PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایران باستان از دیدگاه روحانیت



Majid_GC
7th May 2012, 08:57 PM
حُبُّ الوَطَن مِنَ الایمان: میهن‌دوستی نشانه‌ی ایمان است. حضرت محمد(ص)

چندی پیش شخص بزرگواری از نوشتارهایی که اینجانب درباره‌ی تاریخ و بزرگان ایران، و زبان پارسی می‌نویسم ایراد گرفته بود و آن‌را نشانه اسلام‌ستیزی دانسته بود.
شایسته دیدم که در پاسخ به ایراد گرفته شده، چند جمله‌ای را با کمک گرفتن از روحانیان مسلمان یادآوری نمایم.
نخستین باری که این اندیشه و پندار در من شکل گرفت و مصمم به انجام این مهم شدم، هنگام سفر معنوی حج تمتع در سال ۸۲ بود. در صحرای منی، در کنار مسجد خیف و در حال احرام، آیت‌اله سیدمحمد فقیه امام جمعه‌ی نی‌ریز و هموند مجلس خبرگان از یکی بودن کوروش و ذوالقرنین سخن گفتند و در دنباله افزودند که ایرانیان باستان هم به زیارت خانه‌ی خدا می‌آمدند و نمونه‌ی آن را هم آمدن اردشیر بابکان [نخستین و نیرومندترین شاه ساسانی در ۱۸۰۰ سال پیش] ذکر کردند و فرمودند که اردشیر ساسانی هدیه‌های بسیاری مانند شمشیر طلا و … را به این مکان مقدس بخشیدند.
حال آیا سخن از ایران و زبان فارسی گفتن گناهی است نابخشودنی و کفر؟

استاد مرتضی مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران چنین می‌نگارند:(۱) «ایرانیان بیش از هر ملت دیگری با صمیمیت و اخلاص، نیروهای خود را در اختیار اسلام قرار دادند و در این دو جهت هیچ ملتی به پای ایرانیان نمی‌رسد، حتی اعراب. (جلد ۲ ، ص ۵)
اولین خدمت، خدمت تمدن کهن ایرانی به تمدن جوان اسلامی است … ایران قبل از اسلام خود دارای تمدن درخشان، با سابقه و طولانی است و این تمدن در دوره‌ی اسلامی مورد استفاده واقع شده است. (همان: ص ۶)
اداره‌ی کشور شاهنشاهی ایران که از الجزایر تا رود سند و از اقیانوس‌هند تا مازندران (خزر) امتداد می‌یافت کار آسانی نبود و در گذشته هیچ گاه حکمداری در مقابل چنان وظیفه‌ی سنگین واقع نشده بود که کورش آن را شروع کرد و داریوش بزرگ ادامه داد. این گونه سازمان کشور‌داری را که در تمام جهان متمدن اولین بار به وجود آمد، یکی از مراحل قابل توجه بشر می‌توان شمرد. (همان: ص ۷)
صنایع عهد ساسانی از لحاظ تاریخ هنر ایران مهم است. فن معماری در آن دوره ترقی کرده بود و هنوز از بقایای کاخ‌ها، مساکن، معابر، قلعه‌ها، سدها و پل‌ها می‌توان به عظمت آن پی برد. (همان: ص ۸)
هنر ساسانی مستقیماً ادامه یافته و به هنر اسلامی منتهی شده که هنرمندان گاهی عین آن‌ها را نقش کردند و گاهی تغیر دادند و سبک خاصی به وجود آوردند. (همان: ص ۱۱)
همین مقدار کافی است که ما را از دوام و قابلیت انعطاف‌ هنر ایران از زمان داریوش کبیر و پرسپولیس تا دوران شاه عباس کبیر و اصفهان به شگفت‌ آورد. (همان: ص ۹)
پهلوی- زبان ایرانی در سلطنت اشکانیان- در زمان ساسانیان نیز معمول بود … ما می‌دانیم که آن ادبیات وسیع بوده است … شاهان ساسانی حامیان روشنگر ادبیات و فلسفه بودند. خسرو انوشیروان در این کار برتر از همه بود. به فرمان او کتاب‌ها به زبان پهلوی ترجمه و در دانشگاه جندی شاپور تدریس شد. (همان: ص ۸)
سوریه، عراق و مصر همه در فرهنگ عربی جذب شدند و تحلیل رفتند. زبان عربی زبان عادی و رسمی آن‌ها شد. از نظر نژادی نیز با اعراب به هم آمیختند و شبیه یکدیگر شدند … هر چند ایران شبیه اعراب نشد و در ملیت عربی تحلیل نرفت، تمدن اسلام تأثیر فوق‌العاده‌ای در آن داشت … هنر و فرهنگ اسلامی هم تحت نفوذ و تأثیر ایران واقع شد. (همان: ص ۱۲)
یک فرضیه این است که یک روح ملی عربی در همه‌ی این ملت‌ها پیدا شده بود و همه زیر نام و عنوان «عربیت» یک حرکت هماهنگ به وجود آورده بودند. قطعاً چنین نیست؛ هر چند بعضی از اعراب می‌خواهند تاریخ را به این صورت تحریف کنند. (همان: ص ۱۶)
حجت الاسلام سید نورالدین ابطحی هم در کتاب «ایرانیان در قرآن و روایات» چنین می‌نویسند(۲):
ایرانیان در شمار نخستین اقوام جهانی بوده‌اند که توانسته‌اند در ارائه‌ی علم و تمدن به جهان تقریباً در همه‌ی علوم و فنون سرآمد روزگار باشند. پس از ظهور دین اسلام و پیدایش خط کوفی ایرانی که از خطوط ایرانی به ویژه پهلوی انشعاب یافته، ایرانیان نخستین کسانی بوده‌اند که به اِعراب‌گذاری قرآن پرداختند. (ص ۱۵)
می‌توانیم به ایرانی و اسلامی بودن خود ببالیم و در برابر سخنان آسمانی قرآن و گفته‌های گران‌بهای پیامبر بزرگ اسلام سر فرود بیاوریم که از مردم این سرزمین کهن سال آریایی به نیکی یاد کرده و آنان را مردمانی خداشناس و دلیر و استوار بر پیمان و برخوردار از هوش و شایستگی خدادادی معرفی نموده است. جای ژرف بینی است این گونه آیه‌های ستایش‌آمیز هنگامی فرود آمده و پیامبر خدا آن‌ها را وابسته به ایرانیان دانسته و از آنان به نیکی یاد کرده که هنوز ایرانیان مسلمان نشده بودند. (همان: ص ۱۶)
ارزش ایرانیان در سه سوره آمده است: سوره‌ی مائده آیه‌ی ۵۴، سوره‌ی محمد آخرین آیه، سوره‌ی جمعه آیات ۲ و ۳. (ص ۱۷)
تاریخ هجری قمری توسط هرمزان ایرانی، دانشمند برجسته‌ی ایرانی وضع شده است. همین هرمزان با خدمات شایان خود به مسلمانان، عاقبت [... به دلایل نژادپرستانه و ضد ایرانی] به شهادت رسید.(ص ۲۳)
برخی از نویسندگان تصریح کرده‌اند که پبغمبر ما (ص) بسیار لفظ پارسی دانستی و چند لفظ گفته که بسیار معروف است … در برهان قاطع در شرح دری [فارسی] آمده که بعضی گویند دری زبان اهل بهشت است که رسول(ص) فرموده‌اند. (ص ۳۹)
در کتاب فضایل بلخ نیز آمده است که زبان اهل بهشت فارسی است.(۳)
آیت اله حاج شیخ جواد مروی در درس خارج فقه حوزه‌ی علمیه هم درباره‌ی فردوسی (نماد ایرانیت و ملیت و زبان پارسی) گفته‌اند: واقعاً فردوسی هم از مفاخریست که به قصد قربت باید به زیارتش رفت.(۴)
کورش کبیر هم که بنا بر نگرش آیات عظام، حج اسلام و مفسران قرآن، همان ذوالقرنین قرآن است که احتمال پیامبر بودنش هم می‌باشد: علامه طباطبایی، مولانا ابوالکلام آزاد، آیت‌اله ناصر مکارم شیرازی، آیت‌اله میر محمدکریم علوی، حجج اسلام قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبداللهی، محمدی، شهید هاشمی‌نژاد، سید احمد فقیه، صادق نوبری، و شادروان خزائمی، تابنده گنابادی، بهاء‌الدین خرمشاهی، محیط طباطبایی، صدر‌الدین بلاغی، ابوالقاسم امامی، سر احمد خان…
همچنین ما باید بدانیم که بیش از ۸۰ واژه‌ی پارسی در قرآن کریم آمده است.(۵)
در پایان بد نیست برای کسانی‌که براساس ضرب‌المثل‌معروف «از پاپ کاتولیک‌تر» و «کاسه‌ی داغ‌تر از آش» شده‌اند، سخنرانی امام خمینی را به رشته‌ی تحریر در آورم:
«بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشم داشت به غیر خود نداشته باشد، در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد.» (وصیت‌نامه‌ی امام خمینی)
آیت‌اله خامنه‌ای هم گفته‌اند: « زبان فارسی عامل وحدت ملی است.» (۶)
همچنین ایشان در دیدار با مسئولان اجرایی استان فارس چنین سخن گفتند: اما از جنبه‌ی مثبت، نباید فراموش کرد که این آثار، به هر حال محصول سرپنجه‌ی هنرمند، ذهن خلاق، روحیه‌ی بلند، نظر و ذوق و ابتکار ایرانی است و این واقعیات، تخت‌جمشید و دیگر آثار تاریخی را در سراسر کشور، مایه‌ی افتخار ملت ایران و جزو مفاخر تاریخی این کشور قرار می‌دهد.
نامبرده با اشاره به تلاش برخی کشورها برای ایجاد مفاخر مصنوعی تاریخی تأکید کردند: مفاخر حقیقی تاریخ ملت ایران، موجب تقویت اعتماد به نفس ملی است و لازم است مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
آیت اله خامنه‌ای در تبیین اوج گیری ذوق و هنر ملت ایران در دوران بعد از اسلام خاطر نشان کردند: ما به مفاخر تاریخی قبل از اسلام نیز به عنوان نشانه‌های هنر ایرانی افتخار می‌کنیم. (چهارشنبه ۱۸اردیبهشت ۱۳۸۷)
همچنین در پیام نوروزی خود در سال ۱۳۷۸گفتند: جوانان عزیز، به خصوص فرزانگان، مایلم به این مطلب درست توجه کنند که اسلام در برخورد با پدیده‌هایی که از کشورها و از ملت‌های دیگر، یا از دوره‌های قبل به او رسیده است، یک برخورد حکمت‌آمیز و همراه با دقت و نگاهی همه جانبه دارد و هر چیزی که قابل این است تا محتوای صحیح پیدا کند، اسلام آن را می‌گیرد، به آن جهت و محتوای صحیح می‌دهد و در دسترس مردم می‌گذارد. در باب عید نوروز و مراسم سنتی هم همین جور، اسلام عید نوروز را گرفت، محتوای انسانی و اسلامی و معنوی به آن داد و به مردم برگرداند.
هنگامی‌که عده‌ای ناآگاه، متعصب و شاید دشمن ایران قصد تخریب تندیس آریوبرزن را داشتند؛ آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی (نماینده ولی فقیه و عضو مجلس خبرگان از استان کهگیلویه و بویراحمد) گفت: آریوبرزن یک سردار ایرانی ضد ظلم، ضد تجاوز و ضد اشغالگری بوده است و پاسداشت آن هیچ اشکالی ندارد، بلکه قدردانی از چهره های مثبت و افتخارآفرین وظیفه هر انسان شرافتمندی است. کسانی که مخالف نصب این تندیس هستند جلوی پخش سریالهایی مثل “جومونگ” و قهرمانهای خودساخته دیگر کشورها را از تلویزیون بگیرند.
آیت الله ملک حسینی با بیان اینکه ایران آنقدر قهرمان ملی و اسلامی دارد که امثال “جومونگ” به اندازه خاک پای هیچکدام از آنان نیست، گفت: شاهنامه فردوسی مملو از داستانهای حماسی و قهرمانان ایرانی است و لازم است جوانان ما به جای اینکه وقت خود را صرف داستانهای تخیلی و دروغ پردازیهای سایر کشورها درخصوص قهرمانانشان کنند با قهرمانان کشور خودشان آشنا شوند. (۷)

به طور کلی از نظر جامعه‌شناسان، هر شخصی دو هویت دارد: هویت ملی و هویت دینی. و این دو تکمیل کننده‌ی یکدیگرند. اگر بخواهیم یکی را بشکنیم همانند پرنده‌ی بال شکسته‌ای می‌شود که در ورطه‌ی سقوط خواهد افتاد. اگر بخواهیم هموطنان را از هر یک از این دو جنبه خالی کنیم، بی تردید هویت‌های بیگانه و نوین جای آن را خواهند گرفت؛ یعنی همان چیزی که دشمنان سوگند خورده‌ی ایران آن را می‌پسندند. نمونه‌ی روشن آن جشن ولنتاین است که مربوط به روم باستان و یک کشیش مسیحی بوده که هم اکنون به عنوان یک جشن غربی، در حال نفوذ آرام و خزنده به درون فرهنگ ناب ایرانی می‌باشد. در حالی که ما از چند هزار سال پیش جشن سپندارمزد را داشته‌ایم و اکنون آن را به فراموشی سپرده‌ایم و هم‌اکنون نیز با با لجاجت و ندانم‌کاری برخی نمی‌گذاریم جوانانمان با این‌گونه جشن‌ها آشنا شوند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم // تو خواه پند گیر و خواه ملال

پی‌نوشت:
۱- مطهری، مرتضی(۱۳۶۰) خدمات متقابل اسلام و ایران، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
۲- ابطحی، سید نورالدین (۱۳۸۳) ایرانیان در قرآن و روایات، تهران: انتشارات به آخرین.
۳- شاکری یکتا، محمدعلی (۱۳۸۴) «زبان اهل بهشت»، ماهنامه آناهید، شماره ۱۰: صفحه ۳
۴- تلمیذ (۸۸/۱۱/۲) تارنگار استاذنا، فردوسی و سنایی دو شاعر شیعی، ostazona.blogfa.com، (۹۰/۲/۱)
۵- سبوطی، جلال الدین (۱۳۶۲) ریشه یابی واژه‌ها در قرآن، برگردان: محمد جعفر اسلامی، تهران: شرکت سهامی انتشار
۶- سیدنژاد، میرصادق (اسفند ۸۴) هم بستگی ملی و مشارکت عمومی (وحدت و هم بستگی در آیینه کلام رهبری)، پایگاه حوزه، (۹۰/۲/۱۴)
۷- خبرگزاری مهر (۱۳۹۰/۰۴/۰۳)؛ پاسداشت قهرمانان ملی مغایر ارزش های اسلامی نیست، http://www.mehrnews.com.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد