ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نحوه شکل گیری حکومت پیامبر در مدینه



m_salehy
28th March 2012, 11:04 AM
نحوه شکل گیری حکومت پیامبر در مدینه در کلام صالحی نجف آبادی



مقدمه :

منصبنبوت برای پیامبر ، فیض الهی و وظیفه اولی رسالت حضرت ایشان بود ، در حالیکه پیامبر وظیفه اولی الهی برای تشکیل حکومت نداشته و تنها پس از خواست اکثریت جامعه مدینه ( در بخش دوم رسالت ایشان ، پس از هجرت از مکه به مدینه ) ، برای پذیرش ولایت و زعامت سیاسی آنها ، مورد قبول پیامبر قرار گرفت و حکومت ایشان شکل رسمی بخود گرفت .

در ادامه نظر مرحوم آیه اله صالحی نجف آبادی ، خواهد آمد :

رسول خدا (ص) پس از سالها رنج و زحمت طاقت فرسا ، امتی را بوجود آورد و از ظلمات جهل و شرک نجات داد 1 و پس از تحمل سیزده سال رنج و عذاب در راه دعوتش ، حکومت کوچکی در یثرب تشکیل داد و این کاملا طبیعی بود که امت جدید اسلام ، ولایت و رهبری سیاسی خود را عملا به رسول اکرم که به وجود آورنده این امت بود بدهند و آن حضرت عملا این ولایت و رهبری را بدست بگیرد .

نویسنده شهیر محمدجواد مغنیه در این باره می گوید :

" کسی که با کمال رضای نفس ، به نبوت یک انسانی ایمان می آورد ، در حقیقت او را برای ریاست برخود انتخاب کرده و بر خود حتم می کند که از او اطاعت نماید 2.

"می دانیم که ولایت و حکومت پیغمبر خدا تحمیلی نبود ، بلکه مردم عاشقانه رهبری سیاسی خود را به حضرتش سپردند ، مردمی که برای تبرک جستن به آب وضوی رسول خدا بر هم سبقت می گیرند 3 ، کاملا طبیعی است که ولایت و رهبری سیاسی خود را به آن حضرت بسپارند .

در حقیقت ، ولایت و زعامت مردمی رسول خدا (ص) محصول یک پیمان خودبخودی طرفینی بود که ایجابش از طرف مردم و قبولش از طرف رسول اکرم بود و این ایجاب و قبول بطور خودبخودی و با طبیعی ترین وجه انجام شد ، البته این ایجاب و قبول در یک ساعت معین انجام نشد بلکه در متن حرکت انقلابی اسلام و در طول مجاهدات پیامبر و امتش عملا تحقق یافت .

ضمنا باید دانست که آیه (( النبی اولی بالمومنین من انفسهم )) 4، که از ولایت رسول خدا (ص) سخن می گوید اشاره به همین ولایت تحقق یافته ، می کند ، یعنی همان ولایتی را که قبلا پیمانش بین مردم و پیغمبر اکرم بطور خودبخودی بسته شده بود ، امضا می نماید ، چون این آیه بعد از جنگ احزاب یعنی در سال پنجم هجرت نازل شده است در حالیکه ولایت رسول خدا قبل از نزول این آیه تحقق یافته بود و وجود خارجی داشت ، پس طبعا آیه شریفه ، همان ولایت موجود را تثبیت و امضا کرده است و این را اصطلاحا حکم امضایی می گویند ، در مقابل حکم تاسیسی .

بدیهی است که حکم امضایی قرآن نیز حکم خداست . پس ولایت و حکومت رسول خدا (ص) در عین حالیکه مردمی است ، الهی و خدایی است و آیه مزبور که می گوید : " پیغمبر اکرم (ص) از خود مومنان برای زمامداری آنان شایسته تر است " الهی بودن ولایت آن حضرت را اثبات می کند .

زیرنویسها :1

- نظر آیه اله منتظری : " خداوند در رابطه با هدف از ارسال رسل و انزال كتب مي‎فرمايد :

" ليقوم الناس بالقسط " ( سوره حدید ، آیه 25 )

" تا خود مردم در اثر هدايت انبيا و كار فرهنگي و فكري آنان ، عدالت را به پا دارند . قرآن نفرموده است : تا پيامبران عدالت را به پا دارند ، تا شائبه اجراي شريعت و عدالت با اجبار و زور در بين نباشد ." (کتاب حكومت ديني و حقوق انسان - ص 144 )

2- کتاب الخمینی و االدله الاسلامیه – ص 27

3- سیره ابن هشام ج2 ص 314

4- سوره احزاب ، آیه 6

منبع : کتاب " ولایت فقیه ، حکومت صالحان " – ص 138 و 139 - مرحوم آیه اله صالحی نجف آبادی



محمد صالحی – 29 / 12 /90http://mahsan.parsiblog.com/ (http://mahsan.parsiblog.com/)

kamanabroo
5th April 2012, 10:03 PM
مشروعیت حکومت پیامبر اکرم ص و ائمه علیهم السلام به دست مردم نیست!!!

بلکه از طرف خدا و انتصابی هست

قبول کردن مردم و قبول نکردن آنها، در مشروعیت یک حکومت تاثیری نداره

معنای مشروعیت: اجازه الهی برای حکومت داشتن

بله قبول کردن مردم برای عملی شدن و یا عملی نشدن یک حکومت تاثیر داره و می تونه جلوی تشکیل یک حکومت به حق رو بگیره یا یک حکومت نا حق رو به روی کار بیاره.

درزمان امام علی ع و ائمه کاملا این حرف ها معنا شد که :

اتفاق نظر مردم بر یک حکومت نمی تونه دلیل این باشه که خداوند هم راضی هست و اون حکومت مشروع می باشد.

m_salehy
7th April 2012, 09:34 AM
ضمن تشکر از شما عزیز بزرگوار که پاسخ دادید


امام حسن (ع) ضمن نامه ای به معاویه نوشت :" ... ان علیا لما مضی لسبیله ولانی المسلمون الامر من بعده ... " 5" .. پس از درگذشت پدرم علی (ع) ، مسلمانان ولایت امر را به من دادند . "این نقلها بطور واضح می گوید :این نیروهای مردم هستند که به ولایت و حاکمیت امام تحقق و عینیت می دهند .

و قاعدتا ولایتی که مردم به امام دادند بدلیل ویژگیهای حضرتشان ( عدالت و مردمداری و ... ) مورد تایید خداوند بوده و مشروع
پس اگر حاکمی از طریق مردم انتخاب و دارای ویژگی های فوق باشد برآورنده منظور خداوند خواهد بود .

kamanabroo
8th April 2012, 03:34 PM
ضمن تشکر از شما عزیز بزرگوار که پاسخ دادید


امام حسن (ع) ضمن نامه ای به معاویه نوشت :" ... ان علیا لما مضی لسبیله ولانی المسلمون الامر من بعده ... " 5" .. پس از درگذشت پدرم علی (ع) ، مسلمانان ولایت امر را به من دادند . "این نقلها بطور واضح می گوید :این نیروهای مردم هستند که به ولایت و حاکمیت امام تحقق و عینیت می دهند .

و قاعدتا ولایتی که مردم به امام دادند بدلیل ویژگیهای حضرتشان ( عدالت و مردمداری و ... ) مورد تایید خداوند بوده و مشروع
پس اگر حاکمی از طریق مردم انتخاب و دارای ویژگی های فوق باشد برآورنده منظور خداوند خواهد بود .


طبق آیه ی شریفه:
«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون
و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون‏».
(آيه 55 و 56، از سوره مائده)

ولایت را خداوند منتصب می کند.

شما بین مشروعیت الهی و مقبولیت برپایه انتصاب, خلط مبحث کرده اید: در بحث حکومت دینی و ولایت دو عنوان مشروعیت و مقبولیت داریم که هر کدام معنایش متفاوت است و کاربرد متفاوتی هم دارد که خلط این دو مفهوم مبنای اشتباه و فهم نادرست می شود.

مشروعیت: یعنی ولایتی که خداوند بر کسی قرار می دهد و برای این ولایت داشتن نیاز به چیز دیگری ( مثل قبول مردم ) نیست.
مقبولیت بر پایه انتصاب: یعنی نقش مردم در شکل گیری حکومت!

مشروعیت ولایت حاکم اسلامی به دست مردم نیست ، بلکه مقبولیت نظام به مردم وابسته است؛ معنایش این است که
مردم در اصل ولایت دهی به حاکم دینی نقشی ندارند و در صورت عدم قبول حکومت حاکم اسلامی ، ولایت الهی او سرجای خود باقی است اما زمینه و شرایط برای حکومت فراهم نیست!
لذا نقش مردم در یک حکومت اسلامی این می باشد :

1. مشاركت در ايجاد حكومت ديني و زمينه سازي جهت انتقال قدرت به ولي منصوب از سوي خداوند.
2. مشاركت در جهت كار آمدسازي، حفظ و حمايت و پايايي حكومت ديني.
دو كاركرد ياد شده، در همه مصاديق حكومت ديني - اعم از حكومت پيامبر، امام معصوم يا ولي فقيه - جاري است.

m_salehy
8th April 2012, 05:08 PM
با سلام و تشکر

سوال :
اگر مردم کس دیگری را به ولایت انتخاب کردند و یا تشخیص ندادند آیا گناه کرده اند ؟ در حالی که ممکن است مورد اعتماد مردم و عادل و اخلاقی و متصف به ارزشهای والای انسانی مد نظر شارع مقدس باشد ؟

اینکه امام حسن (ع) می فرمایند : مردم مرا به ولایت امری برگزیدند و یا به عبارتی مرا ولی امر کردند یعنی چه ؟

ولایت را مردم می دهند و چون امام متصف به تمام ویژگی های الهی است مورد تایید خداوند هم هست .

البته نمی خواهیم کلمات را تاویل کنیم .

1- امام علی (ع) در چند مورد برای باطل کردن ادعای ناکثین که گفته بودند : " علی بر خلاف رای و رضای مردم ، حکومت را از امت ربوده است " به رای و بیعت آزادانه و عاشقانه مردم با آن حضرت استدلال کرده است . ( نهج البلاغه ، خطبه های 137 و 171 و 221)
اگر رای اکثریت اثر شرعی نداشت ، باید امام برای ابطال ادعای ناکثین ، بی اعتبار بودن رای اکثریت را برای مردم بیان نماید ، نه اینکه بیعت و رای مردم را تکیه گاه حکومت خود معرفی کند و به آن استناد جوید.

kamanabroo
8th April 2012, 08:30 PM
با سلام و تشکر

سوال :
اگر مردم کس دیگری را به ولایت انتخاب کردند و یا تشخیص ندادند آیا گناه کرده اند ؟ در حالی که ممکن است مورد اعتماد مردم و عادل و اخلاقی و متصف به ارزشهای والای انسانی مد نظر شارع مقدس باشد ؟

اینکه امام حسن (ع) می فرمایند : مردم مرا به ولایت امری برگزیدند و یا به عبارتی مرا ولی امر کردند یعنی چه ؟

ولایت را مردم می دهند و چون امام متصف به تمام ویژگی های الهی است مورد تایید خداوند هم هست .

البته نمی خواهیم کلمات را تاویل کنیم .

1- امام علی (ع) در چند مورد برای باطل کردن ادعای ناکثین که گفته بودند : " علی بر خلاف رای و رضای مردم ، حکومت را از امت ربوده است " به رای و بیعت آزادانه و عاشقانه مردم با آن حضرت استدلال کرده است . ( نهج البلاغه ، خطبه های 137 و 171 و 221)
اگر رای اکثریت اثر شرعی نداشت ، باید امام برای ابطال ادعای ناکثین ، بی اعتبار بودن رای اکثریت را برای مردم بیان نماید ، نه اینکه بیعت و رای مردم را تکیه گاه حکومت خود معرفی کند و به آن استناد جوید.



سلام
اینکه شما چه برداشتی می کنید از فرمایشات امام حسن ع و تفسیر به رای می کنید تاثیری در اصل قضیه ندارد که ولایت طبق ایه شریفه از آن خداست و خدا آن را به دیگران می دهد و این چیزی نیست که حتی شیعه و اهل سنت در آن اختلاف داشته باشند.

مگر اینکه بخواهید خلاف ظاهر قرآن (وحتی تفاسیر) تفسیر به رای کنید که آن حکم و اقتضای خودش را دارد و کسی که خودش را به خواب زده بیدار نمی شود!

اگر مقداری با بحث ایات و روایات و تاویل و تفسیر آشنایی داشته باشید می بینید برای صحت و سقم یا تاویل و ... محور قرآن هست نه فهم ما و نه فهم هیچ کسی دیگر!

وقتی حرف امام معصوم طوری تاویل و تفسیر شود که مخالف با ظاهر قران در آید معلوم می شود که اصل آن تفسیر و تاویل اشتباه بوده یا اصلا جای تاویل و تفسیر نیست یا اینکه باید به شرایط و خیلی چیزهای دیگر در زمان تکلم آن کلام دقت کرد که همه اینها نیازمند تبحر و ژرف نگری است که در نوع نگاه شما قابل مشاهده نیست!



اگر رای اکثریت اثر شرعی نداشت ، باید امام برای ابطال ادعای ناکثین ، بی اعتبار بودن رای اکثریت را برای مردم بیان نماید ، نه اینکه بیعت و رای مردم را تکیه گاه حکومت خود معرفی کند و به آن استناد جوید.



خطبه 137: آنچه حضرت در این خطبه می فرمایند در مقام شناساندن طلحه و زبیر به مردم است! و اینکه بربعضی شبهه نشود که چرا امام در مقابل طلحه و زبیر با آن سابقه ای که داشتند ایستاده! و روشن شود که آنها چوب عهد شکنی خود را می خورند. آخر باید با زبان مردم با آنها سخن گفت.
جدای از این مسئله نقش مردم برای یک حکومت دینی نقش پایه را دارد یعنی برای تشکیل آن نیاز به حمایت مردم است و این اصل مشروعیت از طرف خدا را نه تنها رد نمی کند بلکه موضوعا و تخصصا از حیطه همدیگر جدا هستند همچنانکه بر اهل فن پوشیده نیست!
امام ع رای مردم را تکیه گاه حکومت اگر قرار دهد معنایش این است که در تحقق یک حکومت الهی و ولایت بر حقی که دارد قبول مردم و زمینه داشتن نیاز است. نه اینکه در اصل ولایت داشتن نظر مردم شرط باشد.
امیدوارم فرق این دو برای شما روشن شده باشد.

خطبه 171: شاید این عبارت را در این خطبه ندیده باشید !ثم قالوا: ألا إن في الحق أن تأخذه، وفي الحق أن تترکه.
که وقتی حضرت سخن از حق خود می زند خود مردم اعتراف می کنند که ای علی درست است که حق توست! ( یعنی تو ولایت داری و حق خلافت داری ) اما این حق را باید ترک کنی!
مگر مفهوم این جمله غیر از این است که می دانستند که حق ولایت حضرت علی ع از جای دیگری غیر از نظر مردم تامین شده و آن انتصاب الهی است؟و مشروعیت ولایت و خلافت حضرت از جانب خداست اما این شوراست که نمی خواهد و نمی گذارد این ولایت محقق شود. یعنی در مقام مقبولیت و محقق شدن آن حق الهی، ممانعت می کنند و حق را غصب می کنند. این عبارت کاملا روشن مبنای شما را نابود می کند!

در این خطبه هیچ استدلال و تکیه کردنی بر بیعت مردم با حضرت نیست‌(هرچند جواب آن را در خطبه 171بیان کردم)

خطبه 221: این خطبه هم هیچ مطلبی در مورد مدعای شما در بر نداشت!

kamanabroo
8th April 2012, 08:39 PM
با سلام و تشکر

سوال :
اگر مردم کس دیگری را به ولایت انتخاب کردند و یا تشخیص ندادند آیا گناه کرده اند ؟ در حالی که ممکن است مورد اعتماد مردم و عادل و اخلاقی و متصف به ارزشهای والای انسانی مد نظر شارع مقدس باشد ؟



اینکه چه چیزی مد نظر شارع مقدس است جای شکی ندارد و نقطه ابهامی در آن نیست که بگوییم شاید خدا نظر مردم را پایه ولایت خود قرار می دهد!
در ماجرای غصب خلافت حضرت امیرالمومنین علی ع چه چیزی منجر به غصب خلافت حضرت شد!
آیا چیزی غیر از نظر مردم بود؟!
اگر نظر مردم مشروعیت الهی می آورد چرا حضرت برای حقانیت خود در برابر این شورا استدلال می آورد؟!
چرا حضرت زهرا س در خانه انصار و .. را می زند تا انها را از خواب بیدار کند مگر شما شاهد نبودید که پیامبر حضرت علی ع را به عنوان جانشین معرفی کرد ...

اگر رای و نظر مردم برای مشروعیت یک حکومت و ولایت دهی شرط باشد چه نیازی دارد که خداوند به پیامبرش وحی بفرستد که ای محمد! بلغ ما انزل الیک فان لم تفعل فما بلغت رسالتک به مردم بگو آنچه را که به تو گفته ام (ولایت حضرت علی ع) که اگر نگویی وظیفه رسالت خویش را ادا نکرده ای! که بعد از آن داستان غدیر رخ می دهد...

با این همه حقایق فکر نمی کنم جایی برای مبنا و حرف شما باقی بماند که تاویل و تفیسری به رای بیش نیست!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد