ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هرکی که چشمه شعرش جوشیده بیاد تو !!!



تووت فرنگی
9th February 2012, 07:43 AM
با سلام خدمت تمام نخبگان
به دنبال اشعار ارغنون اعظم ما هم چشممون جوشید و ی چی گفتیم
هرکی دوس داره بیاد اشعارشو اینجا بگه استفاده کنیم!!
با تشکر فراوون:!:

تووت فرنگی
9th February 2012, 07:43 AM
سلام ای دوستان فوق نخبه
سلــام ای کاربران نو شکفته (منظور شکوفایی استعدادها)
بپاخیزید که کردم دعوت شما را
که خواهم کنم غو اینجا و آنجا
چرا هی میکنید بحث و جدل ها؟
چرا هی میزنید بر هم خدنگ هــا ؟
چرا هی میکنید قلب هم را ریش؟
چرا هی میزنید بر دوستان نیــــــــش!
نمیدانم چرا نقـــدم گرفته
که وانگه چرا من پندم گرفته !
بباشد بر شما پند ها بسیار
ولی افسوس که نَبوَد جنبده هشیار
بـــپــــــــــاشید عشق و مهر و دوستی را (آرایه تنصیق الصفات)
بگذارید اختلافات را آن کنارا
کمی با هم کنید شما مدارا !
که تا بلکه شوند آرام مدیرا
که شاید شود این جنگ پایان!
بباشد نیلو جـــان این جا و آن جا
که باید تا بَرَد پند را به اتمام
ببایـــد کند کامی را آفلاین!
رَوَد از این پـــیـــج و کند امید دیدار...

SaNbOy
9th February 2012, 10:50 AM
سلام ای دوستان فوق نخبه
سلــام ای کاربران نو شکفته (منظور شکوفایی استعدادها)
بپاخیزید که کردم دعوت شما را
که خواهم کنم غو اینجا و آنجا
چرا هی میکنید بحث و جدل ها؟
چرا هی میزنید بر هم خدنگ هــا ؟
چرا هی میکنید قلب هم را ریش؟
چرا هی میزنید بر دوستان نیــــــــش!
نمیدانم چرا نقـــدم گرفته
که وانگه چرا من پندم گرفته !
بباشد بر شما پند ها بسیار
ولی افسوس که نَبوَد جنبده هشیار
بـــپــــــــــاشید عشق و مهر و دوستی را (آرایه تنصیق الصفات)
بگذارید اختلافات را آن کنارا
کمی با هم کنید شما مدارا !
که تا بلکه شوند آرام مدیرا
که شاید شود این جنگ پایان!
بباشد نیلو جـــان این جا و آن جا
که باید تا بَرَد پند را به اتمام
ببایـــد کند کامی را آفلاین!
رَوَد از این پـــیـــج و کند امید دیدار...



من اصلا تو این موضوع استعداد ندارم [nishkhand]

shiny7
9th February 2012, 12:06 PM
بی تو یک شب دلم آرام نداشت
چشمم از دوری تو خواب نداشت
اشک برگونه من جاری بود
روحم از بی وفاییت شاکی بود
ای کاش که بر من نظری می کردی
فکر جسم خسته ام می کردی
صدهابارهرشب گویم من
ای کاش به من تو یک نظر می کردی...
[narahat]

mina_bushehr
9th February 2012, 12:15 PM
قفس داران کجایید این دلم تنگ است/درون این قفس جایم پرازسنگ است/قفس دارانبگوییدتابیاید یاردیرینم/بگوییدش دلم از بهر دیدارش پراز جنگ است

mina_bushehr
9th February 2012, 12:16 PM
دودستم را که میگیری
دوچشمم اشک میریزد
دلم لرزلن وقلبم میشود عاشق!
دودستم را که میگیری
تمام این تنم گرما میگیرد
تمام ذهن من در سوز این گرمامیمیرد!

mina_bushehr
9th February 2012, 12:16 PM
من دراین تابوتم تابوتی تنک پراز تنهایی که درونش غوغاست نام ان هم دنیاست

mina_bushehr
9th February 2012, 12:17 PM
دلم میگریدازفرط جدایی/بدل دارم غم وشوق رهایی/خداونداچرااینگونه تنهام/مگرنه این دل هم دارد خدایی؟

hadi elec
9th February 2012, 12:26 PM
سلام من به تو که رفته ای ز شهر و دیار
سلام من به تو که بوده ای مرا بکنار

کنون که از گذر این زمان عبورت شد
ندانی و همه دانند که آمدم شب تار

دگر ستاره ی امّید من نمیبینم
بیا تو همره من ابر غصه ها تو ببار

به صاعقه تو بگو که تلاطمی فکند
زمین بلرزد و بادی برد مرا به شکار

شکار آن دل سنگی که رنج من را دید
خزان نموده مرا خود برفته سوی بهار

به کوه و دشت و دمن آتشی چنان فکنم
دگر بهار ننشیند به این زمین و دیار

تو رفته ای و مرا در غمم رها کردی
بدان کزین دم و لحظه گذارمت بکنار

hadi elec
9th February 2012, 01:26 PM
شاعر داریم؟(اینجا رو ببینید) (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?80110-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D9%85%D8%9F&p=203448&highlight=#post203448)

