PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاريخ كامل جنگ جهاني دوم (6)



Joseph Goebbels
27th October 2011, 02:11 PM
تاريخ كامل جنگ جهاني دوم (6)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : http://www.rasekhoon.net/article/show-54618.aspx (http://www.rasekhoon.net/article/show-54618.aspx)



http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747.jpg
جنگ در آفریقا و خاورمیانه


در آفریقا

ژنرال اروین رومل که در فوریه ۱۹۴۱ با ادوات زرهی ناکافی به شمال آفریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در آفریقا به پیروزی‌های حیرت انگیزی در مقابل بریتانیایی‌ها دست یافته بود. در اواخر سال ۱۹۴۱ و اوایل سال ۱۹۴۲ که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله می‌شد. توقف آلمانی‌ها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، ژنرال برنارد لاو مونتگومری به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانی‌ها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمی‌توانستند از سد آتش توپخانه انگلیسی‌ها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به آفریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در ۲۳ اکتبر ، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال آفریقا که ۹۱ هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشته‌های رومل که پس از مرگش چاپ شده‌است، این جمله به چشم می‌خورد:
«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمی‌خورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمی‌آید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».

در ايران
دولت آمریکا در دسامبر ۱۹۴۱ به ژاپن اعلان جنگ داد و کشور ایالات متحده در این مرحله رسماً و عملاً با آلمان و ژاپن و ایتالیا وارد جنگ و جنگ از محدودهٔ اروپا خارج شد و جنبه جهانی پیدا کرد. از آن پس عملاً دولت آمریکا نیز به متفقین پیوست و در ۲۵ اوت ۱۹۴۱ برای انتقال کمک‌های بریتانیا و آمریکا به شوروی، خاک ایران از شمال توسط نیروهای شوروی و از جنوب توسط نیروهای بریتانیایی اشغال شد، و سیل کمک‌های تسلیحاتی از مسیر بندرعباس - تهران - بندر انزلی به سوی اتحاد شوروی سرازیر شد. ارتش رضاشاه پهلوی که نتوانسته بود در مقابل یورش خارجی مقاومت کند منحل شد و خود شاه توسط بریتانیایی‌ها بازداشت و به آفریقای جنوبی و سپس جزیرهٔ موریس تبعید شد.

در سلسله مقالاتي جداگانه به موضوع ايران در جنگ جهاني دوم به طور مستقل و مفصل پرداخته ايم.
جنايات مدعيان حقوق بشر در جنگ جهاني دوم

«اريک هابسباون» به عنوان يک مورخ به ما چنين هشدار مي دهد:«امروزه، تاريخ بيش از هر زمان ديگري توسط کساني که به جاي شناخت گذشته حقيقي تنها در پي شناخت گذشته اي مطابق با تمايلاتشان هستند، دستکاري يا حتي خلق شده است. روزگار ما، عصري بزرگ از نظر شناخت اسطوره هاي تاريخي است.»
گذشت زمان ما را به تدريج از حقيقت وقايع دور مي کند، شاهدان مستقيم اين وقايع مي ميرند و درس هاي گرفته شده در گرماگرم وقايع محو وکم رنگ مي شوند. در اين ميان رسانه هاي بزرگ بدون برخورداري از دقت و موشکافي لازم براي يک مورخ، با دنبال کردن مد، به بازسازي گذشته اي مي پردازندکه اغلب متاثر از زمان حال تعيين و اصلاح شده است. گذشته اي که حاصل پاکسازي و شستن هر آن چيزي است که مي تواند نظم کنوني را به هم بزند.
با توجه به اين موضوع؛ پارادوکس ديگر اين است که تفاوت چنداني ميان اين «تاريخ رسمي» و سانسور در کشورهاي غير دموکراتيک وجود ندارد. در هر دو حالت آنچه به نسل جوان منتقل مي شود گذشته اي بازبيني شده است و در برابر چنين تحريفي است که بايد به اعتراض برخاست.
جنگ جهاني دوم واقعه اساسي قرن بيستم بود؛ يکي از خشونت بار ترين و اثرگذارترين وقايع تاريخ بشر. علت اين امر در وحله اول ابعاد بي سابقه آن است. با گسترش و تشديد روزافزون درگيري، سراسر جهان به غير از قطب جنوب تبديل به ميدان جنگ شد. در سال ١٩٤٥ تمام کشورهاي مستقل مجددا درگير جنگ شده بودند.کشورهاي ابرقدرت، مستعمره هاي خود در آسيا و آفريقا را به اختيار يا به اجبار به ميدان جنگ کشانده بودند و تمامي کشورهاي آمريکاي لاتين بالاخره در اردوگاه «متفقين» قرار گرفتند و حتي برزيل تا آن حد پيش رفت که دسته اي را براي نبرد به ايتاليا اعزام کرد. هنگام سقوط حکومت رايش هيتلري، در سراسر جهان تنها نه کشور (افغانستان، دانمارک، اسپانيا، ايرلند، مغولستان، نپال، پرتغال، سوئد و سويس) رسماً بي طرف باقي مانده بودند.


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%281%29.jpg
دیده بانانی که ماشینی را به عنوان پناهگاهشان انتخاب کردند و بنابراین موقعیتشان طوری است که می‌توانند اطلاعات را به مرکز فرماندهی‌شان بفرستند. فوریه 1945.


بمباران شهر درسدن آلمان توسط متفقين


بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم از ۱۳ تا ۱۵ فوریه ۱۹۴۵ رخ داد. این حادثه پس از آن بسیار مورد بحث و اختلاف نظر بوده‌است. برای توصیف این حملات لقب Bombenholocaust (هولوکاست با بمب) به آن داده شده‌است. بمباران شهر درسدن یکی از بحث برانگیزترین عملیات نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم است. در این بمباران شهر تاریخی درسدن که پایتخت ایالت زاکسن آلمان و معروف به «فلورانس بر کرانه الب» بود بکلی ویران شد و شمار زیادی از مردم غیر نظامی در آن کشته شدند. شمار کشتگان غیر نظامی بین ۱۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ تخمین زده شده‌است ,البته بسیاری از جمله کرت ونه‌گات که از نزدیک شاهد بمباران درسدن بوده آمار کشته‌ها رادر کتاب سلاخ‌خانه شماره پنج ۱۳۴۰۰۰ نفر ذکر کرده‌است. ۵۰۰۰ بمب‌افکن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و نیروی هوایی ارتش آمریکا در این بمباران شرکت داشتند و ۳۹۰۰ تن بمب انفجاری قوی و بمب‌های آتش‌زا را طی ۴ یورش، در کمتر از ۱۵ ساعت بر شهر ریختند و ۳۴ کیلومتر مربع از شهر را ویران کردند. در آتش‌سوزی بزرگی که در نتیجه بمباران رخ داد بقایای شهر نیز نابود شد. یک گزارش نیروی هوای آمریکا در سال ۱۹۵۳ از عملیات به عنوان بمباران توجیه شدهٔ یک هدف نظامی و صنعتی، که ۱۱۰ کارخانه و ۵۰۰۰۰ کارگر را در پشتیبانی از اقدامات نظامی آلمان در خود جای داده بود، توجیه کرد. برخلاف این، پژوهشگران متعدد این گونه استدلال کرده‌اند که زیرساختهای مخابراتی ، پلها و مناطق وسیع صنعتی خارج از شهر هیچ یک به طور کامل هدف قرار نگرفتند این طور استدلال شده که درسدن یک مرکز مهم تاریخی و فرهنگی و بدون اهمیت نظامی یا با اهمیت نظامی کم بود، و حملات بمباران مناطق بدون هیچ فرقی بین نظامی بودن یا نبودن آنها و بی هیچ تناسبی با اهداف نظامی بود.
گزارش شده‌است که یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات و روشنگری مردم رايش، ۲۰ دقیقه به شدت گریست. پس از آن او حملهٔ شدیدی به هرمان گورینگ فرماندهٔ نیروی هوایی آلمان و وزیر رایش برای هوانوردی کرد و گفت: اگر قدرت آن را داشتم قبل از دادگاه او را دار می‌زدم.
گفته شده که این حملات، اولین بار بود که مردم کشورهای متفق از نیروهای خود در مورد اقدامات آنان برای شکست آلمان انتقاد کردند.
گونتر گراس نویسندهٔ آلمانی این واقعه را یک جنایت جنگی خوانده‌است. یورگن گانسل رهبر حزب دموکرات ملی آلمان این واقعه را یک کشتار جمعی خوانده‌است.
جنايت بزرگ کشتي کاپ آرکونا

