PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گهرهاي فراوان در سرزمين خشک!



امید عباسی
9th February 2009, 09:12 PM
خبر سال خشکي و بي‌آبي همه را نگران مي‌کند و انتظار باران مانند منجي براي همه به معجزه و رهايي مي‌ماند. باران به موقع چقدر نعمت است و ما قدرش را نمي‌دانيم!

به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "دژپل ژورناليسم" به نشاني http://dejhpoljournalism.blogfa.com در ادامه آورده است: دوران کودکي‌ام هر بار که خبر از نيامدن باران و سختي پس از آن مي آمد، گمان مي کردم آسمان با ما قهر کرده، چرا که هر وقت درش را به رويمان باز مي کند زود قايم مي شويم و پنجره‌ها را مي بنديم تا مبادا خيس شويم و سرما بخوريم. از اين رو هر بار که باران مي‌باريد چترم را عمدا خانه جا مي گذاشتم و از مدرسه تا خانه را زير باران طي مي کرديم تا بداند من از آمدنش شاد شادم و نمي‌ترسم و از خيس شدن غر نمي‌زنم. سعي مي کردم تا با شادي به آسمان نگاه کنم و شکر کنم. هيچ کس مرا شادتر از هنگامي که باران مي‌باريد و در زير آن گام برمي داشتم نمي‌ديد. هيچ چيز مرا در آن هنگام غمگين نمي‌کرد. آن شعر باز باران با ترانه را با آواهاي گوناگون براي خودم زمزمه مي کردم. هنوز در گوشم طنين مي‌افکند : باز باران با ترانه با گهر هاي فراوان مي خورد بر بام خانه.....

قرار نيست در قرن ‌٢١ که ديگر بشر به مهار طبيعت در جهت رفاه خود دست زده، ما همچنان نگران بي آبي باشيم. بسياري از ما که دانا و خردمند هستيم سعي مي کنيم علاج واقعه قبل از وقوع کنيم. براي نمونه با آمدن دو سه رگبار هول ورمان نمي‌دارد که آب پشت سد ها را هدر دهيم و به اين اميد که حتما باران و ذخيره هاي بعدي در راه است روزگار خود و ديگران را بدون تدبير و برنامه ريزي درست تباه کنيم.

نمي دانم اين تحليل درست است يا نه و يا صحت دارد يا خير، ولي اين خبري است که مردم جنوب بويژه در باره سد دز و هدر دادن آب آن در زمستان گذشته و در نتيجه کمبود آب و قطعي احتمالي برق در تابستان گرم امسال مي دهند و با نگراني در انتظار فصل گرما و ساعات خاموشي در گرماي طاقت فرساي خوزستان مي دهند. مي گويند احتمال دارد امسال ساعات کاري در شهرهاي گرم خوزستان تغيير کند! مي گويند و مي گويند و ... تنش و عطش و... آيا کسي تا بحال از خود پرسيده چرا اين سرزمين، خاکي چنين حاصلخيز دارد؟ شايد شهد عشق و از خود گذشتگي را نوشيده ... امسال خبري از سرسبزي هر سال نبود. مي‌توانستي خشکي و عطش زمين را از الان حس کني. گرما نيز خيلي زود صورت سرخش را نشان داد و خبر داد که بايد دست به کار شد، هر چند دير!

صداي نم نم باران را مي‌شنوم، چه مهربان مي بارد، زمين‌هاي دزفول، اهواز، شوشتر...همه در انتظار تو بوده اند. از بشر دو پا که خيري نديده‌اند، مگر تو بباري که باز ترانه‌ات بر بام خانه‌ها گهرهاي فراوان ببارد. گهرهايي که در زمين فداکاري و عشق و دلدادگي فرو مي روند و جوانه مي زنند تا حاصلخيزي را براي انسان‌هاي مهربانش به ارمغان بياورند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد