امید عباسی
5th February 2009, 09:21 PM
ظاهرا خبرهاي رسمي از حرکت کردن به سمت نقدي کردن يارانهها منتشر شده است.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "يك ليوان چاي داغ" به نشاني http://chaay.ghoddusi.com نوشته است: چرا به لحاظ تئوريک پرداخت نقدي يارانه بهتر از ارائه کالاي يارانهاي است؟ يک مثال ساده: فرض کنيد قيمت نان ١٠٠ تومان است و ٢٠٠ تومان يارانه روي آن پرداخت مي شود و فرد هم روزانه يک نان مصرف مي کند. حال قيمت نان را واقعي مي کنيم (٣٠٠ تومان) و ٢٠٠ تومان را نقدي به حساب فرد واريز مي کنيم. درآمد او اکنون ٢٠٠ تومان بيش تر شده، ولي قيمت نان هم شده ٣٠٠ تومان.
اگر دقت کنيد فرد مي تواند با حفظ سبد مصرف قبلي روي بقيه کالاها همان يک نان قبلي را بخرد (يعني حداقل در وضعيت قبلي است) ولي مي تواند کار ديگري هم بکند و آن اين که ٢٠٠ تومان را مثلا خرج مقداري پنير کند و نان کم تري بخرد. اگر فرد اين کار را بکند از تئوري ترجيحات آشکار شده مي دانيم که اين وضعيت را به حالت قبلي ترجيح مي دهد. در حالي که در نظام يارانه نان مجبور بود فقط نان را دريافت کند و نمي توانست انتخاب کند که مثلا سوبسيد کم تري براي نان دريافت کند و به جايش پنير بخرد.
موضوع ممکن است يک استثنا داشته باشد، ولي قطعا اين استثنا نان يا بنزين نيست. اگر دولتها علاقه مند باشند که در مصرف فرد مداخله کرده و با ملاحظات عمومي او را تشويق کنند که بيش از مقدار مورد نظر خودش مصرف کند، ممکن است فقط يارانه کالايي پرداخت کنند. شير و کتاب ممکن است مثالهايي از اين موارد باشند که مثلا دولت علاقه مند باشد که هر شهروند حتما مقدار مشخصي شير را در روز دريافت کند و ميداند که اگر يارانه را نقدي پرداخت کند، ممکن است برخي آن را به جاي خريد شير مثلا صرف خريد سيگار کنند. ولي اين موارد اولا محدود است و ثانيا مي توان در مورد مشروعيت برخي موارد آن (مثلا کتاب) ترديد ابراز کرد. به اين معنا که مي شود پرسيد چرا مراكز دولتي حق دارند که شهروندان را تشويق به مصرف يک کالا بيش از حد مورد علاقه آن ها کنند و نيز از کجا حق دارد که منابع عمومي را صرف تشويق مصرف يک کالاي خاص که مورد ترجيح يک گروه خاص (مثلا روشنفکران) است، بکنند؟!
نقدي کردن يارانهها يک تاثير مهم در بهينه سازي سرمايه گذاري بنگاه ها دارد. وقتي دولت کالاي يارانهيي به توليدکننده ميدهد (مثلا آرد ارزان به نانواييها) آن وقت در بسياري از تصميمات بنگاه ها هم به صورت بوروکراتيک دخالت مي کند. مثلا ممکن است در مورد اين که نانوايي کجا تاسيس شود هم تصميم بگيرد. نتيجه اين مي شود که گاهي در يک محله هيچ نانوايي يافت نمي شود و گاهي در يک کوچه تجمع نانوايي شکل مي گيرد. اگر وضعيت قبلي لغو شود بنگاهها راسا دست به بهينهسازي فردي ميزنند. مثلا نانواييها ممکن است نانهاي متنوع تري ارائه کنند يا خدمات جديدي را در آن ادغام کنند (مثلا تحويل نان تازه دم در) و غيره و يا با تشخيص درست مناطق داراي کم بود در آن جا سرمايه گذاري کنند.
اصولا دست کاري در قيمت باعث اختلال (Distortion) در تصميمات مصرف کننده مي شود. وقتي مثلا نان يا بنزين يارانهيي است، فرد قيمت واقعي آن را حس نميکند و بيش از حد بهينه مصرف مي کند. به زبان ساده وقتي نان ٣٠٠ تومان فروخته شود و فرد هم ٢٠٠ تومان پول نقد در جيبش دارد، نان هم به کالايي گران تبديل مي شود که فرد قدر آن را مي داند.
اگر يارانه کالاها حذف شود، چه تاثيري روي قيمت عرضه آن کالا در بازار مي گذارد؟ در بازار رقابتي حذف يارانه عينا به مصرف کننده منتقل مي شود و البته چون تقاضا کمتر مي شود ظرفيت توليد بنگاهها هم در تعادل کاهش مي يابد (معنايش اين است که مثلا برخي نانواييها تعطيل مي شوند و يا تعدادي از کارگران نانوايي بيکار مي شوند). اگر توليدکننده داراي قدرت بازار باشد موضوع کمي پيچيده تر مي شود و به پارامترهايي مثل قابليت جانشيني کالاي گران شده با کالاهاي ديگر در فرآيند توليد و کشش تقاضاي مصرف کننده بستگي دارد، ولي به هر حال همه افزايش قيمت به مصرف کننده منتقل نمي شود.
به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسنده وبلاگ "يك ليوان چاي داغ" به نشاني http://chaay.ghoddusi.com نوشته است: چرا به لحاظ تئوريک پرداخت نقدي يارانه بهتر از ارائه کالاي يارانهاي است؟ يک مثال ساده: فرض کنيد قيمت نان ١٠٠ تومان است و ٢٠٠ تومان يارانه روي آن پرداخت مي شود و فرد هم روزانه يک نان مصرف مي کند. حال قيمت نان را واقعي مي کنيم (٣٠٠ تومان) و ٢٠٠ تومان را نقدي به حساب فرد واريز مي کنيم. درآمد او اکنون ٢٠٠ تومان بيش تر شده، ولي قيمت نان هم شده ٣٠٠ تومان.
اگر دقت کنيد فرد مي تواند با حفظ سبد مصرف قبلي روي بقيه کالاها همان يک نان قبلي را بخرد (يعني حداقل در وضعيت قبلي است) ولي مي تواند کار ديگري هم بکند و آن اين که ٢٠٠ تومان را مثلا خرج مقداري پنير کند و نان کم تري بخرد. اگر فرد اين کار را بکند از تئوري ترجيحات آشکار شده مي دانيم که اين وضعيت را به حالت قبلي ترجيح مي دهد. در حالي که در نظام يارانه نان مجبور بود فقط نان را دريافت کند و نمي توانست انتخاب کند که مثلا سوبسيد کم تري براي نان دريافت کند و به جايش پنير بخرد.
موضوع ممکن است يک استثنا داشته باشد، ولي قطعا اين استثنا نان يا بنزين نيست. اگر دولتها علاقه مند باشند که در مصرف فرد مداخله کرده و با ملاحظات عمومي او را تشويق کنند که بيش از مقدار مورد نظر خودش مصرف کند، ممکن است فقط يارانه کالايي پرداخت کنند. شير و کتاب ممکن است مثالهايي از اين موارد باشند که مثلا دولت علاقه مند باشد که هر شهروند حتما مقدار مشخصي شير را در روز دريافت کند و ميداند که اگر يارانه را نقدي پرداخت کند، ممکن است برخي آن را به جاي خريد شير مثلا صرف خريد سيگار کنند. ولي اين موارد اولا محدود است و ثانيا مي توان در مورد مشروعيت برخي موارد آن (مثلا کتاب) ترديد ابراز کرد. به اين معنا که مي شود پرسيد چرا مراكز دولتي حق دارند که شهروندان را تشويق به مصرف يک کالا بيش از حد مورد علاقه آن ها کنند و نيز از کجا حق دارد که منابع عمومي را صرف تشويق مصرف يک کالاي خاص که مورد ترجيح يک گروه خاص (مثلا روشنفکران) است، بکنند؟!
نقدي کردن يارانهها يک تاثير مهم در بهينه سازي سرمايه گذاري بنگاه ها دارد. وقتي دولت کالاي يارانهيي به توليدکننده ميدهد (مثلا آرد ارزان به نانواييها) آن وقت در بسياري از تصميمات بنگاه ها هم به صورت بوروکراتيک دخالت مي کند. مثلا ممکن است در مورد اين که نانوايي کجا تاسيس شود هم تصميم بگيرد. نتيجه اين مي شود که گاهي در يک محله هيچ نانوايي يافت نمي شود و گاهي در يک کوچه تجمع نانوايي شکل مي گيرد. اگر وضعيت قبلي لغو شود بنگاهها راسا دست به بهينهسازي فردي ميزنند. مثلا نانواييها ممکن است نانهاي متنوع تري ارائه کنند يا خدمات جديدي را در آن ادغام کنند (مثلا تحويل نان تازه دم در) و غيره و يا با تشخيص درست مناطق داراي کم بود در آن جا سرمايه گذاري کنند.
اصولا دست کاري در قيمت باعث اختلال (Distortion) در تصميمات مصرف کننده مي شود. وقتي مثلا نان يا بنزين يارانهيي است، فرد قيمت واقعي آن را حس نميکند و بيش از حد بهينه مصرف مي کند. به زبان ساده وقتي نان ٣٠٠ تومان فروخته شود و فرد هم ٢٠٠ تومان پول نقد در جيبش دارد، نان هم به کالايي گران تبديل مي شود که فرد قدر آن را مي داند.
اگر يارانه کالاها حذف شود، چه تاثيري روي قيمت عرضه آن کالا در بازار مي گذارد؟ در بازار رقابتي حذف يارانه عينا به مصرف کننده منتقل مي شود و البته چون تقاضا کمتر مي شود ظرفيت توليد بنگاهها هم در تعادل کاهش مي يابد (معنايش اين است که مثلا برخي نانواييها تعطيل مي شوند و يا تعدادي از کارگران نانوايي بيکار مي شوند). اگر توليدکننده داراي قدرت بازار باشد موضوع کمي پيچيده تر مي شود و به پارامترهايي مثل قابليت جانشيني کالاي گران شده با کالاهاي ديگر در فرآيند توليد و کشش تقاضاي مصرف کننده بستگي دارد، ولي به هر حال همه افزايش قيمت به مصرف کننده منتقل نمي شود.