در سوم مه سال ١٩٤٥، نيروي هوايي سلطنتي بريتانيا، کشتي کاپ آرکونا ( Cap Arcona ) و سه کشتي ديگر را در خليج لوبک، در درياي بالتيک مورد هدف تير بارهاي خود قرار داده و آن ها را غرق کرد . اين بزرگترين فاجعه دريايي تاريخ، بدون اطلاع عموم ، با تحريک نازي ها و سانسور و پنهان کاري انگليسي ها، بوقوع پيوست . قرار بود با اين کار اثر اعمال پليد و منفوري که در اردوگاه ها صورت گرفته شده بود را در آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم از خاطره ها محو سازند. بيش از ٧٥٠٠ تبعيدي، در فاصله چند دقيقه کشته شدند .
کاپ آرکونا ، موصوف به « سلطان آتلانتيک جنوبي » کشتي بخار سريع السيري بود با ظرفيتي بالغ بر ٢٧٥٧١ تن و متعلق به ناوگان اقيانوس پيماي هامبورگ . کشتي با شکوهي، که با سه دودکش بزرگ قرمز و سفيد تواما بر قدرت شتاب خود مي افزود . کشتي کاپ آرکونا، کوئين ماري دوم دوران خودش به حساب مي آمد . کوچکترين جزييات در درون کشتي در نظر گرفته شده بود : مبلمان نفيس، سوئيت شاهانه، کابين هايي که به سبک دوران ملکه ويکتوريا ترئين شده بودند، باغ زمستاني ، سالن ورزش، زمين تنيس و .... اين کشتي استثنايي در سال ١٩٤٢ ، به عنوان دکور براي نسخه آلماني فيلم تايتانيک مورد استفاده قرار گرفته بود .
اين کشتي که در کارگاه هاي کشتي سازي Blohm & Voss de hambourg ساخته شده بود روز ١٤ مه ١٩٢٧ به آب انداخته شد . در جريان سفر افتتاحيه آن تمام شخصيت هاي مهم اروپايي حضور داشتند . از جمله شخصيت هاي فرانسوي حاضر مي توان از اقاي پيير کلوسترمن، چهره افسانه اي در هوانوردي جهاني نام برد . او بعد ها با ٣٣ پيروزي و ٤٠٠ ماموريت انجام شده ، ماهرترين خلبان هواپيماهاي شکاري فرانسوي درجنگ جهاني دوم شناخته شد .
کاپ آرکونا توانسته بود در مدت ١٢ سال با تدارک سفرهاي شگفت انگيز شهرت بسزا يي کسب کند . اين کشتي در سال ١٩٣٣ موجب غرور و سر بلندي رايش سوم بود و زير پرچم نازي ها تمام اقيانوس ها را در مي نورديد . روز ٢٥ اوت ١٩٣٩ براي مصارف جنگي به خدمت گرفته شد . بعد از اشغال لهستان کشتي در اسکله بندر دانزيک توقف کرد و به عنوان اقامتگاه شناور مورد استفاده نيروي دريايي جنگي آلمان (Kriegsmarine ) قرار گرفت .
تضاد بين بيچارگي زندانيان وکابين هاي مجلل کشتي
در سال ١٩٤٤ با پيشروي نيروهاي شوروي، کاپ آرکونا ماموريت انتقال سربازان و غير نظاميان را بين دانزيک و کوپنهاک به عهده گرفت . ولي در جريان سفر توربين هاي کشتي از کار افتادند و در نتيجه براي انجام تعميرات به يک کارگاه کشتي سازي اسکانديناوي انتقال يافت و سپس به آلمان بازگشت . روز ١٤ آوريل ١٩٤٥ هنگامي که کشتي کاپ آرکونا در خليج لوبک ( بندر آلماني در درياي بالتيک) لنگر انداخت تقريبا قابل راه اندازي نبود . نيروي دريايي جنگي آلمان تصميم گرفت آن را به کمپاني دريايي هامبورگ جنوبي باز گرداند .


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%282%29.jpg


هنگامي که کشتي در خليج لوبک لنگر انداخته بود گرفتار مرگبارترين فاجعه تاريخ دريانوردي شد. زيرا در همان روز ١٤ آوريل ١٩٤٥ هانريش هيملر فرمانده قواي اس اس دستور داد که نگذارند هيچ تبعيدي اي زنده به دست قواي متفقين بيفتد . تا بدين ترتيب جنايات بي رحمانه اي که در اردوگاه ها ي مرگ روي داده بودند براي هميشه پوشيده بماند . ولي از بين بردن اجساد طولاني مي نمود . در نتيجه تصميم گرفتند اردوگاه ها را خالي کرده و تبعيد شدگان را بيرون انداخته و در جاده ها رها کنند . بدين ترتيب روز ٤ مه ١٩٤٥ نيروهاي متفقين اردوگاه نوئنگام که در ٢٥ کيلومتري هامبورگ واقع شده بود و بزرگترين اردوگاه آلمان بود را کاملا خالي يافتند . در حالي که در بين سال هاي ١٩٣٨ تا مه ١٩٤٥ قريب ١٠٦ هزار تبعيد شده از تمام مليت ها و از جمله ١١ هزار فرانسوي که تنها چند صد نفر از آن ها زنده بازگشتند، در اين اردو گاه به اسارت در آمده بودند . « گام هاي مرگ » ابعاد فجيعي در اين آخرين روزهاي جنگ براي نيرو هاي اس اس، به خود گرفت و شيوه دهشتناک و موثري براي از ميان برداشتن آخرين بازماندگان اردو گاه ها فراهم آورد . تعداد زيادي از زندانيان تير باران شدند. برخي در کنارجاده ها با شليک تيري در گردن کشته شدند . ولي تعدادي توانستند با مقاومت در برابر ضربه ها، تشنگي، گرسنگي و با اميد به پايان يافتن جنگ ،از اين جهنم رهايي يابند . از طرف ديگر قواي متفقين بعد از آ زاد سازي اردوگاه برگن- بلزن در روز ١٥ آوريل ١٩٤٥از کشف فجايع دهشتناکي که در آن جا صورت گرفته بود دچار بهت زدگي شده بودند .
در اين ميان فرماندگان نازي که سعي داشتند به هر وسيله اي شده هر گونه اثري از اسرا را از ميان بردارند، تصميم گرفتند آن ها را در کشتي ها حبس کرده و در ميان دريا غرق کنند . فرمانده ارتش نازي بخش هامبورگ کارل کوفمن ، به افسران اس اس دستور داد که اسرايي که در جاده ها آواره شده بودند را به سمت لوبک محلي که کاپ آرکونا در آن جا لنگرانداخته بود گسيل کنند . کشتي هاي باربري، تيئلبک، آتن ، دويتچلند که در خليج لوبک لنگر انداخته بودند نيز براي تحقق اين نقشه شوم در نظر گرفته شدند .
١٨ آوريل ١٩٤٥ نيروهاي اس اس وارد کشتي کاپ آرکونا شده و به افسران آن دستور آماده باش براي انجام« عمليات ويژه » اي را دادند بدون اينکه توضيح بيشتري بدهند . فرمانده کشتي هندريش برترام و فرمانده کشتي تيئلبک، جان جاکوبسن ، به خشکي فرا خوانده شدند و در جريان جرئيات اين طرح مرگبار قرار گرفتند . جاکوبسن وقتي به کشتي اش بازگشت خدمه را در جريان جزئيات عمليات ويژه قرار داد و متذکر شد که خودش و فرمانده کشتي کاپ آرکونا از انجام اين کار سر باز زده اند .
فرداي آن روز جاکوبسن از فرماندهي کشتي اش عزل شد . از ١٩ تا ٢٦ آوريل بيش از ١١ هزار اسير، پاي پياده به بندر لوبک رسيدند .صليب سرخ سوئد که در محل حاضر بود سعي کرد از طريق مذاکره با هيملرامکان آزاد سازي آن ها را فراهم سازد. ولي بي فايده بود .از روز ٢٠ آوريل اسرا به تناوب سوار کشتي مي شدند . گريک افسر اس.اس به فريتز نوبمن کاپيتان کشتي آتن دستور داد که ٢٣٠٠ اسير و ٢٨٠ نظامي اس اس و کاپو را سوار کشتي خود کرده و آن ها را به کشتي کاپ آرکونا که در ٤ کيلومتري بندر لنگر انداخته بود، برساند . او از انجام اين کار امتناع کرد . ولي بعد از اينکه اورا به مرگ تهديد کردند به اجبار از دستور اطاعت کرد .افسران نازي و کاپوها به ضرب باطوم اسيران را سوار کشتي مي کردند. چند ساعت بعدکشتي آتن بندر را به قصد کاپ آرکونا ترک کرد . وقتي به کشتي رسيد فرمانده کاپ آرکونا از تحويل گرفتن اسرا سر باز زد . آتن تمام شب را در دريا گذراند و مي بايست فرداي آن روز، ٢١ آوريل، بدون اينکه بتواند اسرا را تحويل داده باشد به بندر بازگردد .
گريک ، افسر اس اس ، فرمانده ارشد نازي ماکس پولي را در جريان نافرماني کاپيتان کشتي کاپ آرونا قرار داد . پولي هم به نوبه خود اين مطلب را به ژنرال اس اس فرمانده گشتاپو هامبورگ « کنت باسويتس بهر» منتقل کرد ، او نيز کميسرنيروي دريايي رايش کارل کوفمن را در جريان گذاشت . شب ٢١ آوريل، کوفمن، مشاور شخصي خود، افسر ارشد اس.اس. هورن را براي ملاقات با جان اگبر ، رئيس دفتر شوراي کمپاني دريايي جنوب هامبورگ و مالک کشتي کاپ آرکونا فرستاد تا به او بگويد که کاپيتان برترام بايد از دستورات اطاعت کرده و «زندانيان جنگي» را تحويل بگيرد ، در غير اين صورت کشته خواهد شد . در آن لحظه براي همه روشن بود که کاپ آرکونا و تمام اسراي آن قراراست در دريا غرق شوند واکنون سرنوشتشان در حال رقم خوردن است.


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%283%29.jpg


پنج روز گذشت و روز ٢٦ آوريل افسر فرمانده لوينسکي و افسر اس اس گريک داخل کشتي کاپ آرکونا شدند . کاپيتان کشتي سعي کرد با آن ها مذاکره کند ولي بدون نتيجه بود . آنها آخرين پيشنهادتشان را مطرح کردند : يا فورا اجازه انتقال اسرا را از کشتي آتن به کاپ آرکونا صادر ميکند و يا در دادگاه نظامي محاکمه شده و تير باران مي شود . کاپيتان برترام بالاخره تسليم شد .
به دستورافسر اس اس ، کرشتاين ، نظاميان تمامي جليقه هاي نجات و هم چنين نيمکت ها و صندلي ها را که امکان داشت براي زنده ماندن در دريا مورد استفاده قرار گيرد ، در انبارها جمع کرده و در آن ها را قفل کردند .
مدت چند روز کشتي آتن در رفت و آمد بين بندر لوبک و کشتي کاپ آرکونا بود. بغير از تبعيد شدگان سياسي تمام زندانيان قبل از سوار شدن بر روي کشتي کاپ آرکونا يک يا دو روز را در کشتي تيئلبک گذراندند . بالاخره ٦٥٠٠ تبعيدي و ٦٠٠ محافظ اس اس سوار کشتي شدند .
براي زندانيان ورود به کشتي موقعيتي سورئاليستي را بوجود آورده بود .آن ها که از راه پيمايي بسيار طولاني ضعيف و ناتوان شده بودند در راهروهاي مزين به فرش هاي ايراني قدم مي زدند و در رستوران هاي شيک با دکوري به سبک دوران ملکه ويکتوريا سرگردان بودند . بعد به گروه هاي بيست نفره تقسيم شده ودر کابيني گنجانده شدند . براي اينکه جاي بيشتري باشد مبلمان قيمتي را از کابين هابيرون آوردند ولي فرش ها و تابلو هاي قيمتي در اطاق ها باقي ماند ند .
خيلي زود اين کشتي مجلل به جهنمي واقعي تبديل شد .هرروز بيست تا سي نفر اسير تلف مي شدند .غذا و آب ناکافي بود . هر روز قايقي آب آشاميدني کشتي را تامين مي کرد وبا اجساد زندانيان به بندر لوبک باز مي گشت . نگهبانان به خصوص با زندانيان روس بد رفتاري مي کردند . به واسطه اينکه تصميم گرفته شده بود که کشتي را غرق کنند از تعداد نظاميان اس اس به تدريج کاسته مي شد و افراد ذخيره ارتشي ٥٥ تا ٦٠ ساله وکارمندان نيروي دريايي جايگزين آن ها مي شدند.
روز ٣٠ آوريل کشتي آتن آخرين سفر خود رابه طرف کاپ آرکونا انجام داد .ولي اين بار براي بيرون کشيدن تعدادي از زندانيان بود چرا که کشتي به دليل تجمع زياد ، اجساد انباشته شده قربانيان و بوي تعفن حتي براي اس اس ها نيز غير قابل تحمل شده بود . به دليل مذاکره با صليب سرخ سوئد موافقتنامه اي براي تسهيل آزاد سازي اسراي فرانسوي صورت گرفته بود . براي نازي ها شکست مسلم شده بود و سعي داشتند با اين بخشش ها نظر کشورهاي فاتح جنگ را جلب کرده تا شايداز تحريم ها و مجازات هاي که در انتظارشان بود کاسته شود. برخي از زندانيان با عجله چند لغت فرانسوي ياد مي گرفتند تا بتوانند با فريب اقسران کشتي را ترک کنند . خيلي ها با گذراندن مصاحبه نهايي زبان فرانسه مليت اصلي شان فاش شده و تير باران شدند.
در مجموع ٢٠٠٠ تبعيدي فرانسوي و مستشار مستعمره هاي فرانسه موفق شدند روز ٣٠ آوريل کشتي کاپ آرکونا و تيئلبک را ترک کنند . آن ها بعدا به سوئد منتقل شده و در آن جا بستري شدند . برخي از زندانيان فرانسوي از ترک کشتي ممانعت کرده و عقيده داشتند که شايد شرايط زندگي در ساير کشتي ها بدتر از اين باشد . بدين ترتيب ناخواسته حکم مرگ خود را صادر کردند.
تبعيد شدگان روز ٣٠ آوريل١٩٤٥ از خبر خودکشي آدولف هيتلر و اشغال برلين توسط قواي روس و تقريبا پا يان يافتن جنگ اطلاع يافتند . پنج روز بود که باز قايق هايي تبعيد شدگان لاغر و گرسنه جديدي اعم از ( مرد ، زن ، بچه ) را از اردوگاه اشتوت هوف نزديک دانزيک در لهستان به بندر لوبک مي آورد . قرار بود اين ها نيز به کاپ آرکونا انتقال يابند .
يک دفعه روز ٣ مه در حالي که زير دريايي هاي آلماني در خليج لوبک در حال مانور دادن و آماده سازي خود براي حمله به کاپ آرکونا و غرق کردن آن بودند ، تانک هاي انگليسي وارد صحنه شدند . آلماني هابراي مقابله آماده گشتند .
صبح روز ٣ مه يک هواپيماي انگليسي پرواز شناسايي بر فراز خليج لوبک انجام داد و متوجه کشتي کاپ آرکونا شد .اسرا که احساس کرده بودند بزودي آزاد خواهند شد با ديدن هواپيما دست تکان دادند . سربازان نازي حاضر در کشتي آتن به سمت هواپيما آتش گشودند . براي اينکه در تير رس حملات ضد هوايي قرار نگيرد، هواپيما در١٠ هزار پايي پرواز مي کرد و نمي توانست هويت افرادي که روي کشتي بودند را تشخيص دهد .
همانروز دو افسر انگليسي به دفتر صليب سرخ سوئد در لوبک مراجعه کرده تا جزئياتي در مورد کشتي هايي که به زندان تبديل شده اند به دست بياورند .بعد از شنيدن گزارشي در اين مورد قول دادند که در اين رابطه برخورد لازم را خواهند کرد. متاسفانه براي تغيير برنامه عملياتي که آغاز گشته بود ديگر خيلي دير شده بود .چند هواپيما نيروي هوايي سلطنتي (RAF) بر فراز خليج لوبک ديده شدند. چهار هواپيماي بمب افکن شکاري تايفون در موقعيت حمله قرار گرفتند . نازي ها که کشتي هاي نظامي خود را با پرچم سفيد مشخص کرده بودند هم چنان پرچم هيتلر ي را بر عرشه تيئلبک، آتن ، دويتچلند و کاپ آرکونا برافراشته نگه داشته بودند . در ساعت ١٤ و٣٠ دقيقه ديد هوائي خوب بود و کاپيتان انگليسي مارتين اسکات رامبلد فرمان حمله را صادر کرد . کشتي کاپ آرکونا و ساير کشتي ها مورد هدف تير بار ها قرار گرفته و بمباران شدند . در اين حمله ها خلبان فرانسوي پيرکلوسترمن نيز که به نيروي هوائي سلطنتي انگليس ملحق شده بود حضور داشت. او از جمله شخصيت هايي بودکه در سفر افتتاحيه کشتي کاپ آرکونا نيز شرکت داشت . کشتي شعله ور در آتش مي سوخت و در آب فرو مي رفت . زندانيان فهميدند فرصت زيادي براي فرار کردن ندارند . کاپيتان برترام در ميان دود با ضربه زدن به زنداني ها راه باز کرده و از کشتي گريخت . افسران اس اس هم با شليک مسلسل زندانيان را به وحشت مي انداختند . خيلي از قايق هاي نجات سوراخ شدند تنها يک قايق توسط نازي ها به آب انداخته شد تا با آن فرار کنند .
در وحشت و ترسي غير قابل توصيف زندانياني که در جريان حملات ، کشته، دچار سوختگي يا غرق نشده بودند خود را به آب مي انداختند . اکثرشان غرق شدند. سايرين نيز در آب هاي يخ زده شنا مي کردند . خيلي ها مورد هدف توپ هاي ٢٠ ميليمتري شکاري هاي انگليسي قرار گرفته و کشته شدند. تني چند با کمک ماهيگيران آلماني که به کمکشان آمده بودند، نجات پيدا کردند. کساني که سالم به ساحل رسيده بودند از نيروهاي انگليسي مي خواستند فورا قايق هاي نجات را براي امداد رساني به محل بفرستند .

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%284%29.jpg

پرچم سفيدي که بر عرشه کشتي تيئلبک افراشته شده بود نتوانست جلوي جنون انگليسي ها را بگيرد . چند دقيقه بعد اين کشتي هم مورد حمله قرار گرفت. تنها چند نفر موفق به فرار شدند.
کشتي به حالت عمودي درآمد و سپس به درون آب فرورفت . از ٢٨٠٠ زنداني کشتي تنها ٥٠ نفر زنده ماندند. تمام نگهبانان و محافظين اس اس کشته شدند ، همينطور کاپيتان کشتي . صداي شيون و فرياد تا لوبک شنيده مي شد .
٤٥٠٠ زنداني بر روي کشتي کاپ آرکونا ،٢٨٠٠ نفر در کشتي تيئلبک و ١٩٩٨ نفر بر روي کشتي آتن حضور داشتند .٣١٦ زنداني کاپ آرکونا، ٥٠ زندامي تيئلبک و تمامي زندانيان کشتي آتن نجات يافتند. در مجموع ٧٥٠٠ اسير جنگي از ٢٨ مليت مختلف در کمتر از نيم ساعت و در جريان اين بمباران هوايي کشته شدند .
در ميان شادي و شعف پيروزي، روزنامه هاي انگليسي و بين المللي تنها از «حمله موفقيت آميز » هواپيما هاي انگليسي صحبت کردند . فرداي آن روز قواي انگليسي وارد اردوگاه خالي نوئنگام شدند و قواي آلمان شمالي در نامه اي به مارشال مونتگمري اعلام شکست کرده، تسليم شدند . چهار روز بعد در ٨ مه ١٩٤٥ جنگ در اروپا به پايان رسيد .
هيچ کدام از دولت هاي انگليس تا به حال به کشته شدن ٧٥٠٠ تبعيدي در خليج لوبک که توسط هواپيما هاي آن ها صورت گرفته اشاره اي نکرده اند. نه حلقه گلي بر مزارشان گذاشته شده و نه هيچ سخنراني به يابود شان برگزار شده است. اجساد قربانيان را درگورهاي دسته جمعي که در مسير ساحل بين لوبک و پلتزرهاکن حفر شده بود دفن کردند . بازماندگان اين فاجعه جايگاهي درست کردندکه بر روي آن با حروف بزرگ سياه نوشته شده :« براي يادبود ابدي از تبعيد شدگان اردوگاه اجباري نوئنگام که در جريان غرق شدن کشتي کاپ آرکونا که در ٣ مه ١٩٤٥ کشته شدند.»
مقامات بريتانيا بعد ها توضيح دادند که حضورچند کشتي آلماني در کنار کشتي کاپ آرکونا آن ها را به اشتباه انداخته و آنها تصور کرده بودند که اين کشتي در اشغال نظاميان آلماني است . در سال ٢٠٠٠ تاريخ نگار آلماني، ويلهلم لانگه ، تاکيد کرد که نيرو هاي بريتانيا يک روز قبل از بمباران ها از وجود اين کشتي – زندان ها اطلاع داشتند ولي اين خبررا منتقل نکردند. اين فاجعه بدون کيفر و مجازات مسکوت مانده ودر کتاب هاي تاريخ نيز به آن اشاره اي نشده است.
طي سال ها و تا سال ١٩٧٠ درياي بالتيک اجساد و باقي مانده کشته شدگان را به ساحل مي آورد . در جريان محاکمه اي تحت عنوان « محاکمه کوريوهاوس»، افسر سابق اس اس ماکس پولي، فرمانده اردوگاه نوئنگام و رئيس اردوگاه تومان محاکمه گشتند و به اتهام جنايات جنگي در زندان هاملن به دار آويخته شدند .
تعدادي از افسران نازي اردوگاه نوئنگام در بين سال هاي ١٩٤٥ تا ١٩٤٨ توسط دادگاه هاي نظامي انگليسي محاکمه شدند .ولي هيچکدام از آلماني ها ي ديگري که در وقوع فاجعه کشتار تبعيد شدگان اين دو کشتي مقصر يا شريک جرم بودند تا به حال نه در دادگاه انگليسي و نه دادگاه آلماني مورد محاکمه قرار نگرفته اند .
تا سال ١٩٥٠باقي مانده هاي کشتي کاپ آرکونا در اعماق خليج لوبک باقي مانده بود. سپس غواصان آنرا تکه تکه کرده و آهن پاره هاي آن را به ساحل آوردند . اين قطعات توسط کمپاني رولز رويس Rolls Royce که بمب هاي انگليسي را ساخته بود، مورد بررسي قرار گرفت و از جزئيات آن عکس برداري شد تا بر آوردي ازقدرت و کارايي آن ها بدست بياورند . چهار سال بعد از غرق شدنش، کشتي تيئلبک بيرون کشيده و تعمير شد و کار خود را با نام Reinbek راينبک از سر گرفت . در سال ١٩٦١ کمپاني دريايي Knohr & Burchard کشتي راينبک راکه با پرچم پانامايي فعاليت مي کرد ، فروخت .در سال ١٩٧٤ اين کشتي در اسپليت يوگوسلاوي سابق اوراق شد .باقي مانده اجسادي که در لابلاي قطعات کشتي پيدا شدند در ٤٩ تابوت گذاشته و بالاخره درقطعه کاپ آرکونا در گورستان لوبک به خاک سپرده شدند .
اتحاد شوروي کشتي Athen آتن رابه عنوان خسارت جنگي گرفت و نام ژنرال بروسيلوو را بر آن نهاد . روز ٢٧ مه ١٩٤٧ کشتي به کشور لهستان هديه داده شد و با عنوان Warynski وارينسکي مدت ها بين گدانسک ( دانزيک سابق) و بوينس آيرس از طريق هامبورگ در سفر بود. اين کشتي در سال ١٩٧٣ از سرويس خارج شد و به عنوان انبار شناور با مشخصه N P- ZPS ٨ در شهر لهستاني اشتيتن مورد استفاده قرار گرفت .

http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%285%29.jpg

امروز با گذشت ٦٠ سال ازاين واقعه ، فاجعه ي لوبک هنوز تابو باقي مانده است. در فرانسه تنها چند نفر تبعيدي باقي مانده اند که در جستجوي حقيقت هستند . آنها مي خواهند بدانند چراهيچ تاريخ نويسي در مورد اين قسمت از جنگ جهاني دوم تحقيقي نکرده . چرا در کتابخانه هاي فرانسه هيچ کتابي به اين تراژدي اشاره نکرده و چرا آرشيو هاي نيروي هوايي سلطنتي که مربوط به اين واقعه مي شود، تنها در سال ٢٠٤٥ قابل دسترسي خواهد بود ؟ اين بازماندگان مي خواهند در مورد سفاکي هاي صورت گرفته توسط نازي ها ،جنون جنگ و انتقام گيري هاي کورکورانه که منجر به کشتار هزاران بي گناه شد و به ياد و خاطره رفقاي از دست رفته شان ، شهادت دهند .
فاجعه هيروشيما و ناكازاكي
قبلا به اين موضوع به طور مفصل پرداختيم.
اشتباهات جنگی آلمان
بزرگ‌ترین اشتباهات آلمان که منجر به تغییر سرنوشت جنگ شد:
توقف ۴۸ ساعته دونکرک به دستور هيتلر.
نبرد استالينگراد به دستور هيتلر.
توقف بمباران فرودگاه‌های نظامی انگلستان و به جای آن‌ها هدف قرار دادن لندن به دستور هرمان گورينگ در طی نبرد بریتانیا.


http://www.rasekhoon.net/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/01%20esfand/05/0008747%20%286%29.jpg



منابع تحقیق :
hamshahrionline.ir
farya.com
daneshnameh.roshd.ir
ماهنامه - لوموند دیپلماتیک
ماهنامه - سياحت غرب - 1387 - شماره 62، شهریور
findarticles.com
پورتال استان سیستان و بلوچستان
خبرگزاری ایسنا
hiroshima.tomato.nu
yale.education
www.csi.ad.jp
ایران اکونومیست iraneconomist.com
‌Fa.wikipedia.org
باشگاه اندیشه bashgah.net
سایت آی تی ایران
Seemorgh.com
tebyan.net
تاریخ عمومی
www.ibcpars.net
www.pajoohe.com
وب سایت دیپلماسی ایران www.irdiplomacy.ir
و كتاب هاي:
نقيب زاده، احمد؛ تحولات روابط بين‌الملل، تهران، نشر قومس، 1381، چ8
گاف، ريچارد؛ ماس، والتر، جنيس؛ آشور،‌ جيوا؛ تاريخ مختصر قرن بيستم، تهران، نشر زلال، 1375، ج2
جنگ كبير ميهنى، جمعى از نويسندگان روس، ترجمه ابراهيم يونسى، نشر نو ،۱۳۶۱ ص ۱۱

منبع : http://www.rasekhoon.net/article/show-54618.aspx

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد