PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گورستان ظهیرالدوله



LaDy Ds DeMoNa
27th October 2011, 09:28 PM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a0/Zahir-od-dowlahc.JPG/450px-Zahir-od-dowlahc.JPG



گورستان ظهیرالدوله گورستان کوچکی است بین امامزاده قاسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_% D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85_%28%D8%B4%D9%85%DB%8C%D8%B 1%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%29) و تجریش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%B4) در شمال تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) که علاوه بر علی‌خان ظهیرالدوله (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D8% B8%D9%87%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%88%D9%84 %D9%87) چندتن از هنرمندان، شاعران و چهره‌های سرشناس ایران در آن مدفونند.


وقتی که علی خان ظهیرالدوله در روز سه شنبه بیست و چهارم ذیقعده سال ۱۳۴۲ ھجری قمری در اثر سکته قلبی در باغ خود در جعفر آباد شمیران در گذشت، در جوار باغ خود در قبرستان عمومی که بین تجریش و امام زاده قاسم واقع بود، دفن گردید. سابقا در این محل گورستان کهنه‌ای قرار داشت و بعدها خانقاه ظهیرالدوله نیز به همین محل منتقل شده بود. اما پس از دفن ظهیرالدوله، مریدانش، این گورستان قدیمی و خانقاه را «آرامگاه ظهیرالدوله» خواندند.
محل دفن ظهیرالدوله، درست در زیر درختی بود که داغداغان نامیده می‌شد و ظهیرالدوله در طی ایام حیات خود، اغلب در سایه همین درخت می‏نشست. وی قبل از دفن، به وسیله مولوی رشتی که بعدها خود او هم در همین جا دفن گردید، تغسیل گردید و انجمن اخوت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86_%D8%A7%D8%AE%D9%88% D8%AA)، این قبرستان عمومی را محصور ساخته و قبرستان (ظهیرالدوله) نامیدند.

از آنجا که ظهیرالدوله مورد قبول اکثر طبقات اجتماعی بود، بسیاری از هنرمندان، سیاستمداران و دانشمندان وصیت کردند که در این آرامگاه دفن شوند و به همین جهت متولیان خانقاه و مریدان ظهیرالدوله، از جهت فروش زمین‏های مقبره، عواید سرشاری بدست آوردند.


از سال‌های ۱۳۴۰ به بعد دفن اموات در این مجموعه ممنوع شد و دفن افراد در سال‌های ۴۰ تا ۵۰ با اجازه نامه خاص و آنهم بصورت محدود انجام می‌شد.
آخرین تدفین درآرامگاه ظهیرالدوله در سال ۱۳۵۹ انجام شده‌است. محوطه آرامگاه ظهیرالدوله پوشیده از درخت‌های سبز و خرم و درهم تنیده‌است و سنگ اکثر گورها متاسفانه در حال تخریب می‌باشند.

LaDy Ds DeMoNa
27th October 2011, 09:29 PM
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/26/Bahar_tomb.jpg/100px-Bahar_tomb.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Bahar_tomb.jp g)


محمد تقی بهار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%A8 %D9%87%D8%A7%D8%B1)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/43/Foroogh.JPG/90px-Foroogh.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Foroogh.JPG)

فروغ فرخزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%BA_%D9%81%D8%B1%D8%AE%D8%B2% D8%A7%D8%AF)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d5/Irajmirza.JPG/120px-Irajmirza.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Irajmirza.JPG )

ایرج میرزا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2% D8%A7)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/3d/Zahir-Rahi.jpg/90px-Zahir-Rahi.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Zahir-Rahi.jpg)

رهی معیری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%87%DB%8C_%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/d5/Khaleghi.JPG/120px-Khaleghi.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Khaleghi.JPG)

روح‌الله خالقی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%8 7_%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%82%DB%8C)


http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9d/Ghamar.JPG/90px-Ghamar.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Ghamar.JPG)

قمرالملوک وزیری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%88%D A%A9_%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1%DB%8C)

LaDy Ds DeMoNa
27th October 2011, 09:30 PM
چهارشنبه گذشته جهت ماموریتی کاری، راهی تهران شدم، و این... همین یک روز 5 شنبه اول اردیبهشت، برایم شد زیبا و خاطره آفرین... با یکی از همکلاسیهای سابق که اینک تهران ساکن است تماس گرفتم و همراهم شد... راهی شمال شهر شدیم که مقصد بیشتر زیارت امام زاده صالح بود تا سیاحت... و حتی... از یاد برده بودم...خاطرۀ بدی بود از 4 سال قبل که مقابل دروازه ظهیر ایستاده بودم و راهم ندادند، 4 سال دلسرد شدم... دلسردی خونسردی می آفریند... هیچ امیدی در دل نداشتم...
http://img.tebyan.net/big/1388/10/20117924516359981781332311488539217149127166.jpg و امسال! از امام زاده صالح که بازگشتیم، بی دلیل راهی ظهیرالدوله شدیم... هردو ایمان داشتیم که اینبار نیز دربها بسته اند و آرامگاه هم در قرق دراویش و یاحق و یاهویشان که گوش فلک را این جماعت کر کرده اند با شعار و نمایش و تظاهر و .... (که درخت هرچه پربار تر، سر به زیر تر....) آمدیم و درب باز بود و آرام گفتم لعیا جان، باز است! خندیدیم، خنده که نه بال در آوردیم... نفهمیدم چند پله اول را و بعد راهرو را و بعد پیچیدن به چپ را چگونه دویدم.... می ترسیدم که بیایند و بیرونم کنند!
http://img.tebyan.net/big/1388/10/801452297617112016316328010625320825229.jpg ظهیر... خوش آب و هوا بود... نه که سایر نواحی آنجا (شمال پایتخت) بد آب و هوا باشد نه... ظهیر جور دیگریست... شامۀ خیالبافم عطرها می بویید از گوشه لباس شاید مرتضی خان محجوبی که از خاک بیرون مانده بود، شاید رهی داشت با تهرانی نجوا می کرد... شاید ایرج یکی از غزلیات نابش را مقابل بهار نهاده بود... شاید قمر می خواند و آهنگش را مرحوم خالقی می نوشت می ساخت... دنیا زیباشده بود... می ترسیدم جای پای آلوده ام ناآگاهانه، بی خردانه بر چهرۀ قبری بیفتد که بزرگواری ارزشمند به فاصلۀ چند متر خاک ناقابل زیر آن خفته بود و ... خدایا کاش نشناسمش تا کمتر خجالت بکشم... سر می گردانم... ایرج است! شبیه یک هرم ناقص مربع القاعده که بر تمامی وجوهش اشعار خود ایرج نقش بسته اند... مدفن عشق جهانست اینجا، یک جهان عشق؛ نهانست اینجا...
http://zahirdowleh.com/irajmirza.jpg نگاهم پایینتر می آید.. خدایا... زانو می زنم، روی مدفن رضا محجوبی نازنین ایستاده بودم... در خاک هم مظلومست... زیر سیطره مقبره عظیم الجثۀ ایرج... لبخندی محو بر لبم می آید... زیر خاک کنار همند این دو... ایرج مست می کند و یاوه می بافد، رضا بهلول وار می گوید: مگس سگی دریای انزلی، بیا بریم دنبال ماه خانوم... (مگس سگی... جمله ای بود که رضا گاه در دنیای خیالی اش آن را با خود مجنون وار تکرار می کرد... و ماه خانوم هم نام معشوقه خیالی رضا بود...)
http://zahirdowleh.com/rezamahjubi.jpg راه می افتم... رهی ... سمت چپ... پس چرا در شیشه محبوست کرده اند ((ای به قربان تو من....)) (رهی دوستانش را با جانم به قربانت یا ای به قربان تو من صدا می زد) شکر که درب مقبره کوتاه است تا ناخواسته هم تعظیم کنم... نمی توان تمام قامت ایستاد، آرامگاه نمونۀ مینیاتوری از مقبرۀ یکی از بزرگان شاید باباطاهر است با کمی تغییر ... روی دوزانو می نشینم، فاتحه را که می خوانم و پرهیز از گریه که مقابل دوستم معذبم و اشک هم پرده در... زیر دیوارۀ قبر با خودکار می نویسم تا هرچه سریعتر پاک شود و برجا نماند... رهی جان... معذرت می خواهم... (رازیست میان من و او که عاشقی را وانهادم و آمدم داخل دنیای آدمها... آدم شدم!)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/3/3d/Zahir-Rahi.jpg و باز با کمر خم خارج می شوم و دست چپم... فروغ است... این تنها ناغریب ظهیر که همیشه سنگ مزارش خیس است و شمعی به بالین دارد... دختران و پسران دورش حلقه زده اند و دود سیگار می بینی و لاک ناخن... خوش به سعادتت فروغ که اگر تلخ زیستی، در یادها ماندی.... شجاعتش را تحسین می کنم و از میان اشعارش این را دوست تر دارم که : ای شب از رویای تو، رنگین شده.....
http://media.farsnews.com/Media/8411/Images/jpg/A0168/A0168108.jpg و ... سر که می گردانم، آرامگاه مرحوم روح الله خالقیست... آن طرفتر داریوش رفیعی است و بانو قمرالملوک وزیری... و کنار اینان یک پیانوی سنگیست... کلیدهایش فرسوده اند به بارش باران و سنگ ترکی عمیق دارد... مرتضی محجوبیست.... آخخخخخخخ... روی سنگ نوشته اند... با ما بودی... بی ما رفتی... چو بوی گل به کجا رفتی... و من نه... افسوس که من نه... رهی و مرتضی خود در فراق رضا نوشته بودند: تنها ماندم... تنها رفتی....
http://zahirdowleh.com/rafii.jpghttp://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/9/95/Mahjubi.JPG/250px-Mahjubi.JPG و قدم می زنم، سنگ غریب افتاده حسین تهرانی بزرگوار که می گفت: 9 تا اخلاق یکی هنر!
http://zahirdowleh.com/tehrani.jpg اینسوتر حسین صباست... حسین هنگ آفرین هم هست... از پله ای کوتاه بالا می روم... رشید یاسمی، و ...بهار است! مرحوم بهار که عجیب غافلگیر می شویم و .... در سکوت دلگیر که گاه با خندۀ دخترکی و یا صدای کلیک دوربینها در هم می شکند... چرخهای یک ویلچیر به ما نزدیک می شود، مردی با محاسن سپید همراه این صندلی چرخدار است... روی صندلی زنی نشسته، با لعیا می پرسیم ایشان که هستند؟ مرد می گوید: یادگار مرحوم بهار. امروز شصتمین سالروز فوت بهار است، هر ساله می آییم، بانو بهار، تجدید دیداری می کنند با پدر و بنده فیلم می گیرم از مراسم. آقای امینی نامی هستند که صدایشان بیش از چهره شان برایم آشنا بود... شبیه اینانلو... لعیا دم گوشم می پرسد: از اشعار بهار دم دست چه داری؟ خدا به دلم داد که "مرغ سحر ناله سر کن و ... " لعیا صدایش را بلند می کند: دوستان حاضر در آرامگاه، دختر بهار اینجایند! افرادی متفرق که می پنداشتی 5-6 نفر باشند حلقه که می زنند بر آرامگاه سر از 20-30 نفر در می آورند و جماعت با زمزمۀ ما، دم می گیرد... " مرغ سحر ناله سر کن... داغ مرا تازه تر کن...." گوشۀ شکسته که می رسد، صداها می شوند 2-3 نفر ، سخت است... سخت...که ناگهان بانویی زیباروی با جامه و چهره ای امروزی...در اوج می خواند که ((ظلم ظالم، جور صیاد، آشیانم داده بر باد...)) در دل می گویم ناز نفست، با ورود به دستگاه شورش چه می کند؟ و ادامه می دهد: نوبهار است... گل به بار است.... احسنت، آفرین....
http://zahirdowleh.com/bahar-2.jpg جمعیت همراهش می شوند و اشکهای حضار و چهرۀ مبهوت بانو بهار... آقای امینی می گوید: همیشه کارهای بی برنامه زیباترند، امسال را متفاوت کردید... با روحی سربلند از بخشیدن ذره ای شادی به این یادگار نشسته بر صندلی چرخدار پدر، دوتایی غم و شادی باهم، از میان سنگها می گذریم، از کنار حبیب سماعی استاد مسلم سنتور که بدخلق بود اما استاد ( و چوب استاد به ز مهر پدر) از همان راه که آمده بودیم... خارج می شویم... خاطرۀ یک پنجشنبه ظهر از روز آغاز اردیبهشت سال 90... شب... خسته ام اما خرسند... فردایش عازمم؛ کاش می شد دوباره بازگردم... بامهر... بانو *عکسهای دوربین حجیم بودند، پس از سایتهای دیگر دوستداران ارکان گلها، عکس ها را برداشتم و بزرگوارنه عفو کنید...

http://cafeclassic3.ir/archive/index.php/thread-84-2.html

LaDy Ds DeMoNa
27th October 2011, 09:36 PM
به این گورستان در فیلم تهران من حراج هم اشاره شده

منم آرزو دارم یک بار هم شده به این مکان مقدس برم

روحشان شاد و یادشان گرامی

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد