طلیعه طلا
13th January 2012, 07:29 AM
راه تو خون می طلبد ... مرد کیست ؟
http://mohammadt.persiangig.com/weblog/nasiriyah021.JPG
زمان متوکل عباسی، ملعون خبیث، حائر حسینی را به آب و کشت و زرع بستند تا به خیال خامشان نور الهی را خاموش کنند...
اول گفتند هر که می خواهد به زیارت حائر بیاید باید یک انگشت بدهد و ده دینار ، توفیری به حال شیعیان نداشت....
بعد گفتند باید دست راستش را از مچ بدهد و صد دینار، باز هم توفیری نداشت...
نهایتا گفتند هر که می خواهد زیارت کند باید دستش را از عضد قطع کند با هزار دینار!! باز فرقی نکرد...
نقل است پیرزنی آمده بود برای زیارت، دست چپش را جلوی مامور گذاشت. مامور گفت باید دست راستت را قطع کنم ، پیرزن گفت دست راست را
سال گذشته برای زیارت داده ام...
و این در حالی بود که امام هادی سلام الله علیه یک بار هم امر نکردند که نروید که جانتان در خطر است... برعکسش را فرمود...
فرمود آنجا که می روی زیر آن قبه منور، برای شفای بیماری من دعا کن که آنجا دعا مستجاب است....
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ...
عشق به پایان رسید، خون تو پایان نداشت...
منبع (http://siaahpoosh.mihanblog.com/post/37)
http://mohammadt.persiangig.com/weblog/nasiriyah021.JPG
زمان متوکل عباسی، ملعون خبیث، حائر حسینی را به آب و کشت و زرع بستند تا به خیال خامشان نور الهی را خاموش کنند...
اول گفتند هر که می خواهد به زیارت حائر بیاید باید یک انگشت بدهد و ده دینار ، توفیری به حال شیعیان نداشت....
بعد گفتند باید دست راستش را از مچ بدهد و صد دینار، باز هم توفیری نداشت...
نهایتا گفتند هر که می خواهد زیارت کند باید دستش را از عضد قطع کند با هزار دینار!! باز فرقی نکرد...
نقل است پیرزنی آمده بود برای زیارت، دست چپش را جلوی مامور گذاشت. مامور گفت باید دست راستت را قطع کنم ، پیرزن گفت دست راست را
سال گذشته برای زیارت داده ام...
و این در حالی بود که امام هادی سلام الله علیه یک بار هم امر نکردند که نروید که جانتان در خطر است... برعکسش را فرمود...
فرمود آنجا که می روی زیر آن قبه منور، برای شفای بیماری من دعا کن که آنجا دعا مستجاب است....
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ...
عشق به پایان رسید، خون تو پایان نداشت...
منبع (http://siaahpoosh.mihanblog.com/post/37)