PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله شعر عاشورایی در گذر زمان



طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:13 AM
شعر عاشورایی در گذر زمان



شعر عاشورايي، از قرن چهارم هجري و توسط كسايي مروزي آغاز شد و در قرن دهم هجري با تركيب‌بند محتشم كاشاني به اوج خود رسيد.

ايران سرزمين ادب و اديبان است و از ديرباز ادبيات ايران زمين تجلي باورها، اعتقادات، خواسته‌ها و آمال مردمان اين سرزمين بوده است. هنوز هم

ادبيات كلاسيك بيش از ساير هنرهاي ما در بين جهانيان شناخته مي‌شود و جهانيان، ايرانيان را با نام‌هايي چون حافظ، سعدي، فردوسي، خيام،

نظامي، عطار، مولوي و ديگر شاعران مي‌شناسند.


در كشور ما شعر گونه‌اي است كه در ادبيات اهميت واژه‌اي دارد. بسياري از صاحب سخنان و دانشمندان و انديشمندان ايراني، دستي هم در شعر

داشته‌اند و افكار و آراء خود را با زبان نظم بيان كرده‌آند.

كاركرد شعر در ايران چنان بوده است كه حتي بسياري از شاعران از زبان نظم براي مدح و ستايش شاهان استفاده مي‌كردند و در ازاي آن صله‌اي را

به‌عنوان پاداش دريافت مي‌كردند. اما گذشته از اين شاعراني بودند كه بدون چشم داشتي به اين هدايا؛ اعتقادات و خواست‌هاي قومي را در سروده‌هايشان

متجلي مي‌كردند كه گذر تاريخ نشان داد، سروده‌هاي اين دسته از شاعران ماناتر شد.

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:15 AM
شعر مراثي

با در نظر گرفتن اين مقدمه علت چرايي حضور قيام عاشورا در ادبيات فارسي و خصوصا شعر فارسي و پرداخت نزديك به هزار ساله به آن در شعر

فارسي تا جايي كه در گذشته زير بناي گونه جديدي از شعر قرار مي‌گيرد تحت عنوان مراثي - هر چند كه مراثي مطلق در ذكر مصيبت عاشورا نيستند

و شاعران به نوبه مثلا در مرگ كسان ديگري هم مرثيه دارند - مشخص است.

اين گونه ادبي در ادبيات معاصر نيز تحت عنوان مشخص ادبيات عاشورايي و شعر عاشورايي تقسيم مطلق مي‌شود.

ورود حماسه كربلا به حيطه شعر، يقينا يكي از عوامل ماندگاري و پايايي نهضت عاشوراست؛ چرا كه حضور پررنگ شعر در روايت ماجرا و قالب نافذ مرثيه

در سوگداشت ماجرا از سويي پيوند دهنده ميان عواطف و دل‌هاي سوخته و حقيقت ماجراي ظهر عاشوراست و از سوي ديگر به نوبه خود باعث غنا و

اعتلاي اشعار و مراثي است.

ادبيات عاشورايي، از غني‌ترين و حماسي‌ترين ذخاير فكري و احساسي شيعي است و برخي از شاعران نيز تمام شهرت خويش را مديون همين ذخيره

فكري - احساسي شيعي هستند كه مشخص‌ترين ايشان محتشم كاشاني است. او با تصوير كشيدن و توصيف واقعه عاشورا و سرايش تركيب بند معروف

«باز اين چه شورش است...» امروزه معروف‌ترين شاعر شعر عاشورايي از ابتدا تا زمان حال است.

از سوي ديگر شاعران شيعي پرداختن به واقعه عاشورا را بر خود فرض مي‌دانند و اين جداي از محبت حضرت سيد الشهدا يقينا ريشه در تاييد و تشويق و

سفارش حضرات ائمه معصومين دارد در به تصوير كشيدن و احياي هميشگي ظلمي كه به ناحق بر امامشان رفته و مظلوميت حضرت حسين.

راويان سقه شيعي نمونه‌هاي زيادي از اين سفارشات و روايات حضرات معصومين را در اين مهم نقل كرده‌اند كه ما در اينجا به ذكر يك نمونه آن بسنده مي‌كنيم.

شيخ طوسي در كتاب رجال صفحه 289 از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه فرمودند: «ما من احد قال في الحسين شعراً فبكي و ابكي به الا اوجب الله تعالي

له الجنه و غفرله ؛ هيچ كس نيست كه درباره امام حسين (ع) شعري بگويد و بگريد و بگرياند، مگر آن‌كه خداوند جل جلاله بهشت را بر او واجب كند و او را بيامرزد. »


تقسيم بندي مراثي

مراثي و اشعار عاشورايي عموما از ديدگاه درون مايه و ساختاري به دودسته مشخص قابل تقسيم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاريخي ؛ روحي

و عاطفي ماجرا با سرايش سوزناك‌ترين مراثي ظهر عاشورا، عواطف خويش را مصروف سوگواره‌نگاري و مقتل‌نگاري منظوم كرده‌اند و خواننده را با درياي

مواجي از عواطف غليان كرده و داغدار و مصيبت زده باقي مي‌گذارند كه اين‌گونه مراثي بيشتر و نه صد در صد در ميان اشعار متقدمين شايع‌تر است كه

البته استثنائاتي هم دارند.

دسته دوم گروهي‌اند كه كاربردي‌تر، اجتماعي‌تر و حماسي‌تر عمل مي‌كنند و حتي با نگاهي منتقدانه به نقد نگاه صرفا سوگوارانه و گريه آميز به واقعه

مي‌پردازند. اينان يقينا با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلوميت حضرت حسين (ع) ماجرا را بيشتر از زاويه ظلم ستيزي , حركت مصلحانه و انقلابي حضرت

و در نهايت عاقبت كار مي‌نگرند. اين زاويه كه بيشتر در ميان شعراي متاخر ديده مي‌شود تمام تلاش خود را مي‌كند وراي به شعر كشيدن «در كربلا چه شد؟»

به «چرا رخ دادن ماجرا» يا «چرايي شدن حادثه كربلا» بپردازد و شعر خود را با اهرم واقعه كربلا تبديل كند به مانيفستي براي حركت‌هاي انقلابي و ظلم ستيزي،

چراكه شاعر از همين منظر است كه به واقعه مي‌نگرد.

در نگاه دسته دوم شعر عاشورايي در واقع تبديل مي‌شود به موتور محركي براي مبارزه و قد علم كردن در برابر هر ظالمي‌و دفاع از هر مظلومي ‌و به غليان

كشيدن حس ايثار و دفاع از حقيقت و روحيه مبارزه و حتا نقد ياران نيمه راه.

«ما در ره عشق نقض پيمان نكنيم
گر جان طلبد دريغ از جان نكنيم
دنيا اگر از يزيد لبريز شود
ما پشت به سالار شهيدان نكنيم»
(مرحوم سيد حسن حسيني)

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:17 AM
شاعران عرب و فارسي شعر عاشورايي

حضور امام حسين و قيام عاشورا به‌عنوان يكي از فاكتورهاي اصلي شعر آئيني و مذهبي و شيعي فارسي و عربي داراي پيشينه طولاني است

و شاعران بسياري از هر دو زبان، شعر شيعي و مشخصا شعر عاشورايي دارند كه برخي از ايشان در زبان عربي عبارتند از: دعبل خزايي ؛ كه حضرت

امام رضا عليه آلاف تحيه و ثنا او را سفارش و فرمان به سرايش شعر براي حضرت حسين سلام الله فرمود. روايت حضرت رضا در بسياري از كتب سقه

شيعي موجود است به عنوان مثال ما بسنده مي‌كنيم به نقل روايت از كتاب جامع الاحاديث الشيعه جلد 12 صفحه 567. حضرت به دعبل مي‌فرمايند :

«يـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـيـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِحـُنا ما دُمْتَ حَيّاً، فَلا تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ /اي دعبل ! براي حسين بن علي مرثيه بگو، چرا

كه تو تا زنده اي، ياور ما و ستايشگر مايي. پس از ياري ما كوتاهي نكن.»

از ساير شاعران عرب مي‌توان به ابن رومي، ابوفراس همداني، ابن عباد، مهيار ديلمي‌؛ سيد رضي و سيد مرتضي اشاره كرد و از ميان شاعران گذشته فارسي

كه موضوع بحث اين مقاله‌اند مي‌توان از رودكـي سـمـرقـنـدي (متولّد 329 ه‍. ق)، ابوالحسن شهيد بلخي (متولّد 325 ه‍. ق)، ابوطـيـّب مـحـمـّد مُصعبي (سده چهارم)،

ابوشكور بلخي (سده چهارم)، ابومنصور محمّد دقيقي (مـتـولّد 368 ه‍. ق)، ابـوبـكـر مـحـمـّد خسروي (سده چهارم)، حكيم ابوالقاسم فردوسي (329 ـ 411)،

مـحـمـّد عبده (متوفّي 483 ه‍. ق)، ابوالحسن علي فرّخي سيستاني (متوفّي 429 ه‍. ق) عـنـصـري (مـتـولّد 431 ه‍. ق)، ابـو نـظـر عـسـجـدي

مـروزي (اوايـل سـده پـنـجـم)، مـسـعـود غـزنـوي (نـيـمـه اوّل سـده پـنـجـم)، عـيـّوقـي (نـيـمـه اوّل سده پنجم)، ابوسعيد ابوالخير ميهنه‌اي (357 ـ 440)،

فخرالدّين اسعد گرگاني (نـيـمـه اوّل سـده پـنـجم)، بـابـا طـاهـر عـريـان (متوفّي 410 ه‍. ق)، حكيم ناصرخسرو قـبـاديـانـي (394 ـ 481)، حـكـيـم سـنائي

غزنوي (سده پنجم و ششم)، عبدالواسع جبلّي (مـتـوفـّي 555 ه‍. ق)، بـدرالدّيـن قوامي‌رازي (سده ششم)، سوزني سمرقندي (متوفّي 562 ه‍. ق)،

رشيدالدّين وطواط (متوفّي 573 ه‍. ق)، اثيرالدّين اخسيكتي (متوفّي 577 ه‍. ق)، اوحـدالدّين محمّد انوري (متوفّي 583 ه‍. ق)، حكيم نظامي‌گنجوي

(متوفّي 614 ه‍. ق)، حـكيم خاقاني شرواني (متوفّي 595 ه‍. ق)، عطّار نيشابوري (متوفّي 627 ه‍. ق)، كـمـال الدّيـن اسـمـاعـيـل اصـفـهـانـي

(مـقـتـول بـه سـال 635 ه‍. ق)، جمال الدّين عبدالرّزاق اصفهاني (سده هفتم)، شيخ فخرالدّين عراقي (688 ـ 610)، سيف فرغاني (سده هفتم و هشتم)،

امير خسرو دهـلوي (651 ـ 725)، جـلال الدّيـن مـحـمـّد مـولوي (مـتوفّي 672 ه‍. ق)، ركن الدّين اوحدي مـراغـه اي (سـده هـشـتـم) كـمـال الدّيـن

مـحـمـود خـواجـوي كـرماني (689 ـ 753)، ابن يمين فـريـومـدي (685 ـ به)، جـمـال الدّيـن سلمان ساوجي (متوفّي 778 ه‍. ق)، شمس الدين

مـحـمـّد حـافـظ شـيـرازي (مـتـوفـّي 791 ه‍. ق)، نـعـمت اللّه ولي (730 ـ 834)، ابن حسام خوسفي (متوفّي 875 ه‍. ق)، نورالدّين عبدالرّحمن

جامي‌(817 ـ 898)، محتشم كاشاني (متوفي 996ه.ق)، صائب تبريزي (متوفي 1081ه.ق) و بسياري از شاعران ديگر نام برد.

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:18 AM
سه قرن نخست

از سه قرن اوليه شعر فارسي , شعري را كه به صراحت درباره قيام عاشورا و شخص امام باشد نمي‌توانيم استخراج كنيم و اين به اين خاطر است كه شاعران

به خاطر وجود حكومت‌هاي ظالم و عموما دشمن اهل بيت بيشتر از ترس جان در حالت تقيه بودند و يا با تمام ارادتشان به ساحت حضرت حسين ابدا

شعري نسرودند يا بر سنت تقيه اشارات مستقيمي‌بر حضرت يا حادثه ابدا ندارند.

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:19 AM
آغاز توجه به شعر عاشورايي

متأسفانه تا اوايل سده چهارم حتّي اجازه عزاداري عمومي ‌در سوگ سالار شهيدان و ساير شـهـداي كـربـلا بـه شيعيان داده نمي‌شد و به‌خاطر حاكميّت

فرمانروايان سنّي مذهب در جـاي جـاي ايـران و سـختگيري‌هاي مـتـعصّبانه آنان و در تقيّه به سر بردن شيعيان , شـعـراي شـيـعـي مذهب از بيم جان، سكوت

مي‌كنند. به همين دليل از پيشينه شعر عاشورا در سه سده آغازين هجري نمي‌تـوان مـطـلبـي ارايـه كـرد.

ولي بـا روي كـار آمـدن سـلسـله آل بـويـه خـصـوصاً ايـّام حكمراني معزّالدّوله احمد بن بويه 320 ـ 356 بر عراق و خـوزسـتـان و فارس و كرمان. به خاطر ارادت

ديرپاي اين دودمان ايراني نـژاد بـه اهل بيت، سـيـاسـت كارگزاران حكومتي در ايران به نفع شيعه رقم خورد و با رواج تـدريجـي مـذهب تـشيـّع، ادب عـاشورا

نـيـز از نـيمـه دوّم سده چهارم به تدريج فصل ممتازي از تاريخ ادبيّات ايران را به خود اختصاص داد. بـراساس مدارك متقن تاريخي، معزّالدّوله ديلمي‌فرمان داد

تا براي اوّلين بار در روز عاشوراي سال 352 ه‍. ق مراسم عزاداري حسيني به‌صورت آشـكـار و عزاداري عمومي ‌و فراگير در ايالات تحت سيطره او انجام پذيرد،

وي در روز عـاشـوراي سال 352 ه‍. ق خود موي پريشان سـاخت و لطـمـه بـر سـر و صـورت زنان، بر قـتـل حـسين بن علي (ع) شيون كرد و مردم را نيز امر به

اين مهم كرد. اين اوّلين بار بود كه در ملا عام در بغداد بر مصيبت شهادت حسين بن علي (ع) نوحه كردند و اين سنت ديلميان شصت سال دوام داشت تا

اين‌كه از زمـان سلجـوقـيـان 700 ـ 429 سـوگـواري بـراي خـانـدان رسـول اكـرم (ص) و خاصه حضرت سيد الشهدا عـمـومي‌شـد و در اين زمان و پس از اين زمان

است كه سنت تقيه از ميان شاعران شيعي برداشته مي‌شود و ايشان قادر مي‌گردند كه بدون تقيه و ترس و جان از مصيبت بزرگ كربلا در اشعارشان بگويند

و بسرايند.

به ظن قريب به يقين ابـوالحسـن مـجـدالدّيـن كسايي مَروزي متولّد 341 ه‍. ق، يعني سالياني چند پس از اتمام دوران تقيه و در عصر ديالمه، نخستين شاعر

فارسي زبان شيعي باشد كه سوگ سروده او در مراثي حضرت سيّد الشّهدا و اصحاب ظهر عاشورا به صورت شعر مكتوب به ثبت رسيده است و از اين روي او

را آغازگر اين حركت در شعر فارسي مي‌دانند. هر چند اين شعركسايي از پختگي و ساختارمندي و غناي مفهومي ‌مقبولي برخوردار نيست اما به نوبه خود به

خاطر بحث همين اولين بودن درخور توجه و تحسين است.


او در اين مرثيه مي‌گويد:

«باد صبا درآمد فردوس گشت، صحرا
آراست بوستان را، نيسان به فرش ديبا

دست از جهان بشويم، عزّ و شرف نجويم
مدح و غزل نگويم، مقتل كنم تقاضا

ميراث مصطفي را، فرزند مرتضي را
مقتول كربلا را، تازه كنم تولاّ

آن ميرِ سر بريده، در خاك خوابُنيده
از آب ناچشيده، گشته اسير غوغا

تخمِ جهانِ بي‌بر، اين است وزين فزون‌تر
كهتر، عدوي مهتر! نادان عدوي دانا

بر مقتل، اي كسايي ! برهان همي‌نمايي
گر هم برين بپايي، بي‌خار گشت خرما

تا زنده‌اي چنين كن، دل‌هاي ما حزين كن
پيوسته آفرين كن بر اهل بيت زهرا»

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:21 AM
اوج شعر عاشورايي

با وجود اتفاق نظر برخي از تذكره‌نويسان بر شيعه بودن و يا گرايشات شيعي داشتن تعدادي از نامبردگان بالا دارند؛ به همان دليل تقيه در ميان آثارشان

اشاره مستقيمي‌به مصيبت شهادت حضرت سيدالشهدا نمي‌يابيم. در عوض با روي كار آمدن آل بويه و براشتن تقيه، شاعران كوشيدند تا اين خلا را در

اشعار خويش جبران كنند.

از همين رو سرودن درباره كربلا به‌طور رسمي‌, گونه‌اي از مراثي شاعران قرون بعدي شعر فارسي , تبديل شد و ما در قرون 6 و 7 و 8 كه عصر و قرون طلايي

ادبيات فارسي است شاهد نمونه‌هاي بسيار ارزنده و والايي در زمينه مرثيه شهادت امام حسين و شعر عاشورايي هستيم تا جايي كه در حوالي قرن 10

محتشم كاشاني آن را به تمامي‌به اوج خود مي‌رساند و تا امروز همچنان تركيب بند «باز اين چه شورش است» محتشم بر بلنداي ادبيات عاشورايي مي‌درخشد

و استوار ايستاده است.

اوج حمايت حكومت صفوي از شاعران مذهبي به آن‌جا رسيد كه شاه عباس اول صفوي در برابر اين بيت شاني تكلو:

«اگر دشمن كشد شمشير و گر دوست

به طاق ابروي جانانه اوست»

هم وزن شاعر به او زر بخشيد. اين صله‌ها و بخشش‌ها و امتيازات موجب دگرگوني ناگزير شعر فارسي به سمت و سوي مراثي و مناقب ائمه اطهار(ع)

به‌ويژه شهداي كربلا و قيام سالار شهيدان حضرت حسين بن علي(ع) گرديد.

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:22 AM
شعر عاشورايي پس از عصر صفوي


پس از صـفويه تا دوره پهـلوي، رويكردهاي سـياسي به تقـويت و رشد شعر عاشـورايي انجاميـده‌اند. در نهايـت، در دوره پهلوي، باز هم عوامل سياسي

بازدارنده كه از مدت‌ها پيش تاثير خود را از دست داده بودند، اثرگذاري دوباره خود را آغاز مي‌كنند. اين بازداشت سياسي به جايي مي‌رسد كه در دهه‌هاي

30 و 40، موجب مي‌شود شاعران قرائتي بر اساس و از منظر قيام عاشورا از حكومت وقت به دست دهند

طلیعه طلا
2nd December 2011, 11:24 AM
شعر عاشورايي در دوران معاصر


با پديدآمدن دوازده بند محتشم آثار زيادي را مي‌بينيم كه به تبعيت از شعر محتشم سروده شده‌اند.

مرحـوم زنده ياد جلال همايي، اميري فـيروزكوهـي، جواهري وجدي، محمود شاهرخي و اخـيراً عليرضا قزوه كه تركـيب بند «كاروان نيزه» را سروده‌اند.

البته در قالب‌هاي نيمايي، آزاد و سپيد هم شاعران معاصر ما و به ويژه جوانان كار كرده و همين جوانان در ديگر قالب‌هاي سنتي هم كارهاي مطرحي

خلـق كرده‌اند. در شعر آزاد مي‌توانيم به شعر «خط خون» علي موسـوي گرمارودي اشاره كـنيم كه يكي از آثار بسيار خوب اين عرصه است.


منبع (http://qclubs.ir/index.php?option=com_k2&view=item&id=1193:%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86&Itemid=196)

ستاره صبح امید
5th December 2011, 12:55 AM
بشنو از ني چون حکايت ها کند
بشنو از ني چون حکايت ها کند
از سر ببريده اي هر دم حکايت ها مي کند
بشنو از ني چون شکايت ها کند
وز لب خشکيده اي هر دم حکايت ها کند
بشنو از ني در ره دلدادگي
در زه دلدادگي فرزانگي
بشنو از ني آن به غايت راستين
حامل راس حسين اندر زمين
بشنو از ني از زمين کربلا
ناله و نفرين و آه و نينوا
بشنو از ني چون حکايت ها کند
از بدي هاي زمين هر دم شکايت ها کند
بشنو از ني از زبان اهل دل
راستگويان در سراي اهل دل
بشنو از ني واقعه از کربلا
کاروان کي ميرسد در نينوا ؟
بشنو از ني ، آن زمان سلطان حسين
بي بدن قرآن قرائت مي کند راس الحسين

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد