PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مرتد برای چه !؟



Majid_GC
30th May 2012, 11:33 AM
حکمی که تو دین اسلام وجود دارد مبنی بر این هست که کسی که با منطق اسلام را بپذیرد و پس از آن از دین خارج شود و مشرک حکم بر قتل وی داده میشه




اما سوال این هست




مگر منطق انسان امری ثابت است که با توجه به منطق انتظار رفتاری ثابت داشته باشیم ؟

در زندگی همه ما اتفاقاتی می افتاد که جهت فکری و منطق مون رو تغییر خواهد داد و در باور هامون تجدید نظر می کنیم

این که درباره ی یک منطق متغیر حکم اعدام و ارتداد بودن صادر شود خود غیر منطقی هست

به علاوه ی اینکه با توجه به آیه ی قرآن لا اکراه فی الدین

آیا انتخاب دین تنها یکبار ممکن است و بعد از آناختیار از او سلب می گردد ؟

آیا ممکن نیست فردی که با چنین دانشی دینی را بر می گزیند در آینده با افزایش آگاهی و دانش دینی را بهتر بیاید و بخواهد به سوی آن متمایل شود !

آیا این حکم بیشتر سرکوب کردن مخالفان و سخنان دشمنان نیست تا اینکه یک حکم الهی باشد ؟

آیا تفکر فقط محدود در یک فرصت است و بعد از آن نقش خود را در ادامه ی دینداری از دست می دهد و فقط باید تن به تقلید دهد ؟

"مهدی"
30th May 2012, 02:20 PM
نخیر.....
جواب سوال شما اینگونه است:

در دین ما دو گروه از افراد به نامهای جبریون و اختیاریون وجود دارد.
اختیاریون میگفتند که انسان زندگی اش در دست خودش است و خدا تا قیامت هیچ نقشی در برابر انسان ندارد.
جبریون میگفتند که انسان هیچ اختیاری از خود ندارد و همه سرنوشت وی در دست خدا است.
ولی امام صادق (ع) (فکر کنم ایشون بودند) که بیان کردند انسان اختیاری در درون جبر دارد و امری بین آن دو است.

در واقع اگر ادیان مختلف را نوعی بسته های آپدیت در نظر بگیریم، اسلام آخرین آپدیت است، خدا که نمیتوانسته اسلام را با تمام قوانین سختش به انسان بیاموزد پس پیامبران الهی کم کم ادیان را به دست بشر رساندند تا به اسلام برسند......

بعد از اسلام هیچ دینی وجود ندارد چنانچه خدا گفته است که نعمتم را بر شما تکمیل کردم. پس نتیجه میگیریم که بقیه ادیان جعلی و ساختگی هستند، در این هنگام اگر فردی به ادیان نوظهور روی اورد 100% جاهل است.

و اگر فرد به ادیان قدیمی تر مانند مسیحیت روی آورد باز هم جاهل است به این دلیل که وقتی شما مسلمان هستید اختیار مسیحی شدن را ندارید زیرا شما کاملترین دین را دارید، ولی وقتی شما مسیحی هستید اجازه خروج از دین و مسلمان شدن را دارید زیرا بین یک چیز خوب و خوبتر باید خوبتر را انتخاب کنید به این ترتیب نتیجه میگیریم که این سرکوب دشمنان نیست و از لحاظ عقلانی اگر کمی تفکر کنیم میفهمیم که نیازی به انتخاب دین دیگری را نداریم تا باورهایمان را تغییر دهیم.[cheshmak]

سمانه بیات
30th May 2012, 02:56 PM
واقعا ممنون من الان چند ماه که با این سوالا دارم کلنجار میرم و سراغ چند نفر هم رفتم ولی وقتی نتونستن جوابای منو بدن خیلی راحت گفتن دخالت تو این کارا و پرسیدن و زیاده روی در این مسایل مثل کفر میمونه ولی راستشو بخواین من قانع نشدم یعنی می گم درسته قران بدون تحریفه و اسلام کامله ولی واقعا ایا تمام فتواها و برداشتها وقوانین شرعی حاکم در حال حاضر درسته؟؟؟ اینا قبول که انتخاب نوع دین یک امر کاملا اختیاریه (لا اکراه فی الدین) و درسته که اگه یک مسلمان(کسی که بعد تحقیق و تفحص دین اسلام را انتخاب کرده)دوباره از اسلام برگردد جایگاهش دوزخ است ولی چرا حکم قتل؟؟؟پس چرا پیامبر افرادی رو که از دینش برگشتن رو به قتل نرسوند(این موضوع حتی در عهدنامه حدیبیه صراحتا بیان شده)
ویک سوال دیگه ایا ما مسلمونیم؟؟؟؟
یعنی به صرف اینکه موقع تولد در گوشمان اذان گفته شده مسلمون میشیم؟؟؟؟اگه جواب بله است پس دین از پدر به فرزند می رسه؟؟؟؟پس ما با عربهای زمان جاهلیت و یا قوم ابراهیم چه فرقی داریم؟؟؟پس تدبر و تفکر قبل برگزیدن دین کجا میره؟؟؟........؟؟؟؟؟

"مهدی"
30th May 2012, 03:05 PM
واقعا ممنون من الان چند ماه که با این سوالا دارم کلنجار میرم و سراغ چند نفر هم رفتم ولی وقتی نتونستن جوابای منو بدن خیلی راحت گفتن دخالت تو این کارا و پرسیدن و زیاده روی در این مسایل مثل کفر میمونه ولی راستشو بخواین من قانع نشدم یعنی می گم درسته قران بدون تحریفه و اسلام کامله ولی واقعا ایا تمام فتواها و برداشتها وقوانین شرعی حاکم در حال حاضر درسته؟؟؟ اینا قبول که انتخاب نوع دین یک امر کاملا اختیاریه (لا اکراه فی الدین) و درسته که اگه یک مسلمان(کسی که بعد تحقیق و تفحص دین اسلام را انتخاب کرده)دوباره از اسلام برگردد جایگاهش دوزخ است ولی چرا حکم قتل؟؟؟پس چرا پیامبر افرادی رو که از دینش برگشتن رو به قتل نرسوند(این موضوع حتی در عهدنامه حدیبیه صراحتا بیان شده)
ویک سوال دیگه ایا ما مسلمونیم؟؟؟؟
یعنی به صرف اینکه موقع تولد در گوشمان اذان گفته شده مسلمون میشیم؟؟؟؟اگه جواب بله است پس دین از پدر به فرزند می رسه؟؟؟؟پس ما با عربهای زمان جاهلیت و یا قوم ابراهیم چه فرقی داریم؟؟؟پس تدبر و تفکر قبل برگزیدن دین کجا میره؟؟؟........؟؟؟؟؟

حرف شما درسته......
باید بدونید که حقیق در چنین مسائلی همراه با پیدا کردن جواب صحیح نه تنها آدم رو توی دینش استوار تر میکنه بلکه از این به بعد اگه هر کی اومد یه دین الکی مثل بهائیت رو به شما معرفی کرد شما سریع گول نمیخوری......

از نظرم دوستان بهتره سوالاتشون رو به طور آنلاین از دفتر آقای مکارم یا مرجع تقلیدشون بپرسن و یا با پر کردن استفتاء جوابش رو توی ایمیل هاشون بگیرن.


ولی در مور سوال شما باید بگم که قالبا اکثر دانش آموزان در طی دوره راهنمایی و دبیرستان و بویژه دبیرستان اگه خوب کتاب درسیشون رو مطالعه کنن از نظرم هر آدم عاقلی به اولویت اسلام بر دینهای دیگر پی میبرد.
[cheshmak]

سمانه بیات
30th May 2012, 03:20 PM
حرف شما درسته......
باید بدونید که حقیق در چنین مسائلی همراه با پیدا کردن جواب صحیح نه تنها آدم رو توی دینش استوار تر میکنه بلکه از این به بعد اگه هر کی اومد یه دین الکی مثل بهائیت رو به شما معرفی کرد شما سریع گول نمیخوری......

از نظرم دوستان بهتره سوالاتشون رو به طور آنلاین از دفتر آقای مکارم یا مرجع تقلیدشون بپرسن و یا با پر کردن استفتاء جوابش رو توی ایمیل هاشون بگیرن.


ولی در مور سوال شما باید بگم که قالبا اکثر دانش آموزان در طی دوره راهنمایی و دبیرستان و بویژه دبیرستان اگه خوب کتاب درسیشون رو مطالعه کنن از نظرم هر آدم عاقلی به اولویت اسلام بر دینهای دیگر پی میبرد.
[cheshmak]

ممنون از راهنماییتون.بعد امتحانات دانشگاه باید حتما این مسیله رو حل کنن تا قبل از اینکه در راستای تکامل دینم به کتمان اصول دینم برسم. البته من حرفم سر اصل دین نبود که بخوام با خوندن کتاب دبیرستان به نتیجه برسم.و همینکه نظر من در مورد همه ی ادما بود نه اونا که قراره عاقلانه تصمیم بگیرن.پس نظر شما اینه که هرادمی که نتونست عاقلانه تصمیم بگیره رو بکشیم.چون پدرش مسلمون بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس خودش چی حق انتخاب پس کجا میره؟؟؟پس قبول دین محمد(ص) ((دینی که در اون ادما خودشون معیار خودشونن نه پدر و اجداد و یا مال ومقام ))در صورت اجداد مسلمان اجباری می باشد و بر همه ملزم!!!!!!!!

"مهدی"
30th May 2012, 03:23 PM
ممنون از راهنماییتون.بعد امتحانات دانشگاه باید حتما این مسیله رو حل کنن تا قبل از اینکه در راستای تکامل دینم به کتمان اصول دینم برسم. البته من حرفم سر اصل دین نبود که بخوام با خوندن کتاب دبیرستان به نتیجه برسم.و همینکه نظر من در مورد همه ی ادما بود نه اونا که قراره عاقلانه تصمیم بگیرن.پس نظر شما اینه که هرادمی که نتونست عاقلانه تصمیم بگیره رو بکشیم.چون پدرش مسلمون بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس خودش چی حق انتخاب پس کجا میره؟؟؟پس قبول دین محمد(ص) ((دینی که در اون ادما خودشون معیار خودشونن نه پدر و اجداد و یا مال ومقام ))در صورت اجداد مسلمان اجباری می باشد و بر همه ملزم!!!!!!!!
از نظرم نباید بکشیم، اول بهتره که سعی کنیم که بهش بفهمونیم که اسلام از تمام ادیان بهتره ولی خیلیا برای کثافت کاری دینشون رو تغییر میدن که اصلا شایسته نیست و از نظرم مرگ حقشونه و یا برخی ها از دینشون خارج میشن به دلیل سختگیری و بعد به بی حرمتی میپردازن که جزای این ها هم مرگه ولی از نظرم خدا خودش اون دنیا به حساب اینجور ادما میرسه و بهتره مفسدهای فی الارض اول کشته بشن.[cheshmak]

سمانه بیات
30th May 2012, 03:38 PM
خوبه.به نظر من هم نباید در مقابل توهین به مقدسات حال هر دینی که باشه کوتاه اومد.(گفتم هر دینی ولی واقعا ما هم این کارو می کنیم وقتی در کلاس عمومی تو دانشگاه استاد خیلی راحت بدون توجه به اینک ایا تمامی دانشجویان کلاس شیعه هستن یا سنی شروع به توهین و تمسخر رجال سنی میکنه با خودم فکر می کنم اگه به رجال دین منم توهین می شد چجوری می تونستم ساکت بشینم با توجه به اینکه شخص مسخره کننده استاد منه)باز بر می گردم به حرف اولم که پس چرا باید دین در ایران اجباری باشه؟؟؟؟؟ایا این یکی از دلایلی نیست که خیلی ها از دین اسلام دارن فاصله می گیرن(ذات انسان با اجبار مخالفه و چیزی که زور باشه رو انجام نمیده)و همچنین متذکر میشم نظر من در مورد افرادی که به تبلیغ سو در مورد اسلام می پردازن و یا حتی به امامان و ...توهین میکنن نیست در مورد ادمای عادی باعقل وشعور های معمولیه.

"مهدی"
30th May 2012, 03:45 PM
خوبه.به نظر من هم نباید در مقابل توهین به مقدسات حال هر دینی که باشه کوتاه اومد.(گفتم هر دینی ولی واقعا ما هم این کارو می کنیم وقتی در کلاس عمومی تو دانشگاه استاد خیلی راحت بدون توجه به اینک ایا تمامی دانشجویان کلاس شیعه هستن یا سنی شروع به توهین و تمسخر رجال سنی میکنه با خودم فکر می کنم اگه به رجال دین منم توهین می شد چجوری می تونستم ساکت بشینم با توجه به اینکه شخص مسخره کننده استاد منه)باز بر می گردم به حرف اولم که پس چرا باید دین در ایران اجباری باشه؟؟؟؟؟ایا این یکی از دلایلی نیست که خیلی ها از دین اسلام دارن فاصله می گیرن(ذات انسان با اجبار مخالفه و چیزی که زور باشه رو انجام نمیده)و همچنین متذکر میشم نظر من در مورد افرادی که به تبلیغ سو در مورد اسلام می پردازن و یا حتی به امامان و ...توهین میکنن نیست در مورد ادمای عادی باعقل وشعور های معمولیه.

با برخی از حرفهای شما موافقم ، در حال حاضر حفظ وحدت بین شیعه و سنی مهم ترین امر حیاتی برای کشور ما است......

با اینکه مسلمانان سنی اعتقادات غلطی دارند ولی خود ما شیعه ها هم اعتقاد غلط کمی که توسط برخی آقایون بهائی بهمون تلقین شده کم نداریم......

با این حال از نظرم بهتره سوالهاتون رو توی استفتاء به طور اینترنتی از آقای مکارم بپرسید تا در ایمیلتان جوابش رو که خود ایشون مستقیما میگن رو دریافت کنین. میترسم وارد بحث شم چون ممکنه اطلاعاتم کافی نباشه[cheshmak]

و بدتر بحث پیچیده تر بشه


موفق باشید

artadokht
31st May 2012, 09:46 PM
به توصیه ی جناب a3eman (http://www.njavan.com/forum/member.php?241435-a3eman) ،این سوال رو از دفتر آیت الله مکارم شیرازی پرسیدم.این هم جواب:





بسم الله الرحمن الرحيم
:: با اهداء سلام و تحيت؛
جواب : 1ـ با توجّه به این که ارتداد موجب تزلزل جامعۀ اسلامی می گردد و یک نوع قیام بر ضدّ حکومت و نظام محسوب می گردد، و سبب می شود که اسرار جامعۀ اسلامی به دست دشمنان بیفتد مجازات سختی برای آن در نظر گرفته شده است. ولی اگر شخص مرتد مذهب خود را اظهار ندارد و بر ضدّ اسلام تبلیغ نکند کسی با او کاری ندارد. شرح بیشتر را در تفسیر نمونه، جلد 11، ذیل آیۀ 106 سورۀ نحل، مطالعه فرمائید.

http://makarem.ir/websites/farsi/quran/

2ـ تحقیق در دین و اعتقاد به یکى از مذاهب، غیر از تظاهر به آن است. توضیح این که: بر همه واجب است در اصول دین به اندازه توانایى خود تحقیق کنند، و اگر واقعاً بعد از تحقیق کامل و کمک گرفتن از آگاهان، به آیینى غیر از آیین اسلام معتقد شوند، معذور هستند; زیرا وظیفه عقلى و شرعى خود را انجام داده، ولى به خطا رفته اند. امّا کسى که قبلا مسلمان بوده، و به عللى دین جدید اختیار کرده، اگر تظاهر کند محکوم به احکام مرتد است; و احکام مرتد در واقع از جمله احکام سیاسى اسلام، براى جلوگیرى از نفوذ دشمنان در محیط اسلام، و اغفال و اغواى مردم است.
3ـ در این زمینه می توانید به تفسیر آیه «لا اکراه فی الدین ...» در بخش قرآن کریم سایت در لینک زیر مراجعه فرمایید.

http://makarem.ir/websites/farsi/quran/




دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / بخش استفتاءات

سمانه بیات
1st June 2012, 09:23 PM
بسم الله الرحمن الرحيم
:: با اهداء سلام و تحيت؛
جواب :
2ـ تحقیق در دین و اعتقاد به یکى از مذاهب، غیر از تظاهر به آن است. توضیح این که: بر همه واجب است در اصول دین به اندازه توانایى خود تحقیق کنند، و اگر واقعاً بعد از تحقیق کامل و کمک گرفتن از آگاهان، به آیینى غیر از آیین اسلام معتقد شوند، معذور هستند; زیرا وظیفه عقلى و شرعى خود را انجام داده، ولى به خطا رفته اند. امّا کسى که قبلا مسلمان بوده، و به عللى دین جدید اختیار کرده، اگر تظاهر کند محکوم به احکام مرتد است; و احکام مرتد در واقع از جمله احکام سیاسى اسلام، براى جلوگیرى از نفوذ دشمنان در محیط اسلام، و اغفال و اغواى مردم است.
3ـ در این زمینه می توانید به تفسیر آیه «لا اکراه فی الدین ...» در بخش قرآن کریم سایت در لینک زیر مراجعه فرمایید.

http://makarem.ir/websites/farsi/quran/




دفتر آيت الله العظمی مکارم شيرازی / بخش استفتاءات

ممنون.ولی الان برداشت من از این جواب اینه که کسی که دین اسلام از پدرش بهش رسیده در صورت تحقیق در ان و به نتیجه نرسیدن(بر فرض) و برگشتن از دینی که از همان ابتدا هم خودش برنگزیده،حکمش مرتد است.!!!!!!!!!!! در صورتیکه انتخاب دین اولیه اش توسط خودش نبوده؟؟؟؟
(سوال تکراری)در ایران دین از پدر به فرزند می رسد مثل زمان جاهلیت؟؟؟و ما نشستیم و عربها رو به تمسخر گرفتیم.(صراحتم در این جملات بخاطر توجیح نشدنم.پیشاپیش عذر می خوام من اصلا نمی تونم با عقلم این مسیله رو حلاجی و حتی درک کنم.)

"مهدی"
1st June 2012, 09:28 PM
ممنون.ولی الان برداشت من از این جواب اینه که کسی که دین اسلام از پدرش بهش رسیده در صورت تحقیق در ان و به نتیجه نرسیدن(بر فرض) و برگشتن از دینی که از همان ابتدا هم خودش برنگزیده،حکمش مرتد است.!!!!!!!!!!! در صورتیکه انتخاب دین اولیه اش توسط خودش نبوده؟؟؟؟
(سوال تکراری)در ایران دین از پدر به فرزند می رسد مثل زمان جاهلیت؟؟؟و ما نشستیم و عربها رو به تمسخر گرفتیم.(صراحتم در این جملات بخاطر توجیح نشدنم.پیشاپیش عذر می خوام من اصلا نمی تونم با عقلم این مسیله رو حلاجی و حتی درک کنم.)

از نظرم یه ادم عاقل هیچوقت با تحقیق کافی به این نتیجه نمیرسه که مسیحیت و یا دین دیگه ای از اسلام بهتره...... تازه با این همه دستکاری که توی کتاب های اسمانی دیگه شده

حسین متقی
2nd June 2012, 03:18 PM
حکمی که تو دین اسلام وجود دارد مبنی بر این هست که کسی که با منطق اسلام را بپذیرد و پس از آن از دین خارج شود و مشرک حکم بر قتل وی داده میشه



اما سوال این هست



مگر منطق انسان امری ثابت است که با توجه به منطق انتظار رفتاری ثابت داشته باشیم ؟
در زندگی همه ما اتفاقاتی می افتاد که جهت فکری و منطق مون رو تغییر خواهد داد و در باور هامون تجدید نظر می کنیم
این که درباره ی یک منطق متغیر حکم اعدام و ارتداد بودن صادر شود خود غیر منطقی هست
به علاوه ی اینکه با توجه به آیه ی قرآن لا اکراه فی الدین
آیا انتخاب دین تنها یکبار ممکن است و بعد از آناختیار از او سلب می گردد ؟
آیا ممکن نیست فردی که با چنین دانشی دینی را بر می گزیند در آینده با افزایش آگاهی و دانش دینی را بهتر بیاید و بخواهد به سوی آن متمایل شود !
آیا این حکم بیشتر سرکوب کردن مخالفان و سخنان دشمنان نیست تا اینکه یک حکم الهی باشد ؟
آیا تفکر فقط محدود در یک فرصت است و بعد از آن نقش خود را در ادامه ی دینداری از دست می دهد و فقط باید تن به تقلید دهد ؟


چون دین اسلام کاملترین دین هست
کسی که با منطق این دین رو انتخاب کنه حتما با متطق نمیتونه ازش خارج بشه
تازه تقلید از احکام و چیزهایی که نمیتونیم زمان برای یادگرفتنشون بزاریم واجبه ولی کلیات و اصول اصلص که دیگه تقلیدی نیست

حسین متقی
2nd June 2012, 03:28 PM
ممنون.ولی الان برداشت من از این جواب اینه که کسی که دین اسلام از پدرش بهش رسیده در صورت تحقیق در ان و به نتیجه نرسیدن(بر فرض) و برگشتن از دینی که از همان ابتدا هم خودش برنگزیده،حکمش مرتد است.!!!!!!!!!!! در صورتیکه انتخاب دین اولیه اش توسط خودش نبوده؟؟؟؟
(سوال تکراری)در ایران دین از پدر به فرزند می رسد مثل زمان جاهلیت؟؟؟و ما نشستیم و عربها رو به تمسخر گرفتیم.(صراحتم در این جملات بخاطر توجیح نشدنم.پیشاپیش عذر می خوام من اصلا نمی تونم با عقلم این مسیله رو حلاجی و حتی درک کنم.)

نه دیگه میگه تظاهر نکنه مشکلی نی
ینی هر کی دلش میخواد هر دینی دوسداره بپذیره ولی اگه 1 نفر که مسلمونه بره بر ضد اسلام بنویسه بگه یا مثل شاهین نجفی براه موزیک بده بیرون بر ضد دین -خوب معلومه مرتد باید شناخته بشه و حکم قتل براش صادر میشه
این مشابه خیانت - جاسوسی و....هست
مثلا 1 نفر بیاد تو شرکت شما استخدام بشه بعد که همه چیز رو یادگرفت بره 1 شرکت دیگه اشکال نداره
ولی اگه بره 1 شرکت دیگه بر ضد شرکت شما تبلیغات کنه مجازات حقشه!!
حالا این حقوقی و... که من وارد نیستم ولی دین دیگه با معصومین و امام و پیامبر و خدا و سرنوشت دنیوی و اخروی 1 جمعیت میلیونی کار داره و مجازات مرگ کاملا حقه

Majid_GC
2nd June 2012, 05:38 PM
ممنون.ولی الان برداشت من از این جواب اینه که کسی که دین اسلام از پدرش بهش رسیده در صورت تحقیق در ان و به نتیجه نرسیدن(بر فرض) و برگشتن از دینی که از همان ابتدا هم خودش برنگزیده،حکمش مرتد است.!!!!!!!!!!! در صورتیکه انتخاب دین اولیه اش توسط خودش نبوده؟؟؟؟
(سوال تکراری)در ایران دین از پدر به فرزند می رسد مثل زمان جاهلیت؟؟؟و ما نشستیم و عربها رو به تمسخر گرفتیم.(صراحتم در این جملات بخاطر توجیح نشدنم.پیشاپیش عذر می خوام من اصلا نمی تونم با عقلم این مسیله رو حلاجی و حتی درک کنم.)

دوســــت عزیز تا اونجایی که بنده اطلاع دارم

کسی که اسلام رو از پدرش داره و هنوز با تحقیق اصول دین رو نپذیرفته مشمول این حکم نیست و فرصت برای تحقیق دارد .

نظر شما رو به آیاتی که برای ارتداد به طور مستقیم یا غیر مستقیم نازل شده جلبــــ میکنم

آیات مربوط به ارتداد به دو گروه تقسیم شود:

1- گروهی که لفظ «ارتداد» در آن ذکر شده است.
الف – «وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ،ولی کسی که از آیینش برگردد ، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‏رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.»[1]
ب – «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تُطیعُوا الَّذینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلی‏ أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ، ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر از کسانی که کافر شده‏اند اطاعت کنید، شما را به گذشته‏هایتان باز می‏گردانند؛ و سرانجام، زیانکار خواهید شد»[2]
ج – «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ‏ ، ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‏رساند؛ خداوند جمعیّتی را می‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند»[3]
د- «الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلی‏ أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی‏ لَهُمْ، کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!»[4]
2- گروه دوم، آیات که لفظ ارتداد در آنها وارد نشده و لکن معنای ارتاد در این آیات ذکر شده است:
الف – «مَنْ کَفَرَ بِاللّهِ مِنْ بَعْدِ إیمانِهِ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِاْلإیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ، کسانی که بعد از ایمان کافر شوند، بجز آنها که تحت فشار واقع شده‏اند در حالی که قلبشان آرام و با ایمان است- آری، آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده‏اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمی در انتظارشان!»[5]
ب – «وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ، و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند»[6]
ج – « وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ.لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إیمانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمینَ.،و اگر از آنها بپرسی(: «چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!»)، می‏گویند: «ما بازی و شوخی می‏کردیم!» بگو:« آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره می‏کردید؟!(بگو:) عذر خواهی نکنید (که بیهوده است؛ چرا که) شما پس از ایمان آوردن، کافر شدید! اگر گروهی از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگری را عذاب خواهیم کرد؛ زیرا مجرم بودند!»[7]
د- «وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِاْلإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ، کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است.»[8]
هـ -« ‏کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْمًا کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ ،چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت می‏کند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت رسول و آمدن نشانه‏های روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد!»[9]
و – «إِنَّ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِاْلإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئًا وَ لَهُمْ عَذابٌأَلیمٌ، (آری،) کسانی که ایمان را دادند و کفر را خریداری کردند، هرگز به خدا زیانی نمی‏رسانند؛ و برای آنها، مجازات دردناکی است!»[10]
ح –« یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ یَتُوبُوا یَکُ خَیْرًا لَهُمْ وَ إِنْ یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذابًا أَلیمًا فِی الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ فِی اْلأَرْضِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ، به خدا سوگند می‏خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‏اند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‏اند؛ و پس از اسلام‏آوردنشان، کافر شده‏اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می‏گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی‏نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!»[11]

[1] - سوره بقره آیه 217

[2] - سوره آل عمران آیه 149

[3] - سوره مائده آیه 54

[4] - سوره محمد آیه 25

[5] - سوره نحل آیه 106

[6] - سوره نور آیه 55

[7] - سوره توبه آیه 65 و 66

[8] - سوره بقره آیه 108

[9] - سوره ال عمران آیه 86

[10] - سوره آل عمران آیه 177

[11] - سوره توبه آیه 74






همان طور که مشاهده می کنید هیچ حرفی از قتل و یا تصاحب اموال و زن فرد نیستـــــ

وبه احتمال زیاد اینگونه احکام سیاسی از احادیث برداشته شده است که جعلی بودن یا درست بودن اونها خودش مورد بحث هست

اما در تاریخ این موضوع بوده که از این حکم برای سرکوب مخالفان و سخنان دگر اندیشانی مثل حلاج استفاده شده استـــــ

موفق باشیـــــد

Majid_GC
2nd June 2012, 05:42 PM
نه دیگه میگه تظاهر نکنه مشکلی نی
ینی هر کی دلش میخواد هر دینی دوسداره بپذیره ولی اگه 1 نفر که مسلمونه بره بر ضد اسلام بنویسه بگه یا مثل شاهین نجفی براه موزیک بده بیرون بر ضد دین -خوب معلومه مرتد باید شناخته بشه و حکم قتل براش صادر میشه
این مشابه خیانت - جاسوسی و....هست
مثلا 1 نفر بیاد تو شرکت شما استخدام بشه بعد که همه چیز رو یادگرفت بره 1 شرکت دیگه اشکال نداره
ولی اگه بره 1 شرکت دیگه بر ضد شرکت شما تبلیغات کنه مجازات حقشه!!
حالا این حقوقی و... که من وارد نیستم ولی دین دیگه با معصومین و امام و پیامبر و خدا و سرنوشت دنیوی و اخروی 1 جمعیت میلیونی کار داره و مجازات مرگ کاملا حقه

تظاهر نکنه

یعنی اینکه باید دین جدید خودش را از دیگران مخفی کنــــه

و این یعنی ترویج دو رو گرایی در انسان

سمانه بیات
2nd June 2012, 07:49 PM
از نظرم یه ادم عاقل هیچوقت با تحقیق کافی به این نتیجه نمیرسه که مسیحیت و یا دین دیگه ای از اسلام بهتره...... تازه با این همه دستکاری که توی کتاب های اسمانی دیگه شده

ببینید اقای a3eman ببخشید یا من سوالم بد میپرسم و یا شما منظورم متوجه نشدید.حرف من ادمای عاقل و یا حتی نادان و یا هر چی می خواین اسمشو بذارینه دور و اطرافم نیست حرف من سر دین اسلامه که به عنوان کاملترین دینه.پس چون (از نظر من )بهترین دینه پس احکامش هم باید همه صحیح و بدون اشکال باشن.امیدوارم با این موافق باشین.ولی حال به یک مسیله برمیخورم تو دینم که گویی از زمان جاهلیت نشیت گرفته.ولی نمیخوام همینجوری بدون فهمیدنه فلسفه اش بگم درسته و نمی خوام بدون تفکر و مطالعه قضاوت کنم که اشکال در این حکمه منظورم اینه که شاید یک فلسفه و یا استدلال محکمی پشت ان باشه که من از ان بیخبرم(شاید)
البته دوستان دیگه هم جوابهای نسبتا منطقی تری به من دادن. ولی از پاسخ های شما هم بینهایت ممنون.

جوان ایرانی
2nd June 2012, 07:57 PM
ببینید اقای a3eman ببخشید یا من سوالم بد میپرسم و یا شما منظورم متوجه نشدید.حرف من ادمای عاقل و یا حتی نادان و یا هر چی می خواین اسمشو بذارینه دور و اطرافم نیست حرف من سر دین اسلامه که به عنوان کاملترین دینه.پس چون (از نظر من )بهترین دینه پس احکامش هم باید همه صحیح و بدون اشکال باشن.امیدوارم با این موافق باشین.ولی حال به یک مسیله برمیخورم تو دینم که گویی از زمان جاهلیت نشیت گرفته.ولی نمیخوام همینجوری بدون فهمیدنه فلسفه اش بگم درسته و نمی خوام بدون تفکر و مطالعه قضاوت کنم که اشکال در این حکمه منظورم اینه که شاید یک فلسفه و یا استدلال محکمی پشت ان باشه که من از ان بیخبرم(شاید)
البته دوستان دیگه هم جوابهای نسبتا منطقی تری به من دادن. ولی از پاسخ های شما هم بینهایت ممنون.
سلام ببخشید وسط بحثتون اعلام نظر میکنم
ولی عزیز جان درسته این دین در دوره ی جاهلیت پدید اومده و فقط هم برای عاقل کردن همون جاهلان بوده ولی در رکن این دین برای تمام مردم جهان به وجود اومده
امروزه هر چه علم جلوتر میره پی به اسرار آیات الهی و احکام و دستوارت دینی هم میبره من به شخصه تا دو ماه پیش دلیل علمی نماز خوندن نمی دونستم اما یک محقق اروپایی به این نتیجه رسیده که انسان ها همیشه در معرض امواج قرار دارن و برای تخلیه این امواج باید پیشانی رو بر خاک گذاشت و رو به سمت مرکز مغناطیسی باشه که مکه یا همون خانه خدا دقیقا مرکز مغناطیس هست و از این جهت انسان تخلیه میشه
میبینید حتی مسیحیان و دیگر ادیان به کاملی این دین پی بردن اما جرات بیان حقیقت رو ندارن
و من شما رو تحسین میکنم بابت تحقیق و پرسیدن سوال اما مهم اینه که آدم با منطق و فکری باز و نقد پذیر بره جلو نه با یک دید و عقیده قبلی که اگر هر چه دلیل محکمه پسند باشه مورد توجه قرار نمیگیره [cheshmak]
موفق باشی گلم [golrooz]

سمانه بیات
2nd June 2012, 07:58 PM
تظاهر نکنه

یعنی اینکه باید دین جدید خودش را از دیگران مخفی کنــــه

و این یعنی ترویج دو رو گرایی در انسان

پس حالا باید مخفی کنه یا نه؟؟؟یعنی منظورم اینه که نمیخواد جار بزنه و یا تبلیغ سو کنه ولی لازمه که همه جا مثلا اعلام کنه مسلمونه در صورتیکه دینشو عوض کرده!!!!.همون تقیه خودمون ولی عکسش برای دینه دیگه تا از جانش محافظت کنه؟؟؟؟؟

سمانه بیات
2nd June 2012, 08:31 PM
سلام ببخشید وسط بحثتون اعلام نظر میکنم
ولی عزیز جان درسته این دین در دوره ی جاهلیت پدید اومده و فقط هم برای عاقل کردن همون جاهلان بوده ولی در رکن این دین برای تمام مردم جهان به وجود اومده
امروزه هر چه علم جلوتر میره پی به اسرار آیات الهی و احکام و دستوارت دینی هم میبره من به شخصه تا دو ماه پیش دلیل علمی نماز خوندن نمی دونستم اما یک محقق اروپایی به این نتیجه رسیده که انسان ها همیشه در معرض امواج قرار دارن و برای تخلیه این امواج باید پیشانی رو بر خاک گذاشت و رو به سمت مرکز مغناطیسی باشه که مکه یا همون خانه خدا دقیقا مرکز مغناطیس هست و از این جهت انسان تخلیه میشه
میبینید حتی مسیحیان و دیگر ادیان به کاملی این دین پی بردن اما جرات بیان حقیقت رو ندارن
و من شما رو تحسین میکنم بابت تحقیق و پرسیدن سوال اما مهم اینه که آدم با منطق و فکری باز و نقد پذیر بره جلو نه با یک دید و عقیده قبلی که اگر هر چه دلیل محکمه پسند باشه مورد توجه قرار نمیگیره [cheshmak]
موفق باشی گلم [golrooz]

اشتباه تصور نکنید من مسایلی که در قران اومده رو کاملا قبول دارم و حتی اگه دلیلشم ندونم ونتونم توجیح کنم(جاش اینجا نیست ولی برای ذکر مثال می گم مثل قوانین ارث)چون یقین دارم هنوز برخی مسایل بر بشر پوشیده است.(همانند ذکر مثال بجای شما)ولی درمورده مسایلی که احادیثی در موردشون هست و در قران گویی به گونه ای دیگر بیان شده و در تاریخ و سیره ی پیامبر مشاهده شده که ایشان به گونه ای دیگر در مورد مسایل مشابه ان عمل کرده. ومی گویم حال شاید مرجع حدیثی که از ان برای این احکام استفاده شده بر حقیقت و واقع نباشد بحث می توان کرد.درسته؟؟و اینکه بازم تاکید میکنم من دنبال انکاره مباحثی که مطمینا چندین نفر باعقل کاملتر نشستن و تدوین کردن نیستم .من دنبال علت این مباحث و مسایلم تا به کامل شدن دینم کمک کنم.همین.
ممنون.

Admin
2nd June 2012, 08:48 PM
حکمی که تو دین اسلام وجود دارد مبنی بر این هست که کسی که با منطق اسلام را بپذیرد و پس از آن از دین خارج شود و مشرک حکم بر قتل وی داده میشه


اما سوال این هست


مگر منطق انسان امری ثابت است که با توجه به منطق انتظار رفتاری ثابت داشته باشیم ؟
در زندگی همه ما اتفاقاتی می افتاد که جهت فکری و منطق مون رو تغییر خواهد داد و در باور هامون تجدید نظر می کنیم
این که درباره ی یک منطق متغیر حکم اعدام و ارتداد بودن صادر شود خود غیر منطقی هست
به علاوه ی اینکه با توجه به آیه ی قرآن لا اکراه فی الدین
آیا انتخاب دین تنها یکبار ممکن است و بعد از آناختیار از او سلب می گردد ؟
آیا ممکن نیست فردی که با چنین دانشی دینی را بر می گزیند در آینده با افزایش آگاهی و دانش دینی را بهتر بیاید و بخواهد به سوی آن متمایل شود !
آیا این حکم بیشتر سرکوب کردن مخالفان و سخنان دشمنان نیست تا اینکه یک حکم الهی باشد ؟
آیا تفکر فقط محدود در یک فرصت است و بعد از آن نقش خود را در ادامه ی دینداری از دست می دهد و فقط باید تن به تقلید دهد ؟

ببینید اینکه یکی خودش دین دیگه ای انتخاب کنه به اسلام هیچ ربطی نداره و کسی هم مخالفش نیست.

اینکه شما خودت از دین منحرف بشی و سعی در انحراف دیگران کنی این عیب و ایراده که باهاش برخورد میشه.

مثلا فردی که امروز مسلمانه و فردا میشه مسیحی هیچ جایی دیده نشده که حکم ارتدادش داده بشه و حکم قتل وی صادر بشه.

اما فردی مثل شاهین نجفی که هم از اسلام خارج شده و هم سعی در بدنام کردن دین می کنه و دیگران رو هم به این سمت هدایت می کنه خب مشخصه با چنین فردی باید برخورد بشه که در آینده شاهد توهین به دین اسلام و مقدسات اسلامی نباشیم.

برای همین حکم به ارتداد چنین فردی داده میشه و خونش حلال و کسی که در این راه کشته بشه شهید محسوب میشه.




اینا قبول که انتخاب نوع دین یک امر کاملا اختیاریه (لا اکراه فی الدین) و درسته که اگه یک مسلمان(کسی که بعد تحقیق و تفحص دین اسلام را انتخاب کرده)دوباره از اسلام برگردد جایگاهش دوزخ است ولی چرا حکم قتل؟؟؟پس چرا پیامبر افرادی رو که از دینش برگشتن رو به قتل نرسوند(این موضوع حتی در عهدنامه حدیبیه صراحتا بیان شده)
ویک سوال دیگه ایا ما مسلمونیم؟؟؟؟
یعنی به صرف اینکه موقع تولد در گوشمان اذان گفته شده مسلمون میشیم؟؟؟؟اگه جواب بله است پس دین از پدر به فرزند می رسه؟؟؟؟پس ما با عربهای زمان جاهلیت و یا قوم ابراهیم چه فرقی داریم؟؟؟پس تدبر و تفکر قبل برگزیدن دین کجا میره؟؟؟........؟؟؟؟؟

حکم بر ارتداد یک فرد شرایط خاصی دارد که از طرف مرجع جامع الشرایط مشخص میشود.

صرفا برگشتن از دین دلیل بر ارتداد و کشتن نیست.

موفق باشید

kamanabroo
2nd June 2012, 09:57 PM
ممنون.ولی الان برداشت من از این جواب اینه که کسی که دین اسلام از پدرش بهش رسیده در صورت تحقیق در ان و به نتیجه نرسیدن(بر فرض) و برگشتن از دینی که از همان ابتدا هم خودش برنگزیده،حکمش مرتد است.!!!!!!!!!!! در صورتیکه انتخاب دین اولیه اش توسط خودش نبوده؟؟؟؟
(سوال تکراری)در ایران دین از پدر به فرزند می رسد مثل زمان جاهلیت؟؟؟و ما نشستیم و عربها رو به تمسخر گرفتیم.(صراحتم در این جملات بخاطر توجیح نشدنم.پیشاپیش عذر می خوام من اصلا نمی تونم با عقلم این مسیله رو حلاجی و حتی درک کنم.)


ببینید اقای a3eman ببخشید یا من سوالم بد میپرسم و یا شما منظورم متوجه نشدید.حرف من ادمای عاقل و یا حتی نادان و یا هر چی می خواین اسمشو بذارینه دور و اطرافم نیست حرف من سر دین اسلامه که به عنوان کاملترین دینه.پس چون (از نظر من )بهترین دینه پس احکامش هم باید همه صحیح و بدون اشکال باشن.امیدوارم با این موافق باشین.ولی حال به یک مسیله برمیخورم تو دینم که گویی از زمان جاهلیت نشیت گرفته.ولی نمیخوام همینجوری بدون فهمیدنه فلسفه اش بگم درسته و نمی خوام بدون تفکر و مطالعه قضاوت کنم که اشکال در این حکمه منظورم اینه که شاید یک فلسفه و یا استدلال محکمی پشت ان باشه که من از ان بیخبرم(شاید)
البته دوستان دیگه هم جوابهای نسبتا منطقی تری به من دادن. ولی از پاسخ های شما هم بینهایت ممنون.


پس حالا باید مخفی کنه یا نه؟؟؟یعنی منظورم اینه که نمیخواد جار بزنه و یا تبلیغ سو کنه ولی لازمه که همه جا مثلا اعلام کنه مسلمونه در صورتیکه دینشو عوض کرده!!!!.همون تقیه خودمون ولی عکسش برای دینه دیگه تا از جانش محافظت کنه؟؟؟؟؟


اشتباه تصور نکنید من مسایلی که در قران اومده رو کاملا قبول دارم و حتی اگه دلیلشم ندونم ونتونم توجیح کنم(جاش اینجا نیست ولی برای ذکر مثال می گم مثل قوانین ارث)چون یقین دارم هنوز برخی مسایل بر بشر پوشیده است.(همانند ذکر مثال بجای شما)ولی درمورده مسایلی که احادیثی در موردشون هست و در قران گویی به گونه ای دیگر بیان شده و در تاریخ و سیره ی پیامبر مشاهده شده که ایشان به گونه ای دیگر در مورد مسایل مشابه ان عمل کرده. ومی گویم حال شاید مرجع حدیثی که از ان برای این احکام استفاده شده بر حقیقت و واقع نباشد بحث می توان کرد.درسته؟؟و اینکه بازم تاکید میکنم من دنبال انکاره مباحثی که مطمینا چندین نفر باعقل کاملتر نشستن و تدوین کردن نیستم .من دنبال علت این مباحث و مسایلم تا به کامل شدن دینم کمک کنم.همین.
ممنون.

شاید اگر برای بحث مرتد به اینصورت این مطالب رو بدونیم به خیلی از سوالاتمون جواب داده بشه:

اول : بحث مرتد در اسلام حکمی نمیاد!
یعنی اینکه وقتی شخصی پدرومادرش مسلمان هستند و در سرزمین اسلام به دنیا میاد، طبق مصالح جامعه اسلامی و اون شخص متولد شده، احکام مسلمان برای اون جاری میشه.
و تا زمان بلوغ اسلامش حکمی هست یعنی اینکه خودش انتخاب نکرده و اسلام برای اون حکم مسلمان بودن رو جاری کرده چون پدر و مادرش مسلمان بوده اند و در جامعه و خانواده مسلمان به دنیا آمده.
حالا اگر بعد از بلوغ به دنبال شناخت اسلام نرفت تا از روی اراده و آگاهی انتخاب کنه همچنان اسلامش حکمی خواهد بود.
اما اگز بعد از بلوغ تحقیق و پژوهش کرد و اسلام رو به عنوان دین انتخاب کرد، اینجا دین این شخص و اسلامش حکمی نیست و اسلامش بخاطر انتخابی بودن دارای ارزش واقعی خواهد بود.

جالب است بدانید طبق فتوای مراجع تقلید و دین اسلام، بحث مرتد برای کسی که مسلمان به اسلام حکمی هست جاری نمی شود. و حتما باید بعد از بلوغ بصورت آگاهانه دین اسلام را انتخاب کرده باشد تا احکام ارتداد هم برای او قابلیت اجرا داشته باشد.
پس «اسلام حكمى» براى مجازات مرتد كافى نيست بلكه هنگام بلوغ بايستى خود فرد «اظهار اسلام» كند و سپس به كفر برگردد تا مجازات اعدام بر وى مترتب گردد.

دوم : معنای ارتداد:
«ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معناى بازگشت است. در فرهنگ دينى، بازگشت به كفر ارتداد و ردّه ناميده مى‏شود،(1)
شريعت اسلام با وضع قانون مجازات براى ارتداد در صدد نفى آزادى عقيدتى نبود، بلكه در صدد «منع فتنه گرى» بود.
اگر صرف كفر قلبى باشد، كسى هم حق تفحص ندارد. اما اگر قصد ايجاد انحراف افكار در اذهان عمومى و تبليغ عليه عقايد اسلامى داشته باشد به همه جا اعلام كند كه من مسلمان بودم و الان كافر شدم و در اين صورت حكم مجازات بر او جارى مى شود. اگر صرف كفر قلبى باشد، كسى هم حق تفحص ندارد. اما اگر قصد ايجاد انحراف افكار در اذهان عمومى و تبليغ عليه عقايد اسلامى داشته باشد به همه جا اعلام كند كه من مسلمان بودم و الان كافر شدم و در اين صورت حكم مجازات بر او جارى مى شود.

سوم: عوامل ارتداد:

امورى كه سبب كفر مى‏شود، هر گاه از سوى يك مسلمان صورت پذيرد، عوامل تحقق ارتداد نيز به شمار مى‏آيد. اين امور عبارت است از:
1. انكار اصل دين:
مانند انكار وجود خدا، وحدانيت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص) يا معاد و حيات پس از مرگ. با انكار يكى از اين امور فرد كافر مى‏شود مثلًا اگر به خدا ايمان داشته باشد، ولى به شريعت حضرت محمد (ص) ايمان نياورد، كافر شمرده مى‏شود «الكافر هو من انتحل غير الاسلام».(17)

2. انكار يكى از احكام ضرورى و بديهى دين اسلام(18)
مانند انكار وجوب نماز يا روزه. هر مسلمانى مى‏داند در دين اسلام نماز و روزه واجب است. ممكن است كسى منكر اصل دين اسلام و شريعت محمدى (ص) نشود ولى به دليل انكار يكى از احكام ضرورى اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وى جارى گردد «الكافر هو من و
انتحله (يعنى الاسلام) و جحد ما يعلم من الدين ضرورة».(19) البته فقها در اين مسأله كه آيا صرف انكار يكى از ضروريات دين موجب كفر و ارتداد مى‏شود- مانند بهائيان، قاديانى‏ها و افرادى چون كسروى كه پيامبر را تكذيب نمى‏كنند ولى مى‏گويند شما معانى كلمات پيامبر (ص) را نمى‏فهميد-(20) يا بايد مستلزم انكار اصل دين باشد و فرد به اين نكته توجه داشته باشد(21)- مثلًا انكار وجوب نماز و روزه، به اين معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنين حكمى وضع شده، پس (نعوذ الله) پيامبر دروغ گفته است- اختلاف نظر دارند. اگر منكر جديد الاسلام به شمار آيد يا دور از كشورهاى اسلامى زندگى كند، به گونه‏اى كه روشن نبودن بداهت اين حكم نزد وى ممكن باشد، به كفر وى حكم نمى‏شود.(22)

3. انكار يكى از احكام قطعى ولى غير ضرورى اسلام (23)
هر گاه كسى به طور مشخص بداند مثلًا روزه در عيد فطر حرام است يا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و يا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود اين منكر آن گردد، مرتد مى‏شود چون اين امر به انكار رسول خدا (ص) يا تكذيب آن حضرت مى‏انجامد.
البته لازم نيست انكار دين يا ا حكام شريعت مقدس حتماً با گفتار صريح و آشكار باشد. هر گفتار يا كردارى كه سبب تكذيب، انكار، عيب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دين اسلام يا اهانت به مقدسات(24) و كوچك شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد مى‏شود مانند افكندن قرآن در كثافات يا پاره يا تيرباران كردن آن. از اين روى، هر رفتار و گفتارى كه نتيجه آن عدم حقانيت دين اسلام و در نتيجه بى‏فايده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد مى‏گردد.(25) يكى از نمونه‏هاى روشن آن حكم حضرت امام خمينى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انكار اسلام نپرداخت ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم (ص) و همسران و برخى از ياران آن حضرت توهين كرد- اين خود جرمى جداگانه به نام «سب النبى» است و مجازات مستقل دارد- و مسأله وحى و نزول قرآن را به سخره گرفت. او به خواننده كتابش تلقين مى‏كند كه رسالت پيامبر (ص) و نزول قرآن كريم، دروغ و- معاذ الله- ساخته ذهن نبى اكرم (ص) است و حتى بعضى از سخنان شيطان نيز در قرآن گنجانيده شده است.

چهارم: انواع ارتداد:
در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر يك احكامى جداگانه دارد:
الف. مرتد فطرى: كسى است كه پدر يا مادر يا والدينش هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است مانند سلمان رشدى كه پدرش مسلمان است.
ب. مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بوده‏اند بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است.(26)
البته برخى از فقها نيز اسلام يا كفر پدر يا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانسته‏اند نه هنگام انعقاد نطفه.(27)

پنجم: مجازات مرتد:
اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پيمان نكاح و جدايى از همسر بدون نياز به طلاق و تقسيم اموال بين ورثه، به اعدام محكوم است و توبه‏اش، از جهت ظاهرى، پذيرفته نمى‏شود يعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مى‏پذيرد و نماز و عبادتش صحيح است اما بر جريان حكم اعدامش تأثير ندارد. اگر مرتد ملى توبه كند، پذيرفته مى‏شود حتى قبل از جريان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت مى‏كنند و سه روز- برخى از فقها مانند شيخ طوسى گفته‏اند به قدر لازم-(32) به او مهلت مى‏دهند. اگر در اين مدت توبه كرد، آزاد مى‏شود و گرنه به اعدام
محكوم مى‏گردد.
البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمى‏شود. او را به توبه فرا مى‏خوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش مى‏كنند و گرنه در زندان باقى مى‏ماند، هنگام نماز تازيانه مى‏خورد و در تنگناى معيشتى قرار مى‏گيرد تا توبه كند.(33)
موضوع ارتداد و آثار حقوقى اش در شريعت و فقه اسلام به اندازه‏اى روشن و بديهى است كه درباره اصل حكم كم‏ترين ترديدى وجود ندارد و همه مذاهب فقهى آن را پذيرفته‏اند(34) البته درباره جزئياتش اختلاف نظرهايى ديده مى‏شود براى مثال، بر اساس رأى مشهور اهل سنت، بين مرتد ملى و فطرى يا زن و مرد تفاوتى وجود ندارد- هر نوع كه باشد- ابتدا به توبه دعوت مى‏شود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته مى‏شود.(35) ابوحنيفه، مانند فقهاى شيعه، بين زن و مرد فرق گذاشته است.(36) حسن بصرى نيز معتقد است مرتد، بى‏آنكه به توبه دعوت گردد، كشته مى‏شود.(37)

پی نوشت ها تا اینجا در پایان مطلب می آید.
پنجم: اتداد در دیگر ادیان الهی:

حكم مرتد در اديان ديگر هم وجود دارد. در اينجا به اختصار به ذ كر دو منبع از كتاب مقدس عهد قديم و جديد بسنده مى كنيم.
منبع عهد قد يم:
سفر توريه مثنى، فصل 13، (مشتمل بر 18 آيه) كتاب المقد س، ترجمه فارسى وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856 ميلادى و 1272 هجرى، ص 358- 357 الكتاب المقدس، دار المشرق، بيروت، سفر تثنيه الاشتراع، الفصل 13، ص 380- 379 اگر برادرت پسر مادرت يا پسر و يا دختر تو يا زن هم آغوش تو و يا رفيق تو كه مثل جان تو است تو را اسرائيلى اغوا نموده بگويد كه برويم تاخدايان غيرى كه تو و آباى تو ندانستيد عباد ت نماييم)) او را قبول مكن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننمايد و او را متحمل مشو و وى را پنهان مدار البته او را به قتل رسان اولا دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامى قوم او را با سنگ، سنگسار نما تا بميرد به سبب اين كه جوياى اين بود كه تو را از خداوند خداى تو كه تو را از زمين مصر از خانه بندگى بيرون آورد براند تا تمامى اسراييليان بشنوند و بترسند و بار ديگر چنين امر شنيع را در ميان شما مرتكب نشوند.
منبع عهد جديد:
نامه اى به مسيحيان يهودى نژاد عبرانيان، بند 10، جمله 62- 23(1) اگر كسى دانسته گناه بكند و گناهش هم اين باشد كه مسيح را كه نجات دهنده او است رد كند، آن هم بعد ازاين كه با خبر شده است كه مسيح آمده است تا گناهان او را ببخشد، اين گناه با خون مسيح پاك نمى شود و د يگر راه فرارى از شر چنين گناهى نيست. بلى، راه د يگرى جز اين كه انتظار مجازات وحشتناكى باشد كه از خشم و غضب شد يد خدا به او مى رسد، همان خشم و غضبى كه تمام دشمنان خدا را مى سوزاند و هلاك مى كند. كسى كه قوانين موسى (ع) را مى شكست، اگر دو يا سه نفر به گناه او شهادت مى دادند، آن شخص بدون ترحم جابجا كشته مى شد. حالا فكر كنيد چه مجازات وحشتناك ترى در انتظار كسانى است كه فرزند خدا را زير پا لگد مال كرده اند و خون او را كه براى رفع گناهانشان ريخته شد، دست كم گرفته و ناپاك به حساب آورده اند، و به روح پاك خدا كه درهاى رحمت خدا را به روى عزيزان خدا باز مى كند بد گفته و بى حرمتى كرده اند)) از اين دو فراز از عهد قديم وعهد جديد به دست مى آيد كه حكم ارتداد در دين يهود و مسيح مانند اسلام مرگ است. اما بايد توجه داشت كه:
1- آنچه ذكر شد از منابع موجود عهد قديم و جد يد است و به هيچ وجه نمى تواند بيانگر حكم ارتداد از ديدگاه شريعت حضرت موسى (ع) و عيسى (ع) باشد. يعنى معلوم نيست شرايط ثبوت ارتداد و نوع و چگونگى قتل مرتد د قيقا آن باشد كه در اين متون آمده است.
2- تفكر حاكم بر جهان مسيحيت امروز، هرگونه دخالتى را درقانونگذارى اجتماعى از دين سلب كرده است لذا قوانين جزايى امروزكشورهاى مسيحى نمى تواند بيانگر دين مسيح حتى نزد ارباب كليسا باشد.
3- فلسفه اى كه براى حكم مرتد از عهد قديم ذكر شد و نيز آنچه به عنوان عظمت گناه مرتد از عهد جديد بيان شد هر دو به شكل كاملترى در فلسفه حكم مرتد از ديد گاه اسلام تبيين شد كه مى توانيد آن را مقايسه كنيد. نتيجه آن كه حكم مرتد فى الجمله در همه اديان و مذاهب قتل است و فقط در شروط آن اختلاف اند كى وجود دارد.؛
به نقل از سايت تبيان
پى‏نوشت‏
(1)) انجيل عيسى مسيح، ترجمه تفسيرى عهد جديد، سازمان ترجمه تفسيرى كتاب مقدس، تهران، 1357، ص 305- 306)


پیث نوشت 2
پى‏نوشت‏
(1) راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 192 و 391.
(2) عهد قديم، سفر توريه مثنى، فصل 13 عهد جديد، نامه‏اى به مسيحيان يهودى نژاد عبرائيان، بند 10، جمله 62- 23.
(3) آل عمران (3)، آيه 91.
(4) طبرسى، ابوعلى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 2- 1، ص 821.
(5) رشيدرضا، محمد، تفسير المنار، ج 6، ص 614- 714.
(6) مصباح يزدى، محمدتقى، پرسش‏ها و پاسخ‏ها) آزادى و پلوراليسم (، ج 4. ص 38 و 26- 87.
(7) آل عمران (3)، آيه 58.
(8) بقره (2)، آيه 582.
(9) صف (61)، آيه 6 بقره (2)، آيه 641.
(10) بقره (2)، آيه 631.
(11) مطهرى، مرتضى، عدال الهى، ص 692- 003.
(12) ر. ك: كتب فقهى شيعه و اهل سنت بخش جهاد.
(13) بقره (2)، آيه 501.
(14) توبه (9)، آيه 30 و 31 مائده (5)، آيات 17 و 72 و 37.
(15) طباطبايى، سيدمحمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 9، ص 182- 282.
(16) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 499 ابن‏قدامه) از فقهاى بزرگ اهل‏سنت (، المغنى، ج 10، ص 47.
(17) ر. ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحرير الوسيله.
(18) ر. ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحريرالوسيله.
(19) موسوى عاملى، سيد محمد، مدارك الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، ج 2، ص 492.
(20) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 601 و ج 6، ص 488 و 49 موسوى اردبيلى، سيدعبدالكريم، فقه الحدود و التغريرات، ص 938.
(21) خويى، سيدابوالقاسم، التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ج 3، ص 59- 58 و 61 امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 511.
(22) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 6، ص 94.
(23) همان.
(24) مانند حكم به ارتداد خانمى از سوى حضرت امام خمينى) ره (كه در مصاحبه راديويى به مناسبت تولد حضرت زهرا) س (در پاسخ به اين پرسش كه الگوى شما كيست، گفته بود: خانم اوشين الگوى من است چون حضرت فاطمه) س (به چهارده قرن قبل تعلق داشته‏اند.
(25) نجفى، محمدحسن، جواهرالكلام، ج 6، ص 48 و ج 41، ص 006.
(26) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 994.
(27) خويى، سيدابوالقاسم، مبانى تكملة المنهاج، ج 1، ص 523.
(28) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 602 امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 894.
(29) همان، ج 6، ص 94.
(30) همان، ص 44 و 54.
(31) همان. ج 41، ص 603 و 605 و 716.
(32) همان، ص 316.
(33) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 624 نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 506- 616.
(34) موسوى اردبيلى، فقه الحدود و التعزيرات، ص 836 و ابن قدامه، المغنى، ج 10، ص 67.
(35) الجزيرى، عبدالرحمن، الفقه على المذاهب الاربعة، ج 5، ص 424.
(36) الكاسانى، ابوبكر، بدايع الصنايع، ج 7، ص 531.
(37) ابن قدامة، المغنى، ج 10، ص 67.

Majid_GC
2nd June 2012, 10:02 PM
نه دیگه میگه تظاهر نکنه مشکلی نی
ینی هر کی دلش میخواد هر دینی دوسداره بپذیره ولی اگه 1 نفر که مسلمونه بره بر ضد اسلام بنویسه بگه یا مثل شاهین نجفی براه موزیک بده بیرون بر ضد دین -خوب معلومه مرتد باید شناخته بشه و حکم قتل براش صادر میشه
این مشابه خیانت - جاسوسی و....هست
مثلا 1 نفر بیاد تو شرکت شما استخدام بشه بعد که همه چیز رو یادگرفت بره 1 شرکت دیگه اشکال نداره
ولی اگه بره 1 شرکت دیگه بر ضد شرکت شما تبلیغات کنه مجازات حقشه!!
حالا این حقوقی و... که من وارد نیستم ولی دین دیگه با معصومین و امام و پیامبر و خدا و سرنوشت دنیوی و اخروی 1 جمعیت میلیونی کار داره و مجازات مرگ کاملا حقه

واژه مرتد برگرفته از كلمه ارتداد به معناى رجوع و بازگشت است. در اصطلاح دينى مرتد به كسى گفته مى شود كه از دين و آزادى خود روى برمى تابد و به دين و آيين ديگرى مى گرود. در فقه اسلامى ارتداد به معناى بازگشتن از اسلام است و مرتد كسى است كه به آيين اسلام كه پيش تر پذيرفته بود، پشت كرده و به دين و آيين ديگرى ـ كفر و شرك ـ گرويده است. محقق اول ـ صاحب شرايع ـ در تعريف مرتد گفته است: «المرتد هو الّذى يكفر بعد الإسلام»;([1]) مرتد كسى است كه پس از قبول اسلام، كافر مى شود. امام خمينى(رحمه الله) نيز در تعريف مرتد گفته است: «المرتد هو من خرج عن الإسلام و اختار الكفر»;([2]) مرتد فردى است كه از دين اسلام خارج شده و آيين كفر را برمى گزيند. ديگران نيز در تعريف مرتد عبارت هايى نظير دو عبارت ياد شده ارايه كرده اند.([3]) مرتد دو گونه است; يكى آن كسى كه از پدر و مادر مسلمان ـ هر دو يا يكى از آن دو ـ متولد شده است و پس از آن كه به مرحله بلوغ و تكليف مى رسد، آيين اسلام را اظهار مى كند و آنگاه از اسلام بر مى گردد. اين قسم را مرتد فطرى گويند. و ديگرى، كسى كه از پدر و مادر غير مسلمان به دنيا آمده است، و پس از رسيدن به مرحله بلوغ و تكليف، آيين اسلام را برمى گزيند، سپس از اسلام برمى گردد. درباره حكم مرتد، ديدگاه مشهور ميان فقهاى اهل سنت اين است كه مرتد، خواه فطرى باشد يا ملى، و خواه مرد باشد يا زن، اگر توبه كند، توبه اش پذيرفته مى شود و در غير اين صورت حد قتل در مورد او اجرا مى شود. اما فقهاى اماميه ميان مرتد فطرى و ملى و مرد و زن فرق گذاشته اند. از نظر آنان مرتد اگر زن باشد، خواه ملى باشد يا فطرى اگر توبه كند، توبه اش پذيرفته خواهد شد و در غير اين صورت، زندانى و تعزير مى شود، ولى اگر مرد باشد، هرگاه مرتد ملّى باشد و توبه كند، توبه اش قبول خواهد شد و اگر توبه نكند محكوم به قتل خواهد گرديد و اگر مرتد فطرى باشد، توبه اش پذيرفته نخواهد شد و حدّ قتل در مورد او اجرا خواهد شد. البته، عدم قبول توبه مرتد فطرى مربوط به برخى از احكام شرعى چون اجراى حدّ قتل، و فسخ شدن عقد زناشويى بدون نياز به اجراى صيغه طلاق و بى اعتبار شدن مالكيت وى نسبت به اموالى كه قبل از ارتداد داشته است مى باشد، اما در برخى از احكام مانند طهارت بدن و درستى عبادات، و مالكيت او نسبت به اموال جديد و غيره توبه او پذيرفته خواهد بود.([4]) چنان كه توبه او به لحاظ احكام اخروى پذيرفته است و پس از توبه از جهت ارتداد مستوجب عقوبت اخروى نخواهد بود. نكاتى مهم در اين جا توجه به سه نكته لازم است: 1. ارتداد شرعى آن است كه با انكار اسلام همراه باشد، بدين جهت، اگر كسى در مورد عقايد اسلامى دچار شك و ترديد شود و شبهات و پرسش هايى ذهن و انديشه او را به خود مشغول دارد، مرتد نخواهد بود. عارض شدن شك و ترديد پديده اى است كه در اختيار انسان قرار ندارد و نمى توان فردى را بدين جهت مورد نكوهش و بازخواست قرارداد. آرى، آنچه مذموم است اين است كه انسان در شك و ترديد باقى بماند و راه فحص و تحقيق را نپيمايد، و براى معالجه اين بيمارى ذهنى و فكرى خويش چاره انديشى نكند. از اين روى، در برخى از احاديث روايت شده است كه فردى نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمد و از اين جهت كه در ذهنش گرفتار وسوسه هايى درباره اين كه اگر خدا جهان را آفريده است، پس خدا را چه كسى آفريده است، شده بود، اظهار تأسف و نگرانى كرد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)اين حالت او را نه تنها مخالف ايمان نشناخت، بلكه آن را ايمان خالص به شمار آورد.([5]) البته، مقصود از ايمان خالص در اين حديث، چنان كه در روايات ديگر بيان شده است، حالت نگرانى و و دلواپسى آن فرد نسبت به پديده وسوسه درباره خداوند است، نه خود آن وسوسه. در حديث رفع آمده است كه خداوند امت اسلامى را به نُه چيز مؤاخذه نخواهد كرد، يكى از آنها عبارت است از «الوسوسة فى التفكر فى الخلق»;([6]) وسوسه فكرى درباره آفرينش جهان. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه: «لو أنّ العباد إذا جهلوا وقفوا و لم يجحدوا لم يكفروا»;([7]) اگر مردم وقتى حقيقت را نمى شناختند توقف مى كردند و به آن انكار نمىورزيدند، كافر نمى شدند. 2. يكى از موانع اجراى حدود در مورد افراد اين است كه شبهه اى در ميان باشد، زيرا «الحدود تُدرَءُ بالشبهات». بنابراين، هرگاه فردى اسلام را انكار كند، اما انكار او به خاطر شبهه اى است كه ذهن او را به خود مشغول كرده است، و نه از روى قصد و عناد، حكم ارتداد درباره چنين فردى جارى نخواهد شد. صاحب جواهر، درباره اين كه انكار حكم ضرورى اسلام موجب كفر و ارتداد خواهد شد گفته است: انكار ضرورى دين بدان دليل موجب كفر مى شود كه به انكار اصل دين باز مى گردد. بنابراين كسى كه تازه مسلمان شده است، يا در مناطق دور افتاده زندگى مى كند، ـ بدان جهت كه آگاهى كافى از اسلام ندارند ـ اگر منكر يكى از ضروريات اسلام شود، محكوم به كفر نخواهند شد. سپس افزوده است: «بل وكلّ من علم أنّ انكاره لشبهة، بل قيل وكلّ من احتمل وقوع الشبهة فى حقّه، لعدم ثبوت الاستلزام المذكور فى شىء منها»;([8])اگر روشن شود كه انكار ضرورى دين توسط فردى ناشى از شبهه اى بوده است و حتى گفته شده، اگر احتمال وجود شبهه نيز درباره او داده شود، به كفر و ارتداد او نخواهد شد، زيرا در اين صورت انكار ضرورى دين توسط او مستلزم انكار اصل دين به شمار نمى رود. روشن است كه راه منطقى و اسلامى برخورد با كسى كه از اسلام برگشته، يا يكى از احكام ضرورى دين را انكار كرده است و گرفتار شبهه و مشكل فكرى شده بحث و گفتگوى علمى است، تا شبهه او برطرف شود، حال اگر پس از برطرف شدن شبهه، وى همچنان بر انكار خود پافشارى كرد، در آن صورت احكام مرتد درباره او اجرا خواهد شد. چنين فردى، اهل منطق و انصاف نيست و از طرفى چون عمل او سبب ايجاد رخنه و ترديد در عقايد برحق ديگران مى شود ارتداد او با حقوق ديگران تعارض خواهد داشت، آن هم حقى كه از اصيل ترين حقوق انسانى است، چرا كه اسلام بر اساس فطرت بشر استوار است (فِطْرَت الله فَطَرَ النّاس عَلَيها). اعتقادى كه با اين حق فطرى تعارض دارد و در نتيجه حقوق جامعه اسلامى را خدشه دار مى سازد، احترامى نخواهد داشت. و حكم اسلام درباره مرتد، همانند حكم جهاد ابتدايى است كه در فصل قبل بيان گرديد. در حقيقت اين حكم نيز به انگيزه دفاع از اصيل ترين حق انسانى صادر گرديده است. 3. حكم ارتداد در مورد مرتد آنگاه اجرا مى شود كه وى عقيده خود را اظهار نمايد، به گونه اى كه ديگران از ارتداد وى آگاه شوند اما اگر عقيده خود را پنهان دارد، مشمول اين حكم نخواهد شد.([9]) يعنى حكم ارتداد، در حقيقت به اظهار و بيان عقيده او مربوط مى شود كه يك عمل و رفتار اجتماعى است و با حقوق جامعه در تعارض است. و چون در تعارض حق فرد با حقوق جامعه، حقوق جامعه تقدم دارد، بنابراين حكم اسلام درباره مرتد، دفاع از حقوق جامعه به شمار مى رود. اين اصل، يكى از اصول عقلايى است كه همه مكاتب فلسفى و حقوقى آن را پذيرفته اند و اگر اختلافى وجود دارد، مربوط به مصاديق آن است كه ممكن است عمل و رفتارى در يك مكتب برخلاف حقوق اجتماعى به شمار آيد و در مكتب ديگرى چنين نباشد. [1] . جواهر الكلام، ج 41، ص 600. [2] . تحرير الوسيله، ج 2، ص 366. [3] . ر.ك: تكملة المنهاج، ص 50. [4] . تحرير الوسيله، ج 2، ص 367. [5] . اصول كافى، ج 2، ص 310، كتاب ايمان و كفر، باب الوسوسة. [6] . خصال شيخ صدوق، ابواب خصلت هاى دهگانه. [7] . اصول كافى، ج 2، ص 286، كتاب ايمان و كفر، باب الكفر، ح 19. [8] . جواهر الكلام، ج 6، ص 46. [9] . گواه بر اين مطلب اين است كه يكى از فروع مربوط به مرتد اين است كه اگر ادعا كند كه او را به ارتداد وادار كرده اند و اين ادعا موجه باشد، پذيرفته خواهد شد، يعنى حكم ارتداد در مورد او جارى نخواهد گرديد. روشن است كه عقيده اكراه و اجبارپذير نيست، آنچه اكراه و اجبارپذير است، اظهار ارتداد است.

سمانه بیات
2nd June 2012, 10:07 PM
شاید اگر برای بحث مرتد به اینصورت این مطالب رو بدونیم به خیلی از سوالاتمون جواب داده بشه:

اول : بحث مرتد در اسلام حکمی نمیاد!
یعنی اینکه وقتی شخصی پدرومادرش مسلمان هستند و در سرزمین اسلام به دنیا میاد، طبق مصالح جامعه اسلامی و اون شخص متولد شده، احکام مسلمان برای اون جاری میشه.
و تا زمان بلوغ اسلامش حکمی هست یعنی اینکه خودش انتخاب نکرده و اسلام برای اون حکم مسلمان بودن رو جاری کرده چون پدر و مادرش مسلمان بوده اند و در جامعه و خانواده مسلمان به دنیا آمده.
حالا اگر بعد از بلوغ به دنبال شناخت اسلام نرفت تا از روی اراده و آگاهی انتخاب کنه همچنان اسلامش حکمی خواهد بود.
اما اگز بعد از بلوغ تحقیق و پژوهش کرد و اسلام رو به عنوان دین انتخاب کرد، اینجا دین این شخص و اسلامش حکمی نیست و اسلامش بخاطر انتخابی بودن دارای ارزش واقعی خواهد بود.

جالب است بدانید طبق فتوای مراجع تقلید و دین اسلام، بحث مرتد برای کسی که مسلمان به اسلام حکمی هست جاری نمی شود. و حتما باید بعد از بلوغ بصورت آگاهانه دین اسلام را انتخاب کرده باشد تا احکام ارتداد هم برای او قابلیت اجرا داشته باشد.
پس «اسلام حكمى» براى مجازات مرتد كافى نيست بلكه هنگام بلوغ بايستى خود فرد «اظهار اسلام» كند و سپس به كفر برگردد تا مجازات اعدام بر وى مترتب گردد.

دوم : معنای ارتداد:
«ارتداد» كه از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معناى بازگشت است. در فرهنگ دينى، بازگشت به كفر ارتداد و ردّه ناميده مى‏شود،(1)
شريعت اسلام با وضع قانون مجازات براى ارتداد در صدد نفى آزادى عقيدتى نبود، بلكه در صدد «منع فتنه گرى» بود.
اگر صرف كفر قلبى باشد، كسى هم حق تفحص ندارد. اما اگر قصد ايجاد انحراف افكار در اذهان عمومى و تبليغ عليه عقايد اسلامى داشته باشد به همه جا اعلام كند كه من مسلمان بودم و الان كافر شدم و در اين صورت حكم مجازات بر او جارى مى شود. اگر صرف كفر قلبى باشد، كسى هم حق تفحص ندارد. اما اگر قصد ايجاد انحراف افكار در اذهان عمومى و تبليغ عليه عقايد اسلامى داشته باشد به همه جا اعلام كند كه من مسلمان بودم و الان كافر شدم و در اين صورت حكم مجازات بر او جارى مى شود.

سوم: عوامل ارتداد:

امورى كه سبب كفر مى‏شود، هر گاه از سوى يك مسلمان صورت پذيرد، عوامل تحقق ارتداد نيز به شمار مى‏آيد. اين امور عبارت است از:
1. انكار اصل دين:
مانند انكار وجود خدا، وحدانيت وى، رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص) يا معاد و حيات پس از مرگ. با انكار يكى از اين امور فرد كافر مى‏شود مثلًا اگر به خدا ايمان داشته باشد، ولى به شريعت حضرت محمد (ص) ايمان نياورد، كافر شمرده مى‏شود «الكافر هو من انتحل غير الاسلام».(17)

2. انكار يكى از احكام ضرورى و بديهى دين اسلام(18)
مانند انكار وجوب نماز يا روزه. هر مسلمانى مى‏داند در دين اسلام نماز و روزه واجب است. ممكن است كسى منكر اصل دين اسلام و شريعت محمدى (ص) نشود ولى به دليل انكار يكى از احكام ضرورى اسلام كافر گشته، حكم ارتداد بر وى جارى گردد «الكافر هو من و
انتحله (يعنى الاسلام) و جحد ما يعلم من الدين ضرورة».(19) البته فقها در اين مسأله كه آيا صرف انكار يكى از ضروريات دين موجب كفر و ارتداد مى‏شود- مانند بهائيان، قاديانى‏ها و افرادى چون كسروى كه پيامبر را تكذيب نمى‏كنند ولى مى‏گويند شما معانى كلمات پيامبر (ص) را نمى‏فهميد-(20) يا بايد مستلزم انكار اصل دين باشد و فرد به اين نكته توجه داشته باشد(21)- مثلًا انكار وجوب نماز و روزه، به اين معنا باشد كه من قبول ندارم در اسلام چنين حكمى وضع شده، پس (نعوذ الله) پيامبر دروغ گفته است- اختلاف نظر دارند. اگر منكر جديد الاسلام به شمار آيد يا دور از كشورهاى اسلامى زندگى كند، به گونه‏اى كه روشن نبودن بداهت اين حكم نزد وى ممكن باشد، به كفر وى حكم نمى‏شود.(22)

3. انكار يكى از احكام قطعى ولى غير ضرورى اسلام (23)
هر گاه كسى به طور مشخص بداند مثلًا روزه در عيد فطر حرام است يا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و يا پوشش اسلامى بانوان واجب است، ولى با وجود اين منكر آن گردد، مرتد مى‏شود چون اين امر به انكار رسول خدا (ص) يا تكذيب آن حضرت مى‏انجامد.
البته لازم نيست انكار دين يا ا حكام شريعت مقدس حتماً با گفتار صريح و آشكار باشد. هر گفتار يا كردارى كه سبب تكذيب، انكار، عيب گذارى و ناقص شمردن، تمسخر و استهزاى دين اسلام يا اهانت به مقدسات(24) و كوچك شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق كفر و ارتداد مى‏شود مانند افكندن قرآن در كثافات يا پاره يا تيرباران كردن آن. از اين روى، هر رفتار و گفتارى كه نتيجه آن عدم حقانيت دين اسلام و در نتيجه بى‏فايده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب كفر و ارتداد مى‏گردد.(25) يكى از نمونه‏هاى روشن آن حكم حضرت امام خمينى درباره سلمان رشدى و مرتد خواندن او است. سلمان رشدى با صراحت به نفى و انكار اسلام نپرداخت ولى به نحوى مزورانه و شرم آور به ساحت مقدس قرآن كريم، پيامبر اكرم (ص) و همسران و برخى از ياران آن حضرت توهين كرد- اين خود جرمى جداگانه به نام «سب النبى» است و مجازات مستقل دارد- و مسأله وحى و نزول قرآن را به سخره گرفت. او به خواننده كتابش تلقين مى‏كند كه رسالت پيامبر (ص) و نزول قرآن كريم، دروغ و- معاذ الله- ساخته ذهن نبى اكرم (ص) است و حتى بعضى از سخنان شيطان نيز در قرآن گنجانيده شده است.

چهارم: انواع ارتداد:
در فقه اسلامى مرتد دو نوع است و هر يك احكامى جداگانه دارد:
الف. مرتد فطرى: كسى است كه پدر يا مادر يا والدينش هنگام انعقاد نطفه وى مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آيين اسلام را پذيرفته و سپس به كفر روى آورده است مانند سلمان رشدى كه پدرش مسلمان است.
ب. مرتد ملى: كسى است كه پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وى كافر بوده‏اند بعد از بلوغ، اظهار كفر كرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به كفر باز گشته است.(26)
البته برخى از فقها نيز اسلام يا كفر پدر يا مادر هنگام ولادت طفل را شرط دانسته‏اند نه هنگام انعقاد نطفه.(27)

پنجم: مجازات مرتد:
اگر مرتد فطرى مرد باشد، علاوه بر برخى از احكام مدنى مانند فسخ پيمان نكاح و جدايى از همسر بدون نياز به طلاق و تقسيم اموال بين ورثه، به اعدام محكوم است و توبه‏اش، از جهت ظاهرى، پذيرفته نمى‏شود يعنى اگر با اعتقاد و باور قلبى توبه كند، خداى متعال مى‏پذيرد و نماز و عبادتش صحيح است اما بر جريان حكم اعدامش تأثير ندارد. اگر مرتد ملى توبه كند، پذيرفته مى‏شود حتى قبل از جريان هر گونه حكمى، نخست وى را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت مى‏كنند و سه روز- برخى از فقها مانند شيخ طوسى گفته‏اند به قدر لازم-(32) به او مهلت مى‏دهند. اگر در اين مدت توبه كرد، آزاد مى‏شود و گرنه به اعدام
محكوم مى‏گردد.
البته زن مرتد، از هر نوع كه باشد كشته نمى‏شود. او را به توبه فرا مى‏خوانند، چنانچه توبه كرد، آزادش مى‏كنند و گرنه در زندان باقى مى‏ماند، هنگام نماز تازيانه مى‏خورد و در تنگناى معيشتى قرار مى‏گيرد تا توبه كند.(33)
موضوع ارتداد و آثار حقوقى اش در شريعت و فقه اسلام به اندازه‏اى روشن و بديهى است كه درباره اصل حكم كم‏ترين ترديدى وجود ندارد و همه مذاهب فقهى آن را پذيرفته‏اند(34) البته درباره جزئياتش اختلاف نظرهايى ديده مى‏شود براى مثال، بر اساس رأى مشهور اهل سنت، بين مرتد ملى و فطرى يا زن و مرد تفاوتى وجود ندارد- هر نوع كه باشد- ابتدا به توبه دعوت مى‏شود، چنانچه توبه كرد آزاد و گرنه كشته مى‏شود.(35) ابوحنيفه، مانند فقهاى شيعه، بين زن و مرد فرق گذاشته است.(36) حسن بصرى نيز معتقد است مرتد، بى‏آنكه به توبه دعوت گردد، كشته مى‏شود.(37)

پی نوشت ها تا اینجا در پایان مطلب می آید.
پنجم: اتداد در دیگر ادیان الهی:

حكم مرتد در اديان ديگر هم وجود دارد. در اينجا به اختصار به ذ كر دو منبع از كتاب مقدس عهد قديم و جديد بسنده مى كنيم.
منبع عهد قد يم:
سفر توريه مثنى، فصل 13، (مشتمل بر 18 آيه) كتاب المقد س، ترجمه فارسى وليم گلن، دار السلطنه لندن، 1856 ميلادى و 1272 هجرى، ص 358- 357 الكتاب المقدس، دار المشرق، بيروت، سفر تثنيه الاشتراع، الفصل 13، ص 380- 379 اگر برادرت پسر مادرت يا پسر و يا دختر تو يا زن هم آغوش تو و يا رفيق تو كه مثل جان تو است تو را اسرائيلى اغوا نموده بگويد كه برويم تاخدايان غيرى كه تو و آباى تو ندانستيد عباد ت نماييم)) او را قبول مكن و او را گوش مده و چشم تو بر او رحمت ننمايد و او را متحمل مشو و وى را پنهان مدار البته او را به قتل رسان اولا دست تو به قتلش دراز شود و بعد دست تمامى قوم او را با سنگ، سنگسار نما تا بميرد به سبب اين كه جوياى اين بود كه تو را از خداوند خداى تو كه تو را از زمين مصر از خانه بندگى بيرون آورد براند تا تمامى اسراييليان بشنوند و بترسند و بار ديگر چنين امر شنيع را در ميان شما مرتكب نشوند.
منبع عهد جديد:
نامه اى به مسيحيان يهودى نژاد عبرانيان، بند 10، جمله 62- 23(1) اگر كسى دانسته گناه بكند و گناهش هم اين باشد كه مسيح را كه نجات دهنده او است رد كند، آن هم بعد ازاين كه با خبر شده است كه مسيح آمده است تا گناهان او را ببخشد، اين گناه با خون مسيح پاك نمى شود و د يگر راه فرارى از شر چنين گناهى نيست. بلى، راه د يگرى جز اين كه انتظار مجازات وحشتناكى باشد كه از خشم و غضب شد يد خدا به او مى رسد، همان خشم و غضبى كه تمام دشمنان خدا را مى سوزاند و هلاك مى كند. كسى كه قوانين موسى (ع) را مى شكست، اگر دو يا سه نفر به گناه او شهادت مى دادند، آن شخص بدون ترحم جابجا كشته مى شد. حالا فكر كنيد چه مجازات وحشتناك ترى در انتظار كسانى است كه فرزند خدا را زير پا لگد مال كرده اند و خون او را كه براى رفع گناهانشان ريخته شد، دست كم گرفته و ناپاك به حساب آورده اند، و به روح پاك خدا كه درهاى رحمت خدا را به روى عزيزان خدا باز مى كند بد گفته و بى حرمتى كرده اند)) از اين دو فراز از عهد قديم وعهد جديد به دست مى آيد كه حكم ارتداد در دين يهود و مسيح مانند اسلام مرگ است. اما بايد توجه داشت كه:
1- آنچه ذكر شد از منابع موجود عهد قديم و جد يد است و به هيچ وجه نمى تواند بيانگر حكم ارتداد از ديدگاه شريعت حضرت موسى (ع) و عيسى (ع) باشد. يعنى معلوم نيست شرايط ثبوت ارتداد و نوع و چگونگى قتل مرتد د قيقا آن باشد كه در اين متون آمده است.
2- تفكر حاكم بر جهان مسيحيت امروز، هرگونه دخالتى را درقانونگذارى اجتماعى از دين سلب كرده است لذا قوانين جزايى امروزكشورهاى مسيحى نمى تواند بيانگر دين مسيح حتى نزد ارباب كليسا باشد.
3- فلسفه اى كه براى حكم مرتد از عهد قديم ذكر شد و نيز آنچه به عنوان عظمت گناه مرتد از عهد جديد بيان شد هر دو به شكل كاملترى در فلسفه حكم مرتد از ديد گاه اسلام تبيين شد كه مى توانيد آن را مقايسه كنيد. نتيجه آن كه حكم مرتد فى الجمله در همه اديان و مذاهب قتل است و فقط در شروط آن اختلاف اند كى وجود دارد.؛
به نقل از سايت تبيان
پى‏نوشت‏
(1)) انجيل عيسى مسيح، ترجمه تفسيرى عهد جديد، سازمان ترجمه تفسيرى كتاب مقدس، تهران، 1357، ص 305- 306)


پیث نوشت 2
پى‏نوشت‏
(1) راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، ص 192 و 391.
(2) عهد قديم، سفر توريه مثنى، فصل 13 عهد جديد، نامه‏اى به مسيحيان يهودى نژاد عبرائيان، بند 10، جمله 62- 23.
(3) آل عمران (3)، آيه 91.
(4) طبرسى، ابوعلى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج 2- 1، ص 821.
(5) رشيدرضا، محمد، تفسير المنار، ج 6، ص 614- 714.
(6) مصباح يزدى، محمدتقى، پرسش‏ها و پاسخ‏ها) آزادى و پلوراليسم (، ج 4. ص 38 و 26- 87.
(7) آل عمران (3)، آيه 58.
(8) بقره (2)، آيه 582.
(9) صف (61)، آيه 6 بقره (2)، آيه 641.
(10) بقره (2)، آيه 631.
(11) مطهرى، مرتضى، عدال الهى، ص 692- 003.
(12) ر. ك: كتب فقهى شيعه و اهل سنت بخش جهاد.
(13) بقره (2)، آيه 501.
(14) توبه (9)، آيه 30 و 31 مائده (5)، آيات 17 و 72 و 37.
(15) طباطبايى، سيدمحمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 9، ص 182- 282.
(16) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 499 ابن‏قدامه) از فقهاى بزرگ اهل‏سنت (، المغنى، ج 10، ص 47.
(17) ر. ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحرير الوسيله.
(18) ر. ك: كتب فقهى باب نجاسات، از جمله: شرايع الاسلام و تحريرالوسيله.
(19) موسوى عاملى، سيد محمد، مدارك الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، ج 2، ص 492.
(20) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 601 و ج 6، ص 488 و 49 موسوى اردبيلى، سيدعبدالكريم، فقه الحدود و التغريرات، ص 938.
(21) خويى، سيدابوالقاسم، التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ج 3، ص 59- 58 و 61 امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 511.
(22) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 6، ص 94.
(23) همان.
(24) مانند حكم به ارتداد خانمى از سوى حضرت امام خمينى) ره (كه در مصاحبه راديويى به مناسبت تولد حضرت زهرا) س (در پاسخ به اين پرسش كه الگوى شما كيست، گفته بود: خانم اوشين الگوى من است چون حضرت فاطمه) س (به چهارده قرن قبل تعلق داشته‏اند.
(25) نجفى، محمدحسن، جواهرالكلام، ج 6، ص 48 و ج 41، ص 006.
(26) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 1، ص 994.
(27) خويى، سيدابوالقاسم، مبانى تكملة المنهاج، ج 1، ص 523.
(28) نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 602 امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 894.
(29) همان، ج 6، ص 94.
(30) همان، ص 44 و 54.
(31) همان. ج 41، ص 603 و 605 و 716.
(32) همان، ص 316.
(33) امام خمينى، تحريرالوسيله، ج 2، ص 624 نجفى، محمدحسن، جواهر الكلام، ج 41، ص 506- 616.
(34) موسوى اردبيلى، فقه الحدود و التعزيرات، ص 836 و ابن قدامه، المغنى، ج 10، ص 67.
(35) الجزيرى، عبدالرحمن، الفقه على المذاهب الاربعة، ج 5، ص 424.
(36) الكاسانى، ابوبكر، بدايع الصنايع، ج 7، ص 531.
(37) ابن قدامة، المغنى، ج 10، ص 67.

بینهایت سپاس.

Sookoot
3rd June 2012, 01:12 AM
اما سوال این هست

مگر منطق انسان امری ثابت است که با توجه به منطق انتظار رفتاری ثابت داشته باشیم ؟
رفتارانسان مسلما در مواجهه با مسائل مختلف متغیره اما این الزاما به معنای تغییر منطق انسان نیست لذامنطق درکلیات ونه جزییات امری ثابت است

در زندگی همه ما اتفاقاتی می افتاد که جهت فکری و منطق مون رو تغییر خواهد داد و در باور هامون تجدید نظر می کنیم
این که درباره ی یک منطق متغیر حکم اعدام و ارتداد بودن صادر شود خود غیر منطقی هست
همه ما ممکنه منطق و جهت فکری مون تغییر کنه و حتی درباورهامون تجدید نظر کنیم اما حتما میپذیری تغییر و یا خروج از دین موضوع کاملا متفاوتیه / اعلام ارتداد بخاطر تغییر منطق یه ادم نیست اتفاقا بخاطر اینه که چرا این ادم بدون هیچ منطق متعارفی از دین خروج کرده وبر علیه همون دینی که بهش پایبند بود علم مبارزه و طغیان برداشته

به علاوه ی اینکه با توجه به آیه ی قرآن لا اکراه فی الدین
آیا انتخاب دین تنها یکبار ممکن است و بعد از آناختیار از او سلب می گردد ؟
دقیقا به استناد همین ایه دراصل پذیرش دین اکراه و اجباری نیست اما وقتی شخص پذیرفت لازمه به قواعد و محکمات همون دین ملزم و پابند باشه بعبارت دیگه یا قبول نکنه و یا اگر قبول کرد پایش بایستد / ازین نوع الزامات در زندگی معمولی زیادداریم مثلا هر کسی تا نظامی نشده الزامی به اجرای مقررات نظامی ها نداره اما وقتی نظامی شد باید مطیع مقررات باشه

آیا ممکن نیست فردی که با چنین دانشی دینی را بر می گزیند در آینده با افزایش آگاهی و دانش دینی را بهتر بیاید و بخواهد به سوی آن متمایل شود !
حتما میتونه ازین تغییر در نوع دین زیاد اتفاق می افته اما از نظر دین قبل این شخص این شخص ازدین خروج کرده / و پرواضحه که تمام ادیان بالاتفاق میپذیرند که دین کامل وموخراسلامه و رجوع به عقب کاری عبث و غیر منطقی است

آیا این حکم بیشتر سرکوب کردن مخالفان و سخنان دشمنان نیست تا اینکه یک حکم الهی باشد ؟
درواقع خیر ! ضمن انکه اعلام ارتداد ریشه فقهی و الهی دارد که دوستان اشاره کردند و تابع شرایط کاملا دقیقی است اصلا ناظر بر سرکوب کردن سخنان دشمن و مخالف نیست چرا که مرتد پیش ازین در لباس دوست درامده وباهمین ظاهر محکمات دین را زیر سوال برده است


آیا تفکر فقط محدود در یک فرصت است و بعد از آن نقش خود را در ادامه ی دینداری از دست می دهد و فقط باید تن به تقلید دهد ؟
برای تفکر ابدا محدودیتی قابل تصور نیست اما اسلام برای فروع خود بخاطر یکپارچگی اجرای ان تقلید را تجویز کرده همچنانکه تقلید را در اصول دین جایز نمیشمارد



پاسخ در متن

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد