PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قانونی برای دیگران



بلدرچین
17th February 2012, 10:11 PM
حقوق اقلیت‌ها یكی از مباحث مهم مربوط به حقوق بشر معاصر است. این نوشتار كوتاه بر آن است كه حقوق اهل كتاب (اقلیت های دینی) را از منظر قرآن در یك جامعه اسلامی و به عنوان شهروند آن جامعه باز شناسد.
این بحث، قرآنی است و به جنبه روایی و فقهی اشاره ندارد. مراد از «حقوق» در این نوشتار، معنای لغوی آن است كه جمع «حق» است. به بیان دیگر «حقوق» یعنی امتیازاتی كه اهل كتاب دارند. ادای این حقوق برعهده مسلمانان و یا حكومت اسلامی است.

مراد از «اقلیت‌ها» در این نوشتار، اقلیت های دینی است كه قرآن و سنت آنان را معتبر دانسته اند، نه هر طایفه و اقلیتی با هر آیین و مذهبی. در این نوشتار به حقوق اهل كتابی كه شهروند جامعه اسلامی نیستند، پرداخته نمی شود.

حقوق اهل ذمّه (شهروندان اهل كتاب)

قرارداد ذمه، همان گونه كه تكالیف مختلفی بر دوش اهل كتاب می گذارد، حقوق بسیاری نیز برای آنها برعهده حكومت اسلامی و تك‌تك مسلمانان می گذارد. این حقوق را در یازده عنوان مرتب می‌كنیم:

۱. حق حیات

مهم‌ترین حق از میان حقوق اهل ذمه، حق زندگانی و ادامه حیات انسانی است. این خود مهم‌ترین اثر قرار داد ذمه است. تعدادی از آیات قرآنی بر اثبات این حق دلالت دارند. آیه جزیه خود به صراحت به این حق اشاره می كند كه در صورت برقراری قرارداد ذمه، جنگ با اهل كتاب پایان می یابد و هیچ كس حق ادامه جنگ با آنان را ندارد. آنان در سایه حكومت اسلامی و در ذمه خدا و رسولش به زندگانی خود رنگ تازه ای می بخشند.

۲. حق امنیت جانی و مالی

اهل ذمه پس از قرارداد ذمه، باید در بلاد اسلامی از امنیت مالی و جانی برخوردار باشند. این حقی است برای آنان برعهده حكومت اسلامی و تك تك مسلمانان. مفاد آیه جزیه بر این مطلب دلالت دارد. بنا بر آیه شریفه، اموال و جانشان در امان است. همچنین بر حاكم اسلامی لازم است از آنان در برابر تجاوز خارجی دفاع كند، چنان كه از مسلمانان دفاع می كند.(1)

این حفظ و دفاع حتی تا آن جا پیش می رود كه اگر مسلمانی شراب آنان را به هدر دهد و یا خوك آنان را بكشد، در صورتی كه تظاهر به استفاده از آن نكرده باشند، باید قیمت آن را بپردازد و خسارت را جبران كند.(2)

۳. حق آزادی عقیده

به دلایل گوناگون قرآنی و روایی، یكی دیگر از حقوق مهم اهل ذمه، حق آزادی عقیده و مذهب است. اصولاً اهل ذمه شدن به این دلیل است كه اهل كتاب زنده بماند، دین خود را حفظ كنند و لازم نباشد حتماً مسلمان شوند. چند آیه می توانند بر این مطلب دلالت كنند.

آیه جزیه كه مفاد آن بقای حیات اهل كتاب بدون تغییر در مذهب آنان است.
«قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بیننا و بینكم الا نعبد الا الله و لانشرك به شیئاً (آل عمران/ ۶۴).
«ولاتجادلوا اهل الكتاب الا بالتی هی احسن» (عنكبوت/ ۴۶).
«لااكراه فی الدین» (بقره/ ۲۵۶).
در آیه اول، پس از پذیرش و ابقای اصل دین و مذهب اهل كتاب، از آنان می خواهد كه به نقاط مشترك ادیان كه همان توحید الهی است رجوع كنند و در كنار مسلمانان باشند. ممكن است اشكال شود نزول این آیه شریفه قبل از نزول آیه جزیه است و ربطی به اهل ذمه ندارد.

در آیه دوم نیز خداوند از مسلمانان می خواهد با اهل كتاب به نیكویی بحث و مجادله كنند و در ادامه آیه تنها كسانی از اهل كتاب استثناء می شوند كه ظلم كرده اند. به عقیده بسیاری از مفسران، مراد از «ظلم» در این جا عمل كسانی است كه محاربند.(3) منظور از «مجادله احسن» نیز مجادله ای است كه خالی از طعن، اهانت، اجبار و شدت باشد.

در آیه سوم نیز دین و عقیده اجباری و از روی اكراه نفی شده است. اسلام نمی خواهد با زور به پیروان خود بیفزاید، بلكه می خواهد ایمان، حقیقی و از روی اعتقاد قلبی باشد. غرض، گسترش توحید میان مردم و خضوع آنان نسبت به نبوت است؛ بنابراین نزاعی میان مسلمان و موحدان دیگر، اگرچه اهل كتاب، نیست.(4)

۴. حق آزادی عبادت

یكی دیگر از حقوق اهل ذمه، آزادی عبادت و برپایی مراسم مذهبی است. طبیعی است كه ابقای اصل مذهب و اعتقاد آنان، بدون بروز ظواهر آن و برپایی مراسم مذهبی بی معناست. به بیان دیگر، و براساس تمام دلایلی كه در مورد حق اعتقاد گفتیم، اهل كتاب علاوه بر اعتقاد خود می توانند مراسم مذهبی خود را در معابد، كلیساها و... برپا كنند. آیه كریمه جزیه و آیه مجادله مستلزم چنین حقی است. فتوای عالمان و فقیهان درباره ابقای برخی كلیساها و معابد نیز مؤید همین حق است.

۵. حق قانون گذاری و اجرای حقوق شخصیه

پس از ابقای مذهب و آزادی عبادت براساس مذهب اهل كتاب، اجرای حقوق شخصیه نیز طبیعتاً به خود آنان واگذار می شود. حقوق و احوال شخصیه آنان می تواند براساس احكام و تكالیف مذهب خود آنان باشد؛

چرا كه مذهب فقط در عبادت خلاصه نمی شود و هر مذهبی، به خصوص مذاهب الهی، دارای احكام و تكالیف مختلفی هستند، پس آزادی مذهب بدون اجرای احكام و شرایط آن بی معناست. به دنبال این مطلب برای آنان و بر اساس دین و آیینشان حق قانون گذاری میان خودشان مطرح می‌شود.

قرآن كریم می فرماید: «ولیحكم اهلُ الانجیل بما أنزل الله فیه (مائده/ ۴۷)؛ اهل انجیل باید طبق آنچه خدا در آن فرستاده است حكم كنند.»

طبق این آیات شریفه، و بنا بر نظر غالب مفسران، در صورت تحاكم اهل كتاب نزد حاكم اسلامی، او در قضاوت میان آنها براساس اسلام و یا ارجاع آنها به كتاب آسمانی خودشان مختار است.

حتی در این آیات ترغیب بسیاری نسبت به عمل به احكام تورات و انجیل دیده می شود؛ تورات و انجیلی كه چه بسا در بسیاری احكام تحریف شده باشد.

برخی مفسران معتقدند آیه اخیر به معنای دستور جزمی به پیامبر برای حكم راندن میان اهل كتاب نیست، بلكه مخاطب آن مسلمانان (ناس) هستند، و بنابراین منافاتی با آیات قبلی ندارد.(5)

درباره حق قانون گذاری و اجرای حقوق شخصی چند نكته گفتنی است:

در مورد برخی احوال شخصیه مانند ارث، روایاتی وارد شده است كه طبق حكم اسلام رفتار می شود.(6)
اگر حاكم اسلامی بخواهد، می تواند براساس فقه اسلامی در ترافعات اهل كتاب حكم كند.
با توجه به شرایط كلی برقراری قرارداد ذمه، مسلماً اگر اجرای احكام اهل كتاب باعث ظهور خللی در جامعه اسلامی و بلاد مسلمانان شود، حاكم اسلامی می تواند از آن جلوگیری كند و، در برخی موارد، حكم اسلامی را جاری كند. این مطلب از قید «احوال شخصیه» روشن می شود.
در مواردی كه حكم اهل كتاب با احكام اسلامی در تضاد است، و افشا، اظهار و اجرای آن به جامعه اسلامی آسیب می رساند، باید از اظهار و اجرای آن حكم خودداری شود. مواردی چون نگه داری خمر و شرب آن، نگه داری خوك و خوردن آن و... نباید آشكار باشد وگرنه حاكم اسلامی طبق شرع مقدس اسلام رفتار می‌كند.(7)
۶. حق تعلیم و تربیت

با توجه به آزادی عقیده و حق اجرای حقوق شخصیه، روشن می شود كه اهل ذمه می توانند به تعلیم و تربیت فرزندان خود و آموزش احكام، دستورات و مراسم مذهبی به آنان بپردازند.

به عبارت دیگر یك یهودی یا مسیحی می تواند فرزند خود را یهودی و مسیحی بار آورد. آنان می توانند با ایجاد مدارس خاص خود به آموزش و پرورش فرزندان خود بپردازند. قطعی است كه آنان به هیچ وجه حق تعلیم و تربیت مسلمانان و یا تبلیغ دین خود در میان مسلمانان را ندارند و حاكم اسلامی چنین اجازه ای را به آنان نخواهد داد؛ چرا كه این مطلب با مصالح امت اسلامی و شرایط كلی قرارداد ذمه مغایر است.

۷.حق آزادی بیان و مشاركت سیاسی و مدنی

قرآن كریم می فرماید: «یاایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولَّهم منكم فانه منهم (مائده/ ۵۱)؛ ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، یهود و نصاری را ولی خود نگیرید، برخی از آنها اولیاء برخی دیگرند و هركس از شما آنان را ولی بگیرد از آنان است.»

همچنین با توجه به دو آیه شریفه «و لاتجادلوا اهل الكتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم» (عنكبوت/ ۴۶) و «لاینهاكم الله عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم انْ تَبَرّوهم وَ تُقسطوا الیهم» (ممتحنه/ ۸) می‌توان تصویری عمومی از حق آزادی بیان و مشاركت اهل ذمه داشت.

اهل كتاب پس از قبول قرارداد ذمه، در چارچوب قرارداد و با توجه به شرایط عمومی قرار ذمه و با توجه به آنچه در بحث حق تعلیم و تعلم گذشت، می‌توانند، در حد یك شهروند، آزادی بیان داشته باشند و در حد خود در مسایل سیاسی و مدنی مشاركت كنند. البته این مشاركت نباید به حدی باشد كه به نوعی باعث تفوق آنان شود و یا برخی مسلمانان آنان را به عنوان ولی خود به حساب آورند.

۸. حق آزادی تجارت

درباره دامنه فعالیت اقتصادی (تجاری) اهل ذمه و آزادی های آنان و حدود رفت وآمد آنان در بلاد اسلامی، عالمان مسلمان مطالب بسیاری بیان كرده اند. همچنین با توجه به آیه ای مانند «أوفوا بالعقود» (مائده/ ۱) حدود آزادی تجارت و رفت و آمد اهل ذمه روشن می شود.

این آیه، براساس نظر اكثر مفسران، عام است و شامل تمامی عقود و پیمان‌ها می‌شود. بنابراین از این نظر تفاوتی میان شهروندان مسلمان و غیرمسلمان در جامعه اسلامی نیست.

9. حق مالكیت

اهل ذمه، به عنوان شهروند جامعه اسلامی، مانند مسلمانان می توانند با اسباب مختلف مالكیت، مالك شوند. آیه شریفه جزیه بر این حق دلالت دارد؛ چرا كه پرداخت جزیه آن گاه برای اهل ذمه ممكن است كه خود مالك چیزی باشند و مقداری از آن را به عنوان جزیه بپردازند.

آنان حتی می توانند در جامعه اسلامی مالك خمر و خوك بشوند؛ یعنی چیزهایی كه مسلمانان حق مالكیت آنها را ندارند. البته در مورد مالكیت اهل ذمه استثناهایی در فقه اسلامی مطرح است. «قرآن مجید» و «عبد مسلمان» از موارد استثنا در مالكیت آنان است.

یكی دیگر از آیاتی كه بیانگر حق مالكیت اهل كتاب است، آیه شریفه «أوفوا بالعقود» است. این آیه، به تصریح برخی مفسران، شامل عقودی كه با اهل ذمه بسته شده نیز هست. لازمه وفای به عهد، عقد و معامله با آنان و، در واقع، مالك شدن آنهاست، و اگر آنان مالك نشوند این دستور به نوعی لغو می شود.

۱۰. حق مسكن

اهل ذمه می‌توانند و حق دارند در بلاد اسلامی و در هر جای آن كه خواستند، ساكن شوند و دارای خانه و كاشانه مستقل و مناسب باشند. این مطلب، علاوه بر این كه از حقوق اولیه شهروندان یك جامعه است، به دلیل فقهی مربوط به شرایط مسكن اهل ذمه ثابت می شود.

همه عالمان مسلمان در اصل ثبوت این حق اتفاق نظر دارند، اگرچه در برخی خصوصیات، اختلاف دارند. همچنین تاریخ صدر اسلام، حتی پس از نزول آیه جزیه و چگونگی رفتار پیامبر(ص) با اهل ذمه، گویای این مدعاست. در صدر اسلام هیچ گاه اهل ذمه از این حق محروم نشده اند، مگر این كه آنان خود خیانتی مرتكب شده باشند و یا نقض عهد كرده باشند.

۱۱. حق اشتغال

حق اشتغال اهل ذمه در جامعه اسلامی، مانند هر شهروند دیگر، یكی از حقوق قطعی آنان است. آنان حق دارند در تمامی زمینه های تولیدی، تجاری و... به كار و كسب بپردازند. البته در مشاغل اداری و حكومتی ملاحظاتی وجود دارد. آیه جزیه به نوعی دلالت بر این حق دارد؛

با این توضیح كه آنان باید قطعاً كار و كسب و اشتغالی داشته باشند تا مالك اموالی شوند و از اموال خود جزیه بپردازند. از سوی دیگر روایات اسلامی لبریز از آثاری است كه در آنها به اشتغال و كار و كسب اهل ذمه در بلاد اسلامی به گونه ای اشاره شده است.

پرهیز از ظلم و لزوم رفتار عادلانه

قبح و ممنوعیت شرعی و عقلی ظلم و رفتار غیرعادلانه، غیرقابل تردید است. این سخن بر اساس بسیاری از آیات و روایات ثابت است. تأكید بر رعایت قسط و عدل در تمامی زمینه‌ها، حتی حكم كردن میان اهل كتاب، در قرآن به چشم می خورد. در این جا به برخی از آیات قرآن كریم، كه بر حرمت و منع ظلم و تعدی دلالت دارند، اشاره می كنیم:

«هل یهلك الا ّ القوم الظالمون (انعام/ ۴۷)؛ آیا غیر از ظالمان هلاك شونده ای هست؟»
همچنین برخی آیات بر لزوم رفتار عادلانه و برقراری قسط و عدل دلالت دارند:

«یاایها الذین آمنوا كونوا قوامین بالقسط شهداء اللّه (نساء/ ۱۳۵)؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید! پیوسته در راه قسط و عدل و شاهدان خدا باشید.»
«و ان حكمت فاحكم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین (مائده/ ۴۲)؛ و اگر میان آنها [اهل كتاب] حكم كردی، به عدالت حكم نما، همانا خدا عادلان را دوست دارد.»
مرحوم مقدس اردبیلی در ذیل آیه ۴۲ سوره مائده می فرماید: «دفع ظلم از مسلمانان و كافر كتابی و غیركتابی واجب است.»(8) پس وقتی رفع ظلم از كافر غیركتابی واجب باشد، دفع ظلم از كتابی نیز واجب است؛ بنابراین ظلم به اهل كتاب نیز قطعاً با ادله قطعی قرآنی و روایی حرام است.

آیه شریفه «لاینهاكم الله عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لم یخرجوكم من دیاركم أنْ تَبرّواهم و تُقسطوا الیهم، ان الله یحب المقسطین» (ممتحنه/ ۸) نیز بر اصل عدم ظلم و رفتار با قسط و عدل و نیكی كردن به اهل كتابی كه با اسلام و مسلمانان دشمنی نمی ورزد، تأكید می كند.

پس از سیادت و برتری مسلمانان بر اهل كتاب، باید از هرگونه تجاوز و رفتار ظالمانه پرهیز شود. این نه تنها از بدنامی اسلام و فرار دیگران از آن جلوگیری می كند، بلكه، باعث جلب نظر غیرمسلمانان می شود. از سوی دیگر باید احكام اسلام در مورد آنها اجرا شود. اجرای این احكام نیز عین قسط و داد است.

Sa.n
17th February 2012, 10:25 PM
[tashvigh][tashvigh]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد