PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقد روانکاوی فیلم جدایی نادر از سیمین



نارون1
1st February 2012, 10:02 AM
فیلم یک موقعیت واحد را از چندین زاویه نگاه کرده و کارگردان محوریت اصلی فیلم را نمایان نمی کند . داستان فیلم با آن بازیهای خیره کننده از نگاه دو راوی دنبال می شود (ترمه وسمیه) .در یک نگاهی سطحی می توان گفت فیلمی است که طبقات اجتماعی را از راه مقایسه دو خانواده متوسط و پایین با هم قیاس می کند ( ساسانیان مردم را به دو گروه اشراف و طبقه فرودست تقسیم بندی کرده بودند همینطور زمانی که در بیمارستان نادر و سیمین برای دیدن خانواده صمدی از آسانسور پایین می روند ).


شاید بتوان فیلم را با کار یک باستان شناس مقایسه کرد . باستان شناسی که با قلم مویی آرام آرام لایه های خاک را از روی مجسمه ای بر می دارد و هدف نمایان کردن یک بخش خاص ، از مجسمه نیست در عین حالی که هر موقعیتی را که خاک برداری می کند یک بخش از مجسمه پدیدار می شود .


فروید کار روانکاو را به کار باستان شناس تشبیه می کند و خواب را شاهراهی می داند که به ناخودآگاه منتهی می شود . فروید خواب را به دو بخش آشکار و پنهان تقسیم بندی می کند و کار روانکاو را بررسی لایه پنهان آن می داند . از این جهت به موضوع خواب پرداخته شد که یک اثر هنری نیز مانند خواب فشرده شده ، سمبل سازی شده و جابجایی در آن صورت گرفته است . موضوع این مقاله نیز پرداختن به لایه های پنهان فیلم جدایی نادر از سیمین است .



در نگاهی دیگربه نظر می رسد موضوع اصلی فیلم اخلاق است که در لایه های مختلف اجتماعی به شکلهای مختلفی خود را نمایان می کند .


بر طبق نظریه کلبرگ : قضاوت اخلاقی به موازات افزایش سن روانی ، طبق مراحل مشخصی ، رشد می‌کند.

در واقع کلبرگ اخلاق را در سه سطح و شش مرحله بررسی می کند که به اختصار می توان آن را در چهار مرحله قابل فهم تر بیان کرد :


1) کارخوب و بد را براساس عواقب کار (تنبیه ومجازات) تعریف می شود.

2) کارخوب و بد را بر اساس (پاداش) تعریف می شود.

3) خوب و بد بر اساس تایید دیگران (آبرو) تعریف می شود.

4) خوب و بد به دلیل نفس کار بد و خوب (ذات قانون) تعریف می شود .


این مراحل رشد اخلاقی بر طبق نظر کلبرگ از مرحله اول که بدوی و ابتدایی است شروع و به مرحله چهارم که پیشرفته و متکامل است ختم می شود که در دو مرحله اول شخص نیاز به "رهبر و هدایتگر" دارد .و عبور از این مراحل به رشد روانی فرد بستگی دارد و انسانهای رشد نا یافته می توانند درمراحل ابتدایی متوقف شوند .


در فیلم به وضوح شخصیتها بر اساس رشد اخلاقی طبقه بندی شده اند ، گر چه رویکرد اخلاقی آنها در فیلم تابع شرایط اقتصادی – اجتماعی افراد بنا شده بود .



ابراهام مازلو نیز درتئوری خود به نام هرم نیازها ، انسان ها را بر اساس نیازهایشان به چهار دسته تقسیم بندی می کند.
نیاز پایه انسان نیاز فیزیولوژیک است و تا زمانی که انسان گرسنه است دنبال چیز دیگری نیست .


بعد از نیازهای پایه و فیزیو لوژیک ، انسان به امنیت می اندیشد و به فکر آینده می افتد و بعد از فراهم شدن نیاز امنیت نیاز به عشق و احترام پیدا می کند و در انتها نیاز آفرینش خویشتن (self-actualization) است که به سراغ انسان می آید .





هر کدام از شخصیتهای فیلم را می توان با این طبقه بندی ها مقایسه کرد :





نادر:






شخصیتی به شدت وسواسی که سعی دارد همه چیزرا به شکل ایده آل بنگرد، منطقی و اصول گرا.





در همان نماهای نخست، تاکید به نگهداری از پدر بیمارش دارد. داعیه وطن دوستی داشته و وسواس خاصی به چگونگی تعلیم و ترتبیت دخترش دارد. در یادگیری واژگان معادل فارسی به او کمک می کند. و تاکید خاصی بر استفاده از واژه های فارسی به جای عربی دارد. علاقه خاصی که به موسیقی سنتی و آواز شجریان دارد. او دخترش را وادار می کند که بابت نگرفتن بقیه پول بنزین به عنوان انعام، از خود واکنش نشان داده و حقانیت خود را به اثبات برساند. هیچ ابایی از تهدید های حجت نداشته و تسلیم او نشده و تا زمانی که مشخص نشود در مرگ بچه مقصر بوده، از موضع خود کوتاه نمی آید. برای گذاشتن وثیقه برای آزادی خود حتی به همسر و خانواده او هم رو نمی اندازد. خود را انسان شریفی با خصوصیات انسان دوستانه می داند و وقتی مطمئن نیست که کبودی بدن پدرش در اثر افتادن از تخت باشد حاضر به شکایت نمی شود و تا زمانی پای آبرو و قضاوت دیگران به میان نمی آید حاضر به عقب نشینی نیست . مشکلات پیش آمده را به گردن دیگران ( سیمین) انداخته و مسئولیت عمل خود را نمی پذیرد و شخصیت وسواسی او دائما او را به سمت تایید از دیگران سوق می دهد . نادر خشم خود را از سیمین به راضیه پروچکت می کند . و علی رغم ذهن متعصب خود برای تایید دیگران سعی دارد خود را روشنفکر جلوه دهد( در دادگاه به زنش می گوید" پیشنهاد بده" یا "دختر من خودش تصمیم میگیره")








سیمین:





خود را انسانی با ویژگی های مدرن می پندارد. حاضر نیست که دخترش را در شرایط محیطی اجتماع کشورش بزرگ کند و تعلیم و تربیت دهد. برخلاف شوهرش علاقه زیادی به موسیقی سنتی ندارد و در حال آموختن ساز پیانوست و رشته مورد تدریسش هم زبان انگلیسی ست و گرایش زیادی به تغییر اوضاع و احوال زندگی خود و فرزندش دارد. نادر او را شخصیتی ترسو و محتاط و محافظه کار می داند. در مقابل درخواست دستمزد بیشتر باربران برای جابجایی پیانو، کوتاه می آید و حاضر می شود به جای خریدار این مبلغ اضافی را متقبل شود. از ترس تهدید های حجت به دخترش، حاضر به گفتگو و معامله می شود. خود را نگران اوضاع و احوال سن حساس بلوغ دخترش می بیند. و در پاسخ به خانم قهرایی(معلم) که از او می پرسد "در دادگاه چه بگویم که به نفع شوهرت باشد؟" خواستار گفتن حقیقت است .به نظر می رسد واقعیت سنجی او از دیگران بیشتر است چرا که ترسهای او بیشتر عینی هستند بر خلاف راضیه که ترسهای ذهنی در او عملکرد بیشتری دارند وهنگام خارج شدن از آموزشگاه مقنعه را با روسری عوض می کند .







حجت :





شخصیتی پارانوئید(بدبین) که خود را قربانی فضای آکنده از بدگمانی و بدبینی جامعه می داند. به گونه ای به آخر خط رسیده همه زندگی اش را باخته و از هیچ مصیبتی هراس ندارد، اما همچنان محتاج دیگران است. حجت در اولین سکانسش در بانک، خود در موقعیتی ملتمس گونه قرار می دهد و برخی از دیالوگ هایش گویای اوضاع و احوال معیشتی اوست. اغلب کمی و کاستی های زندگی خود را به طبقات بالاترِ اجتماعی ربط داده و به گردن آنها می اندازد. برای گذران زندگی حاضر به هرگونه معامله ای ست. و حتی در جلسه گفتمان آنها برای حل و فصل این قضایا، همسر خود را مجبور به قسمِ دروغ خوردن می کند. او چندان پایبند به اخلاق و قوانین نیست و با رفتارهای ایمپالسیو وتکانه ای خود که ناشی از یک ایگو ناپخته و نا بالغ است . اینگونه رفتارهای حجت شاید بتواند ما را به سمت شخصیت مرزی سوق دهد البته شخصینتش مرزی نیست ، کودکی است بدبین که تحمل ناکامی را ندارد.







راضیه:





زن حامله ای که معتقد و اخلاق گرا ست ، پوششی مذهبی دارد و بارها با قسم خوردن و یا تماس تلفنی با دفتر مراجع دینی برای کسب تکلیف اعمالش در حکم شریعت،دیده می شود . در عین حال از ابزارهای مدرن مانند ظرفشویی خوشش می آید. در واقع ترس از مجازات است که او را وادار به رعایت اخلاق می کند نه چیز دیگری . چرا که در مورد ریختن آشغالها به راحتی متوصل به دروغ می شود .







ترمه :





دختر بچه یازده ساله ای که میمیک صورت او از اول تا آخر فیلم تغییری نمی کند . در عین حال شدیدا خود را با پدر همانند سازی کرده و دائم با تضادهای خود دست به گریبان است و باید انتخاب کند ، انتخابی بین سنت و مدرنیته و ماکت خانه را به دوش می کشد که نشان از نا امنی اوست و با وجودی که با رویکردی اصلاح جویانه سعی در کنار هم قرار دادن مادر و پدر دارد ، در آخر تصمیم خود را گرفته است . در جایی به دنبال حقیقت بوده و در جایی دروغ را ترجیح می دهد و در جایی هم فقط حقیقت را نمی گوید ، گر چه آگاه بود که پول را مادر برداشته ولی وقتی پدر راضیه را متهم کرد، حقیقت را آشکار نکرد، چرا که راضیه نیز همچون سیمین وارد رابطه دو تایی او وپدرش شده بود. شخصیت ترمه مانند پدر وسواسی است .








سمیه :





کودکی 6 ساله که باید در آینده ای نه چندان دور انتخابی همچون ترمه داشته باشد و برای گرفتن پاداش از مادر عنوان می کند که ماجرا را به پدر نخواهد گفت . در عین حال از مرد همچون مادر واهمه دارد .در سکانسهایی از فیلم نیز او راوی داستان است و در جایی که ترمه و سمیه حضور ندارند موضوع داستان از چشم بیننده پنهان می ماند (تصادف راضیه) .







پدر :





پدر که هوش و حواس خود را از دست داده است سنبل ریش سفیدی و سنت است این ها را می توان در روزنامه خریدن های او ، رادیو گوش دادن های او وهمینطور عکس پیر مرد ریش سفیدی که در کنار عکس جوانی های پدر گذاشته شده بود پیدا کرد . ریش سفیدی که همه وقایع داستان حول محور او می گردد علی رغمی که هوش و حواس چندانی ندارد و دچار الزایمر است و نیازمند مراقبت و شستشو . نگاه های عمیق پدر هنگامی که نادر قصد گریز دارد ولی علی رغم آلزایمر و بسته بودن زبان، قانون خود (قانون پدر) را یادآوری و اعلام می کند .







قاضی :





فردی که قانون برای اوحقیقت است و قصد ونیت و شرایط حاکم بر اوضاع برای او پشیزی ارزش ندارد . نه در دادگاه خانواده می تواند شرایط سیمین را درک کند نه در دادگاه جنایی شرایط راضیه و حجت ونادر را درک می کند و مشکل سیمین را مشکل کوچکی تلقی می نماید.






معلم :





زنی که در گفتن حقیقت تردید دارد و در آخر برای امنیت و حفظ آبروی خود تسلیم خواسته های حجت می شود .






ولی همه اینها را شاید بتوان محتوی آشکار فیلم دانست . فیلم در واقع از دو رابطه سه تایی شکل گرفته است، از یک طرف نادر و سیمین وترمه از طرف دیگر حجت و راضیه و سمیه . در این روابط علی رغم تفاوت ظاهریی که به لحاظ اقتصادی اجتماعی دارند ، یک واقعه رخ می دهد و آن نافرمانی زن از شوهر است و خشم مرد بواسطه این نافرمانی .

خواه این زن سیمین باشد که قصد مهاجرت دارد ، خواه راضیه باشد که کار خود را ترک کرده است . در واقع هر دو زن مرتکب یک گناه شده اند و هر دو زن با این گناه دستان مرد را بسته اند . اسپلیت ( دو نیمه شده گی ) تمام خوب ، تمام بد به مرد خودشیفته اجازه نمیدهد اشتباه خود را بپذیرد زیرا که در صورت پذیرش اشتباه بیکباره بد خواهد شد . گر چه این دو مرد خود را در ناخودآگاه بد می دانند .

نادر خود را بد می داند و داتم در صدد تایید گرفتن از دختر خود است تا این بدی را از خود دور کند و حجت در کلام ( شما فکر می کنید ما حیونیم ) و در عمل ( با خود زنی ) به بد بودن خود اقرار می کند . نقش مادری این دو زن نیز درفیلم حائز اهمیت است . در واقع هر دو برای افزایش امنیت سرپیچی را بر می گزینند .وشاید فیلمی که به این همه موضوع همزمان می پردازد بدون اینکه تمرکز خاصی بر یکی از آنها داشته باشد را نتوان بدون سو گیری دانست . در واقع کارگردان تمام فیلم را بدون موسیقی پی می گیرد و درست زمانی موسیقی را وارد فیلم می کند که قصد دارد هدف اصلی خود را که همان "انتخاب" است به بیننده القا کند .

همچنین کارگردان رفتن سیمین را دو بار به بیننده هشدار می دهد آنجا که "صدای بسته شدن در" شدیدا اغراق آمیز نشان می دهد. در پایان فیلم خرد مرده است و بچه ای که از دل سنت قصد بیرون آمدن داشت توسط ابزاری مدرن (ماشین) سقط می شود ، به نظر کارگردان دو موضوع اساسی را در فیلم دنبال می کند یکی فرهنگ ریش سفیدی و دیگری انتخابی که نسل جوان باید بکند این تصمیم را که انتخابی بس دشوار است را به بیننده وا می گذارد تا آنها خود انتخاب کنند که کدام راه را بر خواهد گزید ، گر چه در لحظات پایانی فیلم کارگردان با عبور دادن مادر و دختری از در و نگاه ترمه به کودکی که در دامان مادر خوابیده، خواست قلبی خود را ابراز می کند.




نوشته دکتر حسام فیروزی

http://psychologybushehr.mihanblog.com/post/59

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد