ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی نامزدتان را اینگونه محک بزنید



Aysajoon
3rd March 2012, 07:17 PM
ارتباط دختر و پسر در دوران پیش از ازدواج را می توان یکى از چالش‌های امروز جامعه ایران دانست .

رابطه ای که خیلی ها معتقدند در دنیای امروز نه می توان آن را ریشه کن کرد و نه می توان آن را آزادانه به حال خود گذاشت .

با این حال ، شاید بتوان چگونگی یک رابطه صحیح را برای جوانان ترسیم كرد .

اما چرا برخى ، بر آشنایی پیش از ازدواج اصرار می‌كنند و عده ‌ای آن را برای استحكام ارزش‌های اصیل خانواده مضر می‌دانند ؟

آیا روابط پیش از ازدواج میان دختر و پسر به ازدواج لطمه می‌زند یا کمک می‌کند زوج پیش از آغاز زندگی مشترک آشنایی بیشتری با یکدیگر پیدا كنند ؟

این درست که کشش درونى به جنس مخالف کاملا طبیعى است ، اما نکته مهم این است که آیا این ارتباط ، نیازهاى روحى و روانى را برطرف می ‌كند یا اینکه بر مشكلات می‌افزاید ؟

یک رابطه سالم

دکتر سیدسعید صدر ، روان‌پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که سال ها در حوزه خانواده کار کرده و احتمالا شما یکی دوبار در برنامه های تلویزیونی و رادیویی پای صحبت های ایشان نشسته اید ، راه های داشتن یک رابطه سالم و آشنایی منجر به شناخت را این طور عنوان می کند :

بهترین روش این است که مدتی شما با طرف مقابل‌تان رفت‌وآمد خانوادگی داشته باشید .

یعنی اگر کسی را برگزیدید ، باید راه آشنایی خانواده‌ها را آن‌طور که صلاح می‌دانید ، طرح‌ریزی کنید .

پدر و مادر شما بزرگ‌ترند و با کوله‌باری از تجربه می‌توانند در تعاملات ، دیدگاه‌شان را ارائه بدهند .

در همین تعاملات است که مشکلات طرف مقابل بهتر دیده می‌شود .

نه تنها مشکلات بلکه حتی ایرادها و ضعف‌های یکدیگر را می‌شناسید .

اگر خودتان دو نفر ، آشنا باشید ، قطعا بیشترین وقت را برای رفتن به سینما و گردش و رستوران می‌گذارید .

حالا خودتان به من بگویید اگر طرف مقابل شما پرخاشگر باشد ، در این ساعت‌های با هم بودن ، صندلی‌های سینما را به هم می‌ریزد تا شما بفهمید ؟!

اگر طرف شما بیمار روانی است و قرار است با او ازدواج کنید ، وظیفه دارید برای درمانش هم اقدام کنید ؛ درست مثل اینکه ناگهان متوجه شوید او بیماری قلبی یا کلیوی دارد ؛ ابتدا درمان و بعد ازدواج !!!

یا اگر دختری بدگمان است یا وسواس دارد ، شما چطور خواهید فهمید ؟

حتی شخصیت‌های ضداجتماعی ، آن‌قدر در خانواده‌ خوب هستند که والدین‌شان هم متوجه نخواهند بود اما در اجتماع به دوست و رفیق کلک می‌زنند ، میلیاردها تومان کلاهبرداری‌ می‌کنند ، اهل ریسک‌‌اند و برای همسر و خانواده دردسر و گرفتاری می‌آفرینند و دائم دروغ می‌گویند .

اینجاست که اگر خانواد‌ه‌ها به صورت فعال تعامل داشته باشند می‌توانند به شما دو نفر کمک کنند تا خصوصیات هم را بشناسید .

گاهی هم طرف شما بیمار نیست اما در نوع رفتارش مشکل دارد .

باز هم باید به مشاوره خانواده یا روان‌پزشکی که خانواده درمانی می‌کند و تبحر خاصی در ارزیابی دختر و پسر دارد مراجعه کنید و از او راهنمایی بگیرید .

جوان ها عادت دارند به سرعت به سمت عواطف بروند و اشکال کار در همین جاست .

اگر من در زندگی همه سرمایه‌ام را در یک جا خرج کنم یا سرمایه‌گذاری کنم ، با یک نوسان بازار ورشکست می‌شوم و همه زندگی‌ام را می‌بازم.

جوان ها هم همین طورند .

همه عواطف شان را به سرعت و بدون منطق خرج می کنند .

اگر شما به او علاقه توأم با منطق داشته باشید ، مشکلات او را خواهید فهمید .

رفتار غیرمعمولش را می‌بینید و با کسی مشورت می‌کنید ؛ به طور مثال ، با خانواده او یا با والدین خودتان . شاید آن رفتار ناشی از بیماری نباشد و جزو خصلت‌های او باشد . حالا از خودتان بپرسید، می‌توانید با این رفتارش کنار بیایید ؟!

به عنوان مثال ، در نشستی خانوادگی متوجه شده‌اید که طرف شما پرخاشگر است ، مدیریت ندارد ، بدگمان است و غیره .

موضوع را در میان می‌گذارید و خانواده فرد پرخاشگر هم باید به این شکل با شما مشارکت کنند : «دوست داریم در آرامش باشید ، شما دختر یا پسرم به طور معمول احساساتت را نگه نمی‌داری ، عادت بدی است که فریاد می‌زنی . اگر شما این موضوع را اصلاح نکنی ، ما هم نمی‌توانیم قول حمایت از شما را بدهیم . »

والدین نکات مثبت بچه‌ها را نیز می‌بینند و باید آنها را هم بیان کنند .

شما اگر به هم علاقه واقعی دارید باید به هم کمک کنید .

ازدواج با بیمار روانی

اگر کسی دچار بیماری روانی باشد ، آیا می‌تواند ازدواج کند و مدیریت یک زندگی را در دست بگیرد ؟

این سؤالی است که ممکن است در ذهن شما به وجود آمده باشد .

دکتر صدر در این باره می گوید :

بیماری‌ها به دو دسته سنگین و خفیف تقسیم می‌شوند .

به‌طور کلی در دنیای پزشکی ، نمی‌توان گفت بیماری خفیف یعنی دردسر کمتر .

ممکن است کسی حمله‌ای شدید ( افسردگی شدید اسیکزوفرنیک ) داشته باشد ، بستری شود و بعد هیچ‌وقت دیگر آن حمله تکرار نشود و کنترل شود .

اما گاهی یک بیماری خفیف ، آن‌قدر در زندگی دردسر می‌آفریند که تا پایان عمر درگیرش هستیم .

به طور مثال ، افسردگی خفیف ، اشکالات اضطرابی ، رگه‌های اختلال شخصیت و وسواس ...

بیماری که علائم او کنترل نشده منطقی نیست ازدواج کند .

اما وقتی کنترل شد و پزشک تصمیم گرفت درمان را قطع کند ، باید آگاهی لازم را درباره بیماری او و مشکلات آتی زندگی اش به او بدهد.

این مشکلات ممکن است در زندگی هر فردی به وجود بیاید و در این صورت اطلاع دادن آن به شریک زندگی بستگی به شدت مشکل و تکرار شدن آن دارد .

اگر فرد در یک دوره‌ای به اضطراب خفیف مبتلا و درمان شده ، ضرورتی ندارد که آن را اطلاع دهد چون مثل این است که بخواهد آمار سرماخوردگی خود را بگوید .

اما حق طرف مقابل است که بیماری‌های سنگین و سابقه بستری او را بداند .

به هر حال باید با پزشک معالج صحبت کند .

امکان عود بیماری ، پیامدها ، احتمال ژنتیکی و درصد مبتلا شدن فرزندان ، تاثیر آن روی زندگی‌شان را بشناسد و تصمیم بگیرد .

اما درباره بیماری های شدید وضع فرق می کند .

من به بیماران شدید روانی‌ام می‌گویم : « می‌دانم تو نیاز داری و او را حق خود می‌دانی اما اگر علاقه‌ای هست ، نباید او را قربانی کنی . علاوه بر این ، اگر او قضیه را نداند می‌تواند در آینده شکایت کند و هیچ کمکی برای بهبو‌دی‌ات انجام ندهد . »

آنها قطعا در مرحله حاد نباید ازدواج کنند .

به عنوان مثال بگوید : « اسکیزوفرنی در جمعیت عمومی 5/1 درصد احتمال بروز دارد اما اگر پدر یا مادر مبتلا باشد عدد به 12 درصد و در صورت ابتلای هر دو به 40 تا 50 درصد می‌رسد . خودخواهی است که کسی را به دنیا بیاوری که می‌دانی چند درصد احتمال بروز بیماری دارد . »

بیماری های روانی خفیف

بعضی ها تصور می کنند ازدواج ، اختلال های روانی را درمان می کند .

یادتان باشد که ازدواج، درمان نیست .

متأسفانه خانواده‌ها یاد گرفته‌اند بگویند پسرم پرخاشگر است یا رفتار پرخطر و اعتیاد دارد یا دخترم بدبین است ، ازدواج کند خوب می‌شود .

اصلا چنین نیست . باید قبل از آن ، درمان انجام شود .

اگر طرف مقابل سعی کرد امتیازاتی را از طریق تهدید بگیرد‌ : « اگر زنم نشوی می‌روم معتاد می‌شوم یا اگر با من ازدواج نکنی خودم را می‌کشم » اصلا قضاوت عاطفی نکنید ، تهدید او عملی نمی‌شود .

اگر قرار است این کارها را بکند ، همان بهتر که انجام دهد .

او در مواقع خطر و بحران به جای تصمیم‌گیری ، تهدید می‌کند .

در مشکلات آینده زندگی‌تان هم می‌گوید اگر فلان کار را نکنی ، چنین می‌کنم .

اتفاقا در دوره شناخت می‌توانید موقعیت درمان را فراهم کنید و با تشویق یکدیگر این روند را تسریع کنید .

اعتیاد هم یک اختلال روانی است که وابستگی بیمارگونه به یک ماده را نشان می دهد .

بنابراین اگر قبل از درمان با کسی که اعتیاد دارد ازدواج کنید ، خودتان هم گرفتار می‌شوید .

به او بگویید من تو را دوست دارم . تو این اخلاق‌های خوب را داری و در صورت ترک کردن ، با تو ازدواج می‌کنم .

به هم باج ندهید بلکه پاداش بدهید .

تلاش او در راه ترک را با تشویق بیشتر کنید : « برای ترک اقدام کن . اگر ترک کردنت تأثیر آشکاری در رفتار و شغلت بگذارد آن وقت با تو یار و همراه می‌شوم . »


منبع : تبیان (http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=152258)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد