PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : من اورا خوشبخت خواهم کرد



mohammad.persia
19th April 2012, 07:37 AM
(( من اورا خوشبخت خواهم کرد )) احتمالا این جمله برای شما هم آشناست, مخصوصا در فیلم های رمانتیک ایرانی; وقتی پدر عروس دست دخترش را در دست آقای داماد می گذارد و آنها را راهی خانه بخت می کند و می گوید: (( دخترم را خوشبخت کن )) و بعد آقای داماد سر به زیر می افکند و می گوید: (( من قول می دهم او را خوشبخت کنم )) خنده دار است ! چه چیزی خنده دار است ؟, اما اینکه سال ها فکر کنی کسی را می توانی خوشبخت کنی یا کسی از در وارد می شود که می تواند تو را خوشبخت کند.خنده دار است وقتی به خودمان می آییم و می بینیم خوشبختی (( شدنی )) نیست , (( بودنی )) است! تو باید بخواهی که (( خوشبخت باشی )) وگرنه هیچ کس نمی تواند جز خودت تورا خوشبخت کند...

reyhane.R
19th April 2012, 07:51 AM
نه تنها خوشبختی بلکه همه چی دست خود آدماست و برای خوشبخت شدن نباید به کس دیگه ای امید بست!

باستان شناس
19th April 2012, 08:31 AM
(( من اورا خوشبخت خواهم کرد )) احتمالا این جمله برای شما هم آشناست, مخصوصا در فیلم های رمانتیک ایرانی; وقتی پدر عروس دست دخترش را در دست آقای داماد می گذارد و آنها را راهی خانه بخت می کند و می گوید: (( دخترم را خوشبخت کن )) و بعد آقای داماد سر به زیر می افکند و می گوید: (( من قول می دهم او را خوشبخت کنم )) خنده دار است ! چه چیزی خنده دار است ؟, اما اینکه سال ها فکر کنی کسی را می توانی خوشبخت کنی یا کسی از در وارد می شود که می تواند تو را خوشبخت کند.خنده دار است وقتی به خودمان می آییم و می بینیم خوشبختی (( شدنی )) نیست , (( بودنی )) است! تو باید بخواهی که (( خوشبخت باشی )) وگرنه هیچ کس نمی تواند جز خودت تورا خوشبخت کند...



سلام اقا محمد عزیز

ان شا روزی خودت بشه ....

ولی داماد زمانی بخواهد عروس خودش رو خوشبخت کند و قول میدهد در اول ازدواج پربیراه هم نگفته !

درسته هر کس در خوشبخت شدن خودش مهم جلوه میکنه ولی این همه ماجرا نیست !

خوشبختی به خیلی مسایل بستگی داره ....

اگر همه ما چیزی که که تو زندگی داشته باشیم و احساس خوشبختی کنیم مطمنا خوشبخت هستیم ولی در این مسیر اشخاص و جامعه و خانوده دخیل هستن و شاید حقیقت اینه که بگیم به تنهایی نمیتونیم خوشبت بشیم .

وقتی مردی در زمان ازدواج میگه من خوشبختت میکنم و عروس لبخند میزنه معنی اش اینه که واقعا هر دو همینو میخوان خوشبخت شدن در کنار هم !

حقیقت درسته که میتونی خوشبخت خودتو به دست بیاری... درسته !

ولی واقعا ...هیچ کس نمیتونه مثلا منو خوشبخت کنه ؟ همسرم ...دوستم ...اینا میتوانند مثبت انگاری رو به من هدیه بدن

مطمنا مردی با علاقه و توجه خودش به همسرش و برعکس زنی با علاقه و عشق خودش به مردش میتونه پایه های اولیه یک خوشبختی رو پایه گزاری کنه و این شدنی هست !

وقتی در اول ازدواج مردی به همسرش میگه من بهت علاقمندم و عاشقتم مطمنا این اولین قدم به سوی خوشبخت شدن رو برداشته و وقتی میگه خوشبختت میکنم یعنی اینکه همیشه عاشقتت باقی میمونه و همسرش هم همین مسیر در قبال همسرش دنبال میکنه و احساس خوشبختی میکنی ...

گاهی خوشبخت شدنی هست نه بودنی فقط نیاز هست چشمان خودمون رو طور دیگه ای به دیدن وادار کنیم .

و چون مردی در روز ازدواج و یا زنی در روز ازدواجش میگوید : من خوشبختت میکنم مطمنا خوداگاه این معنی رو برای دیگری ترجمه میکنه و هر دو طرف میخواهند خوشبخت باشند.

همیشه رشته محبت میتونه ضامن خوشبختی و موفقیت در هر امری باشه چه کار ...چه زندگی ...چه جامعه ....

ramazan2020
19th April 2012, 10:21 AM
مطلب خوبی بود...
وین دایر می گوید:
شخصیت هر کس با رفتارش شناخته می شود نه با هر حرفی که به زبان می اورد.

elnaz.l
19th April 2012, 12:37 PM
بزرگترین خوشبختی برای هرکسی تو هر مرتبه ای فقط ارامش روح وروان اون فرد. ولی خیلیا یادشون رفته... اگه این خوشبختیو داشتی میتونی بگی من تورو خوشبخت میکنم

z.arian
19th April 2012, 01:03 PM
ولی ادم فقط خودش تو این دنیا زندگی نمیکنه علاوه بر خودت بقیه هم باید حس خوشبختی رو تو ادم ایجاد کنن

نارون1
19th April 2012, 01:14 PM
این یک مورد متقابل هردو طرف به خوشبختی طرف مقابل کمک میکنه.......

ولی موضوع مهم اینه که ما خوشبختی رو تو چی میبینیم ........

یکی از دوستان گفت آرامش روح و روان باشه ، آدم خوشبخته .....>>>>> وقتی خوشبختی برای من این معنا رو داره ، پس دنبال کسب این آرامش میریم تا متقابلا به خوشبختی برسیم.....

پدری که عروس و داماد را دست به دست همدیگه میکنه و از داماد میخواد دخترشو خوشبخت کنه.......

میخواد تا دخترش از طریق همسرش به خوشبختی که شایسته دخترشه برسه......ممکنه دختر تو خانواده پدری هم خوشبخت بوده باشه که از طریق پدر ، مادر ، اطرافیان ، بهش رسیده......

حالا در جهت ادامه این خوشبختی قدم برداره......

متقابل دختر هم در جهت خوشبخت کردن همسرش تلاش میکنه.......

خوشبختی شاید در هر برهه زندگی معنای خاصی داشته باشه ..... و در زمان ازددواج و زندگی مشترک معنای خاص خودش.......

ولی کسب آرامش ، آرامش یکی از ملاکهای خوشبختی است که در تمام مراحل زندگی جای داره.........

mozhgan.z.1368
19th April 2012, 02:25 PM
افلاطون گفته روح دایره است
من دایره هاي روحم را کشف کردم
پنج دایره دور روحم کشیدم
و خودم را مرکز این دایره ها قرار دادم
مگر نمی خواستم خودم را کشف کنم؟؟؟
پس مرکز آن دایره ها خودم بودم
در دایره اول نام افرادي را نوشتم که حال و هواي خوبی به من می دهند
و در دایره پنجم که دورترین دایره به مرکز بود
نام کسانی که از دنیاي من فاصله دارند و بیشترین کشمکش را با آنها دارم
همه ما دلمون می خواد که احساس خوبی در خودمون داشته باشیم و گاهی اوقات نداریم
گاهی حال و هواي ما در خودمان به تاثیري که دیگران روي ما می گذارند بستگی دارد
اونایی که در دایره آخر هستند سعی می کنند اعتماد به نفس ما رو از بین ببرن
نمی توانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد
گاهی حضور در کنار افراد نامناسب باعث می شود
حتی در مقایسه با تنهایی خودت بیشتر احساس تنهایی کنی
در چنین وضعیتی تلاش براي ایجاد تغییر و تحول ممکن است باعث شود راهت را گم کنی
یا شاید باعث شود وجودت که تو را ((تو)) می کند از دست بدهی
گاه سالها طول می کشد تا یاد بگیري چگونه از خودت مراقبت کنی
به همین دلیل بسیار مهم است
افرادي را در اطراف خودت داشته باشی که دوستت بدارند
حتی گاهی بیشتر از آنچه که خودت می توانی خودت را دوست داشته باشی
در مواجهه با افراد از خودت بپرس
این فرد چه حسی در من ایجاد میکند...
در کنار او می توانم خودم باشم؟
با او می توان رو راست باشم؟
می توانم به او هر چه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی میکنم؟
وقتی او وارد اتاق می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او رو راستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا اینکه به خودم ببالم؟
فلسفه وجود اون پنج دایره اي که گفتم شناخت است... نه پیش داوري
پس با خودت روراست باش
با افرادي که در نظر تو بد خلق اند مدارا کن
خودت را مقید نکن که چون به صرف اینکه با کسی در سر کار هر روز اوقاتی را می گذرانی
باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جاي دهی
در دایره اول افرادي را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داري
حتی اگر هر روز آنها را نمی بینی
ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزشمندي در تو می شود
از خودت بپرس
در مورد افکار و خواسته هایم به چه کسی می توانم اعتماد کنم
آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جاي دارند
با این افراد قدرتمندي ...
ارزشهاي مشترك با آنها داري
دوستانی خارق العاده
دایره دوم جاي کسانی هست که به رشد معنوي تو کمک می کنند
مربیان .. آموزگاران
و شاید هم افرادي که براي تنها وقت گذرانی خوبند
بیرون رفتن و خندیدن
چیزي به تو اضافه نمیکنند
ولی در عین حال هم باعث نمی شوند که حس بدي نسبت به خودت داشته باشی
دایره سوم همکارانت و اقوامت هستند
و شاید هم آدمهاي خنثی، کسانی که نقش بسیار کوچکی
در چند ساعت از زندگی تو ایفا می کنند
و تاثیر آنها نیز تنها همان چند ساعتی هست که با آنها هستی
هیچ زمانی در غیر ساعت ملاقاتشان به آنها فکر نمیکنی
به راحتی می شود با فرد دیگري جایگزین شوند
افراد این دایره در محدوده کار و وظایفشان با تو هستند و لاغیر
دایره چهارم سر آغاز عزم راسخ توست
آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می کنند
افراد این جا لزوما با خود واقعی تو مرتبط نیستند
حتی ممکن است رییس اداره اي باشد که دو را دور با آن در ارتباطی
افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه ات مهم هستند
در کنار آنها نمی توانی راحت باشی
و وقتی آنها را میبینی آشفته و پریشان می شوي
دایره آخر جاي دورترین افراد است
جاي آدمهایی است که به تو لطمه زده اند... تحقیرت کرده اند
کسانی که همیشه به تو انرژي منفی می دهند و
احساسات زجر آوري را با آنها تجربه میکنی
خب اکنون که جایگاه هر کس را تعیین کردي
اجازه نده کسانی که در دایره هاي آخر جاي دارند
مستقیما روح و روان تو را هدف قرار دهند
نگذار کسی اولویت زندگی تو باشه
وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی اونی ...
یک رابطه بهترین حالتش وقتیه دو طرف در تعادل باشن
هیچوقت شخصیت خودت را براي کسی تشریح نکن
چون کسی که تو رو دوست داشته باشه بهش نیازي نداره
و کسی هم که ازت بدش بیاد باور نمیکنه
وقتی دائم میگی گرفتارم ، هیچوقت آزاد نمیشی
وقتی دائم میگی وقت ندارم، هیچوقت زمان یدا نمیکنی
وقتی دائم میگی فردا انجامش میدي، اونوقت فرداي تو هیچ وقت نمیاد
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم، دو تا انتخاب داریم
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم
یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال کنیم
انتخاب با خودته
ما کسایی که به فکرمون هستن رو نگران می کنیم... به گریه می اندازیم
و گریه میکنیم براي کسایی که حتی لحظه اي به فکر ما نیستن
این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره
اگه این رو بفهمی
هیچوقت براي تغییر دیر نیست

bahar_m
19th April 2012, 04:54 PM
این مطالب رو جایی خوندم گفتم برای بقیه هم بزارم [golrooz]

خوشبختي چيست؟
آيا خوشبختي :
- پول زياد است؟
- تحصيلات عالي است؟
- يك ماشين آخرين مدل است؟
- يك خانه شيك و استثنائي است؟
- يك همسر زيبا و خوش تيپ يا پولدار و مقام دار و خلاصه استثنائي است؟
- يا اينكه نه خوشبختي چيز ديگريست؟
در واقع خوشبختي يك احساس است.
معني اينكه خوشبختي يك احساس است چيست؟
ميدانيم كه احساسات ما در ذهنمان تجربه مي شوند. يعني تمام عوامل بيروني وقتي بر محمل ذهنيات ما سوار شده و رنگ آنرامي پذيرند احساساتمان را مي سازند. پس در آن واحد دو انسان از يك منظر واحد دو احساس متفاوت را تجربه مي كنند. حال ببينيم اين احساس چگونه است ؟

1- طبيعي است كه وقتي انسان پول كافي بدست مي آورد تا مايحتاجش را تامين كند احساس خوبي دارد و از داشتن آن پول احساس رضايت و خوشبختي مي كند. ولي وقتي در عين داشتن پول كافي براي مايحتاجش به محض اينكه با كسي مواجه شد كه از او پول بيشتري دارد، دچار عناد بخود و يا عناد به ديگري مي شود، آيا در اين لحظه احساس خوشبختي و احساس رضايت از خودش خاتمه مي يابد؟ و يا اگر انگيزه اش از پول درآوردن آن باشد كه بيشتر از ديگران داشته باشد، غيرازاين نيست كه هيچوقت احساس خوشبختي نمي كند.

2- وقتي كسي توفيق و همت آنرا دارد كه درس بخواند و به مدارج بالاي علمي برسد، از پيشرفت خود خوشحال شده و احساس خوشبختي مي كند ولي اگر هدفش آن باشد كه از ديگران از نظر علمي جلو بزند نه تنها در طول تحصيل بلكه بعد از فارغ التحصيل شدن هم احساس رضايت و خوشبختي نخواهد كرد.

3- در مورد ماشين و خانه و همسر استثنائي هم به همين ترتيب، اگر هدفمان از زندگي مشترك آنست كه همسري دلنشين، محب، مسئول، يكرنگ وهمراه در زندگي داشته باشيم، از داشتن او احساس خوشبختي وسعادت مي كنيم. ولي اگر هدفمان داشتن همسري پول دارتر، والامقام ترو هرچه تر ديگر داشته باشيم، آن موقع است كه دائم او را با همسر ديگران مقايسه كرده واحساس خسران وبدبختي مي كنيم.

4- آيا ما تاوقتي سلامتيم و مفيديم و قدرت كار و فعاليت كردن را داريم قدر آنرا ميدانيم؟ يا اينكه وقتي خداي ناكرده آنرا به نوعي از دست داديم احساس بدبختي مي كنيم؟
5- آيا وقتي آزادي و امنيت داريم قدر آنرا ميدانيم ولذتش را ميبريم يا وقتي از دستش داديم افسوسش را ميخوريم؟
6- آيا از خودمان رضايت داريم يا دائم با مقايسه نداشته هاي خود با داشته هاي ديگران حالمان را بد كرده واحساس بدبختي را به خود تحميل مي كنيم.
7- آيا به جاي اينكه از آنچه كه داريم خوشحال و راضي باشيم، دائم در حسرت آنچه كه نداريم به سر مي بريم؟
8- آيا در رويا هايمان به آنچه كه دوست داريم داشته باشيم مي انديشيم، يا دائم خود را در معرض از دست دادن داشته هايمان و يا حسرت خوردن به آنچه نداريم مي بينيم؟

پس چاره چيست؟
با توجه به اينكه حق هر كسي است كه از زندگي و رفاه برخوردار باشد و پيوسته در راه كمال قدم بردارد چه كنيم كه طي كردن اين مسير توام با لذت و نشاط و احساس خوشبختي باشد؟

مثال : كم نيستند آدمهائي كه در عين بهره مندي از همه نعمات زندگي احساس بدبختي مي كنند.
مثلا" مدتي پيش در بازار يكي از آن حاجي ها كه خودش هم توليد كننده و هم فروشنده لوازم التحرير است و معمولا" كسي كه خودش بدون واسطه توليداتش را مي فروشد درآمد خيلي بالائي دارد ، آنچنان از سختي روزگار ناله ميكرد كه اگر اورا نمي شناختي مي گفتي حتما" محتاج نان شبش است. در حاليكه يك روز كه براي زيارت خاك مادرم ماشين نبرده و با مترو رفته بودم از آخرين ايستگاه مترو به بهشت زهرا را با اتوبوس رفتم و برگشتم . آقائي كه بليط ها را از مردم ميگرفت آنقدر با روي خوش و رضايت خاطر بليط ها را از مردم ميگرفت كه فكر ميكردي چه آدم شاد و سرزنده و خوشبختي است. در آن روز به دليل مشكلات عديده دلگرفته بودم ولي با ديدن اين آدم خوشحال و راضي كه در شرايطي زير حداقل يك زندگي بود ، به كل روحيه ام تغيير كرده و يادم افتاد كه چقدر نعمت هاي فراوان و آدم هاي خوب و مثبت در اطرافم هست كه از بياد آوردن آنها غافل مانده ام وفراموش كرده ام كه چقدر خوشبختم.

مثال : خانمي از همكارانم خيلي به ماديات و موقعيت اجنماعي حساسيت نشان ميداد.روزي از اوايل انقلاب كه سطح حقوقي كارمندان دولت بشدت نزول كرده بود، با حسرت و اندوه مي گفت كه يك راننده لودر روزي سي و چند هزار تومان درآمد دارد در حاليكه ما در ماه اين درآمد را نداريم. در جوابش گفتم كه مي تواند به همان شغل مشغول شود تا حسرت اين درآمد را نخورد. او از اين پيشنهاد من برآشفته شد چون به عنوان يك خانم كارشناس خود را يك سرو گردن بالاتر از آدمهاي زير ليسانس ميديد، ولي در ضمن چشمش برنميداشت كه آدمي با تحصيلات كمتر از او آن همه درآمد داشته باشد.


مثال: دخترخانم و آقا پسري با هم آشنا ميشوند و از هم صحبتي و ديدار هم خيلي خوشحال و راضيند و احساس خوشبختي مي كنند. ولي بعد از چند ماه توسط خانواده هايشان تحت فشار قرار ميگيرند كه تصميمشان را بگيرند كه بالاخره مي خواهند ازدواج كنند يا نه. در اين لحظه احساس رضايت و خوشبختي دو طرف تبديل مي شود به اضطراب و تنش. هر كدام از اين دو از خود رفتارها و افكاري بروز ميدهند كه قبلا" اصلا" به ذهنشان خطور نمي كرده و هركدام به نوعي از وضعيت جديد خود به هراس مي افتند. چرا اينطور ميشود؟ اگرهر يك از اين خانم و آقا مهرطلب باشد ، انتظار دارد كه در اين مرحله طرف مقابل عاشق و دلخسته و بيقرار او باشد تا با او ازدواج كند و در واقع نظر طرف مقابل است كه براي او تصميم ميسازد و خودش از احساساتش بي خبراست و نمي داند كه طرف مقابل را دوست دارد يا نه. اگر عزلت طلب باشد از اين كه بخواهد تصميم بگيرد آنهم تصميمي كه او را در قيد ازدواج قرار ميدهد دچار اضطراب مي شود و ناگهان رشته انس و الفتي كه با آن آقا و يا خانم دارد بريده ميشود و اصلا" احساس مهري به او نمي كند. اگر برتري طلب باشد ناگهان به ذهنش مي آيد كه براي من موقعيتهاي بهتري از اين آدم وجود دارد و آنوقت دچار احساس فريب مي شود و به اين نتيجه ميرسد كه علاقه اي به اين خانم يا آقا ندارد. حاصل آن ميشود كه احساس رضايت و خوشبختي تبديل مي شود به اضطراب و دلتنگي و احساس فريب و فشار و بدبختي.


مثالهاي فوق بيانگر اين واقعيت است كه ميزان خوشبختي و احساس رضايت ما در زندگي نسبت عكس دارد با توقعات عصبيمان. يعني چه ؟ يعني اينكه توقعات عصبي مانع از ديدن داشته ها و نعماتي ميشود كه در دسترسمان است. و هر چه اين توقعات را كم كنيم به احساس رضايت و خوشبختي خود افزوده ايم.

پس چه كنيم كه خوشبخت تر باشيم
1- همت كنيم و جهد كنيم تا حسنهاي خودمان و اطرافيانمان را بنويسيم. براي اينكه اينكار را بهتر انجام دهيم به ترتيب خودمان و اطرافيانمان را از صحنه زندگي حذف كنيم و ببينيم كه چه چيز را از دست ميدهيم. اين امر باعث مي شود كه قدرشناسيمان بيشتر شود و قدرت بيشتري در ديدن حسن هاي خود واطرافيانمان پيدا مي كنيم. همينطور موقعيتهاي كاري و زندگيمان را حذف كنيم تا با ديد قوي تر حسن هاي وجودي آنها را درك كنيم.

2- وقتي كه توانائي ديدن اين حسن ها را پيدا كرديم تمرين شاكربودن كنيم.

3- عوامل تغيير احساساتمان را شناسايي كنيم و روي ريشه هاي اين تغيير احساسات كار كنيم. مثلا مقايسه، بيش از نود درصد در منفي كردن احساسات انسانها نقش دارد، تحقير، تمسخر، تكبروتفاخر، عيب جوئي وامثالهم در منفي كردن احساسات انسانها نقش دارد مثال: در مثالي كه راجع به دختر خانم و آقا پسري كه در بالا ذكر كرديم اگر اين دو قدرت ديدن حسنهاي هم را داشته باشند ، اثر عوامل خارجي روي آنها كم ميشود. از طرفي اگر از تكنيك سنجش تغيير احساسات استفاده كنند مي توانند به ريشه هاي عواملي كه احساس خوبشان را به احساس بد تبديل مي كند پي ببرند. در غير اين صورت ديگران با رفتارهاي تحقيري و تمسخرآميزو تكبروتفاخرو عيب جوئي احساسات انها را منفي كرده ورابطه اشان را تخريب مي كنند.
چگونه براي خوشبختي، شادي، خوشي و سلامتي جسم و روح خود برنامه ريزي و كار كنيم
. 1- زماني به ورزش اختصاص دهيم.
2- زماني به تفريح اختصاص دهيم.
3- به تغذيه خود اهميت بدهيم و اگر شكم باره هستيم برايش چاره پيدا كنيم و يا بر عكس اگر بدغذائيم و كم خوراك آنرا چاره كنيم.
4- دائم از خودمان بپرسيم كه آيا مي توانيم بهتر از اين كه زندگي مي كنيم زندگي كنيم و براي آن راه حل پيدا كنيم تا در يك ركود قرار نگيريم
5- به هم صحبتي دوستان و نزديكاني كه از حضورشان لذت ميبريم اهميت بدهيم و وقت بگذاريم و هميشه خود را در معرض تبادل مهر اصيل قرار دهيم.
6- در خودشناسي پيگير و كوشا باشيم.
7- به جاي اينكه براي مشكلاتمان دنبال مقصر بگرديم ، براي حل آنها دنبال راه حل بگرديم.
8- داشتن هدف مشخص مثل فانوس دريايي كه كشتي را در ظلمت شب هدايت مي كند انسان را براي هرچه خوشبخت تر زيستن كمك و هدايت مي كند.
9- هر چه بيشتر مهر بورزيم.
10- حسن هاي خودمان، اطرافيانمان، كارمان، و محيط زندگي مان را يادداشت و مرور كنيم.
11- به ميحط هائي كه انسانهاي محروم در آن زندگي مي كنند رفته وضمن دلجوئي از آنها قدر نعمتهائي را كه از آنها بهره منديم بيشتر بدانيم.
12- با آدمهاي شاد و خوشبخت معاشرت كنيم تا ضمن لذت بردن از شادي ايشان، الگوهاي زندگي شاد و موفق را پيدا كنيم.
13- نعمتهاي الهي را ديده و براي آنها شكرگزاري كنيم.
14- روي نقش مثبت و موثر ديگران در زندگيمان تمركز كرده آنرا يادداشت و مروركنيم.
منبع (http://new.behravanpana.com/tabid/87/language/fa-IR/Default.aspx)

maryam16
22nd April 2012, 08:12 AM
موافقم راست میگی [tashvigh]اما خیلی ها با این حرفا خودشونو سر کار گذاشتن[tafakor]

المیرا70
22nd April 2012, 04:27 PM
بحث جالبیه منم موافقم

بلدرچین
23rd April 2012, 11:21 PM
بستگی داره خوشبختی رو از کدوم نظرنگاه کنیم؟پول یا زندگی و عشق و دوست داشتن.
کسایی که پول دارن ممکنه یکمی خوشبختی و رفاه رو طعمش رو بچشن اما صرفا خوشبخت نیستن.خوشبختی یعنی یک ززندگی اروم و همراه با عشق و دوست داشتن...

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد