 -نداشتن هنر در برقرار کردن روابط دوطرفه ( اخلاقی و جنسی)

15 -توقع و انتظار نادرست از زندگی و از طرف مقابل ‌( نادرست = غیر متناسب با شرایط موجود)

16 -دخالت دیگران

17 - عدم وجود مهارتهای کافی در زندگی زناشویی و روابط زوجین

18 - بحث های بی سرانجام بین زوجین

19 - عدم ابراز علاقه به صورت کلامی و آشکار

Sookoot
25th June 2012, 04:43 PM
یک آسیب شناسی قبل از ارائه راهکار :

شاید باور پذیریش برای دوستان مشکل باشه اما حدود 60 تا 70 در صد از کسانیکه حداقل بخاطر تنش در روابط زناشویی و نهایتا تصمیم به طلاق با من سروکار دارند صرفا مشکلشون اینه :




8 - عدم وجود رابطه صحیح جنسی ( لذت دو طرفه) و سردی در روابط مسائل جنسی ...

یا دارند ولی لذت نمیبرند / یا اصلا ندارند / یا میخوان داشته باشن نمیتونن / یا مرد میخواد زن ناتوانه / و یا زن میخواد مرد ناتوانه / یا مرد میخواد زن میتونه ولی نمیخواد / یا زن میخواد مرد میتونه ولی نمیخواد/ یا زن فکر میکنه همسرش با کس دیگس / یا مرد فکر میکنه ایضا ...


ازبیان گونه های دیگه اش بخاطر عفت کلام در تاپیک خودداری میکنم فقط به این کلام بسنده میکنم که بالتبع لذت جنسی غالبا برای نوع بشر حرف اول رو میزنه چون سایر لذتها مثل خوردن و اشامیدن و سیر وسفر دید وبازدید وخوش و بش و.... کم و بیش همیشه وجودداشته و خواهد داشت اما اون لذتی که بین زن و شوهر بعنوان یک شاخص ممتازه موثر و در عین حال متغیره ، کامجویی جنسیه که طی 4 یا 5 سال اول زندگی زناشویی دستخوش تغییرات اساسی میشه تا حدی که ازش به چیزی شبیه روابط خواهروبرادری یاد میکنن حالا اگر علاقه ای هم نباشه وامصیبتا ! میشه همین : طلاق عاطفی !

نارون1
25th June 2012, 07:38 PM
یک آسیب شناسی قبل از ارائه راهکار :

شاید باور پذیریش برای دوستان مشکل باشه اما حدود 60 تا 70 در صد از کسانیکه حداقل بخاطر تنش در روابط زناشویی و نهایتا تصمیم به طلاق با من سروکار دارند صرفا مشکلشون اینه :




یا دارند ولی لذت نمیبرند / یا اصلا ندارند / یا میخوان داشته باشن نمیتونن / یا مرد میخواد زن ناتوانه / و یا زن میخواد مرد ناتوانه / یا مرد میخواد زن میتونه ولی نمیخواد / یا زن میخواد مرد میتونه ولی نمیخواد/ یا زن فکر میکنه همسرش با کس دیگس / یا مرد فکر میکنه ایضا ...


ازبیان گونه های دیگه اش بخاطر عفت کلام در تاپیک خودداری میکنم فقط به این کلام بسنده میکنم که بالتبع لذت جنسی غالبا برای نوع بشر حرف اول رو میزنه چون سایر لذتها مثل خوردن و اشامیدن و سیر وسفر دید وبازدید وخوش و بش و.... کم و بیش همیشه وجودداشته و خواهد داشت اما اون لذتی که بین زن و شوهر بعنوان یک شاخص ممتازه موثر و در عین حال متغیره ، کامجویی جنسیه که طی 4 یا 5 سال اول زندگی زناشویی دستخوش تغییرات اساسی میشه تا حدی که ازش به چیزی شبیه روابط خواهروبرادری یاد میکنن حالا اگر علاقه ای هم نباشه وامصیبتا ! میشه همین : طلاق عاطفی !



دقیقا حرف شما درسته ......و یکی از عمده ترین علل طلاق عاطفی همینه

همین خانوم و آقا اگه قبل از طلاق به یک روانشناس خبره ، مراجعه کنند ، این مشکل تا حد زیادی برطرف میشه

به طور مثال یک روانشناسی میگفت :

یه آقایی بهش مراجعه کرد و گفته که همسرم نمیتونه رابطه کامل داشته باشه و .... . این روانشناس طی مصاحبه با خانوم و انجام امور دیگه رواندرمانی ، پی برد که این خانوم در دوران

تجرد در شرایط مورد سواستفاده قرار گرفتن بوده ، و این فکر و زخم روحی که از اون موقع تو ذهنش بوده ، باعث این مورد شده .....وقتی ایشان تحت درمان قرار گرفتند ،
مشکل به طور خیلی خوب برطرف و کم رنگ شد


یا به خاطر عدم آموزش این مسائل

یا اینکه بعضی همسران اینقدر درگیر فرزندان خود می شوند که این مسائل برای طرف اهمیتش کمرنگ میشه .....

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد