Aysajoon
19th November 2011, 11:12 PM
تمايل نداشتن به ازدواج در ميان جوانان ، چند سال است كه ذهن جامعه را بهخود مشغول كرده . جدا از پيامدهاي اجتماعي اين موضوع ، شناخت چرايي و چگونگي اين تمايل نداشتن ، مسئلهاي مهم بهنظر ميرسد . وقتي پاي ازدواج به ميان ميآيد ، در دوره كنوني بهطور طبيعي افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخابها قرار ميگيرند .
مهمترين بهانههاي فرار :
گفته ميشود كه در آقايان بهعلتهاي مختلفي مثل دغدغههاي مالي و مسئوليتهاي متعدد و پيچيده ، تمايل به ازدواج كاهش بيشتري يافته است اما شواهد حاكي از آن است كه ميل به تشكيل زندگي مشترك در خانمها با كاهش جدي روبهروست . چيزي كه كمتر شنيدهايم دلايل اين كاهش تمايل به ازدواج است . نظرسنجي مجله تپش ، نتايج جالب و تا حدود زيادي روشنگر را به ما ارائه داده است كه ميتواند مورد تحليل دقيق قرار بگيرد . در اين نظرسنجي ، خانمهاي متولد دهه 60 دلايل مجرد ماندن خود را از ميان چند گزينه پيشبيني شده انتخاب كردهاند .
بگذاريد به نتايج نظرسنجي نگاهي بيندازيم و پاسخها را بررسي كنيم . بيشترين درصدها به اين 3 گزينه مربوط ميشود : نداشتن خواستگار مناسب ، ترس از ازدواج و گزینه ی آخر که با عنوان « دلايل ديگر » مطرح شده .
بين اين 3 گزينه كه بيشتر از 80 درصد پاسخها را در بر ميگيرند ، بهنظر ميرسد « ترس از ازدواج » پاسخ سر راستتري باشد . زيرا همين ترس از ازدواج ميتواند خود را در پاسخهاي ديگر ( مثل نداشتن خواستگار مناسب يا قصد ادامه تحصيل یا ... ) پنهان كند .
نداشتن خواستگار ، مشكلات مالي و موانع مرسوم در مسير ازدواج ، درصد زيادي را بهخود اختصاص ندادهاند اما به هرحال مشكلات قابل تاملي هستند .
چرا از ازدواج ميترسند ؟
پژوهشگران علم روانشناسي در رتبهبندي فشارهاي رواني كه ميتواند يك فرد را تحتتاثير قرار بدهد ، « ازدواج » را جزو پرفشارترين موقعيتهاي زندگي معرفي ميكنند .
ازدواج پس از موقعيتهايي مثل « از دست دادن افراد نزديك خانواده » و « جدايي » ، ميتواند بهعنوان رخدادي پراسترس كه يك فرد در طول زندگي ممكن است با آن روبهرو شود ، ارزيابي شود . پس ترس از ازدواج ، ترس غيرطبيعي نيست .
بهطور مشخص ، ازدواج براي نسلهاي گذشته هم با استرس همراه بوده اما چه شده كه در سالهاي اخير ، روند بالا رفتن سن ازدواج و در نهايت تمايل نداشتن به آن بيشتر شده است ؟ شايد اين مسئله بهطور عمده به تحول جامعه و عبور از دوران سنتي به دوران مدرن وابسته باشد كه آن را ميتوان در چند محور از جمله موارد زير، پيگيري كرد :
1) بلوغ ديررس اجتماعي
امروزه فرزندان بايد مسيرهاي طولاني و پيچيدهاي را تا رسيدن به استقلال شخصي طي كنند . تحصيلات ، پيدا كردن شغل و توانايي استقلال مالي ميتواند سالهاي زيادي از عمر هر جوان را براي فراهم كردن يك زندگي مناسب ، بگيرد .
اين موضوع در حالي است كه معمولا آموزشهاي ارائه شده - چه از طرف والدين و چه از طرف نهادهاي آموزشي - چندان در بر گيرنده مهارتهاي لازم براي زندگي نيست .
2) بههم ريختن تعريفها و نابساماني نقشها
گذر از يك ساختار و نرسيدن به سازمان جديد ، مشكلي است كه سالها با آن دست و پنجه نرم ميكنيم .
در شكل سنتي ازدواج چيزهايي مثل سن ، انتخاب ، وظايف و نقشها تعريف مشخصتر و دقيقتري داشت اما امروزه اين مقياسها بههم ريخته و تعريف مشخصي ندارد . به همين دليل ريسك تشكيل يك زندگي جديد بالا رفته و نگرانيها در مورد آن زياد شده است .
از طرفي تداخل ارزشهاي سنتي و مدرن ، اين موضوع را پيچيدهتر ميكند ؛ چيزهايي مثل تفاوت جايگاه زن در اجتماع ، خانواده و مسئوليتهاي او ، همچنین فشار باورهاي سنتي يا مراسم و مراحل ناكارآمد ازدواج در دوره جديد ، موانعي است كه خودبه خود اين موضوع را دشوارتر ميكند .
3) كمبود حمايت اجتماعي
زندگي كردن در جامعه امروزي ، همه ما را به سمت فردگرايي بيشتر و دوري از روابط عاطفي گسترده سوق ميدهد . روابط ما محدود شده و مشكلات خود را بايد از ديگران پنهان كنيم . اين پنهانكاري تا جايي است كه تقريبا نميدانيم ديگران با اين مشكل چگونه دست و پنجه نرم ميكنند . شك نكنيد اطلاعات عمومي كه توسط رسانهها به دست ما ميرسد چندان كارگشا نيست .
بچههايي كه در دهه 60 به دنيا آمدند ، احتمالا پدر و مادري دارند كه آنها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصيه والدين به آنها خوب درس خواندن و موفقيت شغلي و اجتماعي بوده است ! اين موضوع باعث شده كه اطلاعات بچهها از والدين بيشتر باشد و در نتيجه اعتماد بچهها به راهكارهاي آنها كمتر . در نتيجه اضطراب رويارويي با موقعيتهاي زندگي افزايش مييابد .
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها (http://www.bartarinha.ir/fa/news/10604/دختران-دهه60-ترس-از-ازدواج-حق-مسلم-ماست)
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/16/36370_911.jpg (http://www.bartarinha.ir/)
مهمترين بهانههاي فرار :
گفته ميشود كه در آقايان بهعلتهاي مختلفي مثل دغدغههاي مالي و مسئوليتهاي متعدد و پيچيده ، تمايل به ازدواج كاهش بيشتري يافته است اما شواهد حاكي از آن است كه ميل به تشكيل زندگي مشترك در خانمها با كاهش جدي روبهروست . چيزي كه كمتر شنيدهايم دلايل اين كاهش تمايل به ازدواج است . نظرسنجي مجله تپش ، نتايج جالب و تا حدود زيادي روشنگر را به ما ارائه داده است كه ميتواند مورد تحليل دقيق قرار بگيرد . در اين نظرسنجي ، خانمهاي متولد دهه 60 دلايل مجرد ماندن خود را از ميان چند گزينه پيشبيني شده انتخاب كردهاند .
بگذاريد به نتايج نظرسنجي نگاهي بيندازيم و پاسخها را بررسي كنيم . بيشترين درصدها به اين 3 گزينه مربوط ميشود : نداشتن خواستگار مناسب ، ترس از ازدواج و گزینه ی آخر که با عنوان « دلايل ديگر » مطرح شده .
بين اين 3 گزينه كه بيشتر از 80 درصد پاسخها را در بر ميگيرند ، بهنظر ميرسد « ترس از ازدواج » پاسخ سر راستتري باشد . زيرا همين ترس از ازدواج ميتواند خود را در پاسخهاي ديگر ( مثل نداشتن خواستگار مناسب يا قصد ادامه تحصيل یا ... ) پنهان كند .
نداشتن خواستگار ، مشكلات مالي و موانع مرسوم در مسير ازدواج ، درصد زيادي را بهخود اختصاص ندادهاند اما به هرحال مشكلات قابل تاملي هستند .
چرا از ازدواج ميترسند ؟
پژوهشگران علم روانشناسي در رتبهبندي فشارهاي رواني كه ميتواند يك فرد را تحتتاثير قرار بدهد ، « ازدواج » را جزو پرفشارترين موقعيتهاي زندگي معرفي ميكنند .
ازدواج پس از موقعيتهايي مثل « از دست دادن افراد نزديك خانواده » و « جدايي » ، ميتواند بهعنوان رخدادي پراسترس كه يك فرد در طول زندگي ممكن است با آن روبهرو شود ، ارزيابي شود . پس ترس از ازدواج ، ترس غيرطبيعي نيست .
بهطور مشخص ، ازدواج براي نسلهاي گذشته هم با استرس همراه بوده اما چه شده كه در سالهاي اخير ، روند بالا رفتن سن ازدواج و در نهايت تمايل نداشتن به آن بيشتر شده است ؟ شايد اين مسئله بهطور عمده به تحول جامعه و عبور از دوران سنتي به دوران مدرن وابسته باشد كه آن را ميتوان در چند محور از جمله موارد زير، پيگيري كرد :
1) بلوغ ديررس اجتماعي
امروزه فرزندان بايد مسيرهاي طولاني و پيچيدهاي را تا رسيدن به استقلال شخصي طي كنند . تحصيلات ، پيدا كردن شغل و توانايي استقلال مالي ميتواند سالهاي زيادي از عمر هر جوان را براي فراهم كردن يك زندگي مناسب ، بگيرد .
اين موضوع در حالي است كه معمولا آموزشهاي ارائه شده - چه از طرف والدين و چه از طرف نهادهاي آموزشي - چندان در بر گيرنده مهارتهاي لازم براي زندگي نيست .
2) بههم ريختن تعريفها و نابساماني نقشها
گذر از يك ساختار و نرسيدن به سازمان جديد ، مشكلي است كه سالها با آن دست و پنجه نرم ميكنيم .
در شكل سنتي ازدواج چيزهايي مثل سن ، انتخاب ، وظايف و نقشها تعريف مشخصتر و دقيقتري داشت اما امروزه اين مقياسها بههم ريخته و تعريف مشخصي ندارد . به همين دليل ريسك تشكيل يك زندگي جديد بالا رفته و نگرانيها در مورد آن زياد شده است .
از طرفي تداخل ارزشهاي سنتي و مدرن ، اين موضوع را پيچيدهتر ميكند ؛ چيزهايي مثل تفاوت جايگاه زن در اجتماع ، خانواده و مسئوليتهاي او ، همچنین فشار باورهاي سنتي يا مراسم و مراحل ناكارآمد ازدواج در دوره جديد ، موانعي است كه خودبه خود اين موضوع را دشوارتر ميكند .
3) كمبود حمايت اجتماعي
زندگي كردن در جامعه امروزي ، همه ما را به سمت فردگرايي بيشتر و دوري از روابط عاطفي گسترده سوق ميدهد . روابط ما محدود شده و مشكلات خود را بايد از ديگران پنهان كنيم . اين پنهانكاري تا جايي است كه تقريبا نميدانيم ديگران با اين مشكل چگونه دست و پنجه نرم ميكنند . شك نكنيد اطلاعات عمومي كه توسط رسانهها به دست ما ميرسد چندان كارگشا نيست .
بچههايي كه در دهه 60 به دنيا آمدند ، احتمالا پدر و مادري دارند كه آنها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصيه والدين به آنها خوب درس خواندن و موفقيت شغلي و اجتماعي بوده است ! اين موضوع باعث شده كه اطلاعات بچهها از والدين بيشتر باشد و در نتيجه اعتماد بچهها به راهكارهاي آنها كمتر . در نتيجه اضطراب رويارويي با موقعيتهاي زندگي افزايش مييابد .
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها (http://www.bartarinha.ir/fa/news/10604/دختران-دهه60-ترس-از-ازدواج-حق-مسلم-ماست)
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1390/7/16/36370_911.jpg (http://www.bartarinha.ir/)