A M S E T I S
9th February 2012, 09:27 PM
با اجـازه آمدم من هم به میدان
که باشد جـَو در اینجا سرد و بوران
نخواهم کرد دخالت در امورات!
نخواهم گفت صحبت به کثرات(جمع کثرت)
بگویم دو سه کلام حرف حسـابی
که باشد از نگاهت ناحسـابی!
بباشد نقـد،سازنده ای مدیـرم
اگر حرفی نگویم پس بمیـرم؟!
چرا باشـد در اینجا جنگ و دعـوا؟
برای چه؟؟ بـرا پست و مقام ها
چرا دعوا کنید صبح و شبانگاه؟
که گویید در اینجا هستم پادشاها !
از برای جاه و منزل قهـر کردید
یکی را از مقامش عَـزل کردید
ببودش در نخبگان شخص طـلایی
فسوسش که ندارد کنون طـَلایی
بدارد نخبگان فرد بـلایی
که دارد امتیازِ های هایی
بباشـد او کنون یارِ همیشه
نبوده تا کنون مدیر پیشه (پیشه مدیریتی نداشته)
اگر که من ندارم بندِ ((پ)) را
بمانم تا ابد همکار، اینجـا؟
ای برادر ،خواهر من دوست باشید
از برای هم ز کینه دور باشید
بُـوَد اینجا مکانی بس مجـازی
الهـی که باشی موفق در نامجـازی
بباید تا برم این نقد پایـان
تا بمانم با سر و تن ای یـاران....

تووت فرنگی
9th February 2012, 09:33 PM
با اجـازه آمدم من هم به میدان
که باشد جـَو در اینجا سرد و بوران
نخواهم کرد دخالت در امورات!
نخواهم گفت صحبت به کثرات(جمع کثرت)
بگویم دو سه کلام حرف حسـابی
که باشد از نگاهت ناحسـابی!
بباشد نقـد،سازنده ای مدیـرم
اگر حرفی نگویم پس بمیـرم؟!
چرا باشـد در اینجا جنگ و دعـوا؟
برای چه؟؟ بـرا پست و مقام ها
چرا دعوا کنید صبح و شبانگاه؟
که گویید در اینجا هستم پادشاها !
از برای جاه و منزل قهـر کردید
یکی را از مقامش عَـزل کردید
ببودش در نخبگان شخص طـلایی
فسوسش که ندارد کنون طـَلایی
بدارد نخبگان فرد بـلایی
که دارد امتیازِ های هایی
بباشـد او کنون یارِ همیشه
نبوده تا کنون مدیر پیشه (پیشه مدیریتی نداشته)
اگر که من ندارم بندِ ((پ)) را
بمانم تا ابد همکار، اینجـا؟
ای برادر ،خواهر من دوست باشید
از برای هم ز کینه دور باشید
بُـوَد اینجا مکانی بس مجـازی
الهـی که باشی موفق در نامجـازی
بباید تا برم این نقد پایـان
تا بمانم با سر و تن ای یـاران....






نمیدانم چه گویم حرف حق را
که باشد بر شما صدآفرینـــا [nishkhand]

tarannom101
10th February 2012, 03:46 AM
به نام حق

((ز دست دیده و دل هردو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش زفولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد))

بیاد یارخود آرام گیرد
به جز او از کسی یادی نگیرد
همان یاری که دل دار جهان است
گل نرگس گل بی خارم این است
همان یاری که محبوب خدا است
به هر جا باشد او درپیش ما است
مواظب باشد او در هر کجا است
براین احوال ما چون یار ما است
الا یارم بود مهدی زهرا (س)
که باشد دست گیرم در دو دنیا
[golrooz][golrooz][golrooz]

mina_bushehr
10th February 2012, 12:32 PM
دل ام پر است از روزهایی که همه چیز را باید پنهان می کردم... نباید کسی به وجودم پی می برد نباید اصلا وجود می داشتم.... حالا انچه اکنون هستم یک نقش است و نه من!
نقشی که نمی خواستم بپذیرم... اما تنها راه برای "بودنم" بود...

BaAaroOoN
13th February 2012, 12:57 PM
ببخشید دیر چشمه ی شعرم جوشید!اگه این نمره های ما بیاد که خیال همون راحت بشه بتونیم کار غیرمتفرقه بکنیم.
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
یادم آمد تو به من گفتی از این عشق حذر کن
...
راستی بچه ها
بیایید با هم ارتباط علمی بیشتری داشته باشیم!!!!!![davat]

mina_bushehr
16th February 2012, 11:10 PM
ای آسمان منزل از یاد رفته ام ببار،
امشب ببار شاید اشک تو مرا غسل دهد
و پاک سازد
شاید بارانت نقطه چینی شود تا به او برسم

تعریف زندگی عوض شده است
تا گریه نکنم، نوازشـــم نمیکنند
تا قصد رفتن نداشته باشم ، نمیگویند بمان
تا بیمار نشوم ، گل برایم نمی آورند
تا کودک هستم ، باید همه را دوست بدارم و وقتی بزرگ شدم ، دوست داشتن را برایم جرم میکنند
تا نروم، قدرم را نمیدانند
و تا نمیرم، نمیبخشنم

ای آسمان ببار تا هر کس به اندازه ی پیاله اش پــاکـــ شود
ای چتر فروش ، چتر هایت مال خودت
امشب میخواهم خـیــــسـ شوم ،
پــاکـــ شوم
تا شاید مـحــــ ــو شوم
و از پلکان آبی به سوی او بروم ...






از خداحـافـظی ها غمگیـن نمی شوم
دیگـر عـــادت کـرده ام
به تکــرار یکنـواخـت دوری و دوستـی!
به سـلام ها دل نمـی بـندم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد