سوال اگر روز آخر عمرتان باشد چه می کنید؟؟ [بایگانی] - سایت علمی نخبگان جوان

ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال اگر روز آخر عمرتان باشد چه می کنید؟؟

Sa.n

24th January 2012, 11:32 PM

سلام دوستان عزیز یک سئوال از شما میپرسم سئوال من این است که:اگر روز آخر عمرتان باشد شما چه می کنید ......

شه پری

25th January 2012, 12:02 AM

میرم و با کسایی که دوسشون دارم میگذرونم.

حسین متقی

25th January 2012, 01:14 AM

توبه میکنم
وسعی میکنم از همه حلالیت بطلبم
وصیتنامه مینویسم
میام توی سایت از همه خداحافظی میکنم
و....

رضوس

25th January 2012, 01:18 AM

نمیدونم شاید دیوونه بشم...
شاید برای اولین با زندگی کنم...
شاید عابد بشم شاید فاسد...
اما ترجیح میدم بهم بگن پیمونت پر شد خداحافظ...
نه بگن فردا پیمونت پر میشه...

بلدرچین

25th January 2012, 01:27 AM

فکرنمیکنم اگرکسی بفهمه و بتونه کاری کنه چون اونقدراسترس میگیره که همون لحظه سکته میکنه و میمیره...[negaran][negaran]

S.Jobs

25th January 2012, 05:59 AM

سلام دوستان عزیز یک سئوال از شما میپرسم قوسئوال من این است که:اگر روز آخر عمرتان باشد شما چه می کنید ......

آفرین ایده های خوبی برای سرگرم شدن دارین ، عالیه خوبه همین جوری ادامه بدین [tashvigh]

متوسل
به
حضرت اباالفضل میشم
بعدش آقام حسین... آخه سفینه النجاة
بعدش با شرمندگی می رم به دامن مهدی فاطمه...
متوسل به مادرمون حضرت زهرا می شوم.... البته اگه ما رو به فرزندی بپذیرن...
بعدش به پیامبر کرامت و مهربانی تا یاری ام کنند...
به امام غریبم آقا امام رضا می گم منو توی غربت شب اول قبر رها نکنند...
بعدشم دوباره به مولام امام حسین متوسل می شم می گم به حق رقیه و علی اکبرشون روی حسابرسی من شفاعت کنید...

در آخر متوسل به خودش می شم....
خدایا تو کریمتر از اونی که کسی رو که پیشمان درگه تو عذاب کنی...
ای خدایی که کرامت برازنده صفات توست و ولا غیر ...
ای دانای عالم ، ای مهربان و ای عفو کننده بخشندگان...
آیا مرا خواهی سوزاند در آتش اعمالی که از روی نادانی و جسارت بر بخشندگیت انجام داده ام...
براستی دور است از کرمت... تو مهربانتر از آنی...
تو بخشنده ای خدای من...
چگونه بنده ای را که غیر از تو کسی را ندارد می توانی رها کنی...
براستی چنین نیست...
ای خدای عشق...
رهایم نکن...

اشکم رو جاری ساختید با این تاپیک...
خدا بدادمون برسه...
[golrooz]

تووت فرنگی

25th January 2012, 07:29 AM

هرچی نماز نخوندم میخونم فقط عبادتـــ میکنم[nadanestan]

محسن آزماینده

25th January 2012, 09:12 PM

سلام دوستان عزیز یک سئوال از شما میپرسم قوسئوال من این است که:اگر روز آخر عمرتان باشد شما چه می کنید ......

سلام

سعی میکردم اطرافیانم را ناراحت کنم تا بعد از رفتن من زیاد غصه نخورن

master_mind

25th January 2012, 10:37 PM

میرم تو دامن طبیعت و بالای یه بلندی میشینم (طوری که جلوم یه دشت باشه) فقط فکر میکنم تا اوون یه روزم تموم شه...sh_omomi27

*FATIMA*

26th January 2012, 12:59 AM

زندگی میکنم [golrooz]

ساناز فرهیدوش

21st March 2012, 11:30 AM

لبخند می زنم !
، بمانید و بخنید و محبت کنید شایداین باشد رسم عاشقانه زیستن .

Ehsan M

21st March 2012, 02:56 PM

با تمام انرژی به زندگیم ادامه میدم و لبخند می زنم به دنیا......

BaAaroOoN

21st March 2012, 04:57 PM

مطمئنا نصفش بهت زده بودم،نصفشم گریه!آخه من هنوز به آرزوهام نرسیدم!اsh_omomi47ما انقده گریه میکردم،که از گریه خوابم میبرد،اینکه بگم میومدم سایت برا حلالیت دروغه!چون اون زمون انقد آشفته ام که نمیدونم کی به کیه،چی به چیه!sh_omomi37

Sa.n

21st March 2012, 05:12 PM

BaAaroOoN

21st March 2012, 05:16 PM

بخوام بگم آره یه کم شعارنیست؟اگه ظرفیتم بالا یود آره،اما الان فکر نکنم اونقدر بالا رفته باشه![tafakor]

Sa.n

21st March 2012, 05:33 PM

آخه اگر من بودم سعی می کردم به بهترین شکل از زندگی استفاده کنم و دوست داشتم قبل از غروب آفتاب از دنیا برم

تووت فرنگی

27th March 2012, 04:00 PM

فکر میکتـــم

Sa.n

27th March 2012, 05:08 PM

فکر میکتـــم
به چی؟؟

IranianSmile

24th April 2012, 10:11 PM

بهترین روز زندگیم میشه! چون تنها روزی میشه که دیگه به چیزی فکر نمیکنم [esteghbal]

زهرا قربانی

25th April 2012, 02:26 PM

میرم و به تمام آدمهایی که دوستشون دارم میگم : دوستتون دارم[gerye][gerye]

تاری

4th May 2012, 11:25 PM

بنام خدای مهربان

از تصور تا عمل چقدر فاصله است؟! ولی جواب پیشگویی فکر نکنم اونی باشه که انسان در مقام عمل انجامش می ده.
در عمل: ــــــ یه لحظه حس کردم دارم می میرم، بلند شدم و رفتم قرآنو برداشتم و بازش کردم. نهایت عاجز بودنمو دیدم. تنهایی رو اونجا ذاتاً فهمیدم و درک کردم. لرزیدم و گفتم خدایا پاکم کن و ناامیدم نکن. قرانو خوندم و آماده ی رفتن شدم ..............
یه روز ، دو روز ، یه ماه ، دو ماه ، دیدم واااااااااااا عزرائیلم با ما سر شوخی داره؛ آخه درسته آدم شوخی ام نه دیگه با جناب عزرائیل. ( فکر کنم فرشته ها شرط بندی کرده بودن و گفتن برو سر کارش بزار[sootzadan]) گفتم : باشه حالا اگه گذاشتم این تن بمیره؛ من می دونم و شما [nishkhand]

و چنین شد ما برگشتیم؛ ولی به یه چیزی عمیقاً پی بردم زندگی خاک هیچ ارزشی نداره فقط پلی است برای گذشتن.
الحمدالله

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد