PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چطور وارد یک جمع و مهمانی شوم ؟



نارون1
4th June 2012, 04:55 PM
چطور وارد یک جمع و مهمانی شوم ؟





رویا 20 سالشه ...... نمیتونه خیلی راحت وارد یک جمع و مهمانی بشه.....

هروقت به یک مهمانی دعوت میشه ، از قبل کلی استرس میگیره و ضربان قلبش بالا میره......

مخصوصا اگه بدونه توی اون جمع افراد غریبه ای هم هستن.......

فکر میکنه تا وارد بشه ، همه نگاهش میکنن و ازش ایراد میگیرن.......

خیلی براش سخت و ناراحت کننده هستش ..........

......................


- شما برای رویا و افراد مثل رویا چه صحبتی دارین؟؟

- آیا با افرادی اینچنینی روبرو شدین ؟؟

- آیا با پیشنهادات خوبتون میتونین بهشون کمک کنین ؟؟



پیشاپیش از نظرات شما تشکر میکنم .........[golrooz]

محسن آزماینده
4th June 2012, 05:43 PM
به نظر من یه جورایی به خودش اعتماد نداره

اگه اعتماد به نفسش را بالا ببره،خیلی راحت میتونه وارد بشه و تو جمع صحبت کنه

نارون1
4th June 2012, 05:53 PM
به نظر من یه جورایی به خودش اعتماد نداره

اگه اعتماد به نفسش را بالا ببره،خیلی راحت میتونه وارد بشه و تو جمع صحبت کنه



ممنون از شما..

میشه پیشنهادات و راهکارهای خودتون رو برای بالا رفتن اعتماد به نفسش که گفتین مفیده رو بگین...........

محسن آزماینده
4th June 2012, 05:55 PM
ممنون از شما..

میشه پیشنهادات و راهکارهای خودتون رو برای بالا رفتن اعتماد به نفسش که گفتین مفیده رو بگین...........

معذرت میخوام

میتونه فکر کنه که به جمع گوسفندان وارد میشه

البته منظورم توهین نبود.برای عوض کردن شرایط خوبه

بازم معذرت میخوام از همه

mamadshumakher
4th June 2012, 06:59 PM
من برخورد داشتم.اما روش پیشنهادیم یکم خشن هست.میترسم وضع رو بدتر کنه.بهترین راه اینه که اونو تو وضعیتی قرار بدی که دوست نداره.
مثلا ببری تو یه جمعی که هیشکیو نمیشناسه یهو خودت بپیچی در بری تا خودش سعی کنه باهاشون ارتباط برقرار کنه.
یکی هم اینه که بهش مسئولیت بدی.مثلا بازم ببری تو یه جمع غریبه(از قبل هماهنگ شده)وقتی وارد شد به همه اعلام کنید که این خانم میخواد درباره ی فلان چیز صحبت کنه.خلاصه 2 یا 3بار که شوکه شه مجبور شه عکس العمل نشون بده دیگه عادی میشه واسش.
علتم هم واسه این کار اینه که این خانم به خاطر استرسش اصلا خودشو وارد همچین جمع هایی نمیکنه.و هنوز نمیدونه چه خبره استرس میگیره.

yas-90
4th June 2012, 07:21 PM
رویا اعتماد به نفس بالایی نداره حالا به هر دلیلی....تجربه ای که قبلا داشته یا تصوری که نسبت به خودش داره

باید دید فکر میکنه افراد وقتی به اون نگاه میکنن از چه چیزایی ممکنه ایراد بگیرن یعنی یه جورایی دیدش رو نسبت به ایرادایی که در خودش میبینه بررسی کنیم.......بعد یه سراغ راهکارها بریم

اعتماد به نفس یه جورایی میشه گفت به معنی اینه که فرد خودش رو یه فرد توانا ، باکفایت، و منحصر به فرد میبینه و البته به صورت کسی که میتونه محبوب باشه

http://drzohrabi.ir/img/gen.im/slfstim/3.jpg
حالا راهکارها:

1- اول باید دیدش رو نسبت به خودش تغییر بده......باید یاد بگیره که خودش رو همونجوری که هست بپذیره.....یاد بگیره تفکر مثبت نسبت به خودش داشته باشه.......

2-باید یاد بگیره که هر کسی محدودیت های خودش رو داره و هر کسی در کاری توانا هست.....باید یاد بگیره که اگر قراره اعتماد به نفس داشته باشه به این معنی نیست که نترسه بلکه با همون ترسی که داره هم میتونه عمل کنه

3-باید با خودش صادق باشه .....یعنی یه سری مشکلات و ایرادات رو بپذیره و باید این رو بدونه هیچ شخصی بدون ایراد نیست و هر کسی برای خودش مسائلی داره
و
.
.
.

اما رویا:
باید دید منظورش چه نوع ایراداتیه؟؟؟
بعد باید دید تا حالا مگه چه ایراداتی ازش گرفتن و این ایرادات چین و چقدر میشه برطرفشون کرد؟؟
اصلا باید دید دوست داره در موردش چه دیدی داشته باشن؟؟؟
بعد در مورد حضورش در جمع صحبت بشه.....حالا با این فرض که هیچ ایرادی تا حالا بهش نگرفتن ......باید اول نظرش رو نسبت به خودش تغییر بده
بعد یه بار امتحان کنه ببینه واقعا وقتی وارد یه جمع میشه مگه چقدر بهش توجه میکنن؟؟؟؟(حالا در حد یه سلام احوالپرسی و فوق فوقش یه سوال)

دیگه فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه(معلوم نیست همینم بدردش میخوره یا نه)

bidmeshk
4th June 2012, 08:56 PM
من همیشه به راهتی وارد جمع میشم وبه ظاهر با اعتماد به نفس هستم اما همیشه خودم رو کمتر از دیگران میبینم ، از ظاهرم کاملا ناراضی ام و همیشه فکر میکنم با خارج شدنم از اون جمع دیگران از بدی های من میگن
من دوستان زیادی دارم اما با وقتی با هاشون هستم از خودم میپرسم ایا دوست دارن با من باشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!

Sa.n
4th June 2012, 09:19 PM
باید اعتماد به نفس خودش رو ببره بالا تا بتونه راحت تر و ببا اتمینان تر وارد جمع بشه حتی اگر احساس قریبی داره باید خودش رو با کار هایی مانند گفت و گو کردن سرگرم کنه و کمکم به یادش می ره و این عادت رو ترک می کنه!!!

yas-90
4th June 2012, 11:46 PM
من همیشه به راهتی وارد جمع میشم وبه ظاهر با اعتماد به نفس هستم اما همیشه خودم رو کمتر از دیگران میبینممگه دیگران چی بیشتر از شما دارن که شما خودتون رو کمتر می بینید؟؟؟

از ظاهرم کاملا ناراضی ام حالا همه اونایی که ظاهر خوب دارن همیشه مورد تعریف و تمجیدن؟؟؟(نشنیدی درمورد بعضی افراد میگن به ظاهرش نگاه نکن همچین آش دهن سوزی هم نیست یا مثلا در مورد یکی دیگه میگن نبین ظاهرش اینجوریه خیلی آدم خوب و بامرامیه و البته افرادی هم هستن که هم ظاهر خوب دارن و هم آدمای خوبین.....حالا شما دوست دارید جزء کدوم دسته باشید؟؟؟)

و همیشه فکر میکنم با خارج شدنم از اون جمع دیگران از بدی های من میگن خودتون باید از رفتار خودتون راضی باشید و اگر مطمئن باشید رفتار درستی داشتید دیگه جای نگرانی نیست قرار نیست رفتارهای شما به مذاق همه خوش باشه

من دوستان زیادی دارم اما با وقتی با هاشون هستم از خودم میپرسم ایا دوست دارن با من باشن!!!!!!!!!!!!!!!!!!خوب این موضوع تقریبا برای همه مهمه اما اگه کسی نخواد با شما رابطه ای داشته تا حدی میتونید سردی رفتارشو درک کنید بعدش هم شما خودتون باشید ببینید کی همونجوری که هستید باهاتون دوست میمونه

bidmeshk
5th June 2012, 12:01 AM
واقعا ممنون[golrooz]یاس خانوم
البته که دوست دارم هم ظاهرم خوب باشه هم خودم

اما نکته اینجاس که ایا راهی وجود داره که شخصیت اجتماعی خودتو بشناسی
به نطر من مهم ترین چیز برای داشتن اعتماد به نفس اول اینکه خودتو دوست داشته باشی
بعد اینکه نزدیکانت تورو باور داشته باشن
اما جایش که من باهاش مشکل دارم اینکه بتونی مقعیت وجایگاهت رو در جمعی که توش حضور داری بشناسی

yas-90
5th June 2012, 12:52 AM
واقعا ممنون[golrooz]یاس خانوم
البته که دوست دارم هم ظاهرم خوب باشه هم خودم...بله مسلمه که همه اینو میخوان اما ظاهر خوب برای هر فردی معنی و شکل خودشو داره

اما نکته اینجاس که ایا راهی وجود داره که شخصیت اجتماعی خودتو بشناسی .......بله وجود داره.....تو روانشناسی یکسری تستها وجود داره که کلا اختصاصین و میشه با اونا شخصیت افراد رو شناخت..........البته فرد خودش هم میتونه به نوعی بفهمه چجور آدمیه(به شرطی که با خودش صادق باشه....مثلا یه نفر میدونه که کلا آدم توداریه و یه نفر برعکس کلا آدم دهن لقیه......یا مثلا یه نفر همیشه جدیه یه نفر کلا همه جا خودشو به بی خیالی میزنه.....البته اینها دو طرف طیف هستن افراد میانه خیلی بیشتر پیدا میشن) اما اگر منظورتون اینه که دقیقا حد محبوبیت یک شخص بین افراد حاضر در اجتماع رو بخواید متوجه شید من دقیق نمیدونم........اما تا یه حدی هم میشه تشخیص داد که اکثرا مردم از چه افرادی خوششون میاد البته باز هم میگم دقیق نمیدونم
به نطر من مهم ترین چیز برای داشتن اعتماد به نفس اول اینکه خودتو دوست داشته باشی ......بله دقیقا....باید یه جورایی خود باوری داشته باشی و همچنین مثبت اندیشی(البته انتظار بیش از حد داشتن از توانایی های خود باعث کاهش اعتماد به نفس میشه پس فرد باید برای خودش حدودی هم تعیین کنه......همه در همه موارد توانا نیستن)
بعد اینکه نزدیکانت تورو باور داشته باشن.......گاهی متاسفانه نزدیکان آدم چنین باوری ندارن اما این دلیل نمیشه آدم خودشو نادیده بگیره .....تازه باید کاری کنه که بیشتر دیده بشه و این نادیده گرفتن رفع بشه.....البته دیده شدن توسط نزدیکان برای همه در راس خواسته ها نیست.....بعضی خیلی به این موضوع اهمیت نمیدن نه اینکه مهم نیست خیلی روش مانور نمیدن معتقدن اگر موفق باشن تو کارشون خودبخود به چشم هم میان اما بعضی ترجیحا روی این موضوع مانور میدن و وقت و انرژی میذارن)

اما جایش که من باهاش مشکل دارم اینکه بتونی مقعیت وجایگاهت رو در جمعی که توش حضور داری بشناسی........دقیقا متوجه نمیشم در چه حدی میخواید موقعیت خودتون رو بشماسید؟؟؟؟یعنی براتون نظر دیگران مهمه؟؟؟

memory1986
5th June 2012, 01:12 AM
بی ادبی نباشه دوستان عزیز و امیدوارم بد آموزی هم نداشته باشه/
توی دانشگاه با یه استاد مهم من و دوستم سمیرا کنفرانس داشتیم همون روز سالن اجتماعات پر بود از دانشجو به خصوص از نوع مذکرش یه یا علی گفتم و بدون اینکه به این فکر کنم این آدما که دارن منو نگاه میکنن چقدر مهمن و چی تو فکرشون میگذره کنفرانس رو با اعتماد به نفس کامل ارائه دادم و با تشویق بچه ها اومدم پایین حالا نوبت دوستم بود که ادامه کار رو بگیره از فشار استرس داشت گریه اش میگرفت قسمم میداد که ادامه بحث رو خودم ارائه بدم فرصت زیادی واسه کلنجار رفتن اینکه کی بره کی نره رو نداشتیم دستای سمیرا رو گرفتم آروم بهش گفتم سمیراجون پیش خودت تصور کن وقتی رفتی بالا تصور کن همه اونایی که پایین نشستن دارن نگاهت میکنن همه گوسفندن و مشغول علف خوردن نمیدونم چرا ولی یهو این قضیه به ذهنم رسید باور کنیدهمون موقع سمیرا آروم شد و گفت راست میگی؟
رفت بالا و شروع کرد به ارائه کنفرانش حتی وسط کار که حول میکرد روی یه برگه واسش بزرگ نوشتم که اینا گوسفندانی بیش نیستند و بهش نشون میدادم...
خلاصه از اون روز به بعد شعار این آدم خجالتی شد "اینا گوسفندانی بیش نیستند" کارش با این جمله پیش رفت تا خودش شخصا به این باور رسید که از آدمای دیگه و سطح فکرشون واسه خودش فکرای عجیب غریب نسازه به این باور رسید که فکر و نظر دیگران تا حدی میتونه واسه ما اهمیت داشته باشه . خودمون رو باور داشته باشیم و بپذیریم در حد و جایگاه خودمون بهترینیم.

bidmeshk
5th June 2012, 02:45 PM
اگه فقط موضوع ترسی باشه که تو از یه جمع داری به نظر من هم گوسپندان موجودات خوبی هستند که ترس مارو از جمع ازبین ببرند
اما اگه یکی در اون لحظه استرس نداشته باشه !
اما بعد از کنفرانس هی یاد تپق هایی که زده بیوفته و پیش خودش بگه حالا دیگران میگن چقدر بی دستو پا بود چی؟ ایا این ادم بی ععتماد به نفسه؟

نارون1
5th June 2012, 05:01 PM
اگه فقط موضوع ترسی باشه که تو از یه جمع داری به نظر من هم گوسپندان موجودات خوبی هستند که ترس مارو از جمع ازبین ببرند
اما اگه یکی در اون لحظه استرس نداشته باشه !
اما بعد از کنفرانس هی یاد تپق هایی که زده بیوفته و پیش خودش بگه حالا دیگران میگن چقدر بی دستو پا بود چی؟ ایا این ادم بی ععتماد به نفسه؟


وقتی کار از کار گذشت و با موفقیت کنفرانس دادی........حالا بعدش با خودت بگو اشکال نداره مطمئنا حتی اساتیدی که میخوان برن تو یه همایش کنفرانس بدن هم استرس دارن......

این استرس خیلی خوبه......یعنی لازمه تا بتونی از عهده کنفرانس به خوبی بربیای ..........

اینکه بعدش فکر کنیم حالا همه پیش خودشون بگن من آدم دست و پاچلفتی هستم یا نه ، بذار بگن ، من که کنفرانسمو بالاخره دادم ، حالا چندتا تپق به جایی برنمیخوره ، باعث میشه دفعه بعد بیشتر تلاش کنم.....

مهم ایننه به نظر خودم همون موقع استرس زیادی از حد نداشتم و در حد خودم خیلیم خوب از کار دراومد........

این فکر باعث خودسازی میشه ..... هرچیزی از اولش سخته ولی به مرور راحت تر میشیم.......

zoh_reh
18th January 2013, 11:46 PM
به نظر من رویا از مهمونیها یا جمعهای کوچیک شروع کنه بعد سعی کنه از اولش با یه نفر که باهاش راحته وارد مهمونی بشه و قتیکه همراهش مشغول احوالپرسیه اونهم از فرصت استفاده کرده با همه شروع به احوالپرسی،دست دادن و ایجور برنامه ها بکنه. و به نظر من چند وقت درمیون سعی کنه که میزبانی جمعی هرچند کوچیک رو بعهده بگیره کمک بزرگی بهش میکنه.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد