Aysajoon
6th February 2012, 03:33 PM
حتما یک زن ، در طول زنده گی خودش با یک مشکل اساسی و کلی ـ دست کم برای یک بار ـ مواجه می شود ؛ چه طور مردی را می توان « رام » کرد ؟!؟!؟!
این یک اصل است که زنی ، « هنر » رام کردن مردی را داشته باشد .
ولی قدر مسلم باید یک پیش گزیده هم داشت و آن این که « یک مرد هیچ وقت توسط زنی ، رام نمیشود ، مگر دوستش داشته باشد !!!! » .
در این متن من فقط مردها را مورد بررسی قرار دادم و خیلی ساده و بی آلایش از چیزهایی که خودم به عنوان یک مرد ، درک میکنم برای شما خانم ها نوشتم .
همچنین در این متن ، روی سخنم اصلا مردهایی که سر و گوششان میجنبد نیست .
من همان معدود مردهای سر به راه و خانواده دوستی را مد نظر دارم که فکر کنم در دنیا ، اگر سر جمعشان کنی ، یک شهرک کوچک را هم نمیتوانند پرکنند .
ولی خوب ! خدا پدر ادعا را بیامرزد ! کدام مردی را میشناسید که ادعای خانواده دوستی و عشق به زن و همسر نداشته باشد ؟
یک مرد سه چیز اساسی و خیلی مهم توی زندگی اش دارد که هیچ وقت به آنها اعتراف نمیکند . سه چیز دیگر هم دارد که همیشه ادعایش را دارد و اصلا ندارد .
« رابطه جنسی » و « تنوع طلبی » و « قدرت » سه چیزی ست که همه ی مردها خودشان را از دوست داشتن آن ، مبرا میدانند ولی ته دل همه شان این سه تا جایگاه را حفظ میکنند .
« خرید » و « فرمانبرداری » و « مردسالاری » را هم همیشه ادعا میکنند که دوست دارند ، ولی ندارند به عبارتی یا دوست ندارند یا اصلا در ذاتشان نیست .
خیال خانم های محترم را راحت کنم که مرد جماعت چه بخواهد و چه نخواهد ، زن ذلیل است .
هر کسی هم خیلی ادعای مردسالاری و زن ستیزی و زن ذلیل نبودن را دارد ، حتما به یک دکتر روانشناس مراجعه کند ، چون مشخصا در بخش مردانه اش دچار اشکالات اساسی و عمده ای شده .
برای رام کردن یک مرد سرکش ، کافی ست که : نه از او بخواهیم با ما به خرید بیاید ، نه به مهمانی ای که دوست ندارد و مهمتر از همه باید به او ثابت کرد که رییس کل قواست و همه چیز بر مبنای تصمیم اوست .
خیلی راحت هم میتوانید عمل کنید . نود درصد مردها این طوری اند .
اگر میخواهید به مسافرت بروید ، به مرد بگویید ؛ « عزیزم ! … من فکر میکنم کمی خسته شده ای ! … نیاز به استراحت داری . پیشنهاد میکنم چند روزی را مرخصی بگیر و در خانه استراحت کن ! »
این پیشنهاد خیلی زیرکانه است . چرا ؟ چون شما با علم به این که دارید دستور غیرمستقیمی را صادر میکنید ، این حرف را زده اید .
پس مرد هم برای این که ریاست خودش را ثابت کند و هم با شما صد در صد مخالفت نکرده باشد ، با بخش مرخصی موافقت می کند و بعد مرثیه ای از سختی کار و مشقاتش برایتان خواهد گفت ولی از آنجا که مرد است ، باید با شما مخالفت کند و به نوعی شما را هم مدیون خودش نماید .
پس با کمال افتخار و با نهایت سخاوت خواهد گفت : « بله ، موافقم . ولی در خانه نمیمانیم یک سفر کوچک می رویم شمال ! »…
این طور هم شما به خواسته ی خودتان رسیده اید هم ریاست مرد را به عنوان یک اصل تغییر ناپذیر ، پذیرفته اید و هم حرف خودتان را به کرسی نشانده اید .
این فقط یک مثال کوچک بود .
بسیاری از موارد هست که در زنده گی با آن برخورد می کنید که پیرو همین قانون اند .
اصولا هر مرد و زنی [ به اعتقاد من ] در طول زندگی خودشان در نزاعی مداوم و جدالی همیشه گی اند . این جدال میتواند جدالی عاشقانه باشد ؛ چرا که هر نزاعی لزوما خصمانه و دشمنانه نیست .
در این نزاع عاشقانه ، شما مدام با شریک زندگیتان در حال اصطکاک فکری و بالانس کردن ایده ها و عقایدتان هستید .
هیچ دلیلی هم نیست که این اصطکاک ، معنای دعوا به خودش بگیرد . بلکه نوعی اختلافِ نظر طبیعی ست که همیشه میان آدم ها هست.
یک مرد ، در ساده ترین شکل رفتاری خودش ، اگر سه چیزی که زیر زیرکی دوست دارد و هیچ وقت به آن اعتراف نمیکند را در زنی نبیند ، رام آن زن نخواهد شد ؛ همان سه اصل «رابطه جنسی»، «تنوع طلبی» و «قدرت» .
بحث رابطه جنسی فکر نکنم نیازی به توضیح داشته باشد . چیزی ست که بسیاری از زنان جامعه ی ما ، با آن مشکل اساسی دارند و بدتر از همه ، درباره اش حتي حرف هم نمیزنند . این را واگذار میکنم به نوشته های آینده .
ولی تنوع طلبی ، دیگر خیلی روشن و واضح است .
نکته کنکوری
هر مردِ سلحشور و به هم ریخته و شپشویی هم که باشد ، دوست دارد زنی مرتب و منظم و شسته رُفته را در کنارش ببیند .
به مادرهای خودمان دقت کنید ! مگر چه اتفاقی بیافتد که در خانه لباس قشنگی بپوشند و آرایش کنند . [taajob]
دخترهای همین مادرها را هم نگاه کنید . اگر بخواهند بیرون بروند ، چهارده ساعت رو به روی آینه به هفتاد و شش نقطه ی دیده و ندیده شان پودر و کرم و لوسیون میزنند ، ولی وقتی در خانه ی شوهر هستند یا دوست پسرشان بیش تر از دو ساعت کنارشان میماند ، تبدیل به ننه ی فولاد زره می شوند !
خدا نکند که این زنها آن روز ، غذای خوبی را درست کرده باشند ! … همین باعث میشود که میز ناهار خوری در کنار شمع و بشقاب و قاشق و چنگال های درخشنده ، شاهد یک کدبانوی ژولیده پولیده باشد که اشتها را از هر مردِ پرخوری میگیرد . چرا؟ … چون غذای خوب درست کرده و به سر و وضعش نتوانسته برسد .
مرد ، غذای دیر را در کنار همسری آراسته بخورد ، بسیار برای اش لذت بخشتر است تا غذای به وقت را در کنار مادر آسپیران قیاس آبادی .
ممکن است برای دیر شدن غذا غرغر کند و چندتایی هم سقلمه بارتان نماید ، ولی وقتی ببیند که شما با چه عشق و علاقه ای خودتان را برای نوازش روح و چشمش ، آراسته اید ، مسلم بدانید به بهترین وجه از شما سپاس گزاری خواهد شد . [cheshmak]
البته مردهای بی انصاف و شـُتـُرمآب هم کم نیستند .
ولی هم چنان که گفتم ، فرض بر این است که مرد و زن ، یکدیگر را دوست دارند و قدرشناس و باوجدان اند .
درست همین روحیه ی تنوع طلبی مرد است که گاهی از او ، خیانتکاری بدجنس درست می کند .
اگر روشهای « رام کردن » را بلد باشید ، همین خاصیت مردانه ، تبدیل به موتور مولد انرژی و عشق می شود که زرت و زرت برایتان « یوهو » عشق را ورمیقلمباند !!
در کنار دوتای اول ، «قدرت» هم موضوعی مهم محسوب میشود .
مردان نیاز مبرمی به قدرت دارند .
سعی کنید که خودتان را طوری جلوه دهید که مرد باور داشته باشد نیازمند به او هستید .
مخصوصن زنهایی که اهل کار و ورزش هستند ، مدام دم از « استقلال » می زنند . این سَمّ مهلکی برای رابطه ی زناشویی و دوستی ست .
چرا هی توی گوش طرفتان زمزمه میکنید که «مستقل» هستید ؟ [asabani]
دستتان توی جیب خودتان است ؟ خوب باشد ! … مردها نیاز زیادی دارند که بدانند شما تحت حمایتشان هستید .
نکته کنکوری
بدترین کاری که میشود کرد ، همین ابراز نابه جای استقلال است . [nadidan]
انشاءالله صدّام ، قربان این دخترهای امروزی برود ؛ که تا یک شغل فکسنی پیدا میکنند فکر میکنند شاخ غول را شکسته اند . [khejalat]
بابا جان ! اگر ماهی ده میلیون تومان هم درآمد داری ، به مردت باید اثبات کنی که نیازمند او هستی . چه اشکالی دارد ؟ مگر مردها این کار را نمیکنند ؟ مگر نمیبینید وقتی برایشان « عشوه میآیید » و « نازهای اسطوره ای » میکنید ، چه طور دنبال شما میافتند و به قول مشهدی ها ، موس موس میکنند ؟ خوب این هم مثل همان است دیگر !
زنده گی یعنی «هنر» و هنر نوع قشنگ شده ای از «سیاست» است .
تنها یک زن سیاستمدار است که میتواند به آسانی یک مردِ سرکش را رام کند .
متاسفانه ؛ متاسفانه ؛ در ایجاد ارتباط ، زنها همیشه فکر میکنند که مردها باید موتور باشند در صورتی درست خلاف این قضیه است .
حتما بارها شنیده اید که دوستانتان به شما میگویند : « اوا ! خاکِ عالم ! من بهش بگم دوستت دارم ؟ … واااااااااااا ! به حق چیزای ندیده و نشنیده ! … سد سال سیا ! … اگه خودش دوس داره ، بیاد جلو … تازه شم باید کلی نازمو بخره که بش جواب بدم ! » …
به این دوستتان بفرمایید که شما نه تنها از مردها چیزی نمیدانید که باید آرزوی داشتن یک مرد ایده آل را با خودتان [بعد از 120 سال] به آرامگاه ابدیتان ببرید .
چون برخلاف همه ی تصوراتِ ما ، اتفاقا این زن است که باید در دوستی ، پیشقدم شود .
به انبوه عکس های بچه هایی که دارند همدیگر را می بوسند تا به حال دقت کرده اید ؟ در اینترنت زیاد می شود پیدا کرد .
دقت کرده اید که در اکثر این عکس ها ، این دخترها هستند که پسرها را دارند میبوسند . یا به نوعی « احساس اطمینان » و کِشِش ، در دخترها، بیشتر از پسرها ست ؟ …
خیلی جالب است . چون به صورت فطری و ذاتی این دخترها هستند که نیاز به تکیه گاه دارند و مردها باید پشتیبان باشند . به همین دلیل دخترها با اطمینان بیشتری جلو میآیند . چون با حس زنانه ی خودشان دریافته اند که تکیه گاه خود را پیدا کرده اند .
دقیقا همین خاصیت ذاتی باعث میشود که مرد در ابراز علاقه با احتیاط بیشتری عمل کند . چون مرد به ابراز عشق از دریچه ی « پشتیبانی کردن » مینگرد و زن از منظر « پشتیبانی شدن » . همین است که مردها خیلی دست به عصا راه میروند و تا تقی به توقی میخورد ، جا میزنند .
برای هزارمین دفعه بگوبم که استثناآت هم هست و این حکم ، کلی نیست . باز یقه ی من را نچسبید که ما این طوری نیستم . نیستید ؟… اشکالی ندارد . شما جزو آن استثناآت هستید . خوب شد ؟
چرا وقتی دوست دارید همسرتان را ببوسید ، تعلل می کنید ؟ چرا وقتی دوست دارید به او ابراز عشق کنید ، منتظر حرف او هستید ؟ چرا وقتی مدتی از او خبر ندارید ، منتظر می مانید تا خودش با شما تماس بگیرد ؟
همه ی اینها یعنی عدم آشنایی با روحیه ی مردها . یعنی شما سرسوزنی از اخلاق و رفتار مردانه ، آگاهی ندارید . پس بمانید تا گیستان هم مثل ردیف دندانهایتان ، سفید شود . چون راه را اشتباه رفته اید .
دقت به رفتارهای مرد و زن ، در همه ی دنیا ، یکی از لذت بخشترین مباحث انسان شناختی ست .
گرچه زن نیازمند است که بیشتر مورد توجه بگیرد ، ولی مثل مرد ، تشنه ی قدرت نیست .
زن به گونه ای دیگر نیاز دارد که مورد توجه باشد و ما در این بحث ، به آن نپرداختیم .
خیلی ها ممکن است با من موافق یا مخالف باشند .
هیچ دلیلی نیست که حرفهای من صحیح یا غلط است .
فقط این را میشود به جرأت گفت که اگر هر مردی ، بی واهمه از برداشت دیگران ، خودش را صاف و پوست و کنده در معرض دیدِ همسرش بگذارد ، چیزی را پنهان نکند ، دروغ نگوید و آن « غرور قورباغه ای » اش را کنار بگذارد ، زن خیلی راحتتر میتواند رامش کند . چون ؛
« مرد جماعت اصولا عاشق رام شدن است . »
همین است که میگویند آقایان زن ذلیل اند !
اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید ، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد ، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود .
هیچ وقت مادرت تو رو ننشونده که بهت بگه : " عزیزم ، قبل از آمدن همسرت خانه باش تا کانون خانواده را گرم کنی " ؟؟!!!!!
دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشوندن تا بهت بگن : " یک لیوان شربت تگری یا یک استکان چای داغ واسه مرد مثل یک دسته گل بزرگه واسه زن " ؟؟؟!!!!!!!!!!!!
هیچکس بهت نگفته که: زندگی با جنس مخالف قاعده و قانون داره .
همیشه قهر کردن و عبوس بودن ، گناه کبیره زندگی زناشوییه .
اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت ، چرا تنش ؟ که زندگی به کام هر دوتون تلخ بشه !
این یک اصل است که زنی ، « هنر » رام کردن مردی را داشته باشد .
ولی قدر مسلم باید یک پیش گزیده هم داشت و آن این که « یک مرد هیچ وقت توسط زنی ، رام نمیشود ، مگر دوستش داشته باشد !!!! » .
در این متن من فقط مردها را مورد بررسی قرار دادم و خیلی ساده و بی آلایش از چیزهایی که خودم به عنوان یک مرد ، درک میکنم برای شما خانم ها نوشتم .
همچنین در این متن ، روی سخنم اصلا مردهایی که سر و گوششان میجنبد نیست .
من همان معدود مردهای سر به راه و خانواده دوستی را مد نظر دارم که فکر کنم در دنیا ، اگر سر جمعشان کنی ، یک شهرک کوچک را هم نمیتوانند پرکنند .
ولی خوب ! خدا پدر ادعا را بیامرزد ! کدام مردی را میشناسید که ادعای خانواده دوستی و عشق به زن و همسر نداشته باشد ؟
یک مرد سه چیز اساسی و خیلی مهم توی زندگی اش دارد که هیچ وقت به آنها اعتراف نمیکند . سه چیز دیگر هم دارد که همیشه ادعایش را دارد و اصلا ندارد .
« رابطه جنسی » و « تنوع طلبی » و « قدرت » سه چیزی ست که همه ی مردها خودشان را از دوست داشتن آن ، مبرا میدانند ولی ته دل همه شان این سه تا جایگاه را حفظ میکنند .
« خرید » و « فرمانبرداری » و « مردسالاری » را هم همیشه ادعا میکنند که دوست دارند ، ولی ندارند به عبارتی یا دوست ندارند یا اصلا در ذاتشان نیست .
خیال خانم های محترم را راحت کنم که مرد جماعت چه بخواهد و چه نخواهد ، زن ذلیل است .
هر کسی هم خیلی ادعای مردسالاری و زن ستیزی و زن ذلیل نبودن را دارد ، حتما به یک دکتر روانشناس مراجعه کند ، چون مشخصا در بخش مردانه اش دچار اشکالات اساسی و عمده ای شده .
برای رام کردن یک مرد سرکش ، کافی ست که : نه از او بخواهیم با ما به خرید بیاید ، نه به مهمانی ای که دوست ندارد و مهمتر از همه باید به او ثابت کرد که رییس کل قواست و همه چیز بر مبنای تصمیم اوست .
خیلی راحت هم میتوانید عمل کنید . نود درصد مردها این طوری اند .
اگر میخواهید به مسافرت بروید ، به مرد بگویید ؛ « عزیزم ! … من فکر میکنم کمی خسته شده ای ! … نیاز به استراحت داری . پیشنهاد میکنم چند روزی را مرخصی بگیر و در خانه استراحت کن ! »
این پیشنهاد خیلی زیرکانه است . چرا ؟ چون شما با علم به این که دارید دستور غیرمستقیمی را صادر میکنید ، این حرف را زده اید .
پس مرد هم برای این که ریاست خودش را ثابت کند و هم با شما صد در صد مخالفت نکرده باشد ، با بخش مرخصی موافقت می کند و بعد مرثیه ای از سختی کار و مشقاتش برایتان خواهد گفت ولی از آنجا که مرد است ، باید با شما مخالفت کند و به نوعی شما را هم مدیون خودش نماید .
پس با کمال افتخار و با نهایت سخاوت خواهد گفت : « بله ، موافقم . ولی در خانه نمیمانیم یک سفر کوچک می رویم شمال ! »…
این طور هم شما به خواسته ی خودتان رسیده اید هم ریاست مرد را به عنوان یک اصل تغییر ناپذیر ، پذیرفته اید و هم حرف خودتان را به کرسی نشانده اید .
این فقط یک مثال کوچک بود .
بسیاری از موارد هست که در زنده گی با آن برخورد می کنید که پیرو همین قانون اند .
اصولا هر مرد و زنی [ به اعتقاد من ] در طول زندگی خودشان در نزاعی مداوم و جدالی همیشه گی اند . این جدال میتواند جدالی عاشقانه باشد ؛ چرا که هر نزاعی لزوما خصمانه و دشمنانه نیست .
در این نزاع عاشقانه ، شما مدام با شریک زندگیتان در حال اصطکاک فکری و بالانس کردن ایده ها و عقایدتان هستید .
هیچ دلیلی هم نیست که این اصطکاک ، معنای دعوا به خودش بگیرد . بلکه نوعی اختلافِ نظر طبیعی ست که همیشه میان آدم ها هست.
یک مرد ، در ساده ترین شکل رفتاری خودش ، اگر سه چیزی که زیر زیرکی دوست دارد و هیچ وقت به آن اعتراف نمیکند را در زنی نبیند ، رام آن زن نخواهد شد ؛ همان سه اصل «رابطه جنسی»، «تنوع طلبی» و «قدرت» .
بحث رابطه جنسی فکر نکنم نیازی به توضیح داشته باشد . چیزی ست که بسیاری از زنان جامعه ی ما ، با آن مشکل اساسی دارند و بدتر از همه ، درباره اش حتي حرف هم نمیزنند . این را واگذار میکنم به نوشته های آینده .
ولی تنوع طلبی ، دیگر خیلی روشن و واضح است .
نکته کنکوری
هر مردِ سلحشور و به هم ریخته و شپشویی هم که باشد ، دوست دارد زنی مرتب و منظم و شسته رُفته را در کنارش ببیند .
به مادرهای خودمان دقت کنید ! مگر چه اتفاقی بیافتد که در خانه لباس قشنگی بپوشند و آرایش کنند . [taajob]
دخترهای همین مادرها را هم نگاه کنید . اگر بخواهند بیرون بروند ، چهارده ساعت رو به روی آینه به هفتاد و شش نقطه ی دیده و ندیده شان پودر و کرم و لوسیون میزنند ، ولی وقتی در خانه ی شوهر هستند یا دوست پسرشان بیش تر از دو ساعت کنارشان میماند ، تبدیل به ننه ی فولاد زره می شوند !
خدا نکند که این زنها آن روز ، غذای خوبی را درست کرده باشند ! … همین باعث میشود که میز ناهار خوری در کنار شمع و بشقاب و قاشق و چنگال های درخشنده ، شاهد یک کدبانوی ژولیده پولیده باشد که اشتها را از هر مردِ پرخوری میگیرد . چرا؟ … چون غذای خوب درست کرده و به سر و وضعش نتوانسته برسد .
مرد ، غذای دیر را در کنار همسری آراسته بخورد ، بسیار برای اش لذت بخشتر است تا غذای به وقت را در کنار مادر آسپیران قیاس آبادی .
ممکن است برای دیر شدن غذا غرغر کند و چندتایی هم سقلمه بارتان نماید ، ولی وقتی ببیند که شما با چه عشق و علاقه ای خودتان را برای نوازش روح و چشمش ، آراسته اید ، مسلم بدانید به بهترین وجه از شما سپاس گزاری خواهد شد . [cheshmak]
البته مردهای بی انصاف و شـُتـُرمآب هم کم نیستند .
ولی هم چنان که گفتم ، فرض بر این است که مرد و زن ، یکدیگر را دوست دارند و قدرشناس و باوجدان اند .
درست همین روحیه ی تنوع طلبی مرد است که گاهی از او ، خیانتکاری بدجنس درست می کند .
اگر روشهای « رام کردن » را بلد باشید ، همین خاصیت مردانه ، تبدیل به موتور مولد انرژی و عشق می شود که زرت و زرت برایتان « یوهو » عشق را ورمیقلمباند !!
در کنار دوتای اول ، «قدرت» هم موضوعی مهم محسوب میشود .
مردان نیاز مبرمی به قدرت دارند .
سعی کنید که خودتان را طوری جلوه دهید که مرد باور داشته باشد نیازمند به او هستید .
مخصوصن زنهایی که اهل کار و ورزش هستند ، مدام دم از « استقلال » می زنند . این سَمّ مهلکی برای رابطه ی زناشویی و دوستی ست .
چرا هی توی گوش طرفتان زمزمه میکنید که «مستقل» هستید ؟ [asabani]
دستتان توی جیب خودتان است ؟ خوب باشد ! … مردها نیاز زیادی دارند که بدانند شما تحت حمایتشان هستید .
نکته کنکوری
بدترین کاری که میشود کرد ، همین ابراز نابه جای استقلال است . [nadidan]
انشاءالله صدّام ، قربان این دخترهای امروزی برود ؛ که تا یک شغل فکسنی پیدا میکنند فکر میکنند شاخ غول را شکسته اند . [khejalat]
بابا جان ! اگر ماهی ده میلیون تومان هم درآمد داری ، به مردت باید اثبات کنی که نیازمند او هستی . چه اشکالی دارد ؟ مگر مردها این کار را نمیکنند ؟ مگر نمیبینید وقتی برایشان « عشوه میآیید » و « نازهای اسطوره ای » میکنید ، چه طور دنبال شما میافتند و به قول مشهدی ها ، موس موس میکنند ؟ خوب این هم مثل همان است دیگر !
زنده گی یعنی «هنر» و هنر نوع قشنگ شده ای از «سیاست» است .
تنها یک زن سیاستمدار است که میتواند به آسانی یک مردِ سرکش را رام کند .
متاسفانه ؛ متاسفانه ؛ در ایجاد ارتباط ، زنها همیشه فکر میکنند که مردها باید موتور باشند در صورتی درست خلاف این قضیه است .
حتما بارها شنیده اید که دوستانتان به شما میگویند : « اوا ! خاکِ عالم ! من بهش بگم دوستت دارم ؟ … واااااااااااا ! به حق چیزای ندیده و نشنیده ! … سد سال سیا ! … اگه خودش دوس داره ، بیاد جلو … تازه شم باید کلی نازمو بخره که بش جواب بدم ! » …
به این دوستتان بفرمایید که شما نه تنها از مردها چیزی نمیدانید که باید آرزوی داشتن یک مرد ایده آل را با خودتان [بعد از 120 سال] به آرامگاه ابدیتان ببرید .
چون برخلاف همه ی تصوراتِ ما ، اتفاقا این زن است که باید در دوستی ، پیشقدم شود .
به انبوه عکس های بچه هایی که دارند همدیگر را می بوسند تا به حال دقت کرده اید ؟ در اینترنت زیاد می شود پیدا کرد .
دقت کرده اید که در اکثر این عکس ها ، این دخترها هستند که پسرها را دارند میبوسند . یا به نوعی « احساس اطمینان » و کِشِش ، در دخترها، بیشتر از پسرها ست ؟ …
خیلی جالب است . چون به صورت فطری و ذاتی این دخترها هستند که نیاز به تکیه گاه دارند و مردها باید پشتیبان باشند . به همین دلیل دخترها با اطمینان بیشتری جلو میآیند . چون با حس زنانه ی خودشان دریافته اند که تکیه گاه خود را پیدا کرده اند .
دقیقا همین خاصیت ذاتی باعث میشود که مرد در ابراز علاقه با احتیاط بیشتری عمل کند . چون مرد به ابراز عشق از دریچه ی « پشتیبانی کردن » مینگرد و زن از منظر « پشتیبانی شدن » . همین است که مردها خیلی دست به عصا راه میروند و تا تقی به توقی میخورد ، جا میزنند .
برای هزارمین دفعه بگوبم که استثناآت هم هست و این حکم ، کلی نیست . باز یقه ی من را نچسبید که ما این طوری نیستم . نیستید ؟… اشکالی ندارد . شما جزو آن استثناآت هستید . خوب شد ؟
چرا وقتی دوست دارید همسرتان را ببوسید ، تعلل می کنید ؟ چرا وقتی دوست دارید به او ابراز عشق کنید ، منتظر حرف او هستید ؟ چرا وقتی مدتی از او خبر ندارید ، منتظر می مانید تا خودش با شما تماس بگیرد ؟
همه ی اینها یعنی عدم آشنایی با روحیه ی مردها . یعنی شما سرسوزنی از اخلاق و رفتار مردانه ، آگاهی ندارید . پس بمانید تا گیستان هم مثل ردیف دندانهایتان ، سفید شود . چون راه را اشتباه رفته اید .
دقت به رفتارهای مرد و زن ، در همه ی دنیا ، یکی از لذت بخشترین مباحث انسان شناختی ست .
گرچه زن نیازمند است که بیشتر مورد توجه بگیرد ، ولی مثل مرد ، تشنه ی قدرت نیست .
زن به گونه ای دیگر نیاز دارد که مورد توجه باشد و ما در این بحث ، به آن نپرداختیم .
خیلی ها ممکن است با من موافق یا مخالف باشند .
هیچ دلیلی نیست که حرفهای من صحیح یا غلط است .
فقط این را میشود به جرأت گفت که اگر هر مردی ، بی واهمه از برداشت دیگران ، خودش را صاف و پوست و کنده در معرض دیدِ همسرش بگذارد ، چیزی را پنهان نکند ، دروغ نگوید و آن « غرور قورباغه ای » اش را کنار بگذارد ، زن خیلی راحتتر میتواند رامش کند . چون ؛
« مرد جماعت اصولا عاشق رام شدن است . »
همین است که میگویند آقایان زن ذلیل اند !
اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید ، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد ، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود .
هیچ وقت مادرت تو رو ننشونده که بهت بگه : " عزیزم ، قبل از آمدن همسرت خانه باش تا کانون خانواده را گرم کنی " ؟؟!!!!!
دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشوندن تا بهت بگن : " یک لیوان شربت تگری یا یک استکان چای داغ واسه مرد مثل یک دسته گل بزرگه واسه زن " ؟؟؟!!!!!!!!!!!!
هیچکس بهت نگفته که: زندگی با جنس مخالف قاعده و قانون داره .
همیشه قهر کردن و عبوس بودن ، گناه کبیره زندگی زناشوییه .
اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت ، چرا تنش ؟ که زندگی به کام هر دوتون تلخ بشه !