PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کسی به اندازه ملاصدرا، تعصب و تقلید را تخطئه نکرد



Majid_GC
24th January 2012, 11:46 AM
میراث مکتوب- دکتر اکبر ثبوت‌ در نشستی با عنوان « منابع‌ فکری‌ صدرالمتألهین‌ شیرازی »، گفت: من حداقل در تاریخ فکر و فرهنگ اسلامی هرچه جستجو کردم، کسی را به اندازه ملاصدرا نیافتم که تعصب و تقلید را تخطئه کرده باشد.
وی در سیزدهمین نشست مرکز پژوهشی میراث مکتوب که روز دوشنبه ۸ تیر ۸۳ در این مرکز برگزار شد، افزود: وقتی تورقی اجمالی در بعضی آثار ملاصدرا می کردم، بی اغراق بیشتر از چهل پنجاه صفحه علیه تقلید و علیه تعصب، علیه اهل تقلید و اهل تعصب، مطلب پیدا کردم و این چیزی است که در تمام تاریخ فکر اسلامی بی نظیر است و اگر ملاصدرا جز همین که این همه علیه تقلید و تعصب، فریاد کشیده بود، هیچ نداشت، خود برای اینکه او را در یک مرتبه بالایی جای بدهد، کافی بود و شاید هم بتوانیم بگوئیم که اسفاریین هنوز با جامعه ای روبرو نشده بودند که آنگونه در فشار تقلید و تعصب قرار گرفته باشند تا در مقابل، عکس العمل نشان دهند و شاید هم، چون آنها در مراحل پیشین بودند، ناگزیر وابستگی فکری شان به یک مکتب و یک نحله خاص، بیشتر بوده و طبیعتاً به اندازه آن نمی توانستند ضرر تقلید را احساس کنند و انگ آن را بشویند. برای روشن شدن این مسئله که این فرد را مدعی ارتباط با عالم غیب و مکاشفه دانسته اند و به این چهره معرفی می کنند، در جای خود چه چهره درخشانی از ضدیت با تعصب و تقلید دارد، عباراتی از او نقل می کنم: «فرو مایگان به آنچه درمیان عوام شهرت یافته، دل می بندند و آنچه از مشایخ و پدران خود شنیده اند، گرچه با برهانی روشن استوار شده باشد، از آن می رمد، ایشان را رها کن و از کسانی مباش که خدای شان را در بسیاری از آیات قرآن به خاطر تقلید محض و عاری از برهان نکوهش کرده و بپرهیز از اینکه مقاصد آیین خدا در آنچه از آغاز مسلمانی است، از مشایخ و آموزگاران خود شنیده ای محضر بدانی و پیوسته در آستانه خانه خود ساکن بمانی و به هجرت و کوچ کردن نیاوری، خداوند از تقلید نهی کرد، مقلدان را نکوهش کرد و آنان را بفرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته ».
ملاصدرا این عبارت را، هم در اول اسفار آورده و هم در آخر شرح اصول کافی گفته که: « آنچه را آدمی خدا می پندارد در حقیقت بر ساخته خود اوست و ویژگی هایی دارد که به تصور او کامل است و به راستی نقصان. هر آنچه را در دقیق ترین معانی آن و با وهم های خویش، تمیز دهید، آفریده اید، مانند شماست و به خودتان بر می گردانند و شاید مورچه ای کوچک نیز بپندارد که خدا همچون او دوشاخک دارد، زیرا تصور می کند که نبودن دوشاخک، نقصان است و چنن است حال خردمندان در مواردی که برای خدا صفاتی ذکر می نمایند ».
دکتر اکبر ثبوت‌، ادامه داد: با توجه به آنچه ملاصدرا، در تخطئه تقلید و تعصب گفته، باید گفت که این آدم، بمبی را منفجر کرد که به دنبال خودش صداهای متعددی را به وجود آورد. شما در همین استادان حکمت صدرائی که در روزگار خودمان داشتیم یا داریم، اگر چنا نچه در اقوال و گفته هایشان ملاحظه بفرمائید، نفی تخطئه تقلید را بارها می بینید. مثلاً کسانی مثل مرحوم مطهری و یا مرحوم ابوالحسن شعرانی و مرحوم حاج محمد تقی آملی، باوجود تمام حرمتی که به ملاصدرا می گذاشتند، هیچ وقت این حرمت را به معنای نقد نکردن او نگرفتند و بلکه از شیوه او در تخطئه مطلق قلید به این معنی پیروی کردند و فکر می کنم شیفته ترین فردی که نسبت به ملاصدرا وجود دارد، آقای آشتیانی است که من مطلبی را از ایشان نقل می کنم تا نشان دهم که با همه شیفتگی اش به ملاصدرا، آن تصوری که معمولاً درباره استادان حکمت قدیم و استادان حکمت صدرایی است، حتی در مورد او وجود دارد ، در مقدمه اصول الهاصلیه فیض می نویسد: « دانشمندان ما از آنچه در غرب در علوم می گذشت، غافل بودند. آنچه که باید مورد اهمیت واقع شود، این است که دانشمندان حوزه قدیمی باید تا آنجا که می توانند از تحول علمی برخی از مسایل که با فلسفه رابطه دارد، اطلاع حاصل نمایند. مسئله ترکیب اجسام از مواد و بسایط و نحوه حدوث موالید از ماده حرکت و تکامل و نحوه وجود قوه استعداد در اجسام و مواد متحرک، مسئله مواضع ادراکات حسی و نیز قوای باطنی، همه این مسایل در علم جدید، تحول حیرت آور پیدا نموده و بحث در قوای نفس به سبک قدما، درست نیست و خیلی از مسایل ادراکی مبتنی به اصول جدید است ».
وی در مورد ادعا نامه هایی که علیه ملاصدرا در باب انتحال و سرقت او از آثار دیگران صادر شده، گفت: در درس اسفار مرحوم الهی قمشه ای، بحث از این ادعا نامه ای که آقا ضیاء الدین اری علیه ملاصدرا مطرح کرده و آن را به عنوان سرقت آثار دیگران شناخته، مطرح شده و ایشان توضیحاتی دادند که ما وقتی به تاریخ فرهنگ و ادب و علم و فلسفه به عالم اسلام مراجعه می کنیم، می بینیم که بسیاری از آثار عرضه شده در حقیقت اصلاحیه کارهای قبلی است و فرمودند که در فرهنگ خود، هیچ شخصیتی را به عظمت حافظ نداریم و در عین حال وقتی سراغ دیوان حافظ می رویم، می بینیم بیش از نصف غزل های او یا به لحاظ نظمی یا به لحاظ وزن یا به لحاظ ردیف یا به لحاظ قافیه و حتی در بسیاری موارد، عین حرف هایش، الفاظ و امرار اشعار گذشتگان است. با آنچه من در کتاب ابوالقاسم انجوی شیرازی دیدم و آنچه که از مرحوم الهی قمشه ای شنیدم، می توان گفت که حافظ حداقل به ۲۰ شاعر بزرگ وامدار است و اگر با معیارهای گفته شده، نگاه کنیم، حافظ هم دزد می شود، در حالی که باید دید حافظ در چه شرایطی آمده و از دیوان های شاعران مختلف استفاده کرده است؟ جامعه ادبی آن روز چنان با این کلمات و دیوان ها آشنا بودند که خیلی راحت می توانستند بفهمند حافظ، قصد سرقت نداشته وقصد آراستن شعر خود را با این اشعار داشته و به معنایی دیگر می خواسته، آنچه را دیگران به زبان ضعیف بیان کردند، او به یک بیان هنرمندانه تر و قوی تر بیان کند.
دکتر ثبوت به نقل از استاد الهی قمشه ای گفت: عین این شیوه ای که حافظ در پیش گرفته بود، ملاصدرا هم در پیش گرفت. ملاصدرا در جوی که عامه اهل حکمت، شفا را، افق المبین را، حکمت الاشراق را، شرح فصوص و کتاب های دیگر را می شناختند یا عبارات و جمله های این کتاب برای اهل حکمت عین اشعار سعدی و سنایی و مولانا بود، در این شرایط که هر جمله ای مشخص بود از آن کیست، می دانستند آنچه را که ملاصدرا در کتاب خود از شفا نقل کرده، مثل چهار بیتی که از مولوی است، آن مطالبی را هم که از شفا نقل کرده، کاملاً مشخص است که از ملاصدراست، ولی بعدها شرایطی پیش آمد که شاید از هنر ملاصدرا یا مربوط و اقتضای حوزه های علمیه ما می شد که اسفار آمد جای کتاب های دیگر را گرفت، طوری که وقتی می خواستند اسفار را از حوزه بیرون کنند، احتیاج به حکم حاکم شرع بود و مرحوم آیت الله بروجردی به عنوان حاکم شرع به علامه طباطبائی و آیت الله منتظری تکلیف کردند که شما موظفید اسفار و منظومه را کنار بگذارید و شفا و اشارات را درس دهید. یعنی این کتاب و منظومه در حوزه ها و در میان متفکرین جا پیدا کرد تا جایی که اگر می خواستند چیز دیگری را جایگزین کنند، نیاز به حکم حاکم شرع بود و در این شرایط که دیگر کمتر کسی سراغ کتاب سابقین می رفت، خرده، خرده کسانی که فی الجمله آشنایی با کتاب های قبلی داشتند، با این دید تازه که به اسفار نگاه کردند، این تصور برایشان پیش آمد که مقدار زیادی مطالب در اسفار نقل شده که از شفا یا حکمت الاشرق یا فصوص است و ملاصدرا هم نگفته که از کجا گرفته، یعنی عین این تصور که الان ممکن است ما نسبت به دیوان حافظ پیدا کنیم و غافل از اینکه شرایطی که حافظ در آن زندگی کرده و شعر گفته باشد، با شرایط فعلی ما متفاوت است، همانطور شرایطی که اسفار در آن نوشته شده با شرایطی که درحال حاضر ما در آن هستیم، متفاوت است.

صاصائیل
24th January 2012, 06:37 PM
متن خیلی جالبی بود.پس درصورتی نباید تقلید کنیم که دارای معرفت و بصیرت باشیم،اما آیا همه ما دارای مقام معرفتی هستیم[tafakor] یا نیاز به تقلید داریم؟نمی دونم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد