ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وضعیت خطرناک برای ازدواج!



باستان شناس
15th May 2012, 09:23 AM
گاهی اوقات زن و شوهرهایی را می بینیم که هیچ تناسبی با هم ندارند،
مشکلات زیادی در زندگی مشترک شان دارند و به نظر می رسد
از همان اول، ازدواج شان نادرست بوده است.

در این مواقع با خودمان می گوییم چطور آنها همدیگر را انتخاب کرده اند؟

مگر از همان اول متوجه نبودند که تا این حد با هم اختلاف دارند؟

شاید فکر کنید که آنها در زمان انتخاب، آگاهی و منطق درستی نداشته اند، یا اساسا آدم های عجیب و غریبی هستند که توانسته اند دست به چنین انتخابی بزنند!

اما بیشتر مواقع این طور نیست!

مساله این است که در خیلی از موارد، افراد در هنگام انتخاب همسر در شرایطی قرار می گیرند که نمی توانند فکر کنند و درست انتخاب کنند. باورتان نمی شود؟ در اینجا می خواهیم شما را با ۱۰ وضعیت خطرناک برای انتخاب همسر آشنا کنیم که اگر خود شما هم در چنین شرایطی قرار بگیرید ممکن است ندانسته مرتکب همان اشتباهات آشکار شوید.


۱ – زیبایی خیره کننده

شما دختر زیبایی هستید و هم خودتان و هم اطرافیانتان انتظار دارید همسری که انتخاب می کنید به اندازه خودتان زیبا باشد؛ شما پسر خوش تیپ و خوش هیکلی هستید و دوست دارید همسری داشته باشید که از این لحاظ هم سطح خودتان باشد؛ شما به تازگی با فردی آشنا شده اید که بسیار زیباست و واقعا شما را مجذوب خودش کرده است؛ همین جا بایستید:

شما به شدت در معرض خطر انتخاب نادرست قرار دارید!

شکی نیست که همه ما زیبایی را دوست داریم و به سمت آن جذب می شویم، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب ما بیشتر از حد معقول باشد، دردسرهایمان هم شروع می شود. بهتر است قبل از اینکه کسی را برای خودتان انتخاب کنید، اولویت هایتان را مشخص کنید:

با اینکه زیبایی برایتان اهمیت زیادی دارد، اما چه چیزهایی هست که برایتان از زیبایی اهمیت بیشتری دارد؟

چه معیارهایی را حاضرید فدای زیبایی کنید و از چه معیارهایی به هیچ وجه حاضر نیستید بگذرید؟ آیا اگر این فرد این همه زیبا نبود، بازهم او را انسان خوبی می دانستید.

۲ – پرستیژ و موقعیت اجتماعی ویژه

می گویند لازم نیست خانم ها نصف عمرشان را درس بخوانند و زحمت بکشند تا بشوند خانم دکتر، همین که همسر یک دکتر شوند، همه آنها را «خانم دکتر» صدا می زنند!

موقعیت اجتماعی یکی از مواردی است که احتمال خطای ما در انتخاب همسر را به شدت بالا می برد.
عناوین و موقعیت های چشمگیر به راحتی می توانند سایر خصوصیات فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به عبارتی چشم ما را به روی خیلی چیزها ببندد.

در این صورت ما با موقعیت طرف مقابل ازدواج می کنیم، اما با «خود» او زیر یک سقف می رویم – شما در داخل خانه دیگر «خانم دکتر» نخواهید بود!

اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، فرد را بدون شغل و موقعیت خاصش تصور کنید:

آیا اگر چنین موقعیتی را نداشت بازهم برایتان انسان قابل قبولی بود؟
غیر از موقعیت خاص، چه ویژگی های دیگری دارد که شما را به خود جذب می کند؟

۳ – شیفتگی و عشق بی اندازه

مسلما عشق یکی از لازمه های ازدواج است، اما قطعا برای ازدواج کافی نیست.

اگر فقط از روی عشق ازدواج می کنید، منتظر باشید که روزی فقط به خاطر نفرت از هم جدا شوید!

یکی از خطرناک ترین شرایط انتخاب همسر زمانی برای شما پیش می آید که «عاشق» می شوید.

در این حالت شما آن قدر تحت تاثیر هیجانات و احساسات هستید که نمی توانید درست ببینید و درست تصمیم بگیرید.

قبول این مساله برای کسانی که در اوج عشق هستند بسیار سخت است

. مغز در حالت هیجان زدگی نمی تواند به طور طبیعی فعالیت کند. بنابراین ما به جز خوبی چیزی نمی بینیم.
اگر نخواهیم از اصطلاح «عشق کور» در این مورد استفاده کنیم، می توانیم بگوییم مغز عاشق، همه چیز را از پشت عینک عشق می بیند و از پشت این عینک هم همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده می شود مگر بد است؟ نه.

فقط مشکل اینجاست که ما نمی توانیم همیشه با این عینک به دنیا نگاه کنیم چه بخواهیم چه نخواهیم این شیفتگی و این هیجانات دیر یا زود فروکش می کند.

اگر عاشق هستید، بهتر است مدتی صبر کنید و از رابطه فاصله بگیرید تا این تب در شما فروکش کند و بتوانید با دخالت بیشتر عقل، درمورد زندگی آینده تان تصمیم گیری کنید.


۴ – احساس تنهایی شدید

تنهایی های دوران مجردی گاهی برایمان تحمل ناپذیر می شود.

وقتی دوستان متاهل دور هم جمع می شوند اما ما به دلیل مجرد بودن نمی توانیم در جمع شان باشیم.

وقتی با جمعی از بچه های فامیل به مسافرت می رویم و همه با همسرشان هستند به جز ما. وقتی همکارانمان آخر وقت در حالی به خانه شان برمی گردند که همسرشان با یک غذای گرم در انتظارشان است اما ما به خانه ای می رویم که در و دیوار منتظرمان است و…، ته دلمان به این فکر می کنیم که چرا من باید این قدر تنها باشم؟

و درست همین جاست که زنگ های خطر به صدا درمی آید.
تنهایی مفرط ساده تر از آنچه فکرش را بکنید می تواند شما را در معرض انتخاب اشتباه قرار دهد.

وقتی در تنهایی به حال خودتان تاسف می خورید، کسی پیدایش می شود که می تواند شما را از دست این غول تنهایی و این همه غم و غصه نجات دهد و ادامه داستان!
افراد تنها به راحتی می توانند تنهایی شان را با دوستان و آشنایان تا حدی برطرف کنند و به فکر حل این مساله از طریق ازدواج نباشند. بعد از اینکه از عمق تنهایی ما کاسته شد، می توانیم تصمیمات بهتری برای خودمان بگیریم.


۵ – عجله


«برای من دیگر دارد خیلی دیر می شود.» آیا چنین ندایی را از دوستان می شنوید؟


شما آخرین فرزند خانه هستید که مجرد مانده، تنها پسر مجرد فامیل در طیف سنی خودتان هستید، همه دوستانتان ازدواج کرده اند.

چشم مادربزرگ و پدربزرگتان به شماست که نوه شان را ببینند.

شما خواهر بزرگ تر هستید و ازدواج خواهر کوچکترتان در گرو ازدواج شماست و آخرین آرزوی مادر و پدرتان برای خوشبختی شما این است که شما را در لباس دامادی / عروسی ببینند.

یا اصلا سن شما بالا رفته و احساس می کنید برای ازدواجتان دیر شده است.

هیچ کدام از این موارد مشکل خاصی به شمار نمی رود؛ به شرطی که شما را وادار به انتخاب عجولانه و نسنجیده نکند.

در هر انتخابی، وقتی ما در شرایط اضطرار و عجله قرار می گیریم، امکان اشتباه کردنمان چندین برابر می شود و زمانی که این انتخاب به بزرگی انتخاب شریک زندگی باشد، حساسیت آن هم چندین برابر می شود.

پس ارزشش را دارد که با این فکر مبارزه کنید.

یک راه حل ساده:

به همه کسانی که احساس می کنید از سوی آنها تحت فشار هستید – ازجمله ندای درون خودتان – بگویید که اصلا قصد ازدواج ندارید!

۶ – سن پایین


شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.

این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد.

اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند

به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر ۲۰ سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد.

ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند.

ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.

درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند: ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟

آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟


۷ – شناخت ناقص


دو سال است که با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است.

بگذارید خیالتان را راحت کنم:

اگر ۲۰ سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید،
بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!

وقتی با یک نفر ازدواج می کنیم، درواقع با کل وجود او و با همه ابعاد زندگی اش، خانواده اش، گذشته اش، آینده اش، افکار و اخلاقش و همچنین با جسم او ازدواج کرده ایم؛

در مثال بالا شما فقط بُعد «کافی شاپ» یا به عبارتی بُعد «تفریحی» فرد را شناخته اید، یا با شخصیت مجازی او
(که معمولا بسیار متفاوت از شخصیت حقیقی است) آشنا شده اید و این هرگز شناخت کافی برای یک ازدواج خوب به حساب نمی آید.

احتمال شکست در ازدواجی که براساس شناخت کافی صورت نگیرد بسیار بالاست.

ما زمانی می توانیم به شناخت کامل تر برسیم که با همه ابعاد وجودی فرد و در شرایط و موقعیت های مختلف رو به رو شده باشیم.


۸ – بحران روحی


در رابطه ای شکست خورده اید، هنوز یک ماه از اتمام رابطه قبلی تان نگذشته، هنوز زخم هایی که از ارتباط ناموفق قبلی خورده اید خوب نشده و هنوز غم و غصه دارید و به حال و هوای عادی زندگی تان برنگشته اید:

حال شما و نیاز شما به یک همدم را درک می کنم،
اما الان اصلا فرصت مناسبی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نیست.

بحران روحی به هر علتی ممکن است ایجاد شود:

ممکن است به تازگی عزیزی را از دست داده باشید، از کار اخراج شده باشید، بیمار باشید، پدر و مادرتان از هم جدا شده باشند یا هر مساله دیگری که باعث ناراحتی شما شده باشد.

در حالت بحران، ذهن ما فعالیت طبیعی ندارد و امکان اشتباه در این وضعیت بالاست.

ممکن است کسی که الان به نظرمان همسر مناسبی می آید، بعد از عبور از بحران، دیگر چندان مناسب به نظر نرسد و خودمان هم ندانیم چه شد که حاضر شدیم با چنین فردی ازدواج کنیم.

این نوع ازدواج ها دقیقا مصداق «از چاله به چاه افتادن» است.

۹ – سرخوشی و هیجان

در عروسی دخترخاله تان که خیلی به شما خوش گذشته با کسی آشنا شده یاد که انگار دقیقا همان کسی است که همیشه در رویاهایتان به دنبالش بودید.

احساس بسیار خوبی نسبت به او دارید و وقتی به او فکر می کنید شادی وصف ناپذیری را در خود احساس می کنید.

احساس خوبی است! اما اگر هنوز رابطه تان جدی نشده، دست نگه دارید.

چون دقیقا در لبه پرتگاه انتخاب غلط قرار گرفته اید!
هیجانات مثبت، درست مثل هیجانات منفی، ما را در معرض انتخاب غلط قرار می دهد. اسم این حالت را «جوزدگی» می گذارم.

در بعضی شرایط ما کاملا «جو زده» می شویم و کارهایی می کنیم که شاید در حالت عادی به آن فکر هم نکنیم.

وقتی در میهمانی به ما خوش می گذرد، عملکرد مغز ما متفاوت از حالت عادی است و در واقع فیلترهایی که ما برای انتخاب شخص مناسب برای خود داریم تا حد زیادی از کار می افتد. اشتباه بزرگی است که بخواهیم به انتخاب ذهنمان در چنین حالتی اعتماد کنیم.
در این وضعیت بهتر است مدتی صبر کنیم تا مغز به حالت عادی برگردد و مجددا درمورد این شخص فکر کنیم. در اکثر موارد انتخاب های هیجانی بعد از مدتی از چشم مان می افتند.

۱۰ – چشم و هم چشمی

متاسفانه چشم و هم چشمی نیز چشم ما را به روی بسیاری از واقعیات می بندد و امکان درست دیدن را از ما می گیرد. اگر احساس می کنید در شرایطی هستید که میل به کم کردن روی اطرافیان از طریق ازدواجتان دارید، بهتر است دست از هر اقدامی در زمینه ازدواج بردارید.

از کجا می فهمیم که تصمیم گیری ما از روی چشم و هم چشمی است؟

از اینجا که مدام در حال مقایسه کردن مورد خودتان با مورد ازدواج کسی هستید که حسادت شما را برانگیخته و این خیال رهایتان نمی کند که ازدواج شما با این شخص چطور می تواند حال او را بگیرد و دل شما را خنک کند!

چشم و هم چشمی به طور خاص درمورد افرادی دیده می شود که از همسر خود جدا شده اند و همسر آنها مجددا ازدواج کرده است.

در چنین شرایطی میل شدید به جبران کردن و کم نیاوردن در ما پدید می آید که ضریب خطا در انتخاب را تا حد زیادی بالا می برد.

توصیه می شود برای این جبران و رو کم کنی، راه های دیگری به جز ازدواج را درپیش بگیرید!

باستان شناس
15th May 2012, 09:52 AM
دختر و پسرهای زیادی هستند که گمان می‌کنند تنها وجود عشق و علاقه برای ازدواج کافی است ولی گاهی همین عشق مانع شناخت درست می‌شود و چشمان دو طرف را کور می‌کند.

اما اگر خود شما یا یکی از نزدیکانتان تا به حال عاشق شده‌باشید اذعان می‌کنید که آدم عاشق خیلی عقلانی تصمیم نمی‌گیرد و خیلی سخت می‌تواند منطقی باشد.
در اینجا قصد داریم به شما کمک کنیم حتی اگر عاشق هم هستید چشمانتان را باز کنید و از تمام اشتباهات پیش از ازدواج آگاه شوید.


فردا عوض می شود


این یکی از رایج‌ترین اشتباهات است، خیلی از زوج‌های جوان تنها به این امید با هم ازدواج می‌کنند که فکر می کنند در آینده یکدیگر را تغییر می دهند.

اگر رفتارهای حال حاضر فردی را نمی‌پسندید و با آن‌ها راحت نیستید مطمئن باشید در زندگی آینده هم این مشکلات را خواهید داشت.

در دوران آشنایی به روحیات، شخصیت، عادت‌ها، مهارت‌های ارتباطی، وضعیت ظاهری فرد مقابل خوب دقت کنید و مطمئن شوید می‌توانید با چنین ویژگی‌هایی راحت کنار بیایید.


عشق در یک نگاه

اگر با یک نگاه عاشق شده اید بدانید که این دلیل خوبی برای ادامه دادن احساساتتان نیست.

انتخاب شما اشتباه است چون بیشتر بر زیبایی‌‌های ظاهری تاکید دارد تا شخصیت فرد.

زیبایی می‌تواند مثل جرقه آتش رابطه را روشن کند ولی تنها یک شخصیت خوب می‌تواند آتش رابطه را روشن نگه دارد.

یادتان باشد ۴ ویژگی شخصیتی وجود دارد که باید حتما در طرف مقابل چک کنید:

الف) فروتنی:

آیا این فرد عقیده دارد که «انجام کار درست» خیلی مهم‌تر از آسایش شخصی است؟


ب) مهربانی:

آیا این فرد از کمک کردن به دیگران لذت می‌برد؟
چگونه با دیگران برخورد می‌کند؟
آیا سعی می‌کند برای دیگران خوشایند باشد؟
آیا علاقه‌ای به کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه دارد؟
ج) مسئولیت‌پذیری: تا چه حد می‌توان روی حرف‌های او حساب کرد؟
اگر بگوید کاری را انجام می‌دهد، می‌توان مطمئن بود؟


د) خوشحالی:

چقدر از خودش راضی است؟
آیا از زندگی‌اش لذت می‌برد؟
آیا به لحاظ عاطفی و هیجانی ثبات دارد؟
در نهایت از خودتان بپرسید: دوست دارید بیشتر شبیه این آدم شوید؟
آیا دوست دارید فرزندتان بیشتر شبیه این آدم باشد؟


نیازهای شما را درک نمی‌کند

زن‌ها و مردان هرکدام احتیاجات عاطفی خاصی دارند و معمولا این مردان هستند که نمی‌توانند این نکته را درک کنند، البته در بعضی از فرهنگ‌ها تلاش بسیاری می‌شود که به مردان نیازهای عاطفی زنان را یاد دهند و راه خوشحال کردن زنان را بیاموزند.

فقط از او بدتان نمی آید

انتخاب شما اشتباه است چون شما او را کاملا نپسندیده اید فقط از سر ناچاری به او رضایت داده اید. از خود بپرسید:
«آیا من این فرد را تحسین می‌کنم و به او احترام می‌گذارم؟»

دقت کنید چیزهایی که باید شما را تحت تاثیر قرار دهد ویژگی‌هایی چون خلاقیت، صداقت و راسخ بودن و… است نه عناصر ظاهری و فیزیکی.

همچنین از خودتان بپرسید:

«آیا من به این فرد اعتماد دارم؟» که می‌تواند این معنا را داشته‌باشد که «آیا این فرد به لحاظ عاطفی ثبات دارد؟
آیا می‌توانید با خیال راحت به او تکیه کنید؟»

خود سانسوری می کنید

انتخاب شما اشتباه است چون نمی توانید به‌راحتی همه چیز را به او بگویید.

هر چیز آزاردهنده کوچکی که برای شما در رابطه وجود داشته ‌باشد باید درباره آن با طرف مقابل صحبت کنید، در طول زندگی ناگزیر مشکلات زندگی بیشتر خواهند شد، شما باید قبل از این‌که ازدواج کنید، این مورد را بفهمید آیا می‌توانید اختلافات را به‌راحتی حل کنید و موارد مورد توافق‌تان را به راحتی پیدا کنید؟

هیچ وقت از این نترسید که فرد مقابل بفهمد چه چیزی شما را آزار می‌دهد.

این مورد همچنین می‌تواند نشان دهد شما در مقابل فرد مقابل چقدر آسیب‌پذیر هستید، یادتان باشد که هرقدر کسی با شما صمیمی‌تر باشد بیشتر می‌تواند به شما آسیب برساند.


او آدم کنترل‌گری است

انتخاب شما اشتباه است چون شما کسی را انتخاب کرده‌اید که وقتی با او هستید به لحاظ عاطفی احساس امنیت نمی‌کنید.

در این مورد سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

«آیا هنگامی که با این فرد هستم احساس آرامش و آسایش می‌کنم؟ آیا واقعا خودم هستم و واقعیات درونی خودم را راحت با او مطرح می‌کنم؟ آیا با بودن با این فرد احساس خوبی نسبت به خودم پیدا می‌کنم؟» مطمئن شوید با کسی ازدواج می‌کنید که به شما تمام این احساسات را می‌دهد.

حواس‌تان باشد فردی که مدام بخواهد شما را عوض کرده و تغییر دهد مورد مناسبی برای ازدواج نیست.
گروهی دیگر از افراد هم هستند که ممکن است احساس ناامنی در شما به وجود بیاورند، این‌گونه افراد می‌خواهند تمام زندگی شما را کنترل کنند. رفتارهای کنترل‌گر می‌توانند یک زندگی را به‌راحتی خراب کنند.

حواس‌تان باشد که فرق بزرگی بین کنترل کردن و پیشنهاد دادن وجود دارد.

یک پیشنهاد به نفع خود شماست ولی یک رفتار و حرف کنترل‌گر به نفع فرد کنترل‌کننده است.


ازدواج می کنم تا از این وضع رها شوم


اگر شما ناراحت و افسرده هستید، به احتمال فراوان حتی اگر متأهل هم بشوید باز ناراحت و افسرده خواهید بود، قرار نیست ازدواج مشکلات شخصی، روانی و عاطفی شما را برطرف کند. اگر شما هر مشکلی داشته ‌باشید، ازدواج آن را بزرگ‌تر هم خواهد کرد.

اگر شما از خودتان و زندگی‌تان راضی نیستید، مسئولیت آن را قبول کنید و بکوشید که در همان زمان مجردی با مشکلات بجنگید.

در این صورت احتمالا هم خودتان احساس بهتری خواهید داشت و هم همسر آینده شما خوشبخت‌تر خواهد بود.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد