PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث افکار مزاحم ....!!!!!!



نارون1
6th April 2012, 11:49 AM
با سلام خدمت همه عزیزان.........

اغلب ، اکثر افراد .... به هرحال گاهی با افکار مزاحمی مواجه می شوند......

به طور مثال :افکاری در مورد آینده ، که چه پیش خواهد آمد ؟؟ یا ....

یا افکاری در مورد گذشته ، کاش اینطور نبود ، کاش ....

یا هر فکر مزاحم دیگه........ که از فکر راجع به آن احساس ناراحتی میکنید.........


آیا شما هم با چنین افکاری روبرو شدید ؟؟؟چقدر این افکار برای شما اهمیت پیدا کردند ؟؟؟

برای رهایی از آن چه اقداماتی کردید ؟؟ چه در همان لحظه ، چه بعدها .......

شه پری
6th April 2012, 11:58 AM
به نظر من این افکار خیلی هم مزاحم نیستن...

reyhane.R
6th April 2012, 12:03 PM
من خیلی از بابت این موضوع ناراحتم مخصوصا موقع درس خوندن اصلا نمی تونم تمرکز کنم [gerye]
یکی بهم گفته اگه این افکار مزاحمو رو کاغذ بنویسم از ذهنم می رن بیرون.
ولی نمیدونم تا چه حد درسته؟!

نارون1
6th April 2012, 12:13 PM
به نظر من این افکار خیلی هم مزاحم نیستن...


دوست من ، گاهی این افکار باعث اخلال در کارهای روزمره میشن..........

البته گاهی هم باعث برنامه ریزی و به دست آوردن هدف میشه .......

بسته به نوع افکار و توجه به اون داره......

امکان داره فکر زیاد نسبت به آینده یا گذشته و مخاطرات آنها دچار کسالت روحی در فرد بشه.......

نارون1
6th April 2012, 12:15 PM
من خیلی از بابت این موضوع ناراحتم مخصوصا موقع درس خوندن اصلا نمی تونم تمرکز کنم [gerye]
یکی بهم گفته اگه این افکار مزاحمو رو کاغذ بنویسم از ذهنم می رن بیرون.
ولی نمیدونم تا چه حد درسته؟!



درسته دوست من.........

یکی از راههای رهایی از افکار مزاحم یادداشت کردن آنها هست .......

مثلا هروقت موقع مطالعه این افکار به ذهنت اومد ، اونا رو یادداشت کنید و تا کنید بذارید کنار......بگین بعدا بهش رسیدگی میکنم......اگه فکر بیهوده ای بود بعد از نوشتن برگه رو پاره کنید.......

چون همین نوشتن باعث بیرون کشیده شدن این افکار از ذهنت میشه...........

غزل بارون
6th April 2012, 12:16 PM
سلام.از بحث تامل برانگیزت ممنونم مینا جانم.

من هم گاهی به هنگام درس این افکار مزاحمم میشن که خودم متوجه شدم با خط خطی کردن کاغذ از بین میرن ولی نه کامل

و از چیز دیگه ای هم رنج میبرم اونم اینه که گاهی افکار بدبینی به ذهنم میاد که میدونم اصلا درست نیست اما نمیتونم ازش خلاص شم

شه پری
6th April 2012, 12:23 PM
این افکار همچین همچین مزاحم هم نیستن...

نارون1
6th April 2012, 12:37 PM
سلام.از بحث تامل برانگیزت ممنونم مینا جانم.

من هم گاهی به هنگام درس این افکار مزاحمم میشن که خودم متوجه شدم با خط خطی کردن کاغذ از بین میرن ولی نه کامل

و از چیز دیگه ای هم رنج میبرم اونم اینه که گاهی افکار بدبینی به ذهنم میاد که میدونم اصلا درست نیست اما نمیتونم ازش خلاص شم

اینکه خودتم بهش معتقدی که درست نیت ، خودش یک امتیاز محسوب میشه ......

و از این مورد میتونی به کاهش این بدبینی استفاده کنی.......

بدبینی به مقدار کم ، گاهی باعث میشه ، تحقیقات بیشتری راجع به یه سری موارد کنیم .......

ولی اینکه این افکار مادام ذهن ما رو مشغول کنه...... بهتره با تدابیری جلوی اونو بگیریم........

گاهی ابراز این بدبینی باعث رها شدن از این فکر و راحتی خیال ما می شود .......

چنانچه به بیهوده بودن این افکار واقفی ، هر لحظه این افکار به ذهنت میاد ، با خودت بگو من میدونم این افکار بی پایه و اساسه ........

در نتیجه توجهی نکن.......میدونی گاهی فکر زیاد راجع به این افکار باعث دامن زدن به آنها و گسترده شدن آنها میشن....... اونا غالب میشن و تو مغلوب

توکل به خدا به انسان انرژی و نیرویی برای رهایی از این افکار میده.......

تا به حال چه اقداماتی برای رهایی از این افکار انجام دادی ؟؟ وقتی به سراغت میان چیکار میکنی ؟؟

گاهی فکر میکنیم ، عمل به این افکار یا افکار وسواسی ، میتونه آسوده خاطری برامون داشته باشه ولی بهتره بدونیم این آسودگی خاطر آنی و لحظه ای هست ........

غزل بارون
6th April 2012, 12:45 PM
اینکه خودتم بهش معتقدی که درست نیت ، خودش یک امتیاز محسوب میشه ......

و از این مورد میتونی به کاهش این بدبینی استفاده کنی.......

بدبینی به مقدار کم ، گاهی باعث میشه ، تحقیقات بیشتری راجع به یه سری موارد کنیم .......

ولی اینکه این افکار مادام ذهن ما رو مشغول کنه...... بهتره با تدابیری جلوی اونو بگیریم........

گاهی ابراز این بدبینی باعث رها شدن از این فکر و راحتی خیال ما می شود .......

چنانچه به بیهوده بودن این افکار واقفی ، هر لحظه این افکار به ذهنت میاد ، با خودت بگو من میدونم این افکار بی پایه و اساسه ........

در نتیجه توجهی نکن.......میدونی گاهی فکر زیاد راجع به این افکار باعث دامن زدن به آنها و گسترده شدن آنها میشن....... اونا غالب میشن و تو مغلوب

توکل به خدا به انسان انرژی و نیرویی برای رهایی از این افکار میده.......

تا به حال چه اقداماتی برای رهایی از این افکار انجام دادی ؟؟ وقتی به سراغت میان چیکار میکنی ؟؟

گاهی فکر میکنیم ، عمل به این افکار یا افکار وسواسی ، میتونه آسوده خاطری برامون داشته باشه ولی بهتره بدونیم این آسودگی خاطر آنی و لحظه ای هست ........


والا با صلوات خواستم از خودم دورش کنم اما انگار نشده.خودمم دارم از داخل میشکنم اینقدر که آزارم میده حتی به این خاطر شک و بد بینی گاهی خیلیا ازم زده میشن اوایل فکر کردم که خوبه آدم گاهی شک کنه و بد بین باشه اما الان به خودم نگاه میکنم میبینم شک خوره شده تو وجودم به قدری که از کار روزمره منو میندازه.تازگیا فقط یا تسبیح دستمه یا وقتی این افکار شدت میگیره کاغذ میذارم جلو روم خط خطیش میکنم کمی آرومم میکنه

نارون1
6th April 2012, 12:53 PM
والا با صلوات خواستم از خودم دورش کنم اما انگار نشده.خودمم دارم از داخل میشکنم اینقدر که آزارم میده حتی به این خاطر شک و بد بینی گاهی خیلیا ازم زده میشن اوایل فکر کردم که خوبه آدم گاهی شک کنه و بد بین باشه اما الان به خودم نگاه میکنم میبینم شک خوره شده تو وجودم به قدری که از کار روزمره منو میندازه.تازگیا فقط یا تسبیح دستمه یا وقتی این افکار شدت میگیره کاغذ میذارم جلو روم خط خطیش میکنم کمی آرومم میکنه


من حدس میزنم حتی موقعی که داری صلوات میفرستی ، این افکار میان ..... درسته ؟؟؟

یه سوال :

تا حالا شده این فکر بدبینی راجع به چیزی به ذهنت اومدده باشه ولی تو بدون توجه بهش همون کارو بکنی ؟؟

مثلا با من قرار داری ، میدونی و بهت ثابت شده که من آدم بدی نیستم ولی فکر میکنی الان من میخام یه کاری دستت بدم.... این افکار بهت میگن بهتره نری ، اگه قصددش این باشه ، چی ؟؟

ولی تو برخلاف این فکر با توکل به خدا میای دیدن من .........


؟؟؟؟

غزل بارون
6th April 2012, 12:56 PM
من حدس میزنم حتی موقعی که داری صلوات میفرستی ، این افکار میان ..... درسته ؟؟؟

یه سوال :

تا حالا شده این فکر بدبینی راجع به چیزی به ذهنت اومدده باشه ولی تو بدون توجه بهش همون کارو بکنی ؟؟

مثلا با من قرار داری ، میدونی و بهت ثابت شده که من آدم بدی نیستم ولی فکر میکنی الان من میخام یه کاری دستت بدم.... این افکار بهت میگن بهتره نری ، اگه قصددش این باشه ، چی ؟؟

ولی تو برخلاف این فکر با توکل به خدا میای دیدن من .........


؟؟؟؟


بله.شده و نتیجه اش هم خوب بوده!!!!به نظر خودت چطور میتونم کامل از ذهنم و زندگیم بیرونش کنم ؟کامل کامل

نارون1
6th April 2012, 01:03 PM
بله.شده و نتیجه اش هم خوب بوده!!!!به نظر خودت چطور میتونم کامل از ذهنم و زندگیم بیرونش کنم ؟کامل کامل


این روش کاملا مفید و خیلی خیلی مفیده........

اینکه فکر کنی یه دفعه از ذهنت بیرون بره ، اینطور نیست........این افکار یواش یواش تو ذهنت رخنه کرده ، پس باید یواش یواش بیرونش کنی.......

فقط باید این روشها رو ادامه بدی .........

خوشبختانه خودت این راهکارها رو داری انجا میددی ولی میدونی چرا کارایی نداره ؟؟ چون به همین که فکر میکنی تاثری ندارن ، دوباره افکار قوت میگیرن......

- نوشتن افکار

- عمل عکس ..... مثل همون مورد قبلی

- وقتی عملت موفقیت آمیز بود ، به خودت پاداش بده ، هرچیزی که خوشحالت کنه .......

- تکرار این مورد با خودت که این افکار بیهوده هستن و هیچ فایده ای ندارن و من میتونم باهاشون مقابله کنم..........قدرت من از این افکار بیشتره

این اعمال نتیجه بخش هستند ، به مرور ...........

parichehr
6th April 2012, 01:06 PM
سلام خدمت دوستان عزیز

این مورد جز جدایی ناپذیر زندگی ادم هاست و همه بدون شک دچارش هستند. ولی مهم نحوه برخورده که تو افراد مختلف متفاوته
مثلا خودم هرگز با خط خطی کردن و نقاشی کردن نتونستم دور شم ازش بلکه بیشتر ذهنم درگیر میشه
و راستش هیچ وقت هم نتونستم فکر کنم که زیاد بد هم نیستن و باهاش کنار بیام![cheshmak]
تو همون لحظه که متوجه میشم ذهنم داره منحرف میشه و میره دنبال اونا هر جا هستم سریع بلند میشم میرم یه قسمت دیگه خونه ( معمولا تو خونه میاد دیگه!)
یک لیوان آب هم واقعا معجزه میکنه...[shaad]
چون واقعا معتقدم ادم رو شدید کسل میکنه و گاهی خسته از همه چی...

ماری مریم
6th April 2012, 01:19 PM
ممنون مینا خانوم ازبحث زیباتون
ایا افکار خوبی هم که باعث عدم تمرکزبشه مخصوصا درهنگام مطالعه افکارمزاحم محسوب میشن ؟

نارون1
6th April 2012, 01:38 PM
ممنون مینا خانوم ازبحث زیباتون
ایا افکار خوبی هم که باعث عدم تمرکزبشه مخصوصا درهنگام مطالعه افکارمزاحم محسوب میشن ؟

انسان که بدون فکر نمیشه ، بالاخره توجه به افکار گاهی باعث راهگشایی مسائل میشه ، ولی مهم در کنترل گرفتن این افکار هستن .......

وقتی این افکار دچار اخلال در عملکردت بشن ، میشن مزاحم .......

ولی و اما داره ........ این افکار جزو همونایی هستن که گفتم باید راهکارهای رهایی فعلی ، را بکار بگیری و بعدا بهش بچسبی ، که لذت بیشتریم ازش ببری...........[cheshmak]

M.E.T
6th April 2012, 01:46 PM
واقعا از پست مفیدتون متشکرم .

محسن آزماینده
7th April 2012, 10:15 AM
سلام

واقعا این افکار از نگرانی ها و مشغله های ذهنی ما سرچشمه میگیرند

ولی باید موقع تمرکز،به این افکار اجازه ندهیم مزاحم تمرکز شوند

به نظر من راهی برای ریشه کنی این افکار وجود ندارد.چون نگرانی و دل مشغولی قسمتی از فکر و روان آدمی است

ولی میشه با روشهایی که مینا خانم گفتن،کنترلش کرد

ممنون

عرفان سلیم زاده
7th April 2012, 10:48 AM
من هم خیلی با این افکار دست به گریبان بودم ولی سه تا تکنیک بهترم کردم
1- در مورد اینده پیشبینی منفی نکن
2- از حالا برنامه ریزی کن و با اراده انجامش بده
3- همیشه سعی کن به دانش ات تکیه کنی نه تجربه ات
الان من همیشه ادم ارومی هستم و هر وقت چیزی رو نمیدونم سریع میرم که چیزایی رو درباره اون یاد بگیرم[nishkhand][golrooz]

ماه آفرید
13th September 2012, 12:04 PM
نطرات دوستان را کامل مطالعه نکردم ولی نطر من در اینجور مواقع این است که:
در مورد افکار پراکنده نظری که برای از بین رفتنشان دارم این است که مراقب ورود افکار به ذهن باشیم.و زمانی که نا خواسته غرق افکار می شویم با بستن کشی ریز به دور مچ دست که زمانی که فکره امد کش را محکم بکشید و رها کنید .این عمل باعث می شود که ذهن از فکر به طور غیر ارادی بیرون اید و متمرکز درد مچ شود.اینطوری کم کم با گذشت زمان و تکرار این عمل فکر ها می روند.[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد