نارون1
27th February 2012, 12:09 PM
یكی از مشكلات مبتلا به انسان های دنیای جدید اختلال در فرآیند ارتباطی است. اختلالی كه نه از گوینده بلكه از شنونده حاصل می شود. اختلالی كه در این نوشته به كژفهمی از آن یاد شده است. چگونه می توانیم از این نوع اختلالات ارتباطی رهایی جوییم؟ مقاله زیر به كندوكاو این مقوله از فرآیند ارتباط خواهد پرداخت.
http://vista.ir/include/articles/images/9307182e064d0ec2ae7a516727273503.jpg
ما نمی توانیم رابطه خوبی با دیگران برقرار كنیم مگر آنكه در كنار آنها باشیم. لیكن تنها بودن، به صورت فیزیكی در اطراف دیگران كافی نیست و لازم است با آنها ارتباط روحی نیز برقرار سازیم. روان شناسان راه های برقراری این تماس را مورد بررسی قرار داده اند.
فرایند ارتباط یعنی رساندن پیام به شخص دیگر و یا درك آنچه دیگری می كوشد به ما بگوید، یك مهارت اجتماعی كه برای تمامی روابط انسانی از اهمیتی بنیادی برخوردار است. ارتباط روشن و صریح، برخوردهای روزانه ما با دیگران را تسهیل می سازد، لازم است دقیقاً آنچه را كه كارفرما یا والدینمان از ما می خواهند، بفهمیم؛ لازم است آنچه را كه از فروشنده می خواهیم، به او بگوییم؛ اگر آنچه را كه طرف مقابل می گوید، دقیق بفهمیم؛ حل اختلاف ها كار ساده ای است: هنگامی كه افراد با مشكلاتشان به ما مراجعه می كنند دوست داریم بدانیم دقیقاً چه كمكی می توانیم به آنها بكنیم.
همچنین ارتباط روشن و واضح بر مبنای روابط صمیمانه است. ما نمی توانیم با دیگران رابطه نزدیك برقرار کنیم یا آن را حفظ كنیم مگر آنكه درباره آنچه آنها احساس می كنند و آنچه آنان را خوشحال یا ناراحت می كند، چیزی بدانیم. ما نمی توانیم مورد علاقه یا محبوب دیگران باشیم مگر آنكه راجع به ما چیزی بدانند. با این كه مایلیم فرآیند ارتباط را كار ساده ای تلقی كنیم، اما این امر پیچیده تر از آن است كه به نظر می آید و كژفهمی ها به سادگی می تواند فرآیند ارتباط را مخدوش كند.
http://img.tebyan.net/big/1384/10/6725218737119174251240112167591792418511251.jpg
ریشه های كژفهمی
شخصی پیامی دارد كه می خواهد آن را منتقل كند. اما آنچه او در عمل می گوید دقیقاً همان چیزی نیست كه منظورش بوده است: ممكن است او بیشتر یا كمتر از آنچه قصدش بود صحبت كند یا آنكه صرفاً آن را بد بیان كرده باشد. آنچه فرد دوم در حقیقت می شنود امكان دارد همانی نباشد كه گفته شده است؛ شاید فرد بخشی از پیام را حذف یا تحریف كرده است. لذا، آنچه شنونده می شنود، برداشت سوم از همان پیام مورد نظر خواهد بود.
هنگامی كه شنونده پاسخ می دهد، این پاسخ براساس آنچه گوینده قصد گفتن آن را داشته یا حتی براساس آنچه گوینده واقعاً گفته است نبوده، بلكه براساس آن چیزی است كه در حقیقت شنیده است.
پاسخ شنونده نیز دستخوش همین فرآیند تحریف قرار می گیرد. پاسخ گفته شده ممكن است با پاسخ مورد نظر اندكی تفاوت داشته باشد و پاسخ شنیده شده از سوی فرد نیز كه ابتدا سخن گفته بود می تواند با پاسخی كه عملاً گفته شده یكی نباشد. این فرآیند تحریف می تواند نتایجی فاجعه آمیز یا حتی مضحك به بار آورد.
روان شناسی به نام واتزلاویك حكایتی را در این باره نقل می كند كه هنگام ملاقات با مدیر یك مركز بهداشت روانی پیش آمده بود. هنگامی كه واتزلاویك می رسد، به سوی مسئول پذیرش رفته و می گوید (یا فكر می كند كه گفته است) «نام من واتزلاویك ست» .
مسئول پذیرش تصور می كند كه او می گوید: «نام من اسلاویك نیست» و لذا پاسخ می دهد «من هم كه نگفتم چنین چیزی است.» واتزلاویك بر گفته خود اصرار می كند و می گوید: «اما من به شما می گویم كه این طور است. پس چرا شما می گویید چنین چیزی نیست؟» در این زمان هر دو نفر متقاعد شده اند كه دیگری حتماً مریض است.
خطاهای گوینده در اغلب اوقات، به خاطر یكی دو اشتباه رایج كه در زیر ارائه می شود در كژفهمی پیام نقش دارند:
1- كوشش برای سخن گفتن بیش از حد در یك پیام:
در نتیجه، احتمال این كه شنونده بتواند تمامی آنچه را كه گفته شده است به خاطر بسپارد، كم می شود، مثلاً، این مورد را در نظر بگیرید: «ما در اینجا جمع شده ایم تا بر روی گزارش كار كنیم. سعی می كنم فردا به كتابخانه بروم، چون كه طرح جدیدی برای قسمت آخر گزارش پیدا كرده ام. تصادفاً به یك ماشین برای فردا صبح نیاز دارم. همین طور سعی می كنم تا رئیس كتابخانه را ملاقات كنم و ببینم آیا می تواند منابع متعددی را به ما معرفی كند. تصور می كنم كه دانشجویان علوم اجتماعی در این گزارش به ما كمك كنند، پس ما می توانیم قسمتی از این گزارش را برعهده آنها بگذاریم.»
2- گفتار بیش از اندازه آرام و یكنواخت، یا سریع:
اگر شنونده نتواند حرف گوینده را به وضوح بفهمد، اطلاعات از دست خواهد رفت.
3- محو كردن بخش اصلی پیام با بیان جزئیات بی ارزش:
«خواهرم فردا برای دیدن پدر و مادر به منزل ما می آید، بنابراین از ماشین من استفاده خواهد كرد و همچنین به این خاطر به منزلمان می آید كه آقای رضایی را- كه فردا شب او هم مهمان ماست - ملاقات كند. آقای رضایی همانی است كه در كارخانه ماشین سازی كار می كرد، بگذریم. من به یك ماشین نیاز دارم. فردا باید بروم دانشگاه چون امتحان شیمی دارم. درس خوبی است، اما استاد ما گاهی اوقات سرحال نیست...»
4- در نظر نگرفتن دیدگاه شنونده:
مثلاً، شخص ممكن است به افرادی كه در شهر ناآشنا هستند آدرس را با استفاده از علایم محلی بگوید. وی به جای آنكه نام خیابان را ذكر كند، می گوید: «برو به همون گوشه ای كه معمولاً پیرمرد سبزی فروش آنجا می ایستد.»
http://vista.ir/include/articles/images/9307182e064d0ec2ae7a516727273503.jpg
ما نمی توانیم رابطه خوبی با دیگران برقرار كنیم مگر آنكه در كنار آنها باشیم. لیكن تنها بودن، به صورت فیزیكی در اطراف دیگران كافی نیست و لازم است با آنها ارتباط روحی نیز برقرار سازیم. روان شناسان راه های برقراری این تماس را مورد بررسی قرار داده اند.
فرایند ارتباط یعنی رساندن پیام به شخص دیگر و یا درك آنچه دیگری می كوشد به ما بگوید، یك مهارت اجتماعی كه برای تمامی روابط انسانی از اهمیتی بنیادی برخوردار است. ارتباط روشن و صریح، برخوردهای روزانه ما با دیگران را تسهیل می سازد، لازم است دقیقاً آنچه را كه كارفرما یا والدینمان از ما می خواهند، بفهمیم؛ لازم است آنچه را كه از فروشنده می خواهیم، به او بگوییم؛ اگر آنچه را كه طرف مقابل می گوید، دقیق بفهمیم؛ حل اختلاف ها كار ساده ای است: هنگامی كه افراد با مشكلاتشان به ما مراجعه می كنند دوست داریم بدانیم دقیقاً چه كمكی می توانیم به آنها بكنیم.
همچنین ارتباط روشن و واضح بر مبنای روابط صمیمانه است. ما نمی توانیم با دیگران رابطه نزدیك برقرار کنیم یا آن را حفظ كنیم مگر آنكه درباره آنچه آنها احساس می كنند و آنچه آنان را خوشحال یا ناراحت می كند، چیزی بدانیم. ما نمی توانیم مورد علاقه یا محبوب دیگران باشیم مگر آنكه راجع به ما چیزی بدانند. با این كه مایلیم فرآیند ارتباط را كار ساده ای تلقی كنیم، اما این امر پیچیده تر از آن است كه به نظر می آید و كژفهمی ها به سادگی می تواند فرآیند ارتباط را مخدوش كند.
http://img.tebyan.net/big/1384/10/6725218737119174251240112167591792418511251.jpg
ریشه های كژفهمی
شخصی پیامی دارد كه می خواهد آن را منتقل كند. اما آنچه او در عمل می گوید دقیقاً همان چیزی نیست كه منظورش بوده است: ممكن است او بیشتر یا كمتر از آنچه قصدش بود صحبت كند یا آنكه صرفاً آن را بد بیان كرده باشد. آنچه فرد دوم در حقیقت می شنود امكان دارد همانی نباشد كه گفته شده است؛ شاید فرد بخشی از پیام را حذف یا تحریف كرده است. لذا، آنچه شنونده می شنود، برداشت سوم از همان پیام مورد نظر خواهد بود.
هنگامی كه شنونده پاسخ می دهد، این پاسخ براساس آنچه گوینده قصد گفتن آن را داشته یا حتی براساس آنچه گوینده واقعاً گفته است نبوده، بلكه براساس آن چیزی است كه در حقیقت شنیده است.
پاسخ شنونده نیز دستخوش همین فرآیند تحریف قرار می گیرد. پاسخ گفته شده ممكن است با پاسخ مورد نظر اندكی تفاوت داشته باشد و پاسخ شنیده شده از سوی فرد نیز كه ابتدا سخن گفته بود می تواند با پاسخی كه عملاً گفته شده یكی نباشد. این فرآیند تحریف می تواند نتایجی فاجعه آمیز یا حتی مضحك به بار آورد.
روان شناسی به نام واتزلاویك حكایتی را در این باره نقل می كند كه هنگام ملاقات با مدیر یك مركز بهداشت روانی پیش آمده بود. هنگامی كه واتزلاویك می رسد، به سوی مسئول پذیرش رفته و می گوید (یا فكر می كند كه گفته است) «نام من واتزلاویك ست» .
مسئول پذیرش تصور می كند كه او می گوید: «نام من اسلاویك نیست» و لذا پاسخ می دهد «من هم كه نگفتم چنین چیزی است.» واتزلاویك بر گفته خود اصرار می كند و می گوید: «اما من به شما می گویم كه این طور است. پس چرا شما می گویید چنین چیزی نیست؟» در این زمان هر دو نفر متقاعد شده اند كه دیگری حتماً مریض است.
خطاهای گوینده در اغلب اوقات، به خاطر یكی دو اشتباه رایج كه در زیر ارائه می شود در كژفهمی پیام نقش دارند:
1- كوشش برای سخن گفتن بیش از حد در یك پیام:
در نتیجه، احتمال این كه شنونده بتواند تمامی آنچه را كه گفته شده است به خاطر بسپارد، كم می شود، مثلاً، این مورد را در نظر بگیرید: «ما در اینجا جمع شده ایم تا بر روی گزارش كار كنیم. سعی می كنم فردا به كتابخانه بروم، چون كه طرح جدیدی برای قسمت آخر گزارش پیدا كرده ام. تصادفاً به یك ماشین برای فردا صبح نیاز دارم. همین طور سعی می كنم تا رئیس كتابخانه را ملاقات كنم و ببینم آیا می تواند منابع متعددی را به ما معرفی كند. تصور می كنم كه دانشجویان علوم اجتماعی در این گزارش به ما كمك كنند، پس ما می توانیم قسمتی از این گزارش را برعهده آنها بگذاریم.»
2- گفتار بیش از اندازه آرام و یكنواخت، یا سریع:
اگر شنونده نتواند حرف گوینده را به وضوح بفهمد، اطلاعات از دست خواهد رفت.
3- محو كردن بخش اصلی پیام با بیان جزئیات بی ارزش:
«خواهرم فردا برای دیدن پدر و مادر به منزل ما می آید، بنابراین از ماشین من استفاده خواهد كرد و همچنین به این خاطر به منزلمان می آید كه آقای رضایی را- كه فردا شب او هم مهمان ماست - ملاقات كند. آقای رضایی همانی است كه در كارخانه ماشین سازی كار می كرد، بگذریم. من به یك ماشین نیاز دارم. فردا باید بروم دانشگاه چون امتحان شیمی دارم. درس خوبی است، اما استاد ما گاهی اوقات سرحال نیست...»
4- در نظر نگرفتن دیدگاه شنونده:
مثلاً، شخص ممكن است به افرادی كه در شهر ناآشنا هستند آدرس را با استفاده از علایم محلی بگوید. وی به جای آنكه نام خیابان را ذكر كند، می گوید: «برو به همون گوشه ای كه معمولاً پیرمرد سبزی فروش آنجا می ایستد.»