PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر خاتمی، "میرحسین" را به مدار قدرت می برد



AvAstiN
8th February 2009, 09:44 AM
عصرایران ؛ محسن عسکری - سخنان اخیر سید محمد خاتمی پس از دیدار طولانی اش با میر حسین موسوی مبنی بر اینکه "باید حضور خود را اعلام کنم" از یکسو و تشکیل ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و اعلان رسمی آن در سایت "کلمه" از سوی دیگر، باعث شد فضای سیاست داخلی کشور از اخبار "خاتمی می آید، میر حسین نمی آید، میر حسین می آید و حتی خاتمی و موسوی با هم می آیند" آکنده شود و کمتر روزنامه و تارنمای خبری را می توان یافت که عاری از این اخبار باشد.

مسلما در این میان عطش مردم برای دانستن اینکه چه کسانی در انتخابات سال آینده حضور می یابند با اخبار ضد و نقیضی که منتشر می شود نه تنها سیراب نمی گردد بلکه زمانی که سیاسیون و طرفداران هر یک از نامزدهای احتمالی آرزوها و خواسته های خود را در قالب خبر و تحلیل ارایه می دهند بر دامن این عطش آتش می زنند.

پیش بینی ترکیب نامزدهای احتمالی انتخابات سال آینده باید یا مبتنی بر خبر باشد یا تحلیل. اما اخباری که در این روزها منتشر می شود به این دلیل که با اغراض سیاسی و تاکتیکهای انتخاباتی آغشته است و گاهی با برخی ذوق زدگی های زودگذر نیز همراه می شود چندان قابل اعتماد نیست.


http://www.asriran.com/files/fa/news/1387/11/19/105739_285.jpg

لذاست که برای نیل به این مقصود راهی جز تحلیل شرایط موجود، باقی نمی ماند و تحلیل شرایط نیز جز از ردیابی " قصد بزرگان" در لابلای اظهارات افراد موثر و تاثیر گذار و کسانی که در حلقه های تصمیم گیری حضور دارند میسر نیست.

با توجه به این مقدمه می توان از نگاهی دیگر به رخدادهای سیاسی چند ماه اخیر نگریست و پرسید آیا سخنان اخیر خاتمی به معنای حضور قطعی وی در انتخابات است؟

به یقین حضور خاتمی در انتخابات سطح تنش را در جامعه بالا می برد چرا که خاتمی مخالفان قسم خورده ای دارد که طی سه سال اخیر و به واسطه حضور بلاواسطه در قدرت اجرایی کشور از هیچ تلاشی برای منصرف کردن وی از نامزدی در انتخابات و حتی پشیمان کردن وی از ریاست جمهوری – در صورت پیروزی – فروگذار نخواهند کرد.
محمد رضا خاتمی می گوید: " در عمل ما با رقیبی روبرو هستیم که راست و حسینی در عرصه رقابت سیاسی به هیچ چیز پایبند نیست ... آقای خاتمی می گوید نفس آمدن من نشانه وجود یک بیماری مزمن سیاسی در کشور است که آمدن او این بیماری را تشدید می کند. ... این بار آقایان اوستا هم شده اند که چطور با ژست دموکراتیک و مشی مدنی تماما چرخهای حرکت دولت خاتمی را بشکنند" [1].

نشانه های این امر زمانی آغاز شد که خاتمی برای حضور دو شرط گذاشت و احتمال حضور خود را قوت بخشید. همان زمان حسین شریعتمداری در کیهان، خاتمی را به رد صلاحیت تهدید کرد و نوشت " مواضع آقای خاتمی به ویژه بعد از پایان دوره ریاست جمهوری شان و در سفر به آمریکا و چند کشور اروپایی با مبانی تعریف شده انقلاب و نظام و در پاره ای از موارد با آموزه های صریح اسلام مغایرت دارد و این موارد از نگاه قانونی می تواند رد صلاحیت ایشان را به همراه داشته باشد" [2] .

البته حمله به خاتمی به همین جا ختم نشد و مرتضی آقا تهرانی نیز خاتمی را به رد صلاحت تهدید کرد تا نشان دهد نگرانی های محمد رضا خاتمی چندان بیراه نبوده است. " همه باید در برابر قانون یکسان باشند و شورای نگهبان هر آنچه باید بداند می داند." [3] .
مخالفین خاتمی که حتی حضور وی را در انتخابات - و نه ریاست جمهوری اش- را بر نمی تابند آن هم انتخاباتی که مجری آن نه علی اکبر بشارتی وزیر کشور هاشمی که صادق محصولی و استانداران احمدی نژادند و ناظر آن شورا ی نگهبانی است که می داند، آنچه باید درباره خاتمی بداند، چگونه خواهند گذاشت خاتمی - اگر بیاید و تایید صلاحیت بشود و در انتخابات سالم رای بیاورد – پس از پیروزی برای حل مشکلات کشور قدم از قدم بردارد؟

بدیهی است حل مشکلات کنونی کشور از بدیهی ترین دغدغه های خاتمی برای حضور است. اما این دل نگرانی ها به شدت ذهن وی را می آزارد و تصمیم برای نیامدنش را قوام بیشتری می بخشد. از همین روست در دیداری که با جمعی از طلاب حوزه علمیه قم دارد می گوید:" تاملات جدی درباره حضور خود در انتخابات دارم ، البته شخصا هیچ اشتیاق و علاقه ای برای بازگشت به قدرت ندارم... ما به دنبال قدرت آن هم رسیدن به هر منصبی به هر قیمتی نیستیم ... اگر زمینه برای کار کردن فراهم نباشد این خدمت به اسلام و ایران نیست که بیاییم و باید کسی بیاید که بتواند در این عرصه کار کند. امکانات بنده محدود است و راه بسیاری از امکانات را هم به رویمان می بندند و بنده هم که حاضر نیستم از هر راهی به آن امکانات برسم." [4].

تلاشهای خاتمی برای حل مشکلات پیش رو و زمینه سازی برای ایجاد امکانات برای عملی کردن برنامه هایش ظاهرا ثمر بخش نبوده است چرا که چهار ماه پس از ابراز این سخنان در میان طلاب، در دیدار با جمعی از خانواده های شهدا باز هم اصرار دارد که اگر بیاید زمینه ای برای کار کردن نخواهد داشت: " به دلایل مختلف ترجیح می‌دادم و می‌دهم آقای مهندس موسوی بیاید. احساس می‌کنم تنگ نظری‌ها و مشکلاتی که وجود دارد در مقابل بنده زیادتر خواهد بود و می‌ترسم با آمدن من هزینه مردم افزایش یابد" [5].

حتی طرفداران دو آتشه خاتمی که اصرار زایدالوصفی برای حضور وی در انتخابات دارند زمانی که به فردای پیروزی احتمالی می رسند لحظه ای درنگ می کنند، چرا که آنها نیز هشت سال ریاست جمهوری خاتمی به همراه بحرانهای 9 روز یکبار را تجربه کرده اند.

مصطفی تاج زاده که طعم فشارها و مخالفتها را با حضور در معاونت سیاسی وزارت کشور بیش از بقیه تجربه کرده است در گفتگو با هفته نامه توقیف شده شهروند امروز می گوید: "آقای خاتمی اگر احساس کند که فضای انتخابات سالم نیست یا اگر سالم هم باشد و او رییس جمهور هم شود نمی گذارند کار کند وارد صحنه نخواهد شود"[6] .

از سوی دیگر رویکرد بزرگان نظام برای حضور مجدد وی به عرصه قدرت چیست؟ به نظر نمی رسد در این زمینه هم خاتمی علایم دلگرم کننده ای دریافت کرده باشد.

خود وی به فاصله اندکی پس از اعلان دو پیش شرط خود برای حضور در انتخابات و با عنایت به همین نکته در میان مردم اصفهان شرط بسیار مهم دیگری را به عنوان شرط اصلی بر شروط قبلی خود افزود که البته از دید بسیاری پنهان ماند.

وی عنوان کرد: "شرط اصلی آن است که همه بزرگان و شخصیتها به این نتیجه برسند که راه و روشی که امروز هست نه به نفع اسلام است و نه به نفع مردم."[7]

آیا همه بزرگان به این نتیجه رسیده اند؟

حال اگر با همه این نگرانی های خاتمی تصمیم به آمدن بگیرد چه روی خواهد داد و آیا این به نفع مردم خواهد بود یا تصمیمی است به واسطه مقتضیات آنی و زود گذر؟

سعید حجاریان در سرمقاله ای که دو سال قبل از به قدرت رسیدن خاتمی – سال 1374 – در نشریه "عصر ما" به چاپ رسانیده است به نکته ای اشاره دارد که گویی وی تمام سال های ریاست جمهوری خاتمی را و حتی شرایط امروز جامعه را از پیش دیده است.
وی در این سرمقاله آورده است: " اگر یک جریان سیاسی به تناسب موقعیت و به مقتضای منافع آنی و زودگذر خود تصمیم بگیرد به ناچار مجبور خواهد بود در حین عمل مرتبا از مواضع خود عدول کند و برای گذران امور به خرده کاری بپردازد." [8] و این همان نکته ای است که خاتمی مرتبا بر آن پای می فشارد چرا که وی در عمل نشان داد که تا چه حد این آفت می تواند گربانگیر ریس جمهوری شود که بر تناسب موقعیت و نه منافع بلند مدت، تصمیم گرفته است.

خاتمی در زمان ریاست جمهوری اش آنقدر از مواضع خود عدول کرد که هفت سال پس از سخن حجاریان و زمانی که هنوز خاتمی در قدرت بود، محسن کدیور به تندی از عملکرد خاتمی و خرده کاری های وی در سیاست انتقاد می کند و می گوید: " آقای خاتمی یک حسنی دارند و اینکه انسان صادقی هستند و هنوز هم صادق هستند اما در عرصه سیاست صداقت کافی نیست بلکه کیاست هم لازم است. شما یک نمونه مثال بزنید که سران محافظه کاران از مواضع خود عقب نشسته باشند و یک نمونه هم نشان دهید که آقای خاتمی بر سر موضع خویش ایستاده باشد. من همیشه گفته ام که بالاخره خط قرمز ایشان کجاست؟ " [9].

به نمونه های بسیاری می توان اشاره کرد که وی بر سر مواضع خود نمانده است.
خاتمی لوایح مشهور به لوایح دو قلو که برای افزایش اختیارات ریس جمهور به مجلس ارایه کرده و آنها را کف اختیارات و خط قرمز خود خوانده بود را پس گرفت.
عمادالدین باقی از یاران نزدیک خاتمی پس از این رویداد آشکارا اعلام کرد " پس گرفتن این لوایح نمادی است که از عدم ایستادگی آقای خاتمی بر همه مواضعی که در این چند سال اعلام کرده و در ابتدای ریاست جمهوری اول و دومش وعده کرده بود" [10].

یا زمانی که در حین انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی و پس از مشاهده رد صلاحیت گسترده داوطلبان نمایندگی پس از جلسه هیات دولت در میان خبرنگاران صراحتا گفت که انتخابات غیر رقابتی و غیر آزاد برگزار نمی کند و کرد. [11].

لذا سخن حجاریان باید آویزه گوش تمام کسانی باشد که مایلند بر خلاف خاتمی، به هر نحو که شده به قدرت بازگردند و آنقدر خاتمی را تحت فشار بگذارند که وی را مجبور به گرفتن تصمیمی کنند که تنها به تناسب موقعیت اتخاذ شده است و این وضعیت در سخنان خاتمی استشمام می شود: " گاهی اوقات آدمی در شرایطی قرار می گیرد که ناچار است تصمیمی بگیرد که مورد خواست شخصی او نیست." [12]

چنانچه خاتمی ناچار به حضور شود و چنانچه بپذیریم آنچه سعید حجاریان گفته درست باشد با توجه به تجربه هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی می توان به این نتیجه رسید خاتمی حتی اگر به ریاست جمهوری برسد، این بار بسیار زودتر از دور گذشته به یک "تدارکاتچی" تبدیل خواهد شد چرا که مخالفین وی بسیار قدرتمند تر شده اند.
به ویژه آنکه خاتمی حتی در زمان قدرتش از حدود اختیارات خود ناراضی بوده، در صدد افزایش آن بر آمد که البته ناکام ماند.

محدود بودن اختیارات خاتمی مشکلی است که هنوز حل نشده است و اصلاح طلبانی که قائلند خاتمی به هر قیمتی شده باید در انتخابات حضور یابد، نمی توانند بی تفاوت از کنار آن عبور کنند.
خاتمی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد به این نکته می پردازد و می گوید: "رییس جمهور باید به عنوان ناظر اجرای قانون ضمانت اجرایی لازم را داشته باشد. من در دوره قبل هم این تذکر را دادم... اگر کسی می تواند با اختیارات موجود به عنوان رییس جمهوری در اجرای کامل قانون اساسی موفق باشد باید وارد صحنه شود و گرنه صلاح نیست که بیاید. شاید کسانی باشند که در حد پایینتری بتوانند کار کنند، بسم الله، ما هم برای تغییر و بهبود اوضاع پشت سر آنها خواهیم بود" [13]

خاتمی اگر هم بخواهد برای تغییر و بهبود اوضاع تلاش کند، این تلاش باید در رفتار سیاسی وی مشهود باشد. " در انتخابات ریاست جمهوری فرد نامزد باید به لحاظ روانی و شخصیتی در ظاهر هم علاقمند و حتی حریص به پذیرش این مسئولیت باشد و برای به دست آوردن آن فعالیت نماید تا ارزش رای به دست آورده خود را بداند و این طور نباشد که آرایی را به حداقل هزینه به دست آورد و با همان آرا به مسند قدرت تکیه بزند اما بعد قدر و قیمت آرای خود را نداند و به ثمن بخس آنها را حراج کند." اما رفتار خاتمی به هیچ وجه گویای این تلاش نیست. چه زمانی که وی برای حضور خود دو پیش شرط گذارد و چه زمانی که در میان مردم اصفهان شرط دیگری هم بر آن دو شرط افزود و چه روز شانزدهم بهمن که با اکراه اعلام کرد اگر موسوی نیاید، علیرغم میل باطنی اش (اکراهاً) به خاطر قولی که به مردم داده است - و نه به خاطر مردم – به هر حال می آید.

این نوع اعلام کاندیداتوری به وضوح نشان می دهد که وی به لحاظ شخصیتی علاقمند به حضور نیست و بیشتر به خاطر قولی که داده است و نمی خواهد در نزد افکار عمومی به انسانی بدقول بدل شود ناچار است که بیاید ، بی توجه به اینکه او برای اینکه این قول خود را عملی کند بعدها در صورت پیروزی مجبور خواهد شد قولهای دیگری را قربانی کند کما اینکه در هشت سال ریاست جمهوری اش تن به این کار داد.

به علاوه باید توجه داشت که حضور وی در عرصه انتخابات فضای مطلوبی برای احمدی نژاد پدید می آورد.

اصولگرایان به شدت آماده هستند که برای احمدی نژاد جانشینی انتخاب کنند و در عین حال حاضر نیستند این جانشین از میان اصلاح طلبان باشد به ویژه اگر این جانشین محمد خاتمی باشد همگی پشت "رییس جمهور در قدرت" گرد هم می آیند.

اما موسوی به مانند خاتمی چنان مخالفان قسم خورده ای ندارد و حتی بخش قابل توجهی از راست سنتی که با احمدی نژاد اختلافهای ریشه ای دارد و به جد می خواهد از احمدی نژاد عبور کند با ریاست جمهوری میرحسین مشکلی ندارند و حتی می توانند او را حمایت کنند.

سخنان و حمایتهای شخصیتهایی چون مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه "جمهوری اسلامی" و محمد خوش چهره نماینده سابق مجلس -که از یاران نزدیک احمدی نژاد به شمار می رفت- در این روزها جالب توجه است. حتی عضو شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي از ديدار لاريجاني و بخشي از اعضاي طيف اصولگرا با ميرحسين موسوي خبر داد. [14]
این دیدار از سوی علی لاریجانی تکذیب نشد هرچند وی اظهار داشت این دیدار انتخاباتی نبوده است:" بنده ميرحسين موسوي را در طول ساليان گذشته بارها ديده ام و با هم در مسايل مختلف صحبت كرده ايم. گاه در مجمع تشخيص مصلحت نظام و گاه در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي در موضوعات هسته اي موضوعاتي را با وي داشته ام كما اينكه با ساير صاحب نظران نيز چنين ملاقاتي داشته ام". [15]

به این ترتیب به نظر می رسد حضور میر حسین می تواند طیف معتدل ، کارآزموده و آزمون پس داده ای از صاحبنظران و نیروهای دو جناح را گرد هم آورد که در شرایط کنونی می تواند برای رفع معضلات کشور گامی به جلو محسوب می شود.

اما اصلاح طلبانی که مخالف حضور میر حسین و طرفدار نامزدی خاتمی و فقط خاتمی هستند معتقدند به علت اینکه میر حسین برای جامعه جوان کشور ناشناخته است و سالها از عرصه سیاست به دور بوده، زمینه های لازم را برای کسب آرای مردم ندارد.
این گروه فراموش کرده اند که خاتمی سال 1376 برای قشر جوان و مردم بسیار ناشناخته تر بود و در کارنامه عمل سیاسی اش تنها یک استعفا ثبت بود در حالی که موسوی به عنوان نخست وزیر امام در میان توده ها نمره قابل قبولی در اداره جنگ در کارنامه خود دارد.
از سوی دیگر شهرت در انتخابات هموراه نقطه قوت محسوب نمی شود که این امر در انتخابات نهم به وضوح مشهود بود.

عباس عبدی با اشاره به این نکته می گوید: " دوستان در پی انتخاب فردی هستند که شهره باشد گویی مردم به افراد شهره رای می دهند در حالی که در ایران این امر نه تنها مثبت نیست بلکه نتیجه عکس دارد؛ انتخابات 1372، 1376 را به یاد آورید. در سال 1380 هم انتخاب خاتمی ربطی به شهرتش نداشت. انتخابات 1384 که معرف بهتری برای ضعف بنیان توهم تاثیرگذاری شهرت است. در ایران افراد شهره عموما دارای نقاط ضعفی هستند که مردم با آنها آشنا هستند و همین شناخت دلیل روگردانی آنان است در خالی که افراد غیر شهره به علت حزبی نبودن به راحتی می توانند خود را رستم دستان جا بزنند." [16]

البته تحرکات خاتمی بر خلاف نظر بسیاری از کسانی که کاندیداتوری وی را قطعی قلمداد کرده اند (محمد علی ابطحی ؛سایت وب نوشته ها) تلاش برای بازگشت به قدرت نیست.

او با فداکاری در تلاش است سرمایه عظیم اجتماعی و مدنی خود را برای بازگشت موسوی به قدرت به کار گیرد و خود را چاشنی و خرج موشکی کند که قرار است ماهواره امید بخشی از اصلاح طلبان- اصولگرایان را به مدار قدرت برساند.

البته وی این پیام را در اظهار نظرات اخیرش به ظرافت بیان داشته است. جایی که وی درباره مهدی کروبی اظهار نظر می کند می گوید" من با جناب آقای کروبی که از عزیزان و سرمایه های کشور و انقلابند اصول مشترک فراوانی داریم و هر دو بهبود وضع کشور و ملت رامی‌خواهیم؛ اشکالی ندارد که دو تریبون از اصلاح‌طلبان در انتخابات وجود داشته باشد، چرا که معتقدم این یک فرصت است و مطمئن هستم که بنده و ایشان هیچ‌گاه جلوی یکدیگر قرار نمی‌گیریم و شیطنت های موجود هم تاثیری در هم سوئی و راه مشترک ما ندارد.» [17]
اولا خاتمی می گوید "دو تریبون از اصلاح طلبان" یعنی یا ترکیب موسوی-کروبی یا خاتمی-کروبی اما بلافاصله اعلام می کند "بنده و ایشان (کروبی) هیچ گاه روبروی هم قرار نخواهیم گرفت" .

با در نظر گرفتن اینکه مهدی کروبی بارها و بارها قاطعانه اعلام کرده است که در انتخابات به نفع هیچ کس کنار نخواهد رفت فهمیدن این نکته که تریبون دوم اصلاح طلبان کیست چندان دشوار نیست؛ البته به شرط آنکه آنچه هست را ببینیم نه آنچه می خواهیم را.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد