نارون1
7th January 2012, 10:14 AM
هویت جنسی چیست؟
هویت جنسی حالتی روانشناختی است که احساس درونی شخص را از مرد یا زن بودن منعکس می کند. نگرش جنسی نیز بر یک رشته نگرشها، الگوهای رفتاری و سایر صفاتی که معمولاً با مردانگی و زنانگی مربوطند و توسط فرهنگ خاص افراد تعیین می شوند متکی است، پس شخصی که از نظر هویت جنسی سالم باشد با اطمینان می تواند بگوید «من یک مرد هستم» یا «من یک زن هستم».
نقش جنسی نیز الگوی رفتاری بیرونی است که منعکس کننده احساس درونی و اعلام جنسیتی است که فرد به آن تعلق دارد. یعنی انتقال تصویر مرد بودن در مقابل زن بودن به دیگران. از همین رو در شرایط طبیعی، هویت جنسی و نقش جنسی هماهنگی دارند، یعنی اگر زنی احساس زن بودن می کند، با رفتارش این احساس را به دنیای بیرونی انتقال می دهد، همچنین مردی که خود را به عنوان یک مرد قبول دارد، مردانه عمل کرده و با گفتار و رفتارش مرد بودن خود را ابراز می کند.
جنسیت
محمدعلی سهرابی مهر، وکیل پایه یک دادگستری در مورد جنسیت افراد می گوید: هر انسان دارای 23 جفت کروموزوم است که یک جفت آن را کروموزومهای جنسی تشکیل می دهند و چنانچه دو کروموزوم ایکس (x) زن و مردی در زمان انعقاد، با هم ترکیب شود، جنس ژنتیکی فرزند مؤنث و به صورت xx خواهد بود و اگر کروموزوم y مرد با کروموزوم x زن ترکیب شود، فرزند مذکر و نمایش کروموزومی وی به صورت xy خواهد بود، همچنین با بررسی غدد هورمونی فرد می توان پی به جنسیت وی برد، ضمن این که از بدو تولد، شرایط ظاهری وی است که به راحتی جنسیت او را مشخص می کند، اما آنچه اخیراً روانشناسان به آن پرداخته اند تشخیص جنسیت فرد براساس خلق و خو، رفتار و کردار و همچنین روابط اجتماعی وی می باشد. در صورتی که تشخیص جنسیت فرد، در چهار مورد مذکور هماهنگ باشد، مشکلی وجود ندارد، اما اگر در هر یک از این موارد فرد دچار ناهماهنگی یا اختلالی باشد، در حیطه روانپزشکی جزو مبتلایان به اختلالات روانی- جنسی محسوب می شود.
انواع اختلالات جنسی
دکتر محمدرضا تلافیان، روانپزشک و عضو کمیسیون روانپزشکی و پزشکی قانونی درباره اختلال دو جنسی می گوید: اصطلاحی تحت عنوان «هرمافرودیسم» یا «دوجنسی» وجود دارد و شامل انواع سندرمها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند. همچنین یک سری سندرمهایی شناخته شده اند که سندرمهای ژنتیکی محسوب می شوند و تقریباً می توان گفت که درمان قطعی برای آنها تاکنون نداشته ایم.
سندرم ترنر
به گفته دکتر تلافیان، مبتلایان به این اختلال به جای 46 کروموزوم دارای 45 کروموزوم می باشند که در زمان تقسیمهای سلولی در دوران جنینی، ساختار کروموزومی آنها یک کروموزوم جنسی کم دارد، یعنی به جای xx46 دارای xo45 یا «x صفر» می باشند.
در این افراد هورمون جنسی مهمی (زنانه یا مردانه) در زندگی جنینی و پس از تولدشان تولید نمی شود، به همین دلیل حالات جنسی ثانویه در آنان پدیدار نخواهد شد، چون کروموزوم x دوم، که به نظر می رسد مسؤول زنانگی کامل است، وجود ندارد و همواره با کمبود استروژن مواجه هستند. از ویژگیهای دیگر این افراد می توان به گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و ظریف و... اشاره کرد و با توجه به این که این نوزادان با ظاهر جنسی مؤنت و طبیعی متولد می شوند، بدون تردید به جنس مؤنث منسوب و در همین نقش پرورش می یابند و به دختران «ناهمجنس گرای معمولی» تبدیل خواهند شد.
سندرم کلاین فلتر
این متخصص می گوید: مبتلایان به اختلال مزبور، پسرهایی هستند که یک کروموزوم جنسی اضافه دارند، یعنی به جای xy46 دارای xxy47 می باشند. ویژگیهای این پسرها را می توان قد بلند، لاغر و دارای رفتارهای جهش یافته به طرف رفتارهای زنانه برشمرد، همچنین ممکن است از لحاظ هوشی کمی ضعیف تر از همسالان خود باشند.
وی می افزاید: افراد مبتلا به این سندرم دارای کروموزوم جنسی xyy47 هستند که مردانی دارای قد بسیار بلند، قدرت بدنی، قیافه خشن و دارای هوشبهری پایین تر از افراد طبیعی می باشند.
اختلال هویت جنسی یا ترانس ***وال
به اعتقاد دکتر تلافیان، اختلال هویت جنسی، یک اختلال روانپزشکی است که هم آناتومی و هم فیزیولوژی هورمونی و فرمول کروموزومی جنسی فرد هماهنگ، و همچنین ظاهرش هم در همان جنسی است که فرمول ژنتیکی وی می باشد، اما از نظر روانی از آن نقش جنسی که در آن است، در عذاب شدید می باشد.
دکتر علیرضا کاهانی، متخصص پزشکی قانونی نیز درباره اختلال هویت جنسی می گوید: این اختلال یعنی احساس مبرم ناراحتی از ساخت آناتومیک بدن خود و آرزوی مبرم از خلاصی ظاهر جنسی خویش و زندگی کردن در نقش جنس مقابل. به عبارتی «ترانس ***والیسم» حالت کسی است که دارای شخصیت مشخص و معین باشد. ولی قویاً معتقد به تعلق داشتن به جنس مخالف است.
به گفته دکتر کاهانی، اختلال هویت جنسی شدیدترین درجه اختلال جنسی می باشد، زیرا از نظر جنسی بین جسم و فکر تناقض و مغایرت وجود دارد، بنابراین شخص سعی می کند در اجتماع به صورت جنس مقابل ظاهر شده و با استفاده از درمان هورمونی و جراحی، ظاهر بیولوژیکی جنس مقابل را احراز نماید. به عبارتی اختلال هویت جنسی، وضعیتی است که فرد میل وافر به گذراندن تمام اوقات حیات خود در نقش جنس مخالف را دارد، یا به عبارتی مردانی که روح و روان زنانه در جسم مردانه دارند و زنانی که روح و روان مردانه درجسم زنانه دارند.
تشخیص فرد ترانس
دکتر تلافیان در این مورد اظهار می دارد: در اختلال هویت جنسی که شایعترین آن ترانس ***وال «t.s» است، فرد باید به مدت دو سال مداوم و مستمر از آناتومی بدن خود و نقش جنسی که در جامعه و خانواده دارد، شدیداً احساس و ابراز نارضایتی کند و به طور مستمر برای تغییر جنسیت ظاهری خود کوشش و اصرار بورزد.
به گفته دکتر تلافیان، میزان شیوع این اختلال در کل جمعیت از هر 30 هزار مرد یک نفر و از هر 100 هزار زن یک نفر می باشد. پس به طور کلی میزان شیوع این اختلال در مردها سه برابر زنهاست.
سبب شناسی اختلال
کیفیت رابطه مادر - کودک در سالهای اول زندگی اهمیت فوق العاده ای در برقراری هویت جنسی دارد . ضمن این سالها مادر احساس غرور نسبت به جنس خود را در کودک بیدار می کند . کودک به عنوان پسر یا دختری کوچک ارزش داده می شود . مادر خشن و بی ارزش کننده می تواند می تواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند . در عین حال ، فرایند جدایی - تفرد در جریان است . وقتی این مسائل با مشکلات جدایی - تفرد همراه گردد ، نتیجه ممکن است این باشد که از تمایلات جنسی برای باقی ماندن در رابطه استفاده شود . که چنین پدیده ای مشخص خواهد بود با تغییر موضع بین صمیمیت کودکانه و ناشی از درماندگی و فاصله گرفتن خصمانه و بی ارزش کننده .
برخی از کودکان با این پیام مواجه می گردند که اگر هویت جنسی جنس مقابل را بپذیرد مطلوب تر خواهد بو . کودکان آزار دیده و مطرود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مقابل باشند ، مدارای بهتری با آنان خواهد شد .
مسائل هویت جنسی ممکن است در نتیجه مرگ ، غیبت طولانی ، یا افسردگی مادر نماد ، که پسربچه کوچک ممکن است با همانندسازی کامل به او واکنش نشان دهد - یعنی تبدیل به مادر شدن به منظور جایگزینی او پدید آید .
نقش پدر نیز در این سالهای اولیه حائز اهمیت است .
وجود او به طور طبیعی فرایند جدایی - تفرد ممکن می کند . فقدان پدر نماد ، باقی ماندن مادر و کودک را در پیوندی نزدیک دچار مخاطره می سازد .
برای دختربچه ، پدر نمونه شیئی محبوب آتی است ، برای پسربچه پدر الگویی برای همانندسازی مردانه است .(خلاصه روانپزشکی /کاپلان-سادوک )
به عقیده این متخصص روانپزشکی، علت این اختلال هنوز به طور قطع مشخص نشده است و سبب شناسی آن به چند عامل نسبت داده می شود، اما به احتمال زیاد، مهمترین عامل آن علل ژنتیکی است.
با این حال دکتر کاهانی در مورد سبب شناسی اختلال هویت جنسی معتقد است: در این مورد فرضیات متعددی وجود دارد و علت اصلی آن کماکان ناشناخته است.
به گفته وی، گروهی علت اصلی آن را بیولوژیکی و در تفاوتهای ساختمانی مغز می دانند و گروه دیگر نظریه یادگیری اجتماعی و برخی نیز عوامل روانی- اجتماعی را دخیل می دانند.
دکتر کاهانی همچنین می افزاید: برخی از محققان، سرشت در مقابل تربیت را مطرح می کنند و معتقدند که هویت جنسی بستگی به چگونگی تولد، رشد کودک و نحوه تربیت او دارد. آنان همچنین در شکل گیری خصوصیات جنسی کودک نقش اجتماعی را هم مؤثر می دانند، زیرا اجتماع را می توان شامل خانواده، گروه همتاها و همسالان، مسؤولان مدرسه و همچنین فرهنگی که کودک در آن رشد می یابد، و وسایل ارتباط جمعی نظیر تلویزیون دانست. البته در این بین خانواده نقش بسیار مهمی در رشد هویت جنسی کودک دارد، از جمله آن که معلوم شده است، غیبت پدر یا تسلط مادر در خانواده می تواند در افزایش زنانگی یا کاهش مردانگی در پسرها مؤثر باشد.
به گفته این متخصص پزشکی قانونی، نقش جنسی از بدو تولد یعنی از هنگام اسم گذاری کودک آغاز می شود و رفتارهای متناسب با جنس کودک شکل می گیرد، پس از همین زمان مرد یا زن بودن کودک مشخص شده و به طور مستمر آراستن کودک بر حسب جنسیت وی تداوم می یابد، از جمله لباس پوشیدن، روش کوتاه کردن مو، مسایل تربیتی متناسب با جنس کودک واز همه مهمتر این که والدین نسبت به رفتارهای جنس مخالف در کودکان واکنش نشان می دهند. از همین رو حتی پاداش و تنبیه کودک هم متناسب با جنس او انجام می شود. پس از هیچ طریقی نمی توان متغیرهای محیطی و بیولوژیکی را که از لحظه تولد و شاید قبل از آن بر هم تأثیر می گذارند، نادیده گرفت.
برخی از روانشناسان معتقدند که مصرف هورمونها در دوران بارداری نیز در بروز «اختلال هویت جنسی» جنین مؤثر است، به طوری که در صورت ترشح زیاد تستسترون در دوران بارداری، در مغز جنین دختر، هسته اولیه مردانگی به وجود می آید و در صورت کاهش آن در جنین پسر، وی به سمت دختر بودن گرایش پیدا می کند.
هویت جنسی حالتی روانشناختی است که احساس درونی شخص را از مرد یا زن بودن منعکس می کند. نگرش جنسی نیز بر یک رشته نگرشها، الگوهای رفتاری و سایر صفاتی که معمولاً با مردانگی و زنانگی مربوطند و توسط فرهنگ خاص افراد تعیین می شوند متکی است، پس شخصی که از نظر هویت جنسی سالم باشد با اطمینان می تواند بگوید «من یک مرد هستم» یا «من یک زن هستم».
نقش جنسی نیز الگوی رفتاری بیرونی است که منعکس کننده احساس درونی و اعلام جنسیتی است که فرد به آن تعلق دارد. یعنی انتقال تصویر مرد بودن در مقابل زن بودن به دیگران. از همین رو در شرایط طبیعی، هویت جنسی و نقش جنسی هماهنگی دارند، یعنی اگر زنی احساس زن بودن می کند، با رفتارش این احساس را به دنیای بیرونی انتقال می دهد، همچنین مردی که خود را به عنوان یک مرد قبول دارد، مردانه عمل کرده و با گفتار و رفتارش مرد بودن خود را ابراز می کند.
جنسیت
محمدعلی سهرابی مهر، وکیل پایه یک دادگستری در مورد جنسیت افراد می گوید: هر انسان دارای 23 جفت کروموزوم است که یک جفت آن را کروموزومهای جنسی تشکیل می دهند و چنانچه دو کروموزوم ایکس (x) زن و مردی در زمان انعقاد، با هم ترکیب شود، جنس ژنتیکی فرزند مؤنث و به صورت xx خواهد بود و اگر کروموزوم y مرد با کروموزوم x زن ترکیب شود، فرزند مذکر و نمایش کروموزومی وی به صورت xy خواهد بود، همچنین با بررسی غدد هورمونی فرد می توان پی به جنسیت وی برد، ضمن این که از بدو تولد، شرایط ظاهری وی است که به راحتی جنسیت او را مشخص می کند، اما آنچه اخیراً روانشناسان به آن پرداخته اند تشخیص جنسیت فرد براساس خلق و خو، رفتار و کردار و همچنین روابط اجتماعی وی می باشد. در صورتی که تشخیص جنسیت فرد، در چهار مورد مذکور هماهنگ باشد، مشکلی وجود ندارد، اما اگر در هر یک از این موارد فرد دچار ناهماهنگی یا اختلالی باشد، در حیطه روانپزشکی جزو مبتلایان به اختلالات روانی- جنسی محسوب می شود.
انواع اختلالات جنسی
دکتر محمدرضا تلافیان، روانپزشک و عضو کمیسیون روانپزشکی و پزشکی قانونی درباره اختلال دو جنسی می گوید: اصطلاحی تحت عنوان «هرمافرودیسم» یا «دوجنسی» وجود دارد و شامل انواع سندرمها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند. همچنین یک سری سندرمهایی شناخته شده اند که سندرمهای ژنتیکی محسوب می شوند و تقریباً می توان گفت که درمان قطعی برای آنها تاکنون نداشته ایم.
سندرم ترنر
به گفته دکتر تلافیان، مبتلایان به این اختلال به جای 46 کروموزوم دارای 45 کروموزوم می باشند که در زمان تقسیمهای سلولی در دوران جنینی، ساختار کروموزومی آنها یک کروموزوم جنسی کم دارد، یعنی به جای xx46 دارای xo45 یا «x صفر» می باشند.
در این افراد هورمون جنسی مهمی (زنانه یا مردانه) در زندگی جنینی و پس از تولدشان تولید نمی شود، به همین دلیل حالات جنسی ثانویه در آنان پدیدار نخواهد شد، چون کروموزوم x دوم، که به نظر می رسد مسؤول زنانگی کامل است، وجود ندارد و همواره با کمبود استروژن مواجه هستند. از ویژگیهای دیگر این افراد می توان به گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و ظریف و... اشاره کرد و با توجه به این که این نوزادان با ظاهر جنسی مؤنت و طبیعی متولد می شوند، بدون تردید به جنس مؤنث منسوب و در همین نقش پرورش می یابند و به دختران «ناهمجنس گرای معمولی» تبدیل خواهند شد.
سندرم کلاین فلتر
این متخصص می گوید: مبتلایان به اختلال مزبور، پسرهایی هستند که یک کروموزوم جنسی اضافه دارند، یعنی به جای xy46 دارای xxy47 می باشند. ویژگیهای این پسرها را می توان قد بلند، لاغر و دارای رفتارهای جهش یافته به طرف رفتارهای زنانه برشمرد، همچنین ممکن است از لحاظ هوشی کمی ضعیف تر از همسالان خود باشند.
وی می افزاید: افراد مبتلا به این سندرم دارای کروموزوم جنسی xyy47 هستند که مردانی دارای قد بسیار بلند، قدرت بدنی، قیافه خشن و دارای هوشبهری پایین تر از افراد طبیعی می باشند.
اختلال هویت جنسی یا ترانس ***وال
به اعتقاد دکتر تلافیان، اختلال هویت جنسی، یک اختلال روانپزشکی است که هم آناتومی و هم فیزیولوژی هورمونی و فرمول کروموزومی جنسی فرد هماهنگ، و همچنین ظاهرش هم در همان جنسی است که فرمول ژنتیکی وی می باشد، اما از نظر روانی از آن نقش جنسی که در آن است، در عذاب شدید می باشد.
دکتر علیرضا کاهانی، متخصص پزشکی قانونی نیز درباره اختلال هویت جنسی می گوید: این اختلال یعنی احساس مبرم ناراحتی از ساخت آناتومیک بدن خود و آرزوی مبرم از خلاصی ظاهر جنسی خویش و زندگی کردن در نقش جنس مقابل. به عبارتی «ترانس ***والیسم» حالت کسی است که دارای شخصیت مشخص و معین باشد. ولی قویاً معتقد به تعلق داشتن به جنس مخالف است.
به گفته دکتر کاهانی، اختلال هویت جنسی شدیدترین درجه اختلال جنسی می باشد، زیرا از نظر جنسی بین جسم و فکر تناقض و مغایرت وجود دارد، بنابراین شخص سعی می کند در اجتماع به صورت جنس مقابل ظاهر شده و با استفاده از درمان هورمونی و جراحی، ظاهر بیولوژیکی جنس مقابل را احراز نماید. به عبارتی اختلال هویت جنسی، وضعیتی است که فرد میل وافر به گذراندن تمام اوقات حیات خود در نقش جنس مخالف را دارد، یا به عبارتی مردانی که روح و روان زنانه در جسم مردانه دارند و زنانی که روح و روان مردانه درجسم زنانه دارند.
تشخیص فرد ترانس
دکتر تلافیان در این مورد اظهار می دارد: در اختلال هویت جنسی که شایعترین آن ترانس ***وال «t.s» است، فرد باید به مدت دو سال مداوم و مستمر از آناتومی بدن خود و نقش جنسی که در جامعه و خانواده دارد، شدیداً احساس و ابراز نارضایتی کند و به طور مستمر برای تغییر جنسیت ظاهری خود کوشش و اصرار بورزد.
به گفته دکتر تلافیان، میزان شیوع این اختلال در کل جمعیت از هر 30 هزار مرد یک نفر و از هر 100 هزار زن یک نفر می باشد. پس به طور کلی میزان شیوع این اختلال در مردها سه برابر زنهاست.
سبب شناسی اختلال
کیفیت رابطه مادر - کودک در سالهای اول زندگی اهمیت فوق العاده ای در برقراری هویت جنسی دارد . ضمن این سالها مادر احساس غرور نسبت به جنس خود را در کودک بیدار می کند . کودک به عنوان پسر یا دختری کوچک ارزش داده می شود . مادر خشن و بی ارزش کننده می تواند می تواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند . در عین حال ، فرایند جدایی - تفرد در جریان است . وقتی این مسائل با مشکلات جدایی - تفرد همراه گردد ، نتیجه ممکن است این باشد که از تمایلات جنسی برای باقی ماندن در رابطه استفاده شود . که چنین پدیده ای مشخص خواهد بود با تغییر موضع بین صمیمیت کودکانه و ناشی از درماندگی و فاصله گرفتن خصمانه و بی ارزش کننده .
برخی از کودکان با این پیام مواجه می گردند که اگر هویت جنسی جنس مقابل را بپذیرد مطلوب تر خواهد بو . کودکان آزار دیده و مطرود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مقابل باشند ، مدارای بهتری با آنان خواهد شد .
مسائل هویت جنسی ممکن است در نتیجه مرگ ، غیبت طولانی ، یا افسردگی مادر نماد ، که پسربچه کوچک ممکن است با همانندسازی کامل به او واکنش نشان دهد - یعنی تبدیل به مادر شدن به منظور جایگزینی او پدید آید .
نقش پدر نیز در این سالهای اولیه حائز اهمیت است .
وجود او به طور طبیعی فرایند جدایی - تفرد ممکن می کند . فقدان پدر نماد ، باقی ماندن مادر و کودک را در پیوندی نزدیک دچار مخاطره می سازد .
برای دختربچه ، پدر نمونه شیئی محبوب آتی است ، برای پسربچه پدر الگویی برای همانندسازی مردانه است .(خلاصه روانپزشکی /کاپلان-سادوک )
به عقیده این متخصص روانپزشکی، علت این اختلال هنوز به طور قطع مشخص نشده است و سبب شناسی آن به چند عامل نسبت داده می شود، اما به احتمال زیاد، مهمترین عامل آن علل ژنتیکی است.
با این حال دکتر کاهانی در مورد سبب شناسی اختلال هویت جنسی معتقد است: در این مورد فرضیات متعددی وجود دارد و علت اصلی آن کماکان ناشناخته است.
به گفته وی، گروهی علت اصلی آن را بیولوژیکی و در تفاوتهای ساختمانی مغز می دانند و گروه دیگر نظریه یادگیری اجتماعی و برخی نیز عوامل روانی- اجتماعی را دخیل می دانند.
دکتر کاهانی همچنین می افزاید: برخی از محققان، سرشت در مقابل تربیت را مطرح می کنند و معتقدند که هویت جنسی بستگی به چگونگی تولد، رشد کودک و نحوه تربیت او دارد. آنان همچنین در شکل گیری خصوصیات جنسی کودک نقش اجتماعی را هم مؤثر می دانند، زیرا اجتماع را می توان شامل خانواده، گروه همتاها و همسالان، مسؤولان مدرسه و همچنین فرهنگی که کودک در آن رشد می یابد، و وسایل ارتباط جمعی نظیر تلویزیون دانست. البته در این بین خانواده نقش بسیار مهمی در رشد هویت جنسی کودک دارد، از جمله آن که معلوم شده است، غیبت پدر یا تسلط مادر در خانواده می تواند در افزایش زنانگی یا کاهش مردانگی در پسرها مؤثر باشد.
به گفته این متخصص پزشکی قانونی، نقش جنسی از بدو تولد یعنی از هنگام اسم گذاری کودک آغاز می شود و رفتارهای متناسب با جنس کودک شکل می گیرد، پس از همین زمان مرد یا زن بودن کودک مشخص شده و به طور مستمر آراستن کودک بر حسب جنسیت وی تداوم می یابد، از جمله لباس پوشیدن، روش کوتاه کردن مو، مسایل تربیتی متناسب با جنس کودک واز همه مهمتر این که والدین نسبت به رفتارهای جنس مخالف در کودکان واکنش نشان می دهند. از همین رو حتی پاداش و تنبیه کودک هم متناسب با جنس او انجام می شود. پس از هیچ طریقی نمی توان متغیرهای محیطی و بیولوژیکی را که از لحظه تولد و شاید قبل از آن بر هم تأثیر می گذارند، نادیده گرفت.
برخی از روانشناسان معتقدند که مصرف هورمونها در دوران بارداری نیز در بروز «اختلال هویت جنسی» جنین مؤثر است، به طوری که در صورت ترشح زیاد تستسترون در دوران بارداری، در مغز جنین دختر، هسته اولیه مردانگی به وجود می آید و در صورت کاهش آن در جنین پسر، وی به سمت دختر بودن گرایش پیدا می کند.