Majid_GC
25th May 2012, 04:12 PM
به نام او
طلسم اصفهان
بیش از ۵۰ سال بر پیکره شیر انسان اژدها دم نگریستم و به اعتقاد سخن پیشینیان آن را طالع اصفهان دانستم .
اما چندی پیش که برای صدمین بار باز به آن نگاه کردم چیزی یافتم . چه می شود اگر این تیر در دهان اژدها جای گیرد و یا اژدها سر انسان را ببلعد ؟ مرگ هر دو ! چه بکشی چه بکشندت می میری . چه سرنوشت غریبی .
از این قضیه تعابیر بسیار می شود . مثلا اینکه این جدال انسان با نفس اماره است و یا اینکه حتی هنرمند از کشیدن آن نیت خاصی نداشته باشد . اما به تجربه فهمیده ام که هنرمندان این دوره ( صفویه ) حتی آب بی فلسفه نمی خورند . و با علوم و معارف زمانه آشنایی بسیار داشته اند . و این داوری مرا به دنیای منجمان کشاند این شکل را به چهار عنصر زیر تقسیم کردم .
الف : )اسد ،شیر ،مرداد ،از صور دوازده گانه ی منطقه البروج
ب:)قوس ،رامی، تیرانداز، از صورفوق
ج:) ذنب، جوزهر از صور کواکب شمالی
د:) شمس ، خورشید
با تحلیل مفصل اشکال و مفاهیم می توان دریافت هنرمند ما برج اسد (شیر) نماینده زر و سیم ،ضرابخانه ی امپراتوری صفوی و صنعتگران را با قوس ،طالع اصفهان ، بر آمیخت و با اژ دها به نبرد آورد تا مفهوم بازار قیصریه اصفهان را به یاری نقش به تماشای قرون بگذارد . همین اژدها تداعی کننده شر در فرهنگ اساطیری ایران است و تیر انداز که نیروی شیر در بازوهای اوست با بدی می جنگد . نبردی بی امان که تا آخرالزمان ادامه می یابد . نبرد نور با ظلمت که به پیروزی نیکی می انجامد نیکان رستگار می شوند و بدان به سزای خود می رسند .و انسان معلق میان خیر و شر ، همیشه در تهدید تضاد هاست و این حالت تعلیق ،پویایی سرنوشت او را رقم می زند .همه چیز در حال شدن است ،اژدها باید بغرد . تیر انداز باید او را بترساند . و از بلعیدن خورشید ( مایه ی نور و روشنایی) باز دارد تا آنگاه که صور اسرافیل بدمد .
گردآورنده :زیبا نباتی
منبع : مقالات تخصصی ،دانش نما
شماره101-100
طلسم اصفهان
بیش از ۵۰ سال بر پیکره شیر انسان اژدها دم نگریستم و به اعتقاد سخن پیشینیان آن را طالع اصفهان دانستم .
اما چندی پیش که برای صدمین بار باز به آن نگاه کردم چیزی یافتم . چه می شود اگر این تیر در دهان اژدها جای گیرد و یا اژدها سر انسان را ببلعد ؟ مرگ هر دو ! چه بکشی چه بکشندت می میری . چه سرنوشت غریبی .
از این قضیه تعابیر بسیار می شود . مثلا اینکه این جدال انسان با نفس اماره است و یا اینکه حتی هنرمند از کشیدن آن نیت خاصی نداشته باشد . اما به تجربه فهمیده ام که هنرمندان این دوره ( صفویه ) حتی آب بی فلسفه نمی خورند . و با علوم و معارف زمانه آشنایی بسیار داشته اند . و این داوری مرا به دنیای منجمان کشاند این شکل را به چهار عنصر زیر تقسیم کردم .
الف : )اسد ،شیر ،مرداد ،از صور دوازده گانه ی منطقه البروج
ب:)قوس ،رامی، تیرانداز، از صورفوق
ج:) ذنب، جوزهر از صور کواکب شمالی
د:) شمس ، خورشید
با تحلیل مفصل اشکال و مفاهیم می توان دریافت هنرمند ما برج اسد (شیر) نماینده زر و سیم ،ضرابخانه ی امپراتوری صفوی و صنعتگران را با قوس ،طالع اصفهان ، بر آمیخت و با اژ دها به نبرد آورد تا مفهوم بازار قیصریه اصفهان را به یاری نقش به تماشای قرون بگذارد . همین اژدها تداعی کننده شر در فرهنگ اساطیری ایران است و تیر انداز که نیروی شیر در بازوهای اوست با بدی می جنگد . نبردی بی امان که تا آخرالزمان ادامه می یابد . نبرد نور با ظلمت که به پیروزی نیکی می انجامد نیکان رستگار می شوند و بدان به سزای خود می رسند .و انسان معلق میان خیر و شر ، همیشه در تهدید تضاد هاست و این حالت تعلیق ،پویایی سرنوشت او را رقم می زند .همه چیز در حال شدن است ،اژدها باید بغرد . تیر انداز باید او را بترساند . و از بلعیدن خورشید ( مایه ی نور و روشنایی) باز دارد تا آنگاه که صور اسرافیل بدمد .
گردآورنده :زیبا نباتی
منبع : مقالات تخصصی ،دانش نما
شماره101-100