Ehsan M
23rd March 2012, 01:15 PM
نام
معنی
نائله
زن بخشنده، نام يكي از بتهاي قريش
ناتان
بخشش، داده شده، نام پيامبري يهودي
ناجي
نجات دهنده، رستگار
ناجيه
زن نجات دهنده، رستگار
نادر
كمياب، بي نظير، عجيب
نادرعلي
علي بي مثل و مانند
نادرقلي
غلام و بنده نادر
نادره
زن كمياب و بي نظير
نادعلي
نام دعايي است، علي گو، مداح علي
نادي
ندا دهنده، انجمن، عشيره
ناديا
اميد و آرزو، مصغر نادژدا روسي
ناديه
حادثه، درخت خرما دور از آب، مونث نادي، انجمن
ناربانو
بانوي لطيف و طناز
ناردان
دانه انار ترش
ناردانه
دانه انار
ناردخت
دختر آتشين، مانند آتش سوزان و زيبا
نارگل
گلنار، گل انار
نارگيس
ميوه نارگيل
نارون
درختي زيبا و چتري، درخت انار، گلنار
ناروند
نارون
نائله
زن بخشنده، نام يكي از بتهاي قريش
ناتان
بخشش، داده شده، نام پيامبري يهودي
ناجي
نجات دهنده، رستگار
ناجيه
زن نجات دهنده، رستگار
نادر
كمياب، بي نظير، عجيب
نادرعلي
علي بي مثل و مانند
نادرقلي
غلام و بنده نادر
نادره
زن كمياب و بي نظير
نادعلي
نام دعايي است، علي گو، مداح علي
نادي
ندا دهنده، انجمن، عشيره
ناديا
اميد و آرزو، مصغر نادژدا روسي
ناديه
حادثه، درخت خرما دور از آب، مونث نادي، انجمن
ناربانو
بانوي لطيف و طناز
ناردان
دانه انار ترش
ناردانه
دانه انار
ناردخت
دختر آتشين، مانند آتش سوزان و زيبا
نارگل
گلنار، گل انار
نارگيس
ميوه نارگيل
نارون
درختي زيبا و چتري، درخت انار، گلنار
ناروند
نارون
ناري
جامه پوشيدني، منسوب به نار، آتشي
نارين
نرم و لطيف، خزانه جوهر
ناز
كرشمه، عشوه، فخر، تفاخر، نعمت، تزوير، نوعي گل، سروناز، صنوبر
نازآفرين
محبوبي كه بسيار ناز كند
نازان
ناز و عشوه كننده
نازبو
ريحان، شاهسپرم
نازپرور
پرورنده ناز، پرورش يافته در ناز و نعمت
نازپري
پري با ناز، زيباروي طناز
نازپو
آنكه با ناز مي خرامد
نازپويه
نازپو
نازجهان
ناز همه دنيا، جهاني پر از ناز
نازچهر
داراي چهره لطيف و زيبا
نازخاتون
نازبانو
نازخانم
نازبانو
نازدانه
دردانه، فرزند محبوب پدر و مادر
نازدخت
دختر لطيف و طناز
نازرخ
داراي چهره لطيف
نازرخسار
نازرخ
نازك
باريك، لطيف، ظريف، نازنين، دلكش
نازگل
گل لطيف و زيبا
نازلي
نازدار، طناز
نازنوش
داراي ناز هميشگي، ناز لطيف و پسنديده
نازنين
داراي ناز، دوست داشتني، محبوب، زيبا، با ارزش
نازي
منسوب به ناز، اهل ناز
نازيار
داراي ناز و كرشمه
نازيدخت
دختري كه بسيار ناز دارد
نازيلا
دختر طناز
نازين
منسوب به ناز، نازدار
نازينه
نازي، اهل ناز
نازيه
منسوب به نازي
ناصح
نصيحت كننده، دلسوز، خيرخواه
ناصر
مددكار، ياور
ناصرالدين
مددكار دين
ناصرعلي
ياور علي
ناطق
سخنگو، خطيب، جاندار
ناظر
نظر كننده، مباشر، كارگزار
ناظم
نظم دهنده، آراينده، شاعر
نامجو
شهرت طلب، شجاع، دلير
نامدار
مشهور، سرور بزرگوار، نفيس
نامي
نامدار، معروف، گرامي، نموكننده
نانا
مادربزرگ، نعناع
نانا
شكوه، عظمت، از اعلام زنان
نانسي
زيبايي، ظرافت
ناهده
دختر نوبالغ، دختري كه سينه اش برآمده باشد
ناهور
ابر سحاب
ناهيد
پاك و بي آلايش، دراصل آناهيت، سياه زهره، ايزد بانوي آب در آيين زردشتي
ناهيده
ناهيد، دختر رسيده و بالغ
نايب
وكيل، جانشين، گماشته
نبات
گياه، رستني، قند
نبي
پيامبر
نبي الله
پيامبر خدا
نبيل
شريف، هوشيار، گرامي، زيرك
نبيه
آگاه، دانشمند
نجات
رهايي، خلاص
نجات علي
كسيك علي او را نجات داده باشد
نجف
جاي بلند و مرتفع، از شهرهاي مقدس عراق
نجفقلي
غلام و بنده نجف
نجم
ستاره، كوكب، مرواريد، خوشه پروين، گياه بي ساقه
نجم آرا
آرايش دهنده، ستاره، زيبارو
نجمه
مونث نجم، ستاره، اختر، كوكب
نجمي
منسوب به نجم، نام گياهي است
نجوا
آهسته و ارام سخن گفتن، در گوش سخن گفتن
نجيب
اصيل، پارسا، عفيف، شتر و اسب برگزيده
نجيب الدين
اصيل و شريف در دين
نجيب الله
اصيل و شريف خداوند
ندا
آواز، بانگ
نديمه
زن همنشين، دوست، مصاحب
نذير
ترساننده، بيم دهنده
نذيره
زن بيم دهنده و ترساننده
نرسي
جلوه مرد، سروش، فرشته حامي وحي، از اسامي شاهنشاهان اشكاني
نرگس
گياهي است با گلهاي زرد خوشبو، عبهر
نرمان
نورمن، اميدوار، اميدبخش
نرمين
لطيف و ملايم
نريمان
نرمش، دلير، پهلوان، نام پدر سام جد رستم
نزهت
پاكيزگي، خوشي، خرمي، پاكدامني، گردش
نزيه
پاك، پاكيزه، جاي زيبا
نزيهه
زن پاك و پاكيزه
نژاده
اصيل، نجيب
نساء
زنان
نسترن
از گونه هاي وحشي گل سرخ
نستوه
خستگي ناپذير، مقاوم
نستيهن
نام يكي از پهلوانان توران
نشاط
شادماني كردن، سبكي و چالاكي
نشيد
سرود و آواز، آهنگ، شعري كه در جمع خوانده شود
نصر
ياري، مدد، پيروزي
نصرالدين
موجب پيروزي خدا
نصرت
ياري، پيروزي
نصرت الدين
موجب ياوري دين
نصرت الله
ياري خدا
نصيب
اقبال، بهره، بخت
نصيب الله
بهره و قسمت خدا
نصيبه
مونث نصيب، بهره، تقدير، سنگي كه در اطراف حوض نصب كنند
نصير
ياور، مددكار، ناصر
نصيرالدين
ياور دين
نظام
نظم، آراستن، عادت، به رشته كشيدن گوهرها
نظام الدين
نظم و آرايش دين
نظر
نگريستن، به نظر آوردن، فالگويي، عقيده
نظرعلي
كسيكه علي به او نظر دارد
نظيف
پاكيزه، تميز
نظيفه
زن پاكيزه و تميز
نعمان
رنگ سرخ، خون، لقب هر يك از ملوك حيره در زمان جاهليت
نعمت
عطا، بخشش، احسان، هديه، مال
نعمت الله
بخشش خداوند
نعيم
نعمت، مال، خواسته، خوشگذراني، پر نعمت
نغمه
آواز خوش، آهنگ، يكي از گوشه هاي ماهور شور، سه گاه نوا
نفيس
گرانبها، قيمتي، گرانمايه
نفيسه
مونث نفيس، زن گرانبها و با ارزش
نقشينه
منسوب به نقش، نگارين
نقشينه
منسوب به نقش، نگارين
نقي
پاكيزه، نظيف، برگزيده، لقب امام دهم
نقيب
مهتر قوم، سرپرست گروه،معاون
نقيه
زن پاكيزه و نظيف
نكيسا
نام يكي از موسيقيدانان زمان خسرو پرويز
نگار
نقش، نقاشي، بت، معشوق، نگارنده
نگاره
نقش، نقاشي
نگارين
منسوب به نگار، نقاشي شده، زيبا
نگاه
نظر، ديدار، توجه، عنايت
نگين
گوهر و سنگ قيمتي كه بر انگشتر بنشانند، مهر شاهي
نلي
از اعلام زنان
نمكين
با نمك، مليح
نهاله
گياه تازه رسته
نوا
ناله، آواز، وسيله زندگي، آذوقه، يكي از دوازده مقام موسيقي
نواب
شاهزاده، بسيار نيابت كننده
نواز
نوازش، نوازنده، مهرباني، ساز زن
نوبر
ميوه تازه رس، گياه پيش رس
نوبهار
آغاز فصل بهار، گل و شكوفه تازه درخت
نوبهر
داراي بهره و نصيب تازه
نوتاش
سرمد، جاويد، دائمي
نوتاش
سرمد، جاويد، دائمي
نوح
راحت، آسايش، از پيامبران الهي
نوذر
بسيار جوان، نام پسر منوچهر پادشاه پيشدادي
نورا
محترم، ارجمند، با شرف، از اعلام زنان
نورالله
روشني خداوند
نوربخش
نوردهنده، پرتو افكن
نوروز
روزنو، از الحان موسيقي قديم
نوريك
مرد نوين، تازه، جوان
نوش آذر
آتش جاويد
نوش آفرين
بوجود آورنده عسل و شادي و شيريني
نوش آور
گلبرگي كه داراي نوش و شهد است
نوشا
آشامنده، نوشنده، گوارا
نوشابه
آب گوارا، آب زندگي، از اعلام زنان
نوشاد
جوان تازه داماد، نام بنايي زيبا در شهر بلخ
نوشبانو
بانوي شاد و شيرين و لطيف
نوشدخت
دختر شاد و شيرين و لطيف
نوشروان
انوشيروان
نوشزاد
زاييده شهد و عسل، شيرين
نوشفر
داراي فر و شكوه جاويد
نوشناز
داراي ناز و اداي شيرين
نوشه
جاويد، خرم، جاويد، خوشبخت، گوارا، پادشاه جوان، تازه داماد
نوشين
شيرين، گوارا
نوشين بانو
بانوي شيرين و گوارا
نوشين دخت
دختر شيرين و گوارا
نوشينه
شراب گوارا، نوايي از موسيقي قديم
نوگل
گل تازه و لطيف
نونا
در زبان كلداني برج حوت را گويند، برج حوت=ماه اسفند، نام مادر حضرت ابراهيم
نويد
مژده، بشارت، وعده نيك
نويدا
نويد+الف بزرگداشت، حركت كرده، جنبيده
نوين
تازه، جديد
نياز
حاجت، احتياج، خواهش، تحفه
نير
روشن، روشنايي بخش، منور، خورشيد
نيرم
پهلوان، دلير، مخفف نريمان
نيسه
سايه
نيكچهر
خوشرو، زيبا
نيكرو
زيبا، خوشرو
نيكزاد
پاك نژاد، پاك سرشت
نيكسيما
خوش چهره، زيبارو
نيكفر
داراي فر و زيبايي خوب
نيكناز
داراي ناز خوب
نيكو
نيك، خوب، زيبا
نيلوفر
گياه پيچك، نام گلي است با برگهاي پهن و رنگهاي زرد و سفيد
نيمتاج
تاج كوچك مرصع
نينا
زيبايي، خوش اندامي، ظرافت
معنی
نائله
زن بخشنده، نام يكي از بتهاي قريش
ناتان
بخشش، داده شده، نام پيامبري يهودي
ناجي
نجات دهنده، رستگار
ناجيه
زن نجات دهنده، رستگار
نادر
كمياب، بي نظير، عجيب
نادرعلي
علي بي مثل و مانند
نادرقلي
غلام و بنده نادر
نادره
زن كمياب و بي نظير
نادعلي
نام دعايي است، علي گو، مداح علي
نادي
ندا دهنده، انجمن، عشيره
ناديا
اميد و آرزو، مصغر نادژدا روسي
ناديه
حادثه، درخت خرما دور از آب، مونث نادي، انجمن
ناربانو
بانوي لطيف و طناز
ناردان
دانه انار ترش
ناردانه
دانه انار
ناردخت
دختر آتشين، مانند آتش سوزان و زيبا
نارگل
گلنار، گل انار
نارگيس
ميوه نارگيل
نارون
درختي زيبا و چتري، درخت انار، گلنار
ناروند
نارون
نائله
زن بخشنده، نام يكي از بتهاي قريش
ناتان
بخشش، داده شده، نام پيامبري يهودي
ناجي
نجات دهنده، رستگار
ناجيه
زن نجات دهنده، رستگار
نادر
كمياب، بي نظير، عجيب
نادرعلي
علي بي مثل و مانند
نادرقلي
غلام و بنده نادر
نادره
زن كمياب و بي نظير
نادعلي
نام دعايي است، علي گو، مداح علي
نادي
ندا دهنده، انجمن، عشيره
ناديا
اميد و آرزو، مصغر نادژدا روسي
ناديه
حادثه، درخت خرما دور از آب، مونث نادي، انجمن
ناربانو
بانوي لطيف و طناز
ناردان
دانه انار ترش
ناردانه
دانه انار
ناردخت
دختر آتشين، مانند آتش سوزان و زيبا
نارگل
گلنار، گل انار
نارگيس
ميوه نارگيل
نارون
درختي زيبا و چتري، درخت انار، گلنار
ناروند
نارون
ناري
جامه پوشيدني، منسوب به نار، آتشي
نارين
نرم و لطيف، خزانه جوهر
ناز
كرشمه، عشوه، فخر، تفاخر، نعمت، تزوير، نوعي گل، سروناز، صنوبر
نازآفرين
محبوبي كه بسيار ناز كند
نازان
ناز و عشوه كننده
نازبو
ريحان، شاهسپرم
نازپرور
پرورنده ناز، پرورش يافته در ناز و نعمت
نازپري
پري با ناز، زيباروي طناز
نازپو
آنكه با ناز مي خرامد
نازپويه
نازپو
نازجهان
ناز همه دنيا، جهاني پر از ناز
نازچهر
داراي چهره لطيف و زيبا
نازخاتون
نازبانو
نازخانم
نازبانو
نازدانه
دردانه، فرزند محبوب پدر و مادر
نازدخت
دختر لطيف و طناز
نازرخ
داراي چهره لطيف
نازرخسار
نازرخ
نازك
باريك، لطيف، ظريف، نازنين، دلكش
نازگل
گل لطيف و زيبا
نازلي
نازدار، طناز
نازنوش
داراي ناز هميشگي، ناز لطيف و پسنديده
نازنين
داراي ناز، دوست داشتني، محبوب، زيبا، با ارزش
نازي
منسوب به ناز، اهل ناز
نازيار
داراي ناز و كرشمه
نازيدخت
دختري كه بسيار ناز دارد
نازيلا
دختر طناز
نازين
منسوب به ناز، نازدار
نازينه
نازي، اهل ناز
نازيه
منسوب به نازي
ناصح
نصيحت كننده، دلسوز، خيرخواه
ناصر
مددكار، ياور
ناصرالدين
مددكار دين
ناصرعلي
ياور علي
ناطق
سخنگو، خطيب، جاندار
ناظر
نظر كننده، مباشر، كارگزار
ناظم
نظم دهنده، آراينده، شاعر
نامجو
شهرت طلب، شجاع، دلير
نامدار
مشهور، سرور بزرگوار، نفيس
نامي
نامدار، معروف، گرامي، نموكننده
نانا
مادربزرگ، نعناع
نانا
شكوه، عظمت، از اعلام زنان
نانسي
زيبايي، ظرافت
ناهده
دختر نوبالغ، دختري كه سينه اش برآمده باشد
ناهور
ابر سحاب
ناهيد
پاك و بي آلايش، دراصل آناهيت، سياه زهره، ايزد بانوي آب در آيين زردشتي
ناهيده
ناهيد، دختر رسيده و بالغ
نايب
وكيل، جانشين، گماشته
نبات
گياه، رستني، قند
نبي
پيامبر
نبي الله
پيامبر خدا
نبيل
شريف، هوشيار، گرامي، زيرك
نبيه
آگاه، دانشمند
نجات
رهايي، خلاص
نجات علي
كسيك علي او را نجات داده باشد
نجف
جاي بلند و مرتفع، از شهرهاي مقدس عراق
نجفقلي
غلام و بنده نجف
نجم
ستاره، كوكب، مرواريد، خوشه پروين، گياه بي ساقه
نجم آرا
آرايش دهنده، ستاره، زيبارو
نجمه
مونث نجم، ستاره، اختر، كوكب
نجمي
منسوب به نجم، نام گياهي است
نجوا
آهسته و ارام سخن گفتن، در گوش سخن گفتن
نجيب
اصيل، پارسا، عفيف، شتر و اسب برگزيده
نجيب الدين
اصيل و شريف در دين
نجيب الله
اصيل و شريف خداوند
ندا
آواز، بانگ
نديمه
زن همنشين، دوست، مصاحب
نذير
ترساننده، بيم دهنده
نذيره
زن بيم دهنده و ترساننده
نرسي
جلوه مرد، سروش، فرشته حامي وحي، از اسامي شاهنشاهان اشكاني
نرگس
گياهي است با گلهاي زرد خوشبو، عبهر
نرمان
نورمن، اميدوار، اميدبخش
نرمين
لطيف و ملايم
نريمان
نرمش، دلير، پهلوان، نام پدر سام جد رستم
نزهت
پاكيزگي، خوشي، خرمي، پاكدامني، گردش
نزيه
پاك، پاكيزه، جاي زيبا
نزيهه
زن پاك و پاكيزه
نژاده
اصيل، نجيب
نساء
زنان
نسترن
از گونه هاي وحشي گل سرخ
نستوه
خستگي ناپذير، مقاوم
نستيهن
نام يكي از پهلوانان توران
نشاط
شادماني كردن، سبكي و چالاكي
نشيد
سرود و آواز، آهنگ، شعري كه در جمع خوانده شود
نصر
ياري، مدد، پيروزي
نصرالدين
موجب پيروزي خدا
نصرت
ياري، پيروزي
نصرت الدين
موجب ياوري دين
نصرت الله
ياري خدا
نصيب
اقبال، بهره، بخت
نصيب الله
بهره و قسمت خدا
نصيبه
مونث نصيب، بهره، تقدير، سنگي كه در اطراف حوض نصب كنند
نصير
ياور، مددكار، ناصر
نصيرالدين
ياور دين
نظام
نظم، آراستن، عادت، به رشته كشيدن گوهرها
نظام الدين
نظم و آرايش دين
نظر
نگريستن، به نظر آوردن، فالگويي، عقيده
نظرعلي
كسيكه علي به او نظر دارد
نظيف
پاكيزه، تميز
نظيفه
زن پاكيزه و تميز
نعمان
رنگ سرخ، خون، لقب هر يك از ملوك حيره در زمان جاهليت
نعمت
عطا، بخشش، احسان، هديه، مال
نعمت الله
بخشش خداوند
نعيم
نعمت، مال، خواسته، خوشگذراني، پر نعمت
نغمه
آواز خوش، آهنگ، يكي از گوشه هاي ماهور شور، سه گاه نوا
نفيس
گرانبها، قيمتي، گرانمايه
نفيسه
مونث نفيس، زن گرانبها و با ارزش
نقشينه
منسوب به نقش، نگارين
نقشينه
منسوب به نقش، نگارين
نقي
پاكيزه، نظيف، برگزيده، لقب امام دهم
نقيب
مهتر قوم، سرپرست گروه،معاون
نقيه
زن پاكيزه و نظيف
نكيسا
نام يكي از موسيقيدانان زمان خسرو پرويز
نگار
نقش، نقاشي، بت، معشوق، نگارنده
نگاره
نقش، نقاشي
نگارين
منسوب به نگار، نقاشي شده، زيبا
نگاه
نظر، ديدار، توجه، عنايت
نگين
گوهر و سنگ قيمتي كه بر انگشتر بنشانند، مهر شاهي
نلي
از اعلام زنان
نمكين
با نمك، مليح
نهاله
گياه تازه رسته
نوا
ناله، آواز، وسيله زندگي، آذوقه، يكي از دوازده مقام موسيقي
نواب
شاهزاده، بسيار نيابت كننده
نواز
نوازش، نوازنده، مهرباني، ساز زن
نوبر
ميوه تازه رس، گياه پيش رس
نوبهار
آغاز فصل بهار، گل و شكوفه تازه درخت
نوبهر
داراي بهره و نصيب تازه
نوتاش
سرمد، جاويد، دائمي
نوتاش
سرمد، جاويد، دائمي
نوح
راحت، آسايش، از پيامبران الهي
نوذر
بسيار جوان، نام پسر منوچهر پادشاه پيشدادي
نورا
محترم، ارجمند، با شرف، از اعلام زنان
نورالله
روشني خداوند
نوربخش
نوردهنده، پرتو افكن
نوروز
روزنو، از الحان موسيقي قديم
نوريك
مرد نوين، تازه، جوان
نوش آذر
آتش جاويد
نوش آفرين
بوجود آورنده عسل و شادي و شيريني
نوش آور
گلبرگي كه داراي نوش و شهد است
نوشا
آشامنده، نوشنده، گوارا
نوشابه
آب گوارا، آب زندگي، از اعلام زنان
نوشاد
جوان تازه داماد، نام بنايي زيبا در شهر بلخ
نوشبانو
بانوي شاد و شيرين و لطيف
نوشدخت
دختر شاد و شيرين و لطيف
نوشروان
انوشيروان
نوشزاد
زاييده شهد و عسل، شيرين
نوشفر
داراي فر و شكوه جاويد
نوشناز
داراي ناز و اداي شيرين
نوشه
جاويد، خرم، جاويد، خوشبخت، گوارا، پادشاه جوان، تازه داماد
نوشين
شيرين، گوارا
نوشين بانو
بانوي شيرين و گوارا
نوشين دخت
دختر شيرين و گوارا
نوشينه
شراب گوارا، نوايي از موسيقي قديم
نوگل
گل تازه و لطيف
نونا
در زبان كلداني برج حوت را گويند، برج حوت=ماه اسفند، نام مادر حضرت ابراهيم
نويد
مژده، بشارت، وعده نيك
نويدا
نويد+الف بزرگداشت، حركت كرده، جنبيده
نوين
تازه، جديد
نياز
حاجت، احتياج، خواهش، تحفه
نير
روشن، روشنايي بخش، منور، خورشيد
نيرم
پهلوان، دلير، مخفف نريمان
نيسه
سايه
نيكچهر
خوشرو، زيبا
نيكرو
زيبا، خوشرو
نيكزاد
پاك نژاد، پاك سرشت
نيكسيما
خوش چهره، زيبارو
نيكفر
داراي فر و زيبايي خوب
نيكناز
داراي ناز خوب
نيكو
نيك، خوب، زيبا
نيلوفر
گياه پيچك، نام گلي است با برگهاي پهن و رنگهاي زرد و سفيد
نيمتاج
تاج كوچك مرصع
نينا
زيبايي، خوش اندامي، ظرافت