PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ضربان دلار از فردوسی تا منوچهری



ساناز فرهیدوش
6th January 2012, 09:02 AM
ازار ارز طی یکهفته گذشته با نوسانات زیادی همراه شد، و این بازار با التهاب خاصی مواجه شد، در این میان گزارشی از دلالان بازار ارز جالب توجه است.
« همونی که شنیدیه » . این جمله کوتاهی است که یکی از دلار فروشان حوالی میدان فردوسی وقتی مشاهده می کند برای گفت و گو با او نزدیکش می رویم تا از آخرین تحولات قیمت دلار در بازار آزاد اطلاعات کسب کنیم می گوید و از موتوری که به آن تکیه زده فاصله می گیرد؛ مسیرش را کج می کندتا شاید به قول خودش « مشتری پیدا کند و نونی گیرش بیاید. » وقتی از کنارش رد می شویم و به دنبال « چهره» دیگری می گردیم تا با او در رابطه با تحولات قیمت دلار در بازار آزاد ارز گفت و گو کنیم، دوباره به سمت موتوری که تکیه زده بود بازگشت و تمام حواسش را معطوف به این کرد که نصیر مقدری، عکاس خبرآنلاین که در تهیه این گزارش همکاری می کرد مبادا تصویری از او بردارد.

به فاصله چند متر از او و درست در ضلع جنوبی میدان فردوسی، مردی میان سال با ظاهری تقریبا آراسته با یک دسته ده هزارتومانی ایستاده بود. وقتی فهمید برای تهیه گزارش در آن محدوده حضور پیدا کرده ایم شروع به بیان توضیحات کامل با همان لهجه شمالی خود کرد: « بازار ثبات نداره. بیشتر حالت روانی پیدا کرده و مدام هم تحت تاثیر همین حالت شاهد نوسان های شدید هستیم. » هنوز توضیحات خود را به اتمام نرسانده بود که خانمی نیمه سال از او پرسید : « آخرش چند؟ » و او به این شکل پاسخ داد: « دارم زیر قیمت ازت می خرم. دیروز 1600 ازت خریدم باور کن امروز دارم ضرر می دم.

قیمت ها بالا که نرفت. اومده پایین. همونی که گفتم. » پس از اینکه زن از معامله منصرف می شود باز روی به ما می کند و می گوید: « قیمت دلار ظرف 12 ساعت از 1730 تومان رسیده به 1530 تومان. این یعنی نوسان های خیلی شدید. » از او می پرسم به عنوان یکی از فعال های بازار آزاد فکر می کند روند قیمت دلار در روزهای آینده چگونه باشد و او اینگونه پاسخ می دهد: « فکر نمی کنم قیمت دلار از 1490 تومان کم تر بشه. یعنی قاعدتا یه کاهش قیمتی در روز های آینده هم داریم ولی مطمئنم که تا 1490 تومان می آد و روی همین رقم هم متوقف می شه. »

راه مان را ادامه می دهیم و به سمت خیابان منوچهری حرکت می کنیم. در میان راه به چند صرافی مراجعه می کنیم و با آنها برای عکاسی از داخل واحد های صنفی شان مذاکره می کنیم که جملگی آنان با این جمله که « بفرمایید بیرون » از پیشنهاد مان استقبال می کنند. به ناچار فقط به تصویر برداری از جلوی برخی صرافی ها اکتفا می کنیم و باز هم به سمت خیابان منوچهری مسیر مان را ادامه می دهیم.

جنب و جوش برای یک مشت دلار بیشتر
اگر حدود یک ماه قبل موضوع سفارت انگلیس در رسانه ها خبر سازی کرده بود و شمار زیادی در مقابل آن حضور داشتند روز چهار شنبه 14 دی جمعیت زیادی درست در مقابل آن جمع شده اند اما این بار داستان فرق می کند. وقتی جوانی با کتانی های مخصوص دویدن یک کیسه دلار را زیر پیراهنش می زند و با فشار از بین جمعیت عبور می کند متوجه می شویم این جمعیت برای خرید و فروش دلار در آنجا گرد هم آمدند.

درست ابتدای خیابان منوچهری پاساژی با عنوان پاساژ افشار وجود دارد که سیل جمعیت با قدم های آهسته مشغول ورود به آن هستند. عکاس ما به ناچار دوربین خود را پنهان می کند و ما نیز همراه جمعیت وارد پاساژ می شویم. شباهت عجیبی به بازار های ماهی فروشی در مازندران دارد. چند نفر در وسط جمعیت و کمی بالاتر ایستاده اند و نام نویسی می کنند و گروهی هم از پنجره هایی که مشرف به حیاط پاساژ است اطلاعاتی را در رابطه با نحوه خرید و فروش دلار با آنان رد و بدل می کنند. وقتی از دو جوانی که در صف ایستاده بودند و نام نویسی هم کرده بودند داستان را جویا می شوم ابتدا سعی می کند آدرس اشتباه بدهد اما وقتی متوجه می شود برای تهیه گزارش آمده ایم و نه کسب درآمد می گوید: « اینجا می آن اسم نویسی می کنند.

بانک مرکزی یک سری دلار رو خودش می آره به این چند تا صرافی می ده تا قیمت را کنترل کنه. امروز هم نوبت این صرافی ها بوده. » می پرسم یعنی صرافی های دیگه می آن اسم می نویسند و در انتظار می مانند تا دلار بخرند که او می گوید: « نه. دلال ها می آن و اسم خودشون رو می نویسن تا به نوبت برن دلار بخرن. بانک مرکزی اینطوری می خواد جلوی افزایش قیمت رو بگیره. یعنی با عرضه زیاد قیمت را کم کنه. » بعد هم نگاهی می کند و با این جمله به من می فهمد دیگر حق ندارم از او سوال بپرسم: « خودت هم می تونی بری بخری. به همین آسونی. تمام. »

از پله های پاساژ بالا می رویم. صف زیادی در راهرو به وجود آمده و در نهایت او موفق می شود چند عکس از بالا بگیرد. پایین که می آییم جوانی که با پالتوی سرمه ای رنگ به پله ها تکیه زده بود ما را خطاب قرار می دهد و می گوید: « بیرون هم دیدم چند تا عکس گرفتین از تابلو های قیمت. قیمت های روی تابلو ها با اون چیزی که می فروشن فرق داره. » نکته ای که فرد جوان کنار دستی او نیز بر آن مهر تایید می زند: « اصلا نمی شه به قیمت روی تابلو ها اعتماد کرد. »

به همان سختی و آرامی که وارد پاساژ شده بودیم در میان فشار جمعیت از آن خارج می شویم و باز هم در ابتدای خیابان منوچهری به دنبال سوژه نا دیده دیگری می گردیم. ذهن مان را که خوب مرور می کنیم به این نتیجه می رسیم که تقریبا تمام آنچه که برای گزارش مان به آن نیاز داشتیم را به ثبت رساندیم که ناگهان حرف جوان پالتوی سرمه ای پوشیده مثل پتک بر سرم فرود می آید که به قیمت روی تابلو ها اطمینان نکنم. سریع خودم را به چند نفر از فروشندگان دلار می رسانم و قیمت هایی که در خیابان فردوسی تهران چهار شنبه 14 دی ارز های مختلف خرید و فروش می شود را یادداشت می کنم. حاصل آن هم جدولی است که در ادامه می آید.






منبع: خبرآنلاین

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد