Ehsan M
27th March 2012, 08:46 PM
هوش احساسي عبارتست از مدل رفتاري که اخيرا و با کتابي به همين نام اثر دنيل گولمن در سال 1995 مورد توجه قرار گرفت. مدل ابتدايي هوش احساسي طي دهه هاي 70 و 80 ميلادي از طريق تحقيقات و نوشته هاي روانشناساني از قبيل هاوارد گاردنر از دانشگاه هاروارد ، پيتر سالوي از دانشگاه يل و جان ماير از دانشگاه نيو همپشاير مورد بسط و بررسي قرار گرفت. هوش احساسي به طور فزاينده اي به توسعه فردي و سازماني وابسته است. اصول هوش احساسي روش جديدي از درک و ارزيابي رفتارهاي انسان ، سبکهاي مديريتي ، خصايص اخلاقي ، مهارتهاي فردي و توانائيهاي بالقوه در اختيار بشر قرار مي دهد.
هوش احساسي نقش مهمي را در برنامه ريزي براي منابع انساني ، مصاحبه و گزينش استخدام ، مديريت توسعه ، ارتباط و خدمات مشترکين ايفا مي نمايد. هوش احساسي ارتباط محکمي با مفاهيمي همچون عشق و عرفان دارد.
مفهوم هوش احساسي اعتقاد دارد که هوش ذهني بسيار نابالغ ميباشد و زمينه هاي توسعه يافته اي از هوش احساسي وجود دارد که ميزان موفقيت ما را در کار و زندگي شخصي معين مينمايد. موفقيت بسيار بيش از هوش ذهني ، که به صورت سنتي معيار اندازه گيري هوش ميباشد و عناصر حياتي رفتاري و شخصيتي را ناديده ميگيرد ، طلب ميکند. همه ما با انسانهايي که در سطوح بالاي دانشگاهي قرار دارند ولي از نظر اجتماعي رشد کافي نکرده اند ، برخورد داشته ايم. و ميدانيم که هميشه برخواردي از ضريب هوشي بالا منجر به موفقيت نميشود.
جنبه هاي مهم هوش احساسي :
موفقيت نياز به آگاهي موثر کنترل و مديريت احساسات خود و ديگران دارد. هوش احساسي به دو جنبه هوش ميپردازد :
. 1 شناخت خود ، اهداف ، مقاصد ، عکس العملها و رفتار خود.
. 2 درک ديگران و احساسات آنها.
دامنه هاي هوش احساسي :
گولمن دامنه هاي هوش احساسي را به ترتيب زير تعريف نمود :
. 1 درک احساسات خود
. 2 مديريت احساسات خود
. 3 ايجاد انگيزه
. 4 تشخيص و درک احساسات ديگران
. 5 مديريت ارتباطات خود با ديگران
هوش احساسي از ميان تعداد زياد ديگري از تئوريهاي رفتاري ، احساسي و ارتباطي در سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. از طريق بسط به هوش اجتماعي خود و توجه ويژه به دامنه هاي اين مقوله نه تنها خود مي توانيم به خلاقيت و موفقيت بيشتري دست پيدا کنيم بلکه باعث موفقييت روزافزون افرادي که با آنها در ارتباط ميباشيم خواهيم شد. توجه و توسعه هوش اجتماعي همچنين ميتواند در سطح بالايي زداينده تنشهاي اجتماعي براي افراد و سازمانها باشد. اين کار از طريق از بين بردن سو» تفاهمات، بهبود روابط و درک متقابل و افزايش پايداري و ارتباط انجام ميپذيرد.
هوش احساسي نقش مهمي را در برنامه ريزي براي منابع انساني ، مصاحبه و گزينش استخدام ، مديريت توسعه ، ارتباط و خدمات مشترکين ايفا مي نمايد. هوش احساسي ارتباط محکمي با مفاهيمي همچون عشق و عرفان دارد.
مفهوم هوش احساسي اعتقاد دارد که هوش ذهني بسيار نابالغ ميباشد و زمينه هاي توسعه يافته اي از هوش احساسي وجود دارد که ميزان موفقيت ما را در کار و زندگي شخصي معين مينمايد. موفقيت بسيار بيش از هوش ذهني ، که به صورت سنتي معيار اندازه گيري هوش ميباشد و عناصر حياتي رفتاري و شخصيتي را ناديده ميگيرد ، طلب ميکند. همه ما با انسانهايي که در سطوح بالاي دانشگاهي قرار دارند ولي از نظر اجتماعي رشد کافي نکرده اند ، برخورد داشته ايم. و ميدانيم که هميشه برخواردي از ضريب هوشي بالا منجر به موفقيت نميشود.
جنبه هاي مهم هوش احساسي :
موفقيت نياز به آگاهي موثر کنترل و مديريت احساسات خود و ديگران دارد. هوش احساسي به دو جنبه هوش ميپردازد :
. 1 شناخت خود ، اهداف ، مقاصد ، عکس العملها و رفتار خود.
. 2 درک ديگران و احساسات آنها.
دامنه هاي هوش احساسي :
گولمن دامنه هاي هوش احساسي را به ترتيب زير تعريف نمود :
. 1 درک احساسات خود
. 2 مديريت احساسات خود
. 3 ايجاد انگيزه
. 4 تشخيص و درک احساسات ديگران
. 5 مديريت ارتباطات خود با ديگران
هوش احساسي از ميان تعداد زياد ديگري از تئوريهاي رفتاري ، احساسي و ارتباطي در سالهاي اخير مورد توجه قرار گرفته است. از طريق بسط به هوش اجتماعي خود و توجه ويژه به دامنه هاي اين مقوله نه تنها خود مي توانيم به خلاقيت و موفقيت بيشتري دست پيدا کنيم بلکه باعث موفقييت روزافزون افرادي که با آنها در ارتباط ميباشيم خواهيم شد. توجه و توسعه هوش اجتماعي همچنين ميتواند در سطح بالايي زداينده تنشهاي اجتماعي براي افراد و سازمانها باشد. اين کار از طريق از بين بردن سو» تفاهمات، بهبود روابط و درک متقابل و افزايش پايداري و ارتباط انجام ميپذيرد.