PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرمانده شهید علی رضاییان



Joseph Goebbels
29th October 2011, 08:25 PM
فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)

در سال 1336 ه ش درخانواده‌ای مذهبی در فیروزآباد در استان تهران به دنیا آمد و پس از مدتی همراه خانواده اش به شهر« اصفهان» عزیمت و در آنجا سکنی گزید.
او به دلیل مشکلات اقتصادی روزها کار می کرد و شبها به تحصیل می پرداخت و این روال را تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد. پس از تحصیل دوران ابتدایی، پدرش برای پرورش روحیه مذهبی، او را به محضر یکی از علمای اصفهان فرستاد تا روح تشنه وجودش را به زلال معرفت الهی شاداب نماید. وی از کودکی علاقه مند به فراگیری قرآن بود و صوت و لحنی دلنشین داشت.
آشنایی ایشان با معارف غنی اسلامی تنها به انس با قرآن محدود نمی شد، بلکه بوستان روحش با عطر گلواژه های تالی قرآن کریم (نهج البلاغه) مصفا بود و مقدار زیادی از نهج البلاغه را حفظ بود.
این شهید عالیقدر از فقر و تنگدستی مردم در رنج بود و درآمد اندک خود را که از راه بنایی به دست می آورد در جهت بهبود معیشت افرادی که با آنان سر و کار داشت صرف می کرد.
او طی مسافرتی به «تهران»، در منزل شهید آیت الله «سعیدی» به کار ساختمان سازی مشغول شد و در همین ایام، شدیداً تحت تاثیر آن شهید گرانقدر قرار گرفت. ایشان در این مورد می گوید:
ارتباط با شهید سعیدی، شعله های خشم درون مرا علیه رژیم پهلوی برافروخت، به گونه ای که شجاعانه به افشاگری جنایتها و خیانتهای دستگاه طاغوت می پرداختم.
براین اساس شهید رضائیان مبارزه دامنه داری علیه رژیم پهلوی شروع کرد و در دوره سربازی، بارها تحت تعقیب قرار گرفت. او که از تسلط بیگانگان بر مقدرات کشورمان سخت به تنگ آمده بود، با الهام از افشاگریها و رهنمودهای حضرت امام(ره) مفاسد و بدبختیهایی را که به خاطر تصویر لایحه کاپیتولاسیون دامن گیر ملت اسلامی ایران شده بود به دیگران گوشزد می کرد.
شهید رضائیان در پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) نقش به سزایی داشت و برای آنکه شناسایی نشود، منزل مسکونی خود را دائماً تغییر می داد.
او با تشکیل جلسات مذهبی و در اختیار قرار دادن کتب اسلامی و انقلابی، جوانان مستعد و مذهبی را با معارف الهی آشنا می کرد. ایشان با همکاری شهید محمد منتظری دامنه فعالیتهای انقلابی خود را علیه رژیم طاغوت به کشورهای همسایه کشاند و بدین گونه نقش مهم و موثری در جهت افشای چهره کریه رژیم پهلوی، در خارج از مرزها داشت.
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی شهید «رضائیان» به همراه عده ای از برادران حزب الله، مبادرت به تشکیل کمیته دفاع شهری «اصفهان» کرد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، به جمع پاسداران این نهاد مقدس پیوست. او از موسسین سپاه در شهرستانهای «داران»، «فریدن»، «خوانسار» و «مبارکه» بود.
در اوایل سال 1359 با تعدادی از برادران سپاه به «کردستان» مامور شد و با رشادتهای خود در آزادسازی شهر «سنندج »نقش مهمی را ایفا کرد. در یکی از درگیریها بر اثر اصابت گلوله از ناحیه سر و گلو، بشدت مجروح گردید و مدتها در بیمارستان حالت اغماء داشت.
در سال 1360 (قبل از عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا») به جبهه دارخوین اعزام شد، که بر اثر جراحت شدید، به پشت جبهه منتقل گردید.
پس از بهبهودی نسبی به سمت مسئول معاونت عملیات سپاه منطقه 2 اصفهان منصوب گردید و تا دی ماه 1361 در همین مسئولیت باقی ماند. بعد از آن به درخواست سردار رحیم صفوی به تهران آمد و در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یکی از معاونتهای طرح و عملیات مشغول به کار شد. سپس مامور راه اندازی قرارگاه مقدم حمزه(ع) در منطقه غرب گردید.
شهید رضائیان فعالیت خود را از یک رزمنده عادی در روزهای اول جنگ کردستان شروع کرد و مرحله به مرحله، همزمان با گذشت زمان، مراتب مختلف فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت، تا به فرماندهی قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهداء(ع) منصوب گردید.
هنگامی که ایشان به مریوان آمد، تعداد ی از یگانها از جمله لشکر 14 امام حسین(ع) و لشکر 8 نجف اشرف در منطقه حضور داشتند و از اینکه قرار بود تحت فرماندهی او عملیات والفجر 4 را انجام دهند، اظهار رضایت می کردند.
در زمان کوتاهی ارکان ستادی این قرارگاه به همت ایشان شکل گرفت و مجموعه معاونتها در جهت آماده سازی عملیات فعال شدند.
شهید رضائیان انسان دقیق و منظمی بود و همواره سعی می کرد سنجیده عمل کند، قبل از هر تصمیمی با بسیج عناصر اطلاعاتی، آخرین وضعیت دشمن را از جنبه های مختلف به دست می آورد و بر اساس استعداد، تجهیزات و توان رزمی دشمن، به کمک طرح و عملیات و نظرخواهی از فرماندهان، چگونگی انجام عملیات و مراحل آن را طراحی می کرد.
از این به بعد همه توجه ایشان روی کیفیت سازماندهی نیروها و آرایش و مانور یگانها براساس نوع ماموریتشان بود.
از ظرافتهایی که ایشان در عملیات داشتند، بررسی و کنترل طرح مانور گردانهای عمل کننده یگانها بود. این فرمانده دلاور و دلسوز اسلام، قبل از هر عملیات، فرماندهان تحت امر را در خصوص رسیدگی به نیروها توجیه و برای افزایش روحیه معنوی آنان سفارش زیادی می کرد.
تلاش همه جانبه وی در عملیات حماسه آفرین والفجر 4، در موفقیت رزمندگان اسلام بسیار موثر بود و می توان گفت بخش مهمی از پیروزی حاصله در دشت شیلر مدیون زحمات شبانه روزی این شهید عزیز بود.
از مصادیق عملی و الگوی یک فرمانده سپاه اسلام بود. هر کس حتی برای مدت کوتاهی با ایشان و تحت فرماندهی اش انجام وظیفه می کرد، با تمام وجود آن را احساس می نمود. توانمندی و شخصیت والای شهید رضائیان در حدی بود که نقل می کنند در روزهایی از عملیات والفجر 4 درحالی که در منطقه عملیاتی مورد بازدید سردار فرماندهی محترم کل سپاه قرار می گرفت، ایشان خطاب به برادران حاضر اظهار می دارند:
ما باید فرماندهی جنگ را به دست افرادی چون ایشان (شهید رضائیان) بسپاریم.
جلسه ای با حضور ایشان نبود که بر پا شود و ذکر قرآن و حدیث و دعا در آن فراموش شده باشد، حتی اگر وقت هم ضیق بود، این امر صورت می گرفت.
در ظواهر فردی، آن گونه بود که اگر ناآشنا و تازه واردی به جمع آنها می پیوست ایشان را با رزمنده عادی تمیز نمی داد. او فردی منظم، دقیق و سخت کوش بود و در قبول و انجام کارهای سخت از دیگران سبقت می گرفت.
عموماً سعی می کرد با نیروها بر سر یک سفره غذا بخورد. فردی رئوف، مهربان و رقیق القلب بود. شبها تا همه به خواب نمی رفتند، نمی خوابید. پس از اطمینان از به خواب رفتن افراد، به سنگرها سرکشی می کرد و چنانچه رزمنده ای بدون روانداز خوابیده بود، روی او را می پوشاند.
شهید رضائیان در بعد عبادی مقید، اهل تهجد و راز و نیاز عاشقانه با خدا بود. هرگز نماز شب را ترک نمی کرد. فردی خود ساخته و مهذب بود و شدیداً مراقب اعمال و رفتار خود بود. در انجام واجبات کوشا و در پرهیز از محرمات و ارتکاب گناه، حتی صغیره، دقت نظر داشت. در کارها از مشورت دیگران استفاده می کرد و روحیه انتقادپذیری بالایی داشت.
شهید رضائیان در کنار فعالیتهایش، غافل از تحصیل علم نبود و مخصوصاً به مطالعه علوم قرآنی و نهج البلاغه علاقه زیادی داشت.
یکی از فرماندهان می گوید:
قبل از عملیات فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا همه ما را جمع کرد و فرمایشات مولا امیرالمومنین حضرت علی(ع) از نهج البلاغه را در خصوص صفات رزمندگان را برایمان قرائت و ترجمه نمود.
ایشان آشنایی بسیاری با احادیث و روایات داشت و ده جزء قرآن مجید را حفظ بود.
فرزندان خود را در انجام فرایض و یادگیری علوم قرآنی با زبانی شیرین توام با بیان احادیث و اهدای جایزه، تشویق و ترغیب می کرد. او با پدر و مادر خود رفتاری متواضعانه داشت.
شهید رضائیان در حفظ بیت المال دقت و توجه خاصی داشت. با اینکه ماشین سپاه در اختیارش بود اما در کارها از موتورسیلکت شخصی استفاده می کرد.

قبل از مرحله سوم عملیات والفجر 4، (آبانماه 1362) هنگامی که برای شناسایی و بررسی منطقه عملیاتی به همراه چهار تن از فرماندهان و مسئولین قرارگاه به دامنه های جنوبی «ارتفاعات لری» رفته بودند، در حین صعود به قله ارتفاع لری به علت عدم پاکسازی کامل منطقه،‌روی مین رفته و بشدت مجروح شد.
مسئول وقت اطلاعات قرارگاه چنین نقل می کند:
وقتی بالای سر او رفتم، به علت ترکش زیادی که به بدنش خورده بود، جانسوزانه ناله می کرد. با دیدن چنین حاتی یاد خاطرات زندان او افتادم که برای ما تعریف می کرد. او می گفت:
هنگامیکه مامورین ساواک یکی از مبارزان مسلمان را با بخاری برقی شکنجه می دادند آیه «یانار کونی برداً و سلاماً ...» را قرائت می کرد.
این خاطره را به یادش آوردم. ایشان آرام شد تا اینکه او را به سختی به پشت جبهه منتقل کردند. در بیمارستان بود که به آرزوی دیرینه خود رسید و به لقاء معبود و معشوقش نایل گشت دریای متلاطم روحش به کرانه وصال، آرامش گرفت .
منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اصفهان و مصاحبه با خانواده ودوستان شهید

منبع : http://www.sajed.ir/new/commandant/357-1388-10-24-08-57-29/3195.html (http://www.sajed.ir/new/commandant/357-1388-10-24-08-57-29/3195.html)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد