PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از ديگ پلو تا تحقير تاريخي روباه پیر



Sookoot
1st December 2011, 04:18 PM
http://www.nedayeenghelab.com/images/docs/000024/n00024213-b.jpg
نفوذ و قدرت انگليس به قدري زياد بود كه حاكم تبريز چند نفر از مسلمانان تبريز را به اتهام دست داشتن در ربودن سگ كنسول بازداشت كرد و به زندان انداخت و به قدري اين رفتار توهين‌آميز بود كه مردم تبريز عليه حاكم شهر قيام كردند. همسر سفير وقت انگلستان در تهران (۱۲۶۵ هـ) در كتاب خاطرات خود مي‌نويسد: در زمان صدارت حاج‌ميرزا آغاسي ايران همانند بره‌اي مطيع بين دو شير روس و انگليس دست به دست مي‌شد و... اين وضعيت ايران در حدود ۱۷۰ سال پيش است كه رفته رفته به نظام‌سازي انگلستان در ايران در انقلاب مشروطه و ۱۲۹۹ انجاميد. دولت انگليس با تكيه بر نيروي دريايي و گستره جغرافيايي خويش توانسته بود با تحقير و به اسم استعمار (عمران) بر جهان شرق خصوصاً جهان اسلام مسلط شود. اگر چه امروزه انگليس آن شوكت و جلال‌ را ندارد، اما خشت‌هاي كجي كه در عمق تاريخ گذاشته است همچنان به سمت ثريا كج مي‌رود. ورود امام خميني‌(ره) به صحنه سياست تا حدود زيادي چرخ استعمار را پنچر و بيداري حاصل از انقلاب اسلامي كم‌كم انگليس را در همان جزيره قديمي خود محصور كرد. دخالت های انگليس در ايران به زخم كهنه‌اي تبديل شده كه سلسله‌نسل‌هاي ملت ايران را درنورديده است. بدبيني به انگليس در ايران، مذهبي و غيرمذهبي، انقلابي و غيرانقلابي، روشنفكر و سنتي نمي‌شناسد. همه و همه تاريخ ۲۰۰ساله ايران را تاريخ عقب‌نگهداري توسط انگليس و دوستانش مي‌دانند. در انقلاب مشروطه نقل است كه چند هزار از مردم تهران كه از حاكميت به ستوه آمده بودند، به صورت غيرمستقيم به سفارت هدايت شدند و واژه «مشروطه» به جاي «عدالت‌خانه» هنگامي به گفتمان تبديل شد كه متحصنين منتظر طبخ ناهار بودند و آشپز‌ انگليسي سفارت پس از اطلاع يافتن از مطالبه متحصنين (عدالت‌خانه) به آنان گفت كه الان فهميدم، شما مشروطه مي‌خواهيد و اين چنين شد كه مشروطه از ديگ پلوي انگليس به كف خيابان‌هاي تهران آمد و... علت آن بود كه حاكميت وقت ذليل، وابسته و غير‌مردمي بود. بعد از جنگ‌هاي ايران و روس اين ذلت و حقارت دو‌چندان شد و انگليس از ضربه‌اي كه ايران از روسيه دريافت كرده بود براي نفوذ خود بهره جست و شد آنچه نبايد مي‌شد و حدود ۵۰ سال مديريت ايران را تعيين و سياست‌هاي خود را اعمال كرد. واقعه هشتم آذر ۱۳۹۰ كه نمادي از استقلال‌خواهي ملت ايران است، نشان داد كه دوران موصوف واقعاً به پايان رسيده و نه تنها انگليس به شير بدون يال و كوپال تبديل شده است كه حتي اقتدار دفاع از خود را ندارد. آنان كه ايران را بره نرم تلقي مي‌كردند به جايي رسيدند كه در دندان‌هاي شير انقلاب اسلامي گرفتار آمده‌اند و در مقابل اقتدار و عظمت ملت بزرگ ايران احساس يأس و نااميدي مي‌كنند، اما آنچه مايه تعجب است، عدم اصلاح سياست‌ها، روش‌ها و تاكتيك‌هاي انگليس در عرصه بين‌الملل و خصوصاً ايران است. دولت انگليس پس از ۳۲ سال رفتار خود را اصلاح نكرده است و چشم‌اندازي از اصلاح روش‌هاي تعامل با نظام جمهوري اسلامي ايران مشخص نيست. نسلي كه در هشتم آذر از ديوار‌هاي سفارت انگليس بالا رفتند، كساني نيستند كه انقلاب، امام و جنگ را ديده‌ و همه آنان تاريخ معاصر ايران و انگليس را خوانده باشند، لذا تنفر آنان از انگليس از كجا نشأت مي‌گيرد؟ آنان مي‌بينند كه چگونه انگليس و امريكا، استقلال‌خواهي و رشد علمي ايران را به سخره گرفته‌اند. آنان مي‌دانند كه جهاني شدن فقط روش‌هاي استعمار و سلطه‌طلبي را عوض نموده است. آنان كه از سفارت بالا رفتند مي‌دانند كه نهاد‌هاي بين‌المللي امروز ابزار‌هاي نظام سلطه‌اند و غرب امروز در قالب هنجار‌هاي بين‌المللي خوي سلطه‌گري خود را پوستين وارونه پوشانده، بنابراين اشغال چند ساعته سفارت انگليس بايد دولتمردان اين كشور را به اصلاح روش‌ها وادارد. لجاجت به آينده انگليس كمكي نخواهد كرد.

طلیعه طلا
1st December 2011, 06:07 PM
ممنون از تاپیک تون .

من به دلیل گرفتاری درسی ، نتونستم در جریان ما وقع باشم .

لطفا کمی بیشتر مطلب رو باز کنید تا قضیه ، برای من هم نمود روشنی داشته باشه ...

سپاس

Sookoot
2nd December 2011, 04:58 PM
ممنون از تاپیک تون .
من به دلیل گرفتاری درسی ، نتونستم در جریان ما وقع باشم .
لطفا کمی بیشتر مطلب رو باز کنید تا قضیه ، برای من هم نمود روشنی داشته باشه ...
سپاس

خواهش ..حتما شنیدین یه چیزی شبیه ضرب المثل بین عموم مردم وجودداره که هروقت کار مرموزی انجام میشه وازش بوی توطئه میاد میگن کار انگلیسه !

واقعیت اینه که مکر و فریبکاری انگلیس تمومی نداره ! وهمیشه دلیلی بودند برای لطمه زدن به ایران و ایرانی جماعت از نقش انها در قراردادهای ننگینی که موجب شد تا قسمت های مهمی از سرزمین ایران منفک بشه تا ساختن فرقه دست ساز بهاییت و سپس قتل و جنایت و ترور و خونریزی و دست اخر هم هدایت اشوب طلبان در جریان فتنه 88 و اندکی بعد ترور دانشمند فیزیک هسته ای کشورمان توسط mi6- و......
اشاراتی گذرا به سوابق سراسر خباثت بریتانیای نه چندان کبیر !!زوایای این خیانت هارا اشکار میکند وانگاه روشن میشود که قطع روابط به مراتب بهتر از فریب خوردن مجدد است !

.....................


نقش انگلیس در جنگهای ایران و روس و انعقاد قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای

از جمله دخالتهای صورت گرفته از جانب انگلیس در مسائل ایران به جنگهای ایران و روس و نتایج خفت بار این دو جنگ برای هر ایرانی که در قالب دو معاهده گلستان و ترکمنچای متجلی گشته است بازمی گردد. بریتانیا با سوء استفاده از بی کفایتی پادشاهان قاجار در برخورد با مخالفان داخلی و جنگ با روس ها بر نفوذ خود در ایران افزود. در این دوره عهدنامه های ننگینی بسته شد که در تمام این عهدنامه ها حقوق ملت ایران به طور کامل پایمال شده است. دولت بریتانیا علاوه بر تحمیل قراردادهای کاملا یکطرفه بر ضد منافع ملت ایران نظیر معاهدات مجمل و مفصل، در انعقاد دیگر معاهدات ننگین نظیر گلستان و ترکمنچای که از جانب دولتهای دیگر به ایران تحمیل می شد نیز نقش اساسی داشت.
تاریخ روابط خارجی ایران با دیگر کشورها شاهد فراز و نشیبهای فراوانی بوده و این روابط تاثیرات فراوانی را بر اوضاع و احوال ایران گذارده است. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم نقش و جایگاه انگلستان در تاریخ روابط خارجی ایران قابل قیاس با دیگر دولتها نیست و تاثیر دخالتهای این دولت در اوضاع داخلی و روابط خارجی کشورمان به ویژه در دو سده اخیر به میزانی گسترده است که بتوان از آن به عنوان پارامتری تاثیرگذار و بی رقیب در این حوزه نام برد. پارامتری که از دوران پس از جنگ اول جهانی رقیب و در عین حال رفیقی[ii] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn2) به نام ایالات متحده آمریکا را گاهی در کنار خود و گاهی در برابر خود احساس کرد. سرآغاز روابط تاریخی ایران و انگلستان را می‌توان از نیمه دوم قرن سیزدهم میلادی، مطابق با اواخر قرن هفتم هجری دانست. در زمان حکومت کریم‌خان زند در سال 1763 میلادی انگلیسی‌ها به تأسیس تجارتخانه در بوشهر دست زدند.[iii] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn3) توسعة فعالیت انگلیسی‌ها در بوشهر با مداخلات آن‌ها در امور داخلی ایران همراه شد تا آن‌جا که کریم‌خان زند نسبت به مقاصد آنان بدگمان شد و در سال 1769 دستور تعطیلی نمایندگی تجاری انگلیس در بوشهر و اخراج اتباع انگلیسی را صادر کرد، با مرگ کریم‌خان زند در سال 1779 انگلیسی‌ها مجدداً دست به فعالیت‌هایی برای تجدید نفوذ خود در ایران زدند و سرانجام در سال 1788 با دریافت فرمانی از جعفرخان زند یکی از جانشینان کریم‌خان قسمت اعظم امتیازاتی را که از دست داده بودند مجدداً به دست آوردند. روابط ایران با انگلستان به ویژه در حوزه اقتصادی از سده­های گذشته همواره برقرار بوده است و همانگونه که شرح آن رفت این دولت در روابط اقتصادی و تجاری نیز مانند روابط سیاسی به دنبال استثمار دیگر کشورها ازجمله ایران بوده است. در حوزه سیاسی سرآغاز روابط دولت ایران با دولت انگلستان را باید مصادف با روی کارآمدن سلسله قاجار به ویژه در دوران پس از حکومت آقامحمدخان قاجار و روی کارآمدن شاهان بی­کفایتی نظیر فتحعلیشاه دانست.


با مرگ آقا محمد خان و آغاز حکومت 36 ساله فتحعلی شاه نفوذ انگلیسی­ها در ایران رشد فزاینده­ای به خود گرفت. انگلیسی‌ها در این دوره به علت افزایش منافع خود در هند و توسعة قلمرو نفوذشان در افغانستان، بیش از پیش متوجه ایران شدند.[iv] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn4) در سال 1800 میلادی روابط رسمی سیاسی بین ایران و انگلستان با انتخاب سفیر از سوی انگلستان شکل گرفت. این رابطه هیچ‌گاه مورد اطمینان و قبول ایرانیان قرار نگرفت و همواره نوعی بدبینی از سوی ایرانیان نسبت به سوءرفتارهای انگلیسی‌ها وجود داشته است. این رفتار ایرانیان به یک بیماری مزمن به نام «بیماری ترس از انگلیس» تبدیل شد. واژه «Anglophobia» که معنی ترس از انگلیس است را میتوان در بسیاری از ‌فرهنگ‌ها یافت. این واژه در ایران، معنی و مفهوم گسترده‌ای دارد و ده‌ها کتاب تاریخی و تحقیقی و حتی طنز و داستان که دربارة مداخلات انگلیس در ایران نوشته شده، خود مبیّن این واقعیت است که مردم ایران تا چه اندازه نسبت به سیاست انگلیس در این کشور بدبین و هراسان هستند و چرا در هر کاری دست انگلیسی‌ها را می‌بینند.[v] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn5) یکی از دخالتهای صورت گرفته از جانب انگلیس در مسائل ایران به جنگ ایران و روس و نتایج ننگین بار و خفت بار این دو جنگ که در قالب دو معاهده[vi] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn6) گلستان و ترکمنچای متجلی گشته است بازمی گردد. بریتانیا با سوء استفاده از بی کفایتی پادشاهان قاجار در برخورد با مخالفان داخلی و جنگ با روس ها بر نفوذ خود در ایران افزود. در این دوره عهدنامه های ننگینی بسته شد که در تمام این عهدنامه ها حقوق ملت ایران به طور کامل پایمال شده است. دولت بریتانیا علاوه بر تحمیل قراردادهای کاملا یکطرفه بر ضد منافع ملت ایران[vii] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn7) در انعقاد دیگر معاهدات ننگین نظیر گلستان و ترکمنچای که از جانب دولتهای دیگر به ایران تحمیل می شد نیز نقش اساسی داشت.


جنگ‌های ایران و روسیه، یا جنگ ایران و روس، نامی است که به دو جنگ بزرگ بین ایران و روسیه تزاری در زمان پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار داده شده‌است. این جنگ‌ها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخش‌های بزرگی از ایران طی انعقاد دو معاهده ننگین گلستان و ترکمنچای به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست. انگلستان پس از انعقاد قرارداد استعماری مجمل طی یک قرارداد دیگر با عنوان مفصل تعهداتی را به دولت ایران داده بود. در یکی از بندهای عهدنامه مفصل[viii] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn8)، انگلستان ضمانت کرده بود در صورت حمله یکی از کشورهای مهم فرنگ به کمک ایران بشتابد و یا در صورتی که آمادگی حضور نظامی در ایران را ندارد کمک مالی به نیروهای نظامی ایران بنماید. سه ماه پس از امضای قرارداد ننگین مفصل انگلستان و روسیه جبهة واحدی علیه ناپلئون تشکیل دادند و قرارداد اتحادی که بین دو دولت منعقد شد، امکان هرگونه کمکی را از طرف انگلیسی‌ها به ایران در جنگ با روسیه از میان برد. روس‌ها با سوءاستفاده از این موقعیت، دست به حمله گسترده‌ای علیه ایران زدند و تمام سواحل دریای خزر را به اشغال خود درآوردند. دولت ایران با تهدید وزیرمختار انگلیس مکلّف به امضای قرارداد ننگین گلستان شد که به موجب آن؛ دربند، باکو، شیروان، قره باغ و قسمتی از طالش از خاک ایران جدا و به خاک روسیه ملحق شد و دولت ایران از کلیه دعاوی خود بر گرجستان و داغستان صرف‌نظر کرد. نقش وزیرمختار انگلیس در امضای این عهدنامة ننگین به آن حد بود که تزار الکساندر اول در ازای خدمات «سرگوراوزلی» وزیرمختار انگلیس به دولت روسیه، او را به دریافت عالی‌ترین نشان امپراتوری روسیه مفتخر ساخت.[ix] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn9) پس از عهدنامه ننگین گلستان و نقش فتنه گرانه انگلستان در انعقاد آن دولت انگیس در یک فتنه‌گری آشکار و تازه، درصدد تجدیدنظر در قرارداد قبلی خود با ایران برآمد. قرارداد جدید که به معاهدة‌ تهرانمعروف گشت، در 25 نوامبر 1814 به امضاء رسید و دارای یازده فصل بود. در این معاهده، ضمن تکرار تمام آنچه در معاهدات قبلی به زیان ایران بود، کمک دولت انگلیس را به ایران مشروط به این شرط می‌نماید که دولت ایران «سبقت در تجاوز نکرده باشد»، زیرا بر اثر نارضایتی که از عقد عهدنامة گلستان در ایران به وجود آمده بود احتمال می‌رفت که ایرانی‌ها در اولین فرصت درصدد جبران این شکست و باز پس گرفتن سرزمینهای از دست رفته برخواهند آمد.[x] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn10) به این ترتیب حکام ایران به خاطر عهدنامة‌ گلستان مجبور به قبول عهدنامة «تهران» شدند. تحت تاثیر همین معاهده ننگین و در جریان جنگ دوم ایران و روس شاهد آثار شوم عهدنامه تهران و جدایی بخش گسترده ای از سرزمین پهناور ایران هستیم.

انگلیسی‌ها در جریان جنگ دوم ایران و روس هم به زیان ایران مداخله کردند و به بهانة اینکه ایران جنگ را آغاز کرده، از هر گونه کمکی به ایران در این جنگ خودداری نمودند. فتحعلی‌شاه که از پیشروی نیروهای روسیه تا نزدیکی قافلانکوه متوحّش شده بود، پیشنهاد میانجیگری انگلستان را پذیرفت. در جریان مذاکره برای عقد قرارداد ترکمنچای، نماینده‌ای از طرف دولت انگلیس شرکت نمود و این دولت با استفاده از حقی که به موجب معاهدة‌ تهران برای خود قائل بود در تعیین حدود مرزی بین ایران و روسیه دخالت کرد. طی این قرارداد قلمروهای باقی مانده ایران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ایروان، مناطق تالش و اردوباد و بخشی از مغان و شروان به روسیه واگذار شد و ایران حق کشتیرانی در دریای مازندران را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور طلا به روسیه شد. همچنین دولت انگلستان در تحمیل رژیم کاپیتولاسیون و حق قضاوت کنسولی به ایران هم نقش مؤثری داشت، زیرا می‌خواست بعداً و براساس اصل دولت کامله الوداد[xi] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn11) که در معاهدات بین المللی به عنوان یک عرف پذیرفته شده بود از همین حقوق در ایران برخوردار گردد. پس از امضای قرارداد ترکمنچای، انگلیسی‌ها از مضیقة مالی ایران در پرداخت غرامات جنگی به روسیه سوء‌استفاده کرده، در ازای پرداخت دویست هزار تومان که از قسط دوم غرامت تعیین شده باقی مانده بود، موافقت دولت ایران را با حذف مواد مربوط به تعهدات مالی و نظامی انگلیس به ایران جلب کردند. به این ترتیب از عهدنامة تهران جز تعهدات ایران به انگلستان چیزی باقی نماند.[xii] (http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx#_edn12)


با بررسی شرایط موجود در آن دوره و با توجه به آنکه انگلستان و روسیه در آن دوران در این منطقه با یکدیگر رقابت داشتند میتوان دلایل اصرار انگلستان برای انعقاد این قراردادها را اینگونه عنوان نمود:

- جلوگیری از عدم پیشروی نیروهای روس در ایران: عدم توقف جنگ می توانست سبب پیشروی نیروهای روس در خاک ایران و رسیدن به مناطق حساس و مهم ایران شود. عدم توقف جنگ می توانست سبب حضور روس ها در ایران وسنگین شدن وزنه روس ها در مقابل انگلیس شود.

- ضعیف نگه داشتن ایران برای دست یابی به اهداف مرتبط با هند: یکی از دلایل بسیار مهم انگلیس برای حضور در ایران، حفظ موقعیت خود در هند بوده است. بی تردید پیروزی هر دو طرف ایران یا روسیه در این جنگ می توانست سبب تضعیف شدن موقعیت انگلیس در ایران و به این ترتیب به خطر افتادن منافع انگلیس در هند گردد.


ذکر همین دو دلیل به قدر کافی نیات و منافع انگلیس از انعقاد این دو عهدنامه ننگین علیه ملت ایران و خاتمه یافتن جنگهای ایران و روس را توجیه می نماید. همانگونه که پیداست عقد این معاهدات موجب آن شد که ایران همچنان ضعیف و تحت حمایت انگلیس قرار گیرد و از سوی دیگر از نفوذ روس ها در ایران هم ممانعت به عمل آید.



http://www.irdc.ir/fa/content/11455/default.aspx

Sookoot
2nd December 2011, 05:04 PM
تصرف بوشهر بدست انگلیسی ها و جدا کردن هرات از ایران
(http://ahmadbabai.persianblog.ir/post/205/)


23 ژانویه سال 1857 (سوم بهمن) یکروز تاریک دیگر در تاریخ طولانی و پراز رویداد میهن ما بود. در این روز نیروهای اعزامی انگلستان به ریاست «اوت رام» پس از شش هفته نبرد خیابانی، بندر بوشهر و حومه آن را تصرف کردند تا دولت تهران مجبور به صرف نظر کردن از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود که از زمان تاسیس کشور ایران به دست کوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب ما، و برای مدتی نیز شاهزاده نشین ایران و مقر حکومت خراسان بود و شاه عباس که در هرات به دنیا آمده بود پیش از احراز سلطنت در این شهر می زیست. نیروهای اعزامی انگلستان نهم دسامبر 1856 پس از یک گلوله باران شدید گام بر خاک وطن ما در ساحل بوشهر گذارده بودند و از همان لحظه نبرد خیابانی آغاز شده بود. دولت لندن اول نوامبر 1856 به ایران اعلان جنگ داده بود زیرا که اخطارهای دیپلماتیک آن دولت به ایران که از هرات و غرب افغانستان خارج شود مورد بی اعتنایی تهران قرارگرفته بود. در نبرد خیابانی 45 روزه، عمدتا مردم معمولی از شهر و حومه بوشهر دفاع می کردند. گلوله باران بوشهر توسط ناوهای انگلیسی صورت گرفته بود. افغانستان که بر سر آن این عملیات صورت گرفته بود از اوایل قرن هجدهم مطمح نظر انگلیسی ها بوده است که علل درگیری کنونی غرب در آنجا به همان زمان باز می گردد زیرا که افغانستان نزدیکترین راه زمینی ورود و نفوذ قدرت های «اوراسیا» که با ایجاد سازمان شانگهای متحد شده اند به آسیای غربی ـ منطقه استراتژیک و نفتدار جهان است. منطقه هرات قسمتی از بخش اصلی ایرانزمین بوده است که در عهد باستان «آریانا» خوانده می شد. «افغانستان» نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند.

عباس میرزا برای خنثی کردن فعالیتهای انگلستان در ایران خاوری (افغانستان امروز) وارد عمل شد. دولت لندن که چنین دید با روسیه بر سر تعیین یک خط قرمز میان مناطق نفوذ خود در این قسمت از جهان وارد معامله شد تا با تعیین این خط به سلطه و نفوذ خود بر افغانستان رسمیت بدهد و به تحکیم و احیانا گسترش آن بپردازد. لذا دولتمردان انگلیسی به موازات مذاکره با روسیه با هدف سازش، سریعا در لندن به دلخواه خود و برپایه منافع دولت متبوع به ترسیم خطوطی پرداختند که بر آن عنوان مرز ایران و افغان نهادند.
عباس میرزا پس از مطیع ساختن حکمران سرخس که بر منطقه نسا و اشک آباد (عشق آباد) تسلط داشت در سال 1834 تصمیم به راندن به سوی قندهار گرفت که بیمار شد و درگذشت.
محمد میرزا پسر عباس میرزا که همان سال پس از درگذشت فتحعلیشاه به سلطنت رسیده بود پس از تحکیم پایه های حکومت خود، تصمیم به تکمیل مساعی پدر گرفت و دولت لندن از این تصمیم محمد شاه که مناسبات حسنه با روسیه برقرار کرده بود نگران شد مخصوصا که بیم داشت محمد شاه از کمک روسیه برای ریشه کن ساختن نفوذ انگلستان از افغانستان برخوردار شود.

دوست محمد خان حکمران کابل که هرات را یک شهر ایران می دانست در قبال تصمیم محمد شاه واکنش نشان نداده و تنها (به اشاره) خواسته بود که شاه پس از گوشمال دادن حاکم هرات دست به اقدام مشابه در مورد والیان ولایات دیگر نزند (عازم قندهار نشود).
دولت لندن که از دوست محمدخان مایوس شده بود، خود مستقیما وارد عمل شد و به تهران اخطار کرد که از لشکر کشی به هرات منصرف شود که دولت ایران اعتناء نکرد و دولت روسیه این اخطار لندن را مداخله در امور ایران تلقی کرد و حمایت خود را از لشکرکشی محمدشاه به هرات اعلام داشت و از عوامل خود در منطقه خواست که با مساعی محمد شاه در این زمینه همکاری کنند. روسیه درعین حال دست به تدابیری در هرات زد که محمدشاه را بیش از پیش تشویق به اجرای تصمیم خود کند.
لندن که اخطار خود را بی نتیجه دید و آگاه شد که نیروهای نظامی ایران به هرات رسیده اند به دو اقدام همزمان دست زد؛ یکی اعزام کشتی جنگی به آبهای ایران بود که این نیروها بوشهر و خارک را متصرف شدند و دیگری وادار کردن آقاخان محلاتی به طغیان. آقاخان شورش مسلحانه خود را از کرمان آغاز کرد و .... تهران که چنین دید به دولت فرانسه متوسل شد که از انگلستان بخواهد از آبهای ایران خارج شود که در این تلاش موفق نشد. سرانجام محمد شاه تصمیم گرفت بدون دادن کوچکترین امتیازی به حاکم هرات، نیروهای اضافی را باز گرداند.
انگلستان که می دانست محمد شاه در فرصت دیگر به هرات لشکر کشی خواهد کرد، به تقویت وضعیت خود در افغانستان پرداخت و در اجرای این سیاست در سال 1839 دوست محمدخان را که تا آن زمان در قبال هرات حاضر به اقدام بر ضد ایران نشده بود برکنار و شجاع الملک دست نشانده خود را پادشاه کابل کرد، ولی در کابل درپشت پرده کارها در دست «برنز» بود که نماینده تام الاختیار انگلستان در افغانستان شده بود.
انگلستان سپس در صدد برآمد برای سرکوب کردن هرگونه مخالفتی، به افغانستان نیرو بفرستد. موضوع در جلسه شورای وزیران انگلستان به ریاست «پالمرستون» مطرح و تنها «دوک ولینگتون» با این تصمیم مخالفت کرد که سرانجام گفت: ورود به افغانستان آسان است، فکر خارج کردن نیروها را از آنجا بکنید.
انگلستان در اجرای این تصمیم، پنج هزار نیرو از هند به قندهار منتقل کرد.
افغانها در کابل با این اقدام انگلستان مخالفت کردند و در ادامه این مخالفت در سال 1841 شاه شجاع الملک و «برنز» را کشتند. انگلستان با این که درگیر جنگ با چین، معروف به جنگ تریاک بود، پس از آگاه شدن از رویداد کابل شانزده هزار و پانصد سرباز به فرماندهی ژنرال «الفینستونElphinston» از هند به افغانستان اعزام داشت. از دست این نیرو کاری بر نیامد و پس از چند شکست، الفینستون به خواست افغانها که دوباره دوست محمد خان را پادشاه خود کرده بودند تصمیم به خروج از افغانستان گرفت و با نیروهای خود و اتباع غیرنظامی انگلستان راه بازگشت به هند را در پیش گرفت. این نیرو در اثنای عقب نشینی، در منطقه جلال آباد و گذرگاه خیبر به محاصره افغانها افتاد و قتل عام شد.
دوست محمد خان که به حکومت باز گشته بود تا سال 1855 به جنگ با انگلیسی ها ادامه داد که این درگیری ها با امضای پیمان پیشاور در تاریخ 30 مارس 1855 پایان یافت. دوست محمد خان پس از سازش با انگلستان روش سابق خود در قبال هرات را تغییر داد که به شرحی که در بالا آمد منجر به لشکر کشی مجدد ایران در زمان ناصر الدین شاه به هرات و مناطق اطراف آن ولایت شد. در این زمان ایران از لحاظ نظامی ضعیفتر و بیش از گذشته تحت فشار خارجی بود.
باید دانست که قرارداد مربوط به هرات (قرارداد پاریس) به دولت ایران اختیار داده است که در صورت احساس خطر، و وجود تحریکات نظامی علیه خود در افغانستان غربی (نزدیک مرزهای دو کشور) بتواند نیرو به این سرزمین بفرستد و این نیرو تا قطع خطر و تحریکات در آنجا دست به عملیات بزند و باقی بماند.
انگلیسی ها بعدا تلاشهای دیپلماتیک فراوان کردند تا به صورت های دیگر، بهانه برای بلااثر گذاردن این قسمت از قرارداد بر سر هرات را از جمله با امضای پیمان سعدآباد و قرارداد دوجانبه عدم تعرض میان ایران و افغانستان بتراشند، ولی موفقیت نداشتند. انگلیسی ها که نگران پیدایش یک نادرشاه دیگر در ایران بودند (ناپلئون ایرانی)، بعدا و از سال 1919 با هدف محدود کردن ایران در مرزهای فعلی، تلاشهای دیپلماتیک مشابهی در مورد بی اثر ساختن قراردادهای قبلی عثمانی و ایران بر سر برخی از مناطق شرق دجله از جمله منطقه سلیمانیه بعمل آوردند و در این راستا، مسکو را هم در بیم خود از احیاء احتمالی ناسیونالسیم ایرانی شریک کردند، و احتمالا دولت مسکو در سایه همین نگرانی، با ساختن جمهوری آذربایجان خواست که ایران نتواند روزگاری قرارداد استعماری ترکمن چای را که نتیجه شکست نظامی خود در برابر تعرض روسیه تزاری بود باطل اعلام کند و ....



تلخیص ار مطلب روزانه دکتر کیهانی زاده از سایت ایشان به آدرس:
http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

طلیعه طلا
2nd December 2011, 05:33 PM
به به ! عجب اطلاعات جامعی ... چه خوب که من نتونستم منظورم رو خوب برسونم ... و گرنه دستیبابی به این توضیحات ارزشمند رو از

دست می دادم (حقیقتش من یه مقداری از این مطالب رو می دونستم نه همه رو .) ... شرمنده حسابی به زحمت افتادین ...

من منظورم رخداد 8 آذر بود ... که پی جویی کردم و مطالبی رو تونستم پیدا کنم .


واقعه هشتم آذر ۱۳۹۰ كه نمادي از استقلال‌خواهي ملت ايران است،


بازم بابت زمان و تلاشی که مصرف کردید ، کمال تشکر و امتنان رو دارم . [golrooz]

Sookoot
2nd December 2011, 05:57 PM
بازم خوااااهش ، دشمنتون شرمنده [golrooz]

مجلس شورای اسلامی پس از بررسی طرح کاهش رابطه باانگلیس ان را با اکثریت بالا و قریب به مطلق تصویب میکند
شورای نگهبان بر مصوبه مجلس مهر تایید میزند
دولت موظف میشود با اتخاذ تمهیدات لازم مصوبه را اجرا کند (تنزل روابط درحد کارداربجای سفیر )
روز 8 اذر دانشجویان با تجمع خودجوش در مقابل سفارت انگلیس مراتب اعتراض خودرا به دخالت های مکرر این دولت اعلام داشته و اندکی بعد باورود به محوطه سفارت برای ساعاتی ان را اشغال میکنند و به هیمنه پوشالین بریتانیا خط بطلان میکشند به موازات سفارت همین اتفاق در باغ قلهک که در تصرف انگلیسی هاست نیز رخ میدهد
همچنین به تعدادی از اسناد محرمانه دسترسی پیدا میکنند و در سفارتخانه ای که موظف است مطابق مقررات بین المللی عمل کند تصاویر تزیین شده ای !! از خاندان پهلوی را رویت میکنند
که در نهایت با هدایت نیروی انتظامی هردومحل را ترک میکنند اما این حرکت خودجوش تاثیر خودرا میگذارد و سفیر تازه کار انگلیس به همراه اعضای سفارت شبانه تهران را ترک میکنند

دراین میان اعتراف جو بایدن معاون اوباما در خودجوش بودن این اتفاق درنوع خود جالب است !!

معاون رئیس جمهور آمریکا صراحتأ با خودجوش بودن حمله به سفارت انگلیس در تهران در واکنش به اقدامات خصمانه علیه ایران اذعان کرد.
بایدن گفت: هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه این حملات برنامه ریزی شده بوده وجود ندارد.
بر اساس این گزارش، معاون باراک اوباما اذعان کرد که این برنامه توسط هیچ کس طراحی نشده بوده و کاملاً برخواسته از خشم مردم بود.
وی در حین ترک عراق و سفر به ترکیه این سخنان را ایراد کرد.
بایدن در ادامه به جنگ روانی علیه سوریه پرداخت و مدعی شد بشار اسد رفتنی است.
گفتنی است، سفر بایدن به عراق با تظاهرات های گسترده ضد آمریکایی در مخالفت با سفر وی پایان یافت.


http://www.jahannews.com/vdcc0mqso2bqop8.ala2.html

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد