عرفان سلیم زاده
16th February 2012, 03:16 PM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/53/FM2030.jpg
از بنیان گذاران نظریه "ابر انسان!"
فریدون م. اسفندیاری (تولد ۱۹۳۵- درگذشت ۲۰۰۰) یکی از اولین و مهمترین نظریهپردازان تفکر ترابشریت (http://fa.wikipedia.org/wiki/ترابشریت) بود. جسد وی طبق وصیتش در نیتروژن (http://fa.wikipedia.org/wiki/نیتروژن) مایع نگهداشته میشود تا آن طور که وی امیدوار بود، بشر زمانی به درجهای از پیشرفت علمی خواهد رسید که وی بتواند حیات دوباره یابد. اسفندیاری در حسرت (نوستالژی (http://fa.wikipedia.org/wiki/نوستالژی)) سال ۲۰۳۰ میلادی، نام خود را به FM-۲۰۳۰ تغییر داده بود. وی فرزند یک دیپلمات ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/ایرانی) بود. وی در المپیک ۱۹۴۸ لندن (http://fa.wikipedia.org/wiki/المپیک_۱۹۴۸_لندن) یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/تیم_ملی_بسکتبال_ایران) بود که با ۵ شکست و یک پیروزی به مقام چهاردهم رسیدند.
او در سال 2000 به مرگ طبیعی فوت کرد.
فیلسوفی برای جهان مدرن:
هروقت که از همبهرگی ایرانیان در جهان فلسفه سخن به میان میآید، بیدرنگ نامهایی چون فارابی و ابنسینا و رازی بر زبانها جاری میشود و میگوییم نام این اندیشمندان حتی امروزه نیز در جهان پرآوازه و آثار و آرای آنان مورد توجه است.
خیلی که بخواهیم اصرار کنیم و مدعی باشیم که پس از ابنسینا نیز فلسفه در ایران جریان داشته، نام افرادی چون سهروردی و صدرالمتألهین را به فهرست فیلسوفان ایرانی میافزاییم. اما خودمان بهخوبی میدانیم که هیچیک از این اندیشمندان متعلق به دنیای مدرن نیستند و کوششهای فکری آنان همگی در جهان «پیشامدرن» منشأ اثر بوده است.
در سالهای اخیر افرادی چون سید حسین نصر و عبدالکریم سروش نیز تا حدی آوازه جهانی یافتهاند، اما حوزه تأثیر اندیشه این اندیشمندان نیز دشوار از مرزهای ایران فراتر میرود. از این رو، نمیتوان مدعی شد که اینان اندیشمندانی ایرانی برای «جهان مدرن» هستند.
اما فریدون اسفندیاری مشهور به FM 2030 یکی از ایرانیانی است که با درانداختن نظریه و عمل فراانسانگرایی (transhumanism) در سده بیستم نام و آوازهای جهانی پیدا کرد، هرچند که خاستگاههای اندیشگی او به هیچ رو در سنت اندیشگی ایرانی ریشه ندارد. وی از جمله اندیشمندانی است که در جنبش اندیشگی پساانسانگرایی (posthumanism) جای میگیرند. این جنبش، کاوشی است شیفتهوار درباره تأثیری که تکنولوژی بر هستی متجسد انسانی برجای خواهد گذاشت.
پساانسانگرایان بر بهینه سازی بدن و ذهن انسان از راه تکنولوژیهایی مانند کاشت سایبرنتیکی، اصلاح ژنتیک و نیز نانوتکنولوژی تمرکز میکنند. یکی از پیشگامان این حوزه، بیوشیمیدانی است به نام جی.بی.اس. هالدین (Haldane 1924) که در سال 1923 درباره پیامدهای مثبت علم ژنتیک و دیگر شکلهای بهینه سازی تکنولوژیک بر انسانیت به کاوش پرداخت. همچنین میتوان از افرادی مانند رابرت اتینگر (Etinger 1972) و ماکس مور (More 2003) نیز در این زمینه نام برد.
اصطلاح «فراانسان» (transhuman) آمیزهای است از دو واژه transitory (به معنای گذرنده) و human (انسان)، هرچند که شاید پیشوند trans را بتوان به نوعی در اشاره به transcendental (به معنای فراروی) نیز به کار برد. فریدون اسفندیاری در پرآوازهترین کتابش به نام ( Are You a Transhuman? (1989 به ترسیم ویژگیهای «فراانسان» پرداخته است. وی در یکی از مصاحبههای خود گفته است: «فراانسانها مردمانیاند با اندامهایی جدید، کسانی که مردهاند و دوباره به دنیا بازگشتهاند، مردمانی که در مایع تعلیق غوطهورند، مردمانی که در فضا بسر میبرند».
شاید بزرگترین دغدغه فریدون اسفندیاری مسئله «جاودانگی» باشد. وی در پی آن بود تا با بهکارگیری تکنولوژیهای نو، از جمله سرماسپاری اجساد (cryonic suspension)، انسانها را به «فراانسان» تبدیل کند، و آنان را به زمانی در آینده گذر دهد. (و شگفت نیست که جسد خود را نیز به همین سان به سرما سپرد تا در آیندهای نزدیک در سال 2030 دوباره بازگردد.) از این رو، وی را فیلسوف فوتوریست نیز نامیدهاند.
به هر روی، گرچه نمیتوان آوازه فریدون اسفندیاری را چندان به پای ایرانی بودن وی گذاشت، اما هرچه باشد برای ما ایرانیان مایه افتخار است. روحش شاد و یادش گرامی.
از بنیان گذاران نظریه "ابر انسان!"
فریدون م. اسفندیاری (تولد ۱۹۳۵- درگذشت ۲۰۰۰) یکی از اولین و مهمترین نظریهپردازان تفکر ترابشریت (http://fa.wikipedia.org/wiki/ترابشریت) بود. جسد وی طبق وصیتش در نیتروژن (http://fa.wikipedia.org/wiki/نیتروژن) مایع نگهداشته میشود تا آن طور که وی امیدوار بود، بشر زمانی به درجهای از پیشرفت علمی خواهد رسید که وی بتواند حیات دوباره یابد. اسفندیاری در حسرت (نوستالژی (http://fa.wikipedia.org/wiki/نوستالژی)) سال ۲۰۳۰ میلادی، نام خود را به FM-۲۰۳۰ تغییر داده بود. وی فرزند یک دیپلمات ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/ایرانی) بود. وی در المپیک ۱۹۴۸ لندن (http://fa.wikipedia.org/wiki/المپیک_۱۹۴۸_لندن) یکی از اعضای تیم ملی بسکتبال ایران (http://fa.wikipedia.org/wiki/تیم_ملی_بسکتبال_ایران) بود که با ۵ شکست و یک پیروزی به مقام چهاردهم رسیدند.
او در سال 2000 به مرگ طبیعی فوت کرد.
فیلسوفی برای جهان مدرن:
هروقت که از همبهرگی ایرانیان در جهان فلسفه سخن به میان میآید، بیدرنگ نامهایی چون فارابی و ابنسینا و رازی بر زبانها جاری میشود و میگوییم نام این اندیشمندان حتی امروزه نیز در جهان پرآوازه و آثار و آرای آنان مورد توجه است.
خیلی که بخواهیم اصرار کنیم و مدعی باشیم که پس از ابنسینا نیز فلسفه در ایران جریان داشته، نام افرادی چون سهروردی و صدرالمتألهین را به فهرست فیلسوفان ایرانی میافزاییم. اما خودمان بهخوبی میدانیم که هیچیک از این اندیشمندان متعلق به دنیای مدرن نیستند و کوششهای فکری آنان همگی در جهان «پیشامدرن» منشأ اثر بوده است.
در سالهای اخیر افرادی چون سید حسین نصر و عبدالکریم سروش نیز تا حدی آوازه جهانی یافتهاند، اما حوزه تأثیر اندیشه این اندیشمندان نیز دشوار از مرزهای ایران فراتر میرود. از این رو، نمیتوان مدعی شد که اینان اندیشمندانی ایرانی برای «جهان مدرن» هستند.
اما فریدون اسفندیاری مشهور به FM 2030 یکی از ایرانیانی است که با درانداختن نظریه و عمل فراانسانگرایی (transhumanism) در سده بیستم نام و آوازهای جهانی پیدا کرد، هرچند که خاستگاههای اندیشگی او به هیچ رو در سنت اندیشگی ایرانی ریشه ندارد. وی از جمله اندیشمندانی است که در جنبش اندیشگی پساانسانگرایی (posthumanism) جای میگیرند. این جنبش، کاوشی است شیفتهوار درباره تأثیری که تکنولوژی بر هستی متجسد انسانی برجای خواهد گذاشت.
پساانسانگرایان بر بهینه سازی بدن و ذهن انسان از راه تکنولوژیهایی مانند کاشت سایبرنتیکی، اصلاح ژنتیک و نیز نانوتکنولوژی تمرکز میکنند. یکی از پیشگامان این حوزه، بیوشیمیدانی است به نام جی.بی.اس. هالدین (Haldane 1924) که در سال 1923 درباره پیامدهای مثبت علم ژنتیک و دیگر شکلهای بهینه سازی تکنولوژیک بر انسانیت به کاوش پرداخت. همچنین میتوان از افرادی مانند رابرت اتینگر (Etinger 1972) و ماکس مور (More 2003) نیز در این زمینه نام برد.
اصطلاح «فراانسان» (transhuman) آمیزهای است از دو واژه transitory (به معنای گذرنده) و human (انسان)، هرچند که شاید پیشوند trans را بتوان به نوعی در اشاره به transcendental (به معنای فراروی) نیز به کار برد. فریدون اسفندیاری در پرآوازهترین کتابش به نام ( Are You a Transhuman? (1989 به ترسیم ویژگیهای «فراانسان» پرداخته است. وی در یکی از مصاحبههای خود گفته است: «فراانسانها مردمانیاند با اندامهایی جدید، کسانی که مردهاند و دوباره به دنیا بازگشتهاند، مردمانی که در مایع تعلیق غوطهورند، مردمانی که در فضا بسر میبرند».
شاید بزرگترین دغدغه فریدون اسفندیاری مسئله «جاودانگی» باشد. وی در پی آن بود تا با بهکارگیری تکنولوژیهای نو، از جمله سرماسپاری اجساد (cryonic suspension)، انسانها را به «فراانسان» تبدیل کند، و آنان را به زمانی در آینده گذر دهد. (و شگفت نیست که جسد خود را نیز به همین سان به سرما سپرد تا در آیندهای نزدیک در سال 2030 دوباره بازگردد.) از این رو، وی را فیلسوف فوتوریست نیز نامیدهاند.
به هر روی، گرچه نمیتوان آوازه فریدون اسفندیاری را چندان به پای ایرانی بودن وی گذاشت، اما هرچه باشد برای ما ایرانیان مایه افتخار است. روحش شاد و یادش گرامی.