PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی Morphology: واژه شناسی انگلیسی



faravahar
19th November 2011, 12:19 AM
واژه شناسی انگلیسی

مراحل تشکیل لغت

۱. پیشوند سازی: با اضافه کردن یک پیشوند قبل از بن (ریشه)
۲. پسوند سازی: با اضافه کردن یک پسوند بعد از بن کلمه
۳. مشتق سازی: با اضافه کردن یک بن به یک بن کلمه دیگر

*پیشوند سازی*

۱. پیشوندهای منفی ساز:

۱. پیشوند های a , an ؛ که به معنای کمبود است و اکثرا به صفات اضافه میشه؛ مانند:
amoral , a***ual , anhydrous.

۲. پیشوند dis ؛ به معنای نه؛ برخلاف است و با افعال همراه میشود؛ مانند:
Disobey , disloyal , disorder , disunity , discontent

۳. پیشوند in (و متغیرهایش il , im , ir , ) که به معنای نه؛ برخلاف است و همراه با صفاتی که ریشه ی لاتین و فرانسوی دارند همراه میشود. مانند:
Incomplete , incapable , incompetent

۴. پیشوند non ؛ به معنای نه؛ غیر است همراه با اسم و صفت و قید می آید. مانند:
Non-smoker , non-perishable , non-trivial

۵. پیشوند un ؛ به معنای نه ؛ برخلاف است و به همراه صفات و وجه وصفی بکار میرود. مانند:
Unfair , unwise , unforgettable , unassuming , unexpected

faravahar
19th November 2011, 12:20 AM
یشوندهایی که معنای لغت را برعکس میکنند

۱. پیشوند de : که همراه افعال می آیند و معنای آن را معکوس میکنند. مانند:
decentralized , defrost , defraud

۲. پیشوند dis : که به همراه افعال و صفات می آید. مانند :
Disconnect , disinfect , disown , discolored.

۳. پیشوند un : و همراه با افعال می آیند. مانند:
Undo, untie, unzip, unpack, unmask

faravahar
19th November 2011, 12:21 AM
Pejorative prefixes

پیشوندهایی هستند که معنای منفی و بد به لغت میدهند

۱. پیشوند mal : به همراه افعال؛ وجوه وصفی؛ صفات؛ و اسامی معنا می آید. مانند:
Maltreat, malformed, malodorous, malfunction, malnutrition.

۲. پیشوند mis : به همراه افعال؛ وجوه وصفی؛ و اسامی معنا می آید. مانند:
miscalculate, misfire, mishear, misinform, mislead, misconduct.
۳. پیشوند pseudo : به همراه اسامی و صفات می آید. مانند:
Pseudo-classicism, pseudo-intellectual, pseudo-scientific

faravahar
19th November 2011, 12:23 AM
Prefixes of degree or size

پیشوندهایی که نشان دهنده مقدار و اندازه هستند.

۱. پیشوند arch : به معنای بیشترین و برتری است. و به همرا اسم می آید. مانند:
Archduke, archbishop

همچنین با اسم هایی که مفهوم منفی دارند نیز بکار میرود و تاثیر منفی را تشدید میکند. مانند:
Arch-enemy, arch-fascist, arch-hypocrite.

۲. پیشوند co : به معنای اتصال و بهم پیوستگی در یک موقعیت یکسان است. به همراه اسم و فعل می آید. مانند:
co-education, co-heir, co-pilot, cohabit, cooperate, coordinate, coexist.

۳. پیشوند hyper : به معنای نهایت است و گاهی مفهوم منفی نیز دارد. به همراه صفت می آید. مانند:
Hypersensitive, hypercritical, hyperactive, hypertense.

۴. پیشوند mini : به معنای کم؛ کوچک است. به همراه اسم می آید. مانند:
Mini-market, mini-skirt, mini-cab.

۵. پیشوند out : به معنای عالی؛ فوق العاده است. به همراه اسم و افعال لازم برای تبدیل به افعال متعدی می آیند. مانند:
Outnumber, outclass, outgrow, outrun, outlive.

۶. پیشوند over : به معنای بیش از حد است. به همراه افعال و صفات کار میرود. مانند:
Overeat, overestimate, overact, overplay, oversimplify, overwork, overconfident.

۷. پیشوند sub : به معنای پایین تر؛ کمتر است. به همراه صفت بکار میرود. مانند:
Subconscious, subnormal.

۸. پیشوند super : به معنای بیش از؛ خیلی مخصوص است. به همراه صفت و اسم بکار میرود. مانند:
Supernatural, supersensitive, supermarket, superman.

۹. پیشوند sur : به معنای بالا و بیشتر است. به همراه اسامی می آید. مانند:
Surcharge, surtax.

۱۰. پیشوند ultra : به معنای بیش از حد؛ فراتر است. به همراه صفات؛ واژه های فنی؛ اسامی با کاربرد فنی بکار میرود. مانند:
Ultra-modern, ultra-conservative, ultrasonic, ultraviolet, ultramicroscope, ultrasound, ultracentrifuge.

۱۱. پیشوند under : به معنای خیلی کم و کوچک است. به همراه افعال ؛ وجوه وصفی ed دار؛ اسامی معادل بکار میرود. مانند:
Undercharge, underestimate, underpkay, underprivileged, underprovided, underprovision = subordinate

faravahar
19th November 2011, 12:23 AM
Prefixes of orientation and attitude

پیشوندهایی که بیان کننده جهت و نگرش هستند.

۱. پیشوند anti : به معنای در مقابل است. به همراه اسامی و صفات می آید. مانند:
Anti-social, anti-clerical, anti-clockwise, anti-missile, anti-war.

۱. پیشوند contra : به معنای مقابل و مخالف است. به همراه اسم؛ فعل؛ صفت می آید. مانند:
Contradistinction, contraindicate, contrafactual.

۳. پیشوند counter : به معنای مقابل؛ بر خلاف است. به همراه فعل؛ اسم ذات و صفت بکار میرود. مانند:
Counter-espionage, counter-clockwise, counter-revolution, counter-sink, counter-act.

۴. پیشوند pro : به معنای برای؛ به طرف؛ به خاطر؛ به نیابت است. به همراه صفت و اسم می آید. مانند:
Pro-communist, pro-american, pro-student, pro-consul, pro-provost

faravahar
19th November 2011, 12:25 AM
Locative prefixes
پیشوندهایی که به مکان و موقعیت اشاره می کنند.


۱. پیشوند fore : به معنای جلو؛ قسمت جلویی است. به همراه اسم می آید. مانند:
Forearm, foreshore, foreground, foreleg, forename.


۲. پیشوند inter : به معنای بین؛ مابین است. به همراه صفت؛ فعل؛ اسم بکار میرود. مانند:
International, interlinear, inter-continental, intertwine, intermarry, interweave, inter-war, inter-school.


۳. پیشوند sub : به معنای زیر است. به همراه صفت؛ فعل؛ اسم بکار میرود. مانند:
Subnormal, sublet, subdivide, subclntract, subsection.


۴. پیشوند super : به معنای بالای است. به همراه اسم بکار میرود. مانند:
Superstructure, superscript.


۵. پیشوند transe : به معنای در مقابل؛ در طول است. به همراه صفت و فعل بکار میرود. مانند:
Transatlantic, transplant, transship

faravahar
19th November 2011, 12:25 AM
Prefixes of time and order

پیشوندهایی که نشاندهنده زمان و ترتیب است.

۱. پیشوند ex : به معنای پیشین؛ اولین است. به همراه اسامی بکار میرود. مانند:
Ex-president, ex-husband.

۲. پیشوند fore : به معنای پیشین؛ قبلی است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Foretell, forewarn, foreshadow, foreknowledge, foretaste.

۳. پیشوند post : به معنای پس از؛ بعد است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Post-war, post-election, post-classical.

۴. پیشوند pre : به معنای قبل از است. به همراه اسم و صفت بکار میرود. مانند:
Pre-war, pre-school, pre-marital.

۵. پیشوند re : به معنای دوباره است. به همراه فعل و اسم بکار میرود. مانند:
Rebuild, reclaim, re-use, re-evaluate, re-analysis, rene

faravahar
19th November 2011, 12:26 AM
Number prefixes

پیشوند هایی که تعداد و شمارش را نشان میدهند.

۱. پیشوند bi-di : به معنای دو میباشد. مانند:
Biplane, bicycle, biped, bilateral, bifocal, bilingual, dichotomy, diode, dioxide, digraph, divalent.

۲. پیشوند poly-multi : به معنای چندین؛ بسیار میباشد. مانند:
Polyglot, polygon, polygamy, polyandry, polysemy, polytechnic, multiform, multi-lateral, multiracial,multi-purpose.

۳. پیشوند -hemi-semi-demi : به معنای نیم و نصف میباشد. مانند:
Semicircle, semivowel, semiconscious, semi-automatic, demigod, hemisphere, hemimorphic.

۴. پیشوند tri : به معنای سه میباشد. مانند:
Tripod, tricycle, tripartite, trinomial.

۵. پیشوند uni-mono : به معنای یک و تک میباشد. مانند:
Univalve, unilateral, unidirectional, monorail, mooplane, monogamy, monolith, monologue, monosyllabic

faravahar
19th November 2011, 12:26 AM
.denominal nouns : abstract

با اضافه کردن پسوندهای زیر ؛اسامی به اسامی انتزاعی غیر قابل شمارش و یا اسامی حالت تبدیل میشود:

۱. پسوند age : در معنای اندازه گیری و مجموع بکار میرود. مانند:
Baggage, frontage, mileage.

۲. پسوند ery , ry : در معنای شرایط؛ رفتار؛ مکان بکار میرود. مانند:
Drudgery, slavery, delivery, nursery, rookery, refinery, bakery, nunnery.

۳. پسوند ful : به معنای مقدار است. مانند:
Spoonful, glassful.

۴. پسوند hood : به معنای حالت یا شرایط است. مانند:
Boyhood, brotherhood, widowhood.

۵. پسوند ing : به ماده ای که اون اسم از آن ساخته شده است اشاره میکند. مانند:
Tubing, panelling, matting, carpeting.

۶. پسوند ing : به فعالیت های مرتبط با آن اسم نیز اشاره میکند. مانند:
Cricketing, farming, blackberrying.

۷. پسوند ism : در معنای تعلیم؛ آموزش؛ تمرین بکار میرود. مانند:
Idealism, impressionism, fanaticism, absenteeism, racism.

۸. پسوند ocracy : معنای دستور و فرمان را میرساند. مانند:
Democracy, aristocracy, meritocracy.

۹. پسوند ship : نشان دهنده داشتن موقعیتی یا کاری میباشد. مانند:
Friendship, membership, dictatorship, professorship.

faravahar
19th November 2011, 12:27 AM
Denominal nouns : concrete

این پسوندها اسامی ذات را بوجود می آورند.

۱. پسوند eer : به معنای " مهارت داشتن و مشغول بودن " است. مانند:
Pamphleteer, profiteer, racketeer, mountaineer, auctioneer, engineer.

۲. پسوند er : به معنای " داشتن یک ویژگی مهم " است. مانند:
Teenager, north-wester three-wheeler, villager, londoner.

۳. پسوند ess : نشان دهنده جنس مونث است. مانند:
Waitress, actress, lioness, manageress, stewardess, hostess.

۴. پسوند ette : در معنای " جمع و جور ؛ متراکم " بکار می رود. مانند:
Kitchenette, dinerette.

۵. پسوند let : به معنای " جزیی ؛ بی اهمیت " است. مانند:
Booklet, leaflet, starlet, piglet.

۶. پسوند ling : به معنای " فرزند ؛ اولاد " بکار میرود. مانند:
Princeling, duckling.

۷. پسوند ster : به معنای " شامل بودن " است. مانند:
Trickster, gangster, gamester, roadster

faravahar
19th November 2011, 12:29 AM
پسوندهای زیر به دنبال فعل آمده و آنها را به اسم تبدیل می کنند.

۱. پسوند ant : نشان دهنده فاعل آن فعل میباشد. مانند:
Inhabitant, contestant, informant, participant, lubricant.

۲. پسوند ee : نشان دهنده فاعل آن فعل میباشد. مانند:
Appointee, payee, interviewee, employee, nominee.

۳. پسوند er, or : اسم فاعل میسازند. مانند:
Singer, writer, driver, employer, silencer, computer, thriller, accelerator incubator, supervisor, survivor, actor.

۴. پسوند age : نشان دهنده مفهوم فعالیت؛ نمونه است. مانند:
Breakage, coverage, drainage, leverage, shrinkage, wastage.

۵. پسوند al : نشان دهنده عمل و نتیجه ی آن عمل است. مانند:
Refusal, revival, dismissal, upheaval.

۶. پسوند ation : در معنای فرایند؛ وضعیت؛ تولید بکار میرود. مانند:
Exploration, starvation, ratification, foundation, organization, victimization, justification, education.

۷. پسوند ing : نشان دهنده نتیجه ی عمل است مانند:

Building, opening, feeling, earnings, savings, shavings, stuffing, clothing.

۸. پسوند ment : نشاندهنده نتیجه است. مانند:
Arrangement, amazement, puzzlement, embodiment, equipment, management.

faravahar
19th November 2011, 12:30 AM
De-adjectival nouns

پسوندهای زیر صفات را به اسم تبدیل میکنند و اغلب اسامی غیر قابل شمارش هستند.

۱. پسوند ity : مانند :
Elasticity, rapidity, sanity, falsity, diversity, respectability.

۲. پسوند ness : مانند:
Meanness, happiness, usefulness, kindness, selfishness, unexpectedness, accurateness, falseness

faravahar
19th November 2011, 12:31 AM
Denominal suffixes

پسوندهای زیر اسامی را به صفت تبدیل می کنند.

۱. پسوند ed : در معنای داشتن بکار می رود. به همراه اسم و عبارت اسمی بکار میرود. مانند:
Wooded, pointed, walled, simple-minded, blue-eyed, blonde-haired, fuller-flavored, odd-shaped, giant-sized, much-travelled, self-styled.

۲. پسوند ful : به معنای پر از؛ سرشار از است. به همراه اسامی ذات و گاهی فعل می آید و یک صفت میسازد. مانند:
Useful, delightful, pitiful, successful, helpful, forgetful.

۳. پسوند ish : به معنای حدی؛ تا قدری است. مانند:
Childish, monkeyish, foolish, snobbish.

۴. پسوند ish : با اسامی نژاد؛ مردم؛ و زبان ها بکار می رود. مانند:
Swedish, turkish.

۵. پسوند less : به معنای "بدون" است. مانند:
Careless, restless, colorless, harmless, homeless.

۶. پسوند like : به معنای مانند؛ شبیه است. مانند:
Childlike, statesmanlike, monkeylike.

۷. پسوند ly : نشان دهنده داشتن یک ویژگی است. مانند:
Manly, soldierly, motherly, brotherly, friendly, cowardly, deathly.

۸. پسوند ly : به معنای "هر" است. مانند:
Daily, weekly, monthly, yearly.

۹. پسوند y : به معنای "تا حدی شبیه؛ تا قدری شبیه" است. مانند:
Sandy, meaty, creamy, hairy, wealthy, comfy.

- پسوندهای زیر در معنای " داشتن یک ویژگی؛ ارتباط داشتن " بکار می روند.

۱۰. پسوندical, ial,al : مانند:
Accidental, dialectal, editorial, professional, psychological, philosophical, cultural, musical.

۱۱. پسوند ic ‎: هنگام اضافه شدن این پسوند به لغاتی که به em ختم میشوند باید آن را به صورت atic اضافه کرد. مانند:
Atomic, heroic, specific, oceanic, problematic, phonematic, celtic, arabic.

۱۲. پسوند ous : مانند:
Desirous, virtuous, ambitious, courteous.

faravahar
19th November 2011, 12:32 AM
Deverbal suffixes

دو پسوند زیر فعل را به صفت تبدیل می کنند.

۱. پسوند able : به همراه افعال متعدی می آید و آن ها را به صفت تبدیل می کند. مانند:
Debatable, wsshable, drinkable, manageable, changeable, perishable, suitable.

۲. پسوند ive : در بعضی افعال از وند ative استفاده میشود. مانند:
Attractive, effective, possessive, explosive, productive, expansivedecorative, talkative, affirmative, causative

faravahar
19th November 2011, 12:32 AM
Adverb suffixes
با اضافه کردن پسوندهای زیر می توان قید ساخت.


۱. پسوند ly : به صفت اضافه میشود و قید میسازد. مانند:
Calmly, extremely, personally.


۳. پسوند ward : به معنای " به سمت " است. مانند:
Earthward, northward.


۳. پسوند wise : به همراه اسم میاید و قید تشکیل میدهد. مانند:
Clockwise, lengthwise, education-wise, moneywise

faravahar
19th November 2011, 12:33 AM
Verb suffixes

پسوندهای زیر لغات را به فعل تبدیل میکنند.
۱. پسوند ate : با اسامی ترکیب میشود و بیشتر در کلماتی که در مورد علم هستند کاربرد دارد. مانند:
Orchestrate, hyphenate, chlorinate, laminate, delaminate.

۲. پسوند en : با صفت ترکیب میشود و آن را به فعل تبدیل می کند. مانند:
Sadden, quicken, ripen, widen, harden.

۳. پسوند ify, fy : با اسامی و صفات ترکیب میشود و آنان را به فعل تبدیل می کند. مانند:
Simplify, amplify, codify, beautify, certify, identify.

۴. پسوند ize, ise : با اسامی و صفات ترکیب میشود و آنان را به فعل تبدیل می کند. مانند:
Modernize, legalize, symbolize, publicize, burglarize.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد