PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سید مهدی موسوی



LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:39 PM
سید مهدی موسوی (متولد ۱۳۵۵ در تهران -) از دیدگاه بعضی از منتقدین، بنیانگذار غزل پست مدرن و جنبش شاعران پیرو پست مدرنیسم در ایران است.[۱] مطرح‌ترین کتاب او «فرشته‌ها خودکشی کردند» می‌باشد که به‌صورت زیرزمینی در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسیده و نایاب می‌باشد. نسخهٔ الکترونیکی آن در اکثر سایت‌های دانلود کتاب موجود است.[۲]
وبلاگ او از وبلاگهای پرطرفدار شعر فارسی بوده و در نظرسنجی‌های پرشین بلاگ و بلاگفا همیشه در رده‌های نخست قرار داشته است.[۳] او هم‌چنین در زمینه‌های نقد، داستان و سینما هم به فعالیت مشغول است و آثار و مقاله هایش در تعدادی از نشریات به چاپ رسیده است.
او بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) در حمایت از اعتراضات مردمی و جنبش سبز ایران وبلاگش را بست؛ اما بعد از شش ماه دوباره به نوشتن پرداخت. بسیاری از کتاب‌های او توسط وزارت ارشاد ایران برای چاپ در ایران نامناسب تشخیص داده شده و ممنوع می‌باشد.
یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های او ایجاد کارگاه‌های شعر و داستان در شهرهای مختلف ایران نظیر کرج، تهران، شاهرود، مشهد و... در طی سال‌های ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۸ بوده است، وی کارگاه های خود را در اعتراض به جریان توقیف کتابش «پرنده ی کوچولو نه پرنده بود نه کوچولو» در نمایشگاه کتاب سال ۱۳۸۹ تعطیل نمود. از شاگردان مطرح او می توان به فاطمه اختصاری، محسن عاصی، محمد حسینی مقدم، الهام میزبان، آناهیتا اوستایی و حامد داراب اشاره نمود. هم‌چنین او در سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ سردبیری نشریهٔ «همین فردا بود» (نشریهٔ تخصصی غزل پست مدرن) را به عهده داشت که با استقبال خوبی روبه‌رو شده اما پس از انتخابات لغو مجوز شد.[۴]
جریان «غزل پست مدرن» و شعرهای او، در بین اساتید ادبیات، طرفداران و مخالفین زیادی دارد. اساتیدی نظیر محمد علی بهمنی از حامیان این جریان [۵] و بعضی دیگر مانند علی باباچاهی از مخالفان آن می‌باشند.[۶] برگزاری «جشنواره غزل پست مدرن» که با حمایت و نظارت «مهدی موسوی» صورت گرفت در سال ۱۳۸۶ بازتاب‌های مثبت و منفی در رسانه‌های مختلف داشت. بسیاری از آثار برگزیده این جشنواره بعدها به‌صورت زیرزمینی در مجموعه ای تحت عنوان «گریه روی شانه‌های تخم مرغ» منتشر شد.[۷]
در سال ۱۳۸۹ وبلاگ او با نام «غزل پست مدرن و» ابتدا فیلتر و سپس با حکم قضایی مسدود شد. بعد از چند مرحله فیلترینگ بالاخره در آدرسی جدید وبلاگی با همین نام ایجاد کرد که به صورت پیوسته هر جمعه به روز می شود.
یکی از شعرهای مجموعهٔ «پرنده کوچولو؛ نه پرنده بود! نه کوچولو!» در سال ۱۳۸۹ توسط شاهین نجفی به نام «شاعر تمام شده» به صورت موزیک اجرا شد .

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:39 PM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/e/ea/Mehdi_moosavi.JPG/220px-Mehdi_moosavi.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Mehdi_moosavi .JPG)
سید مهدی موسوی در سال ۱۳۸۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B8%DB%B7)


زادروز
مهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D8%B1) ۱۳۵۵ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B5)
تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86)


محل زندگی
کرج (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%AC)


ملیت
ایرانی


پیشه
دکتر داروساز


سبک
غزل پست مدرن


لقب
پدر غزل پست مدرن


آثار
پر از ستاره ام اما...
فرشته‌ها خودکشی کردند
اینها را فقط به خاطر شما چاپ می‌کنم
عروض در سه روز
پرنده کوچولو؛ نه پرنده بود نه کوچولو

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:41 PM
آدرس وبلاگ :
http://bahal21.persianblog.ir/
http://www.mehdimoosavi.com/

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:42 PM
این شعر رو یکی از همکارانم برای من خوند :
از چشمهای من هیجان را گرفته اید
این روزها عجب خودتان را گرفته اید

اردیبهشت نیست که اردی جهنم است
لبهای سرختان که دهان را گرفته اید
به چرت و پرت و فحش و ... ببخشید مدتی ست
از شعرهام لحن و بیان را گرفته اید
خانم! جسارت است ببخشید یک سوال
با اخمتان کجای جهان را گرفته اید؟
خانم ! شما که درس نخواندید ....پس کجا
کی دکترای زخم زبان را گرفته اید
خانم! جواب نامه ندادید بس نبود؟
دیگر چرا کبوترمان را گرفته اید
خانم! عجالتا برویم آخر غزل
نه اینکه وقت نیست امان را گرفته اید
سید مهدی موسوی

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:44 PM
از این شب برهنه سراغ مرا بگیر


مکث و فرار یک بز کوهی، از ترس ارتباط گروهی

تثبیت چند عقده ی روحی، سرکوب چند جور تمایل

از چشم هات مست و خرابم، شب ها نمی شود که بخوابم

بدجور می دهند عذابم اجزای گریه دار تو در کل!

از آتش ِ گرفته به جنگل، از خواب های این شب تنبل

دل بسته ای به برق مسلسل، دل بسته ام به دُور تسلسل...

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:47 PM
من قاتل بودم در دریاچه ی خون
تو مقتولی نشسته در پای جنون
سرگرمی کودکان ِ قرن ِ نفرت:
تصویر من و تو داخل تلویزیون!

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:47 PM
همنیشین گل شدم دیدم که خارم سال ها
تازه فهمیدم که غمخواری ندارم سال ها
می روم چون ابر سرگردان به روی کوه و دشت
می روم تنها شوم شاید ببارم سال ها
کو زمین بایری تا مرهم دردم شود
من که از داغ دل خود، سوگوارم سال ها
بعد از این حتی اگر کوه یخی پیدا کنم
سر به روی شانه هایش می گذارم سال ها
خسته ام ، این مرگ تدریجی امانم را برید
می شمارم روزهای آخرم را سال ها سید مهدی موسوی- کتاب منهای جمع

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:48 PM
تاثیر چشم های تو بیش از حد است ، نیست؟
این قدرها زیاده روی هم بد است، نیست؟
با پلک های زلزله خیزت قبول کن
از بین رفتن همه صد در صد است، نیست؟
هر کس که کوله بار دلش غیر یاد توست
در امتحان خانه به دوشی رد است،نیست؟
زیبا شدن که حاصل بهبود نسل هاست
در خانواده تو جد اندر جد است، نیست؟
من با تو زوج می شوم و فرد می شوم
یک جمع دوستانه خودش مفرد است ، نیست؟
سید مهدی موسوی-کتاب منهای جمع

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:49 PM
12 رباعی از ایشان :

1

من بودم و گریه هام پشت ِ گوشیمن بودم و جای خالی آغوشیسرما سرما سرما سرما سرمامن بودم با بخاری خاموشی2من بودم و از جنس نبودن هوسیمی گفت نبایست به فردا برسیشاید برسم... ولی کجا؟ آه چرا؟!بر تخت قطار گریه می کرد کسی3یک سمت تویی و عشق: مرگی سادهیک سمت جهان به قتل من آماده!می ترسم! مثل بچّه گنجشکی کهدر دست دو بچّه ی شرور افتاده4دارد چشمی که نیست تر می گرددیک شب که نیامده سحر می گردداین نامه ی ننوشته اگر پست شودمردی که نرفته است برمی گردد5با غم، با غم، با غم، با غم، با غمهر روز زنی جدید را می بینمهی می روم و دوباره باید برگشتیک مترو هستم با مشتی آدم6آزادی شهر از حصارش پیداستاز کینه ی چوبه های دارش پیداستفردای من و تو باز هم تاریک استسالی که نکوست از بهارش پیداست7در خانه ی من، عصر غم انگیز بدی ستدر پشت بهارها چه پاییز بدی ستاز مهر و محبّت شما می ترسمثابت شده است عاشقی چیز بدی ست!8در کنج حیاط پیش حوضی تنهاهی منتظرم، چرا؟ چرا؟ آه چرا؟!شاید ببرد دل مرا او با خودیا اینکه کلاغ قالب صابون را9شب بود و ترافیک و غم سنگینیشب بود و ترافیک و غم سنگینیمردی خود را دو بار پایین انداختاز روی پل هوایی غمگینی10من بودم و بی/ قراری از ساعت 7خاموشی محض با چراغی بی نفتیک مترو بودم با مشتی آدمدر بین 2 ایستگاه در آمد و رفت11می خواست بگوید که... [شب و گریه ی مرد]می خواست بگوید که... [سکوتی از درد]گفتند به ما که لال مادرزاد استاین قاصدکی که باد با خود آورد12قایم شد و هیچ چیز بعد از تو ندیداز بازی بچّگانه ات می ترسیدیک قلب که زیر پای گیجت افتادیک بادکنک که توی دستت ترکید

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:50 PM
بیوگرافی و چند شعر از سید مهدی موسوی
http://tarabkhaneh.plogger.ir/upload/t/tarabkhaneh/pictures/9748648186715.jpg

سید مهدی موسوی (متولد ۱۳۵۵ در تهران -) از دیدگاه بعضی از منتقدین، بنیانگزار غزل پست مدرن و جنبش شاعران پیرو پست مدرنیسم در ایران است. مطرح‌ترین کتاب او «فرشته‌ها خودکشی کردند» می‌باشد که به‌صورت زیرزمینی در سال ۱۳۸۱ به چاپ رسیده و نایاب می‌باشد. نسخهٔ الکترونیکی آن در اکثر سایت‌های دانلود کتاب موجود است. وبلاگ او از وبلاگهای پرطرفدار شعر فارسی بوده و در نظرسنجی‌های پرشین بلاگ و بلاگفا همیشه در رده‌های نخست قرار داشته است.او هم‌ چنین در زمینه‌های نقد، داستان و سینما هم به فعالیت مشغول است و آثار و مقاله هایش در تعدادی از نشریات به چاپ رسیده است . . .
برای اطلاعات بیشتر اینجا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D9%85 %D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C) را کلیک کنید. / وبلاگ سید مهدی موسوی، اینجا (http://bahal21.persianblog.ir/) را کلیک کنید.
یک شعر از سید مهدی موسوی ، برای اولین بار در طربخانه :

قاطی ِ قاطی ام! درد تو در سرم
ای دردسرترین! من واقعا ً خرم!!
زل می زنم به «هیچ» مشروب می خورم
مشروب می خورم با دوست دخترم
در فکر چشم هات! مهدی ِ تو فدات!
نذر سلامتیت هر پیک آخرم!!
این آخر ِ خوشی ست! یک عمر، خودکشی ست!
از پشت بام تو هر جرعه می پرم
آنقدر قاطی ام که حس نمی کنم
از گریه یا شراب خیس است دفترم
این گریه حق ّ من، که کون لق ّ من!!
امشب که از خودم بدجور بدترم
«من کم تحمّلم» امشب خل ِ خلم
مانند امشبند! شب های دیگرم!
چشمان مست تو، چشمان مست من
تو گریه آوری، من شرم آورم!
عمرم به باد تو... در ***، یاد تو!
ای عاشقا ً حریم!! ای واقعا ً «حرم»
پوچ است دست راست، پوچ است دست چپ
بازیت مسخره ست! هرگز نمی برم
چیزم که هیچ چیز! فحشم بده عزیز
اگزوز خاورم! شیر سماورم!!
هر روز می کنم گریه برای تو
هر شب غریبه ای را توی بسترم
که مبتلا کنی، شاید دوا کنی
ای عشق! حاضری؟! ای مرگ! حاضرم
قاطی قاطی ام از هرچه هست و نیست
بر روی شعر و شهر بالا می آورم...

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:50 PM
بیا! بپر! به خدا حجم آسمان کم نیست
برای عشق، اگر عاشقی! زمان کم نیست
دوباره آمده ای تا دوباره گریه کنی؟!
عزیز! ما خودمان دردهایمان کم نیست
در اوج مردن و در اوج مردن و در اوج...
همین دلیل برای پرندگان کم نیست
بیا و نقش بد ِ قصّه را به عهده بگیر
در این دیار غم انگیز، قهرمان کم نیست
بیا و فرق بکن، مثل سنگ بی احساس
اگر نگاه کنی قلب مهربان کم نیست
بگو که «مریم» و «مهدی»، نترس! راحت باش
وگرنه مرد جوان و زن جوان کم نیست!
بیا! بپر! به خودت فکر کن که می میری
و ارتفاع ِ سپید ِ آپارتمان کم نیست

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:51 PM
دو جسم نیمه برهنه میان یك پوستر
درست چند قدم/ می زند به خود شاعر!
كسی كه دكمه ی Enter... شروع زندگی ِ...
كسی كه زندانی بود توی كامپیوتر
كه قیـــــــــــــژقیـــــــ ـــــــژ خطوطش به مرگ می سابد!
میان چیزی كه، زندگی ست در ظاهر
كه مست می شود از الكل نود درجه!
كه خلسه می رود از انحنای بوی اِتِر!!
خدا كسی ست شبیه دو دست بیگانه
كه تایپ می كند آرام... بعد هم Enter
نوشته است پیامی جدید سمت جهان
به سمت اینهمه اجسام ظاهراً كافر!
خدا تویی و تمامی آرزوهایت
خدا زنی ست پریشان به هیأت عابر
خدا سكوتِ مردی ست روی بعدازظهر
خدا فقط سوراخی ست توی اتمسفر
خدا كشیدن سیگار نصفه ای ست كه مُرد!
صدای گریه ی پیراهنی ست جِرواجر
خدا منم كه تو را شعر می كنم از شب
خدا قیافه ی مردی ست پشت میز پوكر
خدا شبی بوده، قبل ِ هرچه و بعد از...
خدا كسی بوده، بین غائب و حاضر
خدا كسی ست كه تصمیم را گرفته به دست
برای کشتن ِ خود روی مصرع آخر

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 07:58 PM
دانلود فایل های صوتی دکلمه شعرهای سید مهدی موسوی با صدای خود شاعر:



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a1.mp3



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a4.mp3



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a6.mp3



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a7.mp3



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a5.mp3



http://www.4shanbeh.com/audio/mehdi%20musavi/a8.mp3



http://www.arooz.com/sound/seyed-mehdi-musavi/1.mp3

منبع: انجمن تخصصی ادبیات

LaDy Ds DeMoNa
5th December 2011, 08:00 PM
نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است
به خیسی چمدانی که عازم سفر است

من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم
که سرنوشت درختان باغمان تبر است

به کودکانه ترین خواب های توی تنت
به عشقبازی من با ادامه ی بدنت

به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون
به بچه ای که توام! در میان جاری خون

به آخرین فریادی که توی حنجره است
صدای پای تگرگی که پشت پنجره است

به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره
به خوردن دمپایی بر آخرین حشره

به «هرگز»ت که سؤالی شد و نوشت: «کدام؟»
به دست های تو در آخرین تشنج هام

به گریه کردن یک مرد آنور ِ گوشی
به شعر خواندن ِ تا صبح بی هماغوشی

به بوسه های تو در خواب احتمالی من
به فیلم های ندیده، به مبل خالی من

به لذت رؤیایت که بر تن کفی ام...
به خستگی تو از حرف های فلسفی ام

به گریه در وسط ِ شعرهایی از سعدی
به چای خوردن تو پیش آدم بعدی

قسم به اینهمه که در سرم مدام شده
قسم به من! به همین شاعر تمام شده

قسم به این شب و این شعرهای خط خطی ام
دوباره برمی گردم به شهر لعنتی ام

به بحث علمی بی مزه ام در گوشت
دوباره برمی گردم به امن آغوشت

به آخرین رؤیامان، به قبل کابوس ِ ...
دوباره برمی گردم، به آخرین بوسه

شعر از: سید مهدی موسوی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد