PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث گذشت زمان



mohammad.persia
29th April 2012, 06:18 PM
در روزگاران کهن پیرمرد روستا زاده ای بود که یک پسر و اسب داشت . روزی اسب پیر مرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند :عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد !

روستا زاده پیر در جواب گفت : از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟ و همسایه ها با تعجب گفتند : خب معلومه که این بد شانسیه ! هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند : عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگربه خانه برگشت .پیرمرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
فردای آن روز پسر پیر مرد حین سواری میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست . همسایه ها بار دیگر آمدند : عجب شانس بدی و کشاورز پیر گفت : از کجا می دانید که از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند : خب معلومه که ازبدشانسی تو بوده , پیر مرد احمق کودن ! چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از ره رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمین دور دستی با خود بردند.
پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد. همسایه ها برای تبریک بار دیگر به خانه پیر مرد رفتند :
(( عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد .)) و کشاورز پیر گفت : (( از کجا می دانید که ... ؟ ))

نتیجه :

همیشه گذشت زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادهایی را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشتیم به صلاح و خیرمان بوده و آن مشکلات , نعمت ها و فرصت هایی بوده که

زندگی به ما اهدا کرده است : (( چه بسیار باشد در بدست آوردن و قبول چیزی اکراه دارید و حال آنکه به سود شماست و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید در حالیکه آن به ضررو زیان شماست ))

-kimia-
29th April 2012, 06:45 PM
خیلی خیلی جالب بود. ما آدما همیشه تا نوک بینیمونو میبینیم...

تاری
29th April 2012, 06:47 PM
نتیجه :

همیشه گذشت زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادهایی را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشتیم به صلاح و خیرمان بوده و آن مشکلات , نعمت ها و فرصت هایی بوده که

زندگی به ما اهدا کرده است : (( چه بسیار باشد در بدست آوردن و قبول چیزی اکراه دارید و حال آنکه به سود شماست و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید در حالیکه آن به ضررو زیان شماست ))

بنام خدای مهربان

آفرین، خیلی جالب بود. در همه حال باید گفت خدایا شکرت، چه در کوره بمانی و سوز دل بینی و چه در کوه باشی و بال و پر بگیری. در هر دو حالت شکر خدا آری به جا.
همه چی رو که به خدا سپردی اونوقت می بینی غم به ظاهرش، نعمت بزرگی بوده که هنوز هم مجال جمع کردن ذره ذراتش رو نداری.
بازم ممنون.

یاعلی

*samira69*
29th April 2012, 07:27 PM
بسیار عالی و جالب بود مر30[tashvigh]

سکوت شب
29th April 2012, 07:34 PM
خیلی عالی بود مخصوصانتیجه ش ما ادمااینقدرصبرنداریم تازمان خوب وبدروبهمون ثابت کنه بایه مشکل شروع میکنیم به گلایه و....

*tara*
29th April 2012, 10:19 PM
مرسی خیلی خوب بود[tashvigh]

hyper neo
30th April 2012, 01:35 AM
این داستان چندتا نکته داره و یکیشم اینه که در مورد اتفاقات زود قضاوت نکنیم

مرادیا
30th April 2012, 11:58 AM
با سلام وتشکر آیا تا بحال فکر کرده اید اگر یک زلزله خطر ناک و خانمانسوز در طول بیست سال بوقوع می پیوست خسارت آن چقدر کمتر میشد و اگر وقایع بیست سال در طول چند ثانیه برای شما اتفاق می افتاد به شما چه فشاری وارد میشد [taajob]

و اینجا است که میتوان گفت گذشت زمان در طول عمر ما چقدر آرام سپری میشود و توان تاب و تحمل ما در برابر ناملایمات چقدر زیاد بوده و این گذشت زمان است که برای ما خیلی از مشکلات را آسان میکند [labkhand]

IranianSmile
30th April 2012, 12:56 PM
خیلی خیلی قشنگ بود، ممنون [golrooz]

javad4481
30th April 2012, 12:59 PM
هر گناهي كردي ديگه گذشته بدو برو توبه كن يكي منتظرته
درسته، تو اميدت رو كندي اما اون هنوز اميدواره به تو

aliabdollahi
1st May 2012, 01:24 AM
بسیار بسیار زیبا بود. واقعا لذت بردم.[tashvigh][tashvigh][tashvigh]

آرماندیس
1st May 2012, 05:48 PM
زمان داروی تلخی است که در هنگام مصیبت ها مسائل و مشکلات لازم است آنرا تحمل کنیم اما هرچه که از آن موقعیت دورتر می شویم انگار دید ما وسیع تر شده و ابعاد جدیدی از موضوع بر ما نمایان می شود مثل چیز هایی که در کودکی باعث ترس یا گریه ما می شد اکنون به انها می خندیم....

Hosein.Mohammadabdi
1st May 2012, 06:11 PM
واقعا جاي تقدير داره از موضوعي كه انتخاب كردي.شايد تو دنيا كمتر كسي تا الن بهش فكر كرده بود.

آرماندیس
7th May 2012, 06:30 PM
پس از من...زندگی‌میگذرد
آرام خاموش‌و‌بی‌صدا

انقدر‌ ارام‌ که ‌وقتی‌ گذشت رفت‌وجز یادش‌چیزی باقی نماند
تازه رفتنش را متوجه میشوی
آدمها هم با روزها می آیند میمانند میگذرند و میروند
آدمها میروند ولی یادهایشان می ماند
زمان میگذرد خیلی سریع سریعتر از هر آنچه که به ذهن آید
روزی خواهد رسید که من هم به انتهای راه میرسم
روزی که دیگر قدرت و‌توان ندارم
روزی که باید بنشینم و به عقب راه نگاه کنم
به گذر ایامی که گذرانده ام و توشه ای که مهیا کرده ام
کاش ای کاش میدانستم
وقتی تارهای سفید موهایم موج بردارند من
کجای این وادی هستم
چه کرده ام؟
چه به دست اورده ام؟
خدایا
پس از من از من
چه به یادها خو اهد ماند!؟
به یاد استاد بزرگوارم...

آرماندیس
23rd May 2012, 08:56 AM
نظرتون راجع به خود مفهوم زمان چیه؟
من دقیقا یاد ساعت شنی می افتم ولی دنبال واژه ای می گردم که با اشیا پیوند نداشته باشه...

سوال دارم؟؟
31st October 2012, 10:56 AM
مرسی عالی بود[